از مطالعه تاريخ و سيره پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) اين مطلب روشن ميشود كه زماني كه مسلمانان صدر اسلام جمعيتي گشتند و به عنوان يك گروه در مقابل مشركان قرار گرفتند، پيامبر (صلي الله عليه وآله) را صاحب اختيار و رئيس و حاكم خويش ميدانستند، اوامر و دستوراتش را با جان و دل پيروي مينمودند و پيامبر به عنوان حاكم، فرماندهان و واليان را انتخاب نموده و اموال و غنايم به دست آن حضرت تقسيم ميگرديد. به عبارت ديگر…
در ابتدا ذكر اين نكته ضرورى است كه برخى بداء را كه از اعتقادات شيعه است به جهل خداوند تفسير كرده اند و روشن است كه اين تفسيرى نادرست و ناشى از بى اطلاعى نسبت به عقايد شيعيان است، چون هيچ يك از بزرگان شيعه، جهل در مورد خداوند را نمى پذيرند بلكه معتقدند، به طور مطلق عالِم به موجودات است (چه قبل از ايجاد و چه بعد از ايجاد و هم كليات و هم به جزئيات.
شبهه:
خداوند در قضيه كشته شدن قبطى به دست حضرت موسى (علیه السلام) فرمودند:
هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ.
حضرت موسى (علیه السلام) گفت:
رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي.
اين سخن دليل بر عدم عصمت موسى (علیه السلام) است و عصمت با ظلم از بين مى رود.
اگر كشتن قبطى به دست موسى از روى خطا بوده است، چگونه می تواند با عصمت سازگارباشد!