یكی از بهترین عوامل اتحاد و وحدت مسلمانان، دوستی با خاندان محمد(صلیاللهعلیهوآله) است. محبت و مودت اهلبیت(علیهمالسلام) یكی از موارد اتفاق تمام فرق اسلامی وابسته به هر گروهی و هر جریانی میباشد و همه مسلمانان عالم آن را یكی از مسلمات اصول دین و از واجبات الهی دانستهاند. بنابراین مودت و محبت اهلبیت(علیهمالسلام) یكی از نكات مشترك بین شیعه و اهلسنت است و این نقطه عطفی برای وحدت مسلمانان میباشد. پس اگر همه مسلمانان عالم بر سر سفره اهلبیت(علیهمالسلام) جمع شوند، بسیاری از اختلافهای بین فرق مسلمانان كاسته خواهد شد؛ چنانكه ما در زیارت جامعه كبیره میخوانیم:
بموالاتكم تمّت الكلمة وعظمت النعمة وائتلفت الفرقة.
به موالات و دوستی شما كلمه تمام است و نعمت به بزرگی خود میرسد و افتراق و جدایی سد باب میشود.
حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) در خطبه خود در دربار حاكم، در ضمن فلسفه احكام الهی میفرماید:
وطاعتنا نظاماً للملة وامامتنا اماناً من الفرقة.
اطاعت ما نظام برای دین و شریعت به شمار میآید و امامت ما امان از تفرقه و پراكندگی است.
پر واضح است كه مودت و محبت اهلبیت(علیهمالسلام) واجب است، ولی محبت بدون اطاعت و اتباع سودی ندارد. محبت مقدمه اطاعت است. پس محبتی كه زمینه اطاعت نباشد، نفعی نخواهد رساند. چنانكه امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
تعصی الاله وانت تظهر حبه، لوكان حبك صادقاً لاطعته، ان المحب لمنیحب مطیع؛
خدا را نافرمانی كنی و اظهار دوستی او كنی، اگر دوستی تو به خدا راست بود حتماً او را اطاعت میكردی، همانا شخص محب، از محبوب خود اطاعت مینماید.
شبههزدایی
یكی از بهترین عوامل وحدت، شبههزدایی و رفع توهمات در بعضی از اصول و فروع است. برخی شبهاتی كه تا امروزه مطرح شده یا میشود اصلاً اساس و ریشه ندارد؛ مانند اینكه میگویند شیعه قرآنی جدای از دیگر مسلمانان دارد. روح شیعه هم از این حرف خبر ندارد، چه رسد به اینكه به آن اعتقاد داشته باشد. عقیده مسلم شیعه آن است كه قرآنی كه در دست همه مسلمانان است، همان قرآنی است كه توسط جبرئیل بر حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) نازل شده و در آن هیچ نوع كم و زیادتی نیست و از هرگونه تحریف پاك و منزه است.
بهترین عامل اتحاد شبههزدایی و رفع و دفع شبهات مطرحشده است و سنجیدهترین طریقه برای این مسئله گفتوگوی دوستانه و مباحثه برادرانه میان فرق و مذاهب اسلامی به وسیله جلسات، سمینارها، كمیسیونها و میزگردها است. اگر تمام فرق و مذاهب عاقلانه برخورد كنند و تمام مسائل اختلافی بین خود را با احترام به یكدیگر از طریق مذكور حل و فصل كنند، هیچگونه اختلاف و افتراقی وجود نخواهد داشت.
در طول تاریخ پیشوایان مكتب اهلبیت(علیهمالسلام) همین كار را كردهاند. یكی از این افراد علامه شرفالدین است كه همه گفتار و نوشتار او در طریق وحدت اسلامی است. او به وسیله نامهها، حقایق مكتب اهلبیت(علیهمالسلام) را به بزرگان فرق دیگر اسلامی رسانده كه نتیجه آن كتاب المراجعات میباشد. ایشان تمام حقایق مكتب عترت را در این كتاب بیان داشته و شبهات و اعتراضهایی را كه احیاناً از طرف مقابل مطرح میشده به احسن طریق جواب داده تا آنجا كه شیخ سلیم، رئیس جامعه الازهر، مجبور به اعتراف به حقانیت مكتب اهلبیت(علیهمالسلام) شده است.
امروزه هم زمانی كه اطلاعرسانی به اوج خود رسیده، بهترین كار برای شبههزدایی همان طریقه علامه شرفالدین است كه پاسخ شبهات را با استدلال قوی و متین و منطقی به وسیله نامه، اینترنت و دیگر وسایل اطلاعرسانی مطرح كنیم. اگر استدلال ما قوی و منطقی باشد، آنگاه بعید نیست كه همه و حداقل اغلب مردم جهان به پیروی مكتب اهلبیت(علیهمالسلام) تن دهند؛ زیرا فطرت انسانی دنبال حقیقت و واقعیت است. وقتی حقیقت روشن شود، فطرت انسانی به دنبال آن خواهد رفت.
ضرورت تمسك به قرآن
همه مسلمانان قبول دارند كه قرآن كتابی است كه هیچگونه باطلی در آن راه ندارد:
« لایأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه».
قرآن كتابی است كه هیچگونه اختلافی در آن وجود ندارد: « افلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافاً كثیراً».
آیات و روایات فراوانی به لزوم تمسك به قرآن دلالت دارند. البته این نوشتار مجال ضبط آن همه را ندارد و فقط به برخی از روایات اشاره میكنیم.
1. رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «اذا التبست علیكم الامور كقطع اللیل المظلم فعلیكم بالقرآن فانه شافع مشفع وحامل مصدق، من جعله امامه قاده الجنة ومن جعله خلفه ساقه الی النار؛6هرگاه فتنهها به شما رو آورد و محیط جامعه مانند شب تاریك سیاه گردید، بر شما باد تمسك به قرآن؛ زیرا قرآن شفیعی است كه شفاعتش پذیرفته است و گواهی است كه شهادتش مقبول است. هر كس كه قرآن را راهنمای خود قرار دهد، او را به بهشت رهنمون میكند و هر كه قرآن را پشت سر بیندازد، سرانجام در آتش سرنگون خواهد شد.»
2. وعنه: «علیكم بالقرآن فاتخذوه اماماً وقائداً؛بر شما باد كه قرآن را امام و رهبر خود قرار دهید.»
3. وعنه: «تمسك بحبل القرآن واستنصحه واحل حلاله وحرم حرامه؛ به ریسمان قرآن چنگ بزن و از آن طلب نصیحت كن، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدان.»
از مجموعه روایات، لزوم تمسك به قرآن توسط اهل آن روشن میگردد و هر كس آن را از غیر اهل قرآن بگیرد، گویا اصلاً به قرآن تمسك نجسته است.
ارتباط قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام)
قرآن برای هدایت بشر آمده است، ولی درك آن برای عموم مردم بسی مشكل است. بنابراین رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) به عنوان مفسر و مبین قرآن معرفی شده است:
« وانزلنا الیك الذكر لتبین للناس مانزل الیهم لعلهم یتفكرون؛ ما قرآن را بر تو نازل كردیم تا آنچه را به سوی مردم نازل شده است برای آنها روشن سازی، شاید اندیشه كنند.» با توجه به حدیث ثقلین، بعد از رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) رابطه تنگاتنگی بین قرآن و عترت وجود دارد. بنابراین تبیین و تفسیر قرآن به عهده عترت است.
رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «معاشر الناس هذا علی اخی ووصیی وواعی علمی وخلیفتی فی امتی علی من آمن بی، الا ان التنزیل القرآن علیّ وتأویله وتفسیره بعدی علیه؛10 ای مردم! این علی، برادر، وصی، امین علم و خلیفه من است برای كسانی كه بر من ایمان آوردهاند.» خود امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم ارتباط خود را با قرآن به این صورت بیان داشته است: «والله مانزلت آیة الا وقد علمت فیما نزلت واین نزلت وعلی من نزلت ان ربی وهب لی قلبا عقولاً ولسانا ناطقاً؛11به خدا سوگند، آیهای نازل نشده است مگر من خوب میدانم درباره چه، كجا و بر چه كسی نازل شده است. زیرا خدا به من قلب فكرگرا و زبان گویا عنایت فرموده است.»
اهلبیت(علیهمالسلام) اعلم به قرآناند، چنانكه در ضمن حدیث ثقلین آمده است: «فلاتقدموهم فتهلكوا ولاتقصروا عنهم فتهلكوا ولاتعلموهم فانهم اعلم منكم؛ از اهلبیت نه مقدم شوید و نه متأخر بمانید كه هر دو سبب هلاكت است و نه سعی كنید آنها را تعلیم دهید، آنها از شما داناترند.» بنابراین بدون عترت و تمسك به آنها درك قرآن برای مردم مشكل است.
ضرورت تمسك به عترت از دیدگاه قرآن
ضرورت تمسك به اهلبیت(علیهمالسلام) یكی از بدیهیات قرآن است. آیات فراوانی دال بر این مطلب است؛ چنانكه علامه شرفالدین در كتاب ارزشمند المراجعات حدود پنجاه و چهار آیه را آورده و به آنها بر تمسك اهلبیت(علیهمالسلام) استدلال نموده است. که دو ایه از آن آیات مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
1. آیه اعتصام
« واعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا…؛ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراكنده نشوید… .» پرسش اساسی این است كه در آیه مراد از « حبل الله» چیست. پاسخ این است كه بیتردید چیزی غیر از خداست، زیرا « حبل الله» از اسمای الهی نیست. این « حبل الله» میتواند قرآن، اسلام، پیامبر، ائمه و… باشد و دانشمندان اسلام معانی مختلفی برای « حبل الله» بیان كردهاند. ابنجوزی « حبل الله» را به «كتاب خدا»، «جماعت»، «اسلام»، «عهد الهی»، «اخلاص»، «امر خدا» و «اطاعت» معنا كرده است. ژرفنگری در روایات اسلامی نشان میدهد « حبل الله» به قرآن،14 ائمه هدی و در برخی روایات به قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) هر دو تفسیر شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ضمن بحث « حبل الله» مینویسد:
« حبل الله» همان كتاب مُنزل است؛ كتابی كه بنده را به خدا متصل میكند یا « حبل الله» كتاب خدا و رسول است.
از یك سو رسول خدا گفته است: «ان هذا القرآن سبب طرفه بیدالله وطرفه بایدیكم فتمسكوا به فانكم لنتزالوا ولنتهلكوا بعده ابداً.» از سوی دیگر، عیاشی از امام باقر(علیهالسلام) نقل كرده است: «آلمحمد هم حبل الله.» مؤید این روایت روایتی است كه در درالمنثور از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آمده است: «انی لكم سقرط وانكم واردون علی الحوض فانظروا كیف تخلفونی فی الثقلین قیل وما الثقلان یا رسولالله. قال الاكبر كتاب سبب طرفه بیدالله وطرفه بایدیكم فتمسكوا لنتزالوا والاصغر عترتی وانهما لنیفترق حتی یردا علی الحوض وسألت لهما ذلك ربی فلاتقدموهما فتهلكوا ولاتعلموهما فانهما اعلم منكم.» همه میدانند حدیث ثقلین متواتر است. پس از اینجا معلوم میشود مراد از « حبل الله»، قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) است.
در برخی روایات تصریح شده كه مراد از « حبل الله»، عترت پاك است. از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده است: «نحن حبل الله؛ ما ریسمان خدا هستیم.» امام باقر(علیهالسلام) نیز فرموده است: «آلمحمد هم حبل الله المتین الذی امر بالاعتصام فقال واعتصموا بحبل الله.»
از امام باقر(علیهالسلام) نقل شده است: مردی از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) پرسید: یا رسولالله، این قول خدا را شنیدهام: « واعتصموا بحبل الله…». این حبل چیست كه با چنگ زدن به آن از افتراق در امان بمانیم؟ رسول خدا با دست به طرف علی(علیهالسلام) اشاره كرد و گفت: «هذا حبل الله الذی من تمسك به عصم فی دنیاه ولمیضل به فی آخرته؛ این همان ریسمان خداست. هر كس به آن تمسك كند در دنیا در امان است و در آخرت هم گمراه نمیشود.» اعرابی امیرالمؤمنین را در آغوش گرفت و گفت: «اعتصمت بحبل الله وحبل رسوله.» مانند این روایت در تفسیر فرات كوفی از ابنعباس هم روایت شده است كه وقتی اعرابی پرسید حبل الله چیست، فرمود: «یا اعرابی انا نبیه وعلی حبله؛ ای اعرابی! من نبی خدایم و علی ریسمان اوست.»
پس آیه كریمه امر به تمسك به « حبل الله» است كه سبب حصول رضای خدا و سبب نجات از گمراهی دنیا و نجات اخروی و سبب دخول در بهشت باشد. لذا هر چیز سبب تقرب به خدا شود، مصداق « حبل الله» محسوب میشود. بنابراین اسلام، قرآن، عهد، اطاعت و امر خدا همه میتوانند « حبل الله» باشند، ولی همه چیز به قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) برمیگردد. اطاعت از امر خدا بدون تمسك به قرآن و اهلبیت(علیهمالسلام) میسر نیست. همچنین عمل به اسلام و قرآن بدون تمسك به اهلبیت(علیهمالسلام) برای همه آسان نیست. بنابراین مصداق اتم ریسمان خدا در آیه كریمه اهلبیت اطهار(علیهمالسلام) میباشند.
2. آیه تطهیر
« انما یرید الله لیذهب عنكم الرجس اهلالبیت ویطهركم تطهیراً؛ خداوند فقط میخواهد پلیدی و گناه را از شما اهلبیت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.» درباره اینكه مقصود از اهلبیت در آیه تطهیر چه كسانیاند، اقوال و دیدگاههای مختلفی بیان شده است. به اعتقاد شیعه و بسیاری از علمای اهلسنت، مقصود از اهلبیت در آیه تطهیر، علاوه بر پیامبر، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) میباشد.
چون این دیدگاه مورد اجماع شیعه است و از مسائل مسلم و روشن به شمار میرود، به نقل اقوال در اینباره نیازی نیست. از اینرو به نقل سخن برخی از دانشمندان اهلسنت در اینباره بسنده میكنیم.
ابوبكر نقاش گفته است:
اجمع اكثر اهل التفسیر انها نزلت فی علی وفاطمة والحسن والحسین ؛
اكثر مفسران بر این عقیدهاند كه آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهمالسلام) نازل شده است.
ابوبكر حضرمی در كتاب رشفة الصاری گفته است:
آنچه اكثریت علما گفتهاند و بزرگان ائمه به صورت قطع برگزیدهاند و براهین بر آن اقامه شده و دلایل فراوانی بر آن دلالت میكند این است كه مقصود از اهلبیت در آیه، علی، فاطمه و دو فرزندان آنان است و اختصاص آیه به آنان از جانب پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) جز به امر الهی و وحی آسمانی نبوده است. روایات در اینباره بسیار است. با توجه به این دلایل و احادیث، علم قطعی حاصل میشود كه مراد از اهلبیت در آیه علی، فاطمه و فرزندان آن دو میباشد.
بیش از هفتاد حدیث از طریق اهلسنت و تشیع آمده است كه رسول اكرم(صلیاللهعلیهوآله)، حضرت علی، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین(علیهمالسلام) را زیر كساء آورد و عرضه داشت: «اللهم هولاء اهلبیتی، اذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیراً؛50 بارخدایا! اینها اهلبیت من هستند. هرگونه پلیدی را از آنها دور و آنها را پاك و پاكیزه بگردان.» پس آیه نازل شد.