منتظران واقعی

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

در آموزه‌هاي ارزنده معصومان(عليهم السلام) آن‌چنان جايگاه و منزلتي براي منتظران راستين حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) برشمرده شده است که به راستي جاي شگفتي و تعجب است و اين پرسش را پيش رو قرار مي‌دهد که چگونه ممکن است چنين حالتي از چنين ارزشي والا برخوردار باشد. البته توجه به جايگاه ارجمند انتظار که پيش از اين اشاره شد و نيز وظايف منتظران، تا حدودي مي‌تواند پاسخي به اين پرسش باشد.
اکنون به برخي فضايل و برتري‏هاي منتظران با استفاده از روايات معصومان(عليهم السلام) اشاره مي‌کنيم.

.1منتظران راستين، برترين مردم همة روزگاران
شخصيت انسان‌ها از رفتاري متأثر است که در زندگي انجام مي‌دهند. اين رفتارها بر اساس آموزه‌هاي ديني، داراي اعتبار و ارزش متفاوتي خواهند بود. از نگاه آيات و روايات معصومان(عليهم السلام) برترين انسان‌ها کساني هستند که با رفتار خود اسباب رضايت و خوشنودي پروردگار جهانيان را فراهم مي‌آورند.
از پاره‌اي روايات استفاده مي‌شود به سبب شرايط ويژه‌اي که بر مردمان عصر انتظار حاکم است، اگر آن‌ها منتظر راستين باشند، جايگاه بسيار ارزشمندي خواهند داشت.
امام سجّاد(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:
…إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ وَ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ(عجل الله تعالي فرجه الشريف) أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ کُلِّ زَمَان‏ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَي ذِکْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عَنْهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ… ؛1
مردم زمان غيبت آن امام که به امامت و منتظر ظهور او معتقد هستند، از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداوند، عقل و فهم و معرفتي به آن‌ها داده است که غيبت نزد آنان به منزلة مشاهده است… .

.2 بسان حاضران در خيمة آن حضرت هنگام ظهور
از مهم‌ترين آرزوهاي تمام نيکان عالم، حضور در دوراني است که در آن اثري از فساد، بيداد و تباهي نباشد. اين فضيلت، آن‌گاه به کمال خود مي‌رسد که در زمان ظهور در نزديک‌ترين موضع به رهبر قيام، يعني در جايگاه فرماندهي که همانا خيمه آن حضرت است، حاضر باشد.
امام صادق(عليه السلام) در وصف منتظران راستيني که زمان ظهور را درک نمي‌کنند، فرمود:
مَنْ ‏مَاتَ مِنْکُمُ‏ عَلي هَذا الْاَمْرِ مُنتَظِراً کانَ کَمَنْ هُوَ فِي‏الفُسْطَاطِا الَّذِي لِلْقائم؛2
هر کس از شما از دنيا برود، در حالي که بر منتظر اين امر است، مانند کسي است که در خيمه‌گاه آن حضرت است.

شرط کامل بودن نماز از منظر امیرالمؤمنین(ع)

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

آگاهی از اسرار نماز به همان میزان از اهمیت و ارجمندی برخوردار است و برای اثربخشی بیشتر نماز، دانستن این اسرار، ضروری و بایسته است، اینک به ابعاد دیگری از این نکته اشاره می‌کنیم.[1]

*پای درس امیرالمؤمنین(ع)

جابربن عبدالله انصاری می¬گوید: حضرت علی(ع) به شخصی فرمودند: ‌ای مرد، آیا تأویل نماز را می‌شناسی؟ عرض کرد: آقای من، آیا نماز تأویلی جز عبادت دارد؟ حضرت فرمودند: آری، به خدا سوگند… تأویل و تفسیر دارد و همه اینها نشانه تعبّد و بندگی است، مرد گفت: اینها را به من بیاموز، آن جناب بعد از بیان تأویل اجزای مختلف نماز فرمودند: «من لم یعلم تأویل صلاته هکذا فهی خداج، أی ناقصة»؛ کسی که تأویل نمازش را این گونه نداند، نمازش کمبود دارد و ناقص است. [2]

*ظرافت¬های معنوی نماز

همان گونه که پیش از گفته شد، آگاهی از اسرار و ظرافت¬های معنوی نماز، باعث تکمیل نماز و به بار نشستن مقصود اصلی از نماز است. اما منظور از اسرار نماز چیست؟ آیا اسرار همان آداب نماز است؟ آیا بین اسرار، آداب و حکمت¬های نماز تفاوت وجود دارد؟

برای دستیابی به پاسخ این پرسش¬ها، لازم است نگاهی به معنای هریک از این اینها داشته باشیم.

چهار کاری که قلب انسان را می‌میراند

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

رسول اعظم (ص)فرمودند:” چهار چیز است که دل را می‌میرانند۱- گناه روی گناه ۲- بگو مگوی زیادی با زنان نامحرم ۳- بگو مگو با احمق که تو می‌گی و او می‌گوید (در حالی‌که )بازگشت (سخنانتان) به خیر نیست و ۴- همنشینی با مردگان. عرضه داشتند یا رسول الله مردگان کیانند؟ حضرت فرمودند: انسان متمول بی […]

استقامت وپایداری

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

تشخيص و حرکت به سوی حق مهم است امّا پایداری در آن مهم‌تر/ چرا طلحه و زبیر در مقابل حضرت علي(ع) ايستادند؟
صورتهای مختلف ناپایداری
«إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
همانا کسانی که گفتند خدای ما الله است، سپس پایداری کردند، فرشتگان بر آنان فرود می¬آیند که نترسید و ناراحت نباشید و بشارت بادتان به بهشتی که وعده داده شده بودید.
بحث ما راجع به حرکت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام آن حضرت بود که عرض کردم محور آن پایداری در حرکت به سوی حق و پایداری در حرکت برای به پاداشتن حق بود. اوّلی جنبه معرفتی و دومی جنبه اجتماعی داشت. در جلسه گذشته، بحث به اینجا رسید که پایداری در حرکت به سوی حق و همچنین اقامه حق، متوقّف بر چند چیز است؛ اوّل، تشخیص حق؛ دوم، تشخیص راهی که انسان را به آن حق می¬رساند؛ سوم، حرکت به سوی آن هدف که حق است و بعد از این مسأله پایداری مطرح است. من این بحث را حتی از نظر ماده قَوَمَ وارد شدم و عرض کردم که استقامت به معنای پایداری است که به نوعی مفهوم حرکت نیز در آن نهفته است.[2] جلسه گذشته جملاتی را از حضرت علی(علیه‌السلام) از خطبه¬ای در نهج‌البلاغه در مورد بیان فرق بین استقامت و صبر نقل کردم. در آن روایات آمده بود که اگر کسی بعد از تشخیص حق، شناخت راه رسیدن به حق و شروع حرکت به سوی حق، بخواهد به مقصد برسد و واصل شود، باید پایداری داشته باشد. در آخر جلسه گذشته هم به مناسبت روایاتی را خواندم؛ که یکی از پیغمبر اكرم بود «اِن تَستَقیمُوا تُفلِحُوا» اگر بخواهید رستگار شوید، باید پایداری داشته باشید.
پايداري مهم‌ترين لازمه وصول به حق و اقامه حق
جملات علی(علیه‌السلام) این بود كه:«ألْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَايَةَ النِّهَايَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ» که بعد در ادامه داشت «إِنَّ لَكُمْ نِهَايَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَايَتِكُمْ». در ادامه همین خطبه، علی(علیه‌السلام) به همین آیه‌ای استشهاد مي¬كنند که من هر شب در ابتدای بحثم تلاوت می¬کنم؛ «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» حضرت شروع می¬کند به بيان اين جملات كه: «وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ» شما گفتید كه حق را تشخیص داده¬اید؛ اين «حق» چیست؟ حق اين است كه پروردگارمان خدا است. شما اعتراف کردید.

استقامت بر حقّ

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

پايداران و ناپايداران در كاروان امام حسين(ع)/آنچه كه در مفهوم«پایداری» مستتر است/ به گفته پيامبر(ص) براي رسيدن به فلاح، گريزي از استقامت نيست
بررسي «استقامت بر حقّ» در وصيت‏نامه امام حسين(عليه‏السلام)
«إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَه أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّه الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[1]
همانا کسانی که گفتند خدای ما الله است، سپس پایداری کردند، فرشتگان بر آنان فرود می¬آیند که نترسید و ناراحت نباشید و بشارت بادتان به بهشتی که وعده داده شده بودید.
مقام استقامت در منازل معنوي
در ابتدا  نکته¬ای را تحت لغتِ «استقامت در راه حق» و «پایداری» مطرح می¬کنم. بحثی در مباحث معرفتی وجود دارد كه منزل بيست و ششم از مقامات معنویّه، مقام استقامت است. من اين مطلب را در سال‏هاي گذشته، بحث كرده‏ام و در اینجا منظورم از استقامت، اين نيست. معنای استقامت در آنجا این است که سالک إلی الله بايد در سیر معنوي خود، «حالت تعادل» داشته باشد و افراط و تفریط نكند. امّا استقامت در اينجا، چیزی غیر از آن است و به معناي «پایداری» است. در اینجا قیام و استقامت که می¬گوییم، از لحاظ لغوی داراي خصوصيّتی است. يعني لغت استقامت، نوعي برپا شدن و ايستادن را در بردارد. وقتي كه گفته مي‏شود: «قامَ» یا «قامَ الأمر» يعني فلان مسأله راست شد، درست شد و برپا شد. راستی و درستی در اینجا به معنای برخاستن است كه در آن نوعي حرکت وجود دارد. در معناي كلمه «پایداری» مفهوم راستي،‌ درستي، حرکت و تهاجم مستتر است.
پايداري امام حسين عليه‌السلام در بعد اجتماعي قيام
بحث ما راجع به حرکت امام حسين(عليه‏السلام) و قیام حسینی بود. عرض کردم حسين(عليه‏السلام) به‌طور کلی دو پایداری را به ابنای بشر آموخت؛ يك، پایداری در راه رسیدن به لقای الهی و دو، پایداری در اقامه حق به معنای دین الهی؛ که اوّلی جنبه معرفتی دارد و دومی جنبه اجتماعی دارد. به ظاهر یک حرکت بود، امّا هم آمیخته به مسأله معرفتی‏ـ‏عرفانی بود و هم آميخته به مسأله اجتماعی بود.
در جلسه گذشته عرض کردم كه این معنا، از مجموعه فرمایشات حضرت در مدینه، مکه، بین راه و کربلا فهميده مي‏شود. اين مطلب هم از مجموعه فرمایشات حسين(عليه‏السلام) استفاده می¬شود و هم¬ از سخنان اصحاب و یارانش که آنها هم همگي آموختگان همين مکتب حسینی (عليه‏السلام) بودند. در حرف¬هایی هم که آنها زده‏اند مي‏بينيم بر روي همین دو پایداری، تأكيد می‏شود.

«پایداری برای رسیدن به حق و پایداری در اقامه حق»

پنجشنبه - 28 فوریه 2013

تفاوت صبر با پايدراي در كلام اميرالمومنين (ع)/ تمام حركت و سخنان امام حسین(ع)و يارانش حاوی دو مطلب است؛ «پایداری برای رسیدن به حق و پایداری در اقامه حق»
نفي بيعت با يزيد؛ زمينه‌ساز ظهور و بروز شخصيت امام حسين عليه السلام
«إنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»1
همانا کسانی که گفتند خدای ما الله است، سپس پایداری کردند، فرشتگان بر آنان فرود می¬آیند که نترسید و ناراحت نباشید و بشارت بادتان به بهشتی که وعده داده شده بودید.
طرح بحث
در سال‏های گذشته در ایّام دهه عاشورا، بحث¬هایی را در ارتباط با قیام امام حسین(علیهالسلام) وابعاد گوناگون این قیام، مطرح کردم. موضوعات مختلفی مانند مبحث تعامل به بِرّ و تقوی و عدم تعاون به اثم و عدوان، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله، مسألة هجرت و… را در ارتباط با ابعاد حرکت امام حسین(علیهالسلام) مطرح کردم. به ذهنم آمد که در این دهه، مطلبی را مطرح کنم که از خلال فرمایشات خود حضرت و گفتار اصحاب ایشان که برگرفته از فرمایشات حضرت بوده است به دست میآید. البته اصحاب هم این مطلب را از امام حسین(علیهالسلام) تلقّی کرده¬اند که دو بُعد عرفانی و اجتماعی دارد.
من ابتدا مطلبی را به عنوان یک مقدمه کوتاه عرض می¬کنم، بعد وارد اصل بحث مي‏شوم. ما در روایات و تاریخ داریم که وقتی معاویه، در نیمه ماه رجب مُرد، پسرش یزید، نامه¬ای به ولید بن عَتَبه،که از طرف معاویه حاکم مدینه شده بود، نوشت که از امام حسین(علیهالسلام) و چند نفر از سرشناسان دیگر مانند عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر بیعت بگیرد. والی مدینه ازامام حسین(علیه‌‌السلام) درخواست كرد كه با يزيد بیعت كند و حضرت هم نپذیرفت. بالاخره کار به جایی رسید که امام حسین از مدینه خارج شد. ازاینجا است که قیام امام حسین(علیهالسلام) شروع میشود. شخصیّت امام حسین(علیهالسلام) نیز از این‏جا، ظاهراً ظهور و بروز پیدا می¬کند.
در تاریخ آمده است که بعد از مرگ معاویه، اهالي شهرهای مختلف،به خصوص کوفه، پیشنهادهایی برای قیام به امام حسین دادند که ما با شما بیعت می¬کنیم وشما به اینجا بیا و… حتی پیش از آن، یعنی بعد از شهادت امام حسن نيز کوفی¬هابه امام حسین نامه نوشتند که شما به سمت ما حرکت کن؛که امام حسین در جواب آنان نوشت که پیمانی بین ما و معاویه هست و من نمی¬خواهم با اين اقدام پیمان شکنی کرده باشم. حضرت به صلح امام حسن(علیهالسلام) اشاره داشتند. تا این‏که معاویه مُرد. آن وقت دیگر مدّت عهدنامه تمام شده بود. چون تا معاویه بود، پیمان هم بر جای خودش بود. امّا وقتی معاویه مُرد، اعتبار عهدنامه هم پايان يافت و اینجا بود که شخصیّت امام حسين(علیهالسلام) ظاهراً بروز پیدا کرد. به تعبیر دیگر، تولّد شخصیّتی امام حسین(علیهالسلام)، با حرکت از مدینه شروع می¬شود.

حشر موجودات

جمعه - 15 فوریه 2013

آنچه از قرآن به دست می آید این است كه رستاخیز اختصاص به انسان ندارد , بلكه امری عام است و همه جهان دارای رستاخیز است و جهان آخرت ظرف كمال همه موجودا ت و تجلی ملكوت الهی است. بحث درباره قلمرو معاد، از بحث هاى مهم در زمینه معادشناسى به شمار مى رود، پرسش این است که آیا معاد اختصاص به انسان و جن و ملائکه دارد یاعلاوه بر آن ها شامل موجودات دیگر مانند حیوان و گیاه و جماد، آسمان و زمین و پدیده هاى دیگر نیز مى شود؟
از جمله‌ آیاتی‌ كه‌ دلالت‌ بر حشر و معاد جمادات‌ غیر صاحب‌ شعور دارد، این‌ آیه‌ است‌:

وَ مَنْ أَضَلَّ مِمَّن‌ یَدْعُوا مِن‌ دُونِ اللَهِ مَن‌ لاَ یَسْتَجِیبُ لَهُ و إِلَی‌ یَوْمِ الْقِیَـامَةِ وَ هُمْ عَن‌ دُعَآءِهِمْ غَـافِلُونَ * وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَآءً وَ كَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَـافِرِینَ.(۱)

«و كدام‌ فردی‌ گمراه‌تر است‌ از كسی‌ كه‌ از غیر خدا كسی‌ را می‌خواند كه‌ تا روز قیامت‌ هم‌ نمی‌تواند پاسخ‌ او را بدهد و دعوت‌ او را اجابت‌ كند، و آن‌ خوانده‌ شدگان‌ از خواندن‌ اینان‌ غفلت‌ دارند؛ و چون‌ مردم‌ محشور گردند آنها دشمنانشان‌ خواهند بود و به‌ عبادت‌ و پرستش‌ ایشان‌ كافر می‌باشند.»

چون‌ ضمیر كَانُوا در هر دو جا (كَانُوا لَهُمْ وَ كَانُوا بعِبَادَتِهِم‌) راجع‌ به‌ معبودات‌ جمادی‌ و نباتی‌ غیر از بشر و فرشتگان‌ است‌، و در این‌ آیه‌ منصوص‌ است‌ كه‌ این‌ معبودها در روز قیامت‌ محشور می گردند و به‌ عبادت‌ عابدینِ آنها كفر می ورزند؛ و علّت‌ اینكه‌ ما در اینجا مَن‌ لاَ یَسْتَجِیبُ لَهُ را از غیر ذوی‌ العقول‌ گرفتیم‌ و ضمیر كَانُوا را به‌ آن‌ رجوع‌ دادیم‌، آنست‌ كه‌ در سوره فاطر می‌فرماید:

ذَلِكُمُ اللَهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن‌ دُونِهِ مَا یَمْلِكُونَ مِن‌ قِطْمِیرٍ * إِن‌ تَدْعُوهُمْ لاَ یَسْمَعُوا دُعَآءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَ یَوْمَ الْقِیَـ’مَةِ یَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لاَ یُنَبّـِئُكَ مِثْلُ خَبِیرٍ.(۲)

زیارت قبور مومنین

جمعه - 15 فوریه 2013

امام رضا علیه السلام در توصیه ای حکیمانه می فرمایند: هرکس قبر مومنی را زیارت کند و در کنار آن هفت مرتبه انا انزلناه را بخواند ،خداوند صاحب قبر را می آمرزد و کسی که به زیارت قبر می رود باید رو به قبله باشد و دستش را روی قبر قرار دهد.(بحار ج 82 ص […]

خرماوخربزه

جمعه - 15 فوریه 2013

ارزش غذائي خرما:

قال علي (ع) كل التمر فان فيه شفاءٌ من الادواء : خرما بخوريد كه شفاي بيماري ها است. تفسير نمونه جلد 11 ص 174

و في الكافي : عن الي عبدالله عليه السلام قال ما قدم الي رسول

الله صلي الله عليه و اله طعام فيه تمرالاّ ** بالتمر

 

2- در كافي : از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود نزد رسول خدا صلي الله عليه و اله طعامي حاضر نشد كه در آن خرما باشد، مگر اينكه از خرما شروع مي كرد.

اركان اساسي غذاي انسان و حيوان

جمعه - 15 فوریه 2013

اركان اساسي غذاي انسان و حيوان

هشت قسمت از روئيدني ها از اركان اساسي غذاي انسان و حيوان است:

1- فانبتنا فيها حباً : سپس در زمين دانه فراواني رويانديم.

2- وعنباً و قضباً : همچنين انگور و سبزي بسيار .

3- وزيتوناً و نخلاً : و زيتون و نخل فراوان.

4- و حدائق غلباً : و باغ هايي پر درخت (با انواع ميوه هاي رنگارنگ)

 

5- و فاكهه و ابا : ميوه و چراگاه (گياهاني كه در چراگاه ها مي رويد و از آن به عنوان گياهان دارويي ياد مي شود) .

ارزش وخواص نمک

جمعه - 15 فوریه 2013

ارزش و خواص نمك: حضرت اميرالمومنين (ع) : اِبدوُا بِالملحِ في اول طعامِكُم فَلَو يَعلَمُ الناس ما في المَلحِ الاختاروُه عَلَ التِّرياقِ المُجرَبَ. ابتدا كنيد در او غذا به خوردن نمك كه اگر مردم بدانند چه خاصيتي در نمك است هر آينه بر ترياق (بهترين دواي موثر) تجربه شده مي گزيدند. حضرت اميرالمومنين مي فرمايند: […]

برنج

جمعه - 15 فوریه 2013

برنج: 212- وفي الكافي: با سناده ، عن عبدالرحمن بن الحجاج- في حديث – عن ابي عبدالله (ع): ان رسول الله (ص) اهدي اليه قصعه«اُرزّ» من ناحيه الانصار فدعا سبحان و المقدار و اباذر رمني الله عرفم ، فجعلوا يعذرون في الاكل منقال (ص): ما صنعتم شيئاً . اشدكم حباً لنا احسنكم اكلا عندنا الحديث […]