نقش علما در زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه

از آنجا که حکومت و ولایت از آن خدا و رسول و ائمه اطهار:می‌باشد و با توجه به شرایط جامعه بشری که آخرین ذخیره الهی و امام معصوم حضرت ولیعصر7 را در پرده غیبت قرار داده و امت اسلام ناگزیر به ادامه این راه و نیازمند به هدایت الهی می‌باشد در دوران غیبت این علماء بزرگوار شیعه هستند که سکان‌دار هدایت مردم به سوی حق و حقیقت می‌باشند،‌ امام هادی7 در زمینه نقش علماء شیعه در زمان غیبت امام مهدی7 می‌فرماید:‌
«لولا من یبقی بعد غیبه قائمکم7 من العلماء الداعین الیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج  المقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردتة و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتدّ عن دین الله و لکنّهم الذین یمسکنَ‌ازمه قلوب ضعفاء الشیعة، لما یسمکٌ صاحب السفینةِ سکانها،‌ اولئک هم الافضلونَ‌ عندالله عزوجل».
اگر نه آن بود که پس از غیبت حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف عالمانی به سوی او دعوت می‌کنند و روش او را برای خواستاران بیان و با برهان و دلیل از دین دفاع می‌کنند و بندگان ضعیف و ساده را از چنگ ابلیسان و دام ناصبی‌ها و از درگاه حق رانده شدگان نجات می‌دهند.

تمام مردم از حق روی گردان می‌شدند و حقیقت ایمان بر ایشان مشتبه می‌گشت لیکن علماء، مهار دل شیعیان ضعیف را در دست دارند همانگونه که کشتیبان سکان آن راه آنان نزد خداوند متعال برتر و گرامی‌ترین هستند. 226
براساس همین نقش و جایگاه والای علماء است که حضرات معصومین: در امورات مربوط به به ولایت خو آنان را صاحب اختیار و حاکم و ولیّ بر مردم کرده‌اند که در اینجا به  ذکر بخشی از آن جملات گهربار و نورانی آن بزرگواران می‌پردازیم باشد که برای همه ما چراغ راه هدایت باشد، و با تأسیس به علماء شیعه و پیروی از آنان راه حق را شناخت و در مسیر آن گام برداریم.

حاکمیت علماء شیعه
یکی از اصحاب امام صادق7 به نام عمربن حنظله می‌گوید:‌
درباره دو نفر از شیعیان که میان آنان در مورد وام یا میراثی نزاعی درگرفته بود و قضاوت را نزد حاکم ستمگر برده و از داوران وی درخواست حکم کرده بودند سوال کردم، آیا چنین کاری رواست.
حضرت فرمود:
«من تحاکم الیهم فی حق أو و باطل فأنّما تحاکم الی  الطاغوت و یا یحکم له فانما یأخذ سحتاً و ان کان حقاً ثابتاً له لأنّه اخذه بحکم الطّاغوت و ما امرو الله این یکفر به قال الله تعالی: «یریدون این یتحالم الی الطّاغوت و قد أمروا ان یکفروا به» قالت فیکف یصنعان»؟
قال: ینظران من کان منکم قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضو به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخفُ بحکم  الله و علینا ردّ و الرّادّ علینا الراد علی الله فهو بحد الشّرک بالله».267
هر کس در مورد حق یا باطلی قضاوت را نزد آنان (حاکم ستمگر) ببرد یقیناً داوری را نزد طاغوت برده است و چیزی را که حاکم به نفع وی داوری می‌کند هر چند حق مسلم او باشد اگر بگیرد حرام است زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته و خدا فرمان داده است که مردم به طاغوت کفر ورزند، سوال کردم پس چه کنند؟
حضرت فرمود:‌
ببینند از میان شما هر کس حدیث ما را روایت نموده و در حلال و حرام ما نظر کرده و احکام ما را شناخته است باید به داوری او راضی شوند، زیرا من او را حاکم شما قرار داده‌ام پس اگر او با استناد به احکام ما حکم کند و از او پذیرفته نشود همانا حکم خدای متعال را نادیده گرفته شده و ما را رد کرده است و کسی که ما را رد کند خدا را رد کرده و [گناه این عم] در حد شرک به خدای متعال می‌باشد.
آنچه در این روایت شریف باید مورد تجه قرار گیرد، با اینکه مردم خو مأمور به رجوع به فقها و علمای دین شده‌اند، رجوع از باب تکلیف است و بر همین اساس می‌توان گفت که ولایت علمای دین ولایتی تنصیصی و انتصابی است آن هم از طرف امام معصوم و نه ولایتی انتخابی از طرف مردم، زیرا: حضرت می‌فرماید: «فأنی قد جعلته علیکم حاماً» «همانا من او را بر شما حاکم قرار دادم. و همچنین هشداری است به کسانی که برای دیدگاه‌ها و احکام ولایت فقیه ارزش و اعتباری قائل نبوده و آن را به زعم خویش قابل نقد و انکار می‌دانند که اگر کسی فرمان او را ندیده بگیرد گناه بزرگی را در حد شرک به خدا مرتکب شده است البته روشن است که این ولایت و حاکمیت تمام علماء شیعه را در بر نمی‌گیرد بلکه آنها دسته از فقهائی را شامل می‌شود که شرایط لازم را دارا باشند همان شرائطی را که از زبان ائمه معصومین:بیان شده خصوصاً کلام گهربار امام عسکری7 که فرمود:
«فامّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لأمر مولاه فللعو ام ان یقلدوه و ذلک لایکون الاّ بعض فقهاء الشیعة لاکلّهم»268 از میان فقهاء هر کس خویشتن‌دار و نگهبان دینش باشد و با هوای خود مخالفت نماید و فرمان مولایش اطلاعت کند عموم مردم باید از او تقلید کنند، این دسته بعضی از فقهای شیعه هستند نه همه آنان.

حکومت و قضاوت از شئوون علمای شیعه است
در حدیث معروف ابی‌خدیجه چنین آمده است، او می‌گوید:‌اما صادق7 مرا به جهت رساندن پیامی به شیعیان برگزید و فرمود به آنان بگو هر گاه خصومت یا مرافعه‌ای در زمینه داد و ستد و یا چیز دیگر بین شما واقع شد برحذر باشید از اینکه یکی از این قضات فاسق را در میان خود به داوری برگزینید، بلکه مردی را داور قرار دهید که حلال و حرام ما را به خوبی شناخته باشد،‌ زیرا من چنین شخصی را بر شما قاضی قرار دادم و مبادا یکی از شما هنگام مخاصمه از سلطان ستمگر داخواهی کند.269
در حدیثی امام موسی بن جعفر7 فقهای شیعه را دژهای استوار اسلام نامیده و فقدان آنان را برای عالم هستی رنج‌‌آ‌ور می‌داند،‌حضرت فرمود:‌« هنگامی که مومن از دنیا می‌رود فرشتگان الهی و معابدی که در آنها پرستش خدا را می‌کرد و درهای آسمان که وی به سبب اعمال نیکش در آنها بالا می‌رفت همگی بر او می‌گریند و نیز آنچنان شکافی در پیکره اسلام ایجاد می‌شود که هیچ چیز آن را پر نمی‌کند: زیرا مؤمنان فقیه دژهای استوار اسلامند همانگونه که دژهای اطراف شهر،‌ حافظ آن است».270

جستجو