تشهـد
تشهد داراى سه جمله است، جمله اول، گواهى به يگانگى پروردگار جهان «اَشْهَدُ اَنْلااِلهَ اِلاَّاللَّهُ وَحْدَهُ لاشَرِيكَ لَهُ» جمله دوم: شهادت مىدهم كه محمد بنده، خدا و پيامبر اوست «وَاَشْهدُاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ» جمله سوم يك درخواست و دعا مىباشد «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ» زيرا محمدو خاندان او عليهمالسلام نمودارهائى كامل و تمام عيار از اين مكتب و اسوه بشريت بشمار مىروند.
سـلام
در پايان نماز سه درود و سلام است، سلام اول درودى است از نماز گزار بر پيامبر خدا و طلب رحمتى از خدا بر آن بنده برگزيده «الَسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَاالنَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ» درود بر تو اى پيامبر و رحمت خدا و بركات او بر تو باد، در جمله دوم نمازگزار بر خود و بر همسنگرانش و بر همه بندگان شايسته خدا درود مىفرستد «اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِاللَّهِ الصّالِحِينَ» درود بر ما و بندگان شايسته خدا و سرانجام در جمله سوم نمازگزار خطاب به همين بندگان شايسته مىگويد: اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ» سلام بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما باد.
1- علل الشرايع، ج 2، ص 22.
(27)
در نمازهاى يوميه نود و پنج تكبير است
انسان در طول شبانه روز هفده ركعت نماز بجاى مىآورد و در اين نمازها نودوپنج بار خداوند متعال را به بزرگى ياد مىكند و قلب خويش را در برابر او خاضع و خاشع مىسازد و از آنچه غير اوست دل بر مىدارد و همه چيز جز ذات كبريائى در پيش چشمانش كوچك و حقير جلوهگر مىگردد.
امام صادقاز علىنقل مىكند كه فرمود: «تِكْبِيرُ الصَّلوةِ خَمْسَ وَ تِسْعُونَ تَكْبِيرَةٌ فِى اْليَوْمِ وَلَيْلَةِ مَنْها تَكْبيِرَةُ القُنُوتِ» در نمازهاى شبانهروز نود و پنج تكبير است كه تكبير قنوت هم در شمار آنهاست.
گفتن هفت تكبير در ابتداى نماز سنت است
شيخ صدوق عليه الرحمة «در كتاب فقيه» به سند خود از زراره از امام باقر روايت كرده كه فرمود: رسول خداروزى براى نماز، از خانه بيرون آمد در حاليكه، حسينرا بر دوش گرفته و به مسجد آورد و در كنار خود نشانيد و مردم پشت سر آن حضرت براى نماز جماعت صف كشيدند. حسيندير به سخن آمده بود، بطورى كه مىترسيدند زبان به سخن گفتن باز نكند. چون رسول خداتكبير نماز گفت، حسينبا آن حضرت تكبير گفت، رسول خداوقتى تكبير فرزندش را شنيد، دوباره تكبير گفت، باز حسينبا آن حضرت، تكبير گفت تا آنكه رسول خداو سلم هفت بار تكبير گفت و حسيننيز تكبير گفت، به اين سبب هفت بار تكبير گفتن در ابتدا نماز سنت گرديد(1).
1- الفيقه، ج 1، ص 164.
(28)
فرمايشى از امام زمان عليهالسلام
«از محمدبن عبدالله حميرى، در بيان پاسخهائى كه از ناحيه مقدسه به مسائل او داده شده چنين آمده: پس امامدر مكتوب مبارك جواب داد: «اَلتَّوَجُّهُ كُلُّهُ لِيْسَ بِفَرْضٍ، وَالسَّنَةٌ الْمُؤكَّدَةُ فىِ الَّتِى كِالْاِ جْماعِ الَّذِى لا خِلافَ فِيهِ: «وِجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّموَاتِ وِ الْاَرضِ حَنِيفا مُسْلِما عَلى مَلّةِ أبْراهِيمَ وَ دينُ مَحَمَّدٍ وَ هُدى عَلّىٌ أميرَالمُؤمنِيِنَ وَ مَا اَنَا مِن المُشْرِكيِنَ، اِنَّ صَلاتِى وَ نُسُكِى وَ مَحْياىَ وَ مَمَاتِى لِلَّهِ رَبِّ اْلعَالَمِينَ لَاشَرِيكَ لَهُ بِذَلِكَ أُمِرْتَ وَ اَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ «اَللَّهُمَ اجْعَلْنِى مَنَ الْمُسْلِمِينَ» أعَوذُ بِاللَّهِ السَّمِيعِ اْلعَلِيمِ مِنْ الشَّيْطانِ الرَّجِيِمِ، بِسمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيِمِ ثُمَّ تَقْرَءُ الْحَمْدَ(1)». هيچ يك از دعاهاى ذكر شده در «توجه» واجب نيست، ليكن آنچه سنت مؤكد بر آن ثابت مىباشد: آن است كه پس از تكبيرةالاحرام چنين بگويد: «روى خود را به طرف خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده، برگرداندم در حاليكه بر طبق ملت ابراهيم و دين محمد و هدايت اميرالمؤمنين، يكتاپرست و مسلمانم و هرگز از مشركان نيستم، همانا نماز، قربانى، زندگى و مرگم در اختيار خاص پروردگار جهانيان است، شريكى ندارد و به همين اعتقاد مأمورم و از مسلمانان مىباشم، خدايا مرا از مسلمانان قرار بده به خداى دانا و شنوا از شر شيطان رانده شده پناه مىبرم، سپس خواندن سوره حمد را شروع مىكند.
نماز مظهر رابطه با خدا
نماز مظهر هر گونه رابطه با خدا است، زيرا اين رابطه در نماز از هر عمل ديگرى بهتر مشخص مىشود و بهترين راه اصلاح بين بنده و پروردگار مىباشد، دراين زمينه قرآن كريم
1- احتجاج ص 252 نقل از سخن السنن، ص 271.
(29)
مىفرمايد: «قُلْ لِعِبادَىَّ الَّذِينَ امَنُوا يُقِيمُوالصَّلوةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرَّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ اَنْ يأتِىَ يَوْمٌ لابَيْعٌ فِيهِ وَلا خِلالٌ(1)». بگو به بندگان من كه ايمان آوردهاند، نماز را بر پا دارند. و از آنچه به آنها روزى كردهايم، پنهان و آشكار انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه در آن خريد و فروش است و نه دوستى.
نماز به بهترين وجه در قيامت به انسان باز مىگردد
قرآن كريم مىفرمايد: «اَقِيمُوا الصَّلوةَ وَ اَتُوالزَّكوةَ وَ اَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضَا حَسَنَا وَ مَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَاللَّهِ هُوَ خَيْرا وَ أَعْظَمَ اَجْرَا(2)» نماز را بر پا داريد و زكوة را ادا كنيد و از طريق انفاقهاى مستحبى، به خداوند قرض نيكو دهيد و بدانيد آنچه از كارهاى خير براى خود از پيش فرستيد، آن را نزد خداوند به بهترين وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت.
نماز، زكات و انفاقهاى مستحبى و استغفار، بعلاوه تلاوت قرآن، يك برنامه كامل خودسازى است، كه در هر عصر و زمان بخصوص در آغاز اسلام تأثير انكار ناپذيرى داشته و اكنون نيز همان تأثير را دارد.
اقامه نماز بايد توأم با يقين به آخرت باشد
در مطلب قبل متذكر شديم كه نماز به بهترين وجه در قيامت به انسان بر مىگردد، در اينجا سؤالى مطرح مىشود و آن اينكه اين نماز چه خصوصيتى را بايد داشته باشد، تا به انسان به بهترين وجه باز گردانده شود؟ قرآن كريم مىفرمايد: «اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ و
1- سوره ابراهيم، آيه 31.
2- سوره مزمل آيه 20
(30)
يُؤتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ بِالْاَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ(1)».
كسانى كه نماز را بر پا مىدارند و زكات ادا مىكنند و به آخرت يقين دارند.
قرآن كريم موجب هدايت و بشارت براى مؤمنان است، ولى تداوم اين هدايت و ايمان مسئله بسيار مهمى است و اين همان چيزى است كه ما شب و روز در نمازهاى خود با گفتن «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» از خدا مىخواهيم كه ما را در اين مسير ثابت قدم نگه دارد و هدايتش را بر ما تداوم بخشد كه بى لطف او اين تداوم ممكن نيست.
«مقصود از ذكر نماز و زكات، ذكر نمونهاى از اعمال صالح است و اگر از ميان اعمال صالح اين دو را نام مىبرد، چون اين دو هر يك در باب خود ركن هستند، نماز در رابطه با عبادتهاى راجع به خداى تعالى و زكات راجع به مردم است و اين اعمال صالح وقتى به غرض و هدف خود مىرسند كه توأم با يقين به آخرت باشند(2).
با نماز چگونگى عبوديت به تصوير كشيد مىشود
انسان در نماز عبوديت به بندگى و خضوع و خشوع خود را نسبت به خدا به بالاترين مرتبه رسانيده و از اين طريق كوچكى و حقارت خود را اعلام مىنمايد.
قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد: «اِنَّنِى اَنَااللَّهُ لااِلهَ اِلّا اَنَافَاعْبُدْنِى وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرِى(3)» من الله هستم، معبودى جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد من به پا دار، دراين آيه پس از بيان مهمترين اصل دعوت انبياء كه مسئله توحيد است، موضوع عبادت خداوند يگانه به عنوان يك ثمره براى درخت ايمان و توحيد بيان شده و
1- سوره نمل آيه 3.
2- تفسيرالميزان، ج 15، ص 482.
3- سور طه آيه 14.
(31)
پىآمد آن دستور به نماز، يعنى بزرگترين عبادت و مهمترين پيوند با خالق و مؤثرترين راه براى فراموش نكردن ذات پاك او آنهم با تأكيد پياپى بيان شده است.
بيان «وَ اَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرِى» بعد از «فَاعْبُدْنِى» ذكر خاص بعد از عام است و اين اهميت نماز را مىرساند و مىفهماند كه نماز از هر عملى كه خضوع و عبوديت را تمثيل كند و ذكر خداى را به قالب در آورد، آنچنانكه روح در كالبد قرار گيرد، بهتر است(1)».
ما بايد از خدا بخواهيم كه ما را بر پاكننده نماز قرار دهد، آنچنانكه ابراهيم عليهالسلام عرض كرد «رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلوةِ وَ مِنْ ذُرّيَّتِى رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ(2)» پروردگارا مرا بر پاكننده نماز قرار ده، و از فرزندان من نيز چنين كن، پروردگارا دعاى ما را بپذير.