هجمه به شورای محترم نگهبان نشانه اهمیت وجایگاه والای ان درنظام اسلامی دارد:
انقلاب اسلامی ایران پدیده ای بود که باید اذعان داشت حاصل شکوفایی 14 قرن تکاپوی روحانیت تشیع از یک سو و تجربیات تلخ تاریخ معاصر از کنار گذاشتن دین از عرصه سیاست بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از توجهات اصلی رهبر انقلاب و یاران او بر این بود که تجربیات تلخ مشروطه تکرار نشود و فقه در جایگاه اصلی خود در حراست از اسلام و نظام اسلامی قرار گیرد.
اهمیت این موضوع تا جایی بود که حضرت امام (ره) در این باره فرمودند:
« تكليف شرعى است كه نگذاريد مسائل شوم مشروطيت تكرار شود و عبرت بگيريد از آنجا. در آن زمان به تدريج فقها را از مجلس بيرون راندند و بر سر اين ملت آوردند آنچه ديديم. اگر شما … اين طايفه را حفظ نكنيد، بدانيد كه سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد كه روحانيون اين كار را درست كردند و دست استبداد را كوتاه كردند، لكن دوباره به واسطه اين كه ملت مجتمع نبود و با روحانيت آنطور سازش، اطاعت محكم نداشت، مشروطه را از آنها بپا كردند و ديگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غليظ تر با اسم مشروطه [كردند[»
بصیرت وولایت مداری عمده ترین شاخصه قمر بنی هاشم اباالفضل العباس:
حادثه کربلا مخصوص یک زمان و جغرافیای خاص نیست، بلکه عاشورا یک مکتب و نمایشگاهی است که همه معارف ناب اسلام به نمایش گذاشته است، یعنی عاشورا عرصه ظهور همه فضائل انسانی و الهی است، اعم از حق محوری و عدالت طلبی، انسانیت و برادری در حادثه عاشورا به نمایش گذاشته شده است، حتی مسائلی مانند حقوق برادری و فرزند و پسری؛ برادر و خواهری و….اگر انسان بخواهد این واقعیتها را در حد اعلای آن مشاهده کند میتواند در حادثه کربلا این حقایق را بیابد، امیر المومنین در نهج البلاغه نسبت به خویشان میفرماید:
« وَ أَکْرِمْ عَشِیرَتَکَ فَإِنَّهُمْ جَنَاحُکَ الَّذِی بِهِ تَطِیرُ وَ أَصْلُکَ الَّذِی إِلَیْهِ تَصِیرُ وَ یَدُکَ الَّتِی بِهَا تَصُولُ » [۲] امام علی (علیه السلام ) به فرزند دلبندش امام حسن مجتبی(علیه السلام) میفرماید: خانواده و فامیل خود را تکریم کن و بزرگ شمار که ایشان بال پرواز تو هستند و عشیره باعث عزت هر انسان مسلمانی است، مخصوصا نسبت به برادر.
دگرگونی ارزشهای الهی
معاویه پس از صلح با امام حسن مجتبی (ع) و احساس امنیت از ناحیۀ آن فروغ امامت ،برای جلوگیری از سقوط سلطنت خود و تثبیت آن در خاندانش با غلظت و شدت فراوان به تحریف ارزشها روی آورد.
دگرگون سازی سخنان رسول اکرم (ص) و توجیه آنها به نفع بنی امیه و علیه اهل بیت (ع) کاری رایج گردید[1] ،سازماندهی فرقه های منحرف به نام اسلام ،دامن زدن به آتش تعصبات قومی و امتیازات نژادی و افتخارات طایفه ای ،باب نمودن طعن و هجو قبایل به هم و فضیلت عرب بر عجم و قریش بر غیر آن،ترویج اشعار عصرجاهلی به جای قرآن و حدیث و احیاء شعائر وسنت های جاهلیت عرب که با روح دیانت و سنت نبوی در تباین بود- ازدیگر حرکت های تبلیغی امویان بود.[2] جاحظ، امویان را نخستین کسانی می داند که آشکارا در تاریخ اسلامی ،رسوم و آداب دینی ،بدعت به وجود آوردند و سعی کردند از شاهان ایران و روم شرقی( بیزانس) پیروی نمایند.[3] امویان به دلیل مصالح و منافع شخصی و مقتضیات اجتماعی، اسلام آوردند. آنان اسلام را نه به عنوان ایین بلکه همچون عاملی برای رسیدن به مقاصد پلید خویش به کار گرفتند. آنان به موازات انحراف و تبلیغات در عرصه های نظری از طریق انحراف درایدئولوژی در بُعد اجتماعی نیز با ایجاد رعب و وحشت به کنترل مردم دست زدند و با برافروختن آتش اختلافات نژادی و کینه های قومی و قبیله ای به روشهای مختلف در سرکوبی مخالفان کوشیدند که جاسوسی ،ترور،مسموم نمودن،کم کردن میزان مستمری مردمان کوفه و بصره و افزایش مستمری اهالی شام از جمله آنهاست .
صالحترین:بهترين كيست؟
مردم سعى كنند صالحترين را انتخاب كنند. آن كسانى كه نامزد رياست جمهورى ميشوند و در شوراى نگهبان صلاحيت آنها زير ذره بين قرار ميگيرد و شوراى نگهبان صلاحيت آنها را اعلام ميكند، اينها همه شان صالحند. اما مهم اين است كه شما در بين اين افراد صالح، بگرديد و صالحترين را پيدا كنيد. اين جا جائى نيست كه من و شما بتوانيم به حداقل اكتفاء كنيم؛ دنبال حداكثر باشيد؛ بهترين را انتخاب كنيد.
برگ برگِ حَماسه مشروطه , تا آن جا که مُهر دین دارد, وبر مدار شریعت می چرخد سپیده گشاست ودر افرین.
وانجا که در دام فتنه روشنفکران غربگرا واخوندهای متحجر اسیر می شود عبرتهادارد اموختنی اموختنی.
هر برگی یک فراز است, یک اوج و یک شعله جاودانی.
وگاهی ننگی بر ننگ دیگر، وچه ننگی بالاتر از سربه دار کردن امام وپیشوای ان وپای چوبه دار کف زذن.
فراز فراز آن, دل تاریکی را می شکافد و بامدادان را پدید می آورد. بامدادانی که پایان ستم, حِرمان, رنج و دردند و آغاز رهایی, بزرگی, سروری و کرامت انسانی.
واز سوی عبرتهای ان، خاموش کردن نور خدا بوسیله جاهلان متهتک وعالمان متنسک.
برهه برهه آن, سپیده آفرین است و روشنایی گستر و نمایان گر ستیز روشنایی با تاریکی, دانایی با نادانی, زندگی با مرگ.
بصیرت با بی بصیرتی.
از مقوله های اندر خور طرح, که می تواند برای امروز ما راه گشا و درس آموز باشد, موضع گیری عالمان دین در برابر نهضت مشروطیت است.
بی گمان, نقش کلیدی در به کار گرفتن اهرمهایی که به نهضت مشروطیت انجامید, داشتند. تاریخ مشروطیت, آکنده از میدان داری و نقش آفرینی آنان در گوناگون عرصه هاست.
آن چه به گفته دوست و دشمن, نقش آنان را در این میدان برجسته و چشم گیر نمایاند و سبب واهمه و واپس نشینی دشمن شد, هماهنگی, همراهی, همدلی و برادری آنان در تمامِ آنات نهضت و همه فراز و نشیبهای حرکت بود.
در جهان غرب, نهضت فکری و هنری رنسانس و دگرگونیهای چهارصد ساله, نظام مشروطه را در پی داشت.
روح مشروطه, برانگیخته و نشأت یابنده, از قانون بشری و پیروی ارکان سیاسی جامعه از روح عرفی, دنیوی و نفسانی بود. جایگاه نهادهای دینی در آن دگرگون شد و دین در عرضِ علم و هنر حسّی جدید قرار گرفت و روشنفکران, نمایندگان تفکر جدید غرب, روحانیان مسیحی و فئودالها, نمایندگان جامعه سنتی را, سرکوب و از میدان دور کردند.
جداسازی قوا و پیدایش نظام پارلمانی, به خواسته های این نظام نوپا پاسخ می داد.
فتنه بزرگتر کدام است؟ قال أمير المؤمنين عليه السلام: «قصم ظهري إثنان عالم متهتك، و جاهل متنسك، فالجاهل يغش الناس بتنسكه، و العالم يغرهم بتهتكه» بحار الانوار ج 2، ص 111. همواره جریان حق با دو گروه افراط کننده و تفریط کننده نسبت به حق، روبرو بوده است، امام خامنه ای هم بارها، از جمله در ۱۴ خرداد ۷۶، به این دو گروه (متهتک در برابر حق و منفعل در برابر باطل و نیز گروه متحجر و خوارجی) اشاره کرده اند. الحمد لله پیوند مبارک “امام و امت” توانست طی سالهای ۸۴ و ۸۸، متجددین لیبرال مسلک را شکست دهد، اینک نوبت فتنه بزرگتر؛ یعنی خوارج و علمای متنسک و به قول امام خمینی، آخوندهای احمق و بیشعور است. از جوانان بیدار دانشگاه چیزی عایدشان نشد، سرفتنه را به سمت حوزه کج کردند. حالا نوبت طلاب و فضلای انقلابی است که در برابر براندازان بایستند.
شكي نيست كه ديدگاه مكاتب و افراد نسبت به حقوق و مسؤوليتهاي بشر، با توجه به نوع جهانبيني آنها متفاوت خواهد بود . اين مطلب كه انسان از چه حقوقي برخوردار است، و چه مسؤوليتهايي بر دوشش دارد بستگي به اين دارد كه انسان چيست؟ و از چه ابعاد وجودي برخوردار است؟
در ميان موجوداتي كه در جهان طبيعت زندگي ميكنند، انسان از ويژگيهايي برخوردار است كه مقام او را از ديگر موجودات ممتاز نموده است . ريشه اين ويژگيها و امتيازات اين است كه او گذشته از حيات طبيعي و غريزي، از حيات روحاني و عقلي نيز برخوردار است . حيات روحاني و عقلاني انسان بعد اصيل و بنيادين شخصيت انسان را تشكيل ميدهد . اين بعد از حيات و شخصيت انسان در قلمرو قدرت و اختيار او قرار دارد و او ميتواند در چگونگي شكل گرفتن و فعليتيافتن آن تاثيرگذار باشد .
سال 35 هجری فرا می رسد جامعه سر خورده از ظلم وستم، اختلاف طبقاتی، تبعیضهای ناروا، زدوبندهای سیاسی واقتصادی واسیر وگرفتار هواها وهوسهای باند اموی به دنبال مصلحی می گردد تا خود را از چنین سرنوشت شومی که دچار گردیده برهاند وآب رفته را به جویبار حق وحقیقت بازگرداند وعطر دل انگیز وروحبخش مساوات وبرادری را که ده سال حکومت پیامبر را در مدینه به کام جانها چشانیده بود، بار دیگر جانهای تشنه عدالت وبرابری راسیراب سازد وجامعه اسلامی را از انحرافات به وجود آمده در تمام ابعادش پاک سازی نموده واصلاحات حقیقی را در سایه تامین عدالت، امنیت ودستیابی همگان را به برخورداری از حقوق اجتماعی که خداوند حق مسلم آنها قرار داده وابتدایی ترین آن برخورداری از زندگی شرافتمندانه انسانی است محقق سازد.