کشتن فرزند
وَ لَاتَقْتُلُواْ أَوْلَدَ کُمْ خَشْیَهَ إِمْلَقٍ نَّحْنُ نرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً([1])
فرزندان خود را از بیم فقر و بیچیزی مکشید. ما ، هم شما را روزی میدهیم و هم ایشان را. کتشنشان خطای بسیار بزرگی است.
زنا
وَلَاتَقْرَبُواْ الزِّنَی إِنَّهُ کَانَ فَحِشَهً وَ سَآءَ سَبِیلاً . ([2])
و به زنا نزدیک مشوید زنا، کاری زشت و شیوهای بسیار زننده و ناپسند است.
سرقت
وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَهُ فَاقْطَعُواْ أَیْدِیَهُمَاجَزَآءً بِمَا کَسَبَا نَکَلاً مِّنَ اللهِ وَ اللهُ عَزیزٌ حَکیِمٌ
دست مرد دزد و زن دزد را به کیفر کاری که کردهاند ببرید. این عقوبتی است از جانب خدا، که او پیروزمند و حکیم است.
ربا
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَ امَنُواْ أتَّقُواْ اللهَ وَ ذَرُواْ مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنینَ فَإِن لَّم تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ.([3])
ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بترسید و اگر ایمان آوردهاید از ربا هر چه باقی مانده است، رها کنید و هرگاه چنین نکنید بدانید که با خدا و رسول او به جنگ برخاستهاید.
قتل نفس
وَ لَا تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتیِ حَرَّمَ اللهُ إِلَّا بِالْحَقِّ.([4])
کسی را که خدا کشتنش را حرام کرده است مکشید مگر به حق.
مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمیِعاً.([5])
هر کس انسانی را نه به قصاص قتل کسی یا ارتکاب فسادی بر روی زمین بکشد، چنان است که همۀ مردم را کشته باشد.
وَ مَن یَقْتُلَ مُؤْمِناً مُّتَعَمِّداً فَجَزآؤُهُ جَهَنَّمُ خَلِداً فِیهَا وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِ و لَعَنَهُ وَ أَعَدَّلَهُ عَذَاباً عَظیِماً. ([6])
و هر کس مؤمنی را به عمد بکشد کیفر او جهنم ات که همواره در آن خواهد بود و خدا بر او خشم گیرد. و لعنتش کند و برایش عذابی بزرگ آماده ساز.
تهمت زدن
وَ مَن یَکْسِبْ خَطِیَئَهً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیاً فَقَدِ أحْتَمَل بُهْتَناً وَ إِثْماً مُّبِیناً.([7])
و هر کس که خود خطا یا گناهی کند، آنگاه بیگناهی را بدان متهم سازد، هر آینه بار تهمت و گناهی آشکار را بر دوش خود کشیده است.
وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ و الْمُؤْمِناتِ بَغَیْرِمَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتناناً وَ إثْماً مُبیْناً.([8])
و کسانی که مردان وزنان مؤمن را بیهیچ گناهی که کرده باشند، میآزارند، تهمت و گناه آشکاری را بر دوش میکشند.
خوردن مردار و خون و گوشت خوک
حُرِّمَتْ عَلَیْکُم الْمَیْتَهُ وَ الدَّمۀ وَ لَحْمُ الْخِنزِیرِ وَ مَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَهُ و الْمَوقُوذَهُ وَ الْمُتَرَدِّیَهُ وَ النَّطِیحَهُ وَ مَآ أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مشا ذَکَّیْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَی النٌّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالْأَزْلَمِ ذلِکُمْ فِسقٌ.([9])
حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که به هنگام کشتنش نام دیگری جزء الله را بر او بگویند و آنچه خفه شده باشد ، یا به سنگ زده باشند ، یا از بالا در افتاده باشد، یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند، مرگ آن که ذبحش کنید و نیز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید که این کار خود نافرمانی است.
شاخصه هاي تعليم وتربيت – محتواي تعليم و تربيت اسلامي –
اخلاق، اساس تربیت انسان
انسان خلیفه الله است و باید خود را به صفات و فضیلتها و ارزشهای الهی آراسته و متصف گرداند تا بتواند به سوی مبدأ کمال نزدیک شود در روایات آمده است: «تخلّقوا بأخلاق الله» خود را به اخلاق الهی بیارایید از طرفی خداوند متعال میفرماید: «حقیقت ، کسی رستگار شد که پذیرایی پاکی گردید»، « و در واقع، کسی رستگار شد که نفس خود را پاکیزه کرد.»
تا زمانی که قلب انسان از آنچه که بد و ناپسند است تزکیه نشود و به آنچه که خوب و پسندیده است، آراسته نگردد، ایمان به حد کمال نمیرسد. بنابراین ، تزکیۀ ( از رذایل) جزئی از ایمان و اعتقاد ماست و تا کسی رذایل اخلاقی را نشناسد، نمیتواند از آن دوری جوید و خود را پاک نگهداشته و به کمال برسد. و تا فضایل را نشناسد، نمیتواند خود را متّصف به صفات پسندیدۀ الهی نمود و به تعالی دست یابد.
بنابراین، در مقام تعلیم و تربیت، ضروری و لازم است که رذایل اخلاقی و اوصاف ناپسندی را که قلب را آلوده کرده وانسان را قسی القلب میکند و راه رشد و کمال او را مسدود میسازد، بشناسیم و همچنین به فضایل و خلق و خوی پسندیدهای که قلب را نورانی و دل را حیات میبخشد، و زمینۀ تربیت را هموار نموده و انسان را به سر منزل کمال و تعالی میرساند، آگاه شویم.
الف- رذایل اخلاقی
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأرْضِ. ([10])
به راستی که فرعون در آن سرزمین برتریو تکبر ورزید.
إِنَّ الّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ. ([11])
کسانی که در پرستش من سرکشی میکنند. به زودی در عین خواری به جهنم در آیند.
فَلَمّا جَآءَهُمْ نَذیرٌ مَا زادَهُمْ اِلَّانُفُوراً * اِسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ….([12])
سپس آن گاه که بیم دهندهای آمد جز به نفرتشان افزوده نگردید و به سرکشی آنان در زمین انجامید.
قَالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُوْنُ لَکَ اَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها. ([13])
گفت (به ابلیس) بیرون شو از این مقام، تو را چه رسد به اینکه گردنکشی کنی.
وَ اِذا تُتْلی عَلَیْه ءَایاتُنا وَلَّی مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها. ([14])
و هنگامی که آیات ما به آنها خوانده شود با خودپسندی از آن روی برگردانند، چنان که گویی نشنیدهاند.
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ([15])
خشن مردی(متکبر) ناشناخته نسب.
إِنَّ اللهَ لَایُحِبُّ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً .([16])
هر آینه خدا متکبران و فخر فروشان را دوست ندارد.
بخل
وَ لَایَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَاءَاتَیهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوُ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَمَهِ.([17])
آنان که بخل میورزند، از آنچه که خدا به آنها عطا کرده، پندارند که بخل ورزیدن بر ایشان خیر است، بلکه شر است، در قیامت آنچه را که در بخشیدنش بخل میورزیدند، چون طوقی به گردنشان خواهد آویخت.
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ و اسْتَغْنَی * وَ کَذَّبَ بِالحُسْنَی* فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری.([18])
و امّا آن کس که بخل و بینیازی ورزید و آن بهترین را تکذیب کرد، او را برای دوزخ آماده میسازیم.
وَ مَنْ یَبْخَلُ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرآءُ.([19])
و هر کس بُخل ورزد، در حقیقت در حق خود بُل ورزیده است. زیرا خدا بینیاز است و شما نیازمند.
إِنَّ الله لاَ یُحِبُ مَنْ کَانَ مُخْتَالاً فَخُوراً الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بَالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ مَآ ءَ اتَیهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ. ([20])
خداوند خود پسندِ متکبر را دوست نمیدارد؛ کسی که خود بُخل میورزند و دیگران را نیز به بخل وا میدارند و مالی را که خداوند به آنها داده پنهان میکنند.
حرص
فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَهٍ حِدَادٍ أَشِحَّهً عَلَی الْخَیْرِ أُوْلَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمَالَهُمْ وَ کَانَ ذَلِکَ عَلَی اللهِ یَسِیراً .([21])
و هنگامی که وحشت از میان برود، از حرص غنایم، با زبان تیز خود ، شما را برنجانند. اینان ایمان نیاوردهاند و خداوند اعمالشان را تباه کرده است و این کار بر خدا آسان بوده است.
وَ أُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ ([22])
و بخل و فرومایگی بر نفوس (مردم) غلبه دارد.
وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ. ([23])
و آنان که از بُخل و حرص نفس خویش در امان مانده باشند از رستگارانند.
و َ لَتَجِدنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَی حَیَوهٍ.([24])
و آنان را از مردم دیگر حتی مشرکان ، بر زندگی این جهان حریصتر خواهی یافت.
حسد
وَمِنْ حَاسِدٍ إذَا حَسَدَ.([25])
و ( به پروردگارم پناه میبرم) از شرّ حسود، آنگاه که رشک میورزد.
أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَآ ءَ اتَیهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ ءَاتَیْنَآ ءَالَ إِبْرَاهیمَ اَلْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ و ءَ اتَیْنَاهُمْ مُلْکاً عَظِیماً.([26])
یا بر مردم به خاطر نعمتی که خدا از فضل خویش به آنان ارزانی داشته، حسد میبرند ، در حالی که ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و فرمانروایی بزرگ ارزانی داشتیم.
وَ دَّکَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیَمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ. ([27])
گروهی از اهل کتاب بر شما حسد میورزند، با آن که حقیقت بر آنها آشکار شده دوست دارند شما را از راه خود به کفر بازگردانند.
دروغ
سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن یَأْتِیهِ عَذَابٌ یُخْزِیِه وَ مَنْ هُوَ کَاذِبٌ ([28])
به زودی خواهید دانست که آن عذاب خوار کننده بر چه کسی فرود میآید.
إِنَّ اللهَ لَایَهْدِیَ مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ.([29])
خدا آن را که دروغگو و ناسپاس است هدایت نمیکند.
وَ اللهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمنافِقِیِنَ لَکَاذِبُونَ. ([30])
و خدا شهادت میدهد که منافقان دروغگویند.
…. ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکَاذِبِین.([31])
آنگاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان بفرستیم.
کَلاَّ لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِیَه ِنَاصِیَهٍ کَاذِبَهٍ خَاطِئَهٍ.([32])
حقاًکه اگر باز نایستد، موی پیش سرش را میگیریم و میکشیم، موی پیش سر درغگوی خطاکار را.
إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ.([33])
خداوند هرگز افراط کار دروغگو را هدایت نمیکند.
فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ.([34])
پس بر روی زمین بگردید وعاقبت آنان را که پیامبران را به دروغگویی نسبت میدادند، بنگرید.
فَلاَ تُطِعِ اَلْمُکَذَّبِینَ.([35])
پس ، از تکذیب کنندگان اطاعت مکن
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍلِلْمُکَذِّبِینَ.([36])
وای بر احوال تکذیب کنندگان!
وَأجْتَنُِوا قَوْلَ الزُّورِ. ([37])
و از سخن باطل و دروغ بپرهیزید.
افراط و تفریط
حَتَّی إِذَا جآءَتْهُمُ السَّاعَهُ بَغْتَهً قالُوا یا حَسْرَتَنَا عَلَی مَا فَرَّطْنا فِیهَا.([38])
و چون ناگهان قیامت فرا رسد، گویند واحسرتا برما! به خاطر تقصیری که کردیم.
وَ لاَتُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَیهُ وَ کَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً.([39])
و از کسی که دلش را از یاد خود بیخبر ساختهایم و در پی هوای نفس است و در کارهایش اسراف میورزد پیروی مکن.
عیبجویی
وَیْلٌ لِکُّلِّ هُمَزَهٍ لُمَزهٍ . ([40])
وای بر هر غیبت کنندۀ عیبجویی.
وَلاَتَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ ([41])
و از یکدیگر عیبجویی مکنید
وَ لَاتُطِعْ کُلّ حَلَّافٍ مَهِینِ * هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنِیمٍ.([42])
و از هر فرومایهای که بسیار سوگند میخورد. پیروی مکنید، عیبجویی که برای سخنچینی اینجا و آنجا میرود؛ بازدارنده از خیر و متجاوز گنهکار ، خشن مردی ناشناخته نسب.
آرزوهای باطل
وَ لَاتَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْظَکُمْ عَلَی بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اَکْتَسَبُوا وَ لِلنِّسَآءٍ نَصِیبٌ مِّمَّا اَکْتَسبْنَ.([43])
آرزو مکنید آن چیزهایی را که به آنها خدا بعضی از شما را بر بعضی دیگر برتری داده است، مردان را از آنچه کسب کنند، نصیبی است و زنان را از آنچه کسب کنند نصیبی.
وَ لَکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَکُمْ و تَرَبَّصْتُمْ وَ أَرْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُم اَلْأمَانِیٌّ([44])
اما شما خویشتن را در بلا افکندید و به انتظار نشستید و در شک بودید و آرزوها ، شما را بفریفت تا آگاه که فرمان خدا در رسید و شیطان به خدا مغرور تان کرد.
لَیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلَا أَمَانِیِّ أَهْلِ الْکِتَبِ.([45])
(کارها) نه بر وفق آرزوی شماست و نه بر وفق آرزوی اهل کتاب.
یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ مَا یَعدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلّا غُرُوراً.([46])
شیطان به آنان وعده میدهد و آنان را به آرزو وا میدارد. شیطان آنان را جز به فریب وعده نمیدهد.
تمسخر دیگران
یَأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَایَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَی أَن یَکُونُواْ خَیْراً مِّنْهُمْ وَ لَا نِسَآءٌ مِّن نِّسَآءٍ عَسَی أَن یَکُنَّ خَیْراً مِّنۀهُنَّ وَ لَا تَلْمِزُواْ أَنفُسَکُمْ وَ لَاتَنَابَزُواْ بِالْأَلْقبِ بِئْسَ الْإِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمنِ وَ مَن لَّمْ یَتُبْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّلِمُونَ.([47])
ای کسانی که ایمان آوردهاید، مبادا که گروهی از مردان گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخرهشدگان بهتر از آنها باشند و مبادا که گروهی از زنان، گروه دیگر را مسخره کند، شاید آن مسخرهشدگان بهتر از آنها باشند و از هم عیبجویی مکنید و یکدیگر را به القاب زشت مخوانید، بد است عنوان فسق ، پس از ایمان آوردن و کسانی که توبه نمیکنند، خود ستمکارانند.
سوءظن
یَأیُّهَا الَّذِینَ ءَ امَنُواْ اجْتَنِبُواْ مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظِّنِّ إِثْمٌ.([48])
ای کسانی که ایمان آوریدهاید، از گمان فراوان بپرهیزید زیرا پارهای از گمانها در حد گناه است.
الظَّانِّنَ بِاللهِ ظَّنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَآئِرَهُ السَّوْءِ. ([49])
کسانی که به خدا بدگمانند، برگردشان بدی حلقه زده است.
ثُمَّ أنَزلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً نُّعَاساً یَغْشَی طَآئِفَهً مِنْکُمْ وَ طائِفَهٌ قَدْ اَهَمَّتهُمْ اَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجهِلِیَّهِ یَقُولوُنَ هَل لَّنَا مِنَ الْأمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ مَا قُتِلْنَا هَهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَی مَضَاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللهُ مَا فِی صُدُرِکُمْ وَ لُیَمِحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُوِرِ.([50])
آن گاه پس از آن اندوه، خدا به شما ایمنی ارزانی داشت، چنان که گروهی در خواب آرام فرو گرفت. امّا گروهی دیگر که چون مردم عصر جاهلی به خدا گمانی باطل داشتند، هنوز دستخوش اندوه خویش بودند و میگفتند: آیا هرگز کار به دست ما خواهد افتاد؟ بگو: همه کارها به دست خداست. آنان در دل خود چیزی را پنهان میدارند که نمیخواهند برای تو آشکارش سازند. میگویند: اگر ما را اختیاری بود این جا کشته نمیشدیم . بگو: اگر در خانههای خود هم میبودید، کسانی که کشته شدن بر آنها مقرر شده است از خانه به قتلگاهشان بیرون میرفتند خدا آنچه را که در سینه دارید میآزماید و دلهایتان را پاک میگرداند و خدا به آنچه در دلهاست آگاه است.
نفاق
وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَالَا یَفْعَلُونَ. ([51])
و چیزهایی میگویند که خود عمل نمیکنند؟
وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلَی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَّدُّ الْخِصَامِ.([52])
در این دنیا کسی است از مردم که خدا را به درستی اعتقاد خویش گمراه میگیرد. و تو را سخنش دربارۀ زندگانی این دنیا به شگفت میدارد، در حالی که کینهتوزترین دشمنان است.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُ أتَّقِ اللهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ. ([53])
و چون به او گویید که از خدای بترس، در گناهکرای دستخوش خودخواهی شود. جهنم، آن آرامگاه بد، او را بس باشد.
یَأیُهَا الَّذِینَ ءَ امَنُواْ لَمِ تَقُولُونَ مَالَاتَفْعَلُونَ* کَبُرَ مَقْتاً عِندَاللهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَاتَفْعَلُونَ.([54])
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا سخنانی میگویید که به کارشان نمیبندید؟ خداوند سخت به خشم میآید که چیزی بگویید و عمل نکنید.
دلبستگی و فریفتگی به دنیا
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بِهَا وَلَکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَی الْأرْضِ وَ أتَّبَعَ هَوَیهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث. ([55])
اگر خواسته بودیم به سبب آن علم که به او داده بودیم به آسمانش میبردیم، ولی او در زمین بماند. و از پی هوای نفس خویش رفت. مثل او چون مثل آن سگ است که اگر به او حمله کنی زبان از دهان بیرون آرد و اگر رهایش کنی باز هم زبان از دهان بیرون آرد.
یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیَوه الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ الْأخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ. ([56])
ظاهر زندگی دنیا را میفهمند واز آخرت غفلت دارند.
یا اَیُّهَا الناسُ اِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَوهٌ الدُّنْیا وَ لایَغُرَّنَّکُمْ بِاللهِ الغَرُورُ. ([57])
ای مردم! وعدۀ خدا حق است، زندگی دنیا شما را نفریبد، و آن شیطان فریبکار شما را به خدا مغرورتان نگرداند.
یَعِدُهُمْ وَ یُمِّنیهمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ اِلَّا غُرُوراً. ([58])
شیطان به آنان وعده میدهد و آنان را به آرزو وا میدارد و عده نمیدهد شیطان آنان را جز به فریب
یا اَیُّهَا الإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ. ([59])
ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور کرد؟
در گوشی حرف زدن
لَا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَیهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَن یَفْعَلْ ذلِکَ أبْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللهِ فَسَوْفَ نُؤتِیِه أَجْراً عَظِیماً.([60])
در بیشتر نجواهایشان فایدهای نیست، مگر در سخن آنان که به صدقه دادن یا نیکی کردن و یا آشتی جویی فرمان میدهد و آن کس را که برای خشنودی خدای چنی کند، مزد بزرگی خواهیم داد.
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْیَسْتَمِعَونَ إِلَیْکَ وَ إِذْهُمْ نَجْوَی إِذْیَقُولُ الظَّلِمُونَ إِنتَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلاً مَّسْحُوراً.([61])
ما بهتر میدانیم که چون به تو گوش میدهند. چرا گوش میدهند، یا وقتی که با هم نجوا میکنند چه میگویند کافران میگویند: شما در پی مرد جادو شدهای به راه افتادهاید.
اَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ نُهُواْ عَنِ النَّجْوَی ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَ یَتَنَجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْونِ وَ مَعْصِیَتِ الرَّسُولِ. ([62])
آیا آنها را که از نجوا منع شده بودند، ندیدی که کاری را که از آن منع شده بودند از سر گرفتند و باز هم برای گناه و دشمنی و نافرمانی از پیامبر با هم نجوا میکنند.
یَأیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَاتَنَجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَجَوْاْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْونِ وَ مَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَ تَنجَوْاْ بِالْبِرِّ وَ التَّقْوَی و اتَّقُواْ الهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ* إِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطَنِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَءَ امَنُواْ و لَیْسَ بِضَآرِّهِمْ شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللهِ وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ. ([63])
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر با یکدیگر نجوا میکنید، دربارۀ گناه و دشمنی و نافرمانی از پیامبر نجوا مکنید، بلکه دربارۀ نیکی و پرهیزکاری نجوا کنید از آن خدایی که همگان نزد او گرد میآیید بترسید. البته نجوا کردن کار شیطانی است که میخواهد مؤمنان را اندوهگین سازد و حال این که هیچ زیانی، جز به فرمان خداوند به آنها نمیرساند و مؤمنان باید که بر خدا توکل کنند.
گذراندن اوقات به لهو و لعب
وَمِنَ النّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ.([64])
بعضی از مردم خریدار سخنان بیهودهاند، تا به نادانی مردم از راه خدا گمراه کنند.
قَدْ اَفْلَحَ المْؤمنون* آلَّذِینَ هُمْ فی صَلَوتِهِمْ خاشِعُون* وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرَضُونَ. ([65])
همانا مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نماز خشوع دارند و از لغو و سخنان بیهودهدوری میکنند.
وَ إذا سَمَعُو اللَّغْوَ اَعْرَضُواعَنْهُ.([66])
(مؤمنان) هرگاه سخن لغو شنیدند از آن اعراض میکنند.
ب- فضایل اخلاقی
تسلیم محض خدا
وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ.([67])
و مطیعانه برای خدا قیام کنید.
إِنَّ إِبْرَاهیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتاً لِلَّهِ حَنیِفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ.([68])
ابراهیم، بزرگوار مردی که (به تنهایی) یک امت بود، مطیع فرمان خدا وصاحب دین حنیف و از مشرکان نبود.
فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ. ([69])
پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوهر، عفیفند و فرمان خدا را نگاه میدارند.
وَ الْمؤمِنینَ و الْمؤمِناتِ وَ الْقَانِتیِنَ وَ الْقَانِتَاتِ … لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظیِماً.
مردان مؤمن و زنان مؤمن ، مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت…(خداند) برای آنان آمرزش و مزدی بزرگ آماده کرده است.
أَلصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ و الْقَانِتِیِنَ وَ الْمُنْفِقِیِنَ و الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسِحَارِ.([70])
شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آنان که در سحرگاهان آمرزش میطلبند.
وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُوِلِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحاً نُؤتِهَآ أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ. ([71])
هر کس از شما که مطیع خدا و پیامبرش شود و کار شایسته کند، دوبار به او پاداش دهیم.
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمُ عَنْ دِیِنِه فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی الْمؤمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الْکَافِرینَ .([72])
ای کسانی که ایمان آوریدهاید، هر که از شما از دینش باز گردد، چه باک، زود باشد که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و آنان نیز خدا را دوست بدارند. آنان در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش.
قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ([73])
به تحقیق مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان خشوع میورزند.
وَ الْخَاشِعِیِنَ وَ الْخَاشِعَاتِ و الْمتَصَّدِّقِینَ و الْمتُصَدِّقاتِ… لَهُمْ مَغْفِرَهً و أَجْراً عَظیِماً. ([74])
مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خدا ترس و زنان خدا ترس…. برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ (از سوی خدا) در نظر گرفته شده است.
إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ التَّبَعَ الذَّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَهٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ.([75])
تنها تو کسی را بیم میدهی که از قرآن پیروی کند و از خدای رحمان در پنهانی بترسد، چنین کسی را به آمرزش و مزدی گردان مژده بده.
فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لَاتَشْتَرُوا بأیاتِی ثَمَناً قَلِیلاً . ([76])
از مردم نترسید. از من بترسید و آیات مرا به بهای اندک مفروشید.
فَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ.([77])
اگر ایمان آورده باشید ، سزاوارتر است که از خدا بترسید و بس.
فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَ اَخْشَوْنِی وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.([78])
از ایشان مترسید. از من بترسید تا نعمت خویش بر شما تمام کنم، باشد که هدایت شوید.
وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَآئِزونَ.([79])
و کسانی که از خدا و پیامبرش اطاعت میکنند و از خدا میترسند و پرهیزگاری میکنند، از رستگارانند.
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَایَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللهَ وَ کَفَی بِاللهِ حَسِبیاً.([80])
کسانی که پیامهای خدا را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس دیگر نمیترسند، خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است.
إِنَّمَا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ.([81])
تنها دانشمندان از او میترسند و خداوند پیروزمندآمرزنده است.
رَضِیَ الله عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لَمِنْ خَشِیَ رَبَّهُ.
خداوند از آنها راضی و آنها از خدا راضیاند واین حال کسی است که از خدا بترسد.
انفاق
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِِی السرَّآءِ و الضرَّآءِ.([82])
کسانی که در توانگری و تنگدستی انفاق میکنند.
وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لاَنْفُسِکُمْ. ([83])
و به سود خود از مالتان انفاق کنید.
فَاَمَّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْری.([84])
کسی که بخشید و پرهیزکاری کرد و بهترین را تصدیق نمود، پس برای بهشت آمادهاش میکنیم.
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ.([85])
نیکی را نخواهید یافت، مگر آن که از آنچه دوست میدارید. انفاق کنید.
عفو و گذشت.
فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ اِنَّ اللهَ یُحبُّ الُْمحْسِنینَ.([86])
از آنان درگذر(عفوشان کن) که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.
وَ اِنَّ السّاعَهَ لَأتِِیَهٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ.([87])
بیتردید قیامت فرا میرسد ، پس گذشت کن، گذشتی نیکو.
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُوْنَ. ([88])
پس از آنان درگذر و بگو در امان هستید ، آری به زودی خواهید دانست.
والْعَافِینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ.([89])
و کسانی که از خطای مردم میگذرند، خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللهِ.([90])
پس کسی که عفو کند و آشتی ورزد. مزدش با خداست.
و لیعفوا وَ لیَصفحوا ألا تُحِبّونَ أنْ یَغفِرَ اللهُ لَکُم.([91])
و در گذرند و ببخشایند، آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد.
فَاعْفُوا وَ أصْفَحُوا حَتّی یَأْتِیَ اللهُ بِاَمْرِهِ.
عفو کنید و گذشت کنید، تا خداوند فرمانش را بیاورد.
راستی و صداقت
وَ الَّذِی جآءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِه اُولئِکَ هُمُ الْمُتَقُونَ. ([92])
و کسی که سخن راست بر او آمد و تصدیقش کرد، هم آنها پرهیزگارند.
وَ قُلْ رَبِّ اَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ اَخْرجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ([93])
و بگو ای پروردگار من ، مرا به راستی و صداقت داخل کن و به راستی و صداقت بیرون بر.
وَ الْقَانِتینَ و القَانِتَاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقَاتِ. ([94])
مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار ، مردان راستگو و زنان راستگو.
فَأَمّا مَنْ أَعْطی وَ اتَّقی * وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنی* فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسری.
و اما کسی که بخشایش (انفاق) و پرهیزگاری کرد و آن بهترین را تصدیق کرد، پس به راحتی برای بهشت آمادهاش میکنیم.
قالَ اللهُ هذَا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقینَ صِدْقُهُمْ. ([95])
خدا فرمود: این روزی است که راستگویان را، راستی گفتارشان سود دهد.
لِلْفُقَرآءِ الْمُهاجِرینَ الَّذِینَ اُخْرِجُوا مِنْ دِیِارِهِمْ وَ اَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضلاً مِنَ اللهِ وَ رِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللهَ و رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصّادِقُونَ.
(غنایم) از آن مهاجران فقیری است که از سرزمین و اموالشان در طلب فضل و خشنودی خدا رانده شدهاند و خدا و پیامبرش را یاری میکنند، اینان راستگویانند.
لِیَجْزِیَ اللهُ الصّادِقینَ بِصِدْقِهِمْ….
تا خدا راستگویان را به سبب راستی گفتارشان پاداش دهد…
مهربانی و دلسوزی
لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رءُوفٌ رِحیمٌ ([96])
البته پیامبری از خود شما بر شما مبعوث شد، هر آنچه شما را رنج میدهد، بر او گران میآید سخت به شما دل بسته است و با مؤمنان رؤوف و مهربان است.
ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی ءَ اثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّیْنا بِعیسیَ اَبْن مَرْیَمَ وَ ءَ اتَیْناهُ الْإنْجِیلَ وَ جَعَلْنا فی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَهً وَ رَحْمهً.([97])
سپس پیامبرانشان را پس از ایشان فرستادیم و عیسی بن مریم را از پی آنها روانه کردیم و به او انجیل را دادیم و در دل پیروانش رأفت و رحمت نهادیم.
فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ([98])
به سبب رحمت خداست که تو با آنها( مردم) این چنین خوش خو و مهربان هستی.
فَقُولَا لَهُ قَوۀلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أوْ یَخْشی. ([99])
با او به نرمی سخن گویید. شاید پند گیرد یا بترسد.
ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذینَ ءَ امَنُوا و تَواصَوْ بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْ بِالْرْحمِه.([100])
و از کسانی باشند که ایمان آوردهاید و یکدیگر را به صبر و مهربانی سفارش کردهاند.
مُحَمَّدُ رَسُولُ اللهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ اَشِدآءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَیْنَهُمْ. ([101])
محمد پیامبر خداست و کسانی که با او هستند، بر کافرن سختگیر و با یکدیگر مهربانند.
وَ إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ.([102])
و تو راست خلُقی عظیم(و نیکو).
وفای به عهد
وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدهِمْ إِذَا عَهُدواْ.([103])
چون عهدی میبندند، بدان وفا میکنند.
الَّذِینَ یُوفُون بِعَهْدِ اللهِ وَ لَا یَنقٌضُونَ الْمِیثقَ.([104])
کسانی که به عهد خدا وفا میکنند و خود پیمان نمیشکنند.
اندیشیدن در پدیدههای الهی
أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُواْ فِی أَنفُسِهِم مَّا خَلَقَ اللهُ السَّمواتِ و الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ و أجَلٍ مُّسَمّیً وَ إِنَّ کَثیرِاً مِّنَ النَّاسِ بِلِقَآیِ رَبِّهِمْ لَکَفِرُونَ.([105])
آیا با خود نمیاندیشند که خدا آسمانها و زمین و هر چه را میان آنهاست، جز به حق و تا مدتی محدود، نیافریده است؟ و بسیاری از مردم به دیدار پروردگارشان ایمان ندارند.
أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللهُ مِن شَیْءٍ وَ عَسَی أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ.([106])
آیا در ملکوت آسمانها و زمین و چیزهائی که خدا را آفریده است نمیاندیشند، و شاید که مرگشان نزدیک باشد و بعد از قرآن کدام سخن را باور دارند؟
کِتبٌ أَنزَلْنهُ إِلَیْکَ مُبَرَکٌ لِّیَدَّبَّرُواْ ءَ ایَتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ الْأَلبَابِ.([107])
(قرآن)کتابی مبارک است که آن را را بر تو نازل کردهایم، تا در آیاتش بیندیشند. و خردمندان از آن پند گیرند.
[1] – اسراء، 31.
[2] – اسراء، 32.
[3] – بقره، 279- 278.
[4] – اسراء، 33.
[5] – مائده، 32.
[6] – نساء، 93.
[7] – نساء، 112.
[8] – احزاب، 58.
[9] – مائده، 3.
[10] – قصص، 4.
[11] – غافر، 60.
[12] – فاطر، 44- 43.
[13] – اعراف، 13.
[14] – لقمان، 7.
[15] – قلم، 13.
[16] – نساء، 36.
[17] – آل عمران، 180.
[18] – لیل، 10- 8.
[19] – محمد، 38
[20] – نساء، 37.
[21] – احزاب، 19.
[22] – نساء، 128.
[23] – حشر، 9؛ تغابن، 16 .
[24] – بقره، 96.
[25] – فلق، 5.
[26] – نساء، 54.
[27] – بقره، 109.
[28] – هود، 93.
[29] – زمر، 3.
[30] – منافقون، 1.
[31] – آل عمران، 61.
[32] – علق، 16.
[33] – غافر، 28.
[34] – آل عمران، 137.
[35] – قلم، 8 .
[36] – مرسلات، 40.
[37] – حج، 30.
[38] – انعام، 31.
[39] – کهف، 28.
[40] – همزه، 1.
[41] – حجرات، 11.
[42] – قلم، 13- 10.
[43] – نساء، 32.
[44] – حدید، 14.
[45] – نساء، 123.
[46] – نساء، 120.
[47] – حجرات، 11.
[48] – حجرات، 12.
[49] – فتح، 6.
[50] – آل عمران، 154.
[51] – شعراء، 226.
[52] – بقره، 204.
[53] – بقره، 206
[54] – صف، 3-2.
[55] – اعراف، 176.
[56] – روم، 7.
[57] – فاطر، 5.
[58] – نساء، 120.
[59] – انفطار، 76.
[60] – نساء، 114.
[61] – اسراء، 47.
[62] – مجادله، آیه 8.
[63] – مجادله، 10- 9.
[64] – لقمان، 6.
[65] – مؤمنون، 3- 1.
[66] – قصص، 55.
[67] – بقره، 238.
[68] – نحل، 120.
[69] – نساء، 34.
[70] – آل عمران، 17.
[71] – احزاب، 31.
[72] – مائده، 54.
[73] – مؤمنون، 2.
[74] – احزاب، 35.
[75] – یس، 11.
[76] – مائده، 44.
[77] – توبه، 13.
[78] – بقره، 150.
[79] – نور، 52.
[80] – احزاب، 39.
[81] – فاطر، 28.
[82] – آل عمران، 134.
[83] – تغابن، 16.
[84] – لیل، 8.
[85] – آل عمران، 92.
[86] – مائده، 13.
[87] – حجر، 85
[88] – زخرف، 89.
[89] – آل عمران، 134.
[90] – شوری، 40.
[91] – نور، 22.
[92] – زمر، 33.
[93] – اسراء، 80 .
[94] – احزاب، 35.
[95] – مائده، 119.
[96] – توبه، 128.
[97] – حدید، 27.
[98] – آل عمران، 159.
[99] – طه، 44.
[100] – بلد، 17.
[101] – فتح، 29.
[102] – قلم، 4.
[103] – بقره، 177.
[104] – رعد، 20.
[105] – روم، 8.
[106] – اعراف، 185.
[107] – ص، 209.