از نظر زاهد: دنيا و آخرت دو مقولهي كاملاً جدا از هـم نيـستند بلكه از مجموع آيات و رواياتي كه عرض شد به اين نتیجه رسيديم كه دنيا گذرگاهي براي آخرت و يا جاي زراعت و پرورش محـصول است كه بهرهگيري و سود آن در آخرت است.
ولي از نظر راهب : دنيا و آخرت دو مقـولهي كاملاً جـدا از هم هستند، لذا راهب گوشه گير و دور از جامعه است و حتّی از نعمات الهي هم پرهيز ميکند.
اسلام عزيز، اين نگرش را قبول ندارد ؛ چرا كه يك دين اجتـماعي است و به ارزش¬هاي جمعي بيش از فردي بها می دهد و حتي مـعاصي جمعي را بيش از معاصي فردي مورد نكوهش و مذمّت قـرارداده و حتّي عذاب سختتري هم براي معصيت جمعي در نظرگرفته است.
اسلام عـزيز، نه دنيا گـريزي مانند رهـبانيت را ميپذيرد و نه دنـيا دوستي و دنيا پرستي را تائيد ميكند؛ زيرا اگر بيش از حد به دنيا توجّه شود انسان را فريب داده و بر او مسلّط ميگردد.
ـ معصوم (علیه السّلام) ميفرمايد :
زهد، آن نيست كه مالك چيزي نشوي ،بلكه زهد آن است كه چيزي مالك برتو نشود.(1)
ـ آیت الله مصباح در کتاب اخلاق در قرآن می فرماید:
اسلام در جهان بینی خود و تفسیری که از جهان ارائه می دهد، به انسان می آموزد که:
از یک سو هستی وی کاملاً وابسته به خداوند( به معنای کامل کلمه ی «ربّ» انسان) و از سوی دیگر،زندگی او منحصر به زندگی دنیا نیست، بلکه، زندگی واقعی او آن چنان عمیق و گسترده است که زندگی دنیا در برابر آن چیزی به حساب نمی آید.
به مقتضای این بینش ( نظام اخلاقی) اسلام نیز بر دو اصل فوق بنا می شود و در آن از یک طرف رابطه ی انسان با مبداء و از طرف دیگر رابطه ی انسان با معاد مورد توجّه قرار می گیرد؛ از این رو اگر نگوئیم که همه ی آیات قرآن، باید بگوئیم اکثر آیات قرآن، مصداق فلاح و رستگاری را در سعادت اخروی معرفی می کنند.
البته این معنای ترک کلیّ دنیا نیست بلکه منظور این است که رابطه ی دنیا با زندگی ابدی را حفظ کرده و اندازه اش را در مسیر وصول به سعادت جاودانه خود رعایت کند و در یک جمله آن را وسیله و مقدمه بشناسید و مورد بهره برداری قرار دهد.(2)
البته اسلام عزيز، فاصلهي بين فقرا و ثروتمندان را از نشانهها و علايم ظلم و بيعدالتي اجتـماعي برشـمرده و براي ايـن مهم دستورات جامعي را بيان ميكند كه اين دستورات (رعايت حقوق خالق و مخلوق) اگر در جامعه انجام ميشد ديگر هيچ فاصله ای بين اين دو گروه نبود .
اگر افراد ثروتمند با فقرا همدردي ميكردند و خود را از ايشـان برتر نميديدند اين فاصله¬ی طبقاتي وحشتناك به وجود نميآمد؟!
ـ مرحوم الهي قمشهاي در ذيل همين جمله ی ارادتهم الدنيا …. چه زيبا ميسرايد:
هـم آنـان را بـريـن، دار مـجـازي بـود تــازي، ز فــرط بـينـيـازي
چگـونـه دَيـنـي آنـان را فـريـبـد عـجوزي زشـت، سلطان را فريبد
شـود شـيـري زبـون، روبـه پـيـر عقابي افـكند، دامـي مـگـس گير
بـرنگي دل ز اهـل دل، تـوان بـرد به سنگي كاسه ی گردون شود، خرد
شـغالـي صيـد سـيـمـرغـي تـوانـد كـمـندي شـير گـردون را كـشـاند
نـجاري سـينـه گـردون، توان خسـت بـه مـوئي شـهپر عـنقا، توان بست
محال است اين سخن،در دانش و دين كـه بر مادون كند، ما فوق تمكين
جـهان گر گـيـرد آنـان را، بـه بـازي بـراو نـخوت كنـند، از سـرافرازي
گـر بـزنـد از فريـب خـط وخـالـش نـخـواهند از خـرد نـقـد وصـالش
دل پـاكـان ز اوسـاخ طــبـيـعـت نخـواهـند افـسر وكـاخ وطـبيعت
هـزاران نـقـش اگر، گـيتـي بـر آرد بـه چـشم خـاكيـان، زيـبا نـگارد
به خـاكـي طايـران، عـرش پـرواز بنـگـشـايند هـرگـز، چـشم پـرناز
كسي كز عشق ،سرمست نگار است مدام از شوق دل، سرگرم يار است
كجا با اين جهانش، آشنائي است كه پر نيرنگ و رنگ، بي وفائي است
برگرفته از کتاب در محضر امیرالمؤمنین(علیه السّلام)-جلد5
——————————————————————–
1_ ره رستگاري ،ص 335
2- اخلاق در قرآن، ج1، ص100
شش نمونه ازتوجّه آيات و روايات به داشتن دنياي ممدوح
مقدمه: قبل از بیان راه هاي فوق لازم ميبينم كه بحثي پيرامون دنيا و متعلّقات آن كه في نفسه مذموم نبوده و نمونه های بسیار مهمی از آيات و روايات كه در مورد مال و ثروت دنيا آمده است داشتهباشيم تا روشن شود كه خداوند نه تنها استفاده از دنيا را حرام نكرده است بلـكه در اين زمينـه، يـاري هم ميكند:
نمونه ی اوّل) نوح (ع) به آن قوم لجوج و سركش فرمود: از گناهان استغفار كنيد تا خداوند باران رحمت خود را بر شما نازل كند و…
وَيُمْدِدْكُمْ بِأمْوالٍ و بَنيِنَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ اَنْهاراً (1)
خداوند در زندگي دنيا شما را با اموال و فرزندان ياري ميكند و باغ هاي سبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار ميدهد.
ـ ربيع بن صَبيح ميگويد: نزد حسن بصري عارف بودم كه مردي آمد و گفت: از قحطي به تو شكايت ميكنم.
حسن بصري گفت: استغفار كن
مرد ديگري آمد و گفت: از فقر و تهيدستي به تو شكايت ميكنم.
حسن بصري گفت: استغفار كن.
مرد سوّمي آمد و گفت: دعا كن خداوند به من پسري عنايت فرمايد.
حسن بصري در جواب گفت: استغفار كن
ما به حسن بصري گفتيم كه چرا همه را به يك جواب (استغفار و طلب آمرزش) پاسخ دادی؟
گفت: نوح (ع) قوم خودش را این چنین موعظه ميكرد.
يُرْسِلِ السَماءَاِسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ اِنَّهُ كانَ غَفّاراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِاَمْوالٍ وَ َبَنينَعَلَيْكُمْ مِدْراراً (2)
از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسيار آمرزنده است تا بارانش را بر شما بفرستد و شما را با مال و فرزند ياري فرمايد.
نمونه ی دوّم) يا در سورهي مباركه ی كهف بعد از تشبيه زيبايي كه در مورد كوتاهي عمر مي آورد، ميفرمايد:
الْمالُ وَالْبَنُونَ زِينَۀُ الْحَياۀِ الدُّنْيا… (3)
مال و فرزند، زينت زندگي دنياست…
ثروت و نيروي انساني دو ركن مهم جهت حيات و اقتصاد دنياست البته مشروط به اين كه موجبات غرور و سرمستي انسان را فراهم نياورد.
نمونه ی سوّم) در سورهي مباركه ی روم به يكي ديگر از مظاهر و نعمات دنيا یعنی شهوات اشاره می کند و حتي استفاده ی صحيح از اين غريزه را از موجبات آرامش و رحمت معرفي ميفرمايد:
وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّۀً وَ رَحْمَۀً (4)
از نشانههاي ذات مقدس پروردگار اين است كه براي شما انسان ها اعم از زن و مرد، از جنس خودتان زوجي آفريد تا در كنار يكديگر آرامش بيابيد و مودت و رحمت را بين شما قرار داد.
ملاحظه ميفرمائيد، نه تنها استفاده صحيح از شهوات و ازدواج مورد نكوهش قرار نگرفته است بلكه از اموال اصلي آرامش و يكي از بزرگ ترين نعمت هاي پروردگار به شمار مي رود.
از آن جايي كه اين دو جنس مكمّل يكديگر بوده و مايهي شكوفايي و نشاط و پرورش يكديگر هستند و هر كدام بدون ديگری ناقص است وقتي به نحو صحيح در كنار همديگر باشند موجب آرامش است. به طور طبيعي هر موجودي دنبال مكمّل خود است و وقتي به مكمّل خود رسيد آرام ميگردد.
به عبارت ديگر:
اين علايق در حقيقت، سلسلهاي ازكانالهاي ارتباطي ميان آدمـي و جهان هستـي (دنيا) است كه بـدون ايـن ها انسان نمي-تواند راه تكامل خود را طي كند. همان طور كه جهان في نفسه مذموم نيست، اين علايق هم زايد و مذموم نيست و جزئي از نظام عمومي آفرينش است كه اولياي خدا هم از آن بهره مند بوده اند.
ـ نه فقط مال و فرزند و باغ و ازدواج در اين دنيا زيباست بلكه هر چيز اگر در جاي خود استفاده شود زيبا و مورد تأئید پروردگار است.
همان طور كه محبّت و عواطف، زيبا و مورد تأييد خداوند است، خشم و غضب هم اگر در جاي خودش استفاده شود زيباست و نكوهش هم نشده بلكه همين غضب موجب ثواب هم ميشود.
يا اَيّها النَّبيُّ جاهِدِ الكُفّارَ و المُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم … (5)
اي پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير
ـ و يا ميفرمايد:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ و الَّذينَ مَعَهُ، أَشدِّاءُ عَلَي الكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ (6)
محمّد (ص) رسول خداوند است و كساني كه با او هستند در برابر كفّار سخت گير ولي در ميان خود مهربانند.
نمونه ی چهارم) يكي ديگر از مظاهر اصلي دنيا، محل زندگي انسان است و به همین جهت در روايات متعددي منزل وسيع و مركب مناسب را از علامات سعادتمندي انسان و يا فضيلت زندگي بر شمرده اند:
ـ رسول خدا (ص) فرمودند:
مِنْ سَعَادَۀِ الْمُسْلِمِ سَعَۀُ الْمَسْكَنِ وَ الْجارُ الصَّالِحُ وَ الْمَرْكَبُ الْهَنيِءٌ (7)
از سعادت هاي مسلمانان خانه ی وسيع، همسايهي خوب و مركب راهوار است.
ـ از امام كاظم (ع) دربارهي فضيلت زندگي دنيا سئوال شد، فرمودند:
سَعَۀُ الْمَنزِلِ و كَثْرَۀُ المُحِبّيِنَ (8)
وسعت منزل و دوستان بسيار
از اين روايات و ده ها روايت مشابه معلوم ميشود كه منزل وسيـع فراهم كردن نه تنها نكوهش ندارد بلكه زندگي در خانهي كوچك به عنوان يك نقص و حتّي شومي و بديُمني بر شمرده شده است:
ـ امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) مي فرمايند:
شومي و بديُمني در سه چيز نهفته است:
1ـ مركب 2ـ زن 3ـ خانه
شومي مركب در مريض شدن مكرّر او و راهوار نبودن آن است.
شومي زن در مِهر زياد و زايمان سخت و دشوار است.
شومي خانه در كوچك بودن آن و همسايه ی بد است.(9)
ـ امام كاظم (ع) خانه اي براي يكي از دوستانشان خريداري كرد و به او فرمودند:
خانهي تو كوچك است، از آن جا که در مضيقه بودي اين را برايت خريدهام به آن خانه بزرگ نقل مكان كن.
عرض كرد:
اين خانه را پدرم ساخته و من دوست دارم در خانهي پدرم زندگي كنم.
امام (ع) در جواب او فرمودند:
اِنْ كانَ اَبُوكَ اَحْمَقَ يَنْبِغي اَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ (10)
اگر پدرت احمق بود و خير و سعادت خود را نميتوانست درك كند
تو هم مي بايد مانند او بينديشي؟
پس دنياداري صحيح و داشتن اموال، فرزندان، همسر، غريزهي غضب و شهوت، باغ و بوستان، منزل وسيع، مركب، وسيله ی مناسب و… همه و همه در صورتي كه صحيح استفاده شود، از راه حلال خرج شود، حق و حقوق آن اعم از واجب و مستحب پرداخت شود، انسان را از ياد خدا غافل نكند، موجب غرور و مباهات بر ديگران نشود، نه تنها مذموم نيست بلكه ممدوح هم هست و نه تنها تلاش براي دنياي فاني نيست بلكه تلاش براي آخرت باقي ميباشد.
ـ ابن ابي يعفور ميگويد به امام صادق(ع) عرض كردم:
من دنيا را دوست دارم.
فرمود: تا با آن، چه كني؟
عرض كردم:
ازدواج كنم، حج بروم، مخارج خانواده را بدهم، به برادرانم رسيدگي كنم و صدقه بدهم.
حضرت فرمود:
لَيْسَ هذا مِنَ الدنيا، هذا مِنَ الآخِرۀِ (11)
اين تلاش براي دنيا نيست، بلكه براي آخرت است.
نمونه ی پنجم) در يكي از فرمايشات اميرالمؤمنين (ع) آمده است:
مالي كه به دست مي آوري را يا بايد مستقيماً در راه خدا و يا در طريق تحصيل رضاي خالق مصرف كني.(12)
ولي اين به معناي اين نيست كه انسان تمام اموالش را در امور خيريه و انفاق صرف نمايد و بر زن و فرزندش سخت بگيرد.
مخارجي كه انسان براي خانواده اش دارد (البته با پرهيز از اسراف) نه تنها مورد رضايت پروردگار است كه به ما دستور هم داده شده است كه بر عيال خود سخت نگيريم و در حد امكان، رفاهي نسبي برايشان تأمين نمائيم.
ـ رسول خدا (ص) ميفرمايد:
لَيْسَ مِنَّا مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ ثُِمَّ قَتَّرَ عَلَي عِيَالِهِ (13)
از ما نيست كسي كه به او توسعهي مالي داده شده، امّا او بر خانواده اش تنگ ميگيرد.
نمونه ی ششم) استفادهی صحیح از دنیا به قدری ممدوح است که حتی خدای متعال به انسان در سوره ی مبارکه ی بقره توصیه و سفارش میکند که قبل از مرگ درباره ی اموال دنیایی خود نیز تصمیم درستی بگیرید و به گونه ای وصیّت کنید که در حق هیچ یک از وارثان ظلمی نشود و حتی از این اموال تعبیر به خیر میفرماید:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ المَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ لِلْوالَِدَيْنِ وَ الْاَقْرَبیِنَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُتَّقیِنَ (14)
بر شما نوشته شده است:
هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر خیری (اموالی) از خود به جای گذارده اید، به طور شایسته (عادلانه) برای پدر، مادر و نزدیکان وصیّت کنید و این حقی است بر پرهیزگاران.
در محضر امیرالمؤمنین جلد پنجم – شرح جامع خطبه ی همّام خطبه ی 193 نهج البلاغه
—————————————————————————————-
1- سوره ی مبارکه ی نوح،آيه ی شریفه ی 12
2 – سوره ی مبارکه ی نوح، آیات شریفه ی 12-10
3 – سوره ی مبارکه ی کهف ، آیه ی شریفه ی46
4 – سوره ی مبارکه ی روم، آیه ی شریفه ی21
5 – سوره ی مبارکه ی توبه، آيه ی شریفه ی 73
6 – سوره ی مبارکه ی فتح، آیه ی شریفه ی 29
7 – وسايل الشيعه، ج5،ص301
8 – اصول كافي، ج6، ص526 وسايل الشيعه، ج5، ص300
9 – وسايل الشيعه، ج21، ص252
10 – وسايل الشيعه، ج 5، سيري در رساله ی حقوق، ص194، به نقل از اصول كافي ،ج6، ص525
11 – ميزان الحكمه، ج 4،ص1704بحارالانوار، ج 73، ص106
12 – رساله ی حقوقيه ،ص212
13 – مستدرك الوسايل، ج15، ص256
14 – سوره ی مبارکه ی بقره، آیه ی شریفه ی 180