آسیب شناسی نهضتهای توحیدی
قال الحکیم فی کتابه :
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ»
قال الحکیم فی کتابه :
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»
به لحاظ نقشی که شما دانشجویان محترم دوره دکترای دانشگاه عالی دفاع ملی در آینده کشور و پاسداری از حکومت دینی و نظام اسلامی دارید، بحث «الزامات پاسداری از نظام اسلامی» تقدیم میگردد. برای صیانت و نگهبانی از این گنجینه الهی و میراث بزرگ انبیائ و صالحین، چه الزاماتی را باید مورد توجه قرار داد؟ ابتدا باید به چند نکته توجه نمود:
نکته اول : دین، بزرگترین موهبت الهی : دین و مکتب الهی، به ویژه مکتب اسلام، بزرگترین موهبت و ارزشمندترین مخلوق ذات باریتعالی است.
هیچ مخلوقی در نزد پروردگار، عزیزتر و شریفتر و مهمتر از مکتب دینی که خداوند برای بشر به ارمغان آورده، نیست. مأموریت همه انبیاء ارائه این مکتب الهی به جامعه بوده است. همه انبیاء رسالتش این بود که مکتب الهی در جامعه پیاده شود و بشریت را با این موهبت آسمانی مأنوس پاسداری از اسلام و مکتب حیات بخش آن است که این پاسداری دارای یکسری الزاماتی میباشد.
«وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ»
(انعام 153)
در دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه در سالهای آغازین، برای مرزبندی و شناسایی جریانات فکری سیاسی؛ اصطلاحات متعددی در عرصه فعالیتهای سیاسی اجتماعی کشور رایج گردید که بسیاری از آنها وارداتی یا ساختگی بود و یا با ماهیت فکری و نظام دینی و جهتگیریهای اسلامی، انطباق لازم را نداشت. برخی از این اصلاحات عبارت بودند از: چپ و راست، تندرو و محافظه کار، توسعه گرا و علامت گرا، آرمانگرا و واقعگرا که در چند سال اخیر، دو اصطلاح: اصول گرا و اصطلاح طلب نیز به آنها افزوده شد.انقلاب اسلامی؛ تهدیدات و پیروزیها
قال الحکیم فی کتابه : «إِنَّا فَتَحْنَآ لَکَ فَتْحَآً مُبینَا»
خدا را شاکرم که توفیق داد در جمع و محفل نورانی اساتید و فضفلاء و طلاب این مؤسسه علمی و آموزشی حاضر شوم و چهرهنورانی سربازان حضرت ولی عصر(عج) را زیارت کنم.
رفتار شناسی
در دوره جدید ریاست جمهوری، شعار رئیس جمهور محترم، تحقق دولت اسلامی است که آن را به طور مکرر مطرح. این اصلاح، بعد از پیروزی در انتخابات مطرح شد و در مقابل آن، عکسالعملهای مثبت و منفی پدید آمد و حتی به تریبونهای رسمی کشیده شد که چرا دولتهای قبلی را زیر سؤال میبرید؟ از این رو، به این پدیده، با دید بدبنیانهای برخورد کردند. سؤال این است که چیزی را که آقای احمدینژاد دنبال آن هستند آیا قابل تحقق است یا در گذشته هم محقق شد هاست؟ منشأ اختلاف نظر در چیست؟ برخی از اول تشکیل انقلاب، دولت را اسلامی میدانند و برخی میگویند: برای تحقق دولت اسلامی، نیاز به لوازمی است و آن لوازم هنوز فراهم نشده است. ریشه این اختلافات چیست؟ برای تبیین موضوع، به چند نکته اشاره میکنم:
اختلاف در برداشت از دولت اسلامی است. شاخصههای دولت اسلامی چیست و چگونه میتوان به دولت اسلامی دست یافت؟
عدم توجه به عوامل اسلامی شدن دولت است. کسانی که میگویند به همه دولتهای پیشین میتوان لقب دولت اسلامی داد، توجه به شاخصهها و معیارها ندارند. به عواملی که این دولت را اسلامی میکند، توجه ندارند. شاخصهها را قدری جابجا میکنند.
رابطه دولت با دین
دیدگاهها پیرامون تعامل دولت با دین:
از دیرباز دیدگاهها و تئوریهای گوناگونی پیرامون تعامل بین دولت و دین وجود داشته و دارد که هر یک مبتنی بر جهان بینی و نگرش خاص به هستی و جهان وانسان میباشد،به برخی از این دیدگاهها اشاره میگردد:
الف: حذف دین از اندیشه و زندگی انسان
قدیمیترین تئوری در تعامل بین دولت و دین، اندیشه ماتریالیستی و ماده گرایی است. این نظریه مبتنی بر اصالت ماده و نفی متافیزیک و انکار جاودانگی انسان و حیات بعد از مرگ برای آدمی میباشد. قرآن در تبیین این نظریه اینگونه بیان میکند: «ان هی الاحیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین» غیر ا زاین زندگی دنیا چیزی در کار نیست، پیوسته گروهی از ما میمیرند و نسل دیگری جای آنها را میگیرد و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد.جمهوری اسلامی ایران و حکومت اسلامي براساس مردم سالاري دینی در تاریخ معاصر به یقین مهمترین موهبت الهی به ملت ایران بود که نه تنها منشأ تحولات عمیق و گستردهای در وضعیت ملت ایران گردید بلکه تأثیر شگرفی در منطقه خاورمیانه و دیگر نقاط عالم از خود بجای گذاشت. نظامی که رسالتش احیای مجدد حیاتبخش اسلام در تار و پود جامعه ایرانی و ارائه الگوی مناسب برای بشریت در برابر دو نظام سرمایهداری و سوسیالیستی بود.
مسجد در قالب یک پایگاه ارتباطى مهم، همواره توانسته است در تقویت فرهنگ مخاطبانش مؤثر باشد و عاملىبراى ماندگارى فرهنگ اسلامى محسوب شود. در این مقاله، نکاتى ذکر شده است که رعایت آن در مساجد سزاوار استتا ضمن جذب مخاطبان بیش تر، آن گونه باشد که شایسته خانه خدا و محلّ انس با حضرت حق و جایگاه نزول برکات وخیرات آسمانى و تجلى بهشت خدا در زمین است.
بصیرت سیاسی:
الف: ضرورت بصیرت سیاسی
بصیرت چراغی است که همواره روشنگر و نجات بخش انسان از گمراهی هاست. بصیرت به انسان قدرت می دهد که حتی در تنهایی و غربت چون امت واحده از صراط مستقیم سربرنتابد و هیچ هراسی از زیادی طرفداران باطل به دل راه ندهد. اساساً در همه نبردهایی که مدافعان حق و باطل با هم داشتند، اهل بصیر با چشم دل و حق محوری را ه صواب را از ناصواب تشخیص دادند و راه حل را برگزیدند. براستی در سایه بصیرت است که در پرتو آن حق و باطل، راه و بیراهه، قوتها و ضعفها، تهدیدها و فرصتها به خوبی آشکار می گردد که در غیر این صورت «فاقد البصر فاسد النظر» یعنی انسانی بدون بصیرت و بینش، نظرش هم فاسد است.
اعضای جامعه اسلامی که به عنوان «مومنین» شناخته می شوند نیازی به عنوان «شهروند» ندارند، همواره با ایمان، حاکم و سرپرست خویش را بر می گزینند. نه تنها ایمان پذیرش فکـری وجود خداست، بلکه مومن یک جا، نـظام عقیدتی، نـظام سیاسی، و نـظام حقوقی حاکـم بر زندگی خویش را با معیار الهی انتخاب می کند .
از جمله سؤال های مطرح در مورد امام زمان (عج) این است که: آیا کسی می تواند در سنین کودکی به مقام امامت و خلافت برسد؟ به بیان دیگر، کودکی که تکلیف ندارد، چگونه می تواند به «مقام ولایت اللهی » برسد؟
«ابن حجر هیثمی » از علمای اهل سنت، در این باره می نویسد:
«آنچه در شریعت مطهر ثابت شده، این است که ولایت طفل صغیر صحیح نیست; پس چگونه شیعیان به خود اجازه داده و گمان بر امامت کسی دارند که عمر او هنگام رسیدن به امامت، بیش از پنج سال نبوده است . . . ؟ !» (1)
احمد کاتب نیز می نویسد:
«معقول نیست که خداوند طفل صغیری را به رهبری مسلمین منصوب کند!» (2)
در پاسخ این اشکال ابتدا به مقدماتی چند اشاره نموده; سپس به پاسخ اشکال خواهیم پرداخت .
در سال 212 هجری، نیمه ذی حجه، در اطراف مدینه، در محلی به نام «صریا» ستاره دیگری از نسل پاک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه واله در آسمان امامت و ولایت طلوع کرد و با نورانیت مَقَدم خویش، قلب پدر و شیعیان را پر از نشاط نمود.