عبادت و بندگى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم:

انبیا بندگان خالص
در کوى عشق، شوکت شاهى نمى خرنداقرار بندگى کن و اظهار چاکرى
از منظر قرآن، مقام عبودیت، بارزترین ویژگى پیامبران الهى است که خداوند متعال با این امتیاز، از آن گرامیان ناممى برد. در سوره «ص» درباره حضرت داوود علیه السلام مى فرماید: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الاْءَیْدِ إِنَّهُوآ أَوَّابٌ »؛ «و به خاطر بیاور، بندهما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبه کننده بود.»
و مقام عبودیت ایوب علیه السلام را این چنین توصیف مى کند: «وَ اذْکُرْ عَبْدَنَآ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُوآ أَنِّى مَسَّنِىَ الشَّیْطَـنُ بِنُصْبٍوَ عَذَابٍ »؛ «و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامى که پروردگارش را خوانده و گفت: پروردگارا! شیطان مرا به رنج وعذاب افکنده است.»
علاوه بر مقام عبودیت انبیاى بزرگ الهى که کلام وحى آن را بزرگ ترین امتیاز براى ایشان مى شمارد؛ پیامبر گرامىاسلام را با صفت بنده بودن معرفى مى کند. اکنون دو نمونه از این آیات را مى خوانیم:
1. «تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِى لِیَکُونَ لِلْعَــلَمِینَ نَذِیرًا »؛ «با برکت است خداوندى که قرآن را بر بنده اش نازل کردتا بیم دهنده جهانیان باشد.»
2. «فَاَوْحى اِلى عَبْدِهِ ما اَوْحى»؛ «خداوند آنچه را وحى کردنى بود، [در معراج [به بنده اش وحى کرد.»
آرى، مهم ترین ویژگى رسول اکرم صلى الله علیه و آله که قرآن بر آن تأکید دارد؛ مقام عبودیت و بندگى مطلق آن حضرت است کهمناجاتها، دعاها و شب زنده داریهاى او، نمود و جلوه اى از این ویژگى است.
با این اوصاف، خداوند متعال، باز هم رسول گرامى اسلام را به عبادت و بندگى خالص ترغیب و تشویق مى کند ومى فرماید: «إِنَّـآ أَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَـبَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ »؛ «ما این کتاب را به حقّ بر تو نازل کردیم. پس خدا راعبادت کن در حالى که دین خود را براى او خالص مى گردانى.» همچنین در سوره حجر، آن حضرت را در برابر مشکلات، این گونه بیمه مى کند:
«وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُن مِّنَ السَّـجِدِینَ * وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ »؛ «ما مى دانیمسینه ات از آنچه آنها مى گویند تنگ مى شود (و تو را سخت ناراحت مى کنند.) پروردگارت را تسبیح و حمد گو و ازسجده کنندگان باش و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد.»
سنگر مستحکم بندگى
تمایل خاتم انبیا صلى الله علیه و آله به عبادتهاى سحرى، رمز موفقیت آن حضرت در صحنه هاى مختلف زندگى و مبارزه بادشمنان اصول و ارزشهاى اسلامى بود. گریه هاى شبانه، بیتوته هاى غار حرا، تفکر در صنع الهى و خلقت آسمانها و زمینو نظاره کردن جمال و جلال الهى با چشم دل، وجود آن رسول خاتم را براى نزول وحى و ارتباط با روح القدس آمادهکرده بود. پیامبر هر چه داشت از تهجد و سحرخیزیها و عبادتهاى شبانه و عبودیت در برابر حضرت حق بود.
در آیات وحیانى قرآن، بارها به این شاخصه آن گرامى اشاره شده است. قرآن کریم مى فرماید:
«إِنَّا سَنُلْقِى عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً * إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطْـءًا وَ أَقْوَمُ قِیلاً * إِنَّ لَکَ فِى النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلاً * وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِتَبْتِیلاً »؛ «در حقیقت ما به تو گفتارى گرانبها القا مى کنیم. مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامت تر است و تودر روز، تلاش مستمر و طولانى خواهى داشت و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند.»
به این جهت على علیه السلام در مناجاتهاى خود مى فرمود: «اِلهِى کَفَى بِى عِزّا أَنْ اَکُونَ لَکَ عَبْدا؛ خدایا این عزت و افتخار براىمن کافى است که فقط بنده تو باشم.»
مهم ترین پشتوانه رسالت
بدون تردید، تحمل وحى الهى، ادامه راه پرفراز و نشیب رسالت و مقاومت در برابر مشرکان سخت و لجوج، به یکپشتوانه قوى و بى منتهاى معنوى نیاز داشت و آن هم به غیر از تهجد و عبادتهاى شبانه و ارتباط با خالق هستى به دستنمى آمد.
علامه طباطبایى در تفسیر آیات سوره مزّمّل که گذشت مى فرماید: «قرآن کریم، کلام الهى است و از حیث فهممعنایش ثقیل است و پیامبر صلى الله علیه و آله آن را از ساحت عظمت و کبریایى حق گرفته است و این کلام پاک را جز نفوس پاک ومطهر از هر پلیدى نمى فهمند. همچنین اجراى پیامهاى حیاتبخش قرآن نیز در جامعه [انسانى که با خرافه و جهل عجینشده] امرى سنگین و دشوار است و با موانع بسیارى رو به رو است. به همین سبب، خداوند مى فرماید: «ما این قرآن را کهسخن ثقیلى است بر تو القا مى کنیم» و [چون] دریافتن این کلام بلند و متعالى نیاز به روحى بلند و دلى پاک و مطهر دارد وتفکر و مناجات و شب زنده دارى و خلوت با خداى عالمیان مى تواند چنین آمادگى را ایجاد کند، به همین جهتمى فرماید: «قُمِ الَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً * نِّصْفَهُوآ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْءَانَ تَرْتِیلاً »؛ «در شب [براى تهجد [به پا خیز؛ مگراندکى از شب را. نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن یا بر نصف بیفزاى و قرآن را شمرده شمرده و با تأمّل بخوان.»
خداوند متعال در این آیات براى اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله پیام وحیانى خدا را دریافت و به اصلاح جامعه قیام کند، نخست،دستور سحرخیزى و عبادت شبانه مى دهد. آرى، اصلاح جامعه به خودسازى فردى نیاز دارد که جهاد اکبر و زیربناىانجام رسالتى عظیم و بزرگ است.
دعاى صبح و آه شب، کلید گنج مقصود استبدین راه و روش مى رو که با دلدار پیوندى
هنگام شب، زندگى معمولى انسان تعطیل است، تاریکى و خلوت، بهترین فرصت را در اختیار انسان قرار مى دهد تافارغ از همه چیز در قدرت لایزال خداوند تفکر و اندیشه کند و گذشته و آینده اش را محاسبه نماید. تهذیب نفس وتربیت روح و صفاى دل در همان لحظات است که همه در حال استراحت هستند و فقط انسان است و خداى خویش.دعا، مناجات و تلاوت قرآن با تدبر، بهترین راه تقویت ایمان، استقامت و تقوا است.
معیار ارزش انسان
اساسا معیار ارزش انسان نزد خداى متعال به نمازها، دعاها، نیایشهاى عاشقانه و خالصانه و مقام عبودیت اوست؛هم چنان که قرآن مى فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّى لَولا دُعاؤُکُمْ»؛ «[اى رسول ما!] بگو اگر دعا و مناجات شما نباشد،پروردگارم هیچ ارزشى براى شما قائل نیست.»
طبق این آیه، ارزش واقعى یک انسان نزد خداوند به شهرت، دارایى، علم و مقام نیست؛ بلکه به عبودیت، خضوع،دعا و التماس در مقابل پروردگار جهانیان بستگى دارد. هر کسى ارتباطش با خداوند بیش تر باشد، نزد خداوند مقاموالاترى دارد.
وقتى از امام باقر علیه السلام از تفسیر این آیه سؤال شد که آیا تلاوت قرآن افضل است یا دعاى بسیار؟ امام فرمود: «دعاىفراوان» و آیه فوق را تلاوت کرد.
در حقیقت، اعمال و رفتار ما، هر چقدر هم در ظاهر، عالى باشد؛ امّا بدون سرسپردگى و فروتنى در مقابل خدا سودىندارد. بى شک، شرافت انسان به معرفت و اطاعت او بستگى دارد و در غیر این صورت با سایر حیوانات مساوى خواهدبود.
در خلوت شبهاى تار
از مطالب گذشته روشن مى شود که چرا خداوند بارها در قرآن، رسول گرامى اسلام را به تهجد و شب زنده دارىدعوت مى کند و مى فرماید: «وَ مِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِى نَافِلَةً لَّکَ عَسَىآ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا »؛ «و پاسى از شب را به تهجد [وعبادت و شب زنده دارى] بپرداز تا براى تو به منزله نافله اى باشد. امید است که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.»و تهجد به معناى بیدارى بعد از خواب است.
آرى:
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظاز یمن دعاى شب و ورد سحرى بود
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز براى عمل به این دستور خداوند و اظهار عبودیت و بندگى، عبادتهاى خود را به نحو شایسته اىانجام مى داد. امام صادق علیه السلام ضمن بیان چگونگى نمازهاى شبانه رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: «آن حضرت، چون شبمى خواست بخوابد ظرف آب سرپوشیده اى را بالاى سرش مى گذاشت و مسواک خود را هم در کنارش قرار مى داد ومى خوابید. چون از خواب بیدار مى شد به آسمان نگاه مى کرد و آیات: «اِنَّ فِى خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِوَالنَّهارِ…»؛ را از سوره آل عمران مى خواند. سپس دندانهایش را مسواک مى کرد و وضو مى گرفت و به محل عبادت خودمى رفت و چهار رکعت از نماز شب را مى خواند که رکوع هر رکعتش به قدر قرائت و سجودش به قدر رکوع آن طولمى کشید؛ به حدى که گفته مى شد: کى سر از رکوع برمى دارد و به سجده مى رود؟! و همچنین سجده اش به حدى طولانىبود که گفته مى شد چه وقت سر برمى دارد؟ آن گاه به بستر خود برمى گشت و آن قدر که مشیت الهى بود مى خوابید و سپسبیدار مى شد، مى نشست و چشمانش را به آسمان مى دوخت و همان آیات را تلاوت مى فرمود. آن گاه مسواک مى کرد ووضو مى گرفت و به محل عبادتش مى رفت و به خواندن چهار رکعت دیگر از نماز شب به همان صورت اوّل مى پرداختو دوباره به بستر خود بازمى گشت و مقدارى دیگر نیز مى خوابید. سپس بیدار مى شد، نگاه به آسمان مى کرد و همان آیاترا تلاوت مى فرمود و دوباره مسواک کرده، وضو مى گرفت و مابقى نماز شب (شفع و وتر) را مى خواند. سپس براى اداىفریضه صبح وارد مسجد مى شد.
شیخ صدوق درباره نماز شب پیامبر صلى الله علیه و آله روایت مى کند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله هفتاد بار در نماز «وتر» استغفارمى کرد و سپس مى فرمود: «هذا مَقامُ الْعائِذِ بِکَ مِنَ النّارِ؛ خدایا! این مقام کسى است که از آتش جهنم به تو پناهنده مى شود.»همچنین آن حضرت در قنوت نماز «وتر» این گونه با خدا نجوا مى کرد: «خدایا! مرا در زمره هدایت شدگان رهبرى فرما واز عافیت یافتگان قرار ده. عطاهایت را برایم مبارک فرما و مرا از شرور حتمى، نجات ده. خدایا! کسى بر تو حکومتنمى کند و تمام حکومت، تنها از آن توست. اى خداى کعبه! تو پاک و منزهى. از تو آمرزش مى خواهم و به سویت بازمى گردم و به تو ایمان مى آورم و توکل مى کنم و لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِکَ یا رَحِیم.»
بنده شکور خداوند
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله همواره و در تمام لحظات زندگى، خود را در محضر خداوند متعال احساس مى کرد؛ امّا ایناحساس حضور، در هنگام عبادت به اوج خود مى رسید. امام باقر علیه السلام فرمود: «پیامبر چنان در حال عبادت، ادب حضور رارعایت مى کرد که انگشتان پاهایش متورم مى شد.»
وقتى یکى از همسران آن حضرت از کوشش فراوان پیامبر صلى الله علیه و آله در انجام نمازهاى نیمه شب و سحرخیزیهاى ممتد ومکرّر آن حضرت، تعجب کرده و گفت: «اى رسول خدا! مگر نه این است که خداى متعال، گناهان گذشته و آینده تو رابخشید؟! چرا این قدر به خود زحمت مى دهید و شب بیدارى مى کشید و این همه ناله و مناجات و دعا مى کنید؟!» رسولخدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اَفَلا اَکُونَ عَبْدا شَکُورا؛ آیا بنده شکرگزارى نباشم؟!»
رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود: «جبرئیل درباره برپایى نماز شب، آن قدر به من سفارش کرد که من گمان کردم برگزیدگانو نیکان امت من، هرگز سحرخیزى و شب زنده دارى را ترک نخواهند کرد.»
خداوند در باره شب زنده دارى و برکات آن به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بسیار سفارش کرده است. رسول خدا نیز این آیات راهمواره نصب العین خود قرار داده بود و تلاوت مى کرد که: «وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً»؛ «و بخشى از شب را دربرابر او سجده کن و مقدارى طولانى از شب او را تسبیح گوى.»
خاتم رسولان صلى الله علیه و آله نه تنها خود در عمل به شب زنده دارى قیام مى کرد؛ بلکه به پیروانش نیز مى فرمود: «بر شما باد بهبرپاداشتن نماز شب و سحرخیزى؛ به درستى که نماز شب، عادت انسانهاى نیکوکارِ قبل از شماست. شب زنده دارى،انسان را به خدا نزدیک مى کند، کفّاره معصیتهاى گذشته است و از گناه و آلودگیهاى باطنى در آینده محافظت مى کند.»
امّ سلمه در گزارشى از چگونگى عبادات و راز و نیازهاى شبانه پیامبر صلى الله علیه و آله مى گوید: «وقتى در نیمه هاى شب، متوجهعدم حضور پیامبر صلى الله علیه و آله شدم به جستجو پرداختم و با کمال شگفتى دیدم حضرت در نیمه هاى تاریک شب در گوشه اىایستاده، دستها را به سوى آسمان دراز کرده و اشک از چشمانش سرازیر است و با خداوند راز و نیاز مى کند و با لحنىآکنده از عشق و سوز و معرفت مى گوید: «اَللّهُمَّ لا تَنْزَعْ مِنِّى صالِحَ ما اَعْطَیْتَنِى اَبَدا، اَللّهُمَّ لا تَشْمُتْ بِى عَدُوّا وَلا حاسِدا اَبَدا، اللّهُمَّ وَلاتَرُدَّنِى فِى سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِى مِنْهُ اَبَدا، اللّهُمَّ وَلا تَکِلْنِى اِلى نَفْسِى طَرْفَةَ عَیْنٍ اَبَدا؛ پروردگارا! هرگز از من نیک ترین عطاهایت را باز پسنگیر! خدایا! مرا در معرض شماتت دشمن و افراد حسود قرار نده! بار الها! مرا دوباره به حوادث بد و ناگوار که نجاتداده اى برنگردان! بار پروردگارا! مرا [یک لحظه] به اندازه چشم به هم زدن به نفس خودم واگذار مکن!»
امّ سلمه با دیدن این حالت عرفانى و سراسر عشق و خلوص پیامبر صلى الله علیه و آله به گریه افتاد تا اینکه پیامبر متوجه او شد وفرمود: «اى امّ سلمه! چرا گریه مى کنى؟» گفت: «اى رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت! شما با آن مقام و منزلت که نزدخداى متعال دارى این گونه با تضرع و خشوع و التماس دعا مى کنى و حاجت مى طلبى؟» پیامبر فرمود: «اى امّ سلمه! منچگونه خود را در امان ببینم که خداوند یک لحظه «یونس بن متى» را به خودش واگذار کرد و او را به حالش رها کرد. به آنحادثه دردناک گرفتار شد.»
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در انجام دعا و عبادات، نهایت تلاش خود را انجام داد و زیباترین حالات روحانى رااطرافیانش از آن وجود گرامى مشاهده مى کردند. احمد بن فهد حلّى از دانشمندان بزرگ امامیه در قرن هشتم و نهمهجرى با نقل روایتى مى نویسد: «حضرت محمد صلى الله علیه و آله هنگامى که به دعا و راز و نیاز مى پرداخت، دستهایش را بلند مى کردو همانند فقیر درمانده و گرسنه اى که طعام مى خواهد به درگاه الهى ناله و زارى مى کرد.»
آرام بخش ترین مونس
یکى از برنامه هاى سحرخیزان و عاشقان خدا تلاوت قرآن در خلوت با حضرت حقّ است. تلاوت قرآن، دلها را صفامى بخشد، انسان را به سوى دیار خوبان و پاکان هدایت مى کند و اندیشه هاى زلال وحیانى را در وجود افراد شکوفامى سازد. امیدوارى، رستگارى و بندگى را به ارمغان آورده، انسان را با پیامهاى حیاتبخش وحى پیوند مى دهد.
امام باقر علیه السلام درباره تلاوتهاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «آهنگ صداى پیامبر صلى الله علیه و آله در هنگام تلاوت قرآن، آن چنان زیبابود که دلها را جذب مى کرد و از همه مسلمانان دلرباتر مى خواند.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله قبل از تلاوت قرآن از شیطان به خدا پناه مى برد و مى فرمود: «اَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ.» وقتى به آیه61 یونس مى رسید ـ که نظارت و علم و آگاهى خداوند را بر اعمال بندگان بیان مى کند ـ گریه شدیدى به آن حضرت دستمى داد و از خوف جلال و عظمت الهى منقلب مى شد.
خداوند در آن آیه مى فرماید: «وَ مَا تَکُونُ فِى شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُوا مِنْهُ مِن قُرْءَانٍ وَ لاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِوَ مَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِى الاْءَرْضِ وَ لاَ فِى السَّمَآءِ وَ لاَآ أَصْغَرَ مِن ذَ لِکَ وَ لاَآ أَکْبَرَ إِلاَّ فِى کِتَـبٍ مُّبِینٍ »؛ «در هیچ حال و اندیشه اىنیستى و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمى کنى و هیچ عملى را انجام نمى دهید؛ مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم، در آنهنگام که در آن وارد مى شوید و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمى ماند؛ حتى به اندازه سنگینىذرّه اى و نه کوچک تر از آن و نه بزرگ تر؛ مگر اینکه همه آنها در کتاب آشکار [و لوح محفوظ علم خداوند] ثبت است.»


جستجو