خانه مهدی علیه السلام کجاست؟
پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله ای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است .
یکی از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است . از این رو بسیاری علاقه مندند بدانند آن خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین افتخار این منزلت را دارد .
حضرت مهدی علیه السلام محبوب پاکان
محبوب پروردگار
بدون تردید، اساس تمام دوستیها خداوند است و هر آنکس که دوست خداست; محبوب قلبهای پاک نیز هست . از این رو در ابتدا روایتی را که در آن خداوند محبت خویش را نثار آخرین امام معصوم علیه السلام نموده است به گوش جان می شنویم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «ان الله عزوجل اوحی الی لیلة اسری بی: یا محمد! من خلفت فی الارض فی امتک؟ – وهو اعلم بذلک – قلت یا رب اخی . قال: یا محمد علی بن ابیطالب؟ قلت: نعم یا رب . قال: یا محمد انی اطلعت الی الارض اطلاعة فاخترتک منها فلا اذکر حتی تذکر معی فانا المحمود وانت محمد، ثم انی اطلعت الی الارض اطلاعة اخری فاخترت منها علی بن ابیطالب فجعلته وصیک فانت سید الانبیاء وعلی سید الاوصیاء; همانا خدای عزوجل در آن شب که به گردش شبانه برده شدم (معراج) به من وحی فرمود: ای محمد! چه کسی را در زمین میان امتت به جای خود گذاشتی؟ ! – در حالی که خود بدان آگاه تر بود . – عرض کردم: پروردگارا! برادرم را . فرمود: ای محمد! علی بن ابیطالب را؟ عرض کردم: بلی ای خدای من! فرمود: ای محمد! من از ابتدا از فراز عرش نظری بر زمین افکندم و تو را از آن اختیار کردم، هیچگاه یادی از من نشود مگر اینکه تو نیز با من یاد کرده شوی . من خود محمودم و تو محمد، سپس نظری دیگر بر زمین افکندم و از آن علی بن ابیطالب را برگزیدم و او را وصی تو قرار دادم; پس تو آقای پیامبران و علی آقای اوصیاء است .»
حضرت مهدی علیه السلام خردسالترین پیشوای معصوم
یکی از سؤالهایی که همواره در مباحث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام پرسیده می شود، درباره آغاز امامت آن حضرت در سن و سال خردسالی است; به این بیان که چگونه ممکن است امر خطیر امامت به عهده انسانی خردسال گذاشته شود؟
همواره در مقابل این پرسشگری، ائمه معصومین علیهم السلام به عنوان سنگربانان مرزهای اعتقادی در نهایت روشنگری به ارائه پاسخ پرداخته اند .
در این نوشتار کوتاه قبل از بهره مندی از کلام نورانی آن پیشوایان نور ناگزیر به عنوان مقدمه جایگاه اعتقاد به امامت را توضیح می دهیم تا هر چه بهتر سخنان آن بزرگواران روشن گردد .
انتظارات حضرت مهدی علیه السلام از شیعیان
امام در هر زمان و هر دوره همچون ناظر امین و طبیب دوّاری است که همیشه بر اوضاع و احوال امّت و شیعیان خویش نظاره دارد و هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد و در گرفتاریها و سختیها تنها نخواهد گذاشت.
در این جهت، فرق نمی کند که امام زمان علیه السلام حاضر و در منظر دیده ها باشد و یا غائب و پشت پرده.
چنان که مهدی موعود علیه السلام خود می فرماید: «وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی کَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ اِذا غَیَّبَتْها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ(1)؛ بهره مندی [مردم] از من در [دوران] غیبتم، مانند بهره وری از خورشید است، هنگامی که ابرها آن را از چشمها پنهان کرده باشند.»
حضرت از اوضاع جهانی و امور شیعیان خویش آگاه است، و ریز و درشت اخبار را با چشم تیزبین الهی و امدادهای غیبی نظاره گر است؛ چنان که خود می فرماید: «فَاِنّا یُحیطُ عِلْمُنا بِأَبْنائِکُمْ وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْ ءٌ مِنْ اَخْبارِکُمْ؛(2) علم ما به اخبار شما احاطه دارد و هیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست.»
امام زمان علیه السلام با توجه به آن آگاهی گسترده، هرگز شیعیان خود را فراموش نمی کند، بلکه در تمام حالات ناظر و حامی آنها می باشد و بالهای عنایات و الطاف بی کران خویش را همیشه بر سر پیروان خود گسترده دارد؛ چنان که خود آن حضرت در توقیعی به شیخ مفید رحمه الله فرمود: «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْلا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللأَّْو اءُ وَاصْطَلَمَکُمُ الاَْعْداءُ…(3)؛ از یاری رساندن به شما کوتاهی نکرده، فراموشتان نمی کنیم، و اگر چنین نبود، حتما ناگواریها بر شما نازل می شد و دشمنان، شما را نابود می ساختند… .»
امام زما علیه السلام،در مکتب انبیاء
بدون تردید از برترین آموزه های انبیاء ایمان به غیب است; به گونه ای که خداوند در ابتدای صحیفه آسمانی خود آن گاه که ویژگیهای پرهیزگاران را برمی شمرد، ابتدا ایمان به غیب را بیان می فرماید:
«ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب …» ; (1)
«این است کتابی که در آن هیچ تردیدی نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است; آنان که به غیب ایمان می آورند …»
بخشی از این اعتقاد به غیب، مربوط به اعتقاد به امدادهای غیبی الهی است . این امدادهای الهی در طول تاریخ به بهترین نحو ممکن به کمک انسانها آمده و آنها را از زوال و نابودی، در حمایت گرفته است . از آیات قرآن به روشنی استفاده می شود که خداوند در مقابله حق و باطل، جانب جریان حق را نگه می دارد و از آن دفاع می کند، و این دفاع خداوند، گاهی از طریق نیروهای پنهان و امدادهای غیبی صورت می گیرد . و البته، در بزرگ ترین و وسیع ترین رویارویی حق با باطل و انقلابی که در راستای اهداف انبیاء در نظام هستی رخ خواهد داد، این سنت الهی بیش از پیش جلوه خواهد کرد .
اگر چه اساس قیام حضرت مهدی علیه السلام بر امور طبیعی است، ولی به اقتضای عظمت وگستردگی آن قیام جهانی، خداوند تبارک و تعالی نیز برخی از نیروهای غیبی و فوق طبیعی را در اختیار آن حضرت قرار خواهد داد تا موجبات پیروزی ایشان هر چه بهتر فراهم آید .
در کتب فقهی مسائلی پیرامون حضرت صاحب الزمان علیه السلام وجود دارد که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره می شود:
1. پیروی از فقهاء
در حدیثی منسوب به آن حضرت آمده است:
«اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُحَّتی عَلَیْکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّه ؛(1) در حوادث و مسائلی که پدید می آید به راویان احادیث ما مراجعه کنید، زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت الهی هستم.» و در برخی از کتب آمده است «فَاِنَّهُمْ خَلیفَتی؛(2) آنان جانشینان من هستند.»
امام زمان علیه السلام در کلمات و دعاهای امام سجاد علیه السلام
علی بن الحسین ـ علیهما السلام¬¬ ـ؛ مشهورترین لقبش «زین العابدین» و «سجاد» است. در پنجم شعبان سال 38 هـ ق در مدینه منوره دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش حسین بن علی ـ علیهما السلام ـ می¬باشد. و مادرش به نامهای «شهر بانو»، «شاه زنان»، «شهر ناز»، «جهان بانویه» «خوله» و… خوانده شده است.[2] آن حضرت دوران کودکی را در مدینه سپری کرد. حدود دو سال از خلافت جدّش میرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و ده سال دوران امامت عموی خویش امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ را شاهد بود. بعد از شهادت امام مجتبی ـ علیه السلام ـ ده سال دوران امامت پدر را درک نمود. بعد از قیام عاشورا در سال 61 هـ ق که امامت به او رسید، با زمامداران زیر معاصر بود: یزید بن معاویه (سال 61 – 64)، عبدالله بن زبیر (61 – 73)، معاویة بن یزید، مروان بن حکم (نه ماه از سال 65)، عبدالملک بن مروان (65 – 86) و ولید بن عبدالملک (86 – 96) و سرانجام در سال 94 یا 95 هجری به شهادت رسید.[3]