طبق ادعای فائزه، هاشمی از بازیگران سومین جنگ استراتژیک تاریخ بوده است
بزرگترین فتنه ها در حوزه امامت و با روش نفاق و فریب: قطعا بزرگترین فتنه های طول تاریخ بشر، باید مربوط به مهمترین حوزه های حیات و سعادت بشر یعنی حوزه استراتژیک امامت باشد. از سویی، قاعده این است که دین، تامین کننده سعادت مستضعفین بیشینه و بر ضد منافع مستکبرین کمینه است؛ در این حالت، اگر فتنه گران، منافقی نکنند و مستقیما به مستضعفین اعلام جنگ کنند، چه بسا با جبهه پایداری عظیمی مواجه شوند. بنابراین، مستکبران، برای تامین بلند مدت منافع خود، همواره در نقاب دین، به دین حمله کرده اند. از این رو، بزرگترین و ماندگارترین فتنه ها، فتنه هایی است که از راه خیرخواهی، دین و فریب رخ داده است.
اولین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ: وقتی ابلیس به خلافت و ولایت آدم، حسد برد، تصمیم به انحراف جبهه حق گرفت؛ او اعلام کرد که خداوند را قبول دارد ولی جانشین خدا را قبول ندارد؛ یعنی کفر در ربوبیت تشریعی؛ پس او حق حاکمیت و تعیین امامت و ولایت امر بر روی زمین را از آن غیر خدا می دانست. در اینجا، اولین فتنه استراتژیک عالم رقم خورد. شیطان برای گمراهی بشر، راه نفاق و لباس خیرخواهی را در پیش گرفت و موفق به فریب حضرت آدم و حوّا شد. پس اولین جنگ و فتنه عظیم، در آغاز نبوت، در حوزه ولایت و امامت و با روش نفاق، رقم خورد.
دومین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ: وقتی رقم خورد که عداه ای ادعا کردند که خدا را قبول دارند، رسول خدا را هم قبول دارند ولی حق تعیین خلیفه و ولی امر برای مردم را به غیر خدا دادند؛ یعنی همان ادعای شیطان! و این چنین شد که در پایان دوره نبوت و آغاز امامت، دومین جنگ استراتژیک عالم، در سقیفه رقم و با ادعای خیرخواهی برای امت، رقم خورد.
سومین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ: این جنگ نیز در حوزه امامت و ولایت و با روش نفاق و خیرخواهی دنبال می شود؛ یعنی کسانی در لباس اسلام شناسی و دینداری، می گویند که ما خدا و رسول خدا و امام زمان را قبول داریم ولی، نائبش را قبول ندرایم، زیرا اساسا دوره اسلام گرایی به پایان رسیده است یا … .
مراحل سومین فتنه و جنگ استراتژیک تاریخ بشر:
الف. علمای متحجر که دین را از سیاست جدا می دانسته اند یا در زمان غیبت، هر عَلَمی را که بلند شود، عَلَم طاغوت می خواندند. شاید بتوان اوج این فاجعه را در تقابل دیدگاه و بصیرت سیاسی شیخ فضل الله نوری و برخی متحجران زمان مشروطه پیدا کرد. کسانی که می گفتند که شیعه اگر خود را با حکومت داری، نشان دهد، او را قلع و قمع می کنند، پس نباید زمام حکومت را به دست بگیرد.
ب. بابیت؛ یعنی در دوره غیبت هم امام زمان، نائب عام ندارد و افراد خاصی هستند که باب ارتباط با امام زمان هستند؛ این که شکل عوام پسندتری داشت، با حمایت استکبار و شیاطین، به دینواره جعلی بهائیت ختم شد. در همین راستا می توان فتنه حذف ولی فقیه از سوی باند انحرافی مشایی را به عنوان نسخه جدیدتر و بسیار پیچیده تر بابیت معرفی کرد. نسخه ای که می گوید علمای بصیر و انقلابی مثل علامه مصباح، اسلام شناس نیست، ولی موجودی مثل مشایی، اسلام شناس است. بنابراین، به جای اطاعت از حکم ولیّ فقیه، از دستور مشایی اطاعت می کنند. به جای عمل به قانون مصوب مجلس و شورای نگهبان، به تلبیس های ابلیس، عمل می کنند؛ به جای … .
افشای فتنه بزرگ مخالفان اسلامیت نظام و منافقانی که خود را باب امام زمان می دانند: آيت‌الله مصباح در 15 اردیبهشت 90 می گوید که بازتوليد تفکر ضد روحانيت مي‌تواند فتنه بعدي جامعه باشد. وي با ابراز نگراني از به گوش رسيدن شعارهاي فراماسونري بيان داشت: در دوران مشروطه، فراماسونرها اسم و ظواهر دين را حفظ كرده و کوشيدند محتواي دين را عوض کنند، و شعارشان اين بود كه از متدينان، افراد با سابقه ديني و آبرومند استفاده شود . آنان، خود را متدين معرفي مي‌کردند، ولي در جلسات سرّي‌شان ديني وجود نداشت و فرقي ميان مسلمان و يهودي و زرتشتي نبود.»
علامه مصباح یزدی در 23 خرداد 90: «اين دسته افراد كه با اسلاميت نظام مخالفند لزوما غيرمسلمان نيستند و حتي در بين مسلمانان نيز افرادي تصريح مي‌كنند كه دوره اسلام‌گرائي گذشته ولو اينكه اسلام وجود دارد، همانگونه كه دوره سواركاري گذشته هرچند هنوز اسب وجود دارد. … [اینان]هرچند دين را قبول دارند و اصل وجود خدا، پيامبران و اجمالا وحي را مي‌پذيرند، اما براي دين نقش تاريخي قائلند و مي‌گويند دين در دوره‌اي اثرگذار بوده و امروز تاريخ مصرف آن گذشته است.
ایشان با اشاره به تقسيمات برخي جامعه‌شناسان درباره دوران زندگي بشر گفت: «اين دسته دوران زندگي بشر را به دوره خرافات و دين؛ فلسفه؛ و نهایتا دوره علم، تقسيم مي‌كنند و معتقدند هركدام در دوره خود در كنترل وضع جامعه و حتي پيشرفت تمدن بشري نقش داشته‌اند، اما امروز دوره علم و تجربه در آزمايشگاه‌هاست و تنها حقايقي كه با آزمايش و تجربه اثبات مي‌شوند، اهميت دارد. وي گفت: اين دسته افراد كه با اسلاميت نظام مخالفند لزوما غيرمسلمان نيستند و حتي در بين مسلمانان نيز افرادي تصريح مي‌كنند كه دوره اسلام‌گرائي گذشته ولو اينكه اسلام وجود دارد، همانگونه كه دوره سواركاري گذشته هرچند هنوز هم اسب وجود دارد. اين عده كه مسلمان هم هستند دين را نفي نمي‌كنند و معتقدند اگر كسي خواست ديندار باشد اشكالي ندارد، اما با نقش‌آفريني اسلام در اداره نظام مخالفند.»
چرا خطر مشایی می تواند بیش از براندازی سبز باشد؟ طبق ادعای فائزه، هاشمی از بازیگران سومین جنگ استراتژیک تاریخ بشر بر ضد خدا بوده است؛ آنجا که فائزه می گوید: خامنه‌ای احمدی نژاد رو میخواد. خامنه‌ای این همه دوره، کی رهبر بوده؟ تنها دوره‌ای که رهبره الانه. … زمانی که بابا رئیس جمهور شد، باز رئیس جمهور از سوی آقا نبود. …. تنها دوره ای که رهبر واقعیه الانه». اما چرا علامه مصباح، فتنه مشایی را بزرگتر از فتنه 88 می شمارد؟ اجمالا اینکه به دلیل خدمات امام و علمای راستین و شهدا و امت بزرگ اسلامی، بستر جریان تیر 88 فراهم شد و دکتر احمدی نژاد هم به خوبی این بستر را بارور کرد، اما در میانه راه، اسیر پنجه سنگین مشایی شده، به دام افتاد. اینک تمام خدمات شهدا، علما، امام خمینی و امام خامنه ای و صدور انقلاب و بیداری مسلمانان و مستضعفان و خدمات دکتر احمدی نژاد در دولت نهم و حتی ادامه آن، به اسم مشایی تمام می شود.