بسمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الحَمْدُ اللهِ رَبَّ العالَمین وَالصّلوه وَ السّلام عَلَی مُحمّد وَ آلِهِ الطاهرین أَجَمعین سَیَّما بَقیَّة الله فی الأَرَضین وَاللّعْن عَلَی أَعدائهم أَجمعین.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ*وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ* َأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
ای مومنین «ربا» مخورید و با تاخیر زمان پرداختِ دین، بر سود خود نیفزائید و از خدا بترسید تا به فلاح و رستگاری برسید. و از آتش و عذابی که برای کافران مهیا شده است بپرهیزید که مبادا شما هم در نتیجه ربا خواری به این آتش بسوزید. حکم خدا و رسول خدا (ص) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت اِلا هی بشوید.
از این دو آیه قرآن مجید این مطالب استفاده می شود:
1- ربا خواران از داشتن ایمان کامل محروم هستند.
2- ربا خواران تقوا و خوف از آتش جهنم ندارند.
3- ربا خواران در پرتگاه همان آتشی که برای کافران مهیا شده است قرار دارند.
4- ربا خواران از فلاح و رستگاری نیز محروم می باشند.
5- جامعه ای که با نظام رباخواری همدوش و همراه است از اطاعت خداو و رسول خدا (ص) بدور است.
6- جامعه ربا خواری از رحمت و لطف خداوند محروم است.
قران مجید دو گناه را زشت تر و سنگین تر از همه گناهان معرفی می کند
در قرآن کریم هیچ یک از گناهان کبیره از قبیل آدم کشی ، شراب خواری، زنا و ظلم که باعث غضب خداوند و آتش سوزان جهنم می شوند به اندازه گناهِ ربا خواری و گناه گرایش به کافران ، زشت و بزرگ معرفی نشده است.
قرآن مجید نسبت به این دو گناه بیش از همه گناهان تشدید و تاکید به عمل می آورد و آنها را بیش از همه گناهان موجب سقوط از مقام والای انسانیت و انحطاط جامعه و گرفتار شدن به غضب و عذاب خدا معرفی می کند.
چراگرایش به کافران و ربا خواری بزرگ ترین گناهان است؟
علت این مطلب این است که هر گناه هر چند فساد و اختلال در زندگی انسانها به وجود می آورد وموجب عواقب و آثار زیانبار می گردد ولی «گرایش به کفره» و «ربا خواری» فساد و اختلال در همه ابعاد زندگی به طور فراگیر به وجود می آورند و فطرت انسان را که بر اساس ایمان و اعتقاد به معارف اِلهی و ترحم و عطوفت بر انسان ها پی ریزی شده است را تغییر می دهند.
گرایش به کافران و دوست داشتن آنها رفته رفته موجب سلطه پذیری از کافران و مستکبران می شود و روشن است تسلط آنها بر نظام فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی مسلمانان. جامعه اسلامی را از مسیر صحیح و اسلامی خارج می کند و سرنوشت مسلمانان را به دست مستکبران می دهد در نتیجه عزت و استقلال و عظمت و حیثیت آنها از دست می رود.
ربا نظام اقتصادی جامعه را از مسیر اسلامی و فطری خارج می کند و روابط ظالمانهای را در جامعه حاکم می سازد و در نتیجه رکورد اقتصادی، و فساد و گرانی و بیکاری که ریشه بسیاری از مفاسد است را به وجود می آورد که این مطلب با توفیق خداوند از بحث ما روشن تر خواهد شد.
جریان تاریخ، گواه روشنی بر منطق قرآن کریم است
چنانکه می بینیم ،جریان تاریخ و گذشت زمان حکمت منطق قرآن در رابطه با این دو گناه را روشن کرد چه اینکه مداهنه و گرایش به دشمنان اسلام و شیفته شدن به آنها باعث سلطه پذیری مسلمانان گردید و راه سلطه گری آنها به کشورهای اسلامی باز شد و در نتیجه مستکبران و دشمنان اسلام به استضعاف فکری و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کشورهای اسلامی پرداختند و مسلمانان در نتیجه خود کم بینی و خود باختگی و از دست دادن هویت اسلامی خود، حیثیت و عظمت و وحدت خود را از دست دادند و در چنگال سلطه گری آنها به اسارت و بردگی گرفتار شدند.
و شیوع ربا، باعث تراکم ثروت و سرمایه در دست یک طبقه و پدید آمدن رکورد اقتصادی، فقر و پریشانی و بیکاری و احتیاج در طبقه دیگر گردید.
در نتیجه طبقهای بدون زحمت و فعالیت به ثروت رسیدند و در تجمل و اسراف و کامیابی غوطه ور گردیدند و عده ای در میان امواج پریشانی و بیکاری و گرانی و محرومیت و فقر غرق شدند سرانجام محیط عاطفه و برادری و خیر خواهی و وحدت اسلامی که منظور اسلام بود به فضای حرص و سود جوئی و عداوت و ظلم مبدل گردید.
عبارات قران مجید درباره ربا:
قران کریم در هفت مورد از «ربا» سخن گفته و این بلای خانمانسوز را به عنوان ظلم بر بشریت مورد تقبیح قرار داده است و با عبارت وَمَنُْ عَادَ فَأُولئِکَ أََصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ.
ربا خوارانی که پس از تذکر و موعظه باز هم به ربا خواری ادامه می دهند را اهل همیشگی آتش جهنم معرفی کرده است.
چه این که می دانیم تعبیر أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ در 12 جای قرآن درباره کافران به کار گرفته شده است.
بنابر این عذاب رباخواران مانند عذاب کافران است و خداوند همان خشمی را که بر کافران دارد بر رباخواران هم دارد.
قرآن کریم در یک مورد با تعبیر فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ ربا خواران را در حال جنگ با خدا و پیغمبر خدا (ص) قلمداد می کند و در موردی ربا خواری را شیوه یهود که با پشت پا زدن به کتاب آسمانی تورات به ربا خواری افتادند معرفی می نماید و بالاخره «ربا» را نقطه مقابل مساعدت و کمک مسلمانان نسبت بهم می داند و آن را چنانکه گفتیم بزرگ ترین گناه به حساب می آورد.
این است نتیجه روگردانی از احکام قرآن
متاسّفانه ارتکاب و شیوع این دو گناه جامعه مسلمانان را به وضع اسَفباری کشانده است مسلمانانی که روشن ترین شاخصة آنها بنا به تعبیر راهگشای قرانی باید أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمُ باشد به جای صلابت و شدت در راه حفظ اصول و ارزش های اسلامی، شیفته و فریفته تمدّن دنیای استکباری شدند و در برابر سلطه گران خاضع گردیدند و حتی با آنها پیمان سازش و اتحاد بستند و تقلید و تبعیت از آنها را تنها راه ترقی و پیشرفت خود دانستند و در نتیجه زیر چتر سلطه گری آنها قرار گرفتند.
و از طرفی به جای رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ و ایجاد محیط صفا و صمیمیت و وحدت و اتحاد و مهربانی و کمک به یکدیگر، فضای حرص و سود جوئی و اختلاف و دشمنی به وجود آوردند تا اینکه در نتیجه، وضع به جائی رسد که نمی بایست برسد.
زاحکام قران چو سر تا فتند
به جای خوشی ناخوشی یافتند
در تفسیر شریف مجمع البیان می گوید: پس از اینکه آیات مربوط به «ربا» از جانب خداوند با تشدید و تاکید از ربا خواری نهی کرد این آیه نازل گردید:
وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ
یعنی از روزی که همه شما انسان ها به محضر پروردگار بازگشت می کنید و به هر کس مطابق کردار او در دنیا پاداش یا کیفر داده می شود و هیچ کس در آن روز مورد ستم قرار نمی گیرد، بترسید.
ربا در فرهنگ اهلبیت عليهم السلام:
در روایات اسلامی که از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) صادر شده است نیز «ربا» یکی از زشت ترین و بزرگ ترین گناهان معرفی شده است.
و آن در 5 روایت یکی از گناهان کبیره و در 3 روایت اکبر الکبائر یعنی بزرگ ترین گناه کبیره و در یک روایت به عنوان اعظم الکبائر یعنی عظیم ترین گناهان کبیره محسوب شده است.
حضرت رضا عليه السلام فرمودند: «ربا» از گناهان کبیره است و خداوند درباره آن وعده آتش جهنم – که از آن به خدا پناه می بریم – داده است و ربا در کلام همه پیغمبران خدا (ع) و در همه کتابهای آسمانی حرام شده است.
گناه ربا از 70 بار زنا با محرم خود در خانه خدا بزرگ تر است
این تعبیر، تعبیر تکان دهنده عجیبی است ما درباره هیچ گناهی در کلام پیغمبر خدا (ص) و اهلبیتش (ع) چنین تعبیری نمی بینیم و نیز برای مجسم کردن بزرگی یک گناه تعبیری رساتر از این تصور نمی کنیم.
این عبارت که گناه یک درهم پول ربا از هفتاد مرتبه زنا با محرم خود در خانه خدا بزرگ تر و شدیدتر است عبارتی است که هم در روایات مسلم شیعه و اهل تسنن آمده است و از طریق ما شیعیان از حضرت رسول اکرم (ص) و حضرت باقر و حضرت صادق (ع) نقل شده است.
باید دانست که منظور در این روایات که بر پایه مقایسه میان گناه زنا و گناه ربا خواری آمده است این نیست که «گناه زنا گناه بزرگی نباشد» زنا نیز از گناهان کبیره است، بلکه مقصود بیان عظمت و زشتی بسیار بالای گناه ربا است.
شرافت و عزت در کسب و تجارت است
باید توجه کنیم که یکی از اصول و فرهنگ اسلامي تشویق و ترغیب به تجارت و کسب و کار است.
اولیای بزرگ اسلام برای اینکه مسلمانان دارای اقتصادی مستقل و عزت بخش باشند و هیچ وقت دست احتیاج به سوی بیگانگان دراز نکنند در هر فرصتی آنها را به جدیت و کار و کوشش در امر زراعت، صنعت و تجارت ترغیب می کردند.
حضرت امیر مومنان (ع) می فرمود: اَلْمَنِیَّةُ لاَ الدَّنیَّةُ اَلتَقَلَُلُ وَ لاَ التَّوَسُّلُ.
یعنی : مرگ آری اما ذلت نه، به کم ساختن آری ولی وابستگی و توسل به بیگانگان نه.
و در این میان تاکید بیشتر بر این بود که همیشه کسب و کار از راه حلال را مد نظر داشته باشند و هرگز اقدام برای تحصیل مال از راه حرام نکنند.
حضرت امیر مومنان (ع) در حدیثی که نشانه های مومن را بیان می کردند فرمودند: المُؤمِنُ مَنْ طابَ مَکْسَبُهُ.
یعنی نخستین علامت مومن آن است که دارای کسب حلال و پاکیزه باشد.
حضرت صادق (ع) می فرمود: کسی که دوست می دارد دعای او به اجابت برسد باید کسب خود را حلال قرار بدهد.
و اهلبیت (ع) در میان تعلیمات مربوط به کسب و کار توجه خاصی به بازار داشتند و رونق کار بازار و بازاریان بر اساس صداقت و امانت و تقوا را عزت مسلمانان معرفی می کردند.
حضرت کاظم (ع) به «مصادف» که یکی از بازاریان بود برای تشویق به کار بازار این عبارت را بیان کرد أُغْدُ اِلَی عِزَّکَ. یعنی صبح زودتر به سوی عزت خود حرکت کن یعنی به طرف بازار که عزت و کرامت تو در گرو چرخش صحیح بازار است گام بردار و بشتاب.
تجارت باعث افزایش برکت و عقل:
حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: برکت در ده قسمت از کار است و نه قسمت آن در کار تجارت است.
حضرت صادق (ع) فرمود: التجارةُ تزیدُ فی العَقل
یعنی تجارت فرهنگ انسان را افزایش می دهد و عقل انسان را زیادتر می کند.
مسائل شرعی تجارت را یاد بگیرید تا در «ربا» نیفتید
در میان احادیث مربوط به کسب و تجارت تاکید فراوانی شده است که بازاریان محترم مسائل شرعی کسب و تجارت را یاد بگیرید تا در احرام نیفتند.
حضرت امیر مومنان (ع) می فرمودند: کسی که پیش از یاد گرفتن مسائل شرعی کسب و تجارت ، به کسب و تجارت مشغول شود در «ورطه ربا خواری» خواهد افتاد.
و نیر می فرمود : ای مردم نخست مسائل شرعی خود را فرا بگیرید و از آن پس به تجارت بپردازید قسم به خدا ربا در این امت اسلامی از حرکت کردن مورچه روی سنگ صاف ، پنهان تر است.
بد ترین و ناپاک ترین کسب ها ربا خواری است
بر این اساس که تحصیل مال از راه های حرام دارای ضررهای فردی ، اجتماعی، بدنی، روحی و فرهنگی است اسلام تاکید دارد که مسلمانان جدا از آنها اجتناب کنند و در میان کسب های حرام تاکید و تشدیدی که نسبت به «ربا» به عمل آمده است درباره هیچ یک از آنها به عمل نیامده است:
حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: شرَ امکاسب کسب الرَبا
یعنی بد ترین کسب ها کسب هائی است که با ربا ارتباط پیدا می کند.
و نیز فرمودند :أخبث المکاسب کسب الرّبا.
یعنی پلید ترین و ناپاک ترین کسب ها ربا خواری است. و نیز فرمودند: ترسناک ترین چیزی که از آن بر امت خود می ترسم کسب های حرام و ربا خواری است.
و نیز فرمودند: هر کس ربا بخورد خداوند شکم او را از آتش جهنم به همان اندازه ای که ربا خورده است پر می کند و تا به اندازه یک قیراط (که مقدار بسیار کم و کوچک است) از مال ربا در نزد او باشد خداوند هیچ عمل نیکی را از او نمی پذیرد و خداوند فرشتگان خدا همیشه او را لعنت می کنند.
هر نوع کمک به ربا خواری از گناهان کبیره است
گناه ربا به اندازه ای بزرگ است که هر نوع کمک به ربا خواری از گناهان کبیره است و گناه کمک کردن نیز معادل گناه ربا خواری است.
حضرت امیر مومنان (ع) در این رابطه فرمودند: که پیغمبر خدا (ص) ربا گیرنده و ربا دهنده و نویسنده سَندِ ربا و دو شاهد آن را لعنت کرده است و همه این ها در گناه یکسانند.
تاکید بر ترک ربا در تمام عهد نامه ها ی حضرت پیغمبر (ص)
حضرت پیغمبر اکرم (ص) در تمام عهدنامه ها و صلح نامه ها که با اشخاص حقیقی یا حقوقی منعقد می کردگناه خانمانسوز ربا خواری را تذکر می داد و ترک ربا را جزء اصول آن عهد نامه قرار می داد.
برای نمونه در عهد نامه ای که میان آن حضرت و یهود و نصارا نوشته اند از جمله شرط ها این بود که:أَنْ لا یَأْکُلُوا الرِّبا فَقَدْ بَرَئَتْ ذِمَّةُ اللهِ وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ مِنْهُ .
یعنی یهود و نصارا که در پناه دولت اسلامی زندگی می کنند نیز نباید ربا بخورند و جامعه اسلامی را به ربا آلوده کنند و هر کس مرتکب ربا خواری شود از پیمان خدا و رسول خدا (ص) خارج است و حضرت امیر (ع) نیز همین امر را عملی می کرد.
حضرت پیغمبر (ص) به یهودی و ربا خوار سلام نکنید
می دانیم یکی از فرائض مهم اسلامی امر به معروف و نهی از منکر است و بر این اساس هر مسلمانی وظفیه دارد که به اندازه قدرت و امکانات خود دیگران را به کارهای نیک ارشاد و وادار کند و از انجام کارهای ناپسند جلوگیری به عمل بیاورد که حضرت پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: امت من تا هنگامی که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند و نیز همدیگر را در انجام کارهای خیر کمک و مساعدت می نمایند در سایه خیر و خوبی زندگی خواهند کرد ولی وقتی که این فریضه اسلامی را ترک کنند ، برکت از زندگی آنها سلب می شود و بدان آنها بر خوبانشان مسلط می گردند و در آسمان و زمین برای خود یار و یاوری پیدا نمیکنند..
و نیز می دانیم در امر به معروف و نهی از منکر لازم است مراتب و درجات رعایت شود و یک مرتبه از آن بعد از اینکه گفتار ملایم نتیجه ای نداد این است که با کسانی که مرتکب گناه می شوند با چهره درهم کشید ه و با بی اعتنائی برخورد کنیم تا شاید این نوع برخورد آن ها را متنبه کند و از راه گناه به سوی راه صحیح زندگی بر گرداند و بر این پایه است گفتار حکیمانه پیغمبر بزرگ اسلام(ص) که ربا خوار را در ردیف یهود قرار دادند و فرمودند: به یهودی و ربا خوار سلام نکنید.
حضرت پیغمبر (ص) ربا خواری سقوط و هلاکت جامعه را فراهم می کند
باید توجه داشت که بر اساس آیات قرآنی و روایات اهلبیت عصمت (ع) اعمال انسان ها – چه خوب و چه بد – دو نوع عکس العمل دارد:
1-عکس العمل دنیوی.
2- عکس العمل اخروی.
یعنی اعمال و روحیات خوب مانند انجام عبادتها، صداقت، اما نت، عدالت، تقوی، وحدت و اتحاد و پاکی انفاق و کمک به مردم و جهاد در راه خدا در همین دنیا موجب عزّت و عظمت فراوانی نعمت ها و سلامت بدنو طول عمر و ارزانی نرخ ها و پدید آمدن رفاه زندگی می شود و در عالم آخرت موجب رسیدن نعمت های اِلا هی و سعادت و ثواب اخروی می گردد. بعکس اعمال بد و ملکات ناپسند مانند ظلم، حق شکنی، ترک امر به معروف و نهی از منکر، دروغ، خیانت ، رشوه و نفاق در این عالم باعث سختی زندگی، سلب برکت، گرانی نرخ ها، کوتاهی عمرها شیوع بیماری ها و انواع گرفتاری ها و در جهان آخرت موجب عذاب الا هی می شود.
بر این اساس است که حضرت رسول اکرم (ص) «ربا خواری» را باعث هلاکت جامعه معرفی می کند و می فرماید: أذا أرادَ الله بِقَوْمٍ هَلاکَاً فیهِمُ الرَّبا یعنی هنگامی که خداوند در نتیجه اعمال بد مردم اراده می کند در این دنیا آنها را مورد مکافات قرار بدهد «ربا» به عنوان یک بلا در میان آنها پدید می آورد و به این وسیله سقوط و هلاکت جامعه آنها را فراهم می کند. حرام و پلید بودن ربا در جامعه اسلامی مسلم و ربا خوار منفور است.
فلسفه حرمت ربا
باید توجه داشته باشیم که احکام شرع اسلام بر اساس تامین مصالح فرد و جامعه تشریع شده است به این معنا که خداوند حکیم همه کارهای خود را بر اساس حکمت و مصلحت انجام می دهد و در این رابطه احکام و قوانینی که از جانب آن ذات مقدس برای بندگانش فرستاده شده است همه و همه بر اساس حکمت و مصلحت است و هیچ یک از آنها بدون فلسفه و حکمت نیست.
روی این اصل هر عملی را که اسلام واجب کرده است در انجام آن مصلحتی وجود دارد و لازم است برای تامین مصالح مورد نظر شارع واجبات را به انجام برسانیم و هر عملی را که حرام کرده است بر این پایه است که دارای ضرر و مفسده است و لازماست برای احتراز از مفاسد و مضرت، محرمات الا هی را ترک کنیم.
مضرات و مفاسد «ربا» نیز بطوریکه از آیات قرآن مجیدو احادیث اهلبیت عصمت (ع) استفاده می شود زیاد است که ما به ذکر برخی از آنها در اینجا مبادرت می کنیم:
«ربا خواری » ظلم است
ظلم ستیزی و عدالت خواهی از اصول اساسی و خدشه ناپذیر اسلام و جزء رسالت پیغمبران خدا است و برقرای عدل مهم ترین هدف اقتصادی اسلام است.
و چون «ربا خواری» با این اصل در تضاد است اسلام آن را حرام کرده است.
معامله ای که در برگیرنده «ربا» است استثمار انسان و تضییع حقوق او است.
آیات 273 تا 280 قرآن کریم در سوره بقره با تشویق به انفاق و کمک به محرومان جامعه آغاز می شود و ثواب و فضیلت این کار مورد تذکر قرار می گیرد پس از آن حرام بودن «ربا» مورد تاکید است و بد از آن و خصوصیات روحی «ربا خواران» و ذکر آثار «ربا» در مقایسه با انفاق و صدقات ذکر می شود و خداوند افراد مومن را با تاکید شدید از ربا خواری بر حذر می دارد وبه آنها از عواقب ربا خواری که اعلان مبارزه با خدا و پیغمبر (ص) است خبر می دهد و در نهایت علت حرام بودن ربا را که ظلم و استمثار ساست با این عبارت بیان می کند وَ إِن تُبْتُمْ فَلَکُمي رُؤوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْْلِمُونَ وَ لَا تُظْلَمُونَ
یعنی : اگر از این عمل زشت «ربا خواری» دست بر دارید و توبه کنید اصل مال شما متعلق به شما است – و آن را فقط پس بگیرید – که در این صورت نه به واسطه گرفتن اضافه «ربا» ظلم کرده اید و نه به خاطر گرفتن اصل مالتان مورد ستم واقع شده اید یعنی گرفتن اصل مال بدون زیادی فقط حق شما است.
بنابراین، این آیه از قرآن صراحت دارد که گرفتن ربا ظلم است و در روایتی از حضرت رضا(ع) نیز علت حرمت ربا ظالمانه بودن آن ذکر شده است که فرمودند: لَما فی ذلِکَ مِنْ الفَسادِ والظَّلْمِ وَ فناءِ الاَموال
یعنی علت حرامبودن ربا این است که اموال را به راه فساد و تباهی می کشاند و ربا خوای ظلم است و موجب فنای اموال می گردد.
1-چرا ربا خواری ظلم است؟
در دین اسلام منشا مالکیت از این سه چیز است و جریان اقتصادی معمولا با این وسا ئل صورت می گیرد.
1- کار
«کار» ساده و یا توام با صنعت که محصول آن از آن کارگر است.
2- سرمایه و کار که هر دو در جریان اقتصادی موثر باشند و هر دو از آن یک نفر باشد در این مورد هم، محصول از آن صاحب کار و سرمایه است.
3- کار از یک فرد و سرمایه از فرد دیگر که به عنوان مضاربه و یا مزارعه و یا مساقات و یا یکی دیگر از عقدهای مشروع در جریان اقتصادی تاثیر دارند و محصول آن از آن ظرفین بر اساس قرار دادشان می باشد مشروعیت این موارد در اسلام ثابت و مورد پذیرش است.
ولی در باب رباکار فقط از طرف بدهکار صورت می گیرد وپولی را که ربا خوار به گیرنده ربا داده است نوعا در ذمه اوست و در جریان اقتصادی نیست و بدهکار کار می کند و محصول کار او را یا همگی و یا قسمتی از آن رباخوار از او می گیرد واین خود یک نوع ظلم است به علاوه این مسالهاز جنبه اخلاقی نیز مهم است چه اینکه «ربا» درآمدی است که بدون زحمت به دست ربا خوار می رسد و تحصیل درآمد دیگران بدون انجام کار مفید از نظر اخلاقی مذموم و ناپسند است چه اینکه روح تنبلی و تن آسانی را در جامعه ترویج می کند.
با توجه به این مثال ظلم ربا خواری روشن می شود:
زید یک میلیون تومان به بکر قرض داد که هر ماه پنج درصد یعنی 50 هزار تومان به عنوان ربح بگیرد
بهره یک ساله آن 600000 (ششصد هزار تومان) می شود ولی زید رباخوار – چنانکه عادت رباخواران حرفه ای است و ظلم فاحش ربا خواری با این مثال روشن می شود – پول خودرا راکد نمی گذارد همان پنجاه هزار تومان را که هر ماه از بکر می گیرد به عنوان «ربا» به دیگری با سود پنج درصد قرض می دهد و همان ربح هر ماهه این ربح را نیز به اشخاص به عنوان ربا می دهد و با این حساب یک میلیون پول در یک سال می شود 1800000 (یک میلیون و هشتصد هزار تومان) و با این حساب یک میلیون تومان در 12 سال به رقمی بالاتر از میلیارد تومان می رسد.
و این رباخواری همان است که قرآن کریم فرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ*وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ* َأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
ای مسلمانان ربا نخورید تا در نتیجه سودای متراکم را بر سرمایه بیفزائید تقوی داشته باشید تا به رستگاری برسید و از آتشی که برای کافران فراهم شده است بترسید خدا و پیغمبر خدا را اطاعت کنیدربا خواری را کنار بگذارید تا مشمول رحمت خداوند بشوید.
2- «ربا» باعث تباهی و فساد اموال است
«فساد» یعنی به زدن نظمو نظام و همانطور که به هم زدننظام خلقت «فساد» نامیدهمی شود کهخداوند می فرماید: لَوْ کانَ فیهما آلِهَة اِلاّ الله لَفَسَدَتا یعنی اگر در آسمان و زمین غیر از خداوند یکتا خداوند دیگری وجود می داشت نظام خلقت بهم می خورد و برقرار نمی ماند، قوانین الهی نیز در زمینه اقتصاد دارای نظام مخصوصی است ودر فرهنگ اسلام در روایاتی که مبین علت حرام بودن «ربا» در اسلام است یکی از علت های حرمت ربا را باعث فساد بودن آن ذکر کرده است.
حضرت امام رضا (ع) در پاسخ نامه ای که محمد بن سنان به آن حضرت تقدیم داشته بود مرقوم فرمودند: خداوند متعال به این علت از «ربا» نهی کرد که باعث تباهی و فساد اموال است از آن پس اضافه کردند اگر یک درهم را به دو درهم بخرد بهای یک درهم، یک درهم است و بهای درهم دیگر باطل است بنابراین خداوند متعال «ربا» را بر بندگان خود حرام گردانید زیرا باعث نابودی و فساد اموال است.
3- «ربا» باعث رکود اقتصادی است
رکود اقتصادی به وضعیتی گفته می شود که فعالیت های اقتصادی به شدت کاهش می یابد و عده قابل توجهی از نیروی کار جامعه بیکار می شوند، تولید تنزل پیدا میکند، سرمایه گذاری متوقف می شود، معاملات و مبادلات کم می شود و قدرت خرید مردم در سطح قابل توجهی کاهش می یابد و بالاخره عدم تمایل به سرمایه گذاری های تولیدی که یکی از عوامل مهم ایجاد رکود اقتصادی استبه وجود می آید.
در روایاتی که از اهلبیت عصمت و طهارت (ع) درباره علت حرمت ربا صادر شده است یکی از علل حرام بودن «ربا» را کاهش فعالیت های تجاری و ایجاد رکود اقتصادی معرفی کرده اند ملاحظه کنید: حضرت رضا (ع) می فرمایند: أنَّما نَهَی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْهُ لِما فِیْهِ مِنْ فَسادِ الأمْوالِ وِ رَغْبَة النّاس فی الرَّبْح
خداوند از این جهت ربا را حرام کرد که ربا خواری موجب فساد اموال و جریان آن در راه سود جوئی می شود سیعنی به جای اینکه مردم پولهای خود را در راه تولید و صنعت و کشاورزی و امثال این ها بکار بیندازند که در نتیجه فعالیت های اقتصادی افزایش پیدا کند و نیروی کار و اشتغال در جامعه بیکار نماند صاحبان چول از راه رباخواری – که بی زحمت است – به دنبال ربح می رود وپولهای خود را در راه بهره بی زحمت بکار می اندازد.
هشام بن حکم که یکی از خواص اصحاب حضرت صادق و حضرت کاظم (ع) می باشد از حضرت صادق (ع) درباره علت حرمت ربا پرسید.
حضرت صادق (ع) فرمودند: لَوْ کانِ الرَّبا حَلالاً لَتَرکَ النّاسُ التِجاراتِ وَ ما یَحْتاجُونَ إلَیْهِ،فَحَرَّمَ اللهُ الرَّبا لتنفر النّاس عَنِ الحَرامِ إلَی التِّجاراتِ وَ إلَی البَیْعِ وَالشَّراء
خداوند به این علت ربا را حرامکرد که مردم به کارهای تجاری و مفیدی روی بیاورند و اگر ربا حلال می شد مردم فعالیت های مفید و اقتصادی را ترک میکردند.
در این حدیث چنانکه ملاحظه می فرمایید – کلمه «وَ ما یُحْتاجُونَ ألَیْهِ» کلمه بسیار پر معنائی است و منظور این است که خداوند ربا را از این جهت حرام کرد که مردم پولهای خود را در راه صنعت و افزایش فن آوریهای علمی و کشاورزی و تجهیزات وسائل کشاورزی صنعتی و تولید و وسائل تولید و تجهیز مراکز علمی و تجارت و کشاورزی و گسترش داد و ستدهای تجاری و دادن سرمایه به کسی که قدرت کار کردن دارد ولی سرمایه ندارد بعنوان مضاربه که همه اینها مورد نیاز جامعه است به کار بیندازند و شیوع ربا خواری به همه این امور زیان می رساند چون رباخواری بدون اینکه فعالیت اقتصادی مفیدی انجام بدهد از درآمد بالائی برخوردار می شود و در مقابل تعداد زیادی از افراد بیکار می مانند و فقر و پریشانی افزایش پیدامی کند و وضع اقتصادی بدهکاران هر روز بدتر می شود و تلاشهای شبانه روزی آنها صرف پر کردن کیسه ربا خواران می گردد این همان رکود اقتصادی است که پیشوایان معصوم دین ما سلام الله علیهم آنرا از آثار ربا خواری و علت تحریم ربا میدانند.
4- ربا خواری روح همدردی وخیر خواهی و کمک را از جامعه سلب می کند.
خداوند متعال که خالق و مالک جهان و جهانیان است انسانها را بعنوان خلیفه خود در روی زمین، آرد – و آنان را هدایت نمود که در عرصه اقتصادی از مواد این عالم بظور صحیح استفاده کنند و جامعه ای بوجود بیاورند که درآن، روح همکاری، خیر خواهی محبت و وحدت و کمک بهم، حاکم، و از اسراف و ظلم و خیانت و نفاق بر کنار باشد اما در جامعه ای که نظام رباخواری حاکم است، روح همکاری همدردی خیر خواهی کمک بهم و مساعدت وجود ندارد. به عبارت دیگر ، این مطلب را همگی میدانیم که دین حیاتبخش اسلام به روابط اجتماعی سالم و تراحم و تعاطف و همدلی و همیاری و تامین نیاز نیازمندان و دستگیری از محتاجان و راه اندازی کار کسانی که در زندگی مشکلاتی دارند اهمیت فراوانی داده و در این راستا است که برای قرض ثواب زیادی قرار داده است. باین مطلب نیز باید توجه کنیم که بر اساس روایات بسیاری ، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می گویند علت حرام بودن ربا این است که ربا مانع این قبیل کارها است و «ربا» روح همکاری و همدردی و خیر خواهی را از بین می برد و بر روح رباخواران جز حرص و سود جوئی و ظلم چیز دیگری حکومت نمی کند.
5- ربا خواران دسترنج ضعیفان را می خورند و آتش فقر و بیکاری را می افروزند
تردید نیست در جامعه ای که ربا خواری شایع است افرادی و یا ملتها و حکومتهایی قدرتهای اقتصادی و ثروتها و سرمایه ها را در قبضه قدرت خود قرار می دهند و با انجام معاملات ربوی دسترنجهای طبقات ضعیف جامعه را می کند و ضعیفان جامعه روز بروز در آتش قرض و فقر و بیکاری و محرومیت و گرانی نرخها می سوزند و کمرشان زیر بار سنگین زندگی شکسته می شود و در مسلخ سرمایه داران استمثارگر قربانی می شوند و ربا خوران حرفه ای روز بروز قدرتمند و ثروتمند میگردند.
و لذا بیشتر روایاتی که از اهل بیت عصمت علیهم السلام در رابطه با علت حرام بودن ربا صادر گردیده است تکیه بر این مطلب دارد که خداوند به این علت ربا را حرام کرده است که مردم اموال خود را در راههائی بکار بیندازند
که تعاطف ، همیاری، همدردی، تامین نیاز نیازمندان و دستگیری از محتاجان و گشوده شدن گره ازمشکلات زندگی مردم عملی بشود و تحقق پیدا کند.
در این رابطه برای نمونه به این روایات توجه کنید:
1- مردی به نام سماعه که از راویان معروف روایات و از اصحاب حضرت صادق (ع) است اط حضرتش سوال می کند که:
علت چیست که خداوند در چند آیه از قرآن با تاکید و تشدید «ربا» را ذکر کرده و حرام گردانیده است.
حضرت صادق (ع) در پاسخ فرمودند : خداوند به این جهت «ربا» را حرام کرده است که مردم به کارهای خیر خواهانه اقدام کنند و پول های خود را در کارهای نیک بکار بیندازند.
2- هشام ابن حکمکه از برگزیدگان و پرورش یافتگان مکتب امام صادق (ع) است از آنحضرت درباره علت حرام بودن «ربا» سوال کرد حضرتش در جواب فرمودند:الرََّبا حَلالاً لَتَرکَ النّاسُ التِجاراتِ وَ ما یَحْتاجُونَ إلَیْهِ
یعنی اگر ربا حلال بود مردم تجارت را ترک می کردند بعلاوه پول های خود را در راه تامین جامعه بکار نمی گرفتند . در این روایت – چنانکه ملاحظه می کنید – علاوه بر موضوع تجارت احتیاجات جامعه نیز ذکر شده است که دارای معنای بسیار وسیعی است و منظور این است که خداوند از این جهت ربا را حرام گردانیده است تا مردم پولهای خودرا در راه توسعه کشاورزی و آماده کردن زمین ها برای بهره برداری و تاسیس مراکز تولید و ایجاد مراکز علمی و تیه ابزار و آلات صنعتی وتوسعه صنایع و ایجاد وسائل کار و اشتغال و امثال اینها – که روزبروز در حال گسترش است – بکار بیندازید یعنی خداوند متعال ربا را حرام کرد تا مردم از حرام بسوی حلال روی بیاورند.
3- محمد بن سنان نامه ای به محضر مبارک امام رضا (ع) نوشت و علت حرامبودن «ربا» را استفسار کرد حضرتش در پاسخ مرقوم فرمودند: خداوند از این جهت از ربا نهی کرد که آن مایه تباهی و فساد اموال است زیرا انسان اگر یک درهم را به دو درهمبخرد، بای یک درهم یک درهم است و آن یک درهم اضافی را رباخوار بعنوان باطل و ناحق از ربا دهنده می گرد پس خداوند بزرگ باین جهت ربا را حرام کرد که آن باعث فساد و نابودی و فنای اموال و ظلم است.
بنظر می رسد که مقصود امام رضا (ع) در این حدیث این است که خداوند خواسته است که پول ها و سرمایه ها در راه احتیاجات زندگی انسانها از قبیل رونق بخشیدن به کشاورزی و صنعت و ایجاد کار و اشتغال وافزایش تولید بکار بیفتد و روشن است ربا و ربا خواری در خلاف این جهت است مثلا در مضاربه و مزارعه و مساقات که از معاملات مشروع اسلام است سرمایه از یک طرف و کار از طرف دیگر در جریان اقتصادی قرار می گیرد ومنافعی که بدست میایدمیان صاحب سرمایه و صاحب کار تقسیم می شود و در این قبیل موارد نیروی انسانی وکار و کارگر از این جهت رعایت شده است که اگر ضرری بوجود بیایداینضرر متوجه سرمایه می شود و به کارگرضرری وارد نمی شود ولی در ربا خواری سرمایه رباخوار در ذمه کارگر- ربا دهنده – همچنان محفوظ است و ضرری بآن وارد نمی شود و کارگر بایدکار بکند و زحمت بکشد تا سودی را که قرار شده است به سرمایه دار بپردازد و این ظالمانه ترین شکل سرمایه وکار است و لذا اسلام آن را با شدت حرام کرده است.
4- مضمون چند روایت که از حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام نقل شده و سند آنها نیز صحیح است این است که خداوند از این جهت ربا را حرام کرد تا مردم پولهای خود را در راه انجام «معروف» خرج کنند.
در اینجا برای روشن شدن معنای این دسته از روایات باید توجه کنیم که کلمه «معروف» دارای معنای بسیار وسیعی است زیرا همین عبارت است که در باب امر به معروف و نهی از منکر و غیر آن به کار برده شد است.
بنابر این به نظر می رسد که اساسا «معروف» که در برابر منکر قرار می گیرد عبارت است از هر کاری که در موضوع خود – چه موضوع فرهنگی باشد یا سیاسی، اخلاقی باشد یا اقتصادی – پسندیده و مستحسن است و منظور از این عبارت در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در ارتباط با امور مالی صادر شده است موضوعاتی است که صرف مال در آن ، جنبه خدمت داشته و بنفع اجتماع باشد و لذا در روایات بسیاری از «اهل معروف» یعنی کسانی که بوسیله مال خود به فرد یا جامعه خدمتمی کنند تمجید بعمل آمده است.
بر این اساس مقصود در روایاتی که می گوید خداوند از این جهت ربا را حرام گردانیده است که مردم پولهای خود را در راه «معروف» خرج کنند این است که مردم بجای استفاده از پول خود در راه «ربا» که امر منکر وناپسند است، از پولهای خود در راه دادن سرمایه به افرادی که قدرت کار کردن و مهارت در کار دارند بعنوان مضاربه و یا مزارعه و یا مساقات یا عقود مشروعه دیگر بهره برداری کنند و یا در راه تاسیس کارخانه ها و توسعه کشاورزی و وسعت دادن به صنایع و کارهای اقتصادی دیگری که روز بروز در جامعه بوجود می آید به کار بیاندازند و همچنین خدماتی را بوسیله دستگیری و کار راه اندازی کسانی که زندگی آنها در جامعه با مشکلات اقتصادی همراه است به انجام برسانند .
قرض الحسنه و خدمات اقتصادی
البته یکی از این موضوعات که دارای ثواب و فضلیت بسیاری است قرض الحسنه است که حضرت صادق (ع) فرمودند: ثواب صدقه 10 برابر است ولی ثواب قرض دادن 18 برابر است.
برای بیشتر روشن شدن معنای «معروف» و معنای خلاف معروف که «ربا» بر اساس روایات اهل بیت (ع) – که ذکر گردید – خلاف معروف است به این روای ت توجه بفرمائید.
قال ابو عبدالله (اِنَّ مِنْ بَقائِ المُسْلِمینَ وَ بَقاءِ الإسْلامِ أنْ تَصیرَ الأمْوالُ عند من یَعْرِفُ فِیها الحَقَّ وَ یَصْنَعُ المَعْرُوفَ وَ أن مِنْ فَناءِ الأسْلامِ وَ فَناءِ المُسْلِمینَ أنْ تَصیرَ الأمْوال فی أیْدی منْ لایَعْرِفُ فِیها الحَقَّ وَ لا یَصْنَعْ فِیها المَعْرُوفُ.
یعنی حضرت صادق (ع) فرمودند: یکی از جهات بقای مسلمانان و بقای اسلام این است که اموال و ثروتها در دست کسانی باشد که راه خیر و صلاح جامعه را از را ه فساد تشخیص بدهند و اموال و ثروتهای خود را در راه معروف – خیر و صلاح جامعه – خرج می کنند و از تباهی اسلام و تباهی مسلمانان این است که ثروت و مال در دست کسانی باشد که حق را نمی شناسد و با اموال خود در راه انجام معروف گام بر نمی دارند.
این است مضمون روایات اهل بیت عصمت (ع) که فلسفه و علت حرام بودن «ربا» را بطور روشن و موکد بیان می کند اکنون این مضامین را بخاطر بسپارید تا به بحث حیله ای ربا بر سیم ولی قبل از بحث ، باید بدانیم که:
ربا دو نوع است :
ا-ربای معاملی
ربای معاملی در موردی است که دو چیز را که از یک جنس می باشند مثل برنج، گندم و روغن به نحوی معامله کنند که یک طرف از طرف دیگر افزون تر باشد مثلا یک کیلو برنج اعلا را با یک کیلو و نیم بر نج پست معامله کنند.
این نوع معامله «ربا» است چه نقدا معامله کنند یا اینکه از یک طرف مدت دارو نسیه باشد و باید دانست که این نوع «ربا» مخصوص چیزهائی است که معمولا با «وزن کردن» و یا با «پیمانه کردن» معامله کنند و اگر معدود باشد مثل گوسفند، اسب، کاسه و پارچه و با هم معاوضه کنند «ربا» در آن راه ندارد چه اینکه معاوضه بصورت خرید و فروش و یا صلح و یا غیر آن باشد و علت این امر این است که چیزهائی که با در نظر گرفتن تعداد، مورد معامله قرار می گیرند نوعا چون از جهت قیمت تفاوت دارند با توجه به قیمت آنها مورد معامله قرار می گیرند و بیکی از آنها که از لحاظ قیمت پایین تر است چیزی اضافه می شود تا دو طرف از جهت ارزش مساوی بشوند و ممکن است یک گوسفند مثلا چاق به اندازه دو گوسفند لاغر ارزش داشته باشد در این مورد اگر آن یک گوسفند را با این دو گوسفند معامله کنند اشکالی ندارد و «ربا» نیست.
در اینجا باید توجه داشت که بعضی از اشخاص بر همین اساس پول را معاوضه میکنند مثلا امروز یکصد هزار تومان میدهد که یک ماه دیگر یکصد و پنج هزار تومان بگیرد و دلیل آن ها این است که اسکناس چون جزء معدودات است این معامله اشکال ندارد و «ربا» نیست و ما در این موضوع در بحث حیله های ربا ان شاء الله بحث خواهیم کرد.
2- ربای قرضی
ربای قرضی این است که قرض گیرنده چیزی را بعنوان وام از قرض دهنده می گیرد که بعدا مانند آنرا به قرض دهنده بپردازد مثلا یکصد هزار تومان امروز قرض میدهد تا بعدا (اگر مدت معین نشده هر وقت مطالبه کند یا قرض گیرنده بخواهد و اگر مدت معین شده است در موقع رسیدن مدت) بپردازد.
میدانیم قرض دادن دارای ثواب بسیاری است که قبلا نیز تذکر دادیم و در این رابطه حضرت صادق (ع) فرمودند: ثواب قرض 18 برابر و ثواب صدقه 10 برابر است زیرا قرض اتها به نیازمند می رسد ولی صدقه گاهی بغیر محتاج داده می شود.
اما ربای قرضی این است که در موقع قرض دادن شرط شود که هنگام باز پرداخت بدهی چیزی به آنچه که قرض داده شد است افزوده شود همین قدر که افزایش در بین با شد حرام است چه اینکه چیزی که قرض داده شده است «موزون» و «مکیل» باشد یا «معدود» و قبلا گفته شد که «موزون» چیزی است که با وزن کردن تحویل داده می شود و مکیل چیزی است که با پیمانه مورد داد و ستد قرار می گیرد و «معدود» با عدد و شمارش و بالاخره زیادی در قرض به اجماع همه علمای اسلام چه اینکه زیادی «عینی» باشد مثل یک کیلو برنج یا انجام کاری باشد مثل دوختن یک پیراهن «ربا» و حرام است و دلیل آن آیا تی از قرآن مجید که با تشدید و تاکید حرام بودن «ربا»را بیان می کند و همچنین روایاتی از اهل بیت عصمت (ع) است که ذکر کردیم می باشد و آیات قران مجید و روایات اهل بیت عصمت (ع) نظر به این دو نوع از ربا د ارد .
حیله های شرعی باب ربا
بعضی از افراد از طرفی می خواهند بهمان سودهائی که از راه ربا خواری بدست میآید دست پیدا کنند و از طرف دیگر می دانند که در دین اسلام تاکید و تشدید فراوانی برای ترک ربا بعمل آمده و ربا خواری یکی از گناهان کبیره ای است که در قرآن مجید ظلم و جنگ با خدا و پیغمبر (ع) محسوب و وعده عذاب آتش همیشگی درباره آن داده شده است و در فرهنگ اهل بیت عصمت علیهم السلام گناه یک درهم ربا بیش از 70 مرتبه زنا با مادر خود در خانه کعبه معرفی شده است لذا به فکر حیله شرعی می افتند و می خواهند راه چاره ای پیدا کنند بطوری که هم به سود و منفعت که نتیجه ربا خواری است برسند و هم ربا نخورده باشند یعنی طوری عمل کنند که بر معامله آنها عنوان «ربا» صدق نکند.
این حیله ها در ربای معاملی و هم در ربای قرضی از دیر زمان مطرح بوده است که برخی از اینها در هر دوراه پیدا می کند و بعضی از آنها اختصاص به ربای قرضی و یا معاملی دارد.
ما در اینجا این راه ها را ذکر می کنیم و از آن پس به این بحث می پردازیم که آیا این حیله ها درست است و یا اساسا حیله های شرعی ربا حلال نمی کند و این حیله ها باین شرح است:
1-ضم ّضمیمه
این حیله باین مطلب مربوط می شود که قبلا گفتیم «و کالای همجنس را مثل برنج یا گندم» هنگامی که در معامله معاوضه می کنند اگر یک طرف در وزن یا پیمانه بیش از طرف دیگر باشد «ربا» لازم می آید، این مطلب را نیز در پیش گفته ایم که درجه بالا و درجه چائین از یک نوع ، یک جنس محسوب می شود بنابراین اگر یک کیلو برنج از درجه اعلا را با یک کیلو برنج چست معامله کنند باید زیادتی در بین نباشد و اگر فکر کنند که چون این دو کیلو از جهت ارزش با هم فرق دارند ، و یک کیلو برنج اعلا، دو برابر برنج پست ارزش دارد پس، دو کیلو برنج پست را در برابر یک کیلو برنج خوب معامله می کنیم این ربا و حرام است و اکنون برای فرار از ربا به یک کیلو برنج اعلا یک سیر نبات یا یک قوطی کبریت مثلا ضمیمه می کنیم. سپس آنرا با دو کیلو برنج پست معاوضه می کنیم که در این صورت با انضمام یک سیر نبات و یا یک قوطی کبریت عنوان عوض شده است و معامله دو چیز همجنس با هم صورت نگرفته است بنابراین با تغییر عنوان (معامله همجنس) از لزوم «ربا» تخلص حاصل شد.
کسانی که حیله ضمیمه کردن چیزی به طرف ثمن یا مثمن را برای فرار از ربا کافی می دانند تصریح می کنند که در این مورد فرقی نیست که آن ضمیمه باندازه اضافهای که در طرف دیگر موجود است ارزش داشته باشد یا نه و لذا با ضمیمه یک قوطی کبریت به یک من برنج می توان آنرا با ده من برنج معا مله کرد.
این راه صحیح نیست!!!
دلیلی برای صحت این راه نداریم و این حیله هرگز نمی تواند ربا را حلال کند و کسانی که این راه را به عنوان یکی از راههای فرار از ربا در نظر گرفته اند، فکر میکنند که روایاتی که در جلد 12 وسائل الشیعه ص 466 – 468 در بابی معامله دینار با دینار و یا درهم با درهم وارد شده است دلالت دارد که با ضمیمه به یک طرف بتوانیم طرف دیگر را چند برابر بگیریم ولی باید توجه داشت که چون سابقا درهم های نقره و دینارهای طلا در مناطق مختلف حتی در یک مملکت با درهم ها و دینارهای منطقه دیگر از جهت مخلوط بودن با فلز دیگر و مخلوط نبودن و همچنین از جهت مقدار خلط فرق داشتند و همین موضوع در ارزش آنها اثر می گذاشت ازطرفی لازم بود هنگامی که از نقطهای به نقطه دیگر مسافرت کنند درهم خود را با درهم دیگرمعاوضه کنند تا درهم معمول آن نقطه را همراه داشته باشند و همچنین دینار را با دینار دیگر و از طرف دیگر چون درهمها همه نقره و با هم همجنس بودند و همچنین دینارها با هم همه از یک جنس بودند و در معاوضه هم جنس با هم – چنانکه سابقا گفتیم – اگر زیاد و کمی در میان یکی از دو طرف معاوضه باشد «ربا» لازم میآید . و چون مخلوط بودند و بدست آوردن مقدار خالص ممکن نبود لذا حضرات ائمه (ع) دستور می دادند به آن طرفی که ارزش کمتر دارد جنس دیگری را ضمیمه کنند تا آن ارزش اضافه در مقابل این ضمیمه قرار بگیرد و مساوی باشند و ربا لازم نیاید .
بنابراین، از این روایات هرگزاین مطلب: که با ضمّ ضمیمه می توان از «رباخواری» تخلص پیدا کرد و با ضم یک قوطی کبریت و یا یکی سیر نبات به یکی از دو طرف معامله «ربا حرام»را حلال کرد استفاده نمی شود و لذا امام خمینی رضوان الله علیه که همه حیله هائی را که برای فرار از ربا ذکر کرده اند باطل می داند در توضیح المسائل درباره ضم ضمیمه می فرمایند اگر ضمیمه در ارزش با اندازه زیادت از طرف دیگر است جائز است و گرنه حرام است هر چند به قصد فرار از ربا باشد.
2- فرار از ربا بوسیله انجام دو معامله خرید و فروش
مثلا زید میخواهد از عمر ویکصد هزار تومان قرض بگیرد و بعد از یک ماه یکصد و ده هزار تومان به او بدهد ولی چون این معامله به این صورت «ربا» است و میخواهند به اعتقاد خودشان – معامله ربوی انجام ندهند برای فرار از ربا زید فرش خود را به عمرو به مبلغ یکصد هزار تومان می فروشد و این مبلغ را از او دریافت میکند و بعد از آن، عمر و همین فرش را به زید به نسیه یکماهه به یکصد و ده هزارتومان می فروشد.
در این مورد با ا نجام دو معامله زید از عمر و نقدا یکصد هزار تومان گرفت که بعد از یک ماه یکصد و ده هزار تومان به او بپردازد که به فکر خودشان هم سود برده شده است و هم به ربا نیفتادهاند و ما بطلان این راه را نیز بعدا ذکرمی کنیم اما باید توجه کنیم که در این فرض معامله اول نقد و معامله دوم نسیه بود و گاهی عکس این صورت هم واقع می شود یعنی معامله اول نسیه و معامله دوم نقد است وآن به این شرح است زید که می خواهد از عمر و یکصد هزار تومان قرض بگیرد و بعد از یکماه یکصد و ده هزار تومان بدهد ، با تبانی قبلی بقول خودشان برای فرار از ربا، عمرو فرش خود را به زید بصورت نسیه یک ماهه به مبلغ یکصد و ده هزار تومان بفروشد بعد از انجام این معامله زید همین فرش را به عمر و به صورت نقد به مبلغ یکصد هزار تومان می فروشد و این مبلغ را از او دریافت می کند.
در هردو صورت زید ربا دهنده است که یکصد هزار تومان امروز گرفته است که یکماه دیگریکصد و ده هزار تومان به عمر بپردازد با ترتیبی که ذکر شد این هم یکی از حیله های شرعی فرار از ربا است.
حضرت صادق(ع) به این نوع معامله نزدیک نشو
مردی به نام یونس شیبانی موضوعی را که ذکر کردیم در محضر امام صادق (ع) مطرح کرد و گفت: شخصی جنسی را به قیمتی که ارزش آنرا ندارد به شخص دیگری می فروشد که فروشنده و خریدار هر دو می دانند که به آن قیمت نمی ارزد ولی فروشنده دوباره همان جنس را از خریدار می خرد چگونه است ؟ حضرت صادق(ع) در پاسخ فرمودند ای یونس حضرت پیغمبر خدا (ص) به جابرین عبدالله فرمودند: چگونه خواهد بود حال تو در زمانیکه ظلم در میان مردم آشکار شود و موجب پیدایش ذلت و خواری گردد؟ جابر گفت: من آرزو می کنم که آن زمان در میانمردم نباشم ولی یا رسول الله پدر و مادرم قربان تو باد آن زمان چه وقت است؟
فرمود: آن در زمانی است که «رباخواری» آشکار شود. از آن پس حضرت صادق(ع) فرمودند: ای یونس این نوع معامله که سوال کردی «ربا» است آیا تو این جنس را که به او به این قیمت فروخته ای اگر مجددا خریداری نکنی، بتو برخواهد گرداند و پس خواهد داد؟ گفتم بلی (چون به این قیمت به درد او نمی خورد) فرمود بنابراین تو اصلا به این نوع معامله نزدیک نشو نزدیک نشو.
3- حیله شرعی بوسیله بیع و اجاره
زید یکصد هزار تومان پول لازم دارد که تا بعد از یک سال آنرا بپردازد ولی کسی حاضر نیست به او قرض بدهد اما اشخاصی حاضر هستند که این مبلغ را امروز بدهند و ماهی مثلا دو هزار تومان سود بگیرند و اینجا زید با توافق صاحب پول خانه خود را به او بعنوان بیع به شرط می فروشد یعنی به این عنوان می فروشد که اگر پس از یکسال مبلغ یکصد هزار تومان را به صاحب پول بپردازد حق دارد معامله فروش خانه خود را بهم بزند و خانه را به ملک خود برگرداند در این مورد این کار را انجام می دهند و خانه را بهمان عنوان که ذکر گردید به صاحب پول می فروشد و مبلغ مذکور را می گیرد اما با تبانی قبلی همان خانه را صاحب پول به زید تا یک سال اجاره می دهد و وجه اجاره را همان دو هزار تومانی قرار می دهد که سود مبلغ یکصد هزار تومان در هر ماه بود این هم یکی از حیله های شرعی است و بالاخره هر حیله ای که نتیجه ربا خواری را دارد و قصد اصلی ربا دهنده و رباخوار را تامین می کند – چنانکه با توفیق خداوند توضیح خواهیم داد – حرام است.
4- حیله شرعی بوسیله انجام هِبَه از دو طرف
زید می خواهد یکصد هزار تومان به عمر و بدهد و بعد از یک ماه یکصد و ده هزار تومان بگیرد و چون این معامله به این شکل معامله ربوی است این حیله را به کار می برند که یکصد هزار تومان فعلا به او هبه می کند – و چون قبلا تبانی کرده اند اوهم بعدا یکصد و ده هزار تومان به او هبه می کند.
5- حیله شرعی بوسیله هبه مقدار اضافی
دو کیلو گندم می خواهد بدهد و سه کیلو بگیرد ولی چون به این صورت «ربا» است با تبانی و حیله اندیشی دو کیلو گندم را در برابر دو کیلو گندم معامله می کند و بد ازآن، مقدار اضافی را ربا دهنده به ربا خوار هبه می کند.
این راه ها که ذکر شد هم در ربای قرضی و هم در ربای معاملی صورت می گیرد.
6- حیله شرعی بوسیله قرض دادن و بری ء الذّمه کردن
طرفین معامله برای فرار از ربا با تیانی قبلی هر یک کالای خود را بدیگری قرض می دهد بعد از آن هر یک از آنها ذمه دیگری را از طلب خود بری ء الذّمه می کند.
مثلا یک کیلو برنج اعلا را می خواهد در برابر دو کیلو برنج پست معامله کند ولی چون این معامله «ربا» است این شخص یک کیلو برنج خوب را به او قرض می دهد و آن شخص هم دو کیلو برنج پست را به این شخص قرض می دهد بعدا هر دو یکدیگر را بریء الذمه می کنند. این راه نیز هم در ربای قرض و معاملی صورت پذیر است.
«ربا خواری » که ناپاکترین کسب و بزرگترین گناه کبیره است را نمی توان با حیله شرعی حلال کرد.
خلاصه کلام درباره حیله های شرعی که ذکر شد این است : بعد از مراجعه به روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) صادر شده است و به طور روشن دلالت دارند که خداوند متعال از این جهت ربا را حرام کرده است که: «ربا» ظلم است . باعث فساد است. موجب تباهی اموال باعث رکود اقتصادی است و موجب از بین رفتن روح همدردی و خیر خواهی و خدمت در جامعه اسلامی است و گناه یک درهم ربا بیشتر از گناه هفتاد مرتبه زنا کردن با محرم خود در خا نه کعبه است و ربا نا پاکترین کسب ها است و «رباخواری» بزرگترین گناه کبیره است و به یهودی و ربا خوار نباید سلام کرد و بالاخره شیوع ربا خواری وسایل سقوط و هلاکت جامعه را فراهم میکند.
اکنون سوال این است که آیا با الفاظ و عبارات و با تغییر دادن عنوان بدون اینکه در ماهیت عمل و نتیجه آن تغییری بوجود بیاید ربا حلال می شود؟ آیا چنین راه کاری تناقض نیست؟ آیا چنین عملی مستلزم لغویت در جعل حکم نیست؟
این قبیل حیله ها مثل این است که در مورد رشوه گرفتن و رشوه دادن که حرمت آن بجهت این است که قانون شکنی است لفظ هدیه روی آن بگذاریم و بگوییم که اشکال ندارد و حلال است.
بطور خلاصه ، ماهیت «ربا» بلای خانمانسوزی است که با هر عبارتی تحقق پیدا کند مفاسد فراوانی دارد و بی عدالتی ها را در جامعه به وجود می آورد و اقتصاد بشری را به ورطه بحران سوق می دهد و حرام است.
امام خمینی رضوان الله علیه: با این حیله ها نمی توان ربا را حلال کرد
امام خمینی اعلی الله مقامه در باره می فرماید: حیله ها نمی تواند موضوع ربا را از تحت علتهائی که در قرآن مجید و روایات اهل بیت عصمت (ع) برای تحریم ربا ذکر شده است مانند ظلم، فساد اموال و تعطیل تجارت خارج سازد برای مثال اگر فرض شود که قرض یک ساله با بهره بیست درصد ظلم است هم اکنون اگر به حیله متوسل شود و 100 دینار را به 120 دینار به صورت نسیه به مدت یک سال بفروشد باز هم بدون هیچگونه شک و تردیدی همان ظلم و فساد اموال تحقق یافته است.
و اگر در معامله مقدار زیادی گندم به دو برابر آن به صورت نسیه یک ساله در حالی که جنس و صفت ثمن و مثمن یکی باشد ظلم و فساد اموال نهفته است، خردمندانه نیست که بگوئیم با ضمیمه کردن یک دستمال ظلم و فساد موجود از بین می رود و این مطلب روشنی است.
وقتی حکمت تحریم ربا ظلم و فساد باشد، تجویزحیله های ربا در تمام موارد جائز نیست زیرا مستلزم لغویت در جعل حکم است اگر شارع مقدس ربا را به خاطر ظلم، فساد، و ترک تجارت حرام کند سپس همه اقسام آنرا با تغییر جزئی در عنوان که مانع ترتب فساد آن نمی شود، حلال نماید چنین عملی از قبیل تناقص و لغویت در جعل حکم است.
اگر «ربا» به این آسانی حلال می شود چرا پیغمبر خدا (ص) این راه را به مسلمانان یاد نداد
اگر حیله، باین آسانی باعث جواز ربا خواری می شد چرا رسول خدا (ص) که پیامبر رحمت بود این نکته را به مسلمانان یاد نداد تا بدینوسیله امت خویش را از دست یا زیدن به حرامی که اعلان جنگ با خدا و رسولش صلی الله علیه و آله محسوب میشود و گناه درهمی از آن از 70 بار زنا با محرم بزرگتر است مانع شود، بر عکس می بینیم که رسول خدا (ص) به فرماندار خود در مکه می نویسد : اگر ربا خواران دست از ربا خواری بر نداشتند با آنان جنگ کن اگر ربا گرفتن با توسل به حیله به سادگی جائز بود و تنها نیاز به این بود که شئی ای به یک طرف ضمیمه گردد یا لفظ تغییر داده شود چه حاجتی به زحمت جنگ و ریختن خون مسلمانان بود بلکه بر رسول خدا لازم بود که به خاطر حفظ خون مسلمانان طریق حیله را به آنان بیاموزد.
آیا نکاح و زنا در ماهیت فرق ندارند
برخی از افراد در جواب از مطلبی که درباره حیله های شرعی باب ربا گفتیم و توضیح دادیم که با الفاظ و عبارات نمی توان حرام خدا را حلال کرد می گویند: میان ازدواج و زنا در عمل فرق نیست و چنانکه اگر الفاظ خاصی در بین باشد ازدواج محقق و حلال می شود و اگر این الفاظ نباشد «زنا» و حرام است بنابراین چه اشکال دارد که در باب ربا نیز مطلب ازهمین قرار باشد که با تغییر دادن عنوان حرام، حلال شود؟
جواب این شبهه این است که مساوی دانستن زنا با ازدواج، درعمل، یک اشتباه است زیرا ماهیت «زنا» جز اطفای شهوت و ارتباط جنسی چیزی دیگری نیست ولی «ازدواج» یک عقد است یعنی یک قراداد و پیمان مخصوص است که موجب پدید آمدن آثار بسیاری در حقوق زن و شوهر و فرزندان طرفین می شود.
و بالاخره «ربا» که جنگ با خدا و رسول (ص) به حساب می آید و موجب شدید ترین و بزرگترین عقوبت الهی است و ظلم است باعث فساد و تباهیاموال و رکود اقتصاد و شیوع فقر و مسدود شدن راه کارهای نیک است با عوض کردن الفاظ حلال نمی شود.
آیا با خرید و فروش اسکناس می توان «ربا» را حلال کرد؟
بعضی ها برای فرار از ربا موضوع خرید و فروش اسکناس را مطرح می کنند و میگویند ما فعلا این صد هزار تومان را بعنوان فروش به زید می دهیم و در مقابل یکصد و ده هزار تومان که پس از یک ماه از او دریافت کنیم و این معامله به این صورت قرض نیست – چون در باب قرض اضافه گرفتن بهر عنوان و شرط جایز نیست – و بیع است اسکناس هم جزء معدودات است ربای معاملی اختصاص به مکیل و موزون دارد بنابراین این معامله حلال است و اشکالی ندارد.
پاسخ: با این حیله نیز «ربا» حلال نمی شود
با توجه به آثار و عواقب زیانباری که برای ربا ذکر کردیم با این حیله نیز نمی توان «ربا» را حلال کرد زیرا اگر این نوع اضافه گرفتن حلال باشد این راحت ترین راه ربا خواری است چه اینکه هر فردی بجای قرض دادن اسکناس و اضافه گرفتن ، اسکناس را به مبلغ بیشتر می فروشد و ربا می خورد.
ما در ضمن روایاتی که از اهل بیت عصمت (ع) در باب حرام بودن ربا نقل کردیم از حضرت رضا (ع) این مطلب را ذکر نمودیم که فرمودند: خداوند از این جهت ربا را حرام کرد که موجب فساد اموال است از آن پس اضافه نمودند که: انسان هنگامی که با دادن یک درهم دو درهم را می خرد. یک درهم در برابر یک درهم قرار می گیرد، ولی گرفتن آن یک درهم اضافه باطل است و جائز نیست.
امام خمینی رضوان الله علیه نیز می فرمایند: خرید و فروش اسکناس به صورت نقد و نسیه در صورتی که برای فرار از ربا باشد حرام و باطل است.
از معظم له سوال شد فروش 1000 تومان پول با یک بسته چائی 30 ریالی به مدت یک سال به 13000 تومان جائز است یا خیر؟ فرمودند باطل است.
خرید و فروش ارز
در خرید و فروش «ارز» نیز باید توجه کنیم که اگر ارز با قیمتی که در بازار متعارف است مورد خرید و فروش قرار بگیرد اشکال ندارد ولی اگر خرید و فروش ارز وسیله ای برای ربا خواری باشد حرام است.
مثلا اگر ارزش یک ریال سعودی در بازار 140 تومان است و اکنون مشتری 14000 تومان می دهد و 10 ریال سعودی می خرد اشکال ندارد اما اگر امروز 1400 تومان می دهد که پس از یک ماه 12 ریال سعودی بگیرد این ربا است و حرام است.
معامله سفته
سفته رسید بدهی شخص است و خود آن مالیتی ندارد بلکه نشانه بدهی در ذمه است بنابراین برگه سفته خرید و فروش نمی شود و معامله بر آ ن دین که در ذمه است واقع می شود و فروش دین قبل از رسیدن موعد آن دو صورت دارد:
1- دین را قبل از سر رسید به خود صاحب دین بفروشد که معمولا نقد کردن پیش از موعد، به قیمت کمتر واقع می شود مثلا فردی به فرد دیگر 1000 تومان به سر رسید یک ماه مدیون است و طلبکار نزد او می آید و 1000 تومان یک ماده دیگر را به مبلغ 900 تومان از او می خرد این نوع تنزل در صورتی که تبانی قبلی برای ربا خواری در بین نباشد اشکال ندارد و روایات و فتاوای فقهاء بر صحت آن گواه است.
2- قبل از سر رسید دین را به فرد ثالث نقدا بفروشد در این صورت نیز اگر غرض ربا خواری در بین نباشد اشکال ندارد.
سفته صوری
مساله دیگری که لازم است در اینجا مورد توجه قرار بگیرد این است که میان تجار و کسبه دو نوع سفته معمول است:
1-سفته حقیقی که نشانه و مدرک بدهی واقعی است و امضاء کننده آن حقیقتا مبلغ ذکر شده را به دارنده سفته بدهکار است.
2- سفته صوری یا دوستانه که نشانه بدهی واقعی نیست و برای غرض دیگری صادر شده است همانطور که گفته شد فروش سفته حقیقی به فرد ثالث در صورتی حائز است که وسیله ای برای ربا خواری نباشد.
ولی فروختن سفته صوری جائز نیست و استفاده از آن (به اینکه آنرا بدهد و از دیگری پول بگیرد نیز در صورتی بی اشکال است که وسیله ای برای ربا خواری نشود.
اظهار ناراحتی رسول اکرم (ص) از حیله های شرعی درباره ربا
حضرت امیر مومنان (ع) فرمود: هنگامی که خداوند این آیات را نازل فرمودند: أَحَسِبَ الم النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ یعنی آیا مردم گمان می کنند، همین قدر که گفتند ما ایمان آوردیم آنها بحال خود و گذاشته می شوند؟ و مورد امتحان خدا قرار نمی گیرند؟
از حضرت پیغمبر (ص) سوال کردم یا رسول الله این امتحان چیست و چگونه است؟ در پاسخ فرمودند:
يَا عَلِيُّ، إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهمْ، وَيَمُنُّونَ بِدِينِهِم عَلَي رَبِّهِمْ، وَيَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ، وَيَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَيَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بِالشُّبُهَاتِ الْکَاذِبَةِ، وَ الْأَهْوَاءِ السَّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبِيذِ، وَالسُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ، وَالرِّبَا بِالْبَيْعِ». ».
یعنی: یا علی مردم پس از من در رابطه با اموال خودشان مورد آزمایش قرار می گیرند، بسبب دینشان بر خداوند منت می گذارند و رحمت پروردگار را فقط آرزو می کنند و خود را ایمن از غضب خدا می دانند و محرمات خداوند را بوسیله دست آویز قرار دادن شبهه های نادرست و هواهای نفسانی حلال می گردانند.
شراب با اسم نبیذ و رشوه را به اسم هدیه و «ربا» را به نام خرید و فروش حلال می گردانند.
مراکز قرض الحسنه و گرفتن کارمزد
باید توجه داشت موسسه های قرض الحسنه و مراکزی که به اشخاص به عنوان قرض پول می دهند. کار بسیار خوبی انجام می دهد و خدمات اقتصادی مهمی را به انجام می رسانند این قبیل کمک ها که بوسیله افراد خیر اندیش و نیکوکار برای خدا انجام می گیرد باعث رفع احتیاج محتاجان و تامین مسکن بی خانمانها و آزادی زندانی ها از زندان و بازگشت آنها به آغوش خانواده خود و همچنین وسیله تامین مخارج ازدواج جوانان و تامین سرمایه کار و کسب می شود اینها خدمت های بسیار خوبی است جز اهم الله خیرا ولی اگر برای اداره تشکیلات خود مقداری از گیرنده قرض اضافه بر آنچه که قرض می دهند بگیرند لازم است آن اضافه را جدا از پولی که بعنوان قرض می دهند در نظر بگیرند – چه اینکه قبلا گفتیم در موضوع قرض لازم است فقط همان مقدار را که به عنوان قرض می دهد پس بگیرد و اضافه از آن بهر عنوان که باشد ربا و حرام است بنابراین باید مبلغی را که بعنوان کارمزد می گیرد در عقد قرض قرار ندهد و بطور جداگانه بگیرد و به مقدار کارمزد اکتفا کند و زیاد تر نگیرد.
گرفتن پول در مقابل دیر کرد
از جمله مطالبی که جزء مسلمات فقه ما است این است که گرفتن پول در مقابل تاخیر ادای دین، از جهت اینکه یک نوع ربا است، جائز نیست در این مورد صاحب جواهر اعلی الله مقامه می گوید:
برای تاخیر ثمنی که در خرید و فروش معین کرده اند و همچنین برای تاخیر هر یک از حقوق مالیه اگر از بدهکار چیزی اضافه بگیرند جائز نیست زیرا این اضافه ربا است که آن بر اساس قرآن مجید و اخبار اهل بیت (ع) و اجماع علما حرام است.
نصیحت امیر مومنان (ع) به بازاریان
حضرت امیر مومنان (ع) هر روز صبح با در دست داشتن تازیانه در قسمت های مختلف بازار کوفه گردش می کرد و به تمام قسمت ها سر میزد و در هر قسمتی می ایستاد و با صدای بلند می فرمود:
ای گروه تجار خیر را از خدا بخواهید و برکت را از راه سهل گرفتن بر خریداران جستجو کنید و از دروغ گفتن و قسم خوردن احتراز نمایند و از ظلم پرهیز کنید و داد مظلومان برسسید و هرگز نزدیک «ربا» نروید و از وزن و پیمانه کسر نگذارید و در ادای حقوق مردم کوشا باشید و هرگز کاری که بر خلاف نظم و انضباط است انجام ندهید. پس از اینکه در همه قسمتهای بازار این کلمات را که از اعماق دل آنحضرت بر می خاست می گفت این شعر را می خواند.
تَفْنّی الَّلذاذَةُ مَمِنّْ نالَ صَفْوَتَهَا
مِنَ الْحرام وَ یَبْقَی الإثْمُ و العَارُ
تَبْقی عَواقِبُ سُوءٍ فی مَغَبِتَّها
لَا خَیْرَ فی ذَّهٍ مِنْ بْعدِهَا النّارُ
یعنی کسانی که از راه حرام به لذتهائی نائل می شوند بدانند که آن لذتها فانی می شود ولی ننگ و گناه آن باقی می ماند آثار و عواقب بدی در دنبال کارهای حرام وجود دارد و هرگز خیر و خوبی در لذتی که در پشت سر آن آتش عذاب هست وجود ندارد.
سختی با بانکها
اکنون که با توفیق خداوند این بحث در رابطه با ربا انجام گرفت مناسب است چند مطلب را به مسئولین محترم بانک ها تذکر بدهیم:
1-چرا کنز یعنی راکد گذاشتن پول حرام است؟
2- جریان اقتصادی کار و سرمایه .
3- تفاوت بانکهای اسلامی و غیر اسلامی.
4- فضای بانکها را از آلودگی به ربا حفظ کنند.
5- موضوع بالا بودن سود بانکها.
6- گرفتن پول برای دیر کرد ربا و حرام است.
7- اوراق قرضه که ظاهرا به عنوان قرض با ربح است ربا و حرام است.
8- اوراق مشارکت نیز اگر مشتمل بر قرض با ربح باشد ربا و حرام است.
1-کنز یعنی راکد گذاشتن پول حرام است
خداوند متعال در قرآن مجید نگهداری پول یعنی راکد گذاشتن و در جریان اقتصادی قرار ندادن آن را با این عبارات موجب عذاب دردناک الا هی معرفی می کند:
َالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ* يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ
کسانی که طلا و نقره را ذخیره می کنند و در راه خدا خرج نمی کنند را به عذاب دردناک بشارت بده روزیکه آن طلا و نقره در آتش دوزخ گداخته می شود و پیشانی و پشت و پهلوی آنها را با آن داغ می کنند و به انها گفته می شود این است همان طلا و نقره ای که در دنیا ذخیره کردید اکنون همان را که برای خود ذخیره کردید بچشید.
استاد بزگوار ما ، آیت الله طباطبائی رضوان الله علیه در تفسیر ارزشمند خود المیزان می فرماید: منظور از خرج کردن پول در راه خداوند که ترک آن در این آیه موجب عذاب خداوند معرفی شده است این است که خداوند متعال برای برقراری دین و احکام آن راهی قرار داده است و این معنا دارای شمول و وسعت مخصوصی است که شامل خرج کردن در راه جهاد اسلامی و تامین مصالح دیگر اجتماعی و در راه ایجاد اقتصاد صحیح اسلامی و نیز گسترش دادن به جریانهای اقتصادی و ادای حقوق مالی اسلامی می شود و همه این ها مورد نظر این آیات است.
بنابراین منظور خداوند از حرام کردن کنز یعنی راکد گذاشتن پول و ثروت با این شدت از طرفی و حرام نمودن ربا با تاکید فراوان از طرف دیگر این است که پول ها باید در راه هائی بکار بیفتد که غنا و استقلال و حیات جامعه اسلامی و عزت و عظمت مسلمانان تامین شود و روشن است که جامعه ای که در آن فقر و بیکاری و گرانی و به یک کلام تنگناهای اقتصادی برای مسلمانان وجود دارد چنین جامعه ای شایسته اسلام و مسلمانان نیست.
از آنجا کخ دین اسلام می خواهد افق فکر مسلمانان را آن قدر بالا ببرد که به مال و ثروت به عنوان وسیله ای برای تعالی و استقلال و عزت جامعه اسلامی نگاه کنند. کلمه پیشانی و پهلو و پشت را در آیاتی که نقل گردید ذکر کرده است چون پیشانی علامت خضوع است و پهلو برای پناه بردن و پشت برای تکیه دادن است یعنی در برابر پول خضوع به خرج ندهند و مال و ثروت را در پناهگاه و تکیه گاه خود ندادند و خضوع آنها باید فقط در برابر خداوند، و پناهگاه و تکیه گاه آنان نیز فقط عنایت پروردگار متعال باشد و بس تا در سایه این تعالیم سعادت بخش جامعه ای مستغنی و مستقل داشته باشند.
2- جریان اقتصادی کار و سرمایه
می دانیم که در هر جامعه ای بخشی از سرمایه های نقدی در دست افرادی قرار دارد که به علل مختلف تمایل یاتوانائی استفاده از آن سرمایه ها را ندارند از طرف دیگر افرادی در جامعه وجود دارند که به جهت نیروی بدنی یا مهارت و تجربه کافی و یا هر دو از اینها قدرت فعالیت اقتصادی دارند اما سرمایه لازم را در اختیار ندارند.
در این موارد اگر برنامه صحیحی در بین نباشد که سرمایه ها را جذب کند و در اختیار نیروی کارز قرار بدهد هم سرمایه ها و هم نیروی کار هر دو معطل می مانند و در نتیجه بیکاری و نبودن اشتغال ، مفاسد فراوانی را بوجود می آورد و موجب انحطاط اقتصادی و اخلاقی می شود.
اسلام در این مورد پس از حرام کردن کنز و راکد گذاشتن پول و حرام کردن «ربا» لازم می داند که سرمایه داران پول های خود را بر اساس برنامه هائی که مقرر کرده است در اختیار صاحبان نیروی کار قرار بدهند تا فقر و پریشانی و بیکاری از جامعه اسلامی زدوده شود و جامعه ای مستغنی و مستقل به وجود بیاید.
نقش مهم بانکها نیز از همین موضوع روشن می شود بانکها از این جهت به وجود آمده اند که پول های سرمایه داران را جذب کنند و در راه های اقتصادی بکار بیندازند.
3- تفاوت بانکهای اسلامی و غیر اسلامی
بانک های متعارف در دنیای امروز بر اساس قرض با بهره به وجود آمده است.
اما چون دین مقدس اسلام قرض با بهره بهر شکلی که باشد را «ربا» و حرام می داند و ربا بر اساس منطق قرآن مجید و فرهنگ اهل بیت عصمت (ع) چنانکه شرح داده شد مخرب جامعه و دارای مفاسد و مضار بسیار زیادی است و شایسته نیست که در جامعه اسلامی بانکها بر اساس ربا حرکت کنند.
لذا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تامین حکومت دینی و فراهم شدن زمینه تغییرات اساسی در نظامات اجتماعی لازم گردید که بانکهای کشور بر این اساس حرکت کنند که صاحبان پولهای خود را بعنوان اینکه بانکها را امین خود می دانند در اختیار آنها می گذارند که آنها این پول ها را در جریان اقتصادی بهر نحوی که شایسته و مفید بدانند بر پایه موازین اسلامی به جریان بیندازند یعنی پولها را یا بر اساس عقود اسلامی مانند مضاربه، جعاله، صلح و غیر آن به اشخاص بدهند و یا خودشان به کارهای صنعتی، کشاورزی و تجاری و امثال آن اقدام کنند و منافعی که از این راه ها بدست می آید را میان خودشان و صاحبان پول بر اساس توافق قسمت نمایند.
4- فضای بانکها را از آلودگی به ربا حفظ کنید.
لازم است سعی کنند که بانکها هرگز به «ربا» که یکی از گناهان کبیره است – چنانکه گفته شد – و در هر جامعه ای که بوجود بیاید موجب ویرانی و هلاکت اقتصادی آن جامعه و بهم خوردن نظم اقتصادی اسلامی می گردد آلوده نشوند.
در این راه سعی کنند که:
اولا: صاحبان پول از لحاظ دانستن مسائل شرعی کاملا توجیه بشوند و بر اساس تحولی که در حکومت اسلامی در بانکها بوجود آمده است پولهای خود را در اختیار بانک قرار بدهند تا بانکها بعنوان وکیل از طرف آنها این پولها را در جریانهای اقتصادی به کار بیندازند نه بعنوان قرض و گرفتن ربح که اگر به این عنوان باشد ربا و حرام است.
ثانیا: مسئولین محترم بانکها وظیفه دارند که این پولها را در آن راهی که مورد نظر اسلام است. و از همان نظر ربا را حرام کرده است بکار بیندازند یعنی در راههائی که فقر را از بین می برد و اشتغال ایجاد می کند و قدرت اقتصادی را افزایش می دهد و واحدهای تولیدی بوجود می آورد و سطح تولید را افزایش می دهد و واحدهای صنعتی و کشاورزی را رونق می دهد و ضمنا استقلال مملکت را تامین و حفظ می کند.
5- بانکها بواسطه بالا بردن مقدار سود پولهای صاحبان پول را جذب می کنند و ما فکر می کنیم که اگر سودها این اندازه بالا نباشد صاحبان پول خودشان پولهای خود را در راه های جریان اقتصادی بکار می اندازند و ایجاد کار و اشتغال و افزایش تولید بهتر صورت می گیرد.
از قراری که شنیده می شود مقدار بهره بانکی در ایران نسبت به کشورهای دیگر در سطح بالائی است.
6- گرفتن پول برای دیر کرد ربا و حرام است و لازم است با هر ترتیبی از این موضوع اجتناب شود.
7- اوراق قرضه که ظاهرا بعنوان قرض از افراد پول گرفته می شود ربا و حرام است.
8- اوراق مشارکت نیز اگر با قرض و ربح ارتباط داشته باشد ربا و حرام است.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
اثري از ايت الله العظمي نوري همداني