1. نظر امام خامنه ای روحی فداه درباره چرایی انتخاب اصلح:
الف. نگاه حقوقی، فقهی و سیاسی به ضرورت انتخاب اصلح
امام خامنه ای روحی فداه در ۲۳ تیر ۶۸: «انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبير براى مقام مهم رياست جمهورى- كه در قانون اساسى جديد، داراى اختيارات وسيع در ادارهى كشور است- وظيفهاى شرعى و عقلى و انقلابى است، و كوتاهى در اين امر يا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى جبرانناپذيرى به بار خواهد آورد.»
ب. نگاه کارکردگرایانه به ضرورت انتخاب اصلح؛ پیامدهای جبران ناپذیر کوچکترین اشتباه ئیس جمهور:
امام خامنه ای روحی فداه در ۱۳ اردیبهشت ۷۶: «همه [تأیید شدگان] صلاحيّت دارند؛ منتها امر رياست جمهورى، بالاتر از اين حرفهاست. بايد گشت و اصلح را پيدا كرد. بايد گشت و امينترين را انتخاب كرد. بايد جستجو كرد و در بين اين چند نفر، به طور نسبى قادرترينِ بر اداره كشور را پيدا كرد. مهمّ است. چون اين امر مهمّ است، تفاضل هرچه هم كم باشد، اهميت پيدا مىكند. در كارهاى كلان، اين طور است.»
امام خامنه ای روحی فداه در ۳۱ اردیبهشت ۷۶:«البته ملت بايد تلاش خود را بكند، بايد زحمت بكشد و دنبال اصلح بگردد. من مكرّر عرض كردهام كه مسئله، مسأله دين و خدا و اداى تكليف است. همچنان كه اصل انتخابات يك تكليف الهى است، انتخاب اصلح هم يك تكليف الهى است. قبلًا هم گفتيم كه تفاضل و لو كم باشد، در اين قضيه بسيار است. … البته شوراى محترم نگهبان، اين چهار نفر آقايان را صالح دانسته است. لا بد اينها در يك حد نيستند؛ بعضى صالحند، بعضى صالحترند. بگرديد آن صالحتر را شناسايى و پيدا كنيد و به او رأى بدهيد.
نتیجه اینکه انتخاب اصلح، یک واجب شرعی و ضرورت سیاسی و تکلیف حقوقی است که رهبری به صورت «نصّ مصرح موکد مکرر» در انتخابات مختلف ریاست جمهوری برگفته اند. لذا هرگونه عدول از آن حرام قطعی شرعی است.
د. آیا رأی دادن به غیر اصلح عمل به تکلیف الهی است؟
امام خامنه ای روحی فداه در ۲۳ تیر ۶۸: «انتخاب فرد اصلح و داراى تقوا و تدبير براى مقام مهم رياست جمهورى … وظيفه اى شرعى و عقلى و انقلابى است، و كوتاهى در اين امر يا در حضور در پاى صندوقهاى رأى، خسارتهاى جبرانناپذيرى به بار خواهد آورد.»
امام خامنه ای روحی فداه در ۷ خرداد ۷۶: «همه كسانى كه به نحوى در اين انتخابات شركت كردند، دخالت كردند، تبليغات انجام دادند و از كسى كه مورد علاقهى آنهاست و به نظرشان اصلح بوده است، حمايت كردند، پيش خداوند متعال مأجورند».
ه. حتی اگر کسی در شناخت مصداق اصلح اشتباه کرد، ماجور است نه متحجر و خوارجی
امام خامنه ای روحی فداه در ۳۱ اردیبهشت ۷۶: «همه منتظرند كه بتوانند به آن كسى كه مورد علاقهشان است و به تشخيص آنها اصلح است، رأى بدهند. اين، چيز خيلى خوب و برجستهاى است. … بگرديد آن صالحتر را شناسايى و پيدا كنيد و به او رأى بدهيد. هر كس كه برود رأى بدهد، چه رأى او صائب باشد و به اصلح رأى داده باشد و چه اشتباه كرده باشد و به غير اصلح رأى بدهد، همين اندازه كه از روى احساس تكليف نسبت به آينده پاى صندوق برود و رأى بدهد، اين رأى پيش خداى متعال مأجور و موجب ثواب است و اين شخص، علاقهمند به نظام و رهبرى است». حالا ببینیم برخی مدعیان اصولگرایی و اخلاق و میانه روی چه نارواهایی نثار حامیان نامزد اصلح (جلیلی) کرده اند! به جرم عمل به تکلیف و گوش کردن حرف رهبری در رای به نامزد اصلح! خاطیان حالا طلبکار هم شده اند! امام خامنه ای در ۶ خرداد ۹۲: «ممكن است تشخيص يك آقائى با تشخيص يك آقاى ديگر مخالف باشد؛ هيچ اشكالى ندارد. اين را من به همه بگويم: ممكن است شما به يكى از نامزدها علاقهمند شويد، رفيقتان به يك نامزد ديگر؛ اين موجب نشود كه شما در مقابل هم قرار بگيريد». می بینیم که نه در انتخاب اصلح پای حرف رهبری ماندند و نه در عدم تقابل با نظرات مخالف خودشان حرف رهبری را پذیرفتند و در عین حال، خود را تنها اصولگرایان محق می دانند!
و. چه کسانی به دنبال نامزد غیر اصلحند؟ دشمن!
امام خامنه ای روحی فداه در ۲۲ اسفند ۸۶: «اينها دشمنند؛ با اصل انتخابات دشمنند؛ با حضور پرشور و گستردهى مردم در انتخابات دشمنند؛ با انتخاب آدمهای اصلح و طرفدار حقوق مردم و متعبد و پايبند به مبانى اسلامى و ارزشهاى اسلامى مخالفند، دشمنند».
۲. اصلح یعنی چه؟ آیا اصلح به معنای صالح مقبول است؟
شبهه: برخی می گویند که شاید آقای الف برای ریاست جمهوری بهتر باشد، اما در عین حال، آقای ب، اصلح باشد! یعنی مقبولیت مردمی از مهمترین عناصر تعیین کننده نامزد اصلح باشد! یعنی اگر رقابت بین فرد الف. و ب باشد. و فرد الف ۹۰ درصد صلاحیت دارد و فرد ب ۶۰ درصد، ولی طبق براوردها، فرد الف ۴۰ درصد رأی دارد و فرد ب ۶۰ درصد؛ ما باید به فرد ب (صالح مقبول) رای بدهیم، زیرا این مقبولیت، سبب اصلح شدن وی می شود! چون پشتوانه رای بیشتر برای ایشان، سبب موفقیت بیشتر وی در مدیریت می شود. لذا رای دادن به فردی که صلاحیت های مدیریتی ۹۰ درصد دارد، خلاف عقل است! زیرا او رأی نمی آورد و رایی که می توانست پشتوانه مدیریتی فرد مفضول باشد نیز هدر رفته است!
پاسخ به این شبهه
الف. رأی بالاتر شرط انتخاب است یا شرط مدیریت؟ و اثر مستقیمی در مدیریت رئیس جمهور ندارد، زیرا موفقیت رئیس جمهور، ناشی از توانایی های مدیریتی است، نه احساس روانی توان مدیریت که از رأی بیشتر حاصل می شود. مدیریت موفق ناشی از شرح صدر، تدبیر، خلاقیت، قانون مداری، مردم داری، ساده زیستی، دشمن شناسی و استکبار ستیزی و … است که جناب ب در حد ۶۰ درصد بیشتر ندارد.
ب. ترور تراز گفتمانگرای: رأی ندادن به فرد اصلح سبب می شود که تراز آرمانگرایی و نیز پایبندی به شاخصها تنزل کند و نخبگان به جای تلاش برای ارتقاء شرایط با تراز اصلح، به دنبال جوسازی و تبلیغات فرد غیراصلح بروند و پس از چندی، کسی که توان تبلیغاتی و رسانه بیشتری دارد، با مهندسی افکار عمومی یا نظرسازی های مستقیم، وضعیت مقبولیت را به نفع خود برگرداند.
ج. فقه سیاسی اسلام در این مساله: به دلایل یاد شده، اسلام فرموده است که اگر کسی بهتر از ما برای مدیریت وجود دارد و ما کار را به وی واگذار نکنیم، خائن هستیم[۱]. پس تعریف جعلی اصلح به کسی که صلاحیت کمتری دارد ولی مقبولیت بیشتری دارد، قطعا با نظر اسلام و رهبری سازگار نیست.
د. تعریف اصلح از دیدگاه امام خامنه ای روحی فداه : ایشان فقط به معیارهایی توجه داده اند، که شرط موفقیت یک مدیر است. امام خامنه ای در ۱۷ اردیبهشت ۸۴: «من بارها گفتهام كه اصل حضور مردم در انتخابات، حتّى از انتخاب اصلح هم مهمتر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسيار اهميت دارد. اصلح يعنى چه كسى؟ يعنى كسى كه همين هدفها را دنبال كند؛ يعنى كسى كه همين دردها را بداند و حس كند؛ يعنى كسى كه براى ريشهكنى فقر و فساد عزم جدى داشته باشد؛ يعنى كسى كه به حال قشرهاى محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح كسى است كه هم به ترقى و پيشرفت كشور و توسعهى اقتصادى و غيراقتصادى بينديشد؛ هم زير توهمات مربوط به توسعه، آنچنان محو و مات نشود كه از ياد قشرهاى مظلوم و ضعيف غافل بماند. اصلح كسى است كه به فكر معيشت مردم، دين مردم، فرهنگ مردم و دنيا و آخرت مردم باشد. اصلح كسى است كه بتواند اين بارِ عظيم را بر دوش بگيرد؛ هر كسى نمىتواند اين بار را بر دوش بگيرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندى لازم دارد. البته هر كس صلاحيتش در مراكز قانونى تأييد شود، صالح است؛ اما بايد در بين صالحها گشت و صالحتر را پيدا و او را انتخاب كرد. اين، هنر شما مردم است.»[۲] مهمترین پاسخ به این شبهه در بند بعدی آمده است:
ه. نقد فراگفتمانی و مبتنی بر سنت الهی به پیشفرض های طرح مساله: مهمترین جوابی که به ادعای «اصلح یعنی صالح مقبول» می توان داد این است که اصلاً فرض چنین حالتی، از کسی که به سنت های الهی معتقد است، پذیرفته نیست. زیرا دلها دست خداوند است و اگر گروه نخبه و مومن و موثر، تلاش منطقی و خداپشندانه بکند، بقیه کار دست خداوند است نه تبلیغات و غیره! امام خامنه ای در ۵ مرداد ۸۸: «وقتى خداى متعال با تأكيد فراوان و چندجانبه مي فرمايد: «و لينصرنّ اللَّه من ينصره»؛(حج، ۲۲) بىگمان، بىترديد، حتماً و يقيناً خداى متعال نصرت ميكند، يارى ميكند كسانى را كه او را، يعنى دين او را يارى كنند – وقتى خدا اين را ميگويد – من و شما هم ميدانيم كه داريم از دين خدا حمايت ميكنيم، يارىِ دين خدا ميكنيم. بنابراين، خاطرجمع باشيد كه خدا نصرت خواهد كرد».
امام خامنه ای روحی فداه در ۳۱ اردیبهشت ۷۶ درباره ضرورت انتخاب اصلح و جلب رضایت الهی و اینکه دلها به دست خداوند است: «البته ملت بايد تلاش خود را بكند، بايد زحمت بكشد و دنبال اصلح بگردد … مردم بايد اين كار را بكنند و ما هم از خدا مىخواهيم و دعا و آرزو مىكنيم كه خداى متعال دلهاى مردم را به سمت نامزد اصلح آنكه واقعاً صلاحيتش بيشتر است هدايت كند».
امام خامنه ای روحی فداه در ۸ خرداد ۹۲ نیز با تأکید بر همین سنت الهی می گوید: «اگر اين شد، خدا بركت خواهد داد؛ اگر اين شد، خدای متعال كمك خواهد كرد؛ چون كارها دست خدا است، همه چيز به اراده الهی برميگردد … چنانچه ما صادقانه عمل كرديم، خدای متعال به ما كمك خواهد كرد و آنچه كه صلاح و خير است، به ما خواهد داد».
بنابراین کسانی که از ماهها قبل از انتخابات، به سراغ معیار مقبولیت می روند، ناگزیر باید این منطق راهبردی را ندانند، یا نشنیده یا نپذیرفته باشند. سنت الهی بر این است که اگر نیروهای مومن و موثر تلاش کنند، خداوند نیز آنان را یاری می کند: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرين». بقره، ۲۴۹.
می بینیم که تعریف امام خامنه ای روحی فداه از اصلح در این جا و نیز در جاهای دیگر، هیچ ربطی به صالح مقبول ندارد و نسبت دادن چنین حرفی به رهبری، غیرعلمی یا غیراخلاقی است. رهبری نه تنها رای دادن به صالح مقبول را به معنای رای دادن به اصلح نمی دانند، بلکه تنها تلاش برای رای دادن به فرد اصلح را سبب مأجور بودن در بارگاه الهی می دانند:
۳. طبق نظر امام خامنه ای روحی فداه در انتخابات ۹۲باید به اصلح رأی می دادیم یا غیر اصلح؟
طبق سخنان پیشین امام خامنه ای روحی فداه دانستیم که ایشان رأی به اصلح را تکلیف شرعی، انقلابی و قانونی همه مردم می دانندمثلاً امام خامنه ای در ۱۱ اردیبهشت ۸۰ می گوید: «من و شما بایستی در بين اين مجموعه نگاه كنيم و كسى را كه اصلح است، انتخاب كنيم. اين هم وظيفه بسيار مهمى است». اکنون ببینیم آیا نص مصرح، موکد و مکرر رهبری درباره ضرورت انتخاب اصلح عوض شده است یا نه:
الف. هدف اهم انتخابات چیست؟ پشتوانه اصلی کارایی نظام و یأس دشمن چیست؟ امام خامنه ای روحی فداه در هر انتخاباتی دو هدف دارد، هدف اول که مهمتر هم هست، میزان مشارکت مردم است؛ و هدف دوم، انتخاب اصلح، نه صالح مقبول. برخی با سوء فهم از سخن رهبری در ۲۲ خرداد ۹۲، جریان ناب گفتمان انقلاب اسلامی را با انواع و اقسام نسبتها نواخته اند. اکنون سخنان رهبری را بر اساس اصول فهم متن، بررسی می کنیم. برخی ادعا می کنند که رهبری فقط در فروردین ماه سخن از اصلح به میان آوردند، ولی بعداً و به ویژه در روزهای منتهی به انتخابات، حرفی از اصلح نزدند!
ب. هدفگذاری امام خامنه ای روحی فداه بر مبنای انتخاب اصلح تا روز قبل از اتخابات: امام خامنه ای در ۲۵ اردیبهشت ۹۲: شما كه در انتخابات شركت ميكنيد، دنبال يك فرد اصلحى ميگرديد … چگونه اصلح را پيدا كنيم و مشخصات يك انسانى كه اصلح از ديگران است، چيست، نكاتى در اين زمينه وجود دارد كه انشاءاللّه اگر بنده عمرى داشتم، در آينده تا قبل از روز انتخابات عرض خواهم كرد.» پس بنای رهبری این است که تا قبل از روز انتخابات، معیارهای اصلح را معرفی کند و چنین هم کرد:
ج. عمل امام خامنه ای روحی فداه به قول معرفی ویژگیهای اصلح تا آخرین فرصتها: امام خامنه ای روحی فداه در ۱۴ خرداد ۹۲؛ یعنی ده روز پیش از انتخابات، هم دو هدف داشتن انتخابات را نشان می دهد و هم اشاره به لزوم انتخاب اصلح می کنند: «اصل مطلب در مسئلهى انتخابات، ايجاد حماسه سياسى است؛ حضور حماسى مردم در پاى صندوقها است. حماسه يعنى چه؟ حماسه يعنى آن كار افتخارآفرينى كه با شور و هيجان انجام ميگيرد. … در درجهى دوم هم، رأى به كسى است كه يا شما، يا آن برادر و خواهر ديگر، يا بندهى حقير تشخيص دادهايم كه براى آيندهى كشور مفيدتر از ديگران است.» هیچ تردیدی نیست که مفیدتر یعنی اصلح.
د. سخن مورد سوء فهم واقع شده امام خامنه ای روحی فداه :
امام خامنه ای روحی فداه در ۲۲ خرداد ۹۲: «بنده اصرارم بر حضور حدّاكثرى و عمومى ملت ايران بهخاطر اين است كه مىبينم و ميدانم كه حضور يكپارچهى مردم، حضور پرشوق و اميدوارانه و قدرتمندانهى مردم موجب ميشود كه دشمن مأيوس بشود؛ وقتى دشمن مأيوس شد، كارآيى خود را از دست خواهد داد. من توصيهى اوّل و اهمّم حضور در پاى صندوقهاى رأى است؛ اين از همه چيز مهمتر است براى كشور. ممكن است بعضيها – حالا به هر دليلى – نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمايت بكنند امّا از كشورشان كه ميخواهند حمايت كنند، آنها هم بايد بيايند پاى صندوق رأى. همه بايد بيايند پاى صندوقهاى رأى، حضور خودشان را اثبات كنند. هر كسى كه انتخاب خواهد شد – كه تقدير الهى را ما نميدانيم – اگر چنانچه آراء بيشترى از مردم را داشته باشد، در صورتى كه داراى رأى سديد و خوبى باشد، بهتر ميتواند از آن رأى دفاع كند؛ ميتواند در مقابل معارضين كشور بايستد. در مقابل دشمن بينالمللى، با اراده قوى، با احساس عزّت، با اعتماد به اين ملت – به اين ملت بايد اعتماد كرد، ملت ما ملت شجاع و رشيدى است – و با توكّل به خداى بزرگ و با حسن ظنّ به وعده الهى، بايستى راه را انتخاب كرد، با نگاه صحيح، عاقلانه، مدبّرانه پيش رفت، آن وقت خداى متعال هم به اينچنين كارى بركت خواهد داد و توفيقات الهى شامل حال همه خواهد شد.»
نقد ۱. در اینجا نیز امام خامنه ای روحی فداه بر سنت الهی مبتنی بر تلاش اهل ایمان و خواص مؤثر اشاره می کند؛ همان که قبلا گفته بودند که اگر ما وظیفه خود را در معرفی و حمایت از اصلح انجام دهیم، خداوند هم قطعا و بی تردید و یقیناً ما را یاری می کند.
نقد۲. اصرار امام خامنه ای روحی فداه و توصیه اول و اهم ایشان حضور حداکثری است، لذا حتی از کسانی که نظام را قبول ندارند، دعوت به رأی دادن برای حمایت از کشور شده اند. آیا کسانی که نظام قبول ندارند، قرار است بیایند به جلیلی و قالیباف رای بدهند یا به دیگری؟ پس دعوت رهبری با توجه به شناخت ایشان از نظرسنجی ها و حرکت لب مرز آقای روحانی، حاوی نکات خاصی بر ضد نظر برخی است.
نقد۳. سیاق این بند از سخنان امام خامنه ای روحی فداه ، در بیان نامزد مطلوب نیست، بلکه در بیان مشارکت مطلوب است و به همین دلیل، جمله حاوی «رأی بیشتر» در ادامه جمله پیشین (کسانی که نظم قبول ندارند) است. بنابراین، حمل آن بر اینکه مراد رهبری این بوده است که حامیان جلیلی به قالیباف رای بدهند یا جلیلی به نفع قالیباف کنار برود، تأویل و مصادره است. زیرا نه نص در این مطلب است، نه ظهور در این مطلب دارد، نه استظهار در این مطلب را جواب می دهد. بلکه شواهد و قرائن فهم متن، برخلاف این برداشت است.
نقد۴. برخی بدون دقت به مت، ادعا کرده اند که رهبری گفته است که من دلم می خواهد که رئیس جمهور، با رأ بالایی انتخاب شود. این برداشت ضمن اینکه با کلام رهبری تطبیق نمی شود، باز هم قابلیت مصادره کلام رهبری به ضرورت ائتلاف جلیلی با قالیباف نمی کند. زیرا اگر قالیباف در دور اول انتخاب می شد که حتما رأی بالایی نداشت و حدود ۵۵ درصد بود و اگر به دور دوم هم می رفت، که تمام آرای اصولگرایان راداشت. پس فرض ائتلاف، محقق کننده بیان رهبری نیست.
نقد 5 . بنابر سیره قطعی و منصوص و مکرر و موکد رهبری، رای به اصلح واجب شرعی، قانونی و انقلابی است و در این انتخابات نیز بارها بر لزوم شناخت و رای به اصلح حتی تا ده روز پیش از انتخابات نیز تاکید کردند و حتی تا سخنان ۲۲ خرداد خود، بنابر وعده تبیین شاخصهای اصلح، به معرفی این شاخصها پرداختند.[۴] این کار، ناشی از اعتقاد ایشان به انتخاب اصلح است، وگرنه معرفی شاخصهای نامزد اصلح، بی معنا بود. بنابراین، اگر بخواهیم از اشتغال یقینی به ضرورت انتخاب اصلح بریء الذمه بشویم، باید فراغ یقنینی از این تکلیف حاصل شود. یعنی قبلا یقیناً باید به اصلح رای می دادیم، اگر دلیلی بخواهد این باور منصوص مصرح مکرر موکد را نقض کند، باید منصوص باشد، دست کم باید ظهور در این امر داشته باشد، نه اینکه ظهور در خلاف آن چه ادعا شده است، داشته باشد. پس طبق قواعد فهم متن، کسانی که نامزد اصلح و حامیان نامزد اصلح را ملامت کرده، حتی گستاخانه آنها را به جرم عمل به تکلیف و اطاعت از رهبری به خوارج تشبیه می کنند، باید برای سوء فهم خود، و آن همه توهینی که بر خلاف فرمایش صریح رهبری کرده اند، در پیشگاه خداوند و مردم عذر خواهی کرده، آب روی رفته را بازگردانند؛ زیرا میلیونها انسان در قیامت منتظر آنانند.
۱. «مَن تَقَدَّمَ عَلَی قَومٍ مِن المُسلمینَ وَ هُوَ یَرَی أنَّ فِیهِم مَن هُوَ أفضلُ مِنه فَقَد خَانَ اللهَ وَ رَسوُلَه وَ المُسلمینَ». الغدير، ج ۸، ص ۲۹۱؛ از التمهيد باقلاني، ص ۱۹۰. در قرآن به زیبایی مسآله ضرورت نامزد اصلح در فضای فقه سیاسی ناب آمده است: «أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُون» یونس، ۳۵. ذیل آیه دلالت بر بداهت عقلی مشروعیت اصلح و خیانتبار بودن مدیر غیر اصلح است.
۲. و نیز امام خامنه ای روحی فداه در ۱۲ دی ۸۶: «بشناسند اصلح را، بهترين را انتخاب كنند؛ بهترين از لحاظ ايمان، بهترين از لحاظ اخلاص و امانت، بهترين از لحاظ ديندارى و آمادگى براى حضور در ميدانهاى انقلاب؛ دردشناسترين و دردمندترين نسبت به نيازهاى مردم را انتخاب كنند. » و نیز موارد بسیار دیگر که در هیچ کدام، مقبولیت شرط اصلح بودن ذکر نشده است.
۴. همان طور که امام خامنه ای روحی فداه در بیان ۲۵ اردیبهشت ۹۲ معیار اصلی نامزد اصلح را ایستادگی و استقامت معرفی کرده بودند (کسانى سر کار بیایند که مصداق:«انّ الّذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقاموا» باشند؛ اهل استقامت، اهل ایستادگى باشند؛ زرهى پولادین از یاد خدا و از توکل به خدا بر تن خودشان بپوشند و وارد میدان شوند) در این سخنرانی نیز بر ارزش مقاومت و عزت مداری تاکید کرده اند: «امروز خوشبختانه ملت ايران اين درس را از حسينبنعلى آموخته است. سى و چند سال است كه قاطبهى ملت ايران در اين راه حركت ميكند … سرنوشت آن بزرگوار شهادت بود امّا درس او فقط درس راه شهادت نيست. اين حركت حركت بابركتى است، گاهى ممكن است مثل ماجراى حسينبنعلى عليهالسّلام منتهى به شهادت بشود، امّا اين حالت، اين روحيّه، براى اقامه دين خدا و همهى بركاتى كه بر اقامهى دين خدا مترتّب است مفيد است. … ميگويند اگر دنيا هم ميخواهى، اگر عزّت هم ميخواهى، در اين راه است». و نیز در همان روز در تکمیل معیار اصلی فرمودند: «اينكه ملاحظه ميكنيد دشمن در عرصههاى مختلف، از زاويههاى مختلف، گاهى تعرّضى، تجاوزى، پيشرفتى انجام ميدهد، بهخاطر اين است كه كسانى به او چراغ سبز ميدهند، دشمن را اميدوار ميكنند. بعضى از حرفها دشمن را اميدوار ميكند؛ بعضى از قيافهگرفتنها و رفتارها دشمن را اميدوار ميكند. وقتى دشمن اميدوار شد، بر فشار خود مىافزايد؛ وقتى دشمن نااميد شد، طبعاً خواهد ديد فشار فايدهاى ندارد، راه ديگرى را دنبال ميكند.» این همان شعار مقاومت و تهدیدزدایی به جای گفتمان سازش و تنش زدایی است. پس امام خامنه ای روحی فداه تا روز ۲۲ خرداد ۹۲ هم مشغول تبیین شاخصهای نامزد اصلح بوده اند.