دعای روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان

اللَّـهُمَّ اجْعَلْنِي فِيهِ مُحِبّاً لِأَوْلِيائكَ خـدايا امـروز مـرا دوستدار دوستانت قرار دهوَ مُعَادِياً لِأَعْدَائكَو مـرا دشمن دشمنانت قرار دهمُسْـتَنّاً بِسُنَّةِ خَـاتَمِ أَنْبِيَائِكَو مرا در پيروي از راه روشن آخرين پيامبرانت، ثابت قدم بداريَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِيِّينَ.اي نگهدارنده دلهاي پيامبران.

تولّي و تبرّي

از پايه‌هاي اساسي مذهب تشيع و شريعت مقدس اسلام, دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان خداوند تبارك و تعالي است، روايت شده، روزي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم به اصحاب فرمودند: آيا مي‌دانيد كداميك از دستگيره‌هاي ايمان محكمتر است؟ هركس جوابي داد، پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم فرمود: »اَلْحُبُّ فِي اللهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللهِ وَ تَوَالِي اَوْلِياءَ اللهَ و التَّبَرِي مِنْ اَعدَاءِ اللهِ«1 محكمترين دستگيره ايمان دوستي و دشمني در راه خدا و دوستي با اولياء خدا و بيزاري از دشمنان خداست.همچنين از امام سجاد عليه‌السّلام روايت شده كه فرمود: هنگامي كه روز قيامت فرا رسد خداوند انسانهاي قبل و بعد را در يك جا جمع مي‌كند، سپس منادي حق فرياد مي‌زند »أينَ الْمُتَحَابُّونَ فِي اللهِ؟« كجايند آنها كه دوستان خدا هستند؟ جمعي برمي‌خيزند و به آنها خطاب مي‌شود, شما بدون حساب روانه بهشت گرديد، آنها رهسپار بهشت مي‌شوند، در راه جمعي از فرشتگان با آنها ملاقات كرده و مي‌پرسند شما از كدام حزب هستيد؟ در پاسخ مي‌گويند ما براي خدا و طبق فرمان خدا با دوستان خدا دوست بوديم و با دشمنان خدا دشمن بوديم، فرشتگان به آنها بشارت مي‌دهند و مي‌گويند چه نيكوست پاداش عمل كنندگان.2

مفهوم دوستي و دشمني براي خدا

دوستي و دشمني افراد با يكديگر دلائل متعدد دارد، اگر دوستي ديگران براي اَجر اخروي و پاداش معنوي باشد اين دوستي، دوستي براي خدا محسوب مي‌شود و بغض في الله دشمني با افراد است از آن جهت كه دشمن خدا هستند و از مسير اطاعت و عبادت حق تعالي دور گشته‌اند، اما آن دشمني كه براساس كينه‌هاي شخصي و با اغراض دنيوي باشد بغض في الله، به حساب نمي‌آيد، اگر كسي در دل محبت دوستان خدا را دارد، بايد دشمني دشمنان خدا را هم داشته باشد، زيرا اين دو ملازم يكديگرند، همانگونه كه اطاعت خدا موجب محبت فرد مي‌گردد، بايد معصيت وي هم موجب دشمني با او گردد.قرآن كريم در وصف پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم و ياران آن حضرت فرمود: »مُحَمَّدٌ رَسُول اللهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَي الْكُفَّارِ رَحَمَاءُ بَيْنَهُم«3 محمد صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم پيامبر خداست و كساني كه با او هستند، با كافران سرسخت و با يكديگر مهربانند.حضرت امام خميني رضوان‌الله‌تعالي‌عليه در پيام تاريخي خود به مناسبت مراسم حج در سال 1366 مي‌فرمايد: »مگر تحقق ديانت جز با اعلام محبت و وفاداري نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟ حاشا كه خلوص عشق موحدين جز به ظهور كامل نفرت از مشركين و منافقين ميسر شود«، انسان مؤمن موحد بايد قلبش سرشار از محبت رسول خدا و جانشينان آن حضرت ائمه معصومين عليهم‌السّلام و محبت مؤمنين و صالحين باشد.رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم در مورد محبت علي عليه‌السّلام فرمود: »أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فَقَدْ أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ رَضِي اللهُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيَ عَنْهُ كَا فَاهُ الْجَنَّةَ«4 آگاه باشيد هركس علي را دوست بدارد در حقيقت مرا دوست داشته و كسي كه مرا دوست بدارد، خدا از او راضي است و هركس خدا از او راضي باشد, به او جزاي بهشت مي‌دهد.همچنين در مورد محبت اهل بيت عليهم‌السّلام فرمود: »أَلا وَ مَنْ مَاتَ عَلَي حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مَسْتَكْمِلَ الْإِيْمَانَ« آگاه باشيد هركس با محبت آل محمد بميرد, در كمال ايمان مرده است.

دشمنان خدا چه كساني هستند

يكي ديگر از خواهشهاي ما در اين روز اين است كه: خدايا مرا دشمن دشمنانت قرار ده، در قرآن كريم و روايات چند گروه به عنوان دشمنان خدا مطرح شده و مورد لعن و نفرين قرار گرفته‌اند گروه اول: كفار و مشركين، كه از ايجاد رابطه دوستي و ولايت ميان آنها و مؤمنين نهي شده است، قرآن كريم مؤمنان را مخاطب ساخته و مي‌فرمايد: »اي كساني كه ايمان آورده‌ايد, دوست و محرم رازي از غير خود مگيريد كه غير شما لحظه‌اي از رساندن شر به شما نمي‌آسايند، آنها دوست مي‌دارند شما را به ستوه آورند، دشمني دروني و باطنيشان با شما از محتواي كلماتشان پيداست و آنچه در دل دارند, بسي خطرناكتر از آن است، ما آيات را برايتان بيان مي‌كنيم اگر تعقل كنيد«5 و همچنين مي‌فرمايد: »يَا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا لاتَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخِذُوا دِينَكُم هُزُوَاً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ اُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ اَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللهَ اِنْ كُنْتُمْ مًؤْمِنِينَ«6 بنابر آنچه بيان شد در اين آيات، چند نكته قابل دقت و تأمل است.اول اينكه: علت نهي از محبت كفار چه بوده است؟ پاسخ كوتاه اينكه چون دوستي بين دو طائفه باعث اختلاط افكار آنها مي‌گردد و هرگز بين دو طائفه كه يكي مقدسات و معتقدات ديگري را مسخره مي‌كند، دوستي و صميميت باقي نمي‌ماند، از اين رو مسلمين بايد دوستي كساني را كه اسلام را به استهزاء و سخريه مي‌گيرند، ترك كنند و زمام دل و جان خود را به دست اغيار نسپارند و گرنه اختلاط روحي كه لازمه دوستي است، باعث مي شود ايشان عقائد حقه خود را از دست بدهند.دوم اينكه: تناسبي كه در مقابله جمله »يَا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا« با جمله »اَلَّذِينَ اتَّخَذُوا« است و نيز نكته‌اي كه در اضافه دين مسلمين در كلمه »دِينَكُمْ« هست، آن چرايي را كه گفته شده روشن مي‌سازد.سوم اينكه: نكته ديگري كه استفاده مي‌شود، در جمله »وَ اتَّقُوا اللهَ اِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنِينَ« چيزي نظير تأكيد براي نهي در جمله »لَاتَتَّخِذُوا« وجود دارد, كه نهي و علتش را تأكيد مي‌كند، در حقيقت جمله »لاتَتَّخِذُوا« را به عبارت عمومي ترتأكيد كرده، مي‌فرمايد: »مؤمن و مسلمان كه متمسك به ريسمان و دست آويز ايمان شده, ديگر معنا ندارد، راضي شود به اينكه اغيار دين او و آنچه را كه او به آن ايمان دارد، مورد سخريه و استهزاء قرار دهند، پس مسلمين اگر ايمان به خدا دارند، يعني به راستي اسلام را دين خود و نه وسيله گذراندن امر دنيايشان مي‌دانند, چاره‌اي در كار خود جز تقوي و پرهيز از دوستي با كفار ندارند. «7گروه دوم: يهود و نصاري هستند, كه به رسالت حضرت ختمي مرتبت ايمان نياورده و با دين خدا به دشمني برمي‌خيزند، لذا قرآن كريم مؤمنين را از پيوند دوستي با آنها نهي كرده و مي‌فرمايد: »يَا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا لَاتَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَ النَّصَارَي أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ اِنَّ اللهَ لَايَهْدِي الْقَومَ الظَّالِمِينَ«8 اي اهل ايمان يهود و نصاري را به دوستي و ولايت مگيريد، آنان بعضي دوستدار يكديگرند و هركس از شما مؤمنان با آنها دوستي كند, به حقيقت از آنها خواهد بود و خدا ستمكاران را هدايت نمي‌كند.در طول تاريخ اسلام يهود و نصاري خصوصا يهوديان از بزرگترين دشمنان اسلام و مسلمين به شمار مي‌روند، امروزه تجلّي تفكرات يهود در رژيم اشغالگر قدس تبلور يافته است, رژيم نژاد پرستي كه جز به قتل عام مسلمانان و محو اسلام در سرزمين مقدس فلسطين و فراتر از آن محو شريعت محمدي را، از نيل تا فرات در سر نمي‌پروراند و لحظه‌اي از دشمني با اسلام و كشورهاي اسلامي دست برنمي‌دارد.حضرت امام خميني رضوان‌الله‌تعالي‌عليه در اين زمينه مي‌فرمايد: »همه بايد متحد شوند و متحداً در مقابل اين جمعيت متجاوز بايستند و عمل كنند و دست غاصب او را قطع كنند، اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شر اين جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامي قطع كنند. «9

اصل ماجراي فلسطين چيست

حال كه اشاره‌اي به سرزمين فلسطين و روز قدس نموديم جا دارد, به اين سؤال مهم پاسخ دهيم، »اصل ماجراي فلسطين چيست؟ يك عده از يهوديان متنفذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براي يهوديها افتادند، از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند… بالاخره با انگليسيها كنار آمدند. تا در آينده از متحدين انگليس باشند و مانع بشوند از اينكه دنياي اسلام، بخصوص دنياي عرب، در آن منطقه، اتحادي به وجود بياورند… بعد از انگليس جدا شدند و به امريكا متصل شدند، امريكا هم اينها را تا امروز زير بال خودش گرفته است، اينها به اين معنا كشوري به وجود آوردند و آمدند كشور فلسطين را تصرف كردند. تصرفشان هم اين طوري بود: اول با جنگ نيامدند، اول با حيله آمدند، رفتند زمينهاي بزرگ فلسطين را كه زارعان و كشاورزان عرب، روي آن كار مي‌كردند و خيلي هم سرسبز و آباد بود, با قيمتهاي چند برابر قيمت اصلي، از صاحبان و مالكان اصلي اين زمينهاي بزرگ كه در اروپا و امريكا بودند خريدند [اين زمين داران بزرگ عموماً از تركان عثماني بودند كه در زمان حاكميت دولت عثماني بر سرزمين فلسطين دست يافته بودند] آنها هم از خدا خواستند و زمينها را به يهوديها فروختند… زمينها كه ملك اينها شد با روشهاي واقعا خشن و همراه با سبُعيَّت و سنگدلي، بتدريج شروع به اخراج زارعان از اين زمينها كردند. در جايي مي‌رفتند، مي‌زدند، مي‌كشتند و در همين هنگام افكار عمومي دنيا را هم با دروغ و فريب به طرف خودشان جلب مي‌كردند. «10 در آن زمان وسعت سرزمينهاي يهوديان فلسطين 7/7% خاك فلسطين را شامل مي‌شد و بعد از جنگ جهاني اول 8/6 هزار هكتار از زمينهاي فلسطينيان به زور گرفته و به يهوديان داده شد و در جنگ 1948 يهود سرزمينهاي اشغالي خود را به 70% كل فلسطين رسانيد و امروزه حدود 85% از خاك فلسطين به اشغال صهيونيزم در آمده است.

تنها راه نجات ملت فلسطين

حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در اين خصوص مي‌فرمايد: »همه ملتهاي دنيا راه نجاتشان نزديكي به اسلام و قرآن است, راه نجات فلسطين هم همين است. شما ببينيد، پنجاه سال است كه يك حكومت غاصب در كشور فلسطين تشكيل شده، در طول اين مدت مبارزاتي هم انجام گرفته، ليكن به نهايت نرسيد، چرا؟ چون در اين مبارزات، دين خدا، ايمان اسلامي، حكم قرآني ملاك نبود. امروز ملت فلسطين با نام اسلام مبارزه مي‌كند و اين مبارزه در اركان دشمن تزلزل ايجاد كرده است. اگر مسلمانها به آنها كمك بكنند كه اين وظيفه قرآني همه است، يقيناً اين راه كوتاه خواهد شد، منتها پيروزي در حال غربت و تنهايي سخت‌تر است، مثل ملت ما كه تنها ايستادگي كرد و شرق و غرب با او مخالفت كردند در جنگ تحميلي عليه ما، همه مراكز قدرت عليه ما شدند، ما غريبانه مقاومت كرديم، غربت را تحمل كرديم، اما از مقاومت دست برنداشتيم، خداي متعال ما را پيروز كرد، ملت فلسطين هم همين جور است. براي رفتن در فضاي زندگي شايسته انسان، مبارزه لازم است، وظيفه همه مسلمانهاست كه در اين مبارزه سهيم شوند و به آن قطعه‌اي از پيكر اسلامي كه دست دشمن است، ياري برسانند, تا مسلملنها بتوانند آن را پس بگيرند، يك مصداق از عمل به قرآن اين است. اگر مسلمانها به همين يك قانون به همين يك دستور عمل كنند، بسياري از كارها اصلاح خواهدشد.«11گروه ديگري كه از خطرناكترين دشمنان خدا و دين خدا بشمار مي‌روند. منافقين هستند، زيرا دشمني ايشان با اسلام و مسلمين مخفي و در درون جامعه اسلامي شكل گرفته و با همراهي و همگامي با دشمنان بيروني تيشه به ريشه اسلام مي‌زنند و لذا دشمني با آنان از مصاديق بارز دشمني با دشمنان خدا به شمار مي‌رود، قرآن كريم در اين مورد مي‌فرمايد: »هُمُ الْعَدُّو فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّي يُؤفَكُونَ«12 اين منافقين به حقيقت دشمنان دين خدا هستند, ازآنان دوري كن, خدايشان بكشد, چقدر از حق باز مي‌گردند و همچنين گروه ديگري كه دشمني با آنها نشانه »بُغضِ فِي الله« مي‌باشد، گناهكاران هستند، زيرا گناه موجب خشم و غضب الهي و دور شدن انسان از درگاه خداوند است و مبارزه با گناه يكي از واجبات الهي است كه در قالب نهي از منكر بيان گرديده، از امام صادق عليه‌السّلام روايت شده كه فرمود: »طَلَبْتُ حُبَّ اللهِ عزَّ وَ جَلَّ، فَوَجَدْتُهُ فِي بُغْضِ أَهلِ الْمَعَاصِي«13 محبت خدا را طلبيدم, آن را در دشمني با اهل معصيت يافتم.

پيروي از سنت پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم

منابع چهارگانه فقه شيعه عبارتند از قرآن، سنت، عقل و اجماع، كه هر كدام در كتب اصولي مباحث خاص خود را دارند, ولي در ميان اين منابع، قرآن و سنت به عنوان دو منبع پذيرفته شده در ميان كليه فرق اسلامي به شمار مي‌روند.سنت در لغت به معني طريقه و روش است و در اسناد آن به خداوند، قانون كلي حاكم بر جوامع را مي‌رساند و در عرف فقها و متكلّمين در برابر بدعت به كار رفته است و عبارت است از هر حكمي كه به اصول شريعت وابسته است و بدعت چيزي است كه مخالف با اصول شريعت است و در اصطلاحي ديگر مرادف با استحباب كه انجام آن از ترك آن اولي و ارجح است بكار مي‌رود و اما سنت در اصطلاح اصوليين مورد اختلاف واقع شده و آنچه همه فرق اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند, اين است كه، آنچه از پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم صادر شد، اعم از قول، فعل و تقرير، سنت و حجت است و ما شيعيان آن را فراتر از پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم دانسته و قول، فعل و تقرير معصوم عليهم‌السّلام را كه شامل پيامبر، ائمه اثني عشر و فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليهم‌اجمعين مي‌شود را سنت و حجت مي‌دانيم. لذا در اين عبارت از دعا مي‌خوانيم »مُسْتَنّاً بِسُنَّةِ خَاتَمِ أَنْبِيائِكَ« – خدايا مرا پيرو راه روشن آخرين پيامبرانت قرار ده – و روشن است كه استمرار راه روشن پيامبر در پيروي از سنت ائمه اطهار و صديقه طاهره سلام‌الله‌عليهم مي‌باشد، كه اين سنت بخشي از آن واجب و بخشي مستحب به شمار مي‌رود.

بعضي از سنتهاي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم

بعضي از سنن پيامبر را مي‌توان به اين شرح بر شمرد: آداب در معاشرت، مسافرت، لباس، مسكن، خواب، زناشويي، تربيت فرزند، خوردن و آشاميدن، معالجه و درمان، مسواك زدن، وضوء گرفتن، غسل كردن، نماز گزاردن، روزه گرفتن، اعتكاف، صدقه دادن، قرائت قرآن، نماز شب، آداب مربوط به اموات و همچنين آداب مربوط به ادعيه و اذكار، آداب ماههاي سال خصوصا ماههاي رجب، شعبان و رمضان و غيره لازم به ياد آوري است، بشر به دنبال عقائد و معلومات ويژه خود و همچنين افكار و عواطفي كه او را احاطه كرده است، قهراً به يك سلسله آداب و رسوم و سنتها پايبند بوده و بدين ترتيب زندگي خود را ادامه و به پايان مي‌رساند.آداب و سنتها در حقيقت آينه و نمايشگر روح انسانها و جوامع بشري است، زيرا تصورات، انديشه‌ها و عقائد و افكار در آداب و رسوم ملتها و افراد جلوه‌گر مي‌شود، چنانچه ميزان سنجش رشد و تعالي و يا انحطاط جامعه‌ها و ملل و اقوام، وابسته به آداب و سنن آنان مي‌باشد همچنين يگانه معرف هر فردي, آداب و رسومي است كه از انديشه‌هاي او حكايت مي‌كند.آداب و رسومي كه تا امروز در ميان جوامع بشري پيدا شده, بطور كلي در چهار قسم خلاصه مي‌شود:1- آداب و رسوم خرافي2- آداب و سنن عاميانه3- آداب و سنن دانشمندان و روشن ضميران4- آداب و سنن انبياء و ائمه عليهم‌السّلامكه در اين ميان آداب و رسوم انبياء و ائمه عليهم‌السّلام در طول تاريخ راه گشاي سعادت اُخروي و دنيوي بشريت بوده است، خداي متعال در قرآن كريم رشد و هدايت پيامبران را به خود نسبت داده و طرز معاشرت و آداب و رسوم زندگي آنان را امضاء و تصديق نموده و آنان را به عنوان اسوه و الگوي مناسب جامعه بشري معرفي فرموده است »قَدْ كَانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي أِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ«14 همانا براي شما در روش زندگي ابراهيم و كساني كه با او هستند, سر مشقي نيكوست و در موارد متعدد قرآن كريم از اخلاق و رفتار و طرز معاشرت و روش زندگي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم تمجيد نموده و مي‌فرمايد: »فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظَّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَأَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ«15 رحمت خدا تو را با خلق مهربان و خوشخو گردانيد و اگر تندخو و سخت دل بودي مردم از گرد تو متفرق و پراكنده مي‌شدند و دستور فرموده كه همه مردم از راه و روش آن حضرت پيروي كنند »لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ«16 همانا براي شما در روش و زندگي رسول خدا سرمشقي نيكوست و همچنين فرمود: »قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللهُ وَ يَغْفِرلَكُم ذُنُوبَكُمْ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ«17 بگو شما اگر خدا را دوست داريد, خدا شما را دوست خواهد داشت و گناهان شما را مي‌آمرزد و خدا مهربان و آمرزنده است و همچنين مي‌فرمايد: »يَا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُم«18 و همچنين مي‌فرمايد: »يَا اَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا اَطِيعُوا اللهَ وَ أطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ«19 و در آيه‌اي ديگر فرمود: »مَا ءَاتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا«20 در هر صورت بنا به آيات و روايات بهترين سنتها، سنت نبي مكرم اسلام است و حتي در ميان سنن انبياء گذشته نيز، آداب و سنن زندگي پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم بهترين سنتهاست.

عصمت انبياء

عصمت, عبارت است از يك لطف پنهاني و نامرئي كه خداوند با مكلّفي از مكلّفين انجام مي‌دهد، يعني چشم باطن او را بينا مي‌كند و حقايق را آنگونه كه هستند مي‌بيند و لذا حقيقت گناه را هم مشاهده مي‌كند، به حقيقت درمي‌يابد كه هر گناهي يك گام به سوي هلاكت است و لذا هرگز به سمت گناه نمي‌رود و به بركت اين عنايت نامحسوس، انگيزه گناه و ترك طاعت خداوند در چنين كسي به صفر مي‌رسد و با اينكه قدرت بر ترك واجب و انجام حرام دارد, ولي هرگز بر انجام آنها اقدام نكرده، حتي فكر آن را هم در ذهن خطور نمي‌دهد و در هر حالي از حالات چه در سهو و يا عمد، مبرّا و منزّه از هر گناهي هستند، لذا اين سطح مصونيت از گناه, براي معصومين و بويژه انبياء عليهم‌السّلام را به خداوند متعال نسبت داده و در آخرين عبارت از دعاي امروز مي‌خوانيم: »يَا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِييِّنَ« اي نگهدارنده دلهاي پيامبران.

جستجو