تجلي باورهاي شيعه درا يه مباهله

 

ذی الحجه آخرین ماه سال قمری ویکی از مبارک ترین، با شکوه ترین و پرخاطره ترین ماهها برای مسلمانان به ویژه شیعیان جهان می باشد دراین ماه برگهای زرین ومسرت بخشی در تاریخ اسلام رقم خورده وبه عنوان میراث جاویدان برای جهان اسلام به یادگار مانده است ، از مناسبتهای سرور آفرین این ماه می توان به اول ماه روز ازدواج حضرت علی وفاطمه زهرا علیه السلام وتولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن اشاره کرد روز نهم و دهم به ترتیب روزهای عرفه وعید قربان روزهای پرشکوه اعمال حج را درپی دارد ولادت امام هادی علیه السلام در روز پانزدهم حماسه جاویدان عید غدیر در روز هجدهم هجری افتخار آفرین حاتم سختی علی علیه السلام و سرور آیه ولا یت در روز بیست و چهارم واعطای مدال افتخار اهل آتی از سوی خداوند متعال به اهل بیت علیه السلام به خاطر ایثار وفداکاری آن بزرگواران در روز بیست وپنجم این ماه زینت بخش صفحات تاریخ اسلام گردیده است .

 

این مناسبتهای ویژه فرصتهای خوبی برای حق جویان وعاشقان اهل بیت علیهم السلام پدید آورده است تا با بهره گیری از این روزها روح نواز، پیوندهای معنوی وروحی خویش را با خداوند متعال وپیامبر اکرم صلی الله علیه واله و اهل بیت آن حضرت استمرار بخشیده ودراستحکام وریشه دار نمودن این روابط مبارک بکوشند وبه این ترتیب گامهای موثری را به سوی سعادت و کامیابی حقیقی بردارند .

دراین میان روز بیست وچهارم ذی الحجه، به مناسبت وقوع جریان مباهله از اهمیت خاصی برخوردار است به همین خاطر دراین مقال سعی شده نخست به گزارشی کوتاه از ماجرای مباهله اشاره شود وسپس دست آوردها وآثار وبرکات این حماسه معنوی بیان گردد .

پیش زمینه مباهله

نجران یکی از شهرهای منطقه حجاز است که در مرز یمن قرار دارد دردر اسلام اهالی آنجا طبق آئین مسیحیت می زیستند تا این که در سال دهم هجرت پیامبر اسلام صلی الله علیه واله توسط خالد بن ولید [1]اهالی آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود وگروه بسیاری مسلمان شدند ولی عده ای نیز در کیش نصرانیت باقی ماندند

به دنبال این حادثه ، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله نامه ای به بزرگان نصارای نجران نوشت

دراین نامه آمده بود : «به نام خداوند یگانه؛ خدای ابراهیم و اسحاق ویعقوب ، از محمد پیامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگ ترین روحانی مسیحیان نجران من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند یکتا دعوت می کنم اگر می خواهید مسلمان شوید واگر اسلام را نمی پذیرید باید جزیه بدهید وگرنه به شما اعلان جنگ می دهم [2]

آنان بعداز رسیدن نامه پیامبر صلی الله علیه واله به هراس افتادند وبعداز مشورت با هیئتی مرکب از چهارده نفر وبه سرپرستی سه کشیش به نامهای اهتم، عاقب وسیّد به مدینه آمدند .

هیئت روحانیون اعزامی از نجران، وارد مدینه شدند ومستقیماً در مسجد، به حضور پیامبر صلی الله علیه واله رسیدند آنها وقتی احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسیده است ناقوس را برای اعلام نماز به صدار درآوردند یاران پیامبر صلی الله علیه واله با مشاهده این وضع ناراحت شده وگفتند :یا رسول ! در مسجد شما صدای ناقوس؟!فرمود : بگذارید عبادتشان تمام شود آنگاه آنها را به اینجا دعوت کنید

آنان بعداز ادای مراسم عبادت به محضر پیامبر صلی لله علیه واله امدند وبه رسول خدا صلی الله علیه واله گفتند : شما چه ادعائی دارید ؟ فرمود : « من مردم را به آئین توحید دعوت می کنم واز آنان می خواهم که : شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد ومن پیامبر خدا هستم از منظردین من عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند عالمیان است غذا می خورد و آب می نوشد وسخن می گوید »

روحانیون مسیحی نجران پرسیدند : « اگر او بنده خداست پس پدرش کیست ؟»

درهمین حال به پیامبر صلی الله علیه واله وحی نازل شد که از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه می گویید؟ آیا او بنده خدا ومخلوق خدانبود که مانند سایر بندگان می خورد ومی نوشید وسخن می گفت ؟!

وقتی پیامبر صلی الله علیه واله از آنان سئوال کرد ، پاسخ دادند : آری او چنین بود پیامبر صلی الله علیه واله پرسید :بسیار خوب !پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند وبا حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند

درآن حال خداوند متعال این آیه را فرستاد : «اِنَّ مَثَلَ عیسی عِندَاللهِ کَمَثلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کَن فَیَکُونُ»[3] ؛«مثل عیسی درنزد خدا، همچون آدم است ، که او را از خاک آفرید وسپس به او فرمود : موجود باش ! او موجود شد » بنابراین آیه ، ولادت عیسی علیه السلام بدون پدر ، هرگز نمی تواند دلیل الوهیت او باشد ، وگرنه باید حضرت آدم رابه خدا بودن شایسته تر دانست که نه پدر دارد ونه مادر

آغاز مباهله

وقتی آنان از جواب فروماندند، پیامبر صلی الله علیه واله باردیگر آنان را به اسلام دعوت کرد و آنها برای رهایی خویش تظاهر به اسلام کرده وگفتند : «ما مسلمان شدیم » پیامبر صلی الله علیه واله فرمود : نه! دروغ می گویید وشما را علاقه به صلیب موهوم عیسی علیه السلام و شراب خواری وخوردن گوشت خوک مانع می شود که قلباً دین حق را بپذیرید!

چون آنها از پذیرش حق سرباز زدند ، درهمان لحظه آیه مباهله نازل شد که : «فَمَن حاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ماجاءَ کَ مِنَ العِلمِ فَقُل تَعالَوانَدعُ اَبناءَ نا وَ اَبناءَکُم وَیِساءَنا وَیِساءَکُم وَاَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَلَ لَعنَتَ اللهِ عَلَی الکاذِبینَ»[4] «هرگاه بعداز دانشی که (درباره مسیح ) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله وستیز برخیزند، بگو :بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ، مازنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خدو را ، ما از جهانهای خود دعوت می کنیم شما هم از جانهای خود ؛ آنگاه مباهله کنیم ولعنت خدارابردروغگویان قرار دهیم »

نصارای نجران بعداز شنیدن این آیه، گفتند : این کاری منصفانه است وبعداز قرار گذاشتن وقت مباهله، برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند درجلسه ای که مسیحیان نجران تشکیل دادند ، بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عده ای از یاران واصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله می کنیم واوقطعاً پیامبر خدا نیست ؛اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، مانباید به این کار دست بزنیم ؛ زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند وحاضر شود آنها را فدانماید، حتماً او پیامبر است ودر ادعایش راستگو است

صبح زود بعد، نصارای نجران آمدند ودرمحل مقرر ایستادند ومنتظر ورود پیامبر صلی الله علیه واله بودند ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلی لله علیه واله کودکی را در آغوزش گرفته ودست کودکی دیگر را در دست دارد وزن ومردی پشت سراو قدم بر می دارند وبا شکوه وجلال وهیبت معنوی خاصی به پیش می آیند

درآن حال پیامبر به همراهانش توصیه فرمود که من هر گاه نفرین کردم ، آمین بگویید .

روحانیون نجران از گروه زیادی از انصار ومهاجرین که برای تماشای مباهله امده بودند ، سئوال کردند:اینها چه نسبتی با محمد صلی الله علیه واله دارند ؟ آنان پاسخ داند : آن مرد علی بن ابی طالب ، داماد اوست وآن زن فاطمه دخترش می باشد و آن دو کودک حسن وحسین ،فرزندان فاطمه وعلی هستند .

روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود با خته ونگران شدند به طوری که رئیس آنان گفت: من عذاب را درچند قدمی خود احساس می کنم ، زیرا اوبه راه خود ایمان راسخ دارد وگرنه هیچ گاه فردی که در کارخود تردید داشته باشد، عزیزان ونورچشمان خود را درمعرض عذال الهی قرار نمی دهد اگر با این وضع دست به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد وتاروز قیامت یک نفر نصرانی روزی زمین باقی نخواهد ماند ونام کلیسا از حالظه تاریخ محو خواهد شد »

آنان عاجزانه عرضه داشتند : ای ابوالقاسم! ما مباهله نمی کنیم تو دین خود را داشته باش واجازه بده ما هم به دین خود باقی بمانیم

پیامبر صلی الله علیه واله فرمود : نه اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید اسقف گفت : نه !مسلمان نمی شویم وچون توانائی جنگ نداریم مانند سایر اهل کتاب جزیه [5]می دهیم پیامبر صلی الله علیه واله پذیرفت ومصالحه نمود[6]

دستاوردهای حادثه مباهله

جریان مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب می شود ، چرا که در آن روز با دیگر نور اسلام درآفاق هستی درخشیدن گرفت وعالمیان در سال نهم هجرت حقانیت نبوت پیامبر خاتم صلی الله علیه واله ومنزلت اهل بیت آن حضرت را برای چندمین بار به نظاره نشستند وروز مباهله، به عنوان یکی دیگر از روزهای جشن وپیروزی و روز دعا وشکر گزاری درتاریخ اسلام ثبت شد دراین بخش به برخی از دست آوردها وآموزه های حیاتبخش جریان مباهله می پردازیم :

سند حقانیت شیعه

نزول آیه مبارکه مباهله ، واضحترین دلیل برفضیلت وعالی ترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت علی علیه السلام بعداز رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله می باشد دراین آیه وجود مقدس امیر مومنان علی علیه السلام به منزله جان پیامبر شناخته شده است واین حقیقت غیر قابل انکار – که از منظر تمام دانشمندان شیعه واهل سنت جای تردید وشبهه درآن وجود ندارد اثبات می کند که دومین شخص عالم امکان، علی علیه السلام است که شایستگی جنشینی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله بعداز رحلتش منحصر در شخصیت وی می باشد

شیخ مفید می فرماید : «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیه السلام جان رسول خدا صلی الله علیه واله می باشد واز این حکم معلوم می شود که امیر مومنان علی علیه السلام به بالاترین درجه فضیلت وبرتری نائل شده است وبا پیامبر صلی الله علیه واله درکمال وعصمت از گناهان مشترک است »[7]

این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله نقل می کنند که فرمودند : « مَن اَرادَ اَن یَنظُرَ اِلی اَدَمَ فی عِلمِهِ وَاِلی نوحٍ فی تَقواهُ وَفَهمِهِ وَ اِلی اِبراهیمَ فی حِلمِهِ وَ اِلی یَحیَی بنِ زَکَریّا فی زُهدِهِ وَاِلی مُوسی فی هَیبَتِهِ وَاِلی عیسی فی عِبادَتِهِ فَلیَنظُرَ اِلی عَلیّ بنِ اَبی طالِبٍ[8] هر کس می خواهد علم حضرت آدم و تقوا وفهم حضرت نوح وحلم حضرت ابراهیم وزهد حضرت ابراهیم وزهد حضرت یحیی وهیبت حضرت موسی وعبادت حضرت عیسی را ببیند به علی بن ابی طالب بنگرد

براساس این روایت وجود امیر مومنان علی علیه السلام با تمام پیامبران الهی مساوی است

علامه بزرگوار استاد محمد تقی جعفری دراین زمینه می نویسد، «روایاتی متنوع درمنابع اولیه اسلام، مخصوصاً حدیث مقدس «مساوات امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام با رسولان الهی درامتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است » به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیه السلام درآن نفس رسول اعظم صلی الله علیه واله منظور شده است با کمال وضوح اثبات می کنند که علی علیه السلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل – که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلی الله علیه واله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است – تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیه السلام می باشد »[9]

دریکی از گفتگوهای امام رضا علیه السلام با مامون، آمده است که مامون از حضرت رضا علیه السلام پرسید : شما چه دلیلی برخلافت جدتان علی بن ابی طالب بعداز رسول خدا صلی الله علیه واله دارید ؟ امام رضا علیه السلام فرمودند : «آیَهُ اَنفُسَنا ؛ آیه مباهله»

شخصیت شناس پرتلاش، علامه سید علی اصغر بروجردی، درکتاب طرائف المقال درتوضیح سخن امام رضا علیه السلام می نویسد : بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر ازم سلمانان حضور نداشت واگر به غیر از علی علیه السلام مرد با فضیلت دیگری که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت ومنزلت والائی کسب کرده بود – وجود داشت هیچ گاه پیامبر صلی الله علیه واله علی علیه السلام رابه جای او گزینش نمی کرد ویا حداقل به همراه علی علیه السلام او را نیز می آورد اما آیه مباهله وشان نزول آن گواهی می دهد که علی علیه السلام شایسته ترین وبا فضیلت ترین فرد درمیان یاران پیامبر صلی الله علیه واله بود

سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری براین مدعاست آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی علیه السلام فرمود : «اَللّهُمَّ هذا نَفسی وَهُوَ عِندی عِذلُ نَفسی[10] پروردگارا این (علی) جان من است واو درنزد من معادل نفس من است » برای همین بود که امیر مومنان علی علیه السلام در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود این حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی علیه السلام، خطاب به اهل شورا را چنین نقل می کند: «اُنشِدُکُمُ اللهَ هَل فیکُم اَحَدٌ جَعَلَهُ اللهُ نَفسَ النَّبِیِّ، وَ اَبناءَهُ اَبناءَهُ ، وَنِساءَهُ نِسائَهُ، غَیری[11] شما را به خدا قسم می دهم آیا به غیر ازمن درمیان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر وفرزندانش را فرزندان پیامبر وزنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد ؟!» همه یکصدا گفتند : نه ، به غیر از توچنین فردی را سراغ نداریم

ابن حماد شاعر پرشور ومتعهد قرن چهارم هجری درضمن اشعاری علی علیه السلام را با آیه مباهله ستوده می گوید :

سَمَّاهُ رَبُّ العَزشِ نَفسَ مُحَمَّدٍ یَومَ البِهالِ وَذاکَ ما لایَدفَعُ[12]

«پروردگار عرش، درروز مباهله، علی علیه السلام را جان محمد نامید واین واقعیتی انکار ناپذیر است»

سایر دستاوردهای مباهله

1.جلوه ای از عزت اسلام

ماجرای مباهله موجب شد تا عظمت وحقانیت اسلام برتمامی مردم اثبات شده وصداقت گفتار رسول اکرم صلی الله علیه واله وادهاهای وحیانی آن حضرت بیش از گذشته آشکار گردد این واقعه یکی دیگر از دلائل نبوت وکرامتهای آن حضرت به شمار می آید بی تردیدی مباهله، درتقویت ایمان مسلمانان وتضعیف روحیه منافقان و مخالفان تاثیری بسزا داشته است

2. دلیلی برفضیلت اهل بیت علیه السلام

این آیه محکم ترین دلیل بر عظمت وفضیلت اهل بیت علیه السلام می باشد از دانشمندان اهل سنت، ابوالقاسم جارالله زمخشری صاحب تفسیر معروف کشاف می نویسد:

«وَفیهِ دَلیلُ لاشِی ءَ اَقوی مِنهُ عَلی فَضلِ اَصحابِ الکِساءِ عَلَیهِمُ السَّلامِ وَفیهِ بُزهانُ واضِحٌ علی صِحَّهِ نُبُوَّ هِ النَّبِیِ صلی الله علیه واله لِاَنَهُ لَم یَروِ اَحَدُ مِن مُوافِقٍ وَلامُخالِفٍ اِنَّهُم اَجابُوااِلی ذالِکَ[13] دراین آیه قوی ترین دلیل بربرتری اصحاب کساء علیهم السلام وجود دارد ودر آن دلیل روشنی برصحت پیامبری پیامبر صلی الله عیه واله است ، چون هیچیک از مخالف وموافق روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله (با پیامبر صلی الله علیه واله ) را پذیرفته باشند )

مسلم نیشابوری، عالم دیگر اهل سنت نیز در صحیح خود، در مورد شان نزول این آیه که فضیلت ومنقبتی دیگر را برای اهل بیت علیهم السلام رقم زده است می گوید : هنگامی که آیه مباهله نازل شد رسول خدا صلی الله علیه واله علی وفاطمه وحسین علیهم السلام را دعوت کرد وفرمود : «اَللَّهُمَّ هؤُلاءِ اَهلی؛ پروردگارا !اینان اهل (بیت ) من هستند »[14]

شیخ مفید این گفته را چنین تکمیل نموده : « مباهله فضیلتی استثنائی برای اهل بیت علیهم السلام می باشد که هیچکس از امت اسلام دراین فضیلت با آنان شریک نیستند وهمانند آنان نمی تواند باشد [15]

3. آشکار شدن ذلت دشمنان اسلام

ماجرای مباهله نشان داد که هر کس به عنوان با دین اسلام مخالفت نماید دچار شکست وذلت ابدی خواهد شد وسرنوشت انسانهای لجوج وخود خواه که به هر بهانه ای از پذیرش حق ومنطق صحیح سرباز می زنند همانند نصارای نجران با خذلان وخواری توام خواهد شد که وعده الهی حق است وپیروزی حق بر باطل از سنتها تغییر ناپذیر اوست انان آن چنان از عظمت روحی و معنوی پیامبر صلی الله علیه واله مرعوب شده بودند که بدون لحظه ای درنگ از مباهله دست کشیده ودرکوتاهترین مدت به خواسته های پیامبر صلی الله علیه واله تن دادند واین مصداق همان ایه شریفه است که می فرماید : «سَاُلقی فی قُلوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعبَ»[16]؛«به زودی در دلهای کافران ترس ووحشت می افکنم »به همین جهت آنان هنگامی که چهره های مصمم وبا اراده پیامبر صلی الله علیه واله وهمراهان را مشاهده کردند که چگونه به سیو محل مباهله قدمهای راسخ بر می دارند اسقف نجران اظهار داشت : «یا مَعشَرَ النَّصاری اِنّی لَاَری وُجُوهاً لَوسَأَلُواللهَ اَن یُزیلَ جَبَلاً مِن مَکانِهِ لَاَزالَهُ بِها فَلاتُباهِلُوا فَتُهلِکوا[17] ای گروه نصارا! من چهره هایی را ( که ایمان در سیمایشان موج می زند) مشاهده می کنم که اگر آنان از خداوند بخواهند که کوهی را از مکانش بردارد سریعاً اجابت خواهد کرده رگز مباهله نکنید که نابود خواهید شد »

4.روز خجسته مبارک

شکوه وعظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی رابه عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن وشادی وشکر گزاری به درگاه حق وبه عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد به همین جهت در روز 24ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژه ای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از :

1-روزه گرفتن 2- غسل روز مباهله 3- به جای آوردن نماز مباهله 4- خواندن دعای آن روز 5- تصدق بر فقرا، به عنوان شکر گزاری 6- قرائت زیارت جامعه که جلوه هایی از عظمت اهل بیت علیهم السلام را بیان می کند

5.تثبیت جایگاه اهل بیت علیهم السلام

واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهم السلام را درجامعه بویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانستها ند از ذکر آن خودداری کنند وخداوند متعال به این وسیه حق را در زبان وقلم آنان جاری نموده است

فخر الدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که درشبهه افکنی و تشکیک مواضع وباورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران روده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده هنگامی که به آیه مباهله می رسد حقیقت را چنین اظهار می دارد رسول خدا صلی الله علیه واله زمانی که به محل مباهله می آمد عبائی بافته شده از موی سیاه دربرکرده وحسین را بغل کرده ودست حسن را گرفته وفاطمه و علی علیهم السلام نیز از پشت سرآن حضرت می آمدند درهمان حال پیامبر به آنها سفارش کرد : «هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید»سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن وحسین وعلی وفاطمه علیهم السلام را درزیر عبای خود گرد آورده و آیه تظهیر را قرائت کرد وبه این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نمود وعظمت ومنزلت آنان را شناساند

فخر رازی بعداز نقل این روایت می گوید به اتفاق اهل حدیث وتفسیر این روایت صحیح است وهیچگونه تردیدی درصدور آن وجود ندارد

اول د ادامه می افزاید : همچنین این آیه دلالت می کند که حسن وحسین پسران رسول خدا صلی الله علیه واله هستند[18]

6. تداوم سنتهای پیامبران پیشین

مباهله همانند بسیاری از احکام ودستورات شریعت اسلام ادامه ادیان توحیدی پیشین می باشد به همین جهت این سنت اسمانی وحرکت معنوی برای پیروان ادیان گذشته کاملاً آشنا بود همانطوری که ابوحارثه –اسقف بزرگ هیئت اعزامی – هنگام مشاهده پیامبر وهمراهان درمحل مباهله به دوستانش گفت : به خدا سوگند ! او همانند پیامبر الهی به مباهله نشسته است [19]

7. شیوه مقابله با مخالفین

مباهله اهل بیت علیهم السلام به مسلمانان اموخت که هرگاه مخالفین با منطق و دلیل قانع کننده به سوی صراط مستقیم هدایت نشدند و آنان به لجاجت پرداخته واز پذیرش حق امتناع ورزیدند با مباهله به مقابله برخیزند و دربرابر دشمنان عنود خود را عاجز و درمانده نشان ندهند به همین سبب این شیوه در میان مسلمانان رایج بود هنگامی که در بامداد روزعاشورا یکی از دشمنان امام حسین علیهم السلام به نام یزیدبن مقعل به صحنه نبرد آمد بریر از سوی امام مامور مقابله باوی شد او خطاب به بریر گفت ای بریر بن خضیر، کارخدا را چگونه می بینی ؟ بریر گفت : به خدا سوگند برای من خوب است اما برای توبد!

چرا دروغ گفتی ، تو که در گذشته دروغگو نبودی، آیا به یاد داری که از عثمان بد می گفتی ومعاویه را گمراه وگمراه کننده می دانستی ؟ ! او علی بن ابی طالب را امام برحق می شمردی ؟

اری شهادت می دهم که عقیده من همان است و گواهی می دهم که تو از گمراهان هستی ، آیا حاضری دراین زمینه مباهله کنیم ولعنت خدا را بر دروغگو قرار دهیم وقبل ازمبارزه از خدا بخواهیم که آنکه حق است فرد گمراه ودروغگو را بکشد؟! هنگامی که یزید بن مقعل مباهله را پذیرفت آنان در پیشگاه دولشکر به مباهله پرداخته ودست به نفرین برداشتند سپس مبارزه را آغاز کردند بعداز اندکی زد وخورد بریر بن خضیر که با اراده ای آهنین وایمانی راسخ به دفاع از حضرت سیدالشهدا علیهم السلام قیام کرده بود با ضربت شمشیر خویش به یزید بن مقعل پیروز شده واو را به خاک مذلت نشاند

مباهله نه تنها در صحنه های مبارزات اعتقادی واصول دین کاربرد دارد بلکه در فروعات فقهی نیز ابابی به همین نام وضع شده است که مربوط به اختلافات ومشکلات خانوادگی است

این نوع مباهله که مورد بحث فقهای اسلامی می باشد درمتون فقهی به نام باب «لعان» معروف است اساساً مباهله نوعی نفرین طرفینی است واین گذشته از اینکه درسطح عمومی با غیر مسلمانان انجام شود درمسائل خصوصی وخانوادگی نیزا گر کار به منازعه ومشاجره بکشد یکی از راهکارهای آن مباهله می باشد هنگامی که مردی همسر خویش را به عمل نامشروع متهم کند ویا بخواهد فرزندی را از خودش نفی کند از مباهله وملاعنه استفاده می شود مبنای این نوع مباهله در ایات شش تا ده سوره نور است وشرایط و کیفیت آن نیز در منابع فقهی آمده است

همه مولفین ومترجمین شیعه هستند به جزیک مولف ویک مترجم که اهل سنت هستند ویک مولف که مسیحی است مولف مسحیی ، شرق شناس فرانسوی معروفی در غرب است که متوجه اهمیت مسئله مباهله شده و کتابی درباره آن تالیف کرده که دوباره دراروپا(فرانسه وایتالیا)چاپ شده وکتابی درباره آن تالیف کرده که دوباره در اروپا(فرانسه وایتالیا) چاپ شده وبه عربی درقاره وبه فارسی در تهران ترجمه وچاپ شده است

دراینجا فقط اسامی 27کتاب مستقل درباره مباهله آورده می شود :

کتابهای فارسی : آفتاب درخشان درمباهله نصارای نجران، آن روز روز مباهله، اسرار مباهله، انفسنا، اهل بیت علیهم السلام وآیه مباهله، مباهله درمدینه ،گزارش لحظه به لحظه از ماجرای مباهله ، مباهله را از حقانیت اسلام، از نجران تا مدینه

کتابهای عربی : آیه المباهله، اهل البیت علیهم السلام، و آیه المباهله ، ترجمه دعاء المباهله، تسمیه الاربعه عشر وفد نصاری نجران فی المباهله حل الاعضال، شرح حدیث سئوال المامون ، کتاب المباهله (شیبانی ) ، کتاب المباهله (شلمغانی ) ، المباهله (سبیتی ) المباهله (خالصی) ، المباهله فی المدینه بین نصاری نجران ومحمد صلی الله علیه واله النظره الرشیده فی المباهله السعیده

کتابهای اردو : اسلام کی تاریخ مباهله تک ، برهان مجادله فی تفسیرآیه مباهله ، عیدی مباهله ، موعظه مباهله

کتاب فرانسوی : لُ مباهله دُمِدینه

صلیب اعظم [20]

درحل مسئله پاسبخ به نامه پیامبر صلی الله علیه واله نتیجه ای که فکر اسقف اعظم بدان منتهی شد،اعلان عمومی بود تا هم به صورت علنی تبادل افکار انجام گیرد و هم هر تصمیمی به صورت دستجمعی وبا حضور مستقیم مردم باشد

لذا به دستور او ناقوس ها به صدا در آمد و آتش برفراز صومعه ها روشن کردند ولوحه های شمایل مقدس را در صومعه ها برافراشتند تا مردم منطقه از وجود خبری بسیار مهم آگاه شوند

سپس به دستور اسقف کلیسای اعظم را فرش کردند ، ودیوارهای آن را با حریر وپارچه های قیمتی تزیین نمودند آنگاه صلیب اعظم را که از طلا و جواهرنشان بود وقیصر روم برایشان فرستاده بود برافراشتند

با این اعلان عمومی مردم درهمه مناطق نجران متوجه حادثه غیرمترقبه ای شدند این بود که از هر سوی نجران عده ای برای خبر گرفتن به سوی کلیسای اعظم حرکت کردند تا از جزئیات ماجرا آگاه شوند

فارقلیطان درفاران [21]

«حارثه بن اُثال» که تبحر فوق العاده ای درمحتوای کتابهای مقدس داشت و بامطالعه آنها حقانیت پیامبرصلی الله علیه واله را دریافته بود موقعیت پیش آمده در کنفرانس نجران را مغتنم شمرد او برخاست وابتدا وصیت حضرت عیسی علیهم السلام را شرح داد سپس فرازی از انجیل را برای مردم چنین قرائت نمود :

من خدایی هستم که تغییر نخواهم یافت وفنا نمی شوم من پیامبرانم را فرستادم وکتابهایم را برای رحمت ونور وحفظ مخلوقاتم نازل کردم بدین وسیله ثمره رسالتم احمد را ومنتخب وبهترین مخلوقاتم بنده ام بارقلیطا را مبعوث می کنم، او را درزمانی که از پیامبر خالی است از محل تولدش «فاران» (مکه) ازمقام ابراهیم علیهم السلام مبعوث می کنم وبر او توراتی جدید (قرآن )نازل می کنم

با قرائت این کلام الهی ومطرح شدن پیشگویی انجیل درباره پیامبر صلی الله علیه واله فضای حاکم برگفتگوهای آن روزِ کلیسابه کلی تغییریافت ودرواقع مردم برای اولین بار پس ازسالیان متمادی که به کلیسا می رفتند متوجه چنین حقایقی درانجیل شدند

اگر مباهله می کردی [22]

هنگامی که مسیحیان ازمباهله ترسیدند وپیامبر صلی الله علیه واله واهل بیت علیهم السلام با همراهی مردم از جایگاه مباهله به مسجد رسیدند جبرئیل برپیامبر صلی الله علیه واله نازل شد واین پیام آسمانی را آورد :

ای احمد،به عزت وجلالم سوگند اگر تو با کسانی از اهل بیتت که درزیر کساء بودند با همه اهل آسمان وزمین ومخلوقات مباهله می کردی آسمان تک تکه می شد وکوهها قطعه قطعه می گشت وزمین از هم گسیخته می شد وهر گز آرام نمی گرفت مگر آنکه من اراده می کردم

پیامبر صلی الله علیه واله با شنیدن این پیام الهی درحالی که آثار سور برچهره مبارکش ظاهرشده بود به سجده در آمد وچهره بر خاک سایید سپس دستانش را بلند کرد وسه بار فرمود : « شکراً لِلمُنعِم » : «شکر خدایی را که نعمت می دهد » سپس فرمود :

لعنت ابدی خدا تاروز قیامت برکسانی که برشما اهل بیت ظلم کنند ودر آجری که خداوند برآنان واجب کرده نسبت به من کوتاهی نمایند

جایگاه مباهله [23]

باقرار پیامبر صلی الله علیه واله ونجرانیان برمباهله، آن حضرت در تدارک آماده سازی محلی مناسب برای اجرای آن بود که هم ظرفیت انبوه مردم را داشته باشد ، و هم همگان بتوانند شاهد مراسم باشند وطرفین مباهله کننده را ببینند

با صلاحدید آن حضرت محلی درنزدیکی بقیع انتخاب شد که دو درخت درآنجا بود جلوی درختها مکان باز وسیعی قرار داشت که برای اجتماع مردم مناسب بود حضرت دستور داد سراغ آن دو درخت رفته وبین آنها را جارو کنند نزدیکی صبح پارچه مشکی نازکی را برروی آن درختان همانند سایبان انداختند

فردا صبح با رسیدن پنج تن علیهم السلام به زیر سایبان پیامبر صلی الله علیه واله برکمان خود که «نبع»نام داشت تکیه داد ودست راست را به سوی آسمان گرفت سپس انگشتانش را از هم باز کرد ودرهمان حال فرمود :

خدایا، اینان اهل بیت من وخاصان من هستند هر گونه بدی را از ایشان دور کن وآنان را پاک گردان خدایا ، این (علی ) منظور از : «نفسی » است واو نزد من همتای نفس من است خدایا این (فاطمه) منظور از «نسانی» است واو افضل زنان جهان است خدایا این دو(حسن وحسین) فرزندان ونوه های منند من با هر کس که با اینان جنگ کند روی جنگ دارم وبا هر کس که با اینان دوست باشد دوستم .

استحقاق خلافت [24]

هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند وامیرالمومنین علیه السلام را تنها گذاشتند، ابوبکر سعی می کرد باروی خوش نزد آن حضرت برود وبا او صحبت کند تا سرپوشی برکارهای خود بگذارد، ولی متقابلاً حضرت با روی گرفته با ابوبکر روبرو می شد

ابوبکر منتظر فرصتی بود که با نیرنگ این مشکل را حل کند روزی بدون اطلاع قبلی نزد حضرت آمد واظهار داشت ای ابوالحسن، بخدا قسم این مسئله خلافت با توطئه ای از سوی من پیش بینی نشده بود ومن هم رغبتی به این خلافت نداشتم !!

امیرالمومنین علیهم السلام پرسید : آیا به نظر تواستحقاق خلافت به چیست ؟ ابوبکر با تبختر گفت : دلسوری ووفاداری ! اماحضرت فرمود : «وسابقه در اسلام و قرابت وخویشاوندی پیامبر »!!

اینها دلایلی بود که خود ابوبکر وعمر درروزهای اول غصب خلافت در برابر انصار مطرح کرده بودند ابوبکر که پاسخی نداشت گفت : آری سابقه و قرابت با پیامبر صلی الله علیه واله نیز مطرح است !

حضرت فرمود : تو را به خدا قسم می دهم آیا روزی که پیامبر صلی الله علیه واله برای مباهله آمد من وهمسرم وپسرانم را آورد یا تو وهمسرت وفرزندانت را؟ ابوبکر گفت : البته که شما را آورد !

مباهله را آتش زدند [25]

مسیحیان با نزدیک تر شدن به محل مباهله پیامبر صلی الله علیه واله را دیدند که همراه چهار نفر درزیر سایبان بین دو درخت بودند اسقف اعظم درباره همراهان حضرت سوال کردکه آنان چه کسانی هستند ؟ درپاسخ به او گفته شد:

این پسر عموی پیامبر صلی الله علیه واله ( علی بن ابی طالب علیه السلام ) است که دامادش وپدر دو پسرش ومحبوب تین خلق نزد اوست آن دوکودک فرزندان دخترش از علی علیه السلام هستند که آنان نیز محبوبترین خلق نزد پیامبر صلی الله علیه واله هستند آن بانو دخترش فاطمه علیهم السلام عزیزترین مردم ونزدیکترین آنها به قلبش است

با شنیدن این پاسخ قلب نجرانیان به لرزه در آمد آنان نامهایی را می شنیدند که چندی پیش درمتن «جامعه » آنها را درکتب انبیا دیده بودند انان باور نمی کردند که واقعاً دربرابر فاطمه علیهم السلام قرار گرفته اند! محمد صلی الله علیه واله دربرابر آنان دست به دعابرداشته است !علی علیهم السلام درمقابل آنان دست ابتهال به سوی آسمان گرفته است ! دو دست کوچک حسن وحسین علیهم السلام برا مباهله بالا رفته است!

اکنون باید اشک ریخت که مسیحیان نجران با یادآوری عظمت اهل بیت علیهم السلام از مباهله با آنان ترسیدند، ولی مسلمانان که هر روز عظمت ایشان را از دولب پیامبر صلی الله علیه واله شنیده بودند بی رحمانه خانه آنان رابه آتش کشیدند واز حرمتشان نترسیدند وحیا نکردند !

عقد برادری [26]

در روز مباهله پیامبر صلی الله علیه واله بین مهاجرین وانصار عقد برادری برقرار کرد. حضرت علی علیه السلام آنجا بود وپیامبر صلی الله علیه واله او را می دید ولی بین او وهیچکس برادری برقرار نکرد اینب ود که آن حضرت با چشم گریان به راه افتاد وقتی پیامبر صلی الله علیه واله سراغ او را گرفت گفتند : با چشمی گریان رفت

حضرت به بلال فرمود : ای بلال، علی را نزد من بیاور، بلال هنگامی رسید که امیرالمومنین علیهم السلام با چشم گریان وارد منزل شده بود حضرت زهرا علیهم السلام پرسید : برای چه گریه می کنی خدا چشمانت را نگریاند ؟

امیرالمومنین علیهم السلام فرمود : ای فاطمه ، پیامبر صلی الله علیه واله بین مهاجرین وانصار عقد برادری برقرار کرد، ودرحالیکه من ایستاد بودم ومرا می دید ومتوجه من بود ولی بین من وهیچکس برادری قرار نداد حضرت زهرا علیهم السلام عرض کرد : شاید تو را برای خود نگه داشت است ؟

بلا دراین هنگام رسید وعرض کرد پیامبر صلی الله علیه واله شما را فرا می خواند امیر المومنین علیهم السلام نزد پیامبر صلی الله علیه واله امد حضرت پرسید: یا علی، برای چه گریان شدی ؟ امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد : یا رسول الله ، شما بین همه مهاجرین و انصار برادری قرار دادی ، ولی درحالیکه مرا میدیدی بین من وهیچکس عقد برادری نخواندی ؟!

حضرت فرمود : تورا برای خود نگاه داشته بودم آیا تورا خشنود نمیک ندا که برادر پیامبرت باشی ؟!

حضرت علی علیهم السلام عرض کرد : این آرزوی من است پیامبر صلی الله علیه واله دست او را گرفت وبرفراز منبر برد وفرمود :

اللهُمَّ هذا مِنی وانا مِنهُ اَلا اِنَّهُ مِنِّ بِمَنزِلَهِ هارُونَ مِن مُوسی اَلا مَن کُنتُ مولاهُ فَهذا عَلیُّ مَولاهُ

خدا یا این از من است ومن از اویم بدانید که او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی است بدانید که هر کس من صاحب اختیار اویم این علی صاحب اختیار اوست

ادیان درنجران [27]

ساکنین اولیه نجران مشرک وبت پرست بودند وسپس دین نصرانیت وارد نجران شد

درسال 313 میلادی یکی از قیصرهای روم به نام «قسطنطین » اقدام به انتشار مسیحیت درکشورهای اطراف امپراطوی خود نمود از جمله در شبه جزیره عربستان درعدن وسقطره ونجران کلیساهایی ساخت

پس از صلح پیامبر صلی الله علیه واله مردم نجران بردین خود باقی ماندند درزمان عمر که دستور اخراج آنان داده شد مردم منطقه مرکزی نجران که اطراف کعبه نجران بودند از آنجا کوچ کردند ومسلمانان جای آنان را گرفتند ورسمیت دین مسیحی درآنجا از بین رفت ولی مسیحیان بسیاری درآبادی های نجران ماندند وراهبان وراهبه ها در صومعه ها به کار خود ادامه دادند

درطول قرنهای سوم تا دهم به تدریج آثار مسیحیت در نجران از بین رفت از قرن یازدهم مذهب اسماعیلی که شش امامی هستند درآنجا منتشر شد ه و انان سه قرن ونیم در آنجا حکومت داشته اند از نیم قرن گذشته تا کنون این منطقه به قلمرو عربستان اضافه شده ونوع تبلیغاتِ دینی درآن تغییر یافته است

انفسنا، نسائنا، ابنائنا[28]

روزی مامون به امام رضا علیهم السلام گفت : دلیل برخلافت جدت چیست ؟ حضرت با اشاره به آیه مباهله فرمود : «انفسنا» !مامون گفت : اگر «نسائنا» نباشد!حضرت فرمود : اگر «ابنائنا» نبود!مامون سکوت کرد وجوابی نیافت !!

این احتجاج که به صورت رمزی آمده به این معنی است دلیل برخلافت جدم امیرالمومنین علیه السلام ان است که طبق صریح ایه قران آن حضرت نفس پیامبر صلی الله علیه واله است وهیچکس درخلافت برنفس پیامبر صلی الله علیه واله تقدم ندارد

مامون با اشاره به کلمه جمع در «نسائنا»اشاره کرد که نسا بودن درباره فاطمه زهرا علیه السلام خصوصیتی ندارد ومقام حضرت در جهات دیگر است بنابراین انفس بودن هم خصوصیتی ندارد

حضرت با اشاره به مسئله «ابنائنا» واثبات فرزند بودن حسنین برای پیامبر صلی الله علیه واله این مسئله را اعاده نمود که این خصوصیت ها منظور بوده است

یعنی همانگونه که ابنائنا با صیغه جمع آمده ولی پیامبر صلی الله علیه واله عملاً به مردم فهمانید که فقط حسنین علیه السلام لایق عنوان فرزندی برای پیامبرند درباره نسائنا هم پیامبر صلی الله علیه واله به همه فهمانید که فقط حضرت زهرا علیه السلام بانویی است که لیاقت بانوی خاندان پیامبر صلی الله علیه واله بودن را دارد.


[1] خالدبن ولید قبل از صلح خدیجه ودرسال ششم هجری به همراه عمروبن عاص مسلمان شد پدر او ولید بن مغیره یکی از بزرگان ومستنفذان قریش بود او در موارد متعددی فرماندهی لشکر اسلام را به عهده می گرفت و بعدها به عنوان یکی از کشورگشایان مسلمان مطرح گردید برخی از اعمال ناروای وی موجب شد که او به عنوان فردی خشن ، ضعیف الایمان، مخالف اهل بیت علیهم السلام ، خودخواه وهواپرست، شناخته شود قتل عام قبیله بنی خزیمه در یمن شرکت در هجوم به خانه فاطمه زهرا علیهم السلام،کشتن مالک بن نویره وتعرض به ناموس وی بخاطر مخالفت با ابوبکر ، پذیرش دستور ابوبکر در کشتن علی علیهم السلام (که بعداً ابوبکر پیشمان شد) نمونه هایی از سابقه ننگین وی را نشان می دهد او در سال 21 ه ق درزمان خلافت عمر درگذشت عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وی بود که درجنگ صفین با عی علیه السلام جنگید و مهاجر بن خالد فرزند دیگر او بود که بر خلاف برادرش در جبهه حق از علی علیه السلام دفاع کرد

[2] مکاتیب الرسول، ج 2 ، ص 502

[3] آل عمران /59

[4] آل عمرن /61

[5] از منظر قران نوعی مالیات است که باید اهل کتاب ، به رهبر مسلمانان بپردازند ودر مقابل در سایه حکومت اسلامی جان ومال آنان محترم بوده وبا امنیت خاطر وآسایش کامل زندگی می کنند خداوند متعال در قرآن می فرماید :

«قاتِلُو الَّذینَ لایُومِنُونَ بِالله وَلابِالیَومِ الاُخِرِ وَ لایُخرِمُونَ ماَحَرَّمَ اللهُ وَرَسُولُهُ وَلایُدینُونَ دینَ الحَقِّ مِنَ اَلَّذینَ اوُتُوا الکِتابَ حَتّی یُعطُوا الجِزَیَهَ عَن یَد وَهُم صاغِرُونَ»

«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا ونه به روز جزا ایمان دارند ونه آنچه را که خدا و رسولش تحریم کرده حرام می شمرند ونه آیین حق را می پذیرند پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را بادست خودبپردازند»(توبه /29)

[6] المیزان ، ج 3 ، ص 250 ؛ جلوه هائی از نور قرآن ، ص 115

[7] شیخ مفید ، ارشاد ، ج 1 ص 170

[8] ابن عساکر،تاریخ مدینه دمشق، ج 42، ص 313 ؛ الریاض النضره ، ج 2 ، ص 218 ، قوشچی، شرح تجوید، ص 338،واز منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص 128

[9] طرحهای آموزشی نهج البلاغه ص 11

[10] تفسیر امام عسکری، ص 665 ، الامام علی علیه السلام ص 285

[11] الصوائق المحرقه ، ص 93

[12] مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 145

[13] تفسیر کشاف ، ج 1 ، ص 433

[14] صحیح مسلم ، باب فضائل الصحابه

[15] ارشاد ، ج 1 ، ص 158

[16] انفال /12

[17] تفسیر فخر رازی ، ذیل آیه مباهله ( ال عمران /61)

[18] تفسیر فخر رازی ، ذیل آیه ( آل عمران /61)

[19] تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله

[20] بحار الانوار ، ج 21 ، ص 287 اقبال ، :ص 496 ، احقاق الحق: ج 22 ص 33 البدایه والنهایه ج 5 ص 53 فتح الباری : ج 8 ، ص 73 . تفسیر ابن کثیر : ج 1 ص 377

[21] بحار الانوار : ج 21 ص 291 ، اقبال : ص 498

[22] بحارالانوار : ج 21 ص 324 ، 325 ، 355 ف احقاق الحق : ج ص 102 ، اقبال : ص 512 ، 513

[23] بحار الانوار : ج 21 ص 321 ، 341 ، ج 37ص49 تفسیر عیاشی ، ج 1 ص 175 ، اختصاص ، ص 112 احقاق الحق ج 24 ص 14 مناقب ابن شهر آشوب ج 2ص226 اقبال ص 511

[24] احتجاج طبرسی ، ج 1 ص 304

[25] بحار الانوار، ج 21 ص 280 ف 340

[26] بحار الانوار ، ج 37 ص 186 ،غایه المرام : ج 2 ص 33 کشف الغمه ج 1 ص 328

[27] مکاتیب الرسول صلی الله علیه واله ج 2 ص 498 تاج العروس ، ص 499 معجم البلدان ج 5 ص 268 البیان فی تاریخ جازان وعسیر ونجران ص 24 فی بلاد عسیر ص 172

[28] المیزان ج 3 ص 229 طرائف المقال :ج2 ص 302


جستجو