اخلاق عبادي – درس سوم


طهارت در عبادت

«طهارت» در لغت به معنای پاک بودن از پلیدی‌هاست و ضد آن «نجاست» به معنای ناپاکی است.[1] فطرت انسان، جویای پاکی و پاکیزگی بوده، از پلیدی و آلودگی منزجر و بیزار است. آیین مقدّس اسلام نیز به مقتضای انطباق و هماهنگی با فطرت الهی، برای مسألة طهارت و نظافت، اهمیّت بسیاری قائل شده، آن را از شرط عبادت و زیربنای دین دانسته است.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله می‌فرماید:

«بُنَیَ‌الدّینُ عَلَی النَّظافَةِ»[2]

 

دین بر پایة پاکیزگی استوار شده است.

 

انواع طهارت

در دیدگاه فقهی و شرعی دوگونه طهارت مطرح است:‌

1- طهارت ظاهری: فقها یازده[3] چیز را نجس می‌دانند ( که اسامی و احکام مربوط به هر کدام به تفصیل در کتب فقهی بیان شده است). شایسته است مؤمن عبادت کننده برای حضور در پیشگاه خداوند و عبادت او بدن و لباس خود را از آلودگی به آنها پاک سازد. این پاکیزگی را طهارت ظاهری می‌گویند.

2- طهارت معنوی (باطنی): علاوه بر لزوم پاک نمودن بدن و لباس از ناپاکی‌های ظاهری، آیین مقدّس اسلام، انجام تشریفات خاصّی را نیز برای پیروانش مقرر داشته که باید آنها را به قصد تحصیل طهارت باطنی انجام دهند. این تشریفات (که تفصیل کیفیّت انجام آنها نیز در کتب فقهی بیان شده) به سه صورت :‌وضو، غسل و تیمّم انجام می‌پذیرد و نتیجة‌عملی آنها نوعی نشاط و شایستگی روحی است که از آن به طهارت معنوی تعبیر می‌شود.

دو نوع طهارت ظاهری و باطنی با هم در ارتباط بوده و هر کدام مکمّل دیگری هستند و مهمترین نتیجه‌ای که از تحصیل این دو نوع طهارت برای انسان حاصل می‌شود، کسب آمادگی و شایستگی برای باریابی در پیشگاه الهی است.

اهمیت طهارت از دیدگاه اسلام

طهارت و نظافت، در فرهنگ اسلامی گسترة وسیعی دارد. در اسلام علاوه بر آنکه رعایت طهارت خود به خود عبادت محسوب می‌شود، صحّت اکثر عبادات نیز مشروط به وجود طهارت است.

همچنین اسلام، با همة ارزشی که برای آراستگی ظاهر و پاکیزگی لباس و بدن قائل است، موضوع را در همین حد پایان یافته تلقّی نمی‌کند، بلکه نظافت و طهارت ظاهری را با همة اهمیّت و ارزشی که داراست،‌گام اوّل در جهت رسیدن به طهارت باطنی و معنوی می‌داند.

آیه‌ای از قرآن کریم،‌ طهارت ظاهر و باطن را در راستای یکدیگر معرفی کرده و کسانی را محبوب خداوند متعال می‌شمارد که جسم و جان خویش را با هم پاکیزه نگاه می‌دارند:‌

«إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ»[4]

به یقین خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را نیز دوست دارد.

ارزش طهارت در اسلام به اندازه‌ای است که خداوند، عصمت برترین و برگزیده‌ترین انسان‌ها یعنی خاندان پیامبر را با لفظ طهارت بیان می‌دارد و تطهیر آنها را از هر نوع آلودگی و پلیدی باطنی و روحی، اعم از کفر، شرک، اخلاق نکوهیده و… به ارادة خویش مستند می‌کند و آن را ارزشمندترین موهبت خود به آنان دانسته می‌فرماید:‌

« إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا»[5]

خداوند فقط می‌خواهد ،‌پلیدی و گناه را از شما خاندان دور کند و شما را به طور کامل پاک سازد.

و به عکس کسانی را که در مسیر عبودیت او گام نمی‌نهند و با او به دشمنی بر می‌خیزند، یا در عبادت برای او شریک قرار می‌دهند، با صراحت پلید و ناپاک معرفی می‌کند‌:

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ »[6]

ای کسانی که ایمان آورده‌‌اید! مشرکان ،‌ناپاکند!

اصرار اسلام بر رعایت پاکیزگی و طهارت به حدّی است که ممکن است به نظر برخی افراد،‌تشریفات زیاد و زحمت اضافی به حساب بیاید. از این رو قرآن کریم اعلام می‌کند:

« مَا يُرِيدُ اللّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهَّرَكُمْ »[7]

خداوند نمی‌خواهد، مشکلی برای شما ایجاد کند، بلکه می‌خواهد شما را پاک کند.

طهارت، ادب حضور

دانستید که انسان برای تسریع در طی مسیر کمال باید «خلق عبادی» پیدا کند. لازمة داشتن خُلق عبادی این است که بنده،‌همواره خود را در محضر مولای خویش ببیند و همة اندیشه‌ها و اعمالش را با معیار رضایت یا کراهت او بسنجد؛‌ به این معنا که اگر او امری را می‌پسندد برانجام آن همّت گمارد و اگر نمی‌پسندد از آن اجتناب نماید. به قول باباطاهر عریان:

یکی درد و یک درمان پسندد

یکی وصل و یک هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل وهجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

چنین اعتقادی،‌انسان را ملزم می‌کند که در همه حال، ادب حضور در پیشگاه الهی را رعایت کند و هر امری را که مستلزم این ادب بزرگ است رعایت نماید و از هر چه با آن سازگار نیست بپرهیزد. از جملة شرایط ادب حضور در پیشگاه مقدس ربوبی، برخورداری از طهارت است.

چنانکه ذکر شد تأکید اسلام بر طهارت،‌ تنها منحصر در طهارت ظاهری نیست، زیرا طهارت ظاهری از اموری مربوط به جسم است، در حالی که حقیقت وجود آدمی روح اوست و جسم به منزلة قالب و مرکبی برای روح است. بنابراین جا دارد بیش از طهارت ظاهری، بر تحصیل طهارت باطنی تأکید شود. علاوه بر این وقتی در مبحث اخلاق عبادی دربارة طهارت صحبت می‌شود، فرض بر این است که مؤمن عابد، طهارت ظاهری را تحصیل کرده و آن را رعایت می‌کند؛ از این رو عمدة توجّه و تأکید بر تحصیل طهارت باطنی بوده و به آن مربوط می‌شود.

بنابراین کسی که می‌خواهد «خلق عبادی» پیدا کند و همة اعمالش در میزان محاسبات الهی «عبادت»‌شمرده شود شایسته است علاوه بر رعایت نظافت و دروی از پلیدی‌های مادی،‌بکوشد تا همواره با وضو باشد و چنانچه شرایط زمانی یا مکانی خاصّی اقتضا کرد به نحو وجوب یا استحباب غسل نماید و به هر دلیل زمینة وضو یا غسل برایش فراهم نبود به جای آنها تیممّ کند. ادب حضور ایجاب می کند که انسان نه تنها برای انجام فرایض خاصی از قبیل نماز، روزه وطواف،‌طهارت معنوی داشته باشد، بلکه برای انجام هر عملی مانند غذا خوردن،‌خوابیدن،‌درس خواندن،‌خروج از منزل و… با طهارت باشد و همراه با کسب چنین طهارتی کشور جانش را نیز از رذایل اخلاقی تطهیر کند و از این طریق بر سرعت سیر تکاملی خویش بیفزاید.

قرآن کریم، در تبیین ارزشهای والای مسجد به عنوان مرکز عبادت خداوند می‌فرماید:‌

«يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ »[8]

آن مسجدی که از روز نخست بر پایة تقوا بنا شده است، شایسته‌تر است که در آن به عبادت بایستی. در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.

مراتب طهارت

دانشمندان اخلاق نیز طهارت را چهار مرحله می‌دانند:‌[9]

الف- تطهیر ظاهر از نجاست‌ها و خبائت مادی همچون خون، مردار و….

ب-تطهیر اعضا و جوارح از جرایم و گناهان،‌مانند طهارت زبان از دروغ و غیبت و پاکیزگی دست از ستم و سرقت و…

ج- طهارت روح از رذایل اخلاقی و صفات نکوهیده از قبیل تکبر، حسد، حرص و ربا.

د- پاکسازی و تطهیر فکر و ذهن از اندیشه‌های غیر خدایی.

و در پایان این تقسیم بندی، یادآوری می‌شود که رسیدن به مرحلة چهارم از مراتب طهارت، مشروط به طی سه مرحلة قبلی بوده و به حسب معمول تنها در توان انبیاء‌ و صدیقین است، لیکن پرواضح است که خداوند راه رشد و کمال را به روی احدی از بندگانش نبسته و بی جهت کسی را از رسیدن به قیض دیدارش محروم نمی‌سازد.

از عبادت نی‌توان الله شد

می‌توان موسی کلیم الله شد

طهارت و فسلفة آن*

معلوم شد که آیین اسلام ، وجود هر گونه ناپاکی را در لباس و بدن[10] خویش بزدایند . علاوه بر این، نوع خاصّی از طهارت را تحت عنوان وضو، غسل و تیممّ، شرط صحت عبادتها دانسته و هر یک را در شرایطی بر مسلمانان واجب کرده است.

اینجا ممکن است؛ سوالی به ذهن راه یابد و آن اینکه پاک بودن بدن و لباس و یا شستشوی تمام یا قسمتی از بدن، به عنوان غسل یا وضو چه تأثیری در عبادت دارد؟ به عنوان مثال، چرا لازم است انسان قبل از نماز، وضو بگیرد؟ یا در شرایط ویژه‌ای غسل کند؟ یا اگر به آب دسترسی نداشت یا از مصرف محذور داشت، به جای وضو و غسل، تیممّ نماید‌؟ بویژه اگر بدن او تمیز بوده و هیچ گونه آلودگی نداشته باشد، انجام این تشریفات چه ضرورتی دارد؟ آیا در وقتی که انسان دسترسی به آب ندارد، دست زدن به خاک و مالیدن آن به صورت و پشت دستها برخلاف اصول بهداشتی نیست؟

در پاسخ باید گفت طهارت‌های سه گانة فوق، اضافه بر آن که مقدمة عبادت‌هایی از قبیل نماز، روزه وطواف هستند خود نیز عبادت مستقلی به حساب می‌آیند و صرف نظر از دیگر عبادت‌ها به خودی خود موضوعیت دارند، زیرا آثار بسیار مثبت و سازنده‌ای در روح آدمی به جای می‌گذارند که در تحصیل خلق عبادی نقش مستقیم و عمیقی دارند. از این رو در آنها قصد قربت شرط است، به گونه‌ای که اگر فردی همة آداب وضو با غسل یا تیممّ را انجام دهد، ولی قصد قربت نکند تکلیف از او ساقط نمی‌شود. از این گذشته، رعایت وانجام این آداب، اضافه بر آثار ارزندة بهداشتی، نتایج تربیتی و اخلاقی گرانبهایی نیز در پی دارد که اینک به اجمال دربارة هر کدام توضیح می‌دهیم:

الف- فایدة وضو:‌گذشته از این که چند بار شستن صورت و دستها در شبانه روز ‌اثر قابل ملاحظه‌ای در نظافت بدن دارد، وضو گرفتن به خودی خود، موجب نشاط جسم و روشنایی روح است.

حضرت رضا (ع)در مورد علت تشریع وضو می‌فرماید:

دستور وضو وآغاز عبادت به وسیلة آن بدان سبب است که بندگان خدا هنگام ایستادن در برابر او و مناجات با وی پاکیزه‌ باشند،‌دستوراتش را به کار بندد و از آلودگی ها و نجاست‌ها برکنار شوند. علاوه بر این وضو سبب می‌شود که آثار خواب و کسالت،‌از انسان برطرف شود و قلب برای قیام در پیشگاه خداوند نور و صفا یابد.[11]

ب- فایدة عسل: تماس آب با پوست بدن نیز علاوه بر شستشو و نظافت، ‌فواید زیادی دارد. از جمله این که تعادل از دست رفته بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک بدن را تحدید می‌کند. حضرت رضا (ع) دربارة علت تشریع غسل جناب که یکی از اقسام غسل است می‌فرماید:‌

« إِنَّ الْجَنابَةَ خارِجَةٌ مِنْ کُلَّ جَسَدِهِ فَلِذلِکَ وَجَبَ عَلَیْهِ تَطْهیرُ جَسَدِهِ کُلَّهِ »[12]

آنچه موجب جنابت است از همة‌ بدن خارج می‌شود،‌از این رو بر شخض جنب واجب است که همة بدن خود را تطهیر کند.

اولیای بزگوار اسلام برای توجه دادن پیروان خود به هر دو بُعد مادی و معنوی غسل، خواندن این دعا را به هنگام غسل توصیه فرموده‌اند.

«اللَّهُمَّ طَهَّرْنی وَ طَهَّرْلی قَلْبی»[13]

خداوندا! مرا پاک کن! دلم را هم برایم پاک فرما!‌

ج- فایدة تیمم:‌تیمم نیز به نوبة خود، فواید گوناگونی دارد که باختصار به دو مورد از آنها اشاره می‌کنیم:‌

از نظر تربیتی و اخلاقی، تیممّ،‌یک عبادت است و روح عبادی به وضوح در آن هویداست. چه این که در تیممّ، انسان پیشانی خود را که شریف‌ترین عضو بدن اوست با دستی که برخاک زده لمس می‌کند تا کمال فروتنی و تواضع خویش را در پیشگاه خداوند آشکار کند، کنایه از این که دست و پیشانی من در برابر تو، تا آخرین حد خاضع و فروتن است.

از نظر بهداشتی نیز، امروزه در پرتو پیشرفت‌های علمی ثابت شده است که خاک به دلیل داشتن باکتری‌های فراوانی می‌تواند آلودگی‌ها را از بین ببرد، زیرا باکتری‌ها، عهده‌‌دارتجزیة مواد آلی و از بین بردن انواع عفونت‌هایند و اگر غیر از این بود، کرة زمین، ظرف مدّت کوتاهی بر اثر آلودگی‌هی ناشی از لاشة جانداران،‌فضولات، مواد فاسد شده و…،‌به کانونی از عفونت تبدیل می‌شد وادامة حیات در آن غیر ممکن می‌گشت.

بنابراین خاک پاک و به تعبیر زیبای قرآن، «طیب»[14] نه تنها آلوده نیست، بلکه تا حدودی می‌تواند خلا ناشی از کمبود آب را به طور موقت جبران کند. کلمة «صعیدا»‌نیز در‌آیة مربوط به تیمّم،‌ نشانگر دقت نظر قرآن، در پاک و تمیز بودن خاک تیمّم است. زیرا صعید از ماده «صعود» است و منظور از آن خاکهایی است که در نقاط مرتفع و در معرض تابش آفتاب و بارها و دور از آلودگی قرار دارند. پیشوایان اسلام نیز در این مورد بارها تذکر داده‌اند، از جمله در روایتی چنین می‌خوانیم:

«نَهی أَمیرُ المُؤمنینَ أَنْ یَتَیَمَّمَ الرَّجُلُ مِنْ اثَرِ الطَّریقِ»[15]

امیر مؤمنان (ع) از این که کسی با خاک راه تیمم کند، نهی فرمود.

با همة اینها آنچه در تیمّم و سایر طهارت‌ها مهم و علّت تشریع است،‌همان اظهار کرنش در برابر خداوند و تحصیل خلق عبادی است هر چند در روایات برای کسانی که همواره با طهارت زندگی می‌کنند پاداش‌های ارزشمند دیگری از قبیل طول عمر،‌اجر شهید،‌آمرزش گناهان، ثواب حج و… نیز ذکر شده است.[16]


[1] – المنجد،‌ج 1، ص 474.

[2] – جامع السعادات، ملا احمد نراقی، ج3، ص 248، جامعه الدینیه،‌نجف.

[3] – البته فتاوای فقها در مورد ناپاکی‌ها بین ده تا دوازده مورد مختلف است و ‌آنچه ذکر شده فتوای مبارک حضرت امام (ره) می‌باشد.

[4] – بقره (2)، آیه 222.

[5] – احزاب (33)، آیه 33

[6] – توبه (9) ، آیه 28.

[7] – مائده، (5)، آیه 6.

[8] – توبه(9)، آیه 108.

[9] – محجه البیضاء ،‌ملامحسن فیض کاشانی، ج1، ص281، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم.

*- گفتنی است که دانستن فلسفة احکام، هیچ گونه مدخلیتی در وجوب انجام فرامین دینی ندارد و مسلمان موظف است دستورات خداوند را بی‌چون و چرا و تعبداً انجام دهد چه فلسفة آنها را بداند چه نداند، با این وجود دانستن پاره‌ای از علت‌ها که خود شارع آنها را بیان فرموده یا علم بشری آنها را به اثبات رسانده خالی از لطف نیست.

[10] – جز در موارد استثنایی که حکم آنها در رساله‌ةای علمیه بیان شده است.

[11] – وسائل الشیعه، شیح حر عاملی، ج1،ص 257.

[12] – بحار الانوار،‌ج6، ص95.

[13] – همان،‌ج81، ص40.

ر.ک اولین دانشگاه وآخرین پیامبر، شهید سید رضا پاک نژاد، ج13، ص89.

[14] – وَ اِن کُنْتُم مَرْضی…. فَتَیَممَّوا صَعیداً‌ طَیبَّاً (نساء (4)، آیه 43).

[15] – وسائل الشیعه، ج2، ص969.

[16] – ر.ک ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، ترجمة علی اکبر غفاری، ص 32،کتابفروشی صدوق وسائل الشیعه، ج1،‌ص269.


جستجو