تاریخ انقلاب اسلامی شاهد حوادث و اتفاقات گوناگونی است که با همه شیرینیها، سختیها، فشارها و همه مسائل حاشیهایاش تجربههای بسیاری را برای ملت بر جای گذاشته است.
تجربه و امتحانهایی که با گذر زمان فولاد حضور انقلابی مردم را آبدیدهتر و استوارتر کرده است؛ اتفاقاتی که از سوی دشمنان انقلاب اسلامی در قالب بحران، جریانسازی و پیاده میشوند تا با ایجاد تهدید، وزنه مقابل آن یعنی امنیت و نهادهای امنیتساز جامعه را مورد خدشه قرار داده و از این طریق اهداف و اغراض شوم خود را پیاده سازند.
در همین راستا غائله کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 از جمله حوادث و اتفاقاتی است که با ایجاد شرایط بحران در آن مقطع زمانی اهداف دشمنان انقلاب اسلامی در طرحریزی پروژه براندازی از درون را مشخص ساخت، چرا که در روزهای آغازین سال 1378 «نتانیاهو» نخستوزیر رژیمصهیونیستی خواستار اجرای فوری پروژه انفجار از درون ساختار حکومتی ایران شد و تأکید کرد: «باید با ایران کاری کرد تا همان اتفاقی که در شوروی سابق صورت گرفت، پیش آید و آن هم انفجار از درون بود.»
از این رو با ایجاد بحران در تیرماه همان سال و چهار روز آشوب در تهران فضای مورد دلخواه و ترسیم شده از سوی طراحان خارجی و مجریان داخلی را بهوجود آوردند.
در واقع این موضوع شروعی برای یک حرکت آرام به روش حرکت با چراغ خاموش و در راستای تهاجم و ناتوی فرهنگی دشمن آغاز شد. دشمن با تلفیق تهاجم فرهنگی با ماهیت فرهنگی آن با مفاهیم سیاسی و امنیتی، استحاله در افکار و باورها و نفوذ در کانونهای تصمیمساز و سیاستپرداز و به عبارت دیگر شکار وابستگان نظام با فریب یا از طریق آلودهسازی به مطمع دنیوی در دستور کار قرار داد به گونهای که بر اساس این الگو و در استمرار این مسیر اتفاقات وحوادث بعد از انتخابات دهم و فتنه 88 را بهوجود آورد. اتفاقات و حوادثی که تا چندین ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری فضای کشور را ناآرام و کام مردم را از پیروزی و حضور حداکثری و 40میلیونی که برای ملت ایران یک عید و جشن بزرگ ملی به حساب میآمد، تلخ و سرعت چرخهای سازندگی کشور را از حرکت در مسیر رشد و سازندگی باز داشت.
در واقع نگاه عمیق به جریانات اخیر از بحران 78 و نهایتاً فتنه 88 روند شکلگیری این جریانات را بیش از پیش نمایان میسازد که تهدیدات نرم علیه انقلاب اسلامی با ناتوی فرهنگی آغاز شد که با تخریب باورها و اندیشههای برآمده از اعتقادات بسترهای مناسب برای بروز حوادثی از قبیل بحران 78 و فتنه 88 را فراهم کرد. مسألهای که مقام معظم رهبری با دوراندیشی الهی خویش از سالها پیش از وقوع این جریانات، در پایان جنگ تحمیلی، هشدار داده بودند که جنگ دیگری در قالب تهاجم و ناتوی فرهنگی در حال انجام است و در این باره نیز فرمودند:«اینکه مکرر گفتهایم و میگوییم که توطئه فرهنگی در جریان است و من آن را عیان در مقابل خودم مشاهده میکنم متکی به استدلال است، شعار نمیدهم، من این را مشاهده میکنم، امروز دشمن با شیوههایی بسیار زیرکانه در داخل، درحال یک جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی علیه ماست». (25 /6/ 70)
از این رو تهاجم فرهنگی دشمن و شکلگیری تهدیدات نرم و تلفیق آن با مفاهیم امنیتی مباحثی است که از جمله محصولات این فرآیند بروز غائله کوی دانشگاه و پیادهسازی انقلاب رنگی و مخملی در حوادث بعد از انتخابات است که با دستگیری برخی از عوامل و اعتراف عاملان این جریان و گذشت زمان این مسأله بیش از پیش روشن شد که فتنه 88 آمریکا و برخی کشورهای غربی با پوشش فعالیتها و اقدامات گروههای سیاسی و با مدیریت اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران و حمایتهای مالی از آنان و با الگوگیری از انقلابهای رنگی انجام گرفته در دیگر کشورها و با تأکید بر آشوبهای شکستخورده 18 تیر 78، با استفاده از جنگ رسانهای و بهرهگیری از تکنیکها و تاکتیکهای عملیات روانی برای جابه جایی افکار عمومی و زمینهسازی جهت انقلاب مخملی، به دنبال ایجاد آشوب و اختلال در فضای کشور بودند و با حمایت از گروههای تابلودار ضدانقلاب و گروههای تروریستی وابسته به غرب در دامنزدن به اغتشاشات، اعتراضات و ناآرامیها فعال بودند. این دقیقاً همان سناریویی است که از سوی مخالفان دولت گرجستان که از سوی غربیها حمایت میشد، با استفاده از «رنگ سرخ» در انتخابات ریاستجمهوری سال 2003 میلادی این کشور اجرا شد و با کشاندن هواداران سرخ رنگ خود به خیابانها و گسترش اعتراضات به نتیجه انتخابات و با حمایتهای سنگین غربیها در نهایت دولت حاکم را وادار به عقب نشینی کرده و مخالفان قدرت سیاسی را به دست گرفتند.
از سوی دیگر ماهیت جریان مدعی «یار و همراه امام» برای مردم مشخص شد؛ جریانی که از ابتدا با شعارهای انتخاباتی آرمانی و همراهی با امامرحمه الله علیه و ولایت وارد عمل شدند و در انتها به تقابل با اندیشههای حضرت امامرحمه الله علیه و اصل ولایت پرداختند؛ به گونهای که در روز قدس با زیر سؤال بردن یکی از جدیترین و راهبردیترین مسائل نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی مسأله فلسطین و حمایت از مردم مظلوم فلسطین، افرادی با روزه خواری و رفتارهای غیر دینی، این راهبرد نظام که از اندیشههای ضد استکباری حضرت امامرحمه الله علیه تبلور یافته بود را زیر سؤال برده و مورد حمایت صهیونیستها در دنیا قرار گرفتند و در 13 آبان و 16 آذر بدون توجه به ماهیت ضد استکباری این روزها حرکتهایی در جهت تأمین منافع استکبار و متعاقب آن بیحرمتی به تصویر حضرت امام رحمه الله علیه و آرمانها و شعائر امامرحمه الله علیه یعنی جمهوری اسلامی و اقدام وقیحانه و شرم آور اهانت به ساحت قرآن کریم و بیحرمتی به خون پاک سالار شهیدان و عاشورای حسینی و اصل مترقی ولایت فقیه انجام گرفت که عمق رذالت و همچنین دروغگویی این افراد را در همراهی با امامرحمه الله علیه و آرمانهای امام نشان داد.
در واقع این مسائل نشان داد که جماعت فتنهگر از همه مرزهای اخلاقی و اعتقادی عبور کردهاند و دیگر هیچ نسبتی بین آنان و امام رحمه الله علیه و مردم بزرگ ایران نیست چرا که این جریان هیچ چارچوبی برای رفتار و اندیشه خود نداشته و مهمتر از همه هیچ اعتقادی به قانون اساسی و مسائل و مقدسات جامعه نیز ندارد و با شعار علیه اصل ولایت فقیه که جزو اساسیترین اصول قانون اساسی است بیاعتقادی به اسلام و ارزشهای حسینی را ثابت مینماید.
در واقع بیحرمتیها و اهانت روز عاشورا در جریان فتنه88 همان اهانت به ساحت مقدس حضرت امام رحمه الله علیه وتفکرات و اندیشههای پاک و زلال ایشان و ادامه جسارتهای دیروز است که در بحران تیر 78 با شعارهای کذایی دنبال میگردید، همان جریانی که تظاهرات علیه خدا، انتقاد علیه معصومین و استیضاح کابینه ائمه هدی را تجویز میکردند؛ قیام کربلایی حسین بن علی(ع) را خشونت مینامیدند و افکار و اندیشه حضرت امام رحمه الله علیه را عامل عقبماندگی ایران میدانستند و خواستار به موزه سپردن افکار ایشان بودند.
در واقع این جریان، یک جریان فرصتطلب آشکار است و نوع حمایتها نیز کاملاً معنی دار است. آنها به بهانه تقلب در انتخابات و اعتراض به نتیجه آن به صف آرایی علیه انقلاب اسلامی پرداختند و به بهانه اعتراض به ادعای دروغین خود به مبارزه با اندیشههای امام(ره)، ولایت فقیه و ارزشهای اسلامی پرداخته میشود. از این رو پاره شدن عکس امام رحمه الله علیه و اهانت به آرمانهای انقلاب و ارزشهای حسینی و عاشورایی نتیجه زمینهسازی جریانی است که سالهاست تلاش خود را مصروف پاره کردن، تحریف کردن و محو کردن اندیشههای تابناک امام خمینی رحمه الله علیه کردهاند.
بنابراین در مطالعه شکلگیری این گونه حوادث ابتدا ردپای تهاجم فرهنگی و سپس تهاجم امنیتی- سیاسی که به تعبیر مقام معظم رهبری در قالب جنگ نرم از سوی دشمنان انقلاب اسلامی در حال پیگیری است دیده میشود چرا که با تغییر در باورها و اندیشههای آحاد یک جامعه تغییر در رفتارهای سیاسی و ساختار حکومتی کشورها امکانپذیر است.