بیداری اسلامی در جهان اسلام یک سابقه دویست ساله دارد. به این معنا که مسلمانها از یک زمانی به خود آمدند و از آن حالت رکود و رخوت و با یک تعبیر انحطاطی که به آنها تحمیل شده بود، خارج میشدند. و لذا یک نهضتی در جهان اسلام بوجود آمد که ما اسم آن نهضت را میگذاریم نهضت بیداری اسلام. یک عامل محرک برای اینکه این نهضت به وجود بیاید تهاجم بیگانگان به کشورهای اسلامی و ایجاد سلطه در این کشورها بود. این هجوم و حضور بیگانگان در کشورهای اسلامی تقریباً همزمان بود. شما میبینید که نه سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه (در سال 1798 میلادی) ناپلئون به مصر حمله میکند و مصر را اشغال میکند.در همین سالها حضور جدیتر و ملموس انگلیسیها را در شبه قاره هند میبینیم. شبه قاره هند هم در حقیقت قلمرو اسلامی بود. از همین سالها حرکتهایی علیه سلطة بیگانه شروع میشود، بنابراین از آغاز قرن نوزدهم تا حالا که آغاز قرن بیستویکم است. حدود دویست سال بیداری اسلامی سابقه دارد. از آن زمانی که مسلمانها به رهبری راهبران فکری خود به حرکت درآمدند تاکنون این حرکت بیداری و تلاش در جهت هدایت افکار مردم توسط اشخاص برجستهای که در جای جای کشورهای اسلامی بودند ادامه پیدا کرد. کاری که بیدارگران اسلامی در کشورهای مختلف انجام دادند ابعاد مختلف داشته است. هرکدام به سلیقه خودشان راه حلی برای جبران عقبماندگی و خلاصی از استعمار و سلطه بیگانه پیشنهاد کردند و به نوعی کارهای اینها مکمل هم بوده است. ارتباطاتی که در جهان اسلام بین پیشروان و رهبران بیداری اسلام وجود داشت خود به صورت خودجوش یک انسجامی را بین این منادیان اسلامی ایجاد کرد: این حالت اخوت اسلامی، مرزنشناختن رهبران فکری اسلامی. شما اگر در تاریخ بزرگان فکری اسلام تفحص بکنید میبینید که اغلب اینها تمام سرزمین اسلام را یکپارچه میدانستند، صرف نظر از قومیتها و ملتهایی که دراین سرزمینها ساکن بودند.شما میبینید که ارتباطی که بین پیشروان نهضت بیداری اسلامی وجود دارد یک ارتباط بسیار نزدیک است و هرکدام کاری را که انجام دادهاند مکمل کار دیگری بوده است. از معروفترین چهرههایی که در حرکت بیداری اسلامی نقش داشتهاند سید جمال الدین اسدآبادی است. سید جمالالدین اسدآبادی کارش و عملش در حقیقت یک الگوی تمامنمای دید یک رهبر اسلامی است که به کل جهان اسلام به عنوان وطن واحد نگاه میکند. اصلاً مطالعة سفرهای متعدد، حرکتهای گوناگون، اقدامات فرهنگی و اجتماعی که سیدجمالالدین اسدآبادی کرده همه حکایت از این دید جامع و فراگیر دارد. این نهضت بیداری اسلامی را شما میبینید که در همه جا حالت تکاملی خود را طی کرده و هرکس در هر کجا قیامی کرده، پرچمی بدست گرفته، پرچمی برافراشته، ضمن اینکه برای مقصد خاص بوده. یک مقصد عمومی را هم دنبال کرده است. شما میبینید که در ماجرای نهضت تنباکو، کاری که مرحوم میرزای شیرازی کرد یک هدف خاص داشت، یک هدف عام. هدف خاصش این بود که بالاخره این امتیاز انحصاری که به انگلیس داده شده و بواسطه آن وضعیت اقتصادی مسلمانها در ایران دچار مشکل شده آنها را از این وضعیت نجات بدهد. این هدف اختصاصی ایشان بود اما هدف عمومیتر ایشان این بود که یک الگویی مقاومت ارائه دهد. نتیجه عمومی کاری که مرحوم میرزا در تحریم تنباکو کرد این بود که برای اولین بار سلطه جهنمی انگلیس را شکست. همان زمانی بود که گفته میشد آفتاب امپراطوری انگلیس هیچگاه غروب نمیکند یعنی آفتاب به هر کجای کرة زمین بتابد به بخشی از قلمرو انگلیس میتابد. در یک چنین شرایطی که انگلیس در اوج اقتدار خودش بود یعنی در اواخر قرن نوزدهم، علیـه انگلـیس کـار مـوثقی ایـشان انـجام میدهند.
پایهگذار نهضت مقاومت منفی در دنیا در جهان سوم و حتی در کل دنیا برخلاف آنچه که گفته شده که گاندی بود باید بگوییم که نه خیر مرحوم میرزای شیرازی بوده است. مقاومت منفی یعنی این است که شما یک چیزهایی را بر خودتان حرام کنید، تحریم کنید که این در نهایت به دشمن شما لطمه بزند. حالا دیگر انگلیسها نمیتوانستند بیایند مردم را مجبور کنند به زور و ضرب چماق و بگویند که شما حتماً باید منسوجات ما را بپوشید. مرحوم میرزا هم همین کار را کرد منتهی خیلی جلوتر از گاندی. بنابراین ما میتوانیم بگوییم که پایهگذار نهضت مقاومت منفی در کل جهان بخصوص در جهان سوم مرحوم میرزای شیرازی بود که خیلی جلوتر از گاندی این ابتکار را کرد که این یک مبارزهای بود به شکل جدید که دماغ امپراطوری را در ایران به خاک مالید. امپراطوری که در سراسر دنیا آنچنان اقتدار داشت. که فرانسویها را شکست داده بودند، ایالات متحده را به نفع خودشان مصادره کرده بودند و فرانسویها را ازآنجا بیرون کرده بودند، در جنوب افریقا آلمانیها را شکست داده بودند، در یک نبرد دریایی هلندیها را شکست داده بودند و بالاخره قدرت درجه اول دنیای آن روز بودند، با فتوای مرحوم میرزا در تحمیل انحصار بینالمللی شکست خورد.
این یکی از نقاط اوج بیداری اسلامی بود. مقاصد جامع بیداری اسلامی دو جنبه دارد:
1. دفع شر اجانب و کفار از بلاد مسلمین
2. بازگرداندن عزت مسلمانها
این دو هدف عمده همواره توسط منادیان بیداری اسلامی دنبال شده است ـ بعد از مرحوم میرزا جریان مشروطه را داریم. در مشروطه همین دو هدف قابل رؤیت است. اجانب بر دربار قاجار حاکم بودند. روس و انگلیس تعارف نداشتند. مسلمانها هم توسط استعمار داخلی و هم استبداد داخلی تحت فشار بودند پس هم باید دفع شر اجانب وعوامل داخلی آنها میشد و هم عزت مسلمانها به آنها بازگردانده میشد. با پیشگامی علمای ایران نهضت عدالتخواهی که بعداً اسمش را نهضت مشروطه خواهی گذاشتند شکل گرفت و مشروطه برپا شد. اما دعوای بین سلطهگران و سلطهستیزان ادامه پیدا کرد و مشروطه را منحرف کردند و نهایتاً در لباس دیگری مستبد دیگری به نـام رضاخان راآوردند. ظاهر حکومت مشروطه بود اما در واقع بازگشت دیکتاتوری و سلطه استعمار بود. بعد از آغاز جنگ دوم جهانی و رفتن رضاخان، فرصت دیگری که پیش آمد جریان ملی شدن صنعت نفت است که باز هم همان بیداری اسلامی، دفع شر اجانب، بازگرداندن عزت مسلمین و احیاء حقوق مسلمین مطرح است. باز میبینید که برخورد دو طرف در 28 مرداد به نفع طرف مقابل تمام شد. یعنی در جریان ملی شدن صنعت نفت همان طور که در تحریم تنباکو بود علما و مردم آزادیخواه پیروز شدند ولی دو مرتبه آن کسانی که قبلاً سلطه و استعمار و استبداد را بر مردم تحمیل کرده بودند به یک شکل جدیدی بازگشتند. از 28 مرداد تا انقلاب اسلامی 25 سال طول کشید. امام به عنوان یک کسی که در دوران کودکی، مشروطه و کنش و واکنشهای مشروطه را دیده بودند، در دوران جوانی عصر رضاخان و مبارزات مدرس را دیده بودند، در میانسالگی کنش و واکنشهای ملی شدن نفت و بعد هم کودتای 28 مرداد را دیده بودند، کولهبار بسیار ارزشمند و سنگینی از تجربیات تلخ و شیرین مبارزات ملت ایران و تلاش منادیان بیداری اسلامی را با خودشان داشتند، با استفاده از یک چنین تجربیات بسیار گرانسنگ ایشان کار نهضت انقلاب اسلامی را با هوشمندی دو مرتبه ازسر گرفتند و یک معماری جدیدی را ایجاد کردند و یک بنای نویی را پی افکندند که این بنای نو همین انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی و ولایت فقیه است که حاصل تجارب بسیار طولانی، پرفراز و نشیب و خونین در کنش و واکنش بین مسلمانان و استعمارگران خارجی و مستبدین داخلی در طی دویست سال بوده است.انقلاب اسلامی با معماری امام و پشتوانة چهارده قرن تاریخ اسلام و بخصوص دویست سال نهضتهای به هم بافته شدة بیداری اسلامی بوجود آمد. تک تک کسانی که تلاش کردند در بازگرداندن عزت مسلمین و دفع شر اجانب و سلطه اجانب، اینها کارشان در حقیقت بخشی از این سرمایه عظیمی بود که امام به عنوان پشتوانه با خودش داشت . تجربه مشروطه، تجربه سلطه رضاخان، تجربه ملی شدن نفت، تجربه کودتای 28 مرداد، تفرقههایی که بین مردم ایجاد کرده بودند و نهضتهای مختلف که به شکست کشانده شده بود، همه اینها همان کولهبار سنگین تجربه امام بود.
ایشان با آسیبشناسی این تحولات تاریخی و انقلابی بخوبی آشنا بودند و میدانستند که آفتهای خارجی و آفتهای داخلیاش چیست. و لذا برای هرکدام از اینها تمهیدی اندیشیدند. کار جامعی که ایشان انجام دادند ـ در حقیقت بخش مهمی از آن ـ حاوی پیشگیریهایی بود از آنچه در گذشته موجب شد که نهضتهای ایرانی و اسلامی دچار شکست بشود. تجربه به ایشان میگفت که باید مردم در صحنه باشند. تجربه تاریخی دویست ساله در ایران و کشورهای دیگر میگفت که حتماً باید مردم در صحنه باشند و مردم در چارچوب اسلام نقش داشته باشند. اگر هرکاری بشود که مردم از صحنه خارج شوند نهضت از پشتوانههای خودش خالی خواهد شد. پس قدرت نهضت با حضور مردم و هدایت نهضت با حضور علمای راستین اسلام در صحنه است. یک چنین تلفیق و یک چنین ترکیب و یک چنین کیمیاگری که امام کردند به مس وجود ملت در حقیقت یک اکسیری را زدند که طلای انقلاب بوجود آمد.مادامی که این دو مطلب پابرجاهست (حضور مردم در صحنه و هدایت عالمان راستین اسلام) نهضت آسیب نمیبیند چه از سلطهگران بیگانه و چه از عوامل پیدا و پنهان داخلی آنها. رمز موفقیت امام و بقای انقلاب هم همین بود. امام نشان دادند که مسلمانها و اسلام آن ظرفیت را دارند که در هر زمانی سرپای خود بایستند و هر شرایطی که در دنیا باشد و بر دنیا حاکم باشد مسلمانها میتوانند متناسب با آن شرایط وضعیت خود را طوری تنطیم کنند و خود را تطـبیـق بـدهنـد کـه از عـهـده ان بر ايند.بازگشت دین به صحنه اجتماعی یکی از آثار کار امام بود و شما میبینید حتی در کلیسا هم همینطور شد، در جهان مسیحیت هم همینطور شده است. بنده این را هم در امریکای لاتین دیدم هم در اروپای کاتولیک. بعضی از پیشکسوتان حرکتهای سیاسی مسیحی در اروپا و امریکای لاتین این را اقرار میکردند که کاری که امام کرد باعث شد حتی کلیسا به صحنه اجتماع برگردد. مسیحیت دو مرتبه خودش را در صحنة اجتماع تعریف بکند و از آن انزوای صومعهها بیرون بیاید.
در حالی که همه کسانی که در طول این یکی دو قرن کار کردهاند ـ از اگوست کنت و ماکس وبر و مارکس و دیگران تلاششان این بود که دین را از صحنه اجتماع جدا کنند و پایهگذاران سکولاریسم چپ و راست در حقیقت امیدشان و جهتگیریشان این بود که مردم را به سمتی ببرند که دین کاملاً از جامعه متنزع بشود. کاری که امام کرد در حقیقت پایههای بسیاری از این تئوریها را سست کرد و دین دوباره برگشت.شما میبینید که همین نو محافظهکاران امریکایی که الان قدرت را در دست دارند تکیهگاهشان یک شکل افراطی از مذهب مسیحی است. البته این به مفهوم صحت تفکر آنها نیست، بلکه نتیجهای که از آن استنتاج میشود بازگشت دین به عرصه اجتماع و سیاست است. و کار دیگر اینکه جهان اسلام را به خودش آورد و از آن زمان تا به حال یک غلیان و جوشش پایانناپذیر و رو به تزایدی در کل جهان اسلام هست. در ایران هم برای اولین بار یک نهضت پایدار شکل گرفت که همچنان به پیش میرود و همچنان پرچمدار مبارزه علیه سلطه بیگانگان و استبداد داخلی در کل جهان اسلام است و هیچ کس نمیتواند ادعا بکند که امروز قوت و قدرت نهضت اسلامی در ایران کمتر از سالهاي پیش است. البته هر روز عرصههای جدیدتر رو در روی انقلاب هست و مسایل رو در روی ما متناسب با پیچیدهترشدن وضعیت دنیا گستردهتر و پیچیدهتر میشود.
رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز ایجاد انقلاب اسلامی است. یعنی آن دو عامل اصلی که بنده عرض کردم.
1-حضور مردم در صحنه
2-رهبري وهدايت علماي راستين
بیتردید اگر ما منحنی بیداری اسلامی را در طی این دویست سال رسم بکنیم امام قله این منحنی است
در اينجا«بیداری اسلامی» در كلام حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه مرور میكنيم:
نسيم بيدارى در سراسر جهان
امروز كه نسيم بيدارى در سراسر جهان وزيدن گرفته و توطئههاى فريباگر ستمكاران تا حدودى فاش شده است، وقت آن است كه دلسوختگان واقعى مظلومان از هر قوم و قبيله و در هر مرز و بوم با قلم و بيان و انديشه و فكر از جنايات ستمگران در طول تاريخ سياه آنان پرده بردارند و پروندههاى تجاوز آنان را به ساكنين اين سياره ارائه دهند. و علما و دانشمندان سراسر جهان بويژه علما و متفكران اسلام بزرگ يكدل و يك جهت در راه نجات بشريت از تحت سلطه ظالمانه اين اقليت حيله باز و توطئهگر كه با دسيسهها و جنجالها سلطه ظالمانه خود را بر جهانيان گستردهاند، بپاخيزند و با بيان و قلم و عمل خود خوف و هراس كاذبى را كه بر مظلومان سايه افكنده است بزدايند.
صحيفه امام، ج19، ص: 148
راهی جزمبارزه نمانده است
متخصصان و کارشناسان علوم سیاسی ومسائل بین المللی هرکدام به نحوی و با نگاه ویژه خوددرپی تحلیل تحولات اخیرکشورهای اسلامی هستند.اما بی شک هیچ نمی تواند ادعاکند که به گفتمان حضرت روح الله(ره)رجوع کرده وریشه های اصلی این حوادث را در نیافته باشد.آنان که با این گفتمان آشنایند به خوبی می دانند که وقوع انقلاب های مردمی با ماهیت اسلامی ،به دور از مرزبندی های سیاسی و مذهبی برعلیه استکبار و ایادی آنها چیزی جز دکترین امام خمینی(ره)نمی باشد.
امام راحل در دکترین سیاسی خود فضای کنونی جهان را به خوبی ترسیم کرده است.«واقعیت این است که دول استکباری شرق و غرب وخصوصا آمریکا و شوروی عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده اند.دربخش آزاد جهان این ابرقدرت ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی شناسند وتجاوزبه منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت ها راامری ضروری و کاملا توجیح شده ومنطقی و منطبق با همه اصول و موازین خودساخته وبین المللی می دانند.اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثرملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانی شده اند،هیچ حق حیات واظهارنظری وجوندارد.همه قوانین و مقررات وفرمول ها ،همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظام های دست نشاندگان ودربرگیرنده ی منافع مستکبران خواهدبود.»
فریادهای مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان که امروز درجهان اسلام صورت گرفته است همان پیش بینی حضرت امام است.«مابا اعلان برائت از مشرکین ،تصمیم برآزادی انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم و به یاری خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزی ایت کار صورت خواهدگرفت.وان شاءالله روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریادزنند و اثبات کنند که ابرقدرت ها و نوکران و جیره خواران شان از منفورترین موجودات جهان هستند.»
ای کاش که مسلمین جهان و جوانان امت اسلام زودتر از این به ندای خمینی کبیر لبیک می گفتندو قیام خویش را شروع می کردند.آن هنگام که حضرت روح الله مسلمانان تمامی کشورهای جهان را مورد خطاب قرار می دادچه کسی می دانست که روزی این امر محقق شود.«مسلمانان تمامی کشورهای جهان از آنجا که شما در سلطه ی بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید،باید بروحشت از مرگ غلبه کنید و از وجودجوانان پرشور وشهادت طلبی که حاضرند خطوط جبهه ی کفر را بشکنند استفاده نمایید.به فکر نگهداشتن وضع موجود نباشید .بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید که عزت وحیات در سایه ی مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن تصمیم براین که سیادت کفر و شرک جهانی خصوصا آمریکا را برخود حرام کنید.»
اما این مبارزه تا کجا باید ادامه پیداکند؟درمنطق حضرت امام (ره)باید تا زمانی که مسلمانان به عظمت و اقتدار خود نائل نشده اند به مبارزه ادامه داد.«مسلمانان باید بدانند،تازمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود همیشه منافع بیگانگان برمنافع آنان مقدم می شود و هر روز شیطان بزرگ یاشوروی به بهانه ی حفظ منافع خود حادثه ای رابه وجودمی آورند.راستی اگرمسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهان خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانندآسوده خواهندبود؟هم اکنون اگرآمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه ی حفظ منافع خویش باخاک یکسان کند،چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟پس راهی جز مبارزه نمانده است.وباید چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصا آمریکا را شکست و الزاما یکی از دو راه راانتخاب نمود.یاشهادت ،یاپیروزی که در کتب ما هردوی آنها پیروزی است.»
بیداری اسلامی در كلام حضرت امام خمینی رضوانالله تعالی علیه
پیروزی مستضعفان، وعدهی الهی
اميد است، به زودی وعده الهى اراده منت بر مستضعفان، تحقق يابد و دست قدرتمند حق تعالى هر چـه سريعتر از آستين ملت هاى مظلوم بيرون آيد و تحول الهى كه در ملت ايران پدید آمده، در همه ملل و نحل به خواست خداوند تعالى تحقق يابد كه دست ستمكاران از جنايت نسبت به مستضعفان جهان كوتاه شود.
به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزى انقلاب 22/11/61
كشورهاى اسلامى از عربدههاى شرق و غرب نهراسند
كشورهاى اسلامى و مستضعفان جهان قدرت اسلامى خود را بيابند و از عربدههاى شرق و غرب و وابستگان و تفالههاى آنان نهراسند و با اعتماد به خداوند تعالى و اتكال به قدرت اسلام و ايمان بپاخيزند و دست جنايتكاران را از كشورهاى خود كوتاه نمايند.
صحيفه امام، ج15، ص: 61
حق گرفتنى است، قيام كنيد
ما از همه كشورهاى زير سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، كاملا پشتيبانى مى نمایيم و به آنان صريحا مى گوييم كه حق گرفتنى است، قيام كنيد و ابرقدرت ها را از صحنه تاريخ و روزگار براندازيد. من بارها گفته ام و هم اكنون هشدار مى دهم كه اگر شرق ستم كشيده و آفريقا به خودشان متكى نباشند، تا ابد گرفتارند
به مناسبت سالروز پيروزى انقلاب 22/11/58
صدور انقلاب و بيدارى ملتها
حالا بسيارى از ملتها با ما همراهاند. نهضت ما دارد توسعه پيدا مىكند، و مىرود توى ملتها. ملتهايى كه ببينند كه ملت ايران در مقابل يك قدرت بزرگ ايستاده و پيش برده، يك قدرت شيطانى را كه همه قدرتها دنبالش بودند يك ملتى ايستاده و ايستادگى كرده و پيش برده، ساير ملتها هم گرفتارند ديگر. آنها هم همين گرفتاريهايى كه ما داريم آنها دارند. مصر به دست سادات و جاهاى ديگر هم به دست ديگران. همه ملتها مبتلاى به دولتهايشان هستند. آنها هم مىخواهند از زير اين بار بيرون بيايند، وقتى ديدند كه ايران قيام كرد و پيش برد، و لو كشته داد اما پيش برد، ديگران هم همين فكر در مغزشان پيدا مىشود. ملتهاى ديگر هم همين معنا را مىخواهند. آنها هم همين كار را خواهند كرد.
صحيفه امام، ج11، ص: 336
كسى نمىتواند با خواست ملتها مخالفت نمايد
امروز ايران اسلامى، به بركت ايمان قوى و تعهد به اسلام و تحول عظيمى كه در اقشار مختلفه حاصل شده است، دست شرق و غرب و انگلهاى منحرف را از كشور خود كوتاه، و به هيچ قدرتى اجازه نمىدهد كوچكترين دخالتى در كشور اسلامى ايران نمايد.
و اين خود حجت قاطعى است براى مسلمانان و مظلومان جهان كه با خواست ملتها كسى نمىتواند دست تجاوز دراز كند و با آن مخالفت نمايد. و ملتى كه بين ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است شكستپذير نيست.
صحيفه امام، ج19، ص: 342
قیام همه جانبه
اگر امروز قشرهاى مختلف ملتها، از علماى دينى تا گويندگان و نويسندگان و روشنبينان متعهد، قيام همه جانبه نكنند و با بيدار كردن تودههاى عظيم انسانى- اسلامى به دادِ كشورها و ملتهاى تحت ستم نرسند، كشورهايشان بىشك به نابودى و وابستگى همه جانبى بيشتر و بيشتر خواهد كشيد، و غارتگران ملحد شرقى و بدتر از آنان ملحد غربى ريشه حيات آنان را مىمكند و شرافت و ارزشهاى انسانى آنان را به باد فنا مىسپارند.
صحيفه امام، ج19، ص: 344
مسلمانان، در همه بلاد و اقطار عالم بپاخيزند!
و اى مسلمانان در همه بلاد و اقطار عالم بپاخيزيد! واى علماى اعلام جهان اسلام به داد اسلام و بلاد مسلمين و مسلمانان برسيد! و در هر گوشه و كنار، همچون ملت ايران و دولت آن و علما و بزرگان اين سامان، دست رد به سينه ستمكاران غرب و شرق زنيد، و عمال و كارشناسان دروغين و مستشاران نفتخوار آنان را از بلاد خود بيرون بريزيد؛ و همچون سلحشوران ايران، شهادت را بر ذلت و شرف اسلام و انسانى را بر رفاه و عيش چند روزه توأم با خوارى و شرمسارى ترجيح داده، و در ميدان نبرد سياسى و نظامى بر آنان چيره شويد؛ و از هياهوى تبليغاتى آنان باك نداشته باشيد كه خداوند تعالى با شماست: إِن تَنصُروا اللَّهَ ينَصُرْكمُ و يُثبِت أَقدامَكُم.
فريادى از قلب مؤمن
فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مىكند؛ بر كاخ سفيد هم غلبه مىكند و غلبه كرده است. و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مىآيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه. دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند.
ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمىپذيرند امروز ديگر آن حرفهايى كه سابق گفته مىشد. آن ارعابهايى كه مىكردند و كشتيهايى كه مىآوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه مىكردند، تمام اينها كهنه شده است، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مىگويد كه «ما براى شهادت آمديم»، آنها را از مردن نترسانيد، اين شهادت است.
ان شاء اللَّه خداوند به همه ملت، ملتهاى اسلامى، قدرت ايمان عنايت كند، و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند.
صحيفه امام، ج19، ص: 290
صدور انقلاب اسلامى
آيا وقت آن نرسيده است كه ملتهاى اسلامى از جاى خود برخيزند و سردمداران خود را يا در مقابل شرف اسلام خاضع كنند، و يا با آنان همچون ايران عمل كنند؟ آيا حكومتهاى باصطلاح اسلامى در خواباند و نمىبينند كه امروز وضع ملتها غير از سابق است؟ نمىخواهند بفهمند كه چشم و گوشها باز شده است و فريبكاريهاى از قماش شرقى يا غربى توان خود را از دست داده است؟
نمىدانند و نمىبينند كه انقلاب اسلامى صادر يا در شرف صدور است، و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيهاى نه چندان دور به دست ملتهاى اسلامى، بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامى، در سراسر عالم به اهتزاز درخواهدآمد؟
صحيفه امام، ج18، ص: 331
ضرورت بیداری ملتها بايد با ملتها در ميان گذاشت؛ همان طورى كه در ايران، ملت ايران بود كه فاجعهاى كه براى اسلام به دست امريكا و سرسپردگان او- كه رژيم منحوس پهلوى است- پيش مىآمد، همين جوانهاى ايران بودند و همين ملت ايران بود و همين ارتش ايران بود و همين نيروهاى دريايى و هوايى و زمينى ايران بود و همين سپاه پاسداران ايران بود و همين جوانهاى بسيج و عشاير ايران بودند كه با هم وظيفه فهميدند، بيدار شدند و با هم مشتها را گره كردند و با مشت، تانكها را از صحنه بيرون كردند. تا ملتها يك همچو بيدارى پيدا نكنند و تا ملتها يك همچو انسجامى پيدا نكنند، بايد بدانند كه محكوم به حكومتهاى فاسد و محكوم به امريكاى جنايتكار و ساير ابرقدرتها هستند. با داشتن آن همه ذخاير، آن همه امكانات.
صحيفه امام، ج16، ص: 325
زير پرچم پر افتخار اسلام
ن اميدوارم كه مسلمانان جهان در آستان قرن حاضر، گرفتارىهاى خود و منشأ آن را بدرست ادراك كنند؛ و با اتحاد همه جانبه و اتكال به اسلام و در زير پرچم پر افتخار آن از قيد و بندهاى استعمارگران رهايى يابند. مسلمين كه در آستان اين قرن دردهاى جانفرساى خود را يافته، و از قدرتهاى شيطانى بزرگ جز گرفتاريهاى گوناگون و چپاولگريها و جنايات چيزى نديدهاند، بايد با به هم پيوستگى صميمانه و توجه به خداوند بزرگ و اسلام عزيز به فكر چاره برآيند. چاره، و يا مقدمه اساسى آن است كه ملتهاى مسلمان و دولتها اگر ملى هستند كوشش كنند تا وابستگى فكرى خود را از غرب بزدايند و فرهنگ و اصالت خود را بيابند، و فرهنگ مترقى اسلام را- كه الهام از وحى الهى مىگيرد- بشناسند و بشناسانند.
صحيفه امام، ج10، ص: 395
امام خامنه ای وبیداری اسلامی
قيام مردم منطقه، نشانه بيداري اسلامي”
حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای، سال گذشته در دیدار با گروههای مبارز فلسطینی، به تحولات منطقه و مساله فلسطین اشاره كردند و فرمودند: «شكى نيست كه بر اساس حقايقى كه خداى متعال تقدير كرده است، خاورميانهى جديد شكل خواهد گرفت و اين خاورميانه، خاورميانهى اسلام خواهد بود».
امام خامنهاي روز دوشنبه (اول فروردين 1390) در جمع هزاران تن از زائران حضرت علي ابن موسي الرضا (ع) در شهر مشهد فرمودند: بيداري امت اسلام همين چيزي است كه دهها سال شعار آن در جمهوري اسلامي داده ميشد و امروز در متن زندگي اين كشورها خود را نشان ميدهد.
ايشان تحولات منطقه را داراي دو خصوصيت دانستند، حضور مردمي و سمت و سوي ديني.
امام خامنه ای فرمودند: در كشورهاي منطقه خود مردم وارد صحنه شدهاند و گرايش و جهتگيري آنها هم، جهتگيري ديني است. ایشان فرمودند: در مصر، تونس و ديگر كشورهاي منطقه، مردم غرورشان به دست حاكمان ظالم جريحهدار شده بود و مردم مصر مشاهده ميكردند كه رييس جمهور آنها كه در راس كشورشان قرار دارد، به نيابت از اسراييل كثيفترين كارها را مرتكب ميشود.
معظم له تصريح كردند: مصر يكي از ستونهاي سياست خاورميانهاي امريكاست و آنها به اين سياست متكي بودند اما نتوانستند اين ستون را به نفع خودشان حفظ كنند و ملتها بر آنها فائق آمدند.
انقلاب ايران الهامبخش بيداري اسلامي”
حضرت آيتالله العظمی امام خامنهاي، ميفرمايند، بيداري اسلامي كنوني در منطقه برگرفته از انقلاب اسلامي ايران و نتيجه ايستادگي ملت ايران است. همچنین صبح روز پنجشنبه (12 اسفند) در ديدار از وزارت اطلاعات، بيداري اسلامي كنوني در منطقه را برگرفته از انقلاب اسلامي ايران و نتيجه ايستادگي ملت ايران دانستند و فرمودند: “جبهه استكبار و در راس آن امريكا به خوبي ميدانند كه الگوي اين حركتهاي مردمي، انقلاب اسلامي ايران است”
ايشان فرمودند: ” دشمنان سعي دارند اين الگو را تجربهاي ناموفق و شكست خورده جلوه دهند در حالي كه در مقابل عظمت جمعيت ميليوني مردم در 22 بهمن درماندهاند”. بيداري اسلامي روز افزون كنوني در منطقه را حادثهاي فوقالعاده عظيم خواندند و افزودند: تحولات كنوني در منطقه قطعا در آينده جهان تاثيرگذار خواهد بود، بنابراين بايد اين تحولات را فعالانه رصد و ابعاد مختلف آن را بررسي دقيق كرد”.
موج بيداري اسلامي مديون امام خامنه ای و امامخميني/ براي اولين بار يك حكومت براي سركوب مردمش از ارتشهاي خارجي استفاده كرد مختار پرتو/احمد قزوينيان – امروز موج بيداري اسلامي سرتاسر منطقه را فرا گرفته است، امروز مردم مسلمان بحرين همگام با ديگر ملتهاي انقلابي بر ضد رژيم آل خليفه قيام نموده اند تا به حقوق از دست رفته شان در سالهاي حكومت رژيم كنوني بحرين دست يابند كه رژيم پادشاهي در اين كشور با استفاده از زور وبا دخالت مستقيم وهابيون آل سعود دست به سركوب شديد مردم مي زند تا جايي كه حتي به مراكز مذهبي ومساجد نيز بي احترامي مي كنند ومسجد اين پايگاه اسلامي را تخريب مي كنند.براي بررسي تحولات بحرين گفتگويي انجام داديم با انديشمند واز مخالفان سياسي برجسته بحريني دكتر راشد الراشد.
نظر شما در مورد آينده اين تحولات چيست؟
موج بيداري اسلامي واسلام ناب محمدي (ص) از همان روزهاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي وجود داشت واين يكي از بركات انقلاب اسلامي است واين انقلاب بزرگ باعث بيداري مسلمانان شد تا بدنبال حقوق خود وتحقق عدالت باشند.انقلاب اسلامي ايران در اين مدت به ملتهاي مسلمان اين جرات را داد تا با عدالتخواهي در مقابل ظالمان وطواغيت مقابله كنند وامروز بفضل بيداري اسلامي ديگر حكام جرات نخواهند كرد كه به ملتها ظلم و اين موج بيداري اسلامي مديون انقلاب اسلامي ورهبر بزرگ آن امام خميني (ره) و امام خامنه ای است.
به احمدی نژاد هم گفتم که مصر را تنها نگذارید
مسروریس بیداری اسلامی – مهند حامد: اگرچه بیش از 3 ماه از پیروزی انقلاب مردم مصر و سرنگونی حسنی مبارک می گذرد لکن هنوز ابهامات فراوانی پیرامون آینده انقلاب این کشور وجود دارد.عده ای معتقدند این انقلاب در ادامه دچار انحراف خواهد شد و اساسا مطالبات انقلابیون اسلامگرای این کشور که بخش اعظم بار انقلاب این کشور را تاکنون حمل کرده اند بر زمین خواهد ماند، اما عده ای دیگر نیز بر این باورند مصر می تواند به عنوان یکی از محورهای جدید مقاومت علیه استکبار و بویژه اسراییل در منطقه نقش خود را ایفا کند.از این رو سراغ “محی الدین محمد الغندوری” فعال سیاسی شیعی مصری که مدتی را به تهران سفر کرده بود رفتیم تا دیدگاه های وی در این زمینه را جویا شویم. وی در خانواده ای سیاسی متولد شده و پدر وی جزو نمایندگان مجلس در زمان ملک فاروق بوده است. اما به گفته خودش به دلیل خفقان رژیم مبارک و فاسد بودن فضای سیاسی، سالیان درازی از فعالیت های سیاسی دور مانده و مشغول به کار تجارت بوده است. بسیاری از کارشناسان از محی الدین به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی شیعیان در انتخابات آتی مصر نام می برند.متن کامل این گفتگو را از نظر می گذرانید:از سال 1357 و پس از انقلاب اسلامی ایران ، نظام جمهوری اسلامی روابط خود را با دولت حاکم مصر قطع کرد، همینطور بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب اسلامی امام خامنه ای دائما از ملت مصر در برابر حکام این کشور حمایت کرده و آنها را به قیام علیه دیکتاتوری مصر فراخواندند. این اقدامات چه تأثیری در فضای داخلی و مردم مصر داشته است؟متأسفانه در زمان حکومت انور سادات و حسنی مبارک هر نوع ارتباط با مسائل ایران ممنوع بود. هر چیزی مرتبط با ایران بود را از بین میبردند. رسانه ها همگی بر علیه جمهوری اسلامی فعالیت میکردند، با این حال فعالان سیاسی و مذهبی پیگیر صحبتهای امام خمینی و امام خامنه ای بودند. اما بهرحال مردم مصر از حمایت نظام اسلامی ایران از آنها آگاهند و حتی قطع رابطه جمهوری اسلامی در طول دوران حکومت مبارک، باعث بهتر شدن روابط دو کشور در بعد از مبارک میشود. ایران تنها کشوری است که وقتی در آن هستی افتخار میکنی که به عنوان یک مسلمان در آن قدم میگذاری.
در انتها اگر صحبتی دارید، بفرمایید.در خواست من از مسلمانان عزیز ایرانی اینست که به یاری مردم مسلمان مصر بشتابند. اگر ما اجازه دهیم بانک جهانی بخواهد اقتصاد مصر را در دست بگیرد ، اقتصاد مصر وابسته به آمریکا و وابسته به غرب خواهد شد؛ زیرا بانک جهانی خود بازیچه ای آمریکاییست. من به آقای احمدی نژاد هم گفتم که مصر را تنها نگذارید که وی به زیبایی درخواست بنده را پاسخ داد و گفت: مردم مصر در قلب و چشم ما جا دارند که امیدوارم خدا ایشان را هم یاری دهد.