حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نامه خود به سفیر دومش محمد بن عثمان ، می نویسد :
اما در مورد علت غیبت ، خدای تبارک و تعالی می فرماید : « ای کسانی که ایمان آورده اید هرگز نپرسید از مسائلی که اگر فاش شود شما را اندوهگین سازد ». هر یک از پدران من بیعتی از طاغوتهای زمان بر گردن داشت ولی من هنگامی ظهور خواهم نمود که بیعت احدی از طاغوتها به گردنم نباشد.
واما کیفیت انتفاع مردم از وجود من همانند انتفاع آنها از خورشید است، هنگامی که ابرهای تیره آن را بپوشانند، و من برای اهل زمین امان هستم همانطور که ستارگان برای اهل آسمان امانند، در مورد چیزهایی که به شما سودی نخواهد بخشید پرسش نکنید و در مورد آنچه به شما بیان شده خود را به زحمت نیندازید «و أکثروا من الدّعاء الّا بتعجیل الفرج فانّ فی ذلک فرجکم و السلام علی من اتّبع الهدی ». در رابطه با تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما نیز به آن بسته است و سلام بر کسی که از هدایت پیروی کند.
همچنین در توقیع شریفی که به دست حسین بن روح نوبختی سومین سفیر امام صادر شده است حضرت بقیة الله قسمتی از راز غیبت را چنین بیان کرده اند : کسی که بازگو کند بازخواست می شود، آنکه بازخواست شود افشاء می کند و آنکه افشاء کند هدر می دهد .
در یک جمع بندی کلی علل غیبت حضرت ولیعصر (عج) را در سه مورد می توان خلاصه نمود.
الف) آزمایش مردم
ب) حفظ جان امام
ج) آزادی از یوغ بیعت با طاغوتهای زمان
دوران غیبت
غیبت حضرت حجت علیه السلام به دو بخش تقسیم می شود، غیبت صغری و دیگری غیبت کبری ، در غیبت صغری، سفیران چهارگانه اش با او تماس داشته اند، ولی در غیبت کبری نائب خاص نداشته و فقهای جامع الشرائط به عنوان نائبان عام او می باشند.
غیبت صغری، از لحظه ولادت حضرت آغاز و تا وفات چهارمین سفیر ایشان ادامه می یابد که مدت زمان هفتاد و چهار سال طول کشیده است و دوران سفارت از زمان شهادت امام عسکری آغاز شده و مدت زمان آن شصت و نه سال و شش ماه و پانزده روز می باشد.
قابل ذکر است که بعد از امام هشتم علیه السلام، دیگر امامان معصوم برای همگان ظاهر نمی شدند، بلکه فقط برای خواص شیعه آن هم در موارد خاص، در جمع حضور می یافتند، حتی پاسخ سؤالات و رفع نیازمندیهای آنها را غالباً از پشت پرده انجام می دادند تا شیعیان برای غیبت حضرت بقیةالله آموزش دیده و آماده شوند.
حضرت حجت در نامه ای به یکی از سفیرانش می نویسد : پدرم با من عهد بسته که در روی زمین خدا دورترین و مخفی ترین نقطه آن را برای اقامت خود برگزینم تا امر من پوشیده بماند و محل زندگی ام از حیله دشمنان و گمراهان در امان باشد، این پیمان مرا به کوههای بلند و پر از وحوش و طیور سوق داده است و مرا از دشتها و بیابانها دور ساخته تا روز موعود فرا رسد و فرمان حق صادر شود و ترس از بین برود .
نوّاب چهارگانه و خاص حضرت بقیة الله (عج)
همانگونه که بیان شد امام علیه السلام در دوران غیبت صغری چهار سفیر خاص داشته و شیعیان از طریق این سفیران با امام ارتباط برقرار می کرده اند و بعد از این سفیران چهارگانه که دوران غیبت کبری شروع شده سفارت حضرت به فقهای جامع الشرائط به عنوان نوّاب عام واگذار شده است.
اولین نائب خاص حضرت، ابو عمرو عثمان بن سعید عمروی اسدی است، ایشان پیش از تولد امام عصر روحی له الفداه به مدت پنج سال وکیل امام هادی و امام عسکری علیه السلام و نماینده آن بزرگواران بوده و در میان شیعیان با نام «زیّات» یا «سمّان» به معنی روغن فروش شهرت داشته است و این لقب را برای پوشش نهادن برای وکالت و نیابت امام علیه السلام به خود اختصاص داده و به تجارت زیتون و روغن اشتغال داشت و برای لشکریان بنی العباس روغن تهیه می کرد و پنج سال نیز نماینده و نائب امام عصر علیه السلام بوده است.
ایشان مورد اطمینان حضرات معصومین بود تا جایی که امام عسکری علیه السلام به وکیل دیگر خود در قم که احمد بن اسحاق نام داشته می فرماید :«العمری ّ ثقتی، فما ادّی الیک عنّی یؤدّی و ما قال لک فعنّی، یقول : فاسمع له و أطع فانّه الثقة المأمون 226».عمری مورد اطمینان من است آنچه از من نقل کند بی تردید از من شنیده و آنچه بگوید از زبان من می گوید : از او بشنو و از وی اطاعت کن او امین و مورد وثوق می باشد.
حضرت حجت روحی له الفداه از هر فرصتی برای ارشاد شیعیان استفاده می نمود و با ابزار مختلف به هدایت آن می پرداخت، با رحات عثمان بن سعید، در توقیع شریفی که برای فرزندش محمد بن عثمان نوشتند ضمن تسلیت گوئی به او و اظهار غم واندوه خود فرمودند «کان من کمال سعادته ان رزقه تعالی ولداً مثلک یخلفه من بعده و یقوم مقامه بأمره و یترحّم علیه 227 ». از کمال سعادت او این بود که خداوند فرزندی چون تو به او عنایت فرمود که جای او بنشینی و منصب سفارت و نیابت خاصه او را به عهده بگیری و از خدا برایش طلب رحمت کنی.
بدین ترتیب ابو جعفر محمد بن عثمان عمروی اسدی به عنوان سفیر دوم امام علیع السلام به نیابت منصوب شد، ایشان حدود چهل سال مقام والای نیابت خاصه را بر عهده داشت و در سال 305 هجری قمری رحلت نمود.
حضرت حجت علیه السلام در مورد وثاقت او می فرماید : «و امّا محمّد بن عثمان العمریّ رضی الله عنه و عن ابیه من قبل فانّه ثقتی و کتابه کتابی ».
محمد بن عثمان که در آخر عمر پیرو ناتوان شده بود، در مجلسی در جمع شیعیان حاضر می گوید : به من امر شده که به ابوالقاسم حسین بن روح به عنوان نائب خاص امام علیه السلام وصیت نمایم 229 و بدین صورت سومین نائب حضرت بقیة الله به نیابت منصوب گردید ایشان حدود بیست و یک سال متصدی مقام نیابت بوده ودر سال 326 درگذشت.
حسین بن روح برای امام نامه ای نوشت و در آن از حضرت اجازه خواست تا به حج و زیارت خانه خدا مشرف شود ولی امام علیه السلام اجازه ندادند، در زمانی دیگر نامه ای نوشت و اجازه خواست ، این بار حضرت اجازه داد و دستور دادند با آخرین قافله حرکت کند 230 و او نیز چنین کرد، در آن سال تمام قافله هائی که عازم حج بودند به دست قرامطه کشته شدند مگر همین قافله آخری که جان سالم به در برد.
پس از ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، امام علیه السلام ابوالحسن علی بن محمّد سمری را به نیابت خویش منصوب فرمودند ایشان مدت سه سال عهده دار این منصب بود و در سال 329 هجری قمری رحلت نمود و با رحلتش باب سفارت و نیابت خاصه بسته شد.
حضرت بقیةالله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در روزهای آخر عمرش به او نوشتند : «فاما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة حدیثنا فانّهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم » و بدین گونه ولایت عامه و مرجعیت شیعه به منظور استمرار حاکمیت ولایت اهل بیت علیه السلام پایه گذاری شد.
آخرین توقیع به علی بن محمد سمری
علی بن محمد سمری در آخرین روزهای عمر خویش بیمار بود روزی نامه ای را آورد و مهر آن را گشود، آن توقیع شریف از حضرت مهدی علیع السلام بود و آن را قرائت کرد.
متن آخرین توقیع حضرت به علی بن محمد سمری
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا علی بن محمد سمری اعظم الله اجر اخواتک فیک.
خداون اجر برادرانت را در سوگ تو افزون سازد.
فانّک میّت ما بینک و بین ستّة ایام، فاجمع امرک و لا توص الی احد.
تو شش روز دیگر رحلت خواهی نمود کارهایت را فراهم ساز و به کسی وصیت مکن.
فیقوم مقامک بعد وفاتک فقد وقعت الغیبة التامة الّا بعد ان یأذن الله تعالی ذکره.
پس کسی را به جانشینی خود برمگزین زیرا غیبت کامل فرا رسیده است و دیگر تا روزی که خداوند تعالی بخواهد ظهوری نیست.
و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتی من شیعتی من یدّعی المشاهدة.
و آن مدت بس دراز خواهد بود که دلها را قساوت گرفته و زمین پر از ظلم و ستم خواهد شد. در این دوران بعضی از شیعیان ادعای مشاهده مرا می کنند.
ألا فمن ادّعی المشاهدة قبل خروج السّفیانی و الصیحة فهو کذّاب مفتر و لا حول و لا قوّة الّا بالله العی العظیم».
آگاه باشید که هر کس ادعای مشاهده کند پیش از خروج سفیانی و وقوع صیحه دروغ گفته است، که هیچ حول و قوه ای جز برای خدای بزرگ و متعال نمی باشد.
وظایف و فعالیتهای اساسی سفیران خاص
با نگاهی اجمالی به احادیث و روایات و نقل تواریخ وظایف اساسی نوّاب آن حضرت را می توان در چند بند خلاصه نمود.
1- پنهان داشتن نام و مکان حضرت.
2- سازماندهی وکلای محلی امام علیع السلام در عصرغیبت.
3- گرفتن حقوق و اموال متعلق به امام علیه السلام و مصرف آن در جای خودش.
4- پاسخگوئی به سؤالات فقهی و مشکلات اعتقادی و فکری امت اسلام.
5- مبارزه با مدعیان دورغین.
کلام رسول خدا علیع صلی الله علیه و اله و سلم در مورد غیبت کبری
غیبت کبری امام علیه السلام در روز 15 شعبان سال 329 هجری قمری با رحلت علی بن محمد سمری و قرائت متن توقیع آن حضرت آغز شد که تا کنون هم ادامه دارد، در آن روز عمر شریف حضرت 74 سال تمام بود که مدت چهار سال و ش ماه و بیست وسه روز آن را در عهد امام عسکری سپری نموده و مدت شصت ونه سال و پنج ماه و هفت روز دوران نوّاب چهارگانه حضرت بوده است.
نبی مکرم اسلام در مورد غیبت آن حضرت می فرماید: سوگند به خدائی که مرا به حق برانگیخت قائم اولاد من بر اساس پیمانی که خدا به وسیله من با او بسته از دیده ها غائب می شود. تا بیشتر مردمان بگویند : خدا نیازی به آل محمّد ندارد.
گروهی در نشانه های او دچار شک وتردید شوند، هر کس آن زمان را درک کند محکم به دین خود چنگ زند و راه شک راببندد، تا شیطان نتواند او را به شک انداخته از دین و آئین بیرون برد. خداوند تعالی شیطان را دوست و ولیّ کسانی قرار داده که به خدا ایمان نمی آورند ».
انتظار فرج
پس از غیبت آن ماه کنعانی ، محبان و شیعیان آن حضرت صبح و شام در فکر و یاد او بوده و انتظار او را می کشند و از آنجا که این غیبت طولانی پیش بینی شده بود حضرات معصومین علیع السلام هم اوضاع و احوال شیعیان را در عصر غیبت بیان کرده اند و کسانی به سر منزل مقصود می رسند و به نجات و سعادت ابدی دست می یابند که اعتقادشان نسبت به وجود او و ظهورش ثابت مانده باشد لازم می دانیم در باب انتظار روایاتی را از آن بزرگواران نقل و این سطور را به آن مزین نمائیم.
وجود مقدس رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود : «انتظار الفرج بالصبر عبادة 234» و «افضل اعمال امّتی انتظار فرج الله عزّوجل » و «افضل العبادة انتظار الفرج » و همچنین امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این زمینه فرمود :
«افضل عبادة المؤمن انتظار فرج الله » و «انتظاروا الفرج و لاتیأ سوا من روح الله فانّ أحبّ الاعمال الی الله عزّوجل انتظار الفرج »
و از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود : «من کان مع القائم فی فسطاطه لابل کان بمنزلة الضّارب بین یدی رسول الله بالسیّف ».
1- ترجمه : انتظار فرج با بردباری عبادت است.
2- با ارزش ترین اعمال امت من انتظار گشایشی از ناحیه خدای متعالی است.
3- با فضیلت ترین بندگی ها انتظار گشایش و فرج است.
4- با فضیلت ترین بندگی مؤمن انتظار گشایش از طرف خداست.
5- منتظر فرج باشید و از لطف و رحمت خدا نامید نشوید همانا محبوب تریت اعمال نزد خدا انتظار فرج است.
6- کسی که در حال انتظار برای ظهور حضرت مهدی بمیرد مانند کسی است که همواره قائم در چادر فرماندهی او باشد.
بلکه مانند کسی است که در کنار رسول خدا با شمشیر با دشمنان جنگیده است.
اعتقاد به مهدویت اختصاص به شیعه دارد
آرزوی یک مصلح جهانی همواره در دل خداپرستان وجود داشته است و تما پیامبران الهی و سفیران آسمانی نویدهائی درباره وی ابراز نموده اند، مسأله مهدویت و نوید ظهور مصلحی جهانی در آخرالزمان در اسلام از ابتداء مطرح بوده و موضوعی ریشه دار است و این اعتقاد از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم مطرح شده است.
در میان اهل سنت نیز این اعتقاد فراگیر بوده و کتب زیادی که بالغ بر پنجاه جلد کتاب مستقل در موضوع مهدویت است توسط علمای اهل سنت به نگارش در آمده که بعضی از آنها مانند کتاب صاحب الزمان نوشته ابوالعنس محمد بن اسحاق بن ابراهیم کوفی است که در سال 255 هجری قمری پیش از ولایت حضرت بقیة الله به رشته تحریر درآمده است.
اعتقاد به مصلح جهانی و مهدویت از ضروریات دین اسلام به شماره می رود، یوسف بن یحیی المقدسی الشافی در کتاب خود روایتی را از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نقل کرده و می گوید :
حضرت فرمودند : « من کذّب بالمهدی فقد کفر» کسی که مهدی علیه السلام را تکذیب کند به تحقیق که کافر است.
علاوه بر اینکه اعتقاد به مهدویت از ضروریات اسلام به شمار می رود از اعتقاد حتمی و قطعی تمام ادیان الهی نیز می باشد که به ذکر گونه ای از افکار و عقائد دیگران در این باب می پردازیم.
امام زمان علیه السلام در انجیل
در مورد مصلح جهانی در انیل لوقا چنین می خوانیم : «کمرهای خود بسته ، چراغهای خود افروخته دارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند، خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد، پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی کهگمان نمی برید پسر انسان می آید ». همچنین در تورات در مورد مصلح جهانی که از او تعبیر به روح خدا شده چنین می خوانیم : «و نهالی از تنه یسّی (نام پدر حضرت داوود) بیرون آمده شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت، مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد، در تمامی کوه قدس ضرر و فسادی نخواهد کرد زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد ».
در کتاب مزامیر از عهد عتیق به نقل از زبور حضرت داوود چنین وعده داده شده است : «شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند وارث زمین خواهند شد هان! بعد از زمانی شروری نخواهد بود، در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و زمین میراث آنان خواهد بود تا ابد ».
زرتشتیان نیز به مصلح جهانی معتقد بوده و در جاماسب نامه در مورد او چنین آمده است : «سوشیانش (نجات دهنده بزرگ) دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و هم گفتار و هم کردار گرداند » و در یکی از کتب هندوها در مورد مصلح آخرالزمان می خوانیم : این مظهر ویشنو در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالیکه شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد ظاهر می شود و افراد شرور را تماما هلاک می سازد و خاقت را از نو تجدید و پاکی را باز خواهد گرداند و در انقضای عالم ظهور خواهد کرد .
آری ظهور حضرتش از مسلمات عقائد بشری و ادیان الهی به شمار می رود و خصوصا در مکتب انسان ساز اسلام اعتقاد به مهدویت و انتظار ظهور حضرت بقیة الله به عنوان یک اصل مسلم به وجود و ظهورش اشاره کرده و گاهی با رمز و اشاره و گاهی واضح و آشکار به ذکر علائم ظهورش پرداخته اند. ما در اینجا به ذکر خلاصه ای از آن پرداخته و خوانندگان عزیز را در این زمینه به کتابهای مفصل که در این باب نوشته اند ارجاع می دهیم.
ظهور آن حضرت حتمی است
رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم ظهور حضرتش را از حتمیّات دوران زندگی بشر و از ضروریات عالم هستی دانسته و فرموده اند :
«لو لم یبق من الدّنیا الّا یوم واحد لطوّل الله ذلک الطوّل الله ذلک الیوم حتّی یخرج رجل من ولدی فیملؤها عدلاًً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظاماً » . اگر از دنیا فقط یک روز باقی نماند خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا اینکه مردی از فرزندان من خروج کند و پر می سازد زمین را از عدل و قسط همانگونه که پر شده از ظلم وجور .
چون ظهور حضرتش نزدیک شود در بیست و سوم رمضان از شبهای قدر در یکی از سالهای فرد با نام قائم علیه السلام ندا می شود و آن شب جمعه است، شورشها و فتنه ها برمی خیزد و انسانها دسته دسته از هرج ومرج کشته می شوند آنگاه منادی که همانا جبرئیل امین وحی خدا خواهد بود از آسمان ندا می کند که این فلانی و قائم آل محمد است و به فرمانش گوش دهید و او را اطاعت کنید .
حال که بحث کوتاه ما در مورد دوران غیبت حضرت به پایان رسید این سؤال پیش می آید که : اکنون که غیبت طولانی او موجب انکار او می شود، پس چرا ظهور نمی کند؟
امام معصوم علیه السلام هرگز نباید از صحنه حوادث به دور باشد مگر اینکه فرمان قطعی خدای متعال باشد که در این صورت امتثال امر خواهد نمود، لازم به ذکر است که غیبت حضرت صاحب الزمان علیه السلام از توده مردم به این معنی نیست که از خواص و بزرگان و برگزیده گان شیعیان نیز پوشیده باشد بلکه مطابق روایات همواره سی نفر از اوتاد و اولیاء خدا از خواص شیعیان در محضر آن مهر تابان و قبله خوبان افتخار خدمتگذاری دارند.
هنگامی که اجل یکی از آنها فرا رسید دیگری به جای او برگزیده می شود، تا حجت خدا احساس غربت نکند که او قلب عالم امکان و راز بقای عالم است. علاوه بر این غیبت حضرت ولیعصر علیه السلام از دیدگان دشمنان به جهت ترس از آنها بر جان امام است و غیبت آن حضرت روحی و ارواح العلالمین له الفده از چشم دوستان و شیعیانش به واسطه ترس بر آنهاست تا بدین وسیله جان آنها را حفظ کند تا روز موعود فرا رسد و آن خورشید تابان از پس ابرها درخشش نماید و با نور هدایت خویش بشریت را از گمراهی و ضلالت نجات داده و زمین را که از ظلم و جور و ستم پر شده است از قسط و عدل و داد سرشار نماید.