الف – شستن سر با خطمی امام صادق (علیه السلام): شستن سر با خطمی، مایه ایمنی از سر درد است.( ثواب الاعمال: ص ۳۶ ح ۱٫) امام کاظم (علیه السلام): شستن سر با خطمی در روز جمعه، از سنت است، روزی را سرشار می سازد، فقر را باز می دارد، مو و پوست را نکو […]
حضرت معصومه علیها السلام بیست و پنج سال بعد از تولد امام رضا علیه السلام در اول ذی قعده سال ۱۷۳ ه . ق . دیده به جهان گشود و در دهم، یازدهم، یا دوازدهم ربیع الثانی ۲۰۱ ه . ق . وفات یافت . پدرش امام موسی بن جعفر علیهما السلام و مادرش بانویی […]
کریمه اهل بیت، حضرت معصومه علیها السلام اول ماه ذی القعده سال ۱۷۳ ه . ق . در مدینه چشم به جهان گشود و در سن ۲۸ سالگی در روز ۱۰ یا ۱۲ ربیع الثانی سال ۲۰۱ ه . ق . در شهر مقدس قم به ریاض جنت پر کشید (۱) .
القاب شریف آن حضرت، معصومه، کریمه اهل بیت، ستی و فاطمه کبری است . پدر بزرگوارش حضرت امام موسی بن جعفرعلیهما السلام و مادر آن حضرت، «نجمه » است (۲) .
مادر آن حضرت
نجمه خاتون مادر بزرگوار امام رضاعلیه السلام و حضرت معصومه علیها السلام است . او از زنان برجسته زمان خود بود و در عقل، دین، حیا، جمال ظاهری و باطنی نظیر نداشت .
«حمیده » مادر امام هفتم علیه السلام همیشه از نجمه یاد می کرد و از روزی که او را به خانه برد مورد احترام قرار داد و هرگز پیش او نمی نشست مگر برای تعظیم و احترام او .
روزی حمیده به حضرت کاظم علیه السلام عرض کرد: «پسرم! نجمه کنیزی است که من بهتر از او را ندیده ام; او زنی زیرک و دارای محاسن زیادی است و می دانم هر نسلی از او بدنیا آید، پاک و مطهر است; او را به تو بخشیدم و از تو درخواست می کنم حال او را رعایت کنی . (۳) »
در روایتی آمده است: وقتی حمیده را خرید، شبی رسول خداصلی الله علیه وآله را در خواب دید که به او فرمود: «ای حمیده! نجمه را به فرزند خود موسی ببخش، همانا از او فرزندی به دنیا می آید که بهترین اهل زمین است .»
مقام و منزلت حضرت نجمه علیها السلام
مرحوم علامه مجلسی رحمه الله از کتاب ارزشمند عیون اخبار الرضاعلیه السلام روایتی را نقل کرده است که توجه به آن ما را به مقام و منزلت حضرت «نجمه خاتون » مادر بزرگوار امام هشتم و خواهرش حضرت معصومه علیها السلام آگاه می کند . روایت مورد نظر را ذیلا از نظرتان می گذرانیم:
روزی امام کاظم علیه السلام از هشام پرسید: آیا خبرداری که کسی از برده فروشان آمده باشد؟ عرض کرد: نه . هشام می گوید: پس آن حضرت فرمود: آمده است . و ما با هم نزد او رفتیم . برده فروشی را دیدیم که غلامان و کنیزان بسیاری آورده بود .
آن حضرت فرمود: کنیزانی که برای فروش آورده ای را بر ما عرضه کن، او نه کنیز را بیرون آورد . حضرت هر یک را می دید، می فرمود: این را نمی خواهم . آن گاه فرمود: آیا کنیز دیگری داری؟ گفت: نه، جز یک کنیز که او سخت بیمار است .
امام صادق علیه السلام در طول ۳۴ سال امامت با برکت خویش، نقش ارزندهای در گسترش فرهنگ متعالی اسلام ایفا کرد. در این فرصت به مناسبت شهادت آن گرامى، به برخی رهنمودهای رهبر دوراندیش مذهب جعفری در ارتباط با ویژگیهای مدیران دولت اسلامی میپردازیم. عدالتمحورى از اوصافی که میتوان برای یک مدیر مؤمن و […]
وهابیون با بهره گیری از روایت جعلی وتمسک تخریف گونه از قران کریم می کویند انبیاء ارث نگذارده وفدک ارث زهرا نبوده ولذا ابابکر ان را گرفته است!!!
پاسخ:
نبوت ارثی نیست. «الله أعلم حیث یجعل رسالته»[۱]. رسالت، نبوّت، امامت، اینها به عصمت برمیگردد، اینها ارثی نیست. این میراث کتاب ـ به معنای نبّوت ـ را ارث بردن نیست.
کتاب را پیامبر به امت ارث میدهد. مثل اینکه فرمود: «إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین». از ارث به “ترکه” و “ماتَرَک” یاد میکنند. در تعبیرات دینی، به “ترکه” یاد شده است. ما هم تعبیر عرفیمان این است که: تَرَکه میّت چیست؟ حضرت (ص) هم فرمود: «میراث من قرآن و عترت است؛ “إنّی تارکٌ فیکم الثَقَلَین”، این ترکه، این إرث در بین شما هست». به این معنا ، همه چیز برای همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است.
وقتی که وجود مبارک زکریا (ع) از خداوند متعال فرزند میخواهد، چون طبق دو آیه، دو خصیصهی تلخ برای فرزندها ذکر شده، برای اینکه به آن دو خصیصه مبتلا نشود هم در آیه سوره مبارکه آل عمران به خدا عرض کرد: «و اجعله مِن لدُنکَ ذرّیهً طیبه» یعنی فرزند طیب؛ هم در آیه مبارکه سوره مریم عرض کرد: «و اجعله ربِّ رضیا».
در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبیاء در آیاتی مثل “یرثنی و یرث من آل یعقوب” و “ورث سلیمان داود”] اقوال متعدّدی است. گفته اند:
منظور از میراث، نبوّت است.
منظور از میراث، علم و حکمت است.
منظور از میراث، مال است.
این اقوال سهگانه در قالب کتابهای تفسیری ـ مخصوصاً در جامع قُرطبی ـ آمده.
سبک زندگی سیاسی امام حسن علیه السلام درپاسداری از ارزشها
اشاره
ابعاد صلح شجاعانه امام حسن علیه السلام با معاویه بن ابی سفیان که یگانه عامل بقای اقلیت شیعه در آن عصر بود، چنان با عظمت است که تاکنون محققان زیادی را به تحلیل و تبیین آن واداشته است. بدون اغراق میتوان گفت: اکثر مقالات و تحقیقات پیرامون آن حضرت، در اطراف این رویداد دور میزند. این نوع نگرش هر چند بیانگر عمق و عظمت صلح امام علیه السلام است اما در دوره دیگر (قبل از امامت و بعد از صلح) کمتر مورد توجه قرار گرفته اند و به تبع آن میزان آگاهی مردم نیز از این دوره ها اندک است. بر این اساس و به مناسبت سالگرد شهادت حضرت، با دوران امامت حضرت بعد از صلح (۹ سال و اندی) آشنا میشویم.
نفوذ امویها در حاکمیت دین
مهمترین چالشی که امام حسن علیه السلام در طول دوره امامت و بلکه حیات خود با آن رو به رو شد، مساله نفوذ امویها در حاکمیت دینی دورههای قبل و بروز آثار آن در این دوره است. نفوذی که از زمان رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (۸ سالگی) شروع و در خلافت عثمان به اوج خود رسید. طبیعی است که باید سابقه نفوذ امویها را از دوره فراگیری حکومت اسلامی (فتح مکه) پی گرفت زیرا به موازات گسترش اسلام، گروههای مختلفی به علل گوناگون به اسلام رو آوردند. منافقان نیز از باب ناچاری نتوانستند در مقابل این سیل خروشان قرار بگیرند و به ناچار با آن بنای همسویی گذاشتند. این همسویی نه از روی میل که از باب اضطرار و بینتیجه بودن مقاومتبود. آنها تنها زمانی که پرچم لا اله الا الله را بر فراز شهر دیدند، لب به شهادتین گشودند و به این ترتیب دوران حیات خود را با تاکتیک همسویی موقت ادامه دادند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله با درایت کامل متوجه این حرکتخزنده بود. لذا اهداف پلید آنان را اینگونه افشا میکرد:«اذا بلغ بنو العاص ثلاثین اتخذوا مال الله دولا و عباد الله خولا و دین الله دخلا; (۱)
زمانی که فرزندان عاص (بنی امیه) (۲) به سی برسند، مال خدا را میان خود دستبه دست میکنند، بندگان خدا را بنده خود و دین خدا را مغشوش میکنند.»
۱- قیل له علیه السلام: فما الحلم؟ قالعلیه السلام:” کظم الغیظ و ملک النفس.” ( تحف العقول، ص ۲۲۷)
از حضرت امام حسن علیه السلام پرسیده شد که بردبارى یعنى چه؟ فرمودند: بردبارى عبارت از فرو بردن خشم و اختیار نفس را داشتن .
۲- قیل له علیه السلام: فما الشرف؟ قالعلیه السلام: اصطناع العشیره؟ و حمل الجریره. ( تحفالعقول، ص ۲۲۷)
از حضرت پرسیده شده بزرگوارى چیست؟ فرمودند: احسان به قبیله و تبار و تحمل خسارت و جرم آنها.
یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَکُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَکَ تَکُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَکَ تَکُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوکَ بِهِ تَکُنْ عَدْلاً.(۱)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بىنیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان برخورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.