Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:”Table Normal”; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:””; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:”Calibri”,”sans-serif”; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin;}
« و لیکن آثر رؤوس جندک عندک من واساهم فی معونته، و افضل علیهم من جدته، بما یسعهم و یسع من وراءهم من خلوف اهلیهم، حتی یکون همهم هما واحداً فی جهاد العدو؛ فان عطفک علیهم یعطف قلوبهم علیک، و ان افضل قره عین الولاه استقامه العدل فی البلاد، و ظهور موده الرعیه. و انه لا تظهر مودتهم الا بسلامه صدورهم، و لا تصح نصیحتهم الا بحیطتهم علی ولاه الامور و قله استثقال دولهم، و ترک استبطاء انقطاع مدتهم، فافسح فی امالهم و واصل فی حسن الثناء علیهم و تعدید ما أبلی ذوو البلاء منهم؛ فان کثره الذکر لحسن أفعالهم تهز الشجاع، و تحرض الناکل، ان شاء الله» «برگزیده ترین فرماندهان سپاه تو، باید کسی باشد که از همه بیشتر به سربازان کمک می رساند(با آنان مواسات دارد)، و از امکانات مالی خود بیشتر در اختیارشان می گذارد، به اندازه ای که خانواده هایشان در پشت جبهه، و خودشان در آسایش کامل باشند، تا سربازان اسلام در نبرد با دشمن تنها به یک چیز بیندیشند. همانا مهربانی تو با سربازان، دل هایشان را به تو می کشاند، و همانا برترین روشنی چشم زمامداران، برقراری عدل در شهرها و آشکار شدن محبت مردم نسبت به آن ها است، که محبت دل های رعیت جز با پاکی قلب هایشان پدید نمی آید، و خیرخواهی آنان زمانی است که دور رهبران را با رغبت و شوق بگیرند، و حکومت بار سنگینی را بر دوش رعیت نگذارد، و طولانی شدن مدت زمامداری بر ملت ناگوار نباشد. پس خواسته ها و آرزوهای سپاه را برآور، و از آنان همواره ستایش کن و کارهای سخت و مهمی را که انجام داده اند، بر شمار، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگیزاند، و ترسوها را به تلاش وا می دارد، انشاء الله».الف. نکته ها و حکمت ها
1. رسیدگی به امور نظامیان؛
2. فرماندهان برتر؛
3. آثار توجه به نظامیان؛
ب. انتظارات، بایدها و نبایدها(اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1. فرماندهی را که مواسات و کمک بیشتری دارند، ترجیح دهد؛
2. آسودگی خیال نظامیان را فراهم آورد؛
3. به دنبال ریشه دار کردن عدل باشد؛
4. به دنبال جلب مودت زیر دست باشد؛
5. همواره از نظامیان ستایش کند و کارهای خوب و پیروزی های آنان را یادآور شود؛
6. کارهای مهم آنان را به طور مستمر گوشزد کند؛
7. پیوسته رنج و زحمت هر یک را شناسایی کند؛
8. از امور کوچک و جزیی آنان غافل نشود؛
9. تلاش کسی را به حساب دیگری نگذارد؛
10. ارزش خدمت آنان را ناچیز بشمارد؛
11. کوچک و بزرگ عمل و همچنین خود آنان را ببیند و مورد توجه قرار دهد؛
12. در حل مسائل و مشکلات، آن ها را به مسیر خدا و رسول بازگرداند.
ج. شواهد از روایات امام
1. «أما بعد، فقد بعثت الیکم عبداً من عبادالله عزوجل، لا ینام ایام الخوف، و لا ینکل عن الاعداء ساعات الروع، اشد علی الفجار من حریق النار، و هو مالک بن الحارث اخو مذحج، فاسمعوا له اطیعوا امره فیما طابق الحق، فانه سیف من سیوف الله، لاکلیل الظبه، و لا نابی الضریبه: فان امرکم ان تنفروا فانفروا، و ان أمرکم ان تقیموا فاقیموا، فانه لا یقدم و لا یحجم، و لا یوخر و لا یقدم الا عن امری، و قد آثرتکم به علی نفسی لنصیحته لکم، و شده شکیمته علی عدوکم»
(نهج البلاغه نامه38)
«پس از ستایش پروردگار! من بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای وحشت نمی خوابد، و در لحظه های ترس از دشمن، روی نمی گرداند. بر بدکاران از شعله های آتش تندتر است؛ او مالک پسر حارث مذحجی است، آن جا که با حق است، سخن او بشنوید، و از او اطاعت کنید. او شمشیری از شمشیرهای خداست که نه تیزی آن کند می شود، و نه ضربتش بی اثر است. اگر به شما فرمان کوچ دهد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، توقف کنید، که او در پیش روی و عقیب نشینی و حمله، بدون فرمان من اقدام نمی کند. مردم مصر! من شما را بر خود برگزیدم که او را برای شما فرستادم، زیرا او را خیرخواه شما دیدم، و سرسختی او را در برابر دشمنانتان پسندیدم».
فراز بیست و دوم: ارزیابی نظامیان
«ثم اعرف لکل امری ء منهم ما ابلی و لا تضیفن بلاء امریء الی غیره و لا تقصرن به دون غایه بلائه، و لا یدعونک شرف امریء الی ان تعظم من بلائه ما کان صغیرا، و لا ضعه امری ء الی ان تستصغر من بلائه ما کان عظیما. واردد الی الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب، و یشتبه علیک من الامور؛ فقد قال الله تعالی لقوم احب ارشادهم:«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم، فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول» فالرد الی الله: الأخذ بمحکم کتابه، و الرد الی الرسول الاخذ بسنته الجامعه غیر المفرقه»؛ «و رنج و زحمات هر یک از آنان را در یک ارزش یابی دقیق شناسایی کن،و هرگز تلاش کسی را به حساب دیگری نگذار، و ارزش خدمت او را ناچیز مشمار. مبادا شرافت و بزرگی کسی موجب شود کار کوچکش را بزرگ بشماری، یا گمنامی کسی باعث شود کار بزرگ او را ناچیز بدانی. مسائل و مشکلاتی را که در احکام نظامیان برای تو پدید می آید، و اموری که برای تو شبهه ناک هستند، به خدا، و رسول خدا(ص) بازگردان، زیرا خدا به مردمی که علاقه داشت، هدایتشان کند، فرمود«این کسانی که ایمان آورده اید، از خدا و رسول و امامانی که از شما هستند، اطاعت کنید، و اگر در چیزی نزاع دارید، آن را به خدا و رسولش بازگردانید».
پس بازگرداندن چیزی به خدا، یعنی عمل کردن به قرآن، و بازگرداندن به پیامبر(ص) یعنی عمل کردن به سنت او که وحدت بخش است، نه عمل پراکندگی».
الف. نکته ها و حکمت ها
1. مرجعیت خدا و رسول(کتاب و سنت) در همه سیاست ها، فعالیت ها و مشکلات و گرفتاری ها؛
ب. انتظارات، بایدها و نبایدها(اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1. تمام سیاست ها و برنامه های خود را منطبق بر کتاب و سنت اتخاذ کند؛
2. در موارد ابهام یا اشکال به کتاب و سنت مراجعه(اجتهاداً یا تقلیداً) کند؛
3. تجربه ها، خدمات، پیروزی ها، شکست ها و سوابق هر یک از نیروهای نظامی خود را بشناسد؛
4. خدمات یا مشکلات(تلاش و رنج) هر یک از اعضای سپاه را به حساب دیگری نگذارد؛
5. ارزیابی دقیقی از رنج و زحمات هر یک از اعضا سپاه داشته باشد؛
6. ارزش خدمت هیچ فردی از نظامیان را ناچیز نشمارد؛
7. کار بزرگ کسی را به دلیل گمنامی اش کوچک و بی ارزش نشمارد؛
8. به دلیل شرافت و بزرگی یکی از فرماندهان، کار کوچک او را بزرگ نشمارد.
ج. شواهد از آیات قرآن و سخنان امام(ع)
اول: آیات قرآن
1. إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥١/النور﴾
«سخن مومنان، هنگامی که به سوی خدا و فرستاده اش فرا خوانده می شوند تا در میان آنان داوری کند، فقط این است که می گویند:«شنیدیم و اطاعت کردیم» و تنها آنان رستگار (و پیروز)ند».
دوم: روایات امام
1. «اما بعد، فان تضییع المرء ما ولی، و تکلفه ما کفی، لعجز حاضر، ورای متبر، و ان تعاطیک الغاره علی اهل قرقیسیا، و تعطیلک مسالحک التی ولیناک لیس بها من یمنعها، و لا یرد الجیش عنها- لرای شعاع. فقد صرت جسرا لمن اراد الغاره من اعدائک علی اولیائک، غیر شدید المنکب، و لا مهیب الجانب، و لا ساد ثغره، و لا کاسر لعدو شوکه، و لا مغن عن اهل مصره، و لامجز عن امیره» ؛
(نهج البلاغه نامه61)
« پس از یاد خدا و درود! سستی انسان در انجام کارهایی که بر عهده اوست، و پافشاری در کاری که از مسئولیت او خارج است، نشانه ناتوانی آشکار، و اندیشه ویرانگر است. اقدام تو به تاراج مردم(قرقیسا) در مقابل رها کردن پاسداری از مرزهایی که تو را بر آن گمارده بودیم و کسی در آن جا نیست تا آن جا را حفظ کند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد اندیشه ای باطل است. ته در آن جا پلی شده ای که دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت هجوم آورند، نه قدرتی داری که با تو نبرد کنند، و نه هیبتی داری که از تو بترسند و بگریزند، نه مرزی را می توانی حفظ کنی، و نه شوکت دشمن را می توانی درهم بشکنی، نه نیازهای مردم دیارت را کفایت کنی، و نه امام خود را راضی نگه داری».
2. «قدر الرجل علی قدر همه…»
(نهج البلاغه حكمت47)
«اندازه هر کس با اندازه همت اوست».
3. «قدر الرجل علی قدر نعمه…»
(وسائل الشيعه ج15ص251)
«اندازه هر کس به اندازه کاری است که انجام می دهد…»
«قیمه کل امری ما یحسنه…» ؛
(نهج البلاغه حكمت78)
«ارزش هر فردی به کیفیت کاری است که انجام می دهد…»
فراز بیست و سوم: قضاوت
«ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک ممن لا تضیق به الامور و لا تمحکه الخصوم و لا یتمادی فی الزله، و لا یحصر من الفیء الی الحق اذا عرفه، و لاتشرف نفسه علی طمع و لا یکتفی بادنی فهم دون أقصاه، و اوقفهم فی الشبهات، وآخذهم بالحجج، و اقلهم تبرما بمراجعه الخصم، واصبرهم علی تکشف الامور، و اصرمهم عند اتضاح الحکم، ممن لا یزدهیه اطراء، و لا یستمیله اغراء، و اولئک قلیل. ثمن اکثر تعاهد قضائه و افسح له فی البذل ما یزیل علته، و تقل معه حاجته الی الناس. واعطه من المنزله لدیک مالا یطمع فیه غیره من خاصتک لیأمن بذلک اغتیال الرجال له عندک، فانظر فی ذلک نظراً بلیغاً، فان هذا الدین قد کان أسیراً فی ایدی الاشرار، یعمل فیه بالهوی، و تطلب به الدنیا» ؛«سپس، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت میان مردم انتخاب کن؛ کسانی که مراجعات فراوان و کارهای گوناگون، آن ها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان و دو طرف دعوا او را خشمناک نسازد و به لجاجت نکشاند، در اشتباهاتش پافشاری نکند، و بازگشت به حق، پس از آگاهی، برای او دشوار نباشد و زبان او را کند نکند. طمع در او راهی نداشته باشد و در شناخت مطالب، به تحقیق اندک، رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند، و در یافتن دلیل اصرارش بیشتر از همه و به آن پای بندتر باشد، و به خاطر مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود و تحت تأثیر قرار نگیرد. در کشف و روشن شدن امور از همه شکیباتر، و در پایان دادن به خصومت، پس از آشکار شدن حقیقت و حکم، از همه برنده تر باشد. کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد و چرب زبانی او را منحرف نسازد و البته چنین کسانی بسیار اندک هستند.
پس از انتخاب قاضی، در قضاوت های او هر چه بیشتر بیندیش بررسی کن، و آن قدر به او ببخش که نیازهایش برطرف شود و بهانه را از او بگیرد، و به مردم هم نیازمند نباشد، و از نظر مقام و منزلت، چنان او را گرامی بدار که هیچ یک از نزدیکان تو، به نفوذ در او طمع نکنند؛ به گونه ای که از توطئه آنان نزد تو در امان باشد.
در دستوراتی که دادم نیک بنگر که همانا پیش از این، دین در دست بدکاران اسیر گشته بود، و با هوی و هوس در آن عمل می شد و با آن دنیا به دست می آمد.
الف. نکته ها و حکمت ها
1. انتخاب قضاوت و رعایت ویژگی های قاضی، شامل:
بهترین مردم، به ستوه نیامدن از مراجعه و کارهای گوناگون، خشمناک نشدن، لج نکردن، عدم پافشاری در اشتباه، بازگشت به حق در موارد اشتباه، طمع نورزیدن، تحقیق عمیق و گسترده، احتیاط در شبهات، اصرار بر یافتن دلیل، خستگی ناپذیری، تأثیر پذیری از ستایش ها و فریب ها، صبر و مقاومت، قاطعیت در حکم.
ویژگی های قضات
نظارت بر قضات
وظایف حاکم نسبت به قضاوت و رسیدگی به امور قضاوت.
ب. انتظارات، بایدها و نبایدها(اهداف رفتاری برای مدیر و فرمانده)
1. در انتخاب داوران و قضات مجموعه خود حساسیت و توجه ویژه داشته باشد؛
2. در انتخاب داوران و قضات مجموعه خود رعایت شرایط و ویژگی های لازم را در آنان بنماید؛
3. نظارت دقیق بر داوری ها در مجموعه خود داشته باشد.
ج. شواهد از روایات امام(ع)
1. خطبه های 17، 18 و 87.
2. «لا قیم امرا- سبحانه- الا من لا یصانع، و یضارع و لا یتبع المطامع…»؛
(نهج البلاغه حكمت 110)
«فقط سه کس می تواند فرمان خدای سبحان را اجرا کند: کسی که ساز شکار نباشد و کسی که رنگ نپذیرد(و خود به خطاکاری و برخورداری تمایل نیابد) و کسی که برای خود چیزی نخواهد (و به زر زر اندوزان و منافع منافع طلبان چشمی نداشته باشد.