قران وسبک زندگی در کلام امام خامنه ای روحی فداه
پاور پونت سبک زندگی در سیره اقتصادی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
معنویت گرائی در مسلک وراه وروش شهید مطهری
1- خدا ویاد خدا
آغاز و پايان معنويت در اسلام به خدا ختم ميشود. اولين قدم در معنويت اسلامي، پذيرش موجودي برتر و تأثيرگذار تام در زندگي انسان و عالم هستي ميباشد. بدون اعتراف اجمالي به چنين واقعيتي، معنويت اسلامي شروع نميشود. در قرآن ميخوانيم: (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيٍْ عَلِيمٌ(1)
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ*(2)
این سوره نيز آغاز حركت انسان را به نحو صحيح بيان ميكند كه با ايمان به خدا شروع ميشود و با عمل صالح وتواصی به حق وتواصی به صبر پايان مييابد.
که خصوصيات آن در متون ديني نظير قرآن و روايات آمده است. در قرآن ويژگيهايي براي خدا ذكر شده كه انسان در سير معنوي خود دقيقا به مفاد آنها علم پيدا ميكند، به گونهاي كه ديگر ترديد در وجود او باقي نميماند. ويژگيهاي رواني او نيز صورتي خاص مييابد، به گونهاي كه هيچ امري در زندگي او را از ياد خدا باز نميدارد، نفس آرام ميشود و ديگر دغدغهاي سراغ او نميآيد. يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي *(3)
اينكه خدا فرموده: ما از رگ گردن به تو نزديكتريم”وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ(4)
﴿سوره ق /16﴾
چنين رابطهاي را در عاليترين حدّ ممكن درك ميكند و صفات جمال و جلال خدا را ميفهمد و تسليم محض ميگردد و سؤالي برايش باقي نميماند؛ يعني از آن نقطهاي هم كه حضرت ابراهيم فرمود: وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّـهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ(4)
خدايا به من نشان بده كه چگونه مردگان را زنده ميكني، ميگذرد و در مسير مستقيم با سرعت وصفناپذير در محضر خدا به حركت در ميآيد. بيترديد بهترين ويژگيهاي انسان كامل همان است كه در زندگيائمه(دوازده امام) در شرايط مختلف نمودار گشت؛ مانند آنچه از پيامبر اسلام (صلياللهعليهوآله)، علي(عليهالسلام) و اولاد معصوم او سراغ داريم كه به تفصيل از آن بحث شده است.
شهید مطهری می گوید:ريشة همة آثار معنوي اخلاقي واجتماعي كه در عبادت است در يك چيز است: ياد حق وغير او را از ياد بردن.(5)
ذكر خدا و ياد خدا كه هدف عبادت است، دل را جلا مي دهد و صفا مي بخشد و آنرا آمادة تجليات الهي قرار مي دهد”الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّـهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّـهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (6)
معنویت افزائی وراهکارهای ان:
ضرورت بحث:
پیدایش معنویتهای نوظهور/ عرفانهای کاذب/کج راهه هائی به نام معنویت
مانند اوشو/اکنکار / رام الله/مدیتیشن/ سای بابا /کیهانی /فالون دافا/شیطان پرستی / بلک متال/ هوی متال/ فشن/ پانک/ رپ/ تیفوس و….به عنوان سبک جدید
وساحری،سرخ پوستی ،عرفان مسیحی، بودیسم، هندوییسم وتصوف در تمام نحله های ان در سبکهای سنتی ضرورت بحث پیرامون معنویت ومعنویت گرائی را صد چندان کرده است.
اهمیت بحث:
معنویت طلبی را به هیچ ترتیب نمی توان از وجود و زندگی انسان حذف کرد، از آن روست که انسان برای معرفت و عبودیّت خداوند آفریده شده و ظرفیتّی نامتناهی برای این هدف دارد.
اعراض از یادخدا ممکن است این کشش جوهری به حقیقت نامتناهی کمال را به فراموشی سپارد”وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ (1) امّا هیچ گاه این شراره ی قدسی و آذر آسمانی خاموش نخواهد شد.
ظرفیت نامتناهی انسان، در صورتی که در راستای معرفت و عبودیّت جریان یابد و شکوفا شود به دستیابی انسان به مبنای ایمان و عمل صالح می انجامد.
ِبسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ *إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ *(2)
از آن سو، اگر این استعداد متعالی و نامحدود انسانی به سطوح پست زندگی و هستی معطوف گردد، حیات دنیا شکل می گیرد.
شالوده ی حیات دنیا بر فساد و ستم استوار است؛ زیرا میل به نامتناهی، هنگامی که به امور محدود این جهانی منصرف شود، حدّ شکنی و ستم و تجاوز و تعدّی را رقم می زند. به این سبب، حیات دنیا در قالب دو طبقه ی سلطه گر و سلطه پذیر تحقق می یابد.
سبک زندگی در سیره اقتصادی پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)
تعریفی از مفهوم سبک زندگی
«سبک زندگی» به مسائلی برمی گردد که متن زندگی انسان را در دنیا شکل میدهد، با توجه به فرمایشات پیامبر اکرم – صلیاللهعلیهوآلهوسلم – میتوان «عقل معاش» را مترادف با «سبک زندگی» دانست، نقش الگوهای رفتاری در زندگی آدمی نقش محوری است و ما باید بر الگو گیری از شخصیت و سیره عملی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) تکیه و تاکید داشته باشیم از این رو هشدار امام خامنه ای روحی فداه را باید جدی گرفت و نسبت به باز شناخت سبک زندگی اسلامی کوشید.
نیازمندی جامعه بشری به سبک زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم)
جامعیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم)
در عین اینکه مردم را از بنده شکم بودن دور میکرد، اجازه نمیداد راه راهبان را پیش بگیرند، بوی خوش، نماز و شب زنده داری، لذت حلال، گرسنگی و تواضع، سادگی را دوست داشت و در مقابل آن تکبر، شرک، اشرافیت و تملق و چاپلوسی را دشمن میشمرد. سخن از سبک زندگی یعنی توجه به این ابعاد جامع. اینجاست که انسان میتواند با اقتدا به پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) زندگی زیبایی را برای خود ترسیم کند. پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) در عین سادگی طرفدار فقر نبود، مال و ثروت را به سود جامعه میدانست و آن را در صرف راههای مشروع لازم میدانست
فیض کاشانی گفته حضرت میفرمود: «ثروتی که از راه مشروع بدست آید، چه نیکوست، برای آدمی که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه این ثروت را صرف کند.1
با این فرهنگ و سبک زیبای زندگی، میتوانیم زندگی خود را سامان دهیم و این سبک مدلی است قابل ارائه برای پیروان محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم.
ارتباط«عقل معاش» و«سبک زندگی»
عقل معاش را میتوان در مفهوم جامع خود مترادف سبک زندگی دانست، زیرا ناظر به مهمترین محورهای سبک زندگی است، عقل معاش به تعبیری همان عقل زندگی، عقل اقتصادی و عقل اجتماعی است که به فردی که در جامعه زندگی میکند و به نوعی درگیر مسائل اقتصادی و اجتماعی است توانایی فعالیت موثر را میدهد. در میان محورهای عقل معاش، دو بعد برای زندگی امروز ما مهم است، یکی نقش کار در سبک زندگی با الهام از شخصیت پیامیر (صلی الله علیه واله وسلم) و دیگری چگونگی مصرف.
اقامه نماز وظیفه شاخص صاحبان قدرت وحاكمان الهى
يكى از مشخصات حاكم الهى اقامه نماز است
خداوند متعال وقتى اميرمؤمنان علىرا به عنوان ولّى خود در آيه ولايت معرفى مىكند، خصوصيتى را كه براى او ذكر مىكند، اقامه نماز و اداء زكوة در حال ركوع است، مىفرمايد:
«اِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ اَمَنُوا الَّذيِنَ يُقِيمُونَ الصَّلوةَ وُ يُؤتُونَ الزَّكوةَ وَ هُم راكِعُونَ(1)». ولى و رهبر شما تنها خدا و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند و نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع، زكوة مىپردازند، مىباشند.
آيه مذكور در شأن على بن ا بی طالب علیهم السلام به قول شيعه و سنى نازل شده است.
نماز و رابطه آن با امر به معروف و نهى از منكر
كسى كه مىخواهد امر به معروف نمايد، بايد خود معروف را بشناسد و عامل به آن باشد و در اين ميان نماز به عنوان بزرگترين فريضه الهى، معروفترين آنان بشمار مىرود.
«يَا بُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ وَ أمُرْ بِالْمَعْرُوفِ واَنَهُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْعَلَى مَا اَصابَكَ اِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ(2)» پسرم نماز را بر پا دار و امر به معروف و نهى از منكر كن و در برابر مصائبى كه به تو مىرسد، با استقامت و شكيبا باش، كه اين از كارهاى مهم و اساسى است.
لقمان، فرزندش را امر به نماز مىكند، چرا كه مهمترين پيوند با خالق است و قلب و روح را مصفىّ و زندگى را روشن مىكندو آثار گناه را از جان مىشويد و نور ايمان را درسراسر قلب پرتوافكن ساخته و انسان را از فحشا و منكرات باز مىدارد.
«قَالَ لَقْمَانَ لَاَبنه: يا بُنَىَّ اَقِمِ الصَّلوةَ فِاِنَّها مِثْلَيْهَا فِى دِينِ اللَّهِ كَمَثَلِ عَمُودِ فُسْطَاطٍ فَاِنَّ الْعَمُودَ اِذَا اسْتَقَامَ نَفَعَتِ الْأَطْنَابِ وَ اْلاَوْتَادِ و الضِّلالِ وِ اِنْ لِمْ يَسْتَقِمْ لَمْ يَنْفَعْ وَ تَدٌ وَ لاطَنَبٌ وَ لَاظِلالٌ» اى پسرم نماز را به پاى دار، بدرستيكه مثل نماز در دين خدا، مانند عمود بزرگ است، پس به درستى كه هنگامى كه استقامت داشته باشد، طنابها و ميخهاى بلند و سايبانها مفيد واقع مىشود و سود مىبخشد و اگر عمود خيمه بر پا نايستد، ميخ و طناب و سايبان سودى ندارد.
ارتباط نماز و امور اجتماعى
بر پا داشتن نماز حمايت خدا را در پى دارد
«وَ لَقَدْ اخَذَ اللَّهُ ميِثَاقَ بَنِىاِسْرَائِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَى عَشَرَ نَقيِبا وَ قَالَ اللَّهُ اِنَّى مَعْكُمْ لَئِنْ أقَمْتُمُ الصَّلَوةَ(3)» خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت و براى آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگيخت و خداوند به آنها گفت: من با شما هستم، اگر نماز را بر پا داريد.
شرط نصرت و يارى خدا، اين است كه او را اطاعت كنند و نشانه اطاعت كردن اين است كه، نماز را بپا دارند و زكاة بدهند و به رسولان او ايمان آورده و رسولان خدا را يارى كنند و آنها را تعظيم نموده و صدقه مستحبى بدهند.
نصرت خدا شامل حال نمازگزارى مىشود، كه از رهبر الهى حمايت كرده و او را اطاعت نمايد و مورد تعظيم و تكريمش قرار دهد.
پاور پونت اصل هشتم قانون اساسي و وظایف حقوقدانان وقضات محقق