نرمش قهرمانانه بازی “برد برد” برای جمهوری اسلامی است اگر اقا ی ظریف هوشیار باشد!

نرمش قهرمانانه بازی “برد برد” برای جمهوری اسلامی است اگر اقای ظریف هوشیار باشد!
دولت جدید روش جدیدی را پیشنهاد می‌کند و آن حل مسائل از طریق دیپلماسی است. این روش اگر در چارچوب اصول باشد مورد حمایت خواهد بود و اگر هوشمندانه باشد، “نرمش قهرمانانه” نامیده می‌شود.
کمیل خجسته- وزیر وقت امور خارجه آمریکا در سال ۱۳۸۹ باصدور بیانیه‌ای گفت که هدف کشورش از تحریم‌ها “محدود کردن برنامه اتمی ایران و تغییر محاسبات” جمهوری اسلامی است. هیلاری کلینتون، این اقدام را در چهارچوب سیاست دو بعدی مذاکره – فشار بر ایران، اعلام کرد.
نیمه دوم سال۱۳۹۱
امریکای اوباما، به دنبال تغییر ذهنیت مردم ایران است. اوباما در حالی وارد انتخابات ریاست جمهوری شد که یکی از شعارهایش در تبلیغات انتخاباتی‌ سال ۲۰۰۸ برقراری مذاکرات مستقیم با ایران بود. وقتی در دور اول استراتژی آن‌ها پاسخی نگرفت، اوباما چهارسال دومش را در نیمه دوم سال ۹۱ آغاز کرد. جو بایدن، معاون باراک اوباما در کنفرانس بین المللی امنیتی مونیخ در اوایل بهمن ۹۱ اعلام کرد که هر گاه رهبر ایران برای انجام مذاکره جدی باشد، آمریکا آماده «مذاکره مستقیم» با ایران برای حل مسئله هسته‌ای ایران خواهد بود. بایدن گفت که کشورش از تماس‌های دو جانبه‌ای که به کاهش اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران بیانجامد حمایت می‌کند.

آرایش جدید با هدف فریب افکار عمومی
درست پنج روز بعد از اظهارات آقای معاون؛ امام خامنه ای روحی فداهدر جمع فرماندهان هوانیروز گفتند که «ما البته درك مي كنيم چرا آمريكايى‌ها اين روزها باز مجدداً مسئله‌ى مذاكره را هى تكرار ميكنند… ما مي فهميم علت چيست. به قول خود آمريكايى‌ها، سياست خاورميانه‌اى آنها دچار شكست شده است. آمريكا در سياستهاى خود در اين منطقه، دچار شكست است. احتياج دارند به اينكه يك برگ برنده‌اى را به قول خودهاشان رو كنند؛ اين برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اينكه: نظام جمهورى اسلامىِ انقلابىِ مردمى را، بكشانند پاى ميز مذاكره… ميخواهند به دنيا اعلام كنند كه ما حُسن نيت داريم. نه، ما حُسن نيتى مشاهده نمي كنيم. مذاكره به صورت يك تاكتيك، مذاكره براى مذاكره، مذاكره براى فروختن ژست ابرقدرتى بيشتر به دنيا، اين مذاكره يك حركت حيله‌گرانه است.»
این آغاز دور جدید تلاش‌ برای اقناع افکار عمومی از سوی طرفین درگیرِ جنگ اراده‌ها بود. وزیر تغییریافته خارجه امریکا در دور دوم -که خود این جابجایی از نشانه‌های تغییر روش امریکایی‌ها بود- با فاصله یک روز بعد از صحبت‌های امام خامنه ای روحی فداه گفت که «اگر ایران آمادگی خود را برای گفتگو درباره مسائل بنیادی نشان دهد، جامعه بین‌الملل نیز آماده پاسخ به این رویکرد است.» و از آمادگی امریکا برای گفتگوی مستقیم خبر داد.
بعد از آن بود که امام خامنه ای روحی فداه دولتمردان امریکا را غیر منطقی نامیدند که حرف‌هایشان با عملشان نمی‌خورد و نمی‌توان با آدم غیرمنطقی به گفتگوی سازنده پرداخت. در این دیدار بود که برای اولین بار امام خامنه ای روحی فداه از دلیل تلاش آنها برای مذاکره می‌گویند. «رئيس جمهور آمريكا كه حرف ميزند، اعوان و انصارش از دولتمردان آمريكا كه حرف مي زنند، براى فريب دادن افكار عمومى است.» حرفی که چند ماه بعد در روز اول فروردین تکرار شد که «برداشت ما این است كه پیشنهاد مذاكره از سوی آمریكائی‌ها، یك تاكتیك آمریكائی و برای فریب‌ دادن افكار عمومی است.»
نوروز۹۲
پینگ‌پنگ تلاش برای تغییر افکار عمومی تازه آغاز شده بود. جان کری این بار با اشاره به اینکه ما پیش‌شرطی برای مذاکره نداریم در ۸ اسفند گفت که «ما آماده مذاکره با صداقت، حسن نیت و در فضای احترام متقابل برگزار هستیم تا تلاش شود از هرگونه پی آمد ناخوشایند جلوگیری شود» و پشت سرش، سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه با اشاره به صحبت‌های امام خامنه ای روحی فداه در دیدار مردم آذربایجان با لحنی مودبانه تاکید کرد که «مثلا چند روز پیش در تبریز مقام معظم رهبری آیت الله العظمی خامنه‌ای فرمودند که در قبال تحریم ها، بیشتر از دو راه وجود ندارد؛ یا تسلیم شدن یا فعال کردن توانائی های داخلی برای عبور از تحریم‌ها. من نمی‌خواهم روی حرف ایشان حرف بزنم؛ اما راه سومی هم هست تعامل با جامعه بین‌المللی. ایشان درباره حرمت سلاح کشتار جمعی فتوا صادر کرده‌اند، از طرف ما هم رئیس جمهور اوباما فرمودند که دستیابی ایران به سلاح هسته ای قابل پذیرش نیست. خب پس جایی برای توافق وجود دارد.»
بعد از آن بود که اوباما در پیام نوروزی خود اعلام کرد که از وضعیت اقتصادی ایران ناراحت است و دوست دارد این مسائل حل شود و امام خامنه ای روحی فداه در پاسخ به او در سخنرانی نوروزیشان فرمودند که «رئیس جمهور آمریكا در نطق رسمی، از مشكلات اقتصادی ایران حرف می زند؛ مثل اینكه از پیروزی خود دارد صحبت می كند؛ كه بله، در ایران پول ملی افت كرده است، مشكلات اقتصادی این چنین و آن چنان است. البته او به قوّت های این ملت، به تلاش های مثبت و سازنده‌ای كه در این كشور دارد انجام می گیرد، به پیروزی‌های بزرگ این ملت اشاره‌ای نكرده است و هرگز نخواهد كرد. تلاش های اين ها بی‌اثر نبود؛ بله، بی‌اثر نبود، اما در كنار اثر منفی، يك اثر مثبت بزرگی هم كه مورد انتظار ما بود، اتفاق افتاد؛ يعنی تحريم موجب شد كه نيروهای درونی و ظرفيت عظيم ملت ايران فعال شود.»
تغییر آرایش سیاسی در ایران
انتخابات ایران برگزار شد. حماسه سیاسی که شعار رهبر ایران بود محقق شد و مردم در انتخابات مشارکت فعال داشتند و این خود نشانه‌ای بود از این که امریکایی ها در تغییر محاسبات ذهن مردم ایران موفق نبودند و نتوانستند بین مردم و نظام جدایی بیاندازند. دولت جدید که شعار خود را در انتخابات تدبیر برای حل مشکلات مردم خوانده بود؛ راه حل آن را «لبخند دیپلماسی» اعلام کرد. لبخند دیپلماسی تلاش دارد برای حل مسائل داخلی از راه دیپلماسی وارد و آن‌ها را حل کند. از آن جا که مشی امام خامنه ای روحی فداه نیز حمایت از سیاست دولت در چارچوب اصول است و از بعد از انتخابات نیز مواضع رییس‌جمهور و وزیر خارجه‌ی او در چارچوب اصول بوده است؛ پس دلیلی بر عدم حمایت از این مشی وجود ندارد. این دولت است که وظیفه‌اش حل مسائل جاری کشور است و طبیعتاً اگر راه‌حلی در چارچوب اصول برای پاسخ به مسائل روبه‌رویش دارد؛ باید از آن حمایت شود.
از سوی دیگر امریکایی‌ها مرتب و پی‌در‌پی پیغام می دهند و اعلام می‌کنند که كه ما به دنبال مذاکره هستیم و هر گزاره‌ای که ایران می‌گذارد، آن‌ها رد می‌کنند. گفته می‌شود صادق نیستید، منطقی نیستید؛ بلافاصله مصاحبه می‌کنند، صحبت می‌کنند و می‌گویند در مذاكره‌ منطقی، صادق هستیم. پیش‌شرط نداریم و می‌خواهیم مسائل حل شود. اگر شرایط جنگ اراده‌ها را بپذیریم و تلاش برای تحت تاثیر قراردادن افکار عمومی را جزء دستور کارهای این جنگ بدانیم، این حالت که هر چه ما بگوییم آن‌ها انکار کنند؛ می‌تواند افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد.
پس دولت جدید روش جدیدی را پیشنهاد می‌کند و آن حل مسائل از طریق دیپلماسی است. این روش اگر در چارچوب اصول باشد مورد حمایت خواهد بود و اگر هوشمندانه باشد، “نرمش قهرمانانه” نامیده می‌شود.
بازی “دو سر برد”
گفتگو با غرب در چارچوب اصول انقلاب همیشه جزء اقدامات سیاست‌ خارجی بوده است. «در چند مورد، در طول سال های متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاكره كرده‌اند؛ اما مربوط به دولت ها بوده است. البته همان ها هم موظف بوده‌اند كه خطوط قرمز رهبری را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند.» اما در جنگ اراده‌ها تلاش اصلی برای اقناع افکار عمومی است. در حالی که حریف شما از تاکتیک “فشار- مذاکره” برای تسلیم کردن بهره می‌برد، “نرمش قهرمانانه” یک فن هوشمندانه برای پیروزی در این جنگ است. دو حالت در زمانی‌که جمهوری اسلامی وارد مذاکره با غرب می‌شود؛ برایش پدید می‌آید.
حالت اول: همان چیزی که دولت جدید به آن معتقد است. آن‌ها معتقدند که با این‌کار می‌توانند اجماعی را که امریکایی‌ها با برخی کشورها علیه ایران درست کرده‌اند را بشکنند. در این حالت، نرمش قهرمانانه اگر -با تاکید مجدد- در چارچوب اصول صورت بگیرد و موجب شکستن اجماع ‌شود؛ از این راه مسائلی که کشور با تحریم با آن مواجه شده حل می‌‌شود. خب این برای دستگاه دیپلماسی کشور یک موفقیت بزرگ است و سبب گشایش زندگی مردم می‌شود. این کار نماد کارآمدی دولت خواهد بود و چاقوی “فشار” امریکایی ها را کند می‌کند.
حالت دوم: اگر امریکایی‌ها برخلاف حرف‌هایی که در دور دوم اوباما زدند عمل کنند، این مردم دنیا هستند که می‌بینند حرف آمریکایی‌ها با عملشان متناقض است و این به معنی روشن شدن نیت امریکایی ها در نزد افکار عمومی است.
نمونه‌ای از این بدل را در دوره قبل تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و در دوره آقای سعید جلیلی تجربه کردیم. آنجا که امریکایی‌ها برای تحریك افكار عمومی دنیا و دوستان ایران، طراحی کرده بودند و رئیس‌جمهور امریكا از رؤسای جمهور تركیه و برزیل درخواست كرده بود که آن‌ها وساطت كنند تا ایران یك راه حل میانه‌ای را در خصوص سوخت بیست درصد هسته‌ای بپذیرد. ایران و دو کشور دیگر پذیرفتند اما در نهایت این امریکایی‌ها بودند که قرارداد را بر هم زدند. رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان در اسفند سال ۹۱ در این باره می‌گویند: «من همان موقع به مسئولان گفتم كه پیگیری این راه حل اشكالی ندارد، اما بدانید كه امریكایی‌ها آن را قبول نخواهند كرد و همان‌طور هم شد. امریكایی‌ها می‌خواستند به افكار عمومی دنیا القاء كنند كه ایران راه حل‌های منطقی را هم قبول نمی‌كند، اما آن‌چه كه اتفاق افتاد، اثبات واقعیت مهم غیر منطقی بودن خود امریكایی‌ها بود.»
نرمش قهرمانانه مانند یک فن “بدل” در کشتی است. حمله دوگانه “فشار- مذاکره” امریکایی‌ها را با بدل “نرمش قهرمانانه” می‌توان رد کرد و حریف را به خاک برد. این بدل دو حالت برای حریف به‌وجود می‌آورد. از یک‌سو اگر اجماع شکسته شود سبب ضعیف‌شدن رکن “فشار” از دوگانه امریکایی‌ها می‌‌شود و از سوی دیگر اگر تناقض امریکایی‌ها مشخص شود، عملیات روانی آن‌‌ها بر روی اذهان را خنثی می‌کند. نتیجه از هر طرف که باشد یک ضلع از دوگانه امریکایی‌ها را از بین می‌برد. ‌به نظر می‌رسد که آن حمله و این بدل، رقابت در عرصه دیپلماتیک را به بازی “دو سر برد” برای ایران تبدیل می‌کند.

 


جستجو