زندگى امام ابو الحسن على الرضا ابن موسى الکاظم ابن جعفر الصادق ابن محمد الباقر بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام هشتمین امام از ائمه اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین امام رضا (ع) در روز جمعه، یا پنجشنبه ۱۱ ذى حجه یا ذى قعده یا ربیع الاول سال ۱۵۳ […]
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند ، و عملا به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت می آموختند ، آنان الگو و سرمشق دیگران بودند
، و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت ، و برگزیده ی خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند ،
و خود را از مردم جدا نمی کردند ، و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند ، و هرگز مردم را به بردگی و پستی
نمی کشاندند و تحقیر نمی کردند ….
اهل سعادت و شقاوت در این فرمایش امام علیه السلام علائمى دارند.جایگاه سعادتمند قرب الهى و سرانجام شقى بُعد و دورى از درگاه الهى است.
«وَلیتنى عَلِمتُ أمِن أهل السَّعاده جَعلتنی وبقربک و جوارکخَصَصْتَنی فتقرِّ بذلک عینی»
در جوار ذات ربوبى بودن خود یک پاداش و موهبت بزرگ است؛ زیرا کسى که کنار یار و محبوب منزل کرده است،هر لحظه آنچه را که مىطلبد در کنار خود مىبیند. کسى که در جوار یار است غمى ندارد، همواره چشم او با حضور در محضر محبوب روشن است.
ویژگى دیگر قرب الهى در بیان امام علیه السلام روشنى نور دیده و اطمینان قلبى است. «وتطمئنّ له نفسی» آنچه که خائف در پى تحصیل آنها است و نگران از عدم موفقیت در به دست آوردن آنها؛ آرامش دل، روشنى چشم، سعادت و منزلِ قربِ الهى است.
«إلهی هَلْ تُسوِّد وُجُوهاً خَرَّتْ ساجِدَهً لِعَظَمَتِکَ» خدایا! روسیاهى از آنِ پیمان شکنان و طاغیان است.
من که هر شبانه روز بارها پیشانى خضوع به درگاه تو مىگذارم، آیا مرا نیز رو سیاه و سرافکنده مىنمایى، تو عذاب را براى نافرمانان، پیمان شکنان و طاغیان وعده کردهاى: حال آنکه من بندهٔٔ خاضع تو هستم.
زندگانی حضرت، دوران پر فراز و نشیبی را تشکیل می دهد و ابعاد گوناگونی را در این باره می توان مورد توجه قرار داد.
مساله ولادت و حوادث قبل از امامت و شرایط سخت دوران زندگی با پدر بزرگوارشان امام کاظم علیه السلام و یا شرایطی که پس از شهادت امام کاظم برای ایشان پیش آمد که شیعه در معرض انحراف سختی نسبت به امر امامت قرار گرفت و گروه «فطحیه » پدیدار شد و بزرگانی از شیعه، مدت ها دچار آن بودند، تا مرگ هارون و اوضاع نابسامان حکومت مرکزی در درگیری بین امین و مامون و تا انتقال ایشان به خراسان جهت ولایتعهدی.
از آنجا که پرداختن به همه موضوعات از فرصت این مقاله بیرون است، به مروری اجمالی بر دوره ای کوتاه از زندگی امام یعنی دوران انتقال به خراسان و قبول ولایتعهدی ایشان بسنده می کنیم.
قبل از ورود در بررسی اقدام حضرت در این دوره و ارزیابی علت و آثار آن مقدمه ای را مورد توجه قرار می دهیم:
خطمشی اصلی و اختلاف تاکتیک ها
امت اسلام به عنوان یک مجموعه، نتیجه تلاش ۲۳ ساله پیامبر اکرم است که توانستند در این مدت، امتی را پدیدار سازند که بتواند در تاریخ بشریت اثر گذار باشد و بار هدایت را به دوش کشد.
پس از پیامبر، مسؤولیت تداوم حرکت و هدایت به عهده امامان معصومین بود لیکن با رحلت پیامبر امت دچار حوادث و ناهنجاری هایی گشت که در اقدامات تمامی ائمه تا دوران غیبت و پس از آن اثر گذار شد. اما به هر تقدیر مسؤولیت حفظ و هدایت این امت بزرگ بر عهده آن ها بود و اگر چه به حسب ظاهر حکومت در دست دیگران قرار داشت اما همان حاکم را نیز امامان معصوم با اقدامات خود تحت تاثیر قرار می دادند و در مجموع، از فروپاشی و انهدام نظام اسلامی و استقرار کفر محض جلوگیری می کردند.
از طرفی حفظ و بقای خط اصیل اسلام و رشد تفکر صحیح اسلامی نیز بر عهده آن ها بود; یعنی بر طرف ساختن ناهنجاری عظیمی که پس از پیامبر، خود را نشان داد و چنان دامنگیر جامعه اسلامی شد که با شهادت دخت گرامی پیامبر نیز در آن هنگام اثر چندانی نسبت به بیداری نمایان نشد و علی علیه السلام مجبور به کناره گیری ظاهری از درگیری با متصدیان و زمامداران غاصب بودند.
پیش از آغاز بحثِ تحلیل هجرت امام رضا علیهالسلام به مرو، تذكر این نكته را ضروری میدانم كه رفتار و فعل هركدام از ائمهی معصومین علیهمالسلام در هر یك از شئون حیات ایشان در این دنیا، از فعل دیگر معصومین علیهمالسلامگسسته و جدا نیست، بلكه فعل هر معصومی همچون حلقههای پیوستهی یك زنجیر، با افعال دیگر معصومین ارتباط دارد؛ و افعال معصومین، فعل یكدیگر را نقض نمیكند. در تأیید این مطلب، در زیارت غدیریه میخوانیم: «فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ، وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ، وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُك»۱
بنابراین علاوه بر اینكه همهی افعال امام معصوم علیهالسلام در همهی شئون با یكدیگر هماهنگ است، افعال هر یك از معصومین علیهمالسلام نیز با افعال امام معصوم دیگر نیز هماهنگ و پیوسته است. فعل امیرالمؤمنین علیهالسلامادامهی فعل رسول اكرم صلّیاللهعلیهوآله است و رسالت ایشان با حلقههای افعال سایر اهل بیت علیهمالسلام صورت گرفته است. از همین رو است كه شما میتوانید كلام امام هادی علیهالسلام را قرینهی كلام امیرالمؤمنین علیهالسلامقرار دهید و چنین هماهنگیای را در كلام غیر معصوم نمیتوان پیدا كرد.
اكنون با داشتن چنین توجهاتی كه لازمهی تفقه در فعل معصومین علیهمالسلام است، میتوان هجرت امام رضاعلیهالسلام از مدینه به مرو را تا حدّ توان تحلیل كرد.
شرایط سیاسی ائمهی پیش از امام رضا علیهالسلام
پس از رحلت نبیّ اكرم صلّیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علیهالسلام با اتخاد تدابیر بلندی كه در شأن معصومیت و ولایت امام است، به جنگ با «نكث» و «قسط» و «مرق» رفتند و چشم فتنه را كور كردند. لذا سرحلقهی بصیرت حاصل از رویاروییهای امیرالمؤمنین علیهالسلام با ناكثین و قاسطین و مارقین، ارزشمندترین و غنیترین سرمایهی شیعه در طول تاریخ بوده است. حضرت وقتی آمادهی شهادت شدند، مأموریت خودشان را در كوركردن چشم «ظلماتٌ بعضُها فوقَ بعضٍ» كه همان ظلمات حاصل از آن حوادث است، تمام كرده بودند. شاهد این مطلب، بخشی از زیارت غدیریه است كه میخوانیم: «وَ لَمَّا رَأَيْتَ قَدْ قَتَلَتْ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ وَ صَدَّقَكَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَعْدَهُ فَأَوْفَيْتَ بِعَهْدِه»۲
اگرچه جمعیت جامعهی شیعیان در زمان ولایت امام رضاعلیهالسلام از كثرت قابل توجهی برخوردار شده بودند، اما در دنیای اسلام متفرق بودند و مركزیت خاصی نداشتند. در چنین شرایطی امام رضا علیهالسلام به مرو هجرت فرمودند و تدابیری اندیشیدند كه مأمون مجبور شد به بغداد كوچ كند.
خلفا سال ها بود كه نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مىخواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق كرده بود، سیره فرق كرده بود. كم كم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلل، لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانههاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مىخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شكوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خودش بر اسبى كه گردنبند طلا یا نقره داشت؛ سوار مىشد و شمشیرى زرین به دست مىگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، درست مثل این كه مىخواهند رژه نظامى بروند. بعد مىرفتند به مصلى، دو ركعت نماز مىخواندند و برمىگشتند.
در تایید این مطلب، در زیارت غدیریه می خوانیم:
« … لَا تَزِيدُنِي كَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِي عِزَّةً، وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّي وَحْشَةً، وَ لَوْ أَسْلَمَنِي النَّاسُ جَمِيعاً لَمْ أَكُنْ مُتَضَرِّعاً، اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ، وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ، وَ أَيَّدَكَ اللَّهُ وَ هَدَاكَ، وَ أَخْلَصَكَ وَ اجْتَبَاكَ. فَمَا تَنَاقَضَتْ أَفْعَالُكَ، وَ لَا اخْتَلَفَتْ أَقْوَالُكَ، وَ لَا تَقَلَّبَتْ أَحْوَالُك…؛ … كثرت مردم در پيرامونم عزّتى به من نيفزايد و پراكنده شدنشان ترسى به من اضافه نكند،اگر همه مردم از من دست بردارند،نالان نشوم،پناهنده به خدا شدى و عزّت يافتى،آخرت را بر دنيا برگزيدى و پارسا گشتى، خدا تأييدت نمود و راهنمايى فرمود، و در گردونه خلوص قرار داد، و تو را برگزيد،كردارهايت ضد و نقيض نشد، گفتارهايت اختلاف نيافت، حالاتت زيرورو نگشت…».([1])
حضرت ابو الحسن علی بن موسی الرضا (ع) در سال 148 هجری قمری در روز یازدهم ذی قعده در مدینه دیده به جهان گشود(اصول كافي ج1ص286).
پدر بزرگوارش حضرت امام موسی بن جعفر(ع) و مادر مکرمه اش به نام های نجمه خاتون ، ام البنین ، سکینه نوبیه وتکتم نامیده می شود که بعد از تولد فرزندش ا زطرف امام کاظم (ع) (طاهره) نام گرفت.(بحارالانوارج49ص3)
آن حضرت در دوران امامت 20 ساله خویش (183 -203 ) با سه تن از حکمرانان مستبد عباسی یعنی هارون الرشید (ده سال) محمد امین (پنج سال) ومأمون (پنج سال آخرعمر) معاصر بود. امام رضا (ع) درآخر ماه صفر 203 هجری قمری در سن 55 سالگی بوسیله مأمون مسموم و در سناباد نوقان که امروزه یکی از محلات مشهد مقدس بحساب می آید به شهادت رسید و در محل مرقد فعلی به خاک سپرده شد.(ارشاد مفيدص304)ای فرزند عزیم، هرچند من عمری به درازای تاریخ ندارم، اما در کار و کردار نسلهای پیشین نیک نگریستهام، در اخبارشان اندیشیدهام، در میان آثار به جای ماندهشان گردیدهام، آنچنان که خود یکی از آنان شدهام. حتی چون سرگذشت گذشتگان به من انجامیده است، گویی با نخستین تا واپسین فردشان زیستهام. تاریخ پژوهی نگاه به […]