حسد

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
يكى ديگر از رذايل اخلاقى كه در طول تاريخ بشر آثار بسيار منفى فردى و اجتماعى داشته است مساله حسد است، حسد به معنى «ناراحت‏شد از نعمتهايى كه خداوند نصيب ديگران كرده و آرزوى زوال آنها و حتى تلاش و كوشش در اين راه‏»!
حسد فضاى روح آدمى را تيره و تار و فضاى زندگى او را ظلمانى و محيط جامعه را مملو از ناامنى مى‏كند!
حسودان نه آرامشى در دنيا دارند، نه آسايشى در آخرت و چون تمام تلاششان اين است كه نعمت را از محسود بگيرند، آلوده انواع جنايت‏ها مى‏شوند: دروغ مى‏گويند، غيبت مى‏كنند، دست‏به انواع ظلم و ستم مى‏زنند و حتى در حالات شديد و بحرانى از قتل و خونريزى نيز ابا ندارند!
در واقع مى‏توان گفت: حسد يكى از ريشه‏هاى اصلى تمام بديهاست و از دامهاى بسيار خطرناك شيطان است، همان دامى كه در نخستين روزهاى آفرينش بشر كار خود را كرد و فرزند آدم(ع) «قابيل‏» را به كام خود فروكشيد و دستش را به خون برادرش «هابيل‏» آلوده كرد و به همين دليل در روايات اسلامى، حسد يكى از اصول سه‏گانه كفر شمرده شده است(تكبر، حرص و حسد).

حرص و قناعت

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
فراموش نكرده‏ايم كه در حديثى از امام على بن الحسين(ع)، نخستين سرچشمه گناه و معصيت پروردگار تكبر ذكر شده بود كه گناه بزرگ ابليس بود و به خاطر آن به فرمان خدا پشت كرد و از كافران شد; سپس حرص به عنوان دومين سرچشمه گناه و ترك اولى از ناحيه آدم و حوا معرفى شده بود و بعد از اين دو، حسد بود كه سرچشمه گناه بزرگ فرزرند آدم(قابيل) گرديد و برادرش هابيل را به قتل رسانيد. (1)
نه تنها در داستان آدم كه در طول تاريخ انبياء و مبارزات آنان با اقوام منحرف، آثار منفى رذيله حرص به خوبى نمايه است، در تاريخ گذشته و امروز اقوام مختلف دنيا نيز مشاهده مى‏كنيم كه حرص و فزون‏طلبى، سرچشمه انواع جنايات و جنگها و خونريزى‏ها، قتل و غارت‏ها و پشت كردن به اصول انسانى و فضايل اخلاقى است.
نقطه مقابل آن قناعت است كه سبب آرامش، عدالت، صلح و صفا و برادى و اخوت است.
با توجه به ترتيبى كه براى ذكر فضايل اخلاقى و صفات نكوهيده برگزيده‏ايم(ترتيبى كه از حالات انبياء و پيامبران پيشين از آدم تا خاتم در قرآن مجيد آمده است) دومين صفت از صفات رذيله را حرص و فزون‏طلبى اختيار كرديم كه در داستان آدم(ع) و سرگذشت‏شعيب و داوود(ع) و به طور كلى يهود و همچنين در سرگذشت مشركان عرب و مسلمانان ضعيف الايمان در عصر پيامبر اسلام(ص) نيز ديده مى‏شود.

حب دنيا

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
يكى از ريشه‏هاى «حرص‏» كه به عواقب دردناك آن در بحث گذشته اشاره شد، دلباختگى و دلدادگى در برابر زرق و برق دنياست.
هنگامى كه آتش سوزان اين عشق در درون جان انسان زبانه مى‏كشد او را به سوى حرص و ولع نسبت‏به مواهب دنياى مادى مى‏كشاند، مانند: ساير عشاق بى‏قرار كه فارغ از هرگونه فكر منطقى پيوسته دست و پا مى‏زنند و روز به روز خود را در اين لجنزار آلوده‏تر مى‏سازند.
به همين دليل قرآن مجيد براى خشكانيدن ريشه حرص و ولع به سراغ حب دنياى افراطى و يا به تعبير ديگر «دنياپرستى‏» مى‏رود و با تعبيرات گوناگون قدر و قيمت مواهب دنيا را در نظرها مى‏شكند تا عاشقان بى‏قرار دنيا به خود آيند و حريصانه به دنبال آن نشتابند و همه ارزشها را به خاطر وصول به آن زير پا نگذارند.
با اين اشاره به قرآن مجيد بازمى‏گرديم و تعبيرات دقيق و حساب شده قرآن را در اين زمينه بررسى مى‏كنيم.
1- قرآن در موارد متعددى زندگى دنيا را نوعى بازيچه كودكانه و سهو و سرگرمى مى‏شمرد، مى‏فرمايد:
«و ما الحياة الدنيا الا لعب و لهو…; زندگى دنيا چيزى جز بازى و سرگرمى نيست.» (1)

چهل حدیث روزه

جمعه - 20 جولای 2012

۱- پایه ‏هاى اسلام

قال الباقر علیه السلام:
بنى الاسلام على خمسه اشیاء، على الصلوه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه.
امام باقر علیه السلام فرمود:
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).
فروع کافى، ج ۴ ص ۶۲، ح ۱

۲-فلسفه روزه

قال الصادق علیه السلام:
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر.
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند روزه را واجب کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
من لا یحضره الفقیه، ج ۲ ص ۴۳، ح ۱

جبن و شجاعت

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
ديگر از رذايل اخلاقى ترس بيجاست كه مايه ذلت و زبونى و عقب افتادگى انسانها مى‏باشد، نيروهاى بالفعل و بالقوه او را بر باد مى‏دهد، و دشمن را بر انسان مسلط مى‏سازد.
نقطه مقابل آن شجاعت و شهامت است كه مهمترين كليد پيروزى و اساسى‏ترين پايه سربلندى و عظمت انسانهاست، نه تنها در ميدان جنگ كه رد ميدانهاى سياست و اجتماع و حتى مباحث علمى، شجاعت نقش كليدى را دارد، و به همين دليل علماى اخلاق به طور گسترده از «جبن‏» و «شجاعت‏» سخن گفته‏اند و عوامل و نتايج و آثار و پيامدهاى هر يك را مورد تحليل و بررسى قرار داده‏اند.
در كتب پيشينيان علم اخلاق، شجاعت‏يكى از اركان چهارگانه فضايل، و ترس يكى از رذايل چهارگانه شمرده شده است.

تواضع و فروتنى

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
ناگفته پيداست كه تواضع و فروتنى نقطه مقابل تكبر و فخرفروشى است و جدا سازى بحثهاى كامل اين دو از يكديگر مشكل يا غير ممكن است و لذا هم در آيات و روايات اسلامى و هم در كلمات بزرگان اخلاق اين دو به يكديگر آميخته شده است، نكوهش از يكى ملازم تمجيد و ستايش از ديگرى است و ستايش از يكى همراه با نكوهش از ديگرى مى‏باشد، درست مثل اينكه بحثهاى مربوط به ستايش و تمجيد از علم جداى از نكوهش از جهل نيست و نكوهش از جهل همراه ستايش علم است.
با اين حال مفهوم اين سخن آن نيست كه ما بحثهاى مربوط به تواضع را ناديده گرفته و به آنچه در بحث زشتى تكبر و استكبار گفتيم بسنده كنيم. بخصوص اينكه نسبت‏بين تكبر و تواضع به اصطلاح نسبت ميان ضدين است نه وجود و عدم. هم تكبر يك صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل يكديگر قرار دارند، نه از قبيل وجود و عدم كه سخن از يكى الزاما همراه با نفى ديگرى باشد.

تكبر و استكبار

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
نخستين صفت از صفات رذيله كه در داستان انبياء و آغاز خلقت انسان به چشم مى‏خورد و اتفاقا به اعتقاد بسيارى از علماى اخلاق، ام المفاسد و مادر همه رذايل اخلاقى و ريشه تمام بدبختيها و صفات زشت انسانى است، تكبر و استكبار مى‏باشد كه در داستان شيطان به هنگام آفرينش آدم(ع) و امر به سجود فرشتگان و همچنين ابليس براى او آمده است.
داستانى است‏بسيار تكان دهنده و عبرت انگيز، داستانى است‏بسيار روشنگر و هشدار دهنده، براى همه افراد و همه جوامع انسانى.
قابل توجه اينكه پيامدهاى سوء تكبر و استكبار نه تنها در داستان آفرينش آدم ديده مى‏شود كه در تمام طول تاريخ انبياء – طبق آياتى كه خواهد آمد – نيز نقش بسيار مخرب آن آشكار است.
امروز نيز در جوامع انسانى مساله استكبار، سخن اول را در مفاسد جهانى و نابسامانى‏هاى اجتماعى بشر مى‏زند و بلاى بزرگ بشريت در عصر ما نيز همين استكبار است كه بدبختانه همه در آتش آن مى‏سوزند و فرياد مى‏كشند، ولى كمتر كسى در فكر چاره است!
با اين اشاره به قرآن مجيد بازمى‏گرديم و آيات قرآن را در اين زمينه مرور مى‏كنيم، از آيات مربوط به آدم گرفته تا خاتم مورد بحث و بررسى قرار مى‏دهيم.

تعصب و لجاجت

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره
بى ترديد اساسى‏ترين پايه عبوديت و بندگى خدا تسليم و تواضع در برابر حق است و به عكس هرگونه تعصب و لجاجت مايه دورى از حق و محروم شدن از سعادت است.
تعصب به معنى «وابستگى غير منطقى به چيزى‏» تا آنجا كه انسان حق را فداى آن كند و لجاجت‏به معنى اصرار بر چيزى است‏به گونه‏اى كه منطق و عقل را زير پا بگذرار، ثمره اين دو شجره خبيثه نيز «تقليد كوركورانه‏» است كه سد راه پيشرفت و تكامل انسانهاست.
هنگامى كه به تاريخ انبياى بزرگ بازمى‏گرديم و علل انحراف و گمراهى اقوام پيشين را مورد بررسى قرار مى‏دهيم به خوبى مى‏توان دريافت كه اين سه امر(تعصب و لجاجت و تقليد كوركورانه) نقش اصلى را در انحراف آنها داشته است و قرآن مجيد پر است از اشارات روشن به اين مساله كه در يك بررسى فشرده در اينجا به سراغ آن مى‏رويم.

امام حسن مجتبی علیه السلام

جمعه - 20 جولای 2012

«انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر»
نخستین مظهر و نشانه‏ی کوثر که بر دامان پاک فاطمه‏ی اطهر (س) پا به عرصه‏ی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود.

نشانه‏ای از تجلی مقدس‏ترین پدیده‏ای که از خجسته‏ترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (س) گردید. همان لؤلؤی که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامت‏به ظهور پیوست ومعجزه‏ی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان‏» . (۱) را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمه‏ی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاکیان و جلوه‏ای برافلاکیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهره‏ای زهرایی که عصای فرعون کوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زنده‏ی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شکیبایی تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوی جهان جهت‏یافت و با همه‏ی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالت‏بخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید.

بخل و امساك

جمعه - 20 جولای 2012

اشاره

نعمتها و مواهبى كه پروردگار در اختيار انسان‏ها گذاشته،در بسيارى از موارد،بيش‏از نياز آنهاست،به گونه‏اى كه مى‏توانند ديگران را نيز در آن سهيم كنند،بدون آن كه‏زيانى به زندگى خودشان برسد،ولى گروهى به خاطر صفت رذيله‏«بخل‏»از اين كارامتناع ورزيده و هيچ كس را در اين مواهب خدادادى سهيم نمى‏كنند.گاه نيز با نمايش‏ثروت و قدرت به محرومان،نمك بر جراحات قلبشان پاشيده و گويى از اين كار زشت‏و غير انسانى خويش لذت هم مى‏برند.

گاه اين صفت‏ زبا«انحصار طلبى‏»و«خود برتر بينى‏»و«حرص و آز»نيز آميخته شده وزشتى آن را چند برابر مى‏كند.

آرزوهای طولانی و شیطان

جمعه - 20 جولای 2012

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمودند: وقتی که این آیات بر پیامبر اسلام ‏صلی‌الله علیه واله نازل شد: « ‏پاداش اینان آمرزش پروردگارشان است و نیز بهشتهایی که در آن نهرها جاری است در ‏آنجا جاویدانند و چه نیکو است پاداش نیکوکاران و آن کسان که چون مرتکب کاری زشت ‏شوند یا به خود ستمی کنند، خدا را، یاد می‌کنند و برای گناهان خویش آمرزش ‏می‌خواهند و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟ و چون به زشتی گناه آگاهند در آنچه ‏می‌کردند پای نفشرند». (1) ‏

آرزوهای طولانی

جمعه - 20 جولای 2012

طول امل(آرزو) عبارت است از: امیدهاى بسیار در دنیا، و آرزوهاى دراز، و توقّع زندگانى دنیا، و بقاى در آن.
بیا كه قصر امل سخت سست بنیاد است به فكر باش كه بنیاد عمر بر باد است
مجو درستى عهد از جهان سست نهاد كه این عجوزه، عروس هزار داماد است
و سبب این صفت پلید دو چیز است:
یكى جهل و نادانى است، چون جاهل، اعتماد مى‏كند بر جوانی خود و با وجود دوران جوانی، مرگ خود را دور می پندا‏رد. و بیچاره مسكین ملاحظه نمى‏نماید كه اگر اهل شهرش را بشمارند صد یك آن پیر نیستند و پیش از آمدن زمان پیرى به چنگ گرگ أجل گرفتار گشته‏اند. تا یك نفر پیر می ‏میرد هزار كودك و جوان مرده. و یا تكیه بر صحت حال عمومی خود می نماید و بعید می داند كه مرگ ناگهانی، گریبان او را بگیرد. و غافل می ‏شود از اینكه مرگ ناگهانی چه بعدی دارد. چه بسیار صاحبان بدن قوی كه به مرگ ناگهانی از دنیا رفتند. اگر بر فرض مرگ ناگهانی بعید باشد امّا بیماری ناگهانی كه بعید نیست، و هر مرضى ناگهانی عارض مى‏شود. و چون مرض بر بدن رسید، مرگ استبعاد ندارد.