دوستی و محبت اهل بیت (علیهم السلام) از دیدگاه امام علی (علیه السلام)

جمعه - 30 نوامبر 2012

ضرورت دوستی خاندان رسالت
عشق به اهل بیت علیهم السلام زمینه ساز عشق به خداوند است و دوست داشتن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله مهر ورزیدن به ارزش های والای الهی می باشد.
رسیدن به قله رفیع کمالات معنوی و انسانی بدون دوستی اولیاء الهی ممکن نیست و پذیرش اعمال و زحمات یک مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام می باشد. امام علی علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کنند:
«لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتی یسال عن اربع … و عن حبنا اهل البیت; (1)
در روز قیامت هیچ بنده ای قدم برنمی دارد مگر اینکه از چهار چیز سؤال می شود … [که چهارمین سؤال ]از دوستی ما اهل یت خواهد بود.»
براین اساس تقرب به خداوند و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت با عشق و دوستی آل پیامبر صلی الله علیه و آله عجین شده است.
مهرورزی به دیگران یک نیاز محبت اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه علی علیه السلام
فطری است، اما چه زیباست که انسان در بذل محبت، خوبان و برترین ها را برگزیند و اهل بیت علیهم السلام مظهر خوبی ها و کمالاتند، چنانکه علی علیه السلام فرمود:
«هیچ کس را در کمالات و صفات زیبای انسانی با آل محمد صلی الله علیه و آله نمی شود مقایسه کرد، دیگران که پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند، هیچ گاه با آنان برابر نخواهند بود.»
عواطف پاک و اظهار عشق و علاقه نسبت به معصومین علیهم السلام و خاندان پاک پیامبر صلی الله علیه و آله عامل ثبات قدم در راه دین و دینداری است و عشق و محبت خالصانه به اهل بیت علیهم السلام انسان را در برابر گناه و فساد بیمه می کند.
بهترین نوع ارتباط با پیشوایان معصوم علیهم السلام همان محبت و مودت می باشد که یک رابطه قلبی و درونی است و خداوند متعال هم در قرآن کریم به چنین ارتباطی دعوت کرده و می فرماید «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی »; (2) «بگو: من بر انجام امر رسالت، از شما مزدی نمی خواهم مگر دوستی و محبت درباره نزدیکانم.»
در زیارت امین الله نیز می خوانیم: «خداوندا! دل و جان مرا شیفته اولیای برگزیده ات قرار ده و مرا در زمین و آسمانت محبوب گردان.» (3)

چرا ولادت علی علیه السلام در درون کعبه واقع شد؟

جمعه - 30 نوامبر 2012

در سیزدهم رجب سال 30 عام الفیل، حادثه بس عجیبی رخ داد که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است، و آن حادثه، به دنیا آمدن نوزادی است در درون خانه کعبه که به نام علی علیه السلام اسم گذاری شد.
مادر وی فاطمه، دختر اسد فرزند هاشم است که جزء نخستین زنانی شمرده می شود که به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان آورد و پیش از بعثت از آیین ابراهیم پیروی می کرد. همین فاطمه زنی است که سخت مورد احترام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
پدر این طفل، عمران معروف به ابوطالب، حامی بزرگوار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
مدرک حادثه
به دنیا آمدن امیرمؤمنان، علی علیه السلام در درون خانه خدا فضیلتی است که محدّثان شیعه و دانشمندان علم انساب آن را در کتابهای خود نقل کرده اند و در میان دانشمندان اهل تسنن گروه زیادی به این حقیقت، تصریح و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. محمد مالکی می گوید: «وُلِدَ بِمکَّةَ الْمُشَرّفَةَ داخِلَ بَیْتِ الْحَرامِ فی یَوْمِ الْجُمعَةِ الثَّالِثَ عَشَرَ مِنْ شَهْرِاللّه ِ رَجَبِ سَنَةِ ثَلاثینَ مِنْ عامِ الْفیلِ… وَلَمْ یُولَدْ فِی الْبَیْتِ الْحَرامِ قَبْلَهُ اَحَدٌ سِواهُ، وَهِیَ فَضیلَةٌ خَصَّهُ اللّه تَعالی بِها اِجْلالاً لَهُ وَاِعْلاءً لَمَرْتَبَتِهِ وَاِظْهارا لِکَرامَتِهِ؛(1) علی در داخل خانه خدا در مکه، روز جمعه سیزدهم ماه خدا، رجب سال سی از عام الفیل به دنیا آمد… قبل از او کسی در داخل خانه خدا به دنیا نیامده بود و این ولادت فضیلتی است که خدای بلند مرتبه علی علیه السلام را به آن اختصاص داده است، برای تجلیل او و بالا بردن مرتبه او و آشکار نمودن کرامت و بزرگواری او».
2. حاکم نیشابوری می گوید: «ولادت علی در داخل کعبه به طور تواتر به ما رسیده است.»(2)
تاکنون کسی به این فضیلت دست نیافته است.»(3)
(4)
زمینه داریم که به یکی از آنها اشاره می شود:
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل نموده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزّی در مقابل خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین که نه ماهه باردار بود و درد زایمان او را گرفته بود، ظاهر شد، «فَقالَتْ رَبِّ اِنّی مُؤمِنَةٌ بِکَ وَبِما جاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَکُتُبٍ، وَاِنّی مُصَدّقَةٌ بِکَلامِ جَدّی اِبْراهِیْمَ الخَلیلِ، وَاِنّهُ بَنی الْبَیْتَ العَتیقَ فَبِحَقِّ الّذی بَنی هذَا الْبَیْتَ وَبِحَقِّ الْمَوْلُودِ الَّذی فِی بَطْنی لمّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلادَتی؛(5) پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق می کنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»

عوامل گمراهی های سیاسی از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام

جمعه - 30 نوامبر 2012

هدایت و راهیابی برای طی کردن مسیری که انسان را به سعادت برساند، به طور فطری در انسان وجود دارد . در کنار این امر فطری عوامل زیادی وجود دارد که می تواند مایه گمراهی او گردد . حضرت امیر علیه السلام به مناسبت های گوناگون عوامل گمراهی انسان ها را بیان کرده است . شناخت این عوامل برای افراد با ایمان و هوشیار، مایه تکامل و سبب استواری مبانی دینی و اخلاقی می گردند .
در این نوشته برآنیم تا از منظر برترین مرزبان هدایت، عوامل تهدید کننده هدایت جامعه را بیان کنیم .
1- هوای نفس
غرایز و احساسات مایه بقاء زندگی انسانند به طوری که اگر از زندگی انسان حذف گردند، انسان به نابودی کشیده می شود . با این حال باید توجه داشت که اگر این غرایز تعدیل نشوند و حد و مرزی برای آن ها مشخص نگردد، و انسان بازیچه غرایز سیری ناپذیر خویش قرار گیرد، بسوی نابودی قدم برمی دارد . در حقیقت هوی و هوس همان غرایز و احساسات حیوانی است که اگر از طریق معقولی محدود گردد، مایه بقاء زندگی انسان است و اگر لجام گسیخته گردد انسانیت انسان را نابود می کند . از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام تنها وسیله ای که می تواند هوای نفس را مهار کند، «تقوای الهی » است . علی علیه السلام درباره این عامل گمراهی و راه نجات از آن می فرمایند:
«اوصیکم بتقوی الله الذی اعذر بما انذر واحتج بما نهج وحذرکم عدوا نفذ فی الصدور خفیا ونفث فی الآذان نجیا فاضل واردی، ووعد فمنی وزین سیئات الجرائم وهون موبقات العظائم حتی اذا استدرج قرینته، واستغلق رهینته، انکر ما زین واستعظم ما هون وحذر ما امن (1) ; توصیه می کنم شما را به تقوا و پرهیز از خدایی که با انذار خود راه عذر را [بر شما ] مسدود ساخته و با دلیل روشن حجت را تمام کرده و شما را بر حذر داشته از دشمنی که مخفیانه در سینه های شما راه می یابد و آهسته در گوش ها می دمد، گمراه و پست می سازد و نوید می دهد و انسان رابه خواهش وا می دارد، گناهان و جرایم زشت را نیکو جلوه می دهد و گناهان بزرگ را سبک می شمرد تا به تدریج پیروان خود را فریب داده، در سعادت رابه روی گروندگان خود می بندد، زیبا را زشت نشان می دهد، آسان را مشکل و ایمنی را ترسناک جلوه می دهد .»
امام علیه السلام در توصیه به مهار کردن نفس سرکش فرمودند: امرؤ الجم نفسه بلجامها، وزمها بزمامها، فامسکها بلجامها عن معاصی الله، وقادها بزمامها الی طاعة الله (2) ; انسان باید نفس سرکش خود را زمام کند و آن را در اختیار گرفته، از گناهان نگاه دارد و زمان آن را به سوی اطاعت خداوند بکشاند .»

رمزهای موفقیت از نگاه امام علی علیه السلام (1)

جمعه - 30 نوامبر 2012

انسان موجودی کمال جو است که برای رسیدن به این کمال همه امکانات در اختیار او قرار گرفته است . «وسخر لکم ما فی السموات وما فی الارض جمیعا منه » (1) ; «و آنچه در آسمانها و زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخت .»
بی شک در اختیار گرفتن همه امکانات بدان جهت است که انسان مراتب کمال را بصورت صعودی طی کند و بیش از پیش به موفقیتهایی چه در ابعاد مادی و چه معنوی دست یابد .
برای رسیدن به اهداف و خواسته های مورد نظر و چشیدن طعم شیرین موفقیت، شرایط و عواملی لازم است تا در سایه بکار بستن آنها، بهتر بتوان به آن اهداف دست یافت . در این نوشتار از عواملی سخن می گوییم که از منظر امام علی علیه السلام ما را در رسیدن به موفقیت کمک می کند .
1 . توفیق الهی
هر انسانی در انجام کارها، نیازمند عنایت و توفیق از جانب خداوند عالمیان است و تا لطف الهی شامل حال او نشود، موفق به انجام کارها نخواهد شد و هر کوششی بدون توفیق الهی صورت گیرد، سودی نخواهد داشت . حضرت علی علیه السلام فرمودند: «لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق; (2) کوششی که با توفیق همراه نباشد سودی ندارد .»
از سوی دیگر هر کسی برای رسیدن به هدف و آرزوی خود نیازمند راهنماست، تا در طول مسیر او را همراهی کند . توفیق الهی بهترین راهبری است که انسان را به سوی خوبیها و کارهای خدا پسندانه رهبری می کند . به فرمایش حضرت علی علیه السلام: «لا قائد خیر من التوفیق; (3) راهنمایی بهتر از توفیق وجود ندارد .»
سفرای الهی نیز خود را بی نیاز از توفیق الهی نمی دانستند و در همه حال از خدای منان خواهان آن بودند . قرآن کریم از قول حضرت شعیب علیه السلام می فرماید: «وما توفیقی الا بالله » (4) ; «توفیق من جز به خدا نیست .» امیرمؤمنان علی علیه السلام نیز در پاسخ به نامه ای به معاویه فرمودند: «وما توفیقی الا بالله (5) ; توفیق من جز به خدا نیست .»
البته داشتن توفیق الهی نیازمند تلاش و کوشش است و تا تلاشی صورت نگیرد، خواستن توفیق الهی نه تنها پسندیده نیست، بلکه نوعی خویشتن را به سخره گرفتن است، چنان که حضرت رضا علیه السلام فرمودند: «من سال الله التوفیق ولم یجتهد فقد استهزء بنفسه; (6) کسی که از خداوند توفیق را مسئلت نماید، ولی کوشش نکند، خود را به تمسخر گرفته است .»

چهل حدیث درباره حضرت زهرا علیها السلام

جمعه - 30 نوامبر 2012

ارزش شناخت فاطمه علیها السلام
1 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«… فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»
آثار محبت به فاطمه علیها السلام
2 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»
اطاعت از فاطمه علیها السلام
3 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«… ولقد کانت – علیها السلام – مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة … ; (3) اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»
دستورهای فاطمه علیها السلام
4 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«… یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام … ; (4) ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»
خلقت فاطمه علیها السلام
5 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة … ; (5) بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»
چرا نام فاطمه علیها السلام
6 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (6) من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای – عزوجل – فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»

امام سجاد عليه السلام منادی دین مداری در عصر دین ستیزی اموی

جمعه - 30 نوامبر 2012

امام سجاد عليه السلام منادی دین مداری در عصر دین ستیزی اموی

بی تردید حضور در عرصه های زندگی اجتماعی، شرکت پویا و سازنده در معادلات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یکی از مهم ترین ابعاد شخصیتی آن حضرت است که شایسته توجه بوده و ما به مناسبت ولادت با سعادت امام چهارم به بازشناسی چهره آن حضرت در یکی از این عرصه ها (پاسداری از دین) می پردازیم.
با دین ستیزان
1 – خلفای اموی
دوران حاکمیت بنی امیه را می توان دوره ای سیاه برای دین و دین داران معرفی کرد; دوره ای که از آغاز حکومت معاویه بنای آن بر مبارزه با دین اصیل شکل گرفت و خلفای بعدی در مسیری که معاویه بر ایشان هموار ساخته بود، بی مهابا به سوی محو دین داری تاختند. گذری بر سیمای سیاه خلفای دوران امام سجاد، درستی این قضاوت را تایید می کند.
خلفایی که امام با آنان هم عصر بود، عبارتند از:
1 – معاویه (دوران قبل از امامت امام سجاد)
2 – یزید بن معاویه
3 – عبدالله بن زبیر
4 – معاویة بن یزید
5 – مروان بن حکم
6 – عبدالملک بن مروان
7 – ولید بن عبدالملک
هر چند انحرافات فکری، اعتقادی، سیاسی خلفای بنی امیه بسیار عمیق بود، اما ملموس ترین نمونه های انحراف را طبیعتا می توان در رفتارها و تظاهر آنان به بی دینی که گویای گرایش های آنان نیز می باشد جست و جو کرد.
خلفایی که در ملاء عام شراب می خوردند، اوقات خود را با خوانندگان و زنان فاسد می گذراندند، غذاها و لباس ها و ملزوماتشان نشان از طغیان درونی شان داشت و …
معاویه
به گفته مسعودی، برای معاویه در آخر شب غذای اصغر می آوردند که از گوشت بره یا پرندگان تهیه شده بود. هنگامی که یک سوم شب می گذشت از جانب زنان حرمسرا برایش غذاها و شیرینی جات لذید می آوردند و … .» (1)

امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت

جمعه - 30 نوامبر 2012

امام سجاد علیه السلام از کربلا تا شهادت

در زندگی پرفراز و نشیب امام زین العابدین علیه السلام نکات بسیار مهمی برای بحث و بررسی وجود دارد. در اینجا گوشه ای از نقش احیاگر سیدالساجدین حضرت امام زین العابدین علیه السلام را از کربلا تا شهادت در چند محور به صورت گذرا مورد بررسی قرار می دهیم
1 – بیماری امام سجاد علیه السلام
2 – نقش آن حضرت در زنده نگهداشتن قیام عاشورا
3 – حضور ایشان در جمع اسرای اهل بیت علیهم السلام
4 – خطبه های حضرت سجاد از کربلا تا مدینه
5 – شهادت آن امام همام
الف – بیماری امام سجاد علیه السلام
برخی از مورخان معتقدند که امام زین العابدین علیه السلام در واقعه جان گداز و خونین کربلا 24 ساله بوده است و بعضی دیگر نوشته اند که از سن مبارکش 22 سال می گذشت. محمد بن سعد در کتابش می نویسد:
«علی بن الحسین علیهما السلام در واقعه کربلا همراه پدرش بود و در آن هنگام از عمر شریفش 23 سال (1) می گذشت. فرزند ایشان، امام محمد باقر علیه السلام که امام سجادعلیه السلام از کربلا تا شهادت
همراه پدر بود، سه یا چهار ساله بود. امام زین العابدین در آن هنگام به سبب بیماری در جهاد شرکت نکرد و خداوند او را برای هدایت مسلمانان نگه داشت و نسل رسول الله صلی الله علیه وآله از فاطمه علیها السلام در ذریه امام حسین علیه السلام به امام سجاد علیه السلام و اولاد او منحصر گردید.» (2)
شیخ مفید در این باره می گوید:
«همین که امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد علیه السلام نیز حمله برد. امام زین العابدین علیه السلام در بستر بیماری به سر می برد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و حمله شمر را مانع گردید. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می برد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.» (3)
امام سجاد علیه السلام در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی – بنا به مشیت الهی – بیمار بود و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کرده اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم علیه السلام و فداکاری های ایشان بی توجهی کرده اند.

قطره ای ازاقیانوس بی کران فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام

جمعه - 30 نوامبر 2012

قطره ای ازاقیانوس بی کران فضائل و مناقب امام سجاد علیه السلام

در روز چهار شعبان، 38 سال پس از هجرت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرزندی پاک از سلاله فاطمه زهرا علیها السلام در مدینة النبی به دنیا آمد و چشم شیعیان را روشن نمود . نام او «علی » بود که بعدها به «زین العابدین » و «سجاد» مشهور گشت . دو سال پس از تولد او، جدش امیر مؤمنان علی علیه السلام در محراب عبادت، به شهادت رسید و پس از آن به مدت ده سال، شاهد حوادث دوران امامت عمویش امام حسن علیه السلام بود . از سال پنجاه هجری، به مدت یازده سال در دوران پر فراز و نشیب امامت پدرش حسین بن علی علیهما السلام که با قدرت طلبی معاویه و پسرش یزید مصادف بود، در کنار او قرار داشت و پس از آن، در محرم الحرام سال 61 هجری پس از قیام و شهادت پدر بزرگوارش در حادثه کربلا، امامت و زعامت جامعه اسلامی را عهده دار شد (1) . این دوران که 34 سال به طول انجامید، با حکومت عده ای از حاکمان مقارن بود که عبارتند از:
1- یزید بن معاویه (61- 64 ه . ق)
2- عبد الله بن زبیر (61- 73 که به صورت مستقل حاکم مکه بود)
3- معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64)
4- مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)
5- عبد الملک بن مروان (65- 86)
6- ولید بن عبد الملک (86- 96)
آن امام همام، در سال 94 یا 95 هجری در مدینه منوره رحلت نمود و در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویش امام حسن مجتبی علیه السلام به خاک سپرده شد (2) .
دوران امامت آن حضرت، با یکی از سیاه ترین ادوار تاریخ اسلام همراه بود . بعد از حادثه دل خراش عاشورا و پس از انعکاس این خبر در سراسر کشور اسلامی، رعب و وحشت شدیدی بر جامعه حکم فرما شد و برای مردم مسلم گردید که یزید، پس از کشتن فرزند رسول خدا، که از قداست و عظمت بالایی برخوردار بود و به اسیری بردن زن و فرزندان او، از هیچ ظلم و جنایتی دریغ نخواهد کرد .
از دیگر حوادث تلخ این دوران، (واقعه حره) بود که بنا به نقل اکثر مورخین، لشکریان یزید، به فرماندهی مسلم بن عقبة، برای سرکوب مردم مدینه که در مقابل ظلم و جور حکومت بنی امیه به مخالفت پرداخته بودند، عازم آن شهر شدند و پس از حمله به مدینه، به دستور یزید، سه روز جان و مال و آبروی مردم مدینه مباح شد، از این رو عده زیادی از مردم بی گناه به قتل رسیدند (3) و حدود هزاران زن بی شوهر، باردار شدند (4) .
پس از آن واقعه، لشکریان یزید برای سرکوب عبد الله بن زبیر که در مقابل یزید، به مخالفت پرداخته بود عازم مکه شدند و پس از محاصره آن شهر، خانه خدا و حرم امن الهی را با منجنیق، سنگ باران کردند و بر آن آتش گشودند به طوری که پرده ها، و سقف آن که از چوب ساخته شده بود در آتش سوخت (5) .

ویژگیهای امام سجاد علیه السلام در ارتباط با جامعه

حجه الاسلام دکتر محسن زاده
جمعه - 30 نوامبر 2012

ویژگیهای امام سجاد علیه السلام در ارتباط با جامعه 1. حق مداری امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که پدرم لحظات آخر عمر را می گذراند، مرا به سینه اش چسباند و فرمود:«یابُنَیَّ أوصیکَ بِما أَوصانی بی اَبی حینَ حَضَرَتْهُ الْوَفاةُ وَ بِما ذَکَرَ اَنَّ أَباهُ أَوْصاهُ بِهِ یا بُنَیَّ اصْبِرْ عَلَی الْحَقِّ وَ اِنْ […]

ویژگیهای امام سجاد علیه السلام در ارتباط با خداوند وامامت

جمعه - 30 نوامبر 2012

ویژگیهای امام سجاد علیه السلام در ارتباط با خداوند وامامت
ویژگیهای امام سجاد علیه السلام را می توان در دو بخش مطالعه کرد; ویژگیهای مرتبط با امامت (علم، عصمت، معجزه) و ویژگیهای شخصی آن حضرت که خود در دو بخش (ارتباط با خداوند، ارتباط با مردم و خود) قابل مطالعه است .
ویژگیهای مرتبط با امامت
1 . علم
امام سجاد علیه السلام همچون دیگر ائمه و رسولان الهی برخوردار از علم غیب بود و با این فضیلت الهی وظایف امامت را انجام می داد . علم غیب به دو گونه است:
1 . مطلق; که مختص خداوند است . «عالم الغیب والشهادة وهو الحکیم الخبیر» ; (2) «آگاه به غیب و شهود است و حکیم و داناست . »
2 . نسبی; که به اذن الهی در اختیار انبیا و امامان قرار دارد; علمی که محدود، وابسته به علم الهی، و بالقوه است، برخلاف علم غیب مطلق خدا که نامحدود، مستقل و فعلی است و در هیچ شرایطی، چیزی از او پنهان نمی ماند .
بر این اساس راوی می گوید: امام زین العابدین علیه السلام می فرمود: «لولا آیة فی کتاب الله لحدثتکم بما کان وما یکون الی یوم القیامة فقلت له یابن رسول الله ایة آیة؟ قال: قول الله تعالی یمحوا الله ما یشاء ویثبت وعنده ام الکتاب; (3) اگر یک آیه در قرآن نبود، شمارا به آنچه بود و خواهد بود تا روز قیامت، خبر می دادم . [راوی می گوید:] به او گفتم: ای پسر رسول خدا! آن کدام آیه است؟ فرمود: سخن خداوند تعالی [که فرمود:] «هر چه را خدا بخواهد محو و تثبیت می کند و ام الکتاب نزد اوست .»
آن حضرت زمانی هم که شخصی بر سر مسئله ای فقهی با وی به جدل پرداخت فرمود: «اگر به خانه ما درآیی، ردپای جبرئیل را به تو نشان خواهیم داد . آیا کسی هست که از ما به سنت آگاه تر باشد .» (4)
نمونه ای از علم غیب آن حضرت را می توان در برخوردش با عبدالملک بن مروان یافت . حجاج بن یوسف به عبدالملک نوشت: «اگر می خواهی بنیان حکومت خودت را استوار سازی، لازم است علی بن الحسین علیه السلام را به قتل برسانی .»
عبدالملک هم در جواب او نوشت: «از ریختن خون بنی هاشم خودداری کن; زیرا سلطنت آل ابوسفیان به واسطه کشتن بنی هاشم چندان پایدار نماند .» عبدالملک نامه را مخفیانه به حجاج فرستاد، ولی چند روز بعد نامه ای از امام سجاد علیه السلام دریافت کرد که در آن نوشته بود: «از آن نامه ای که درباره حفظ خون بنی هاشم به حجاج نوشته بودی اطلاع یافتم …»

متن سخنرانی و خطبه حضرت زینب(س) در شام بر اساس نص لهوف.

جمعه - 30 نوامبر 2012

پس از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز دهم محرم سال 61 هـ .ق اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و حرم امام به اسارت دشمن درآمدند. در بامداد دوازدهم محرم خاندان رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به رهبری زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ و امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از کربلا بطرف کوفه حرکت کردند. پس از ورود به کوفه، و خوشحالی درباریان و ابن زیاد و گرفتن مراسمی به خاطره پیروزی، به طرف شام، محل استقرار یزید حرکت نمودند. وقتی سر حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش و اسراء در مقابل یزید حاضر شدند، تشریفات درباری به همان فراوانی بارگاه ابن زیاد انجام شد. «زحر بن قیس که کاروان را به عنوان نماینده ابن زیاد هدایت می کرد سخنرانی طولانی ایراد کرد و در آن به شرح چگونگی شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش پرداخت.» سپس از میان مردم، بعضی ها نسبت به اسارت خاندان نبوت اعتراض کردند و یزید ساکت و جوابی نداد. وقتی بزرگان و سران اهل شام که یزید به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای مقدس را نیز به مجلس آوردند. [1] پس از درخواست مرد سرخ پوستی از اهل شام برای کنیزی گرفتن فاطمه دختر حسین ـ علیه السّلام ـ از یزید،[2] و جلوگیری زینب ـ سلام الله علیها ـ از این کار و گفتگوهای تند بین یزید و ایشان و زدن چوب خیزران بر لبهای مبارک امام ـ علیه السّلام ـ بود که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ برخاست و خطبة‌ آتشینی ایراد کردند.

متن عربی این خطبه که در لهوف آمده است این چنین است:

«فقامت زینب بنت علی ـ علیه السّلام ـ و قالت: الحمد لله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله اجمعین. صدق الله کذلک یقول: «ثم کان عاقبة الذین اساءا السوی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزؤون» (سورة روم، آیة 10). اظننت یا یزید ـ حیث اخذت علینا اقطار الارض و آفاق السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاماء ـ ان بناء علی الله هواناً و بک علیه کرامة!! و ان ربک لعظیم خطرک عنده!! فشمغت بانفک و نظرت فی عطفک، جذلا مسرورا، حین رایت الدنیا لک مستوسقة، و الامور متسقة و حین صفالک ملکنا سلطاننا، فمهلا مهلا، انیست قول الله عزوجل: «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین» (سوره ‌آل عمران، آیة 178).

امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک اماء ک و نساءک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟! قد هتکت ستورهن، و ابدیت وجوهَهُنَّ، تحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد، و یستشرفهن اهل المنازل و المناهل، و یتصفح وجوههن القریب و البعید، و الدنی و الشریف، لیس معهن من رجالهن ولی، و لا من هماتهن حمی، و کیف ترتجی مراقبة من لفظ فوه اکباد الاذکیاء، و نبت لحمد بدماء الشهداء؟! و کیف یستظل فی ظللنا اهل البیت من نظر الینا بالشنف و الشنآن و الإحن و الاضغان؟! ثم تقول غیر متاثم و لامستعظم: فاهلوا استهلوا فرحا. ثم قالوا: یا یزید لا تشل.

عکس‌العمل شیطان پس از شهادت امام‌حسین(ع)

حجه الاسلام دکتر محسن زاده
جمعه - 30 نوامبر 2012

یکی از مسائل بسیار خواندنی که در کشمکش حرکت و قیام امام حسین(ع) به وقوع پیوسته معجزاتی است که از حضرت سیدالشهدا (ع) بسیار دیده شده ، خواه زمان حرکت از مدینه خواه حتی پس از شهادت!
حضرت سیدالشهدا(ع) که از هر نظر به شهادت خود آگاه بودند و هنگامی که می‌خواستند از مدینه حرکت کنند، ام سلمه همسر پیامبر(ص) به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: ای نور دیده من، مرا اندوهناک مکن در بیرون رفتن از مدینه بسوی عراق، چون من از جدت رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمودند: فرزند دلبند من حسین، در عراق، در زمینی که آنرا کربلا می‌گویند به تیغ ظلم و جفا کشته می‌شود.
سپس آن حضرت فرمودند: ای مادر، می‌دانم که شهید خواهم شد و چاره‌ای جز رفتن ندارم و به فرموده خدا عمل می‌کنم.
و چنانچه که در کتب مدینه المعاجز و ملحقات احقاق الحق نقل است، ایشان می‌فرمایند: به خدا سوگند؛ می‌دانم در چه روزی کشته می‌شوم، و چه کسی مرا خواهد کشت، و در کدام بقعه مدفون خواهم شد و می‌دانم چه کسی با من از اهل بیت من و خویشان من کشته خواهد شد، و می‌خواهی ای مادر نشان بدهم جای شهادت خود را؟
و سپس آن حضرت با دست مبارک خود به سوی کربلا اشاره نمودند و به اعجاز آن حضرت زمین‌ها فرو رفت و زمین کربلا بالا قرار گرفت…
به احتمال قوی این نخستین معجزه‌ای بوده که از حضرت سیدالشهدا(ع) در راه رسیدن به شهادت و تقرب به خدا، از ایشان سرزده و جالب است بدانید که پس از آن نیز معجزاتی بسیار عجیب تر از این حضرت نمایان گردیده به نحوی که اکثر راویان و منابع آنها را نقل کرده‌اند. متوسل در باب این معجزات می‌نویسد:
امام حسین(ع) پس از طی مراحل و رسیدن به خاک کربلا، دیگر اسبشان قدم از قدم برنمی‌داشت تا آن اسب را عوض کردند، سپس اسبی دیگر برای حضرت آوردند و آن هم گامی برنداشت تا آن که پنج اسب را به همین منوال عوض کردند و هیچکدام راه نرفتند و حضرت پس از دیدن این صحنه‌ها از نام آن سرزمین جویا شدند و پی به ماجرا بردند!
چشمه‌ای که بدست امام حسین (ع) نمایان شد
در روضة الشهدا این گونه نقل شده است که در روز هشتم محرم بود که در لشگرگاه امام حسین (ع) آبی پیدا نمی‌شد و تمامی لشگر و اطفال به تشنگی مبتلا شده بودند و فریاد العطش العطش سر می‌دادند. امام حسین(ع) پس از دیدن این وضعیت برخاستند و به موضعی تشریف بردند و فرمودند: این موضع را بکنید.
زمانی که کندند، چشمه آبی زلال و شیرین پدیدار گشت و همه لشگر از آب خوردند و اسبان خود را نیز سیراب کردند و پس از آن فوراً آن چشمه ناپدید شد و هر چه جستجو کردند از آن اثری ندیدند!
تو به سوی ما می آیی!