هاشمی رفسنجانی در تاریخ هفتم مرداد 1392 در دیدار با جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ارائه تحليلي از زندگاني امام مظلوم شيعيان در 25 سال خانهنشيني و حدود 5 سال حكومت، گفت:
“با وجود صراحت پيامبر در واقعه غدير و بنا به سفارش آن بزرگوار، حضرت امير(ع) به رأي مردم توجه ميكرد و نميخواست خود را بر مردم تحميل كند.
“در اینجا این سوال مطرح است که ایا اصالتا تحمیل رای وتمکین رای مردم بدون اذن خداوند متعال سخنی باطل به حساب نمی اید ؟.
واژهی تحمیل در مسألهی امامت معصومین علیهم السلام و به ویژه در رابطه با امامت و خلافت امیرمؤمنان و امام موحّدان علی بن ابیطالب علیه الصلاة و السلام دوبار تاکنون از طرف وی به کار رفته است. دفعهی اوّل که چنین تعبیری به کار رفت نقد گستردهای توسط برخی از علمای شیعه ایدهم الله تعالی انجام شد و امید میرفت که دیگر چنین واژهی تهی در مورد امامت معصومین علیهم السلام به کار گرفته نشود، امّا متأسّفانه اخیراً دوباره چنین تعبیر تهی و غلط، دربارهی خلافت و ولایت مولای متّقیان علیه السلام توسط ایشان به کار گرفته شده است که به ناچار برای رفع این اشتباه عقیدتی، عملی و بنیادی وظیفه است مطالبی کوتاه را بیان کنم .
مهمترین شاخصۀ مدیریت امام زمان علیه السلام چیست؟
چه ایده ای در زمان غیبت امام عصر می تواند بهترین طرح مدیریت جهان باشد؟
جایگاه مهدویت در وحدت بخشی به دنیای اسلام کجاست؟
وظیفۀ مدیران وآحاد ملّت در قبال جبهۀ جهانی مستضعفین چیست؟
اینها سؤالاتی است که در مقالۀ حاضر با بررسی سخنان وعملکرد مقام معظّم رهبری به دنبال پاسخ هایی راهگشا برای آنان خواهیم گشت.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«اى سيد ما! اى مولاى ما!
ما آنچه بايد بکنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه هم بايد گفت، گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندک آبروئى هم دارم که اين را هم خود شما به ما داديد؛ همهى اينها را من کف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اينها هم نثار شما باشد.
سيد ما، مولاى ما!
دعا کن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب اين کشور توئى؛ صاحب اين انقلاب توئى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما.»[1]
بشريت در تكاپوي دستيابي به قله اقتدار و درك بهاريترين فصل روزگار، صبر و قرار خويش را از كف داده است. روزگاري تحولات شگرف و پياپي خود را در قالب انقلابي صنعتي به جامعه بشري عرضه ميدارد و از پي آن سيل كارگران را به سمت كندوهاي توليد صنعتي و ماشيني گسيل ميكند. توليدات انبوه اين مجموعهها را دستمايه توليدات افزونتري ميسازد و بدين طريق كاركنان، مصرفكنندگان و شركاي افزونتري را نيز بدين بازي پرجنجال اما سودمند فرا ميخواند. در اثناي اين تكاپوها و جست و خيزها، بارديگر شاهدي بر نقصان علم و محدوديت بينش او از راه ميرسد و نمايان ميكند كه چگونه اين فرمانروايي توليدي ميتواند مهد ناآراميها و انواع اعتصابات و شورشها باشد.
بشر صنعتگر ميكوشد تا بيابد از كدام طريق ممكن ميتوان هم بهترين درونداد را به نظام ماشيني توليدي تزريق نمود و هم بيشترين برونداد را از فرآوري اين مجموعه استحصال كرد. طريقي كه همراه آن كمترين نارضايي براي مجموعه منابع فكري و انساني حاصل گردد و يا به عبارت ديگر بيشترين ارضاء نياز، در سطوح مختلف آن، براي كاركنان دانشگر و غيردانشگر فراهم آيد. بشر همواره بدين انديشه مشغول و درين بحر مستغرق است تا شايد ضريب خطاي خويش را به كمترين حد تنزل دهد و به تبع، سطح موفقيت خود را به اعلي مرتب ارتقاء بخشد.
اين تلاش در مسير انديشهورزي و نظريهپردازي، منجر به تدوين علومي ميگردد تا قافلة حيات را با تمام پيچيدگيها به منزل توفيق و سرزمين آسايش راهبري كنند و براي سؤالات نخبگان كاروان زندگي، پاسخي بهينه در مسير تصميمگيريهاي سرنوشتساز فراهم آورند. از پي اين نيازها و نازها، سؤالات فراواني پديد آمدند تا پاسخيابي براي آنها، باعث تشكيل مجامع فكري و محافل تحقيقي به دست زبدگان دانش و تيزبينان اهل بينش گردد.
حاصل آنكه، نخستي آكادميهاي مديريت و دپارتمانهاي تصميمگيري تأسيس شدند و آغازين قدمها را جهت شكافتن هسته مشكلات جوامع كاري و اداري جهان برداشتند. قدمهايي كه همچون ساير اقدام، ميراثي براي تلاشهاي عقل عملي و نظري جامعة جهاني بر جاي گذاشتند.
شايد بتوان تمامي تئوريها و جنب و جوشهاي ساكنان سرزمين مديريت را، از انقلاب صنعتي تا زمانة حاضر، در قالب چند شاخص ارزيابي عملكرد خلاصه كرد و به نام محصول رنجهاي علمي و فكري در اين عرصه، پيشكش اهل نظر نمود.
رايجترين شاخصها در ميان انواع و شايد انبوه شاخصهاي سنجش عملكرد، چند شاخصة عمده و زبدهاند كه نامشان بر تارك هر سازماني و سرلوحة كار هر مدير مدبري جلوهنمايي ميكند. اين شاخصها عبارتند از:
اثربخشي، كارآيي، نوآوري، انعطافپذيري و كيفيت زندگي كاري.