رو به قبله بودن
وقتى نمازگزار رو به قبله مىايستد، از هر پست و مقامى كه دارد روى گردانيده و به سوى خانه خدا روى مىآورد، اين مربوط به ظاهر و اعضاء و جوارح است، ولى در باطن بايد از هر چه غير خداست دل بريده و روى دل را به صاحب خانه نمايد و با ياد و عظمت و جلال و شكوه پروردگار، دل را خاشع و خاضع سازد، زيرا دل سر ير تخت سلطنت خداى متعال است و فقط اوست كه بايد بر كشور دل حاكم باشد.
از امام صادقروايت شده كه فرمود:
«اِذَا اسْتَقْبَلْتَ الْقِبْلَةَ فَانَسَ الدُّنْيَا وَ مافِيَها وَالْخَلْقَ وَ ماهُمْ فِيهِ وَ عَايِنْ بِسِرِّكَ عَظَمَةَ اللّهِ وَاذْكُرْ وْقُوفَكَ بِيْنَ يَدَيْهِ يِوْمَ تَبْلُو كُلُّ نِفْسٍ مَا اَسْلَفَتْ وَ رُدوُّ اِلَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ» هر گاه براى نماز روبه قبله ايستادى، بايد دنيا و آن چه در آن است را فراموش كنى و همچنين خلق عالم و آنچه خلق گرفتار اويند را فراموش نمائى، هر چه غفلت
1- من لايحضره الفقيه، ج 1، حديث 889
2- نهجالفصاحه، ح 1321
(17)
از خداوند است از لوح خاطر محو كن، و بزرگوارى خداى را به نظر بصيرت مشاهده نما و ايستادن خود از روى خجالت و شرمندگى پيش خداى عزّ و جلّ را (مراد روزى كه آشكار مىشود براى هر كس در دنيا از نيك و بد چه كرده) به خاطر بياورد؛ روزى كه همه بسوى خداوند عالم باز مىگردند و هرگز به كسى ظلم نمىشود، زيرا خداوند حق محض است(1).
نيـت
نيت يعنى انگيزه و باعث انجام كار و اين چيزى است كه ما مأمور به آن هستيم اگر انگيزه انسان در انجام كارها همان چيزى باشد كه از او خواسته شده، نيتش درست و عملش مقبول است، اگر چه اين معانى و الفاظ هم از خاطرش خطور نكند و اگر انگيزهاش باطل و غيرالهى باشد ـ مثل يا و امثال آن ـ عملش باطل است، اگر چه قرب خدا هم در ذهنش خطور كند و معانى اين الفاظ را از قلب بگذراند.
هنگام نيت، آدمى بايد خود را در محضر پروردگار حاضر ببيند و او را بر خود ناظر بداند و عمل را تنها براى رضاى او انجام دهد. صاحب نيت صادق، داراى قلب سليم است و سلامت نفس بوسيله حذر كردن از وسوسههاى شيطانى حاصل مىشود و نيت را براى خدا خالص مىكند.
تكبيرة الاحرام
هنگام تكبيرةالاحرام نمازگزار، عظمت و قدرت خدا را به ياد آورده و دل را متوجه اين مطلب سازد كه تمام موجودات را پروردگار عالم، از نيستى بوجود آورده است، پس تمام موجودات مخلوق او هستند و لذا با يادآورى اين مطلب كه او ولى نعمت ماست، عظمت و
1- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه، ص 91
(18)
كبريائى او را متذكر شويم و بعد از حمد وسوره به ركوع بپردازيم كه بيان لطائف و ظرائف فاتحة الكتاب و سوره توحيد در اين سخن نمىگنجد و بايد به تفاسير رجوع نمود، كه تفسير سوره حمد حضرت امام خمينى رضوان الله تعالى عليه براى اهل معرفت گوهر گرانبهائى مىباشد.
ركـوع
ركوع سر فرود آوردن به قصد تعظيم و اجلال است و دل را متوجه ساختن به اينكه خداوند عزّ و جلّ عزيز است و ما عاجز و ذليل و علاوه بر اين، زبان نيز بايد به حمد و ثنا و شهادت بر عظمت و بزرگى او مشغول شود پس مىگوئيم «سُبْحَانَ رَبّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ»
از امام صادقروايت شده كه فرمود «لا يَركَعُ عَبْدُاللّهِ رُكُوعا عَلَى الْحَقِيقَةِ اِلَّازَيَّنَهَا اللّهُ بِنُورِ بِهائِهِ» حق ركوع را انجام نمىدهد بنده در حال ركوع، مگر آنكه خداوند عالم به نور و بهاى خود نورى و زينتى به آن بنده كرامت مىفرمايد «وَاَظَلَّهُ فىِ ظَلالِ كِبْرِيَائِهِ وَكَسَاهُ كَسْوةَ أصْفِيَائِهِ» و هر كس ركوع كند و در آن حال به صفت خضوع و خشوع باشد و از عظمت و بزرگى پروردگار غافل نباشد، هر آينه خداوند عالم جاى دهد او را زير سايه بزرگوارى خود، مىپوشاند او را لباس اولياء و اصفياء خود(1).
سجـود
سجده تجديد اعلام ذّلت و عجز و ناتوانى در برابر عظمت و بزرگى حضرت حق است، لذا شريفترين اعضاء كه صورت و پيشانى است بر خاك گذارده و يادآور شويم كه از خاك خلق شدهايم و مرتبتى پست و ناچيز داشتهايم و او به عزّت و قدرت ما را عزيز گردانيده و اشرف موجودات عالم قرار داده است، علوّ و عظمت او را بياد آورده و مىگوئيم «سُبْحَانَ رَبِّىَ اْلاَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ».
1- مصباح الشريعه و المفتاح الحقيقه، ص 104-103
(19)
در كوى دوست شوكت شاهى نمىخرند |
اقرار بندگى كن و دعوى چاكرى |
از امام صادقروايت شده كه فرمود «لَا بَعُدَ عَنِ اللّهِ اَبَدا مَنْ اَحْسَنَ تَقَرُّبَهُ فِىالسُّجُودِ وَ لَاقَرُبَ اِلَيْهِ اَبَدا مَنْ أسَاءَ أَدَبَهُ» هر كس به خداوند متعال در حال سجود تقرب جويد، هرگز از رحمت الهى دور نخواهد شد و هر كس سجود او از روى ادب نباشد و از آنچه در آن وقت بايد متذكر بود، غافل باشد، خود را از رحمت الهى دور كرده است. يعنى در وقت سجود، بداند كه چه مىكند و در پيشگاه چه كسى آستان بوسى مىنمايد و سر بر خاك به نشانه عظمت او مىسايد از رحمت الهى برخوردار مىشود و كسى كه در سجدههايش دل به غير او ببندد و به غير او متوجه باشد، حرمت و عزت مولاى حقيقى خويش را ضايع نموده است، سپس حضرت فرمود: «فَاَسْجُدْ سُجُودَ مُتَوَاضِعٍ لِلَّهِ ذَلِيلٍ» در نماز از روى تواضع و فروتنى و ذلت خداى عز و جل را سجده نما(1).
تشهـد
تشهد اشاره به آن است: اعمالى كه انجام دادهايم از قرائت، قيام، ركوع، سجود، ذكر و تسبيح هيچ يك قابليت قبول شدن را در پيشگاه خداوند ندارد. لذا متوسل به عزّت خداوند متعال و پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت شده و با ذكر صلوات بر آنها، عاجزانه از آنها مىخواهيم كه در حق ما دعا كنند، چون دعاى آنان در پيشگاه خداوند متعال قابل قبول است و به بركت دعاى آنان نماز ما مورد قبول پروردگار واقع مىشود.
از امام صادقروايت شده كه فرمود: «اَلتَّشَهُّدُ ثَنَاءٌ عَلَى اللَّهِ فِكُنْ عَبْدا لَهُ فِى السَّرِ خَاضِعا لَهُ فِى الْفِعْلِ كَما اَنَّكَ لَهُ عَبْدٌبِالْعُقُولِ وَالدَّ عْوُى» تشهد نماز حمد و
1- مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه ص 110-109.
(20)
ثناى الهى است، پس اى نمازگزار با تمام وجود بنده خدا باش و عمل تشهد را با خضوع و خشوع انجام ده «و صِلْ صِدْقَ لِسانِكَ بِصَفُاءِ صِدْقِ سِرِّكَ فَاِنَّهُ خَلَقَكَ عَبْدا وَ أَمَرَكَ أَنْتَعبُدُوهُ بِقَلْبِكَ وَ لِسَانِكَ وَ اَنْ تَحَقَّقَ عُبَودِيَّتِكَ لَهُ وَ رُبُوبِيَّتَهُلَكَ».
و صدق زبان را به صفاى دل وصل كن، يعنى آنچه به زبان مىگويى، بايد در دل فراموش نكنى و از صميم قلب باشد، چرا كه تو بنده خدائى و او ترا آفريده است، كه بندگى او را به دل و زبان و به ظاهر و باطن و به جميع اعضاء و جوارح انجام دهى و مطيع او باشى و بندگى خود و پروردگارى او را ثابت و محقق دارى و همچنانكه او شيوه پروردگارىاش نسبت به تو فوت نمىشود، از تو نيز شيوه بندگى نسبت به او ناديده گرفته نشود(1).