نكات اموزنده جنگ بدر

روز جمعه هفدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرت (1) نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می رود . در این روز یکی از مهم ترین جنگهای سرنوشت ساز در تاریخ اسلام به وقوع پیوست و دستاوردهای مهمی را برای دولت نوپای پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه داشت . مشاهده امدادهای غیبی، ذلت سران کفر، نتیجه توکل بر خداوند متعال، دفاع از کیان اسلام در پرتو ایمان، جلوه حقیقی پایداری در راه اندیشه، آشکار شدن برخی از فضائل و مناقب پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام، تبلور وحدت و همدلی در میان مسلمانان، و به نمایش درآمدن شکوه و عظمت اسلام، بخشی از آثار مفید این مبارزه بین حق و باطل می باشد .
در آن روز تاریخی نیروی ایمان، آن چنان در سیمای رزمندگان مسلمان موج می زد که حتی افراد دشمن را تحت تاثیر قرار داده بود . ابن هشام در سیره خود می نویسد: «نیروهای مشرکین مکه بعد از اینکه در نقطه «عدوة القصوی » در صحرای بدر مستقر شدند، به یکی از زبده ترین نیروهای اطلاعاتی خود، به نام عمیربن وهب جمحی ماموریت دادند تا اطلاعات دقیقی از لشکر اسلام به دست آورد . او با اسب چابک خود در اطراف اردوگاه مسلمانان به گشت زنی پرداخت و بعد از بررسی اوضاع به فرماندهان خود چنین گزارش داد: آنان در حدود سیصد نفر هستند و در چهره ها و حرکاتشان ایمان و اراده و استقامت متبلور است . آنان جز شمشیرهایشان پناهگاهی ندارند . با شترانشان مرگ را برای شما به ارمغان آورده اند و تا زمانی که هر یک از آنان یک نفر از شما را به قتل نرساند، کشته نخواهد شد و اگر از شما به اندازه آنان کشته شود، زندگی برای شما چه ارزشی خواهد داشت . با این ضعیت بیاندیشید و تصمیم بگیرید .» (2)
جنگ بدر در آیینه قرآن
آنچه از آیات قرآن در مورد حادثه مهم بدر بر می آید، نکات قابل توجه و آموزنده ای است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف . تحقق وعده های الهی
مسلمانان پس از خروج از مدینه دوست داشتند که کاروان تجارتی قریش را که به سرپرستی ابوسفیان از شام عازم مکه بود، تصرف کنند و به همراه کالاهای غنیمتی به مدینه برگردند و هیچ گونه علاقه به جنگ و خونریزی نداشتند، اما خداوند متعال اراده کرده بود که مسلمانان به مقابله و جنگ با مشرکین بپردازند و در نتیجه با پیروزی حق بر باطل دین اسلام تثبیت شود و با شکست باطل، مخالفین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، خوار و ذلیل گردند . خداوند متعال با اشاره به این نکته می فرماید: «و اذ یعدکم الله احدی الطائفتین انها لکم و تودون ان غیر ذات الشوکة تکون لکم ویرید الله ان یحق الحق بکلماته و یقطع دابرالکافرین، لیحق الحق و یبطل الباطل و لو کره المجرمون » (3) ; «و هنگامی که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه [کاروان تجاری قریش، یا نیروهای مسلح آنان مغلوب و] نصیب شما خواهد بود و شما علاقه داشتید که کاروان غیر مسلح نصیب شما شود، ولی خداوند اراده کرد که حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را نابود سازد تا حق را تثبیت کرده، باطل را از میان بردارد، هرچند مجرمان نخواهند .»
از آنجایی که خواست و اراده خداوند بالاتر از اراده مسلمانان بود، بر آن غلبه نمود و مبارزه تاریخی بین حق و باطل انجام شد . وعده های خداوند تحقق یافت و پیروزی نهایی از آن مسلمانان و انسانهای حقیقت جو گردید و مشرکین ماجراجو و معاند در همان جنگ ریشه کن شدند .
ب . تاثیر راز و نیاز
یکی دیگر از نکاتی که در مورد جنگ بدر از آیات الهی استفاده می شود تاثیر دعا و نیایشهای صادقانه در سرنوشت انسان می باشد . قرآن کریم با اشاره به تاثیر دعا و نتایج سودمند آن در جنگ بدر می فرماید: «اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم انی ممدکم بالف من الملائکة مردفین و ما جعله الله الا بشری و لتطمئن به قلوبکم و ماالنصر الا من عندالله ان الله عزیز حکیم » (4) ; «[به یاد آورید] آن زمانی را که [از شدت ترس و ناراحتی در صحرای بدر] به پروردگارتان استغاثه می کردید و او دعای شما را پذیرفت [و اعلان کرد که] من شما را با یک هزار تن از فرشتگان که به ردیف فرود می آیند، یاری خواهم کرد . این کار فقط برای خوشحالی و اطمینان قلب شما بود و نصرت و یاری نیست جز از طرف خداوند و مطمئنا پروردگار متعال عزیز و حکیم است .»
مناجات و راز و نیاز پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مسلمانان از درخشندگی خاصی برخوردار بود، آن حضرت در آن لحظات سرنوشت ساز چنین دعا می کرد: «اللهم انجزلی ماوعدتنی اللهم ان تهلک هذه العصابة لاتعبد فی الارض; پروردگارا! وعده ای را که به من داده ای
محقق کن، معبودا! اگر این گروه [مسلمانان] هلاک شوند، در روی زمین عبادت نمی شوی [و عبادت تو از روی زمین برچیده می شود] .»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله همچنان دستهای خود را باز کرد و به مناجات و استغاثه به درگاه خداوند متعال ادامه داد تا اینکه عبا از دوشش افتاد . (5)
ج . خواب آرام بخش
در آن شب بحرانی، یکی دیگر از نعمتهای خداوند متعال به اهل ایمان نعمت خواب آرام بخش بود: «اذ یغشیکم النعاس امنة منه » (6) ; «[به یاد آورید] آن زمانی که خواب راحتی از سوی خدا شما را فرا گرفت که موجب [آرامش و] امنیت شما گردید .»
همچنان که می دانیم تمام موجودات زنده برای بازیابی آرامش خود و تجدید قوای مادی به خواب و استراحت نیاز دارند و اگر انسان بر اثر عواملی، مثل: تغییر و تحول در محیط اطراف خود نتواند خواب راحتی داشته باشد، مطمئنا از قوای بدنی او کاسته می شود، قدرت تفکر تضعیف می شود، نشاط درونی و طراوت برونی از دست می رود و انسان در مقابل حوادث ناتوان و شکننده می گردد . بنابراین، خداوند متعال خواب آرام بخش را در شب بدر بر مسلمانان ارزانی داشت و این در حالی بود که دشمنان اسلام در آن شب از شدت خوف، هراس، دلهره و اضطراب، خواب راحتی نداشتند .
د . ایجاد رعب در دل کافران
یکی دیگر از الطاف خداوند متعال بر اهل ایمان، ایجاد رعب و وحشت در دل کافران بود . خودباختگی، تحیر و تزلزل روحیه دشمنان اسلام، از آثار همین لطف خداوند بود . آنان چنان خود را باخته بودند که با آن همه نیروهای مسلح و مجهز، از رویارویی و درگیری با مسلمانان سخت وحشت داشتند . این عامل نیرومند الهی، در پیروزی لشکر رسول الله صلی الله علیه و آله نقش به سزایی داشت .
خداوند متعال با اشاره به این لطف خویش به مسلمانان فرمان داد که از فرصت به دست آمده استفاده کرده، با قاطعیت تمام ضربات اساسی بر دشمن وارد کنند: «سالقی فی قلوب الذین کفروا الرعب فاضربوا فوق الاعناق واضربوا منهم کل بنان » (7) ; «به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت می افکنم، پس ضربات خود را بر سرهای دشمن فرود آرید و همه انگشتانشان [و دستهایشان] را قطع کنید .»
این دستورات راهگشا و امیدآفرین موجب شد که مسلمانان با کمال شجاعت و شهامت به نیروهای دشمن هجوم برده، سرنوشت جنگ را با کشته شدن قوای دلاور دشمن و اسارت عده ای دیگر و در نتیجه با شکست و ناکامی آنان به پایان ببرند . خداوند متعال علت شکست دشمن را به خاطر فاصله گرفتن از خداوند و رسول او می داند: «ذلک بانهم شاقوا الله و رسوله » (8) ; «این [ذلت و خواری کفار] به این خاطر بود که آنها با خدا و پیامبرش دشمنی کردند .»
جلوه هایی از رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله
در سیره و سخن رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در جنگ بدر، درسهایی آموزنده وجود دارد که چند مورد را در اینجا می خوانیم:
1 . پیشتاز نبرد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سخت ترین شرایط، خود پیشتاز بود . آن حضرت فردی عافیت طلب و آسایش خواه نبود که یارانش را در مشکلات و سختیها رها نماید و خود در کناری نشیند و فقط فرمان دهد، بلکه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همانند دلاوری شجاع در میدانهای نبرد نزدیک ترین فرد به دشمن بود . امیرمؤمنان، علی علیه السلام که بنابه اعتراف دوست و دشمن شجاع ترین سردار اسلام در تمامی جنگهاست، در این مورد می فرماید: «کنا اذا احمر الباس اتقینا برسول الله فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه (9) ; هنگامی که [جنگ به اوج خود می رسید و] شعله های نبرد برافروخته می شد، ما به رسول خدا پناه می بردیم و هیچ کس از ما [مسلمانان] به دشمن نزدیک تر از آن حضرت نبود .»
علی علیه السلام در سخن دیگری به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله در خط مقدم جبهه نبرد در جنگ بدر اشاره کرده، می فرماید: «لقد رایتنا یوم بدر ونحن نلوذ بالنبی صلی الله علیه و آله و هو اقربنا الی العدو و کان من اشد الناس یومئذ باسا (10) ; اگر ما را در روز جنگ بدر می دیدی که [در سخت ترین لحظات] به وجود گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله پناه می بردیم و او نزدیک ترین فرد ما به دشمن بود ودر جنگ از همه مردم شدیدتر بود .»
به این ترتیب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله به مسلمانان و یاران خود عملا درس استقامت، مبارزه و دفاع از کیان اسلام را می آموخت .
2 . احترام به افکار دیگران
لشکر حضرت رسول صلی الله علیه و آله به دستور حضرتش در نقطه ای پست و سرازیری از ناحیه بدر موضع گرفته بود و لشکر قریش در نقطه مرتفعی فرود آمده بودند، قرآن کریم به این موضع گیری متقابل اشاره می کند و می فرماید: «اذ انتم بالعدوة الدنیا و هم بالعدوة القصوی » (11) ; «به یاد آرید آن هنگامی را که شما در طرف پایین [بدر] و آنها در جای بلندی موضع گرفته بودند .»
حباب بن منذر یکی از سرداران اسلام که سابقه دیرینه ای در جنگ و مبارزه داشت، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! آیا به فرمان خداوند این نقطه را انتخاب کرده ای؟ – که ما بدون چون و چرا از آن اطاعت کنیم – یا اینکه طبق سلیقه شخصی این ناحیه را برای نبود، مناسب تشخیص داده ای؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله پاسخ داد: از طرف خداوند دستور خاصی به من نرسیده است . حباب گفت: به نظر من ما باید لشکر را به کنار آبی ببریم که در نزدیکی دشمن است، سپس در کنار آن حوضی بسازیم که برای خود و چهارپایانمان همیشه به آب دست رسی داشته باشیم . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نظر خوبی است . سپس به لشکر دستور حرکت داد . آنان در نزدیکی دشمن و در کنار آب فرود آمدند و در آنجا حوضی ساختند و آن را پر از آب کردند .
این طرح حباب بن منذر که مورد پسند پیامبر صلی الله علیه و آله بود سرکردگان کفار را خوش نیامد و آنان نقشه ویرانی حوض را در سر پروراندند . اسود مخزومی یکی از جنگجویان قریش که مردی خشن، تندخو و لجباز بود با مشاهده حوض آبی که لشکر اسلام ساخته بود، با خود عهد کرد که: یا حوض را ویران کند یا از آن بنوشد و یا کشته شود . با همین اندیشه به سوی حوض حمله برد . سردار رشید اسلام، حضرت حمزه که پاسداری از حوض را به عهده داشت از نزدیک شدن اسود مخزومی به آب جلوگیری کرد و در یک مبارزه قهرمانانه فرد مهاجم را هلاک نمود .
البته، پیامبر صلی الله علیه و آله و یاران آن حضرت کسی را از نزدیک شدن به آب برای رفع تشنگی مانع نمی شدند، اما اسود مخزومی که به قصد ضربه به لشکر اسلام و تخریب حوض به آن نزدیک شده بود، قربانی هوسرانی و جهالت خود شد . او قصد آب خوردن نداشت، بلکه می خواست ضرب شستی به مسلمانان نشان دهد . این حادثه به آغاز جنگ سرعت بخشید و در تحریک لشکر قریش نقش فوق العاده ای داشت . (12)
3 . مشورت با یاران
اکثر لشکریان بدر را گروه انصار تشکیل داده بودند و از مهاجرین تنها 74 نفر به همراه پیامبر صلی الله علیه و آله بودند ; یعنی در حدود 24% نیروها از مهاجرین و 76% از انصار بودند و پیمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله با انصار در دومین پیمان عقبه بسته بود، فقط یک پیمان دفاعی بود و برای جنگ با دشمن پیمانی با انصار نداشت . به همین جهت، آن حضرت شورای نظامی تشکیل داد و نظر یارانش را جویا شد و توضیح داد که آنان اول به قصد تعقیب کاروان تجارتی قریش از مدینه بیرون آمده بودند، ولی الآن جنگ و مبارزه با کفار پیش آمده است، آیا حاضرند به جنگ با قریش بیایند یا حال جنگیدن ندارند و می خواهند به مدینه برگردند؟
ابوبکر یکی از مهاجرین از جای خود برخاست و گفت: یا رسول الله! در میان لشکریان دشمن بزرگان و دلاوران قریش قرار دارند . آنان به هیچ آیینی ایمان نیاورده اند و هیچ گاه از اوج عزت و اقتدار به پستی ذلت سقوط نکرده اند و از سوی دیگر ما از مدینه با آمادگی کامل بیرون نیامده ایم [پس جنگ به صلاح نیست; به مدینه برگردیم] . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بنشین! سپس عمر برخاست و شبیه سخنان ابوبکر را بر زبان آورد . رسول خدا صلی الله علیه و آله از سخنان این دو مرد که در تضعیف روحیه لشکر اسلام نقشی به سزا داشت، شدیدا ناراحت شد و به عمر نیز فرمود: بنشین! مقداد بن اسود کندی سومین شخصی بود که برای اظهار نظر به پا خاست و با لحنی قاطع و اراده ای مصمم چنین گفت: ای پیامبر خدا! قلبهای ما با شماست و آنچه را که خداوند به تو دستور داده، عمل کن . به خدا سوگند! ما هرگز به شما سخنی را که بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند، نخواهیم گفت . هنگامی که موسی علیه السلام آنان را به جهاد دعوت کرد، بنی اسرائیل به آن حضرت گفتند: ای موسی! تو و پروردگارت بروید و جهاد کنید، ما در همین جا نشسته ایم . اما یا رسول الله! ما عکس این سخن را به شما عرض می کنیم و می گوییم: شما در سایه عنایات و الطاف پروردگارت جهاد کن و ما نیز تحت فرمان شما خواهیم جنگید .
رسول اکرم صلی الله علیه و آله از شنیدن سخنان مقداد خوشحال گردید و در حق او دعا نمود . آن حضرت برای بار دوم از یاران خود نظر خواهی کرد و فرمود: ای مسلمانان، نظرات خود را مطرح کنید! با شنیدن این سخن، سعد بن معاذ انصاری لب به سخن گشود و اظهار داشت: پدر و مادرم فدای تو یا رسول الله! مثل اینکه منظور شما ما (انصار) هستیم و از ما نظر می خواهی . پیامبر فرمود: بلی، درست است . او گفت: ای پیامبر خدا! ما به تو ایمان آورده ایم و تو را تصدیق کرده ایم که آیین تو حق است . در این باره با تو پیمانها بسته ایم . شما هر تصمیمی بگیرید، ما از شما پیروی خواهیم کرد . سوگند به آن خدایی که تو را به رسالت مبعوث نمود، هرگاه ما را امر کنی که وارد دریا شویم [و خود را به آب زنیم] یک نفر از ما از فرمان تو سرپیچی نخواهد کرد . (13)
رسول الله صلی الله علیه و آله از گفتار حکیمانه و پر از اخلاص سعد معاذ که از شخصیتهای پرنفوذ انصار بود شادمان شد و خوشحالی در چهره اش موج می زد . به همین جهت بعد از شنیدن این سخنان دستور حرکت به سوی جنگ بدر را صادر کرد و به آنان مژده فتح و ظفر داد که خداوند فرمود: «بلی ان تصبروا و تتقوا و یاتوکم من فورهم هذا یمددکم ربکم بخمسة آلاف من الملائکة مسومین » (14) ; «آری، اگر استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمنان به همین زودی به سراغ شما بیایند، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان که نشانه هایی با خود دارند، یاری خواهد کرد .»
4 . درسی دیگر برای حق باوران
بعد از اتمام جنگ که با پیروزی قاطع مسلمانان همراه بود، به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله پیکرهای کشته شدگان کفار به یکی از چاههای بدر ریخته شد . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در کنار آن چاه آمد و آنان را با نامهایشان صدا کرد و فرمود: «بئس عشیرة الرجل کنتم لنبیکم، کذبتمونی و صدقنی الناس و اخرجتمونی و آوانی الناس و قاتلتمونی و نصرنی الناس … هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقا؟ فقد وجدت ما وعدنی ربی حقا (15) ; چه بد بستگانی بودید برای پیامبرتان، شما مرا دروغگو خواندید، اما دیگران مرا تصدیق کردند، مرا [از شهر و دیارم] بیرون کردید و مردم [دیگر] پناهم دادند، با من به جنگ برخاستید و دیگران مرا یاری کردند، … آیا شما وعده های پروردگارتان را حق یافتید؟ من وعده های پروردگارم را حق یافتم .»
مسلمانان که نظاره گر حرکات و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، با تعجب پرسیدند: یا رسول الله! آیا با مرده ها حرف می زنید؟ مگر آنان گفته های شمارا می شنوند؟! حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: «ما انتم باسمع منهم، انهم لیسمعون کما تسمعون و لکن منعوا من الجواب (16) ; شمااز آنان شنواتر نیستید، البته که آنان می شنوند، چنان که شما می شنوید، اما توانایی پاسخ گفتن را ندارند .»
حسان بن ثابت، در این زمینه چنین سرود:
ینادیهم رسول الله لما
قذفناهم کباکب فی القلیب
الم تجدوا کلامی کان حقا
و امر الله یاخذ بالقلوب
فما نطقوا و لو نطقوا لقالوا
صدقت و کنت ذا رای مصیب (17)
«بعد از آنکه جنازه های کفار را به چاه بدر ریختیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به آنان چنین گفت: آیا سخن مرا حق نیافتید؟ و فرمان خداوند دلها را فرا می گیرد . اما آنان سخن نگفتند و اگر حرف می زدند، می گفتند: راست گفتی و نظر تو رست بود .»
5 . پاسداری از عدالت
بعد از اینکه جنگ تمام شد و 70 نفر از کفار به اسارت مسلمانان درآمدند، پیامبر صلی الله علیه و آله اعلان نمود که هرگاه یکی از اسیران بتواند برای ده نفر از فرزندان مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزد، او آزاد خواهد شد و هرکس نتواند باید برای آزادی خود 4 هزار درهم فدیه دهد . این قانون عادلانه حتی شامل داماد آن حضرت نیز می شد . و هیچ گونه فرقی میان ابوالعاص (داماد پیامبر صلی الله علیه و آله) و سایر اسیران کفار در میان نبود . طبق این دستور زینب دختر پیامبر صلی الله علیه و آله برای آزادی شوهرش ابوالعاص، گردنبد یادگاری مادرش حضرت خدیجه علیها السلام را – که در شب زفافش به زینب بخشیده بود – به مدینه فرستاد .
هنگامی که فدیه زینب رامقابل حضرت رسول صلی الله علیه و آله قرار دادند و نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله به آن افتاد به یاد خدمات همسر فداکارش خدیجه علیها السلام افتاد و اشک از چشمانش سرازیر شد، آن گرامی روزهایی را به یاد آورد که در اوایل بعثت و زمان غربت اسلام، حضرت خدیجه علیها السلام چه زحماتی را متحمل شد و از آبرو و حیثیت و ثروت خویش برای نشر اسلام و پاسداری از اهداف آسمانی رسول الله صلی الله علیه و آله مایه گذاشت . در آن حال، با رعایت قانون حق و عدالت به مسلمانان فرمود: «ان رایتم ان تطلقوا لها اسیرها و تردوا علیها مالها فافعلوا; [این گردنبد متعلق به شماست] اگر دوست دارید اسیر او را آزاد کنید و مال او را هم برگردانید، پس چنین کنید .» مسلمانان نیز سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را پذیرفتند و ابوالعاص طبق درخواست پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از آزادی، زینب را به مدینه فرستاد و خود نیز مسلمان شد . (18)
علی علیه السلام اسوه شجاعت و اخلاص
اولین رویارویی رسمی لشکر اسلام و کفر در صحرای بدر ثابت کرد که هیچ عاملی از نیروی ایمان، توکل بر خداوند متعال و عزم و اراده راسخ در پیروزی و موفقیت یک گروه بر دشمنان خود مؤثرتر و بالاتر نیست; چراکه سربازان اسلام 313 نفر و لشکر کفر در حدود 1000 نفر بود، اما کثرت نیرو، گستردگی تجهیزات نظامی، قدرت بدنی و سایر عوامل مادی در اردوگاه کفار نتوانست سپاه به ظاهر ضعیف و اندک اسلام را شکست دهد و نیروی ایمان بر انگیزه های مادی پیروز شد . خداوند متعال با اشاره به این حقیقت می فرماید: «و لقد نصرکم الله ببدر و انتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون » (19) ; «خداوند شما را در بدر یاری کرد، در حالی که شما ناتوان بودید . پس تقوای الهی پیشه کنید، شاید شکر نعمت او را به جای آورید .»
در میان سپاه اسلام، علی علیه السلام در حالی که نسبت به همسنگران خود کم سن و سال می نمود، با ایمان بیشتر و اراده قوی تری به میدان آمده بود . در آغاز نبرد، هنگامی که 3 تن از سران مشرکین به نامهای عتبه بن ربیعه و برادرش، شیبه بن ربیعه و فرزندش، ولید بن عتبه در صحنه جنگ ظاهر شدند و مبارز طلبیدند، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به عبیدة بن حارث، حمزه و علی علیه السلام فرمان داد تا با آنان مقابله کنند . حمزه و علی علیه السلام با یک حمله در نبردی تن به تن شیبه و ولید را کشتند . ولی مبارزه عبیدة بن حارث بن عبدالمطلب با عتبه بن ربیعه طول کشید و با آمدن علی علیه السلام وحمزه به یاری عبیده، عتبه نیز از پای درآمد و کشته شد . بعد از کشته شدن 3 تن از نیروهای زبده دشمن، جنگ تن به تن به حمله عمومی مبدل شد .
در آن جنگ که رهبری حکیمانه رسول اکرم صلی الله علیه و آله، ایمان راسخ مسلمانان و دلاوریهای بی نظیر علی علیه السلام و از همه مهم تر امدادهای غیبی، عامل اصلی پیروزی مسلمانان به شمار می رفت، 70 نفر از مشرکین کشته شدند و 70 نفر دیگر به اسارت درآمدند که نصف کشته شدگان به دست پرتوان شجاع ترین سردار اسلام، امیر مؤمنان علیه السلام به هلاکت رسیده بودند . شیخ مفید در این مورد می نویسد: «به اتفاق شیعه و سنی علی علیه السلام بالاترین شجاعت و شهامت را در جنگ بدر از خود نشان داده و بیشترین سهم را در نابودی دشمنان اسلام داشته است .» و در ادامه، نام 35 نفر از جنگجویان ممتاز مشرکین را نام می برد که همه به دست علی علیه السلام کشته شده اند .
ولید بن عتبه، عاص بن سعید، حنظلة بن ابی سفیان، نوفل بن خویلد، حارث بن زمعه، نضربن حارث، عمیر بن عثمان، عمرو بن مخزوم، عاص بن منبه، علقمة بن کلده، اوس بن مغیره، سعید بن وهب، هشام بن ابی امیه، از جمله مقتولین به دست علی علیه السلام در جنگ بدر می باشند که شیخ مفید از آنان یاد کرده است . (20)
امیر مؤمنان علیه السلام در نامه 64 نهج البلاغه که به معاویه نوشته است، به برخی از افتخارات خود در جنگ بدر اشاره کرده، می فرماید: «و عندی السیف الذی اغضضته بجدک و خالک و اخیک فی مقام واحد; [ای معاویه!] همان شمشیری که در یک مقام (جنگ بدر) به پیکر جد تو (عتبه بن ربیعه) و دایی تو (ولید بن عتبه) و برادر تو (حنظلة بن ابی سفیان) فرود آوردم [و آنان را به هلاکت رساندم، باز هم] نزد من است .»
بر این اساس، علی علیه السلام به تنهایی 35 نفر از دشمنان اسلام را به هلاکت رسانده است و 35 نفر دیگر نیز به دست ملائکه و سایر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله کشته شده اند . (21)
پرچمدار پیامبر صلی الله علیه و آله
علی علیه السلام نه تنها به عنوان یک افسر نظامی در صحنه نبرد با تمام وجود از اسلام دفاع می کرد، بلکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را به عنوان پرچمدار لشکر اسلام انتخاب کرده بود . محمد بن سعد می نویسد: «ان علی بن ابی طالب کان صاحب لواء رسول الله صلی الله علیه و آله یوم بدر و فی کل مشهد (22) ; در روز بدر و همه صحنه های نبرد علی بن ابی طالب پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود .»
باتوجه به اینکه سمت پرچمداری در زمانهای گذشته حساس ترین وظیفه یک نظامی در صحنه های نبرد بود و یک پرچمدار با افراشتن علم خود در تقویت روحیه لشکریان نقش اساسی ایفا می کرد و بر عکس در صورت سقوط علم، نشانه های شکست ظاهر می شد و پراکندگی سربازان یک لشکر را به همراه می آورد، موقعیت علی علیه السلام به عنوان یک علمدار شجاع و دلاور روشن می شود .
ابن اثیر با تصریح به این موضوع می گوید: «کان سعد بن عبادة صاحب رایة رسول الله فی المواطن کلها فاذا کان وقت القتال اخذها علی بن ابی طالب (23) ; سعد بن عبادة در همه جا پرچمدار رسول الله صلی الله علیه و آله بود، اما هنگام جنگ، علی بن ابی طالب آن را می گرفت .»
با مروری کوتاه به تواریخ شیعه و سنی روشن می شود که در سخت ترین شرایط و در همه جنگها و غزوات، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام رابه این پست حساس و سرنوشت ساز می گماشت . همچنین علی علیه السلام در شب بدر مامور شد که مشک آبی بیاورد و آن هنگامی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به مسلمانان فرمود: چه کسی حاضر است امشب برای ما یک مشک آب از چاه بدر بیاورد؟ همه سکوت کردند و کسی آمادگی خود را اعلام نکرد; زیرا در آن شب سرد و تاریک و طوفانی، آب آوردن از چاهی عمیق و ظلمانی کار آسانی نبود . علی علیه السلام برخاست و گفت: یا رسول الله! من حاضرم که با مشک خود از آن چاه آب بیاورم و سپس آن حضرت روانه شد و با مشک خود داخل آن چاه عمیق و ترسناک شده و مشک را پر از آب کرده، بیرون آمد . هنگام آمدن، باد سختی وزید و علی علیه السلام به ناچار بر زمین نشست . دوباره خواست حرکت کند که باد تند دیگری آمد، حضرت باز هم نشست و آن باد رد شد . بار سوم نیز همانند دفعات قبل باد سخت دیگری وزید و امام باز هم به زمین نشست و آن هم رد شد . هنگامی که بعد از آن همه زحمت با مشک پر از آب خود را به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسانید، رسول الله صلی الله علیه و آله پرسید: ای اباالحسن! چرا دیر آمدی؟ علی علیه السلام ماجرا را برای پیامبر صلی الله علیه و آله تعریف کرد . رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی! آیا فهمیدی که آن بادهای تند چه بود؟ گفت: نه، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اما الریح الاولی فجبرئیل فی الف من الملائکة سلموا علیک والریح الثانیة میکائیل فی الف من الملائکة سلموا علیک والریح الثالثة اسرافیل فی الف من الملائکة سلموا علیک و ما اتوک الا لیحفظوک (24) ; باد اولی جبرئیل بود به همراه هزار فرشته که بر تو سلام کردند، دومی میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کردند و با د سوم اسرافیل بود به همراه هزار فرشته که بر تو سلام کردند . آنان جز برای حفظ تو نیامده بودند .»
1-سيره ابن هشام ج2ص278
2-همان ص274
3- الانفال/7و8
4-الانفال/9و10
5-تفسير مجمع البيان ج4ص525
6-الانفال /11
7-الانفال/12
8- الانفال/13
9- شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج19ص116
10مسند احمد ج1ص86ومكارم الاخلاق ص18والطبقات الكبري ج2ص23
11- الانفال/42
12-سيه ابن هشام ج2ص272و276
13- الصحيح من السيره ج5ص23وفروغ ابديت ج1ص494
14-ال عمران /125
15-بحار الانوار ج18ص188 ح18
16اعلام الهدايه ج1ص134وشرح نهج البلاغه بن ابي الحديد ج14ص178
17-الامالي سيد مزتضي ج2ص18وسيره ابن هشام ج2ص294
18-اعلام الهدايه ج1ص135
19-ال عمران /123
20-الارشاد ج1ص71
21-حياة القلوب ج2ص497
22-الطبقان الكبري ج2ص43
23-اسدالغابه ج4ص20
24-بحارالانوار ج19ص286و المناقب ج2ص242

ترويج فرهنگ ايثار و شهادت
در جنگ بدر تعداد جنگجويان مسلمان 313 تن ذكر شده است و آنها با وجود اينكه از هر نظر چه سلاح ، چه اسب و چه امكانات و نفرات از مشركين بسيار كمتر بودند، توانستند با تكيه بر فرهنگ ناب ايثار و شهادت خود را به سلاح ايمان مجهز كنند و چنان ضرب شستي به مشتركين نشان دهند كه تا امروز در تاريخ به نيكي از آن ياد مي شود. با يك مطالعه دقيق در تاريخ اسلام در مي يابيم كه هرجا مسلمانان براين فرهنگ پربار و غني تكيه كرده اند با وجود تمام كاستي ها توانسته اند به پيروزي هاي درخشان دست يابند و هرگاه بر تعداد نفرات و تجهيزات غزه شده اند خداوند آن ها را از پيروزي و نصرت بازداشته است، مثلا در جنگ احد وقتي از فرهنگ ديگر دوستي و فداكاري تخطي شد و مسلمين به فكر جمع آوري غنائم افتادند چنان شكستي متحمل شدند كه در باورشان نمي گنجيد. در این جنگ با وجود پيروزي نخست با تكيه بر فرهنگ ايثارگري بلافاصله بعداز اينكه ديگران را فراموش كردند و به فكر مال و جمع آوري مطاع دنيا شدند از نصرت الهي بي بهره مانده و شكست را چشيدند.
يافته ها و دستاوردهاي تاريخي از صدر اسلام تا كنون بيانگر اين واقعيت شگرف است كه فرهنگ شهادت طلبي به عنوان كارآمدترين و موثرترين عنصر در پيشبرد اهداف و حفظ ارزش ها و مقابله با دشمنان داخلي و خارجي به شمار مي آمده است.
فرهنگ شهادت طلبي يعني باور اعتقاد تمام و راسخ به خداوند واحد ، معاد و ايمان به درستي و حقانيت را هاسلام و آموزه هاي ديني پيامبر (ص) ايستادگي در مقابل دشمن , ايثار و فداكاري براي حفظ ارزش هاي انقلاب و اسلام ناب , خستگي ناپذيري و اعتقاد به احدي الحسين، پيروزي يا شهادت در راه خدا و ترجيح دادن منافع ديگران به جاي خود.
بگو: هرگز به ما جز آنچه باريما مقرر داشته نمي رسد, او مولاي ماست و مومنان بايد بر خدا توكل كنند.
قيام هاي بزرگ تا قبل از انقلاب شكوهمند اسلامي همه با تاسي از فرهنگ انسان ساز به اوج رسيد و سبب شد كه يكي از بزرگترين و عظيم ترين جنبش هاي جهاني به وقوع پيوسته و برگ زريني از شهادت طلبي اسلامي در تاريخ ماندگار شود.
رقابت بر سر شهادت
در آستانه شروع جنگ بدر، مسلمانان می‌كوشیدند هرچه زودتر خود را به سپاهیان اسلام برسانند. در این میان، پدر و پسری بر سر اینكه كدام‌یك به میدان برود وكدام‌یك در خانه بماند، به بحث و مشاجره پرداختند. پدر می‌گفت: من به جهاد می‌روم و تو در خانه بمان. پسر نیز می‌گفت: خیر، تو بمان و من به جهاد می‌روم. در نهایت، قرعه انداختند و قرعه به نام پسر افتاد و او به جهاد رفت و شهید شد.
بعد از مدتى، پدر، پسر را در عالم رؤیا،‌در سعادت بی‌نظیری دید كه به او می‌گوید: پدر جان! آنچه خدا به ما وعده داده بود، همه حق و راست بود. پدر نزد رسول اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: یا رسول الله! اگر چه من پیر شده‌ام و استخوان‌هایم ضعیف و سست شده است، ‌ولی آرزوی شهادت دارم. من نزد شما آمده‌ام تا دعایم كنید كه خداوند شهادت را روزی من كند. رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا! برای بنده مؤمنت شهادت روزی فرما. یك‌سال بعد در جریان جنگ احد، آن پیرمرد به فیض عظیم شهادت رسید.
حقوق اساسي بشر در نگاه پيامبر (ص)‏
اسلام زماني ظهور كرد كه بردگي انسان‌ها به عنوان يك اصل در سراسر جهان بود. مبارزه با اين پديده ضد حقوق بشري، كاري بسيار دشوار به نظر مي‌رسيد. با اين وجود پيامبر اعظم(ص) تلاش براي رهايي بشر از بردگي را در اولويت كاري خويش قرار داد؛ چرا كه در دين مقدس اسلام، اصل اوليه، آزادي انسان است.
تاريخ، گواه صادق بر اين مدعاست كه اسلام شخصيت بردگان را احيا كرد. سلمان، بلال، عمار ياسر و قنبر از بردگان آزاده اي هستند كه از ياران برجسته پيامبر اسلا م 9به شمار مي آيند. رفتار انساني با بردگان، از سفارش هاي اسلام است «استوصوا بالاساري خير».
«ابو عزيز» پرچمدار قريشيان كه در جنگ «بدر» به اسارت سپاه اسلام درآمده بود، مي گويد: «از روزي كه پيامبر، سفارش اسيران را كرد، ما به قدري در ميان آن ها محترم بوديم كه تا زماني كه ما را سير نمي كردند، خود غذا نمي خوردند» (ابن هشام، 1985 م، ج 1: 645).

اصرار پیامبر به بخشش ونیکی حتی در مورد دشمنان
پیش از آغاز جنگ، شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب که در اختیار مسلمانان بوده، آمدند. برخی از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند ولی پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) مانع این کار شدند و اجازه نوشیدن آب را به آنها دادند. (نقل از کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان ج1 ص 430.)
حضرت محمد (ص) و رویارویی با اشرافی گری
مقابله با اشراف و اشرافی‏گری، از دغدغه‏های اصلی حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود. آن حضرت برای مقابله با نظام منزلتی (تمایز ناعادلانه طبقاتی) که زمینه‏ساز اعمال اشرافی بود و هم‏چنین برای از بین بردن اعمال اشرافی، کارهای بزرگی انجام داد. ایشان کوشیدند نظام برابری و برادری (اخوت اسلامی) را جای‏گزین نظام منزلتی کنند.  در دوران زندگی پیامبر، برای این که شخص در انظار مردم به نیکی شناخته شود، بر اساس معیارهای قبیله‏ای، توانایی بدنی، زیرکی، مهارت در جنگ، غنیمت جویی، شرافت خانوادگی، طایفه‏گرایی، و دارایی، سود بخشی کالاها و افراد از طریق مقایسه‏ای رشک‏انگیز ارزیابی می‏شد. این مقایسه بین صاحب ارزش‏های افتخارآور و دشمن یا دیگر اعضای گروه که بهره کمتری از آن ارزش‏ها داشتند، انجام می‏گرفت. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بعد از جنگ بدر و کشته شدن شمار بسیاری از اشراف قریش، خطاب به یکی از یاران خویش، آنان را این گونه توصیف فرمودند: «اشراف قریش از سرشناسان بودند، اگر آنها را می‏دیدی، می‏ترسیدی و اگر به تو فرمان می‏دادند، اطاعت می‏کردی و اگر کارهای خود را با کارهای آنها می‏سنجیدی، کارهایت را کوچک می‏شمردی». آن حضرت در این کلام، موقعیت این طبقه و دیدگاه سایر اعضای جامعه به آنها را بر اساس الگو گرفتن از شیوه زندگی اشراف و نگاه منزلتی جامعه ترسیم کرده‏اند.
در زمان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، بهترین مکان برای فخرفروشی، خودنمایی و کسب افتخار، جبهه‏های جنگ بود که از راه دادن هزینه جنگ، مبارزه و غنیمت‏جویی به دست می‏آمد پرداخت هزینه جنگ بدر از جانب اشراف قریش و سخنان ابو جهل خطاب به عباس عموی پیامبر که از منصب‏های سقایت، پرده‏داری کعبه و ریاست ندوه و رفاده، به عنوان نشانه‏های بزرگی و مجد نام می‏برد ،بیانگر وجود مراتب منزلتی بین مردم است.پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برای از بین بردن نگاه منزلتی و رقابت قبیله‏ای اقدامات زیر را انجام داد:
1-    جایگزین کردن فرهنگ برادری و اخوت دینی به جای ارزش‏های منزلتی و قبیله‏ای:
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: «هر مؤمنی نسبت به مومنان دیگر، چون سر نسبت به پیکر است که چون به درد آید، همه بدن به درد می‏آید». مصعب بن عُمیر تحت تأثیر همین تفکر به محرز بن نضله که ابو عزیز بن عمیر، برادر پدر و مادری مصعب را در جنگ بدر به اسارت درآورده بود، سفارش کرد که مادرش ثروتمند است و فدیه خوبی می‏تواند از او بگیرد. هم‏چنین مصعب، در مقابل اعتراض برادرش ابو عزیز گفت: محرز، به جای تو، برادر من است. این در محیطی است که کمی پیش‏تر (در دوران جاهلی) «قانون ثار» اجرا می‏شد و هیچ قرشی یا مکی، اهالی یثرب را هم شأن و برادر خود نمی‏خواند.
2-    جایگزین کردن ارزش‏های معنوی به جای ارزش‏های مادی:
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اسیرانی که توانایی پرداخت فدیه نداشتند بدون دریافت فدیه آزاد می‏کردند، از جمله آنها عبید بن عمرو بن علقمه، سائب بن عبید و ابو عزّه عمرو بن عبداللّه‏ بن وهب بودند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله اسیرانی که قرعه به ایشان تعلق گرفت در ازای آزادی یکی از مسلمانان آزاد کردند مانند عمرو بن ابو سفیان، از اسیران جنگ بدر که در ازاء آزادی سعد بن نعمان بن اکال آزاد شد، ولی از ثروتمندان فدیه خودشان و بستگانشان را گرفت؛ عباس عموی پیامبر مجبور شد فدیه خود و پسران برادرش را بدهد.
مقابله با اصراف اشراف
مادر ابو عزیز بن عمیر، از زنان ثروت‏مند مکه، بالاترین فدیه‏ای که برای آزادی قریشیان داده می‏شد، پرداخت تا پسرش که از اسیران بدر بود، آزاد شود. یکی از هدف‏های این عمل می‏توانست نمایش ثروت و توانمندی مالی باشد. صفوان بن امیه که از اشراف قریش بود، خطاب به عمیر بن وهب می‏گوید: «می‏دانی که در تمام مکه مردی مانند من در گشایش و فراخی نسبت به اهل و عیال نیست». و او تأیید می‏کند. در این نگرش، رسیدگی به خانواده وسیله‏ای برای نمایش توانایی مالی است. اشراف قریش در راه بدر عهده‏دار اطعام سپاه بودند. به نظر می‏رسد اشراف برای به رخ کشیدن ثروت و توانایی مالی خود به تجهیز سپاه می‏پرداختند.
حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، اسراف و تجمل‏گرایی را امری مذموم می‏دانست و برای مقابله با مصرف تظاهری این کارها را انجام دادند:
1. ترویج ساده‏زیستی و نفی اسراف و تجمل‏گرایی در گفتار و عمل؛ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در زندگی شخصی خود مراقب بود اسراف نکند. یکی از توصیه‏های آن حضرت به پیروان خویش، بر مبنای یک توصیه قرآنی، این بود که اسراف نکنند و از تجمل‏گرایی خودداری کنند.
برابري در حقوق و تكاليف
تساوي حقوقي افراد ـ در شرايط يكسان و مساوي ـ از آثار جهان بيني توحيدي است؛ به اين معنا كه همه انسان ها جدا از ويژگي هاي شخصي، ملي، تاريخي، نژادي و… حقوق وتكاليف يكسان دارند.
پيامبر خدا(ص)در اين زمينه فرموده اند: «الخلق امام الحق سواء»؛ «مردم در برابر قانون مساوي هستند.» و «الناس سواء كاسنان المشط» (مجلسي، 1404 ق، ج 75: 251 و ج 78: 247)؛ «مردم، مانند دندانه هاي شانه باهم برابرند.» ايشان اين برابري را در عمل اثبات و از آن به طور جدي حمايت كرد. به عنوان نمونه: در جنگ «بدر» ـ كه در سال دوم هجرت ميان مسلمانان و مشركان مكه روي داد ـ با پيروزي سپاه اسلام، مقداري غنايم جنگي دشمن به دست مسلمانان افتاد. مسلمانان در چگونگي تقسيم آن اختلاف پيدا كردند. هر گروه از ياران پيامبر(ص)خود را در اولويت مي پنداشت و خواهان سهم بيشتري بود. پيامبر (ص)براي سركوب كردن خواست هاي مادي ومبارزه با فزون طلبي ها و پيشگيري از تهديدهاي خودخواهانه بعضي از افراد، همه اموال به غنيمت گرفته شده را به «عبدالله كعب» سپرد وعده اي را نيز موظف كرد كه او را در حفاظت وحمل ونقل غنايم كمك كنند، تا در اين باره تدبيري انديشيده شود. حضرت در نخستين فرصت، غنايم را به طور مساوي در ميان همه مجاهدين تقسيم كرد و براي بازماندگان شهدا نيز سهمي را در نظر گرفت. اين رفتار پيامبر(ص)خشم «سعد بن وقاص» را برانگيخت. وي به پيامبر گفت: «آيا مرا كه از اشراف «بني زهره»ام، با اين آبكش ها و باغبان هاي «يثرب» يكسان مي بينيد؟ «پيامبر(ص)از شنيدن گفته هاي او ناراحت شد و فرمود: «هدف از اين جنگ، حمايت از بيچارگان در برابر زورمندان است و من براي اين برانگيخته شده ام كه تمام تبعيضات و امتيازات موهوم را ريشه كن سازم و تساوي در برابر قانون را جايگزين كنم (سبحاني، بي‏تا، ج 1: 422 – 423)؛ يعني در آيين من همه انسان ها از نظر حقوق و تكاليف برابراند.
ترس و خوف از عذاب خداوند
فرار از جنگ با مومنان و فتنه گری، از دیگر کارکردهای خوف است که خداوند در آیه ۴۸ سوره انفال با اشاره به فرار ابلیس از میدان جنگ بدر به آن اشاره می کند. ابلیس در گزارشی که خداوند می دهد، علت گریز و فرار خویش را ترس از گرفتار شدن در عذاب الهی می داند. ابلیس با آن که از سوی خداوند تا قیامت مهلت گرفته است، با این همه هراسان بود که اگر در میدان جنگ علیه مومنان باقی بماند، عذاب الهی در همین دنیا وی را در برگیرد و مجازات سختی را ببیند. از این رو از ترس عذاب الهی در دنیا از میدان جنگ علیه مومنان می گریزد.
اصولاً اگر کسی احتمال بدهد که عمل فتنه انگیز او هزینه گزافی برایش به همراه خواهد داشت، دست از فتنه گری بر می دارد و دست به آن عمل نمی زند. بنابر این می توان گفت که ترس از عذاب و شکنجه و هزینه های سنگین موجب می شود تا شخص احتیاط کرده به سادگی به گناه تن ندهد و در آشوب و بلوایی شرکت نکند که هزینه آن گزاف است.
آموزش اندیشه ورزی به یاران
پیامبر (ص) نظر مشورتی دیگران رامورد مطالعه و توجّه قرار می داد و دستور قرآن مجید را عملا تأیید نموده و می خواست مسلمین این سنّت را نصب العین خود قرار دهند .
پیامبر (ص) در جنگ بدر در سه مرحله ، اصحاب خود را به مشاوره دعوت نموده و نظر آنها را جویا شد :
ـ اوّل: درباره این که اصحاب با قریش بجنگند و یا آنها را به حال خود ترک کرده و به مدینه مراجعت کنند .
همگی جنگ را ترجیح دادند و آن حضرت تصویب فرمود . ) ترجمه مغازی، ج ۱، ص ۱۵۲)
ـ دوم: محّل اردوگاه را به معرض مشورت گذارد که نظر حباب بن منذر مورد تأیید واقع شد .
ـ سوم: در خصوص این که با امرای جنگ چه رفتاری شود به شور پرداخت . ) سیوطی، جلال الدین؛ در المنثور، قم، مکتبة مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص ۲۰۲.)
بعضی کشتن آنها را ترجیح دادند و برخی تصویب نمودند آنها را در مقابل فدیه آزاد نمایند و رسول اکرم ( ص) با گروه دوم موافقت کرد .
جنگ بدر در آیات قرآن (سوره آل‏عمران‏)
و به عزّتم سوگند ياري كرد شما را خدا در جنگ بدر در حاليكه شما خوار (در مقابل دشمن ناتوان) بوديد پس بترسيد از خدا تا آنكه شما بسپاسگزاري قيام نمائيد (روز بدر ياري‏تان كرد) 123
آنگه كه مي‏گفتي بمؤمنان آيا كفايت‏تان نمي‏كند آنكه كمك كند شما را پروردگارتان به سه هزار فرشته‏اي كه نازل مي‏شوند (از آسمان) 124
آري (مدد كاري مي‏كند) اگر (در جنگ بدر و سختي‏ها) شكيبا باشيد و (از نافرماني بپرهيزيد و) مشركان بيايند به سويتان همين ساعت (و بر شما بتازند) كمك مي‏كند شما را پروردگارتان به پنج هزار از فرشتگان نشان گذار 125
و قرار نداد آن (وعده ياري و امداد) را خدا مگر مژدگاني براي (نصرت و پيروزي) شما و تا مطمئن گردد دلهاي شما بوعده ياري و نيست ياري دادن مگر از نزد خداي غالب درست كردار 126
(خدا پيروزتان كرد) تا ببرد (يا درهم شكند) گروهي از آنانكه كافر شدند يا خوارشان كند پس برگردند در حاليكه بي بهره باشند 127
و نيست ترا از اين كار (استيصال مشركان) اختياري يا خدا توبه ايشان را مي‏پذيرد يا عذابشان مي‏كند (اگر توبه نكنند) زيرا ايشان (در اثر اختيار كفر) ستمكارند 128
و تنها از آن خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است مي‏آمرزد هركه را خواهد و عذاب مي‏كند هركه را خواهد و خدا بس آمرزنده و مهربانست 129
اگر ياري كرد شما را خداوند (چنانچه در جنگ بدر كرد) پس هيچكس بر شما چيره نگردد و اگر واگذارد شما را (با دشمنانتان) كيست آنكه ياري دهد شما را از پس فرو گذاشتن او و تنها بر خدا بايد توكل كنند مؤمنان 160
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شكيبايي كنيد (در شدائد و طاعات و از گناهان) و صبر كنيد (در سختي‏هاي كارزار با دشمنان) و آماده (جهاد با مشركان) باشيد و بترسيد از (نافرماني) خدا تا آنكه شما رستگار شويد 200


جستجو