اخلاق عبادي – درس هشتم

آفات عبادت

آفت هر پدیده‌ای ، به نوع آن پدیده، اجزای تشکیل دهنده و شرایط وجودی آن بستگی دارد. آفات عبادت نیز با توجّه به تنوّع و گستردگی دامنة عبادتها متنّوع و گوناگون است. جهت‌گیری‌های فکری،‌گرایش‌های سیاسی، تلاش های اقتصادی، لغزش‌های گفتاری،‌رذایل اخلاقی و… زمینه‌های مختلفی هستند که آفات عبادت می‌تواند در آنها بروز وظهور پیدا کند.

 

پیش از پرداختن به بیان آفت‌های عبادت تذّکر دو نکته ضرورت دارد.

 

یک نکته اینکه « آفات عبادت» چیزی غیر از «مبطلات عبادت» است که در کتاب‌های فقهی به آن پرداخته می‌شود و به شرایط صحّت عبادت مانند طهارت مربوط می‌شود و اگر آن شرایط حاصل نشود عبادت از ریشة باطل است. در این صورت مکلّف باید آن شرایط را تحصیل کند و عبادت را دوباره به جا آورد، ولی «آفات عبادت» به شرایط قبول عبادت مربوط می‌شود؛ به این معنا که عبادت آفت زده ممکن است،‌به ظاهر صحیح باشد و انجام آن، تکلیف را از انسان ساقط کند،‌لیکن چنین عبادتی در پیشگاه خداوند متعال پذیرفته نمی‌شود و در نتیجه اثر مثبت و سازنده‌ای از خو بر روان آدمی باقی نمی‌گذارد.

نکتة دیگر اینکه همة آفت‌ها از نظر آثار تخریبی که روی انسان و عبادت او دارند، یکسان نیستند،‌برخی به همة عبادت‌ها آسیب‌ها می‌رساند و برخی به پاره‌ای از آنها صدمه می‌زند.

مهم‌ترین آفت‌های عبادت عبارتند از:‌

1- ریا

از نظر اسلام،‌ارزش یک عمل پیش از آنکه به نوع و کمیّت آن بستگی داشته باشد به انگیزة انجام دهندة آن وابسته است. براساس قانون حاکم بر نظام ارزشی الهی، تنها عبادت‌هایی در پیشگاه خداوند پذیرفته است و انجام آنها موجب تقرّب بنده به پروردگارش می‌شود که انسان آنها را با انگیزه‌‌ای خالص و فقط برای جلب رضایت خداوند و اطاعت فرمان او انجام دهد. کسی که در عبادت خداوند دیگری را با او شریک کند،‌یا عبادت را با انگیزه ‌ای غیر از جلب رضایت الهی و اطاعت فرمان او انجام دهد، خداوند آن را نمی‌پذیرد. چنین فردی هم عبادتِ خود را تباه ساخته و هم خویشتن را در معرض خشم خدا قرار داده است.

آفت ریا که از آن به «شرک خفی» تعبیر می‌شود، به قدری خطرناک است که به سان صاعقه‌ای نیرومند، خرمن اعمال انسان را می‌سوازند و اثری از آن برجا نمی‌گذارد.

رسول خدا (ص) در این باره می‌فرماید:

«یُنادی فِی الْقِیامَةِ: أَیْنَ‌ الَّذینَ‌ کانُوا یَعْبُدُونَ النّاسَ؟ قُومُوا وَ‌ خُذُوا اُجُورَکُمْ مِمَّنْ عَمِلْتُمْ لَهُ، فَاِنّی لا أَقْبَلُ عَمَلاً خالَطَهُ خالَطَهُ شَیْءٌ مِنَ الدَّنْیا»[1]

در (روز) قیامت خطاب می شود: کسانی که مردم را می‌پرستیدند کجایند؟ برخیزید و برای هر کس کار می‌کردید پاداشتان را از او بگیرید! زیرا من عملی را که با چیزی از (اهداف) دنیا آمیخته باشد نمی‌پذیرم.

2- عُجب

و آن عبارت است از اینکه انسان خود را به جهت کمالی که در خویش می یابد بزرگ بشمرد، خواه آن کمال واقعاً در او وجود داشته باشد یا وجود نداشته باشد.[2]

شادی و شگفتی از انجام عبادت و خود را قهرمان میدان عمل دانستن و در پی آن ناز و کرشمه به خدا فروختن و خود را طاووس علییّن پنداشتن نشانة نادانی و کوته فکری است، زیرا انسان خردمند و واقع بین با اندکی درنگ و اندیشه به سادگی در می‌یابد که نه تنها اصل و سرچشمة وجود او از خداست و از خود چیزی ندارد بلکه هدایت یافتن او به راه درست و توفیق انجام عبادت را نیز خدا به او ارزانی داشته است. بنابراین، بنده را چه جای آن است که بخواهد بر خدای خویش منّت گذارد و از عبادت دست و پا شکسته‌آی که به جای آورده احساس عُجب و افتخار کند؟ بلکه این خود اوست که باید ممنون خدای مهربان باشد و هر چه توفیق عبادت بیشتر پیدا می‌کند بر سپاس خویش به درگاه الهی بیفزاید. به قول سعدی:

بنده همان به که زتقصیر خویش

عذر به درگاه خدا آورد

ور نه سزاوار خداوندی‌اش

کس نتواند که به جا آورد

کسانی که به لطف و عنایت خداوند، توفیق عبادت او را پیدا می‌کنند خوب است از شر این بیماری خطرناک روحی همواره بر حذر بوده و بدانند که عُجب دردی کشنده و آفتی بر باد دهنده است که هستی و حیات عبادات و اعمال نیک را نابود می‌کند و آنها را تباه می‌سازد. امام علی علیه السلام در تبیین این حقیقت می‌فرماید:

«مَنَ أُعْجِبَ بِعَمَلِهِ أَحْبَطَ أَجْرَهْ»[3]

کسی که از عمل خویش شگفت زده شود اجر خویش را نابود کرده است.

بدبختانه بیماری عجب، مصیبتی است که بیشتر دامنگیر افراد صالح و نیکوکار می‌شود، زیرا بدکاران عمل صالحی ندارند تا بخواهند به آن افتخار کنند. امام صادق (ع) در این باره مثال جالبی زده است:‌

دو نفر وارد مسجد می‌شوند یکی عابد و دیگری گناهکار سپس در حالی از مسجد بیرون می‌آیند که گناهکار،‌دوست خداو عابد، گناهکار است! زیرا عابد به عبادت خویش بالیده و در اندیشة آن بوده، ولی گناهکار در اندیشة توبه و استغفار بوده و آمرزش گناهان را از خدا خواسته است.[4]

خطر ابتلا به بیماری عجب از ریا هم بیشتر است، زیرا ریا وقتی محقّ می‌شود که پای شخص دومی در میان باشد و او از عبادت انسان مطلع شود. ولی عجب حالتی قلبی است که حضور و اطلاع دیگران در آن نقشی ندارد. همچنین عبادتی که با عجب آمیخته باشد،‌نه تنها ارتقای معنوی انسان را در پی ندارد، بلکه موجب سقوط و بدبختی او نیز می‌شود. از این رو امام علی (ع) گناهی را که به دنبال آن توبه و پشیمانی باشد از چنین عبادتی بهتر می‌داند:‌

«سَیَّئَةُ تَسُوؤُکَ خَیْرٌ مِنْ حَسَنَةً‌ تُعْجِبُکَ»[5]

گناهی که (زشتی آن) تو را پشیمان سازد از [عبادت و] کار نیکی که تو را به عجب وا دارد بهتر است.

3- حرام خواری

غذای آلوده و حرام، قلب و روح انسان را سخت تیره می‌سازد و لذّت و شیرینی عبادت را از کام جان می‌زداید. از این رو شایسته است انسان در آنچه می‌خورد دقّت کند.

قرآن کریم در بیان ضرورت دقّت در خوردنی‌ها می‌فرماید:‌

«فَلْیَنْظُرِ الْاِنْسانُ إِلی طَغامِهِ»[6]

انسان باید به غذای خویش بنگرد.

رسول خدا (ص) واقعیت حرامخواری را با تمثیل جالبی چنین بیان می‌کند:‌

«أَلْعِبادَةُ مَعَ أَکْلَ الْحَرامِ کَالْبِناءِ عَلَی الرَّمْلِ»[7]

عبادت با حرام خواری مانند ساختمان سازی روی شن است.

به یغما بردن دسترنج دیگران، خوردن مال یتیمان،‌احتکار،‌گرانفروشی،‌کم‌فروشی، سرقت، حقوق گرفتن و کار نکردن و… نمونه‌هایی از حرام خوری است که با روح عبادت الهی منافات دارد.

4- منّت و اذیّت

آفت دیگری که قرآن کریم به آن تصریح می‌کند منّت گذاشتن و آزار نمودن دیگران به خاطر عبادت است:‌

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى… »[8]

در این آیه، منّت و آزار، آفت صدقه (واجب یا مستحب) شمرده شده است.

احسان به دیگران که نوعی عبادت است نتیجة چند مقدّمه است. یکی اینکه توانایی لازم برای انجام کار خیر را خداوند به انسان مرحمت کرده است،‌دیگر اینکه خداوند بندگانش را در شرایطی قرار داده که به کمک ما نیازمند شده‌اند و دیگر اینکه توفیق احسان نمودن به آنان را به ما ارزانی داشته است. توجّه به این واقعیت‌ها از یک سو نشان می دهد که وقتی انسان موفقّ می‌شود به دیگران کمک کند، چقدر باید خدای مهربان را سپاسگذار باشد و از سوی دیگر بیانگر این نکته است که اگرانسان پس از انجام صدقات و احسان به دیگران، بر آنان منّت بگذارد و خود را سبب اصلی رهایی و نیکبختی ایشان معرّفی کند، چه رفتار زشتی نسبت به خلق و خالق انجام داده است.

اذیّت و آزار مردم به خاطر انجام عبادت نیز موجب بی‌ارزش شدن آن می‌شود. در احکام عبادی نمودهای متعدّدی از اذیّت دیگران را که آفت عبادت محسوب شده می‌توان یافت مانند عبور غیر مجاز از زمین و زراعت مردم برای زودتر رسیدن به مقصد، نماز، قرآن و دعا خواندن با صدای بلند در زمان استراحت دیگران،‌نماز خواندن در محل عبور مردم،‌ایجاد مزاحمت برای عبادت دیگران و…. که اینها نمونه‌ها و مصادیق بارزی از این اذیّت‌هاست.


5- غیبت

غیبت، گناه کبیره است و ارتکاب گناه کبیره انسان را از رحمت خدا دور می‌کند و از لطف و عنایت او بی‌نصیب می‌سازد. روایات فراوانی که درج آنها در این مختصر نمی‌گنجد،‌حاکی از آن است که «غیبت» موجب انتقال ثواب اعملا صالح غیبت کننده به حساب غیبت شونده و نیز انتقال گناهن غیبت شونده به پروندة غیبت کننده می گردد. پرواضح است که با وجود چنین گناه عظیمی در زندگی انسان، عبادت و اعمال صالح او چه سرنوشتی پیدا می‌کنند و چه نتیجه‌ای از آنها برای انسان باقی می‌ماند. به تعبیر حضرت علی (ع):

«إِیّاکَ وَ الْعْیبَةَ تُمَقَّتُکَ‌ إِلَی اللهِ وَ النّاسِ وَ تُحْبِطُ أَجُرَکَ»[9]

از غیبت بپرهیزید که تو را نزد خدا و مردم مبغوض و منفور ساخته و پاداش تو را نابود می‌کند.

6-بدگمانی

سوءظن به خدا و خلق عمل دیگری است که تار و پود عبادت را از هم می‌گسلد. شایسته است انسان با دلی صاف و تهی از کینه و گمان بد به عبادت برخیزد، زیرا دل بدگمان و خیال‌پرداز بر مسیر عبادت خدا مستقیم نمی‌ماند و حق عبودّیت خدا را ادا نمی‌کند. در نتیجه عبادت آدمی فاسد و تباه می‌گردد، چنانکه حضرت علی (ع) می‌فرماید:‌

«إِیّاکَ اَنْ تُسییءَ الظَّنَّ، فَإِنَّ سُوءَ الْظَّنَّ یُفْسِدُ الْعِبادَةَ وَ یُعَظَّمُ الْوزْرَ»[10]

از بدگمانی بپرهیز! زیرا عبادت را فاسد و گناه را بزرگ می‌کند.

7- عدم ولایت

امام، ولی خدا، منصوب از طرف او و موجب اتّصال بنده با مولا و زمین با آسمان است و معرفت امام و پذیرش ولایت او از اساسی‌‌ترین شروط صحّت و قبول عبادت است. عبادت بدون ولایت به درگاه خدا پذیرفته نمی‌شود.

امام جعفر صادق (ع) در این باره می‌فرماید:‌

«لَوْ أَنَّ رَجُلاً قامَ لَیْلَهُ و َ صامَ نَهارَهُ وَ تَصَدَّقَ بِجَمیعِ مالِهِ وَ حَجَّ جَمیعَ دَهْرِهِ وَ لَمْ یَعْرِفْ وِ لایَةَ وَلِیَّ اللهِ…. ما کانَ لَهْ عَلَی اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ حَقُّ فی ثَوابِهِ»[11]

اگر کسی همة شب‌هایش را به نماز بگذارند و همة روزهایش را روزه بدارد و همة ثروتش را انفاق کند و همة عمرش را به حج برود، ولی ولایت خدا را نشناسد، حق پاداش او بر خداوند ندارد.

– گناه و معصیت

عبادت وقتی موجب تکامل روحی انسان می‌شود که با اطاعت همراه باشد. معصیت خدا را مرتکب شدن و پیشانی در برابرش بر زمین ساییدن به مسخره یا نفاق بیشتر شبیه است تا عبادت. از این رو حضرت علی علیه السلام می فرماید:‌

«اَلا لا خَیْرَ فی نُسُکٍ لا وَرَعَ فیهِ»[12]

آگاه باشید در عبادتی که با آگاهی همراه نیست خیری وجود ندارد.


[1] – مستدرک الوسائل، ج1، ص113.

[2] – معراج السعاده،‌ملا احمد نراقی،‌ص 198، انتشارات رشیدی.

[3] – شرح غرر الاحکم، ج5،ص 310.

[4] – بحار الانوار، ج 72، ص 316.

[5] – بحار الانوار، ج72، ص 321.

[6] – عبس (80)، آیه 24.

[7] – بحار الانوار، ج103، ص 16.

[8] – بقره (2)، ایه 264.

[9] – شرح غرر الحکم،‌ج2، ص 287.

[10] – همان،‌ص 308.

[11] – همان،‌ج1، ص 36.

[12] – من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص 367.

جستجو