فلسفه وحکمت بیماریها در احادیث


امام صادق (علیه السلام):
– در پاسخ به مردی زندیق(زندیق، معرب زندیک است و معانی مختلفی برای آن ذکر شده، از جمله: ملحد، بی دین، غیر صالح، دهری، گروهی از مجوس که خدای را دو گویند (ر. ک: لغت نامه دهخدا: ج ۸ ص ۱۴۲۷).) که پرسیده بود: کودک خردسالی که نه گناهی کرده و نه جرمی از او سر زده، به چه سبب، مستحق دردها و بیماری هایی شده است که به وی می رسد -: بیماری بر چند گونه است: بیماری آزمون، بیماری کیفر و بیماری ای که علت مرگ قرار داده شده است. اما تو مدعی هستی که آن از خوراک نامناسب، نوشیدنی آلوده و بیماری ای است که در مادر وی وجود داشته است و گمان می کنی که هر کس، بدن خویش را درست تدبیر کند و در احوال خود، نیک بنگرد و در آنچه می خورد، سودمند و زیان آور را از همدیگر باز شناسد، بیمار نمی شود. تو در این دعوی خود، به (عقیده) کسانی می گرایی که می پندارند بیماری و مرگ، جز از خوردنی ها و نوشیدنی ها نیست. ارسطو، استاد طبیبان بود. افلاطون، سرآمد حکیمان بود و جالینوس، پیر و پر تجربه بود؛ اما نتوانست مرگ را آن گاه که در آستانه وی فرود آمد، از خویش براند. همه مردند، در حالی که در حفظ خویش و در اندیشیدن به آنچه با بدن سازگار است از هیچ کوششی فروگذار نکردند. چه بسا بیماری که درمان کننده او را ناتن درستی افزوده است و چه بسیار طبیب دانای آشنای به دارو و درمان، که خود مرده و (در برابر) فردی ناآگاه به طب مدتی درازتر پس از او زنده مانده است و نه آن را پس از سرآمدن مدت (زندگی) و فرا رسیدن اجلش، آگاهی به طب، سودی نبخشیده، و نه این را پیش از سرآمدن مدت (زندگی) و به گاه دورتر بودن اجل، ناآگاهی از طب، زیانی رسانده است.()

بیماری برای بیماران واطرافیان انهاچه سودی دارد

تأدیب انسان

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
بیماری، تازیانه خدا در زمین است که با آن، بندگان خویش را ادب می کند.( کنز العمال: ج ۳ ص ۳۰۶ ح ۶۶۸۰٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
اگر سه چیز در آدمیزاد نبود، هیچ چیز سر او را فرو نمی آورد: بیماری، تهی دستی و مرگ. اینها همه در انسان هست و با این حال، انسان، همچنان گستاخ است.()
امام باقر (علیه السلام):
تن اگر بیمار نشود، به سر مستی می گراید، و در آن تنی که به سر مستی گراییده، هیچ خیری نیست.( مشکاه الأنوار: ص ۴۸۷ ح ۱۶۲۶٫)
امام صادق (علیه السلام):
اگر بنا بود هیچ درد و رنجی به انسان نرسد، به کدامین وسیله از زشتی ها دامن در می کشید و در برابر خداوند، فروتنی می کرد و با مردم، مهربانی می ورزید؟ آیا نمی بینی انسان، آن هنگام که دردی دامنگیرش می شود، فروتن می شود، و سر تسلیم فرود می آورد و بر درگاه پروردگار خویش، عافیت می جوید و دست به صدقه می گشاید؟( بحارالانوار: ج ۳ ص ۸۸٫)
امام صادق (علیه السلام):
– در دعای خویش آن هنگام که بیمار شده بود -: خداوندا! این را نه (نشان) غضب، بلکه (مایه) ادب قرار ده.( نثر الدر: ج ۱ ص ۳۵۴٫)

کفاره برخی از گناهان یا ترک اولائی که انجام داده

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
بیماری، گناهان را محو می کند.( جامع الاحادیث، قمی: ص ۸۵٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
لحظه های درد، (آثار) لحظه های گناه را از میان می برد.( الجعفریات: ص ۲۴۵٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
مؤمن در بیماری اش پاداش داده نمی شود؛ اما گناه او فرو پوشانده می شود.( تاریخ دمشق: ج ۶۴ ص ۱۶۱ ح ۱۳۰۸۵٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هیچ مؤمنی به بیماری ای جانکاه مبتلا نمی شود، مگر آن که گناهش بخشوده می گردد.( الفردوس: ج ۴ ص ۲۷ ح ۶۰۸۲٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هر کس که خداوند، او را به گرفتاری جسمی بیازماید، آن گرفتاری برایش مایه فرو ریختن گناهان است.( مسند ابن حنبل: ج ۱ ص ۴۱۴ ح ۱۶۹۰)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
انسان مؤمن، چون بیماری به وی برسد و خداوند، او را عافیت دهد، این بیماری، کفاره گناهان گذشته او و مایه اندرز برای آینده اوست.( سنن أبی داوود: ج ۳ ص ۱۸۲ ح ۳۰۸۹٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
خداوند، گاه بنده خویش را به ناتن درستی گرفتار می کند تا این ناتن درستی، کفاره هر گناه وی شود.( المستدرک علی الصحیحین: ج ۱ ص ۴۹۹ ح ۱۲۸۶٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
بنده چون بیمار شود، خداوند به فرشتگان خویش چنین وحی کند: ای فرشتگانم! من بنده ام را به بندی از بندهای خویش گرفتار ساخته ام. اینک اگر جانش را بستانم، او را می آمرزم و اگر او را عافیت بخشم، در حالی از بستر بر می خیزد که هیچ گناهی ندارد.( المستدرک علی الصحیحین: ج ۴ ص ۳۴۸ ح ۷۸۷۱٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هیچ مرد و زن مسلمان و هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که بیمار شود، مگر آن که خداوند، (برخی) از گناهانش را از او فرو نهد.( مسند أبن حنبل: ج ۵ ص ۱۹۴ ح ۱۵۱۴۸٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هیچ بنده ای نیست که بیماری دامنگیرش شود و او را از آنچه تن درستان انجام می دهند، باز دارد، مگر آن که این بیماری کفاره گناهانش شود و هر چه پس از آن انجام دهد، فزونی ای بر کفه اعمالش باشد.( أسد الغابه: ج ۳ ص ۲۵۶٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
گاه به بنده خدا برخی از مصائب می رسد تا در حالی بر زمین گام بردارد که هیچ گناهی بر وی نیست.( مکارم الاخلاق: ج ۲ ص ۱۷۳ ح ۱۴۳۳)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
چهار تن هستند که اعمال خویش را در حالی که هیچ گناهی بر آنان نمانده است، از نو می آغازند: بیمار، چون بهبود یابد، مشرک، چون مسلمان شود،…( النوادر، راوندی، ص ۱۵۰ ح ۲۱۳٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
ای علی! ناله مؤمن (به گاه بیماری) سبحان الله گفتن است، فریادش لا اله الا الله گفتن، خفتنش بر بستر، عبادت است و از پهلو به پهلو چرخیدنش، جهاد در راه خداست؛ و اگر بهبود یابد، در حالی که در میان مردم راه می رود که هیچ گناهی بر او نیست.( کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۴ ص ۳۶۴ ح ۵۷۶۲٫)
تاریخ بغداد:
– به نقل از ام سلیم انصاری -: بیمار شدم و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عیادتم آمد. پرسید: ای مادر سلیم! آیا آتش و آهن و ناخالصی های آهن (به گاه گداخته شدن) را می شناسی؟.
گفتم: آری، ای پیامبر خدا!
فرمود: پس ای مادر سلیم، تو را مژده باد! اگر که از این درد به سلامت جان به در بری، از گناهان خویش نیز رسته ای، آن سان که آهن از ناخالصی های خود، رها می شود.( تاریخ بغداد: ج ۳ ص ۴۱۱٫)
سنن أبی داوود:
– به نقل از ام علا -: هنگامی که بیمار بودم، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به عیادتم آمد. او فرمود: ای مادر! مژده ات باد؛ چرا که بیماری مسلمان، چیزی است که خدا به واسطه آن، گناهان او را از میان می برد، آن سان که آتش، ناخالصی های طلا و نقره را می برد.( سنن أبی داوود: ج ۳ص ۱۸۴ ح ۳۰۹۲٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
مثل (جان) بیمار، آن گاه که بهبود می یابد، همانند شفافیت و (زلالی رنگ) تگرگ است هنگامی که از آسمان، فرو می ریزد.( سنن الترمذی: ج ۴ ص ۴۱۱ ح ۲۰۸۶٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
چون کسی را دیدید که خداوند، او را به ناداری و بیماری در میان گرفته، (بدانید که) خداوند متعال، اراده کرده است که او را پاک کند.( الفردوس: ج ۱ ص ۲۶۱ ح ۱۰۱۵٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
گاه بنده بیمار می گردد. پس دلش نازک می شود و برخی از گناهانی را که از او سر زده است، به یاد می آورد و قطره اشکی، هر چند کوچک، از دیدگانش سرازیر می شود و آن گاه، خداوند (عزوجل)، او را از گناهانش پاک می سازد. پس اگر او را از این بستر بیماری برخیزاند، او را پاک شده (از گناه) بر می خیزاند، و اگر جانش را بستاند، پاکیزه شده (از گناه) می ستاند.( معجم السفر: ص ۳۸۷ ح ۱۳۰۹٫)
امام علی (علیه السلام):
اگر خداوند، بنده ای را گرفتار (بیماری) سازد، به اندازه بیماری اش از گناهان او فرو می کاهد.( دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۲۱۸٫)
امام علی (علیه السلام):
– به یکی از یاران خویش که به بیماری ای گرفتار شده بود -: خداوند، آن درد و رنجی را که داشته ای، مایه ریختن گناهانت قرار دهد؛ چرا که در بیماری، پاداشی نیست؛ اما گناهان را فرو می کاهد و چنان که برگ از درخت برگ از درخت می ریزد، از انسان فرو می ریزد. پاداش، تنها در گفتن به زبان، و عمل کردن به دست و پای است و خداوند سبحان، هر یک از بندگان خویش را که بخواهد، به راستی نیت و به نهاد درست، به بهشت در می آورد.( نهج البلاغه: حکمت ۴۲٫)
امام سجاد (علیه السلام):
– خطاب به بیماری که بهبود یافته بود -: پاک شدن از گناهان، بر تو مبارک باد! خداوند تو را یاد کرده است. او را یاد کن، و از تو در گذشته است. او را سپاس گوی.( تحف العقول: ص ۲۸۰٫)
امام رضا (علیه السلام):
بیماری برای مؤمن، تطهیر و رحمت، و برای کافر، عذاب و لعنت است. بیماری، همدم مؤمن می ماند، تا هنگامی که هیچ گناهی بر وی نباشد.( ثواب الاعمال: ص ۲۲۹ ح ۱٫)

گرامیداشت با ازمایش الهی

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
انسان، گاه دارای مرتبه ای در پیشگاه خداوند است که با عمل خویش، بدان نمی رسد تا آن هنگام که به ابتلای در جسم خود، آزموده شود و بدین واسطه، بدان مرتبت برسد.( الدعوات: ص ۱۷۲ ح ۴۸۳٫)
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
بیماری، هدیه هایی از جانب خداوند (عزوجل) به بنده است. پس محبوب ترین بندگان نزد خداوند، کسی است که بیشترین هدیه به وی رسیده باشد.( الفردوس: ج ۱ ص ۱۲۳ ح ۴۲۲٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
بیماران، دوستان خدایند.( الفردوس: ج ۳ ص ۱۵۷ ح ۴۴۲۴٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
آن که در جهاد در راه خدا، در حالی کشته شده که نه پشت به دشمن، بلکه رو به دشمن داشته است، هفتاد سال بر آن که پشت به دشمن کشته شده است، به سوی بهشت، پیشی می گیرد. (همچنین) بیماران امت من نیز هفتاد سال از تن درستان امت (به بهشت می روند)؛ و پیامبران، چهل سال پیش از سلیمان بن داوود به بهشت در می آیند، بدان سبب که وی (در دنیای خویش) سلطنتی داشته است.( المعجم الکبیر: ج ۱۲ ص ۹۵ ح ۱۲۶۵۱٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
– خطاب به سلمان -: ای سلمان! اگر بیمار شوی، در بیماری ات سه فایده است: تو به یاد خدای – تبارک و تعالی – هستی؛ دعایت در این حال، مستجاب است؛ و بیماری، هیچ گناهی را در تو نمی گذارد، مگر این که آن را فرو می ریزد. خداوند تو را تا پایان مهلتت از بیماری به سلامت بدارد.( کتاب من لا یحضره الفقیه: ج ۴ ص ۳۷۵ ح ۵۷۶۲٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
اگر مؤمن از حال خویش در ناتن درستی آگاه بود، هرگز دوست نداشت که از این ناتن درستی جدا شود.( ارشاد القلوب: ص ۴۲٫)
امام باقر (علیه السلام):
آن گاه که خداوند (عزوجل) اراده کرده باشد بنده ای را که گناهی دارد، گرامی بدارد، وی را به بیماری گرفتار می سازد.( الکافی: ج ۲ ص ۴۴۴ ح ۱٫)

پاداش مضاعف بر ابتلا که تحمل می کند

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
از مؤمن و این که از بیماری بی تابی کند، در شگفتم. اگر او می دانست که در بیماری چه پاداشی دارد، دوست داشت بیمار باشد تا آن هنگام که به لقای پروردگار خویش پیوندد.( التوحید: ص ۴۰۱ ح ۳٫)
 امام حسین (علیه السلام):
امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السلام)، سلمان فارسی را عیادت کرد و فرمود: ای ابو عبد الله! از بیماری خویش، در چه حالی؟.
گفت: ای امیر مؤمنان! فراوان، خدا را سپاس می گویم و از دل آزردگی بسیار به تو شکایت می آورم.
فرمود: ای ابو عبد الله! دل آزرده مباش؛ چه، هیچ کس از شیعیان ما نیست که به او دردی رسد، مگر به واسطه گناهی که پیش تر از او سر زده و آن بیماری، مایه پاک شدن اوست.
پس سلمان گفت: اگر چنان باشد که تو می گویی – که چنان نیز هست -، پس در این کار برای ما پاداشی جز پاک شدن از گناهان نیست.
علی (علیه السلام) فرمود: ای سلمان! به واسطه شکیبایی بر بیماری، نالیدن به درگاه خداوند – عز اسمه – و دعا کردن در پیشگاه او، برایتان پاداش نیز هست و به همین کارهاست که برای شما حسنه نوشته می شود و مرتبت هایتان فراتر برده می شود؛ اما درد، فقط موجب پاک شدن گناه، و یک کفاره است.
سلمان پس از شنیدن این سخن، پیشانی علی (علیه السلام) را بوسید و گریست و گفت: ای امیر مؤمنان! اگر تو نبودی، چه کسی برای ما این چیزها را از هم باز می شناساند؟!( طب الائمه (علیهم السلام): ص ۱۵٫)
 الکافی:
– به نقل از ابو حمزه -: امام باقر (علیه السلام) فرمود: یک شب تبداری، با عبادت یک سال، برابر است، دو شب تبداری، با عبادت دو سال برابری می کند و سه شب تبداری، با عبادت هفتاد سال، برابری می کند.
پرسیدم: اگر شخصی به هفتاد سالگی نرسد، (چه طور)؟
فرمود: برای پدر و مادرش خواهد بود.
پرسیدم: اگر آنها نیز به هفتاد سال نرسیده باشند؟
فرمود: برای خویشاوندان خواهد بود.
پرسیدم: اگر خویشاوندان او نیز نرسند؟
فرمود: برای همسایگانش.( الکافی: ج ۳ ص ۱۱۴ ح ۹٫)
 امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام):
بیداری یک شب به علت بیماری یا درد، برتر و پر پاداش تر از عبادت یک سال است.( الکافی: ج ۳ ص ۱۱۴ ح ۶٫)
 الفقه المنسوب للامام الرضا (علیه السلام):
روایت شده که چون قیامت شود، گرفتار شدگان به بلا و بیماران، به جهت پاداش فراوانی که برای بیمار می بینند، آرزو می کنند که کاش در دنیا گوشتشان با قیچی، پاره پاره شده بود.( الفقه المنسوب للامام الرضا (علیه السلام): ص ۳۴۱٫)

پاداش آنچه در دوران تن درستی انجام می داده و در حال بیماری عاجز است

پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هر کس بیمار شود یا به سفر برود، (اعمالی که در اثر سفر یا بیماری ترک می شود)، پاداشی همانند آن خواهد داشت که در دوران تن درستی و زمان اقامت در وطن، انجام داده است.( المعجم الأوسط: ج ۱ ص ۸۲ ح ۲۳۶٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هیچ مسلمانی نیست که به گرفتاری ای جسمی مبتلا شود، مگر آن که خداوند (عزوجل)، به فرشتگان خویش می فرماید: برای او پاداش بهترین کارهایی را که در دوران تن درستی انجام می داده است، بنویسید.( الأمالی، طوسی: ص ۳۸۴ ح ۸۳۲٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
اگر خداوند، بنده مسلمان را به بلایی در جسمش گرفتار سازد، (به فرشته) می فرماید: برای او عمل صالحی را که پیش تر انجام می داده است، بنویس. پس خداوند، اگر او را شفا دهد، او را می شوید و تطهیر می کند و اگر جانش بستاند، وی را می آمرزد و رحمت می کند.( مسند ابن حنبل: ج ۴ ص ۲۹۷ ح ۱۲۵۰۵٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
هیچ کسی از مسلمانان نیست که به بلایی در جسم خویش گرفتار شود، مگر آن که خداوند به فرشتگان پاسبانی که او را حفظ می کنند، می فرماید: برای بنده ام، تا زمانی که در بند من (بیماری) گرفتار باشد، در هر روز همانند آن کارهای نیکی را (برایش) بنویسید که پیش تر انجام می داده است.( سنن الدارمی: ج ۲ ص ۷۷۲ ح ۲۶۶۸٫)
 پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
برای بیمار، چهار ویژگی است: قلم تکلیف از او برداشته می شود؛ خداوند به فرشته فرمان می دهد همه پاداش آنچه را در دوران تن درستی خویش انجام می داده است، بنویسید؛ بیماری وی بر همه اندام هایش گذر می کند و گناهانش را از آن بیرون می برد. پس اگر بمیرد، آمرزیده شده می میرد و اگر زنده بماند، آمرزیده شده زندگی می کند.( ثواب الأعمال: ص ۲۳۰ ح ۱٫)
 امام صادق (علیه السلام):
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، سر خود را به سوی آسمان بلند کرد و لبخند زد.
پرسیدند: ای پیامبر خدا! دیدیم سر خویش را به سوی آسمان بلند کردی و لبخند زدی.
فرمود: آری! از دو فرشته در شگفت شدم که از آسمان به زمین آمدند و بنده مؤمن درستکاری را در جای نماز خویش که همواره در آن نماز می گزارد، جستند تا برای وی، عمل آن شب و روزش را بنویسند؛ اما وی را در مصلای خویش نیافتند. پس به آسمان بازگشتند و گفتند: پروردگارا! فلان بنده مؤمنت را در مکان نمازش جستیم تا برای وی عملش را در آن روز و شب بنویسیم، ولی آن جا به او دست نیافتیم و او را در بند (بیماری) تو دیدیم. پس خداوند (عزوجل) (به آنان) فرمود: تا زمانی که بنده ام در بند من است، برای او در هر شب و روز، همانند آنچه در دوران تن درستی اش انجام می داده است، بنویسید؛ چه، بر من است هنگامی که او را از آنچه در دوران تن درستی انجام می داده، باز داشته ام، برای وی پاداش همان را بنویسم.( الکافی: ج ۳ ص ۱۱۳ ح ۱٫)
 امام صادق (علیه السلام):
چون در هر شامگاه، دو فرشته بنده بیمار به آسمان می روند، پروردگار – تبارک و تعالی – می پرسد: برای بنده ام در بیماری اش چه نوشته اید؟.
می گویند: نالیدن.
پس خداوند می فرماید: با بنده خویش، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتی از بازداشت های خود بدارم و آن گاه، مانع نالیدن او شوم.
پس (به فرشتگان) می فرماید: برای بنده ام، همانند آن کارهای نیکی را که در دوران تن درستی اش می نوشتید، بنویسید و هیچ گناهی را بر او ننویسید تا هنگامی که وی را از بازداشت خویش، آزاد کنم؛ چرا که او اکنون، در زندانی از زندانهای من است.( الکافی: ج ۳ ص ۱۱۴ ح ۵٫)
 امام کاظم (علیه السلام):
چون مؤمن بیمار شود، خداوند (عزوجل) به آن (فرشته) که عهده دار جانب چپ است، وحی می فرستد: بر بنده ام، تا زمانی که در بازداشت و در بند من است، چیزی منویس؛ نیز به آن که عهده دار جانب راست است، وحی می فرستد که: برای بنده ام، آن حسناتی را که در دوران تن درستی وی می نوشتی، بنویس.( الکافی: ج ۳ ص ۱۱۴ ح ۷

جستجو