جايگاه تاركين نماز در دوزخ
در هنگام جزاء از مجرمين سؤال مىشود «مَا سَلَكَكُمْ فِى سَقَرَ» چه چيز شما را به دوزخ فرستاد، مىگويند: «لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلّيِنَ(3)» ما از نمازگزاران نبوديم. در عالم آخرت رابطه ميان بهشتيان و دوزخيان قطع نمىگردد، بهشتيان مىتوانند از عالم خود وضع دوزخيان
1- وسائل الشيعه، ج 3، ص 7.
2- الميزان، ج 16، ص 198.
3- سوره مدثر آيه 43.
(64)
را مشاهده كنند و لذا از آنها مىپرسند، چرا اهل دوزخ شديد؟ آنها مىگويند: ما نمازگزار نبوديم، اگر نماز مىخوانديم نماز ما را به ياد خدا مىانداخت و نهى از فحشاء و منكر مىكرد و ما را به صراط مستقيم الهى دعوت مىنمود.
علامه طباطبائى(ره) مىفرمايد: در اينجا مراد از صلوة نماز معمولى نيست، بلكه منظور توجه به عبادتى خاص به درگاه خداى متعال كه با همه عبادتها يعنى عبادت در شرايع آسمانى كه از حيث كم و كيف با هم مختلفند، مىسازد(1).
از معصومين عليهمالسلام روايت شده «لاَحَظَّ فِىاْلاِسْلَامِ كَمَنْ تَرَكَ الصَّلاَةَ» كسى كه نمازش را ترك كند، بهرهاى از اسلام نبرده است.و همچنين مىفرمايد: «بَينَ اْلِاْيْمَانِ وَ الْكُفْرِ اَلصَّلاَة(2)» وجه تمايز ايمان و كفر نماز است.
از زراره روايت شده كه گفت: «سَألَتْ اَبَا عَبْدِاللَّهِ عَلَيهِالسّلام عَنْ قَولِ اللَّهِ عزَّ وَ جَلَّ، وَ مَنْ يَكْفُر بِالاِيْمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ قَالَ: تَرْكُ الْعُمَلِ الَّذِى اِقَرَّبِهِ مِنْ ذَلِكَ أَنْ يَتْرُكَ الصَّلَاةَ مِنْ غَيِرِ سُقْمٍ وَ لاَشُغْلٍ» از حضرت صادقپرسيدم از گفتار خداى عز و جل (در سوره مائده آيه پنج) كه مىفرمايد، و آنكه كفر ورزد به ايمان همانا تباه شده است كردار او، فرمود: يعنى ترك كند كردارى را كه به آن اعتراف كرده است و از آن جمله است، ترك نماز بدون كسالت و بيمارى نه از روى اشتغال به فعلى يا كارى.
از رسول خدا روايت شده كه فرمود: «لَيْسَ بَيْنَ العَبْدِوالشَّرْكِ اِلّاتَرْكُ الصَّلَاةِ فَاِذَا تَرَكَهَا فَقَدْ أشْرَكَ» ميان بنده و شرك جز ترك نماز فاصله نيست
1- الميزان، ج 2، ص 153.
2- ميزان الحكمة، ج 5، ص 402.
(65)
و چون نماز را ترك كند، مشرك است(1). همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرمود: «بَيْنَ الْعَبْدِ وَ بَيْنَ الْكُفْرِ تَرْكُ الصَّلوةِ» ميان بندگى خدا و كفر، ترك نماز است.
سبك شمردن نماز
قرآن كريم در مورد سبك شمردن نماز مىفرمايد: «فَوَيْلٌ لِلُمُصَلّيِنَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤنَ(2)» واى بر نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مىسپارند، آنها كه ريا مىكنند.
كسانى كه نه ارزشى براى نماز قائلند و نه به او قاتش اهميتى مىدهند، نه اركان و شرايط و آدابش را رعايت مىكنند، يا عموما آن را فراموش مىكنند و اگر گهگاهى نماز مىخواننداز ترس زبان مردم و مانند آن است، آنها در نمازهايشان ريا مىكنند، مسلما سرچشمه تظاهر و رياكارى عدم ايمان به روز قيامت و عدم توجه به پاداشهاى الهى است.
«آنها كه در نمازشان غافلند، اهتمامى به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باكى ندارند، چه اينكه به كلى از دستشان برود و چه اين كه بعضى اوقات فوت گردد و يا وقت فضيلتش از دست برود و يا اين كه اركان و شرايطش و احكام و مسائلش را ندانسته، نمازى باطل بخوانند، در آيه شريفه تكذيبگر روز جزا به چنين نمازگزارانى تطبيق شده و چنين نمازگزارانى خالى از نفاق نيستند، چون تكذيب روز جزا تنها به اين نيست كه به كلى آن را منكر شود، كسى كه تظاهر به ايمان مىكند و نماز مسلمانان را مىخواند، اما طورى مىخواند كه عملاً نشان مىدهد باكى از روز جزا ندارد، او نيز روز جزا را تكذيب كرده است، كسانى كه عبادت را در انظار مردم انجام
1- نهجالفصاحه حديث 3396.
2- سوره مائده آيات 4و5.
(66)
مىدهند و يا در انظار بهتر و غليظتر انجام مىدهند، اينگونه افراد شكارچيانى هستند كه با زبان شكار، حرف مىزنند، تا شكار به دام آنها بيفتد، در بين مسلمانان خود را مسلمانتر از آنان جلوه مىدهند و معلوم است، اگر در بين ملتى ديگر قرار بگيرند، چهره آن مردم را به خود مىگيرند(1).
زراره مىگويد: از امام باقر شنيدم كه فرمود: مردى وارد مسجد پيامبر شد و سجده خود را آنگونه كه شايسته بود انجام نداد و سجدهاى سبك بجا آورد، پيامبرفرمودند: اين مانند كلاغى است كه به زمين نوك مىزند و اگر با اين حالت بميرد به دين محمدنرفته است(2).
معصوم مىفرمايد: «الَصَّلوةُ عِمَادُ الدِّيِنِ فَمَنْ تَرَكَ صَلاَتُهُ مَتَعَمِّدًا فَقَدْ هَدَمَ دِيَنُهُ وَ مَنْ تَرَكَ أَوْقَاتِهَا يَدخُلِ الْوُيْلَ وَ أدْفَى جَهَنَّمَ كَما قَالَ اللَّهُ تَعالى فَوَيلٌ لِلْمَصَلّيِنَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ» نماز ستون دين است پس كسى كه عمدا نمازش را ترك كند دينش را نابود كرده است و كسى كه اوقات نماز ار ترك كند و نماز را اول وقت به سبب كوتاهى به جا نياورد، داخل در ويل مىشود ـ ويل وادى است در جهنم ـ همانطور كه خداوند تعالى فرمود: واى بر نمازگزارانى كه در نمازشان سهلانگارى و كوتاهى مىكنند.
ريا و كسالت در نماز، نشانه نفاق است
قرآن كريم در اين زمينه مىفرمايد:
«اِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونِ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ اِذَا قَامُوا اِلىَ الصَّلوةِ قَامَوا
1- الميزان، جلد 20، ص 634.
2- امالى صدوق(ره) ص 291.
(67)
كُسَالى يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لَايَذْكُرُونَ اللَّهَ اِلاَّ قَلِيلاً(1)».
منافقان مىخواهند خدا را فريب دهند و هنگامى كه به نماز بايستند، از روى كسالت مىايستند، در برابرمردم ريا مىكنند و خدا را جز اندكى ياد نمىنمايند.
آنها از خدا دورند و از راز و نياز با او، لذت نمىبرند و به همين دليل با كسالت و بىحالى نمازمىگزارند و چون به خدا و وعدههاى او ايمان ندارند، اگر عبادت يا عمل نيكى انجام دهند، آن نيز از روى ريا است، نه به خاطر خدا و اگر ذكرى هم بگويند و يادى از خدا كنند، از صميم دل و از روى آگاهى و بيدارى نيست و اگر هم باشد، بسيار كم است.
اينجاست كه به مفهوم كلام امام باقر پى مىبريم كه فرمودند: «لاَ تَقُمْ اِلَى الصَّلوةِ مُتَكَاسِلاً وَ لَا مُتَنَافِسا وَ لاَ مُتَثَاقِلاً فَاِنِهَّاَ خِلَلُ النِّفَاقِ فَانَّ اللَّهَ نَهَى الْمُؤمِنيِنَ اَنْيَقَومُوااِلىَ الصَّلوةِ وَ هُمْ سُكَارَى يَعنِى مِنَ النَّومِ(2)».
هنگام كسالت و نعوست و سنگينى اقامه نماز نكنيد، زيرا اينگونه نمازگزاردن، از نشانههاى نفاق است و خداوند تعالى، همانا نهى نموده مؤمنين را از اينكه در هنگامى كه خواب آلوده و خمار هستند، اقامه نماز كنند.
در بخشى از حديث شريف معراج آمده است: «يَا اَحْمَدَ عَجِبْتُ مِنْ ثَلاثِةِ عَبْيدٍ: عُبْدٌ دَخَلَ فِى الصَّلوةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ اِلى مَنْ يَرفَعُ يَدَيْهِ وَ قُدّامَ مَنْ هُوَ وَ هُمْ يَنْعِسُ…» اى محمد از سه دسته از بندگانم در شگفتم:
دسته اول: بندهاى كه به نماز مىايستد و مىداند دستان خود را به سمت چه كسى بلند كرده و در برابر چه كسى ايستاده و در عين حال خواب آلوده است.
1- سوره نساء آيه 142.
2- ميزان الحكمة، ج 5، ص 398.
(68)
نماز يعنى اينكه بنده در برابر خدا بايستد و اظهار بندگى كند و دست نياز به سوى او داشته باشد، كسى كه به نماز مىايستد، بايد محضر خدا را درك كند و بداند در برابر چه مقامى ايستاده و در نتيجه وظيفه بندگى را با نهايت خضوع و خشوع به جا آورد، در روايتى وارد شده است، كسى كه نماز مىخواند، ولى دل به نماز نمىسپرد، آيا نمىترسد كه او را به صورت الاغ مسخ كنم، آيا كسى كه خداوند از روى لطف به او اجازه داده در حضور او بايستد و با او سخن بگويد و به مناجات بپردازد، جا دارد كه از او غافل گردد!!؟
اگر كسى به خدا اعتماد نداشت و معتقد نبود كه در محضر خداست، طبيعى است كه به او اعتنائى نكند، اما كسى كه به خدا اعتقاد دارد و مىداند در برابر او ايستاده، بى اعتنايى به او زشت و ناشايست است. از رسول خدا روايت شده كه فرمود: «مَنْ أَحْسَنَ صَلَوتَهُ حِينَ يَراهُ النَّاسُ ثُمَ أسَاءَهَا حَيَن يخْلَو فَتِلْكَ اِسْتَهَانُهُ اسْتِهَانَ بِهَا رَبَّهُ(1)».
هر كس در حضور مردم نماز خويش را نيكو كند و چون به خلوت رود، آن را بد به جا آورده، اين اهانتى است كه به پروردگار خويش مىكند.
همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرمود: «صَلاةُ الرِّجُلِ تَطَوُّعا حَيْثُ يَرَاهُ النَّاسُ تَعْدِلَ صَلاَتَهُ عَلَى أَعيُنِ النّاسِ خَمْسا و عِشرِيَن» نماز مرد كه به دلخواه درجائى كه مردم او را نبينند اقامه كند، برابر بيست و پنج نماز است كه در ديد مردم بجا آورد(2)».
1- نهجالفصاحه حديث 2835.
2- نهجالفصاحه حديث 1847.
(69)
دوستى با كسانى كه نماز را تمسخر مىكنند جايز نيست
«وَاِذَا نَادَيْتُمْ اِلَى الصَّلوةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوا وَ لَعِبا بِاَنَّهُم قَوْمٌ لاَيَعقِلوُنَ(1)».
هنگامى كه اذان مىگوئيد و مردم را به نماز مىخوانيد، كسانى آنرا به مسخره و بازى مىگيرند، اين به خاطر اين است كه آنها جمعى هستند كه درك نمىكنند.
خداوند متعال در آيات قبل از اين به مؤمنان دستور مىدهد، كه از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهيزند و لذا براى تحريك عواطف آنان و توجه دادن به دليل اين حكم، آيه فوق را مطرح مىكند، ولى سخن در اين است كه چرا آنان به استهزاء مىپردازند؟
دليلى كه آنها به استهزاء دست مىزنند، براى اين است كه آنان مردمى سبكسر و بىعقلند و نمىتوانند از نظر تحقيق به اين اعمال دينى و عبادتهائى كه عبادت حقيقى است بنگرند و فوائد آن را كه همانا نزديكى به خداى متعال و تحصيل سعادت دنيا و آخرت است درك كنند.
تضييع نماز نشانه ناخلفى است
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلوةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيّا(2)».
بعد از آنها فرزندان ناشايستهاى روى كار آمدند كه نماز را ضايع كردند و پيروى از شهوات نمودند و به زودى مجازات گمراهى خود را خواهند ديد.
در آيه قبل از هدايت يافتگان و كسانى كه از قوم نوح، بر كشتى سوار شدند و از اقوام ديگر
1- سوره مائده آيه 58.
2- سوره مريم آيه 59.
(70)
پيامبران، كسانى كه اهل نجات بودهاند، افرادى كه وقتى آيات خداوندرحمان بر آنها خوانده مىشد به خاك مىافتادند و سجده مىكردند و اشك از چشمانشان سرازير مىشد، سخن به ميان آمد و سپس از گروهى كه از مكتب انسان ساز انبياء عليهم السلام جدا شدند و پيروانى نا خلف از آب در آمدند، سخن مىگويد.
در اينكه منظور از ضايع كردن نماز، ترك نماز است و يا تأخير از وقت آن و يا انجام دادن اعمالى كه نماز را در جامعه ضايع كند، مفسران احتمالاتى دادهاند، ولى آنچه صحيحتر به نظر مىرسد، انجام دادن اعمالى است كه نماز را در جامعه ضايع كند.
نماز سدى است در ميان انسان و گناهان، هنگامى كه اين سد شكسته شود، غوطهور شدن در شهوات نتيجه قطعى آن است و سقوط و انحراف از فراموش كردن ياد خدا شروع مىشود.
مراد از ضايع كردن نماز فاسد كردن آن است، به اينكه در آن سهلانگارى و بىاعتنايى كنند و در نتيجه كار به جائى برسد كه آن را بازيچه قرار دهند و در آن دخل و تصرف نمايند و سرانجام بعد از قبولش به كلى تركش كنند و ضايعش نمايند.
رسول خدا مىفرمايد: «لَيْسَ مِنّىِ مَنْ اِسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ لاَيَردُ عَلُىَّ الْحَوضَ لاَ وَاللَّهِ(1)» كسى كه نمازش را سبك بشمارد از من نيست و به خدا قسم در حوض كوثر بر من نمىگذرد.
1- ميزان الحكمه، ج 5، ص 405.
(71)