بصیرت و هوشیارى در سیره سیاسى حضرت امام خمینى «ره»

بصیرت و هوشیارى در  سیره سیاسى حضرت امام خمینى «ره»

در ادبیات آیینى ما «بصیرت» با تعابیرى چون: بینش، فهم عمیق، درک قلبى و یا آگاهى مفهوم سازى مى شود. این ویژگى به واسطه معرفت عمیق و تفکر و تدقیق حاصل مى شود؛ آن گونه که امام خمینى «ره» در این باره مى نویسد:

 

 

و آن اعم است از تفکرى که از مقامات سالکین است؛ زیرا که آن را خواجه انصارى چنین تعریف فرموده: إعلم أنّ التفکّر تلمّس البصیرة لاستدرک البغیة؛ یعنى «بدان که تفکر عبارت است از جستجو نمودن بصیرت قلب و چشم ملکوت مطلوب خود را براى ادراک آن». و معلوم است مطلوبات قلوب معارف است و از این جهت در این حدیث شریف نیز مقصود از «تفکر» معنى خاص راجع به قلوب و حیات آن هاست.

از این تحلیل و تعلیل حضرت امام «ره» مشخص مى شود که بصیرت امرى مربوط به دل است؛ اگر چه در لغت از ریشه «دیدن» مى باشد، اما دیدنى که فعل قلب آدمى است نه چشم او، بر این مبنا، ایشان مى افزاید:

و «قلب» را اطلاقات بسیار و اصطلاحات بى شمارى است. پیش اطباء و عامه مردم اطلاق شود بر پارچه گوشت صنوبرى که با قبض و بسط آن خون در شریان ها جریان پیدا کند، و در آن تولید روح حیوانى، که بخار لطیفى است، گردد و پیش حکما به بعضى مقامات نفس اطلاق شود. و اصحاب عرفان براى آن مقامات و مراتبى قائلند که غور در بیان اصطلاحات آن ها خارج از وظیفه است. و در قرآن کریم و احادیث شریفه، در مقامات مختلفه، به هر یک از معانى متداوله بین عامه و خاصه اطلاق شده است؛ چنانچه «إِذ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ»؛ به معناى متعارف پیش اطباء و «لَهُم قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ»؛ به معنى متداول در السنه حکماء و«إنَّ فِى ذلکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْبٌ أوْ ألْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِیدٌ»، بر طبق اصطلاح عرفا جریان یافته.

بصیرت در قرآن

«قَد جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَیْهَا»؛ «به راستى رهنمودهایى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است. پس هر کس با دیده بصیرت بنگرد، به سود خود او و هر کس به دیده بصیرت ننگرد، به ضرر خود اوست.»

«أفَلَمْ یَسِیروا فِى الارْضِ فَتَکُونَ لَهُم قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أو آذَانٌ یَسْمَعُونَ بِهَا فَإنَّها لا تَعْمَى الأبْصَارُ وَ لکِنْ تَعْمَى القُلُوبُ الَّتى فِى الصُّدُورِ»؛ «آیا در زمین گردش نکرده اند تا دل هایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوش هایى که با آن بشنوند؟ در حقیقت، چشم ها کور نیست، لیکن دل هایى که در سینه هاست، کور است.»

بصیرت در روایات و احادیث

در روایات توجه زیادى به موضوع فهم دقیق و عمیق مسائل شده است.

قال الصادق (ع):

«العامل على غیر بصیرةٍ کالسّائر على غیر الطریق لا یزیده سرعة السیر من الطریق إلاّ بعدا»؛ «کسى که بدون بصیرت و آگاهى کارى انجام دهد، مانند رهگذرى است که از بیراهه مى رود و هر چه سریع تر برود، از راه بیشتر دور مى گردد.»

در روایتى از پیامبر اکرم آمده است: «لیس الأعمى من یعمى بصره اِنّما الأعمى من تعمى بصیرته»؛ «نابینا کسى نیست که چشمانش کور است؛ به درستى که نابینا کسى است که بصیرت ندارد.»

بصیرت در سیره سیاسى حضرت امام خمینى «ره»

1. روشن بینى امام «ره»

روزى دو نفر از شاگردان و مشاهیر براى زیات امام «ره» به محل اقامتشان، شهرستان محلات، آمده بودند. در آن ایام گروه خاصى مطرح بودند که در رأس آن ها مصدق بود که توجه مردم را به خود جلب کرده بود و آن ها مى پنداشتند که ضد امپریالیسم و ضد رژیم کسى است که وابسته به آنان باشد. آن روز امام «ره» سخنى در رد آن گروه بیان فرمودند. آن آقایان گفتند: از شما بعید نیست که بر علیه این جمعیتى که چنین و چنان هستند، صحبت کنید؟! اینان مردم وطن دوست و انقلابى هستند؛ ولى امام «ره» که این چهره هاى دروغین را از آن دوران مى شناختند و انحراف آن ها براى امام «ره» نمایان بود، با وجود دفاع آن آقایان و بسیارى از مردم که ندانسته آن ها را مورد ستایش قرار مى دادند، امام «ره» آن ها را رد مى کرد و در هر صورت، گذشت زمان بصیرت و بینش امام «ره» را براى آن آقایان روشن ساخت.

2. امام «ره» هادى همیشگى

امام «ره» به دلیل هوشیارى هیچ گاه خود را در مسیر موج ها و نسیم هاى مقطعى و انحرافى قرار نداد و همیشه نقش ناظر یا هادى و کنترل کننده حوادث را به عهده داشت؛ ایجاد تشکیلات و گروه هاى سیاسى و تولد یافتن سازمان هاى به ظاهر انقلابى و نفوذ آنان در اقشار مختلف و قبضه نمودن فرهنگ جامعه در چهره ملى گرایى و یا به اسم مجاهدین خلق و طرفداران اسلام راستین که در صورت بروز یک موج انقلابى و تغییر رژیم و سیاست، مجددا بتوانند از کانال آن ها حکومت را قبضه نمایند و راه را براى استعمار جدیدى هموار سازند، از این رو، حتى از پیش، رؤساى جمهور و وزرا را نیز تعیین مى کردند! مسلّما تشخیص این چهره هاى پلید و منافق صفت کار آسانى نبود؛ بلکه از بزرگ ترین مشکلات بود که نمونه بارز آن جریان منافقان در نجف بود که آن ها با ایجاد زمینه هاى کاملاً مساعد و حساب شده و بدون مطرح کردن شناخت خود از مبدأ و معاد و رسالت، در سطح عموم مردم، موفق شده بودند حمایت اکثریت قریب به اتفاق شخصیت ها و رجال علمى و سیاسى در متن مبارزه را به خود جلب کنند و آنان از این طریق مى خواستند با جلب حمایت امام «ره» از آنان، سند اعتبار و پشتیبانى دریافت کنند؛ اما امام «ره» با تأمل و بصیرت با آنان برخورد کرد و چهره زشت آنان را از لابه لاى ده ها پرده فریب و نیرنگ و از متن نوشته و آثار آنان کشف نمود و بعد از آن همه کوشش و تلاش و این طرف و آن طرف زدن منافقان، با یک جمله، کاخ آمال و آرزوهاى کثیف آنان را در هم ریخت و آن این که: «شما به همین اندازه که من در طرد و نفى شما سخن نمى گویم، راضى باشید».

از مرحوم علامه شهید آیت الله مطهرى «ره» نقل شده است که فرمود: «اگر امام «ره» آن روز در تأیید و حمایت آنان سخنى فرموده بودند، ما امروز هیچ چیز نداشتیم». به خوبى روشن است که بیشتر چهره ها از آنان حمایت مى کردند و تنها امام «ره» باقى مانده بودند که امید آن ها را به یأس و حرمان مبدل ساختند تا این که انقلاب پیروز شد.

3. خرید روزنامه مقدم بر خرید نان و پنیر

حضرت امام از ابتدا فردى انقلابى و آگاه به مسائل روز بودند. در دوره طلبگى که حجره اى در مدرسه فیضیه داشتند، همه مى دانستند که از ساعت 11 صبح به بعد کسى حق ندارد با ایشان ملاقات کند؛ زیرا در این ساعت باید روزنامه هاى منتشره را مطالعه مى کردند. ایشان با این که روزى یک ریال شهریه مى گرفتند، یعنى ماهى سه تومان، ولى با این پول خرید روزنامه را مقدم بر خرید نان و پنیر و غذاى روزانه مى دانستند و تا ظهر مشغول مطالعه مطالب سیاسى بودند و بدین وسیله در جریان مسائل روز قرار مى گرفتند. از این رو، زمانى که کاپیتولاسیون یا مسئله انجمن هاى ایالتى و ولایتى مطرح شد، ایشان داراى موضعى روشن بودند؛ یعنى جنگ با استکبار. به همین جهت، ضربه مهلک را در زمان مناسب به سر استکبار جهانى فرود آوردند.

4. صداى انقلاب اسلامى

به یاد دارم روزهاى اوّل پیروزى که تازه رادیو و تلویزیون را فتح کرده بودیم، گوینده ها از طریق صدا و سیما اعلان مى کردند: این صداى انقلاب راستین ایران است. ما خوشحال بودیم؛ زیرا رادیویى که مرتب سخن از شاهنشاه مى گفت، حالا حرف از انقلاب راستین ملت ایران مى زند. اصلاً به فکرمان نمى رسید که این عبارت غلط است؛ ولى حضرت امام ما را خواستند و با قاطعیت فرمودند: این انحراف است، باید بگویند صداى انقلاب اسلامى. به ما فرمودند: «مى فرستید و خودتان هم مى روید و یک نفر از خودتان آن جا مى گذارید؛ حتى اگر درگیرى هم شد اگر تعداد زیادى هم کشته شدند، مانعى ندارد. آن جا را تصرف کنید تا در خط انقلاب اسلامى حرکت کنند».

به همین جهت، بنده و آقاى مطهرى و بهشتى و بعضى از دوستان دیگر مأمور شدیم که به آن جا برویم و کار را اصلاح کنیم. متأسفانه ماشین نبود تا به مرکز رادیو برویم. خواستیم با یک مینى بوس برویم، اما راننده نبود. بالاخره یک نفر راننده پیدا شد و به مرکز رادیو رفتیم و آنجا را سروسامان دادیم و برگشتیم. این هوشیارى و توجه امام «ره» به حفظ خط و جهت انقلاب، براى حیات و تداوم انقلاب خیلى مهم بود.

5. هوشیارى در ملاقات ها

از جمله کسانى که با امام «ره» در پاریس ملاقات کردند، آقاى مهندس بازرگان و دکتر سحابى، گردانندگان اصلى نهضت آزادى بودند که هر کدام با هیأتى آمده بودند. امام «ره» فرمودند: «من کسى را با عنوان حزب ملاقات نمى کنم. اگر آقایان با عنوان یک فرد ایرانى مثل تمام کسانى که با من ملاقات مى کنند مى خواهند بیایند، مانعى ندارد». آن ها قبول کردند و به ملاقات امام «ره» آمدند. جالب این که در هر بارى که هر کدام از آقایان مى خواستند با امام ملاقات کنند، امام دستور مى دادند که چند نفر دیگر هم در جلسه باشند تا این موضوع در ذهن ها نیاید که فلان گروه به طور خصوصى با امام ملاقات کرده اند. وقتى سید جلال تهرانى، عضو شوراى سلطنت، جهت دیدار با امام «ره» به پاریس آمد، ایشان فرمودند: «تا وقتى که عضو شوراى سلطنت است، با او ملاقات نمى کنم؛ مگر اینکه استعفا بدهد و مثل یک فرد عادى بیاید». او نیز مجبور به استعفا شد تا بتواند با امام «ره» ملاقات کند.

6. تصمیم آگاهانه

گاهى اوقات ممکن است تردید در تصمیم گیرى موجب شکست شود. حضرت امام همیشه به موقع و به جا تصمیم مى گرفتند؛ مثلاً زمانى که رژیم طاغوت تصمیم گرفت که ساعت 5/4 بعدازظهر روز 21 بهمن را حکومت نظامى اعلان کند، امام «ره» به موقع، یعنى حدود نیم ساعت بعد از اعلان خبر فرمودند: حکومت نظامى لغو شود و همه مردم به خیابان ها بیایند. چنین شد و به دنبال آن سروصدا و درگیرى آغاز شد. انقلابیون به کمک بلندگو و با موتور و ماشین هاى شخصى در خیابان هاى تهران به راه افتادند و همه مردم را مطلع کردند تا با وجود اعلان حکومت نظامى از سوى رژیم، در خیابان ها حضور جدى داشته باشند. البته بعد از انقلاب روشن شد که اگر این تصمیم به موقع گرفته نمى شد، همان شب کودتا مى شد و محل اقامت امام «ره» و جاهاى حساس دیگر بمباران مى گردید.

7. ژرف نگرى امام «ره»

وقتى از حضرت امام سؤال شد که چه عامل و انگیزه اى ایشان را بر آن داشت تا از پاریس به ایران بیایند. ایشان فرمودند: «این که من دیدم مقامات آمریکا مستقیم یا غیر مستقیم ما را تهدید مى کنند که از آمدن به ایران خوددارى کنم، دریافتم که این ها از رفتن ما به ایران نگران هستند.

این نشانه تیزبینى و ژرف نگرى حضرت امام است که توجه دارند نقطه ضعف دشمن در کجا است و دشمن در چه موقعیتى قرار دارد و چگونه باید به او ضربه زد و این واقعا از ویژگى هاى مهم و اساسى ایشان است.

پى نوشت ها:

1. منازل السائرین، ص 13، باب تفکر.

2. شرح چهل حدیث، ص 189 – 190.

3. سوره غافر (40) آیه 18.

4. سوره اعراف (7) آیه 179.

5. سوره ق (50) آیه 37.

6. همان، آیه 190.

7. سوره انعام (6) آیه 104.

8. سوره حج (22) آیه 46.

9. بحارالانوار، ج 1، ص 206.

10. کنز العمال، ح 1220.

11. مجله پاسدار اسلام، ش 12، ص 55؛ به نقل از: آیت الله محمد رضا توسلى.

12. همان، ص 110 – 112، به نقل از: حجة الاسلام و المسلمین محمد على انصارى.

13. پرتوى از خورشید، ص 287؛ به نقل از: آیت الله محمد آل اسحاق.

14. مجله شاهد، ش 3، بهمن 1359؛ به نقل از: حجة الاسلام و المسلمین على اکبر هاشمى رفسنجانى.

15. روزنامه اطلاعات، ش 17225، 16 بهمن 1362؛ به نقل از: حجة الاسلام و المسلمین سید على اکبر محتشمى.

16. مجله شاهد، ش 3، بهمن 1359؛ به نقل از: حجة الاسلام و المسلمین على اکبر هاشمى رفسنجانى.

17. پا به پاى آفتاب، ج 3، ص 148؛ به نقل از: حجة الاسلام و المسلمین سید حمید روحانى.

پدیدآورنده: ابوالفضل هادى منش


جستجو