مکتب تربیتی ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها2

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

دهم رمضان (سال ده بعثت) نقطه پایان بر 25 سال همراهی خدیجه، بانوی آسمانی با رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; بانویی مبارکه، (1) طاهره، راضیه، مرضیه، زکیه، صدیقه، کبری، (2) شامخه، (3) فاضله، کامله (4) و عفیفه (5) که 55 سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال 15 قبل از بعثت (دهم ربیع الاول) در کنار برگزیده الهی قرار گرفته بود و سرانجام بعد از قریب 25 سال همراهی و همگامی، در 65 سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت.
این واقعه دردناک که به فاصله اندکی از وفات ابوطالب علیه السلام روی داد، چنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را متاثر کرد که آن سال را «عام الحزن » نامید. به نقل علامه مجلسی بعد از این واقعه خانه نشین شده و کمتر از خانه بیرون می رفت. (6)
مروری بر نحوه خاکسپاری خدیجه علیها السلام و یادکرد دایمی پیامبر از وی، میزان این حزن و اندوه را به خوبی نشان می دهد: وقتی خدیجه وفات یافت، پیامبر به شدت گریه کرد و زمانی که قبر آن بانوی بزرگوار حاضر شد، پیامبر همان گونه که اشک از چشمانش ریزان بود، وارد قبر شد و خوابید و افزون تر از قبل گریست، (7) او را دعا کرد و برخاست و با دست خویش همسرش را در قبر گذاشت. (8) پیامبر در سالگرد وفاتش نیز گریه کرد (9) و به زنانش فرمود: گمان نکنید مقامتان از او بالاتر است. زمانی که کافر بودید، ایمان آورد و مادر فرزندانم است.» (10)
حتی سال ها بعد که می خواستند خبر خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیها السلام را به پیامبر بدهند و یادی از خدیجه شد، چشمانش پر از اشک شد و زمانی که ام سلمه از علت گریه اش پرسید، فرمود: «خدیجه و این مثل خدیجة صدقتنی حین یکذبنی الناس و ایدتنی علی دین الله و اعانتنی علیه بمالها ان الله عز و جل امرنی ان ابشر خدیجة ببیت فی الجنة من قصر الزمرد لا صعب فیه و لا نصب; (11)
خدیجه و کجاست مثل خدیجه؟ زمانی که مردم تکذیبم کردند، مرا تصدیق کرد. بر دین خدا یاری ام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به قصری زمردین در بهشت که سختی و محنتی در آن نیست، بشارت دهم.»

مکتب تربیتی ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام1

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

حضرت خدیجه همسر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، 68 سال پیش از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد . پدر وی خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم می باشد . او در چهل سالگی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 25 سال از عمر شریفش را سپری کرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نام های قاسم، عبدالله، رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه علیها السلام بود . قبل از اسلام وی به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقی و پاکدامنی، «طاهره » لقب گرفت . ثروت خدیجه در میان اهل مکه بی نظیر بود و اهالی مکه با اموال وی به صورت مضاربه ای تجارت می کردند . خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادی دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جای آورد .
مقام او در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که در مدت 25 سال زندگی مشترک با این بانوی با عظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وی با هیچ زنی ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانی خویش را به وی بخشید . بعد از رحلت حضرت خدیجه، رسول گرامی اسلام همیشه به یاد محبت ها و تلاش های او بود . بنابر برخی اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با دو نفر دیگر بنام های «ابو هالة بن زراره تمیمی » و «عتیق بن عائذ مخزومی » نیز ازدواج کرده بود . این یاور با وفای رسالت بعد از 25 سال زندگی در کنار حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در دهمین سال بعثت در 65 سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیکر پاک او را در حجون با دست های خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید .

ام المومنین ،حضرت خدیجه خدیجه علیهاالسلام را بهتر بشناسیم

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

فضائل خدیجه علیهاالسلام
1.بصیرت ژرف
از بالاترین فضائل خدیجه کبری این است که از اندیشه بلند و فکر عمیق و بصیرت ژرف برخوردار بود؛ مخصوصاً عقل عملی او در اوج خود قرار داشت. این امر را می توان از انتخاب پیامبر اکرم به عنوان شوهر آینده و شایسته خود از بین آن همه خواستگاران پولدار و تاجر فهمید.
او در چهره و رفتار محمد صلی الله علیه و آله آینده درخشان و ممتاز او را می دید، به همین جهت راز پیشنهاد ازدواج با محمد صلی الله علیه و آله را (قبل از بعثت) چنین بیان می کند: «یَابْنَ عَمّ! اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فِیکَ لِقِرابَتِکَ مِنّی وَ شَرَفِکَ فی قَوْمِکَ وَ اَمانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلْقِکَ وَ صِدْقِ حَدِیثِکَ؛(1) ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندی ات با من، و شرف و امانتداری ات در میان قوم خود، و به جهت اخلاق نیک و راستگویی ات، به تو تمایل پیدا کردم.»
جملات فوق به خوبی نشان می دهد که محبت و ارادت این بانو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله براساس عشق مجازی و محبت شهوانی نبوده، بلکه بر اثر معرفت و شناخت عمیقی بوده است که از شخصیت محمد صلی الله علیه و آله داشت. اما افرادی که چنین بصیرتی نداشتند، از جمله گروهی از زنان قریش سخت خدیجه را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، تا آنجا که گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت با یتیم ابو طالب که جوانی فقیر است تن به ازدواج داد. چه ننگ بزرگی.»
خدیجه که انتخابش از سر شناخت و معرفت بود، محکم و قرص بر انتخاب خویش پای فشرد و در جواب سخنان ناشی از جهالت و بی خبری آنها گفت: «ای زنان! شنیده ام شوهران شما [و خودتان] در مورد ازدواج من با محمد خرده گرفته اید و عیب جویی می کنید، من از خود شما می پرسم آیا در میان شما، فردی مانند محمد وجود دارد؟ آیا در شام و مکه و اطراف آن شخصیتی به سان ایشان در فضائل و اخلاق نیک سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگیها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده ام که بسیار عالی است.(2)»
شایسته خویش نبود.

ام المومنین، حضرت خديجه سلام الله عليها

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

حضرت خديجه شصت وهشت سال پيش از هجرت درمكه چشم به جهان گشود ، پدرش خويلد ، ازفرزندان اسدبن عبدالعزي به شمار مي آمد ومادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود . جد هر دو فهر نام داشت وازقبيله قريش بودند .
به روايتي پدرش قبل ازجنگ هاي فجار كشته شده وخديجه را دردنياي پرآشوب آن روزگار تنها نهاد .
ازسرنوشت خديجه ونحوه زندگاني وي تا قبل از سنين ميان سالي اطلاع دقيقي دردست نيست . اما آن چه مسلم مي نمايد اين است كه او دردوران طفوليت تجربياتي گرانسنگ اندوخته بود شايد پانزده سال بيش ترازعمرش نمي گذشت كه شاهد هجوم سپاه ابرهمه به خانه خدا بود . اولين متون تاريخي درمورد اوبه زماني اشاره دارند كه با ترتيب دادن كاروان ها ي تجاري به كسب درآمد پرداخت اوبا مديريت ودرايتي قوي به دور از رسم تجار زمانه، كه ربا خواري را از اصول اوليه كسب ثروت قرارداده بودند ، به تجارت مضاربه اي روي آورد .
برخي از محققان براين باورند كه خديجه ( ع  پيش از پرداختن تجارت ابتدا با عقيق بن خالدمخزومي » وبعد ازمرگ وي با « اين هاله بن منذر اسدي » ازدواج كرد هند ثمره ازدواج  با ا بن هاله بود و بدين سبب خديجه را ام هند مي خواندند .
اگر وقوع اين ازدواج ها را بپذيريم . به عقيده بعضي اين احتمال وجود دارد كه بخشي از دارايي اوليه خديجه از طريق ميراث شوهر ان به وي رسيده باشد ولي درعين حال نمي  تواند قدرت ومديريت وي را نگر شد چنان كه تاريخ نگاران بارها از او با عناويني چون امراه حازمه لبيبه بانوي دورانديش و خردمند و امراه عاقله يعني بانوي عاقل يادكرده اند .
گرچه ستيز خديجه باتجارت ربوي ، كه گاه تا ازدست دادن زن و فرزند بدهكار مي كشيد ، خود مقوله اي مهم است اما تابنا كترين صفحات زندگي او زماني شكل مي گيرد كه با وجود زيبايي ظاهر و برخورداري ازتمام صفات عالي زنانه هرگز دجامعه فاصد آن روزگار خود را نباخت وبه چنان درجه ا ازكمال و پاكي دست يافت كه به وي لقب طاهره دادند .

ترجمه خطبه حضرت سجادعلیه السلام درشام همراه با متن عربی

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

ايها الناس! اعطينا ستا و فضلنا بسبع: اعطينا العلم و الحلم و السماحة والفصاحة و الشجاعة و المحبة في قلوب المؤمنين، و فضلنا بان منا النبي المختار محمدا و منا الصديق و منا الطيار و منا اسد الله و اسد رسوله و منا سبطا هذه الامة.من عرفني فقد عرفني و من لم يعرفني انبأته بحسبي و نسبي.

ايها الناس! انا ابن مكة و منى، انا ابن زمزم و الصفا، انا ابن من حمل الركن باطراف الردا، انا ابن خير من ائتزر و ارتدى، انا ابن خير من انتعل و احتفى، انا ابن خير من طاف وسعى، انا ابن خير من حج ولبى، انا ابن خير من حمل على البراق في الهواء، انا ابن من اسري به من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى، انا ابن من بلغ به جبرئيل الى سدرة المنتهى، انا ابن من دنا فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى، انا ابن من صلى بملائكة السماء، انا ابن من اوحى اليه الجليل ما اوحى، انا ابن محمد المصطفى، انا ابن علي المرتضى، انا ابن من ضرب خراطيم الخلق حتى قالوا: لا اله الا الله.

انا ابن من ضرب بين يدي رسول الله بسيفين و طعن برمحين و هاجر الهجرتين و بايع البيعتين و قاتل ببدر و حنين و لم يكفر بالله طرفة عين، انا ابن صالح المؤمنين و وارث النبيين و قامع الملحدين و يعسوب المسلمين و نور المجاهدين و زين العابدين و تاج البكائين و اصبر الصابرين و افضل القائمين من آل ياسين رسول رب العالمين، انا ابن المؤيد بجبرئيل، المنصور بميكائيل.

عزت مداری در مکتب حسینی و مهدوی

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

عزت، کرامت، شرافت و متانت، گل واژه هایی هستند که به انسان روحیه صلابت، مقاومت و شکست ناپذیری می بخشند و انسان را در مسیر اعتلا و تعالی روح مدد می رسانند و او را از حضیض پستی و زبونی به اوج شوکت و سربلندی رهنمون می سازند . در پرتو همین مفاهیم عالی، انسان به گونه ای تربیت می شود که در برابر حوادث و رخدادهای روزگار، تن به ذلت و خواری نمی دهد .
انسان عزت خواه و کرامت طلب، باید عزت و سربلندی را از پایگاه اصلی اش; یعنی خداوند جستجو کند; چنانکه قرآن کریم می فرماید:
«من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا» ; (1)
«هر کس عزت می خواهد، همه عزت از آن خداست .»
خداوند چنین عزت و کرامتی را به دوستدارانش می بخشد و آنان را ارجمند و سترگ می سازد .
خدای عزیز می فرماید:
«ولله العزة ولرسوله وللمؤمنین; (2) «و عزت از آن خدا، پیامبر او و مؤمنان است .»
امام حسین علیه السلام در همین راستا در دعای عرفه می گویند:
«یا من خص نفسه بالسمو والرفعة، فاولیاؤه بعزه یعتزون; (3) ای آنکه ذات خود را به علو مقام و رفعت مخصوص گردانید، پس دوستدارانش به عزت او عزیز می شوند .»
اگر عزت و رفعت از ناحیه غیر خدا طلب شود، عزت صرفا ظاهری و دروغین خواهد بود و طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام، انسان را به سوی هلاکت سوق می دهد:
«من اعتز بغیرالله اهلکه العز; (4)
هر که عزت را از غیر خدا طلب کند، آن عزت او را هلاک گرداند .»

روزشمار رویدادهای محرم

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

روز دوم
1 . امام حسین علیه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد . (1) عالم بزرگوار «سید بن طاووس » نقل کرده است که: امام علیه السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست . این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است . (2)
2 . در این روز «حر بن یزید ریاحی » ضمن نامه ای «عبیدالله بن زیاد» را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود . (3)
3 . در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه – که مورد اعتماد حضرت بودند – را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به «قیس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود . (4) اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند . زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
«اللهم اجعل لنا ولشیعتنا عندک منزلا کریما واجمع بیننا وبینهم فی مستقر من رحمتک، انک علی کل شیی ء قدیر;
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی .» (5)

عزادای چه نتایجی به دنبال دارد

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

اهمیت سوگواری
سوگواری برای عزیز از دست رفته، طبیعی بشر است و برخاسته از مهر و محبت، ولی اگر فرد از دست رفته، شهید، یا بزرگ باشد و در راه خدا جانبازی کرده باشد، عزایش گذشته از مهر، رنگ حیاتی و صبغه الهی دارد. عزای شهید مایه تکامل و موجب زنده نگه داشتن شهادت است.
اگر عزاداری پیشوای شهیدان نبود، کسی امروز امام حسین علیه السلام را نمی شناخت، راه حسین گم شده بود، و بشریت از هدایتهای اهل بیت علیهم السلام بی بهره و محروم بود.
اگر سوگواری امام حسین علیه السلام نبود، کسی امروز یزید و راه یزیدیان را نمی شناخت و سعادت بشری تأمین نمی شد. حسین شهید و شهادت حسینی، رهبر اجتماع بشری است، در همه زمانها و همه مکانها.
سوگواری برای شهید، نفرت طبیعی را به سوی ظالم و ستمگر برمی انگیزد، و ناله ها و اشکها، سندهای زنده ظلم ظالمان می باشند.
سوگواری شهید، در پرورش اجتماع و آموزش مردم، تأثیر کلی دارد و عزای او، هدفش را احیا می کند.
عاطفه بشری مهم ترین محرک بشر است؛ اگر به سوی خیر رهنما گردد بشر را خوشبخت و اگر به سوی شرّ رهنما شود، بشر را بدبخت می کند.
دعوت اشک، با زبان نیست، با قلم و یا رسانه نیست، دعوت اشک، دعوت با دل است. و دلربایی در تبلیغ، مؤثرترین حربه است. و این ابزار تنها به دست راهروان حسینی است.
بی جهت نیست که برای عزاداری اجر جزیل منظور شده است و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام گردیده است.

الگوهای مثبت در کربلا2

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

الگوهای مثبت (زنان)
یکی از ویژگی های مهم عاشورا، حضور جدی زنان و مشارکت عینی و عملی آنان در این قیام جاویدان است. اگر برنامه جامع امام حسین علیه السلام را از مدینه تا مدینه ارزیابی کنیم، به دو مسیر از مدینه تا کربلا و از کربلا تا مدینه تقسیم می شود. مسیر اول را حسینیان با «شهادت » و مسیر دوم را زینبیان با «استقامت » به انجام رساندند.
شرکت زنان در کربلا از آن جهت که جایگاه رفیع این گروه را در تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به نمایش می گذارد، بسیار چشمگیر است. زنان سترگی چون زینب، ام کلثوم، رباب، عاتکه و… که همپای مردان زیباترین جلوه های ایثار را در طول تاریخ به نمایش گذاشتند و الگوی اهل ایمان شدند. اینک به بعضی از آنان اشاره می کنیم:
زینب کبری علیها السلام، الگوی صابران
او فرزند علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام است و مقامی بس والا دارد. القابی همچون «عقیله بنی هاشم » ، «عارفه » ، «عالمه » ، «کامله » و «عابده » نشانگر شخصیت الهی این بانوی بزرگ است.
او از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام و مادرش فاطمه زهرا علیها السلام حدیث روایت کرده و بانویی است دارای قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت و…
زینب کبری علیها السلام همواره مورد احترام امام حسین علیه السلام بود و از آغاز تا انجام قیام عاشورا همراه آن حضرت مسؤولیت سرپرستی اهل بیت علیهم السلام، بانوان و کودکان را به عهده داشت و در کنار امام سجاد علیه السلام پرچم پیام رسانی خون شهدا را در دست داشت.

الگوهای منفی در کربلا

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

در قسمت پیشین یادآور شدیم که قرآن کریم علاوه بر ارائه ملاک های ایمان و کفر و حق و باطل نمونه هایی از انسان های مؤمن و کافر را به عنوان الگو معرفی می کند و به آن ها عینیت خارجی می بخشد. امام حسین علیه السلام نیز به گونه ای در قیام خود حرکت کرد که ملاک واقعی حق و باطل گردید. به این معنا که هر کس در اندیشه با او هماهنگ و در قیام با او همراه باشد، در جبهه حق قرار می گیرد و الا در راه باطل قدم بر می دارد. از این جهت نمونه هایی را از افراد منفی در کربلا بازمی شناسیم.
یزید بن معاویه: الگوی امیران فاسد
او با زمینه سازی هایی که پدرش کرده بود، بر مسند خلافت نشست. معاویه که مسیر امامت و خلافت مسلمین را رنگی سلطنتی داده بود، با نصب فرزندش این فرهنگ خطرناک و سنت سیئه را میان امت اسلام تثبیت کرد. او در زمان امام حسن علیه السلام برای یزید مخفیانه بیعت می گرفت اما پس از شهادت آن حضرت کار خود را علنی کرد.
معاویه اواخر عمر خود نسبت به آینده نگران بود. زیرا می دانست عده ای از جمله امام حسین علیه السلام با خلافت یزید خالفت خواهند کرد. اگرچه او با تطمیع و تهدید، گروه های مختلفی از مردم را با خود همراه کرده بود، همواره نسبت به بنی هاشم مدارا می کرد. و از طریق نامه سعی می کرد امام را متقاعد سازد، اما سالار شهیدان بدون هیچ مسامحه ای با قاطعیت تمام، جواب های کوبنده ای به وی می داد و از جنایات و قتل و غارت های معاویه پرده برمی داشت.
در پاسخ به یکی از نامه ها، امام علیه السلام نقشه پلید معاویه را در نصب یزید چنین بیان می کند:
«سپس پسرت را جانشین خود کرده ای که جوانی شراب خوار و سگ باز است. پس به امانتت خیانت کرده ای و امت را به دست نابودی سپرده ای. چگونه بر امت محمد صلی الله علیه و آله کسی را می گماری که مسکر می نوشد. در حالی که شراب خوار از فاسقان و اشرار است. در صورتی که چنین کسی نمی تواند نسبت به درهمی امانت داری کند، چگونه می تواند بر امت اسلام امین باشد؟» (1)

عباس ابن علی علیه السلام

پنجشنبه - 29 نوامبر 2012

حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در روز چهارم شعبان سال 26 ه . ق (1) در مدینه منوره دیده به جهان گشود .

پدر بزرگوارش علی بن ابی طالب قنداقه او را در بغل گرفت و پس از خواندن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ، نام او را عباس گذارد .

مادر بافضیلتش فاطمه معروف به «ام البنین » دختر حزام بن خالد کلابی بود . (2)

واژه «عباس » از نظر لغوی به معنای «بسیار ترش رو» است . و یا به معنای شیری که شیران دیگر از او فرار کنند . (3) انتخاب این نام نشان دهنده توان، قدرت، شجاعت و صلابت آن بزرگوار است . لذا مورخان نوشته اند «سماه امیرالمومنین علیه السلام بالعباس لعلمه بشجاعته وسطوته و صولته وعبوسته فی قتال الاعداء وفی مقابلة الخصماء; علی علیه السلام او را به این خاطر عباس نامید که به شجاعت، قدرت، صلابت و شهامت او در جنگ با دشمنان و در رویارویی با جنگجویان آگاهی داشت .» (4)

گاهی هم حضرت امیر علیه السلام قنداقه عباس را می گرفت، آستین او را بالا می زد و بازوانش را می بوسید و گریه می کرد و می فرمود: «دستهای او در راه یاری برادرش حسین قطع می شود .» (5)

تصحیح چند اشتباه تاریخی رجال شناسان درباره شهیدان کربلا

دوشنبه - 26 نوامبر 2012

تاریخ، آینه ای روشن برای دریافت برخی حقایق است و در علم رجال و تراجم نیز بسیار کاربرد دارد. بدون تکیه و استناد به تاریخ نمی توان ترجمه افراد را آن گونه که هست به دست آورد. در این مقاله به بررسی برخی از افرادی- به اشتباه- که ادعا شده است در شمار شهیدان کربلا می باشند پرداخته و در پایان به این نتیجه می رسیم که برخی از کتب رجالی، دشمن امام حسین(ع) یا اهل بیت(ع) را در شمار شهدای کربلا آورده اند از این رو، باید یک بازنگری جامع و دقیق درباره تاریخ معصومان علیهم السلام و به طور ویژه درباره داستان کربلا انجام پذیرد.

مقدمه

تاریخ، تنها منبع دسترسی به حوادث و رویدادهای گذشته می باشد که برای دستیابی به حقیقت، بسیار کارگشاست و در باز کردن گره های کور نقش بسیار موثری ایفا می کند. علم رجال نیز با تکیه بر تاریخ، در شناخت و وثاقت و ضعف و شرح حال افراد توان برطرف کردن و جداکردن سره از ناسره را عهده دار است. رجال شناسان با مراجعه به متون تاریخی معتبر در شناخت راویان بسیار بهره برده و می برند.