مجالس بزرگداشت عترت علیهم السلام موافق کتاب و سنت

 

 

ابن تیمیه ومجالس بزرگداشت :

 

فرقه وهابیت که سلسله جنبان آن ابن تیمیه می باشد به گونه ای متفاوت با پدیده های نو تعامل می نمایند . یکی از پدیده های اجتماعی که محصول رشد جوامع مدنی می باشد برگزاری جشن ها و مراسمی است که به عنوان بزرگداشت و تکریم انسانهای برجسته برگزار می گردد . این گرایش که هر پدیدهء نو و جدیدی که در گذشته مسبوق به سابقه نمی باشد را نفی و طرد می نماید . به عنوان مثال در بسیاری از سفرنامه های گذشته و اسناد و مدارک تاریخی مخالفت با بلندگو , دوچرخه , تلفن و . . . از سوی این نوع تفکر دیده می شود .

 

ابن تیمیه و پیروان وی می گویند : برگزاری موالید , یادواره و احتفالات برای اولیای الهی عبادت و پرستش آنها محسوب می شود . از نظر آنان اقامه مجالس جشن و سرور و یا عزاداری برای اولیای الهی (ع) احیاء سنتهای جاهلی و اماته و میراندن احکام شریعت است و از لحاظ شرعی باطل و مردود , زیرا مسیحیان چنین مجالسی برپا می کنند .

ابن تیمیه در کتابی به عنوان اقتضاء صراط المستقیم مخالفه اصحاب الجحیم , اغلب عقائد خود را شرح و توضیح داده است . تمام آنچه که وهابیان , سلفیان و متاخرین از آنان معتقداند , برگرفته از این است . متاسفانه امروزه این کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده اند و در مکه و مدینه بطور رایگان در میان همه زائران توزیع می کنند . سعی می شود در این سلسله جلسات مطالب اساسی این کتاب بطور علمی و مستدل نقد و بررسی گردد . در این جا تذکر مطلبی را ضروری می دانم , هر چند در گذشته نیز به آن اشاره شده است . با توسعه وسائل ارتباطی و گسترش آن در کلیه جوامع بشری زمینه برای تبلیغ همه فرق فراهم آمده است . در صورت عدم هوشیاری اندک اندک بنیانی که با زحمات فراوان پی ریزی و مستحکم گردیده است در معرض خطر قرار می گیرد .

لذا به همه پدران و مادران و خصوصا جوانان توصیه می نمایم که معارف دین و اعتقادات خود را بطور مستدل و جامع بیاموزند . هر چند این شهر دارای سابقه طولانی در ارادت و محبت به خاندان رسول الله (ع) است و هیئات مذهبی بسیاری توسط جوانان پرشور و علاقه مند اداره می گردد اما این شور و اشتیاق و محبت باید با علم و شعور مذهبی همراه گردد تا در برابر هر حمله و تبلیغ سویی آسیب ناپذیر گردد .

لب سخن آنان این است که اقامه مجالس جشن و سرور و برپا کردن مجالس سوگواری و عزا برای اولیای الهی (ع) بدعت در دین محسوب می شود و بدعت امری مدذموم و محرمی است .

تعریف بدعت :

برای بررسی و نقد سخنان آنان , نخست به تعریف بدعت می پردازیم . تمام فقهاء اعم از شیعه و سنی در تعریف بدعت می گویند :

(( البدعه , ادخال ما لیس من الدین فی الدین ))

بدعت یعنی وارد کردن مسائل و احکامی در دین که جزء دین نیست . روایات نیز این تعریف از بدعت را تایید می نمایند . لازم به ذکر است که در این مباحث از منابع مورد قبول عامه استفاده می نماییم تا راه گریز و اشکال تراشی برای آنان باقی نماند . اهل سنت در کتب خود نقل می کنند که رسول الله (ص) فرموده اند :

(( من احدث فی امرنا هذا ما لیس فیه فهو رد ( رد علیه ) ))

هر کس حکمی در امر ما ( شریعت اسلام ) وارد کند , که از آن نباشد , آن مردود است ( به او برگردانده می شود ) .

همچنین بنا به نقل آنان رسول الله (ص) می فرمایند :

« ایاکم و محدثات الامور فان کل محدثه بدعه و ان کل بدعه ضلاله »

از ایجاد احکام جدید پرهیز کنید ، به درستی که هر حکم جدیدی بدعت است و هر بدعتی موجب گمراهی است .

برهان عقلی بطلان بدعت :

علاوه بر روایات فروانی که در کتب شیعه و اهل تسنن در رابطه با نهی و ممنوعیت , بدعت وجود دارد , برهان عقلی نیز بر بطلان و ممنوعیت , بدعت تاکید می کند .

می توان بر بطلان بدعت این گونه استدلال نمود که شریعت و احکام دین مجموعه کاملی است که از ناحیه خداوند متعال به وسیله پیامبران (ع) نازل شده است . حال اگر مسئله ای را وارد دین نماییم در واقع به دین و خداوند متعال نسبت ناروا داده ایم و چون این مجموعه کامل از طرف خداوند که داناترین موجود به مخلوق خود می باشد و برای سعادت او نازل شده حال در این وضعیت به این مجموعه کامل تعرض شده , دیگر مشخص نیست که عمل طبق این دستور العمل باعث سعادت و رستگاری گردد .

به عبارت دیگر , بدعت نوعی گسترش یا تنگ کردن احکامی است که خداوند متعال آنها را مقرر فرموده است , از جانب کسانی که این صلاحیت را ندارند . این کار از لحاظ عقلی , نادرست و ممنوع است .

نظر علماء اهل تسنن در رابطه با بدعت :

با وجود اینکه اهل سنت ممنوعیت عقلی و شرعی بدعت را پذیرفته اند و در کتب خود ذکر نموده اند , اما بدعت را مقسمی برای احکام پنجگانه قرار داده اند و می گویند :

« ان البدع علی خمسه اقسام , واجبه و محرمه و مکروهه و مستحبه و مباحه »

بدعت پنج حکم دارد , واجب , حرام , مکروه , مستحب و مباح .

براساس ادله عقلی و شرعی که اهل سنت نیز پذیرفته اند , یک نوع بدعت داریم و آن نیز محرم و ممنوع است . اما علمای آنان , احکام پنج گانه را بر بدعت جاری می دانند و آن را به واجب , حرام , مکروه , مستحب و مباح تقسیم می کنند .

شافعی می گوید :

«ما احدث و خالف کتابا او سنه او اجماعا و اثرا فهو البدعه الضاله و ما احدث من خیر و لم یخالف شیئا من ذلک فهو البدعه المحموده » هر حکم جدیدی که مخالف , کتاب , سنت , اجماع و هر چیزی که در دین ذکر شده است , باشد بدعت گمراه کننده است و هر حکم جدیدی که نیک باشد و مخالف احکام الهی نباشد , بدعتی پسندیده است .

ابن حجر می گوید :

« ان البدعه الحسنه متفق علی ندبها »
همه پذیرفته اند که بدعت پسندیده , مستحب است .

همو برگزاری جشن ولادت پیامبر اکرم ( ص ) را از بدعتهای خوب دانسته می گوید :
« . . . و عمل المولود و اجتماع الناس علیه کذلک »

همچنین برپایی جشن تولد و گردهمایی مردم ( بدعت پندیده است )

یکی از علمای اهل سنت به نام ابو شامه می گوید :

« و من احسن ما ابتدع فی زماننا ما یفعل فی کل عام فی الیوم الموافق لیوم مولده (ص) من الصدقات و المعروف و اظهار الزینه و السرور »

و از بدعتهای خوب زمان ما , کارهایی است که مردم هر سال در روز ولادت پیامبر (ص) انجام می دهند , مانند صدقه دادن , انجام کارهای نیک , لباس زیبا بع تن کردن و اظهار سرور و شادمانی ))

یکی دیگر از علمای آنان می گوید :

(( جرت العاده ان الناس اذا سمعوا ذکر وضعه ( ص) یقومون تعظیما له ( ص ) و هذا القیام مستحسن لما فیه من تعظیم النبی ( ص ) ))

عادت مردم براین است که هنگامی نام رسول الله (ص) را می شنوند به احترام ایشان (ص) از جای برمی خیزند , و این ایستادن عمل پسندیده ای است زیرا احترام به پیامبر (ص) » می باشد .

بدعت عمر

تقسیم بدعت توسط اهل سنت به پنج نوع ( مکروه , حرام , واجب , مستحب , مباح ) ناظر به یک حادثه تاریخی است . این حادثه در زمان خلافت خلیفه دوم در مسجد پیامبر و در ماه مبارک رمضان اتفاق افتاده است . مستحب است که در مجموع ماه مبارک رمضان هزار رکعت نماز خوانده شود . در ماه رمضانی که مسلمانان در مسجد مشغول خواندن نمازهای مستحبی بودند عمر به مسجد می آید و نماز گزاران را متفرق می بیند . عده ای در حال رکوع , عده ای در حال سجود و . . . عمر از این وضعیت مسجد ناخرسند می گردد . گویی این بی نظمی ظاهری را بر نمی تابد و می خواهد امور نماز و عبادت مسلمانان سروسامانی بگیرد . لذا فورا دستور می دهد که این نمازها به جماعت خوانده شود . ابی ابن کعب را نیز به عنوان امام جماعت آنان قرار می دهد . بعد از آنکه نماز مستحبی به جماعت برقرار می گردد عمر با نگاه به نمازگزاران می گوید :

« هی بدعه و نعمت البدعه »

این ( نماز تراویح ) بدعت است و چه خوب بدعتی است .

اهل سنت به علت بدعت عمر ( علیه ما علیه ) سخنان پیامبر (ص) را تاویل و تحریف کردند و بر این نظر شدند که علاوه بر بدعتهای حرام , بدعتهای واجب , مستحب , مکروه و مباح نیز وجود دارد .

آیا بزرگداشت اولیای الهی بدعت است ؟

سخن ما با اهل سنت , وهابیان و پیروان آنان این است که چرا مجالسی که برای بزرگداشت و گرامی داشت رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) برگزار می کنیم بدعت است ؟ آیا اقامه مجلس عزا و سوگواری برای شهادت و ظلمی که بر حضرت زهرا (ع) شد بدعت است ؟

مگر نه آن است که شما بدعت را دارای پنج حکم دانسته اید , مگر نه آن است که شافعی برخی از بدعتها را پسندیده می داند . پس بنابر نظر شما نباید اقامه مجلس برای رسول الله (ص) و دختر گرامی شان (ع) بدعت باشد .

از جانب شارع مقدس نسبت به امور روزمره و عرفیه ای که مردم با آن سر و کار دارند , نهی و منعی وارد نشده است . و لازم نیست که بگویم اینها از امور دینی هستند یا خیر , به عبارت روشن تر , استفاده از مظاهر زندگی روزمره همانند ماشین , تلفن , هواپیما و . . . بدعت نیست . استفاده از همه پدیده های نوین مشروط بر آنکه با حکمی از احکام الهی مخالفت نداشته باشد , جایز و مباح می باشد .

آیا وهابیان که امروزه از آخرین وسایل پیشرفته استفاده می کنند , مرتکب بدعت شده اند ؟

با توجه به مطلب فوق مجالسی که شیعیان در قالب جشن سرور و یاماتم و عزا برای اولیای الهی(ع) می گیرند در دایره بدعت قرار نمی گیرد . بنابر فرض اگر بپذیریم که این اعمال بدعت است , بنابر نظر شما , جز بدعتهای پسندیده می باشد .

احترام و خضوع به دیگران , عبادت آنان نیست :

ابن تیمیه و پیروان وی مدعی اند که برپا کردن مجلس بزرگداشت برای هر کس , عبادت و پرستش آن شخص به حساب می آید . آیا اگر کسی برای فرزندش جشن تولد بگیرد , فرزندش را عبادت می کند ؟

در روایات آمده است ولیمه دادن که به عبارتی برگزاری مجلس جشن و سرور می باشد برای مواردی چون عروسی , ختنه کردن فرزند و خرید منزل مستحب است , آیا در این موارد نیز ما عروس و داماد , فرزند ختنه شده یا صاحب منزل را عباد ت و پرستش می کنیم ؟

هر نوع احترام , خضوع و خشوع در برابر دیگران به معنای عبادت کردن آنان نیست . اگر بطور مطلق هر نوع احترام و تذلل نسبت به دیگران , عبادت آنان محسوب شود , در جهان هیچ موحد و یکتا پرستی یافت نخواهد شد و خداوند متعال نیز به جای دعوت به توحید , دستور به شرک داده است , زیرا خداوند متعال در قرآن می فرماید :
( و یاد کن هنگامی را که به فرشتگان گفتیم : برای آدم سجده و خضوع کنید , همگی سجده و خضوع کنید , همگی سجده کردند , جز ابلیس که سرباز زد و تکبر ورزید و از کافران شد .

خداوند متعال به فرشتدگان دستور می دهد که به آدم (ع) سجده کنند , بنابر نظر وهابیان خداوند متعال ملائکه را به شرک دعوت می کند . در نتیجه ملائکه مشرک اند , زیرا به حضرت آدم (ع) سجده کرده اند و ابلیس موحد است , زیرا سجده نکرد .

در آیه ای دیگر خداوند متعال در خصوص احترام و توجه به پدر و مادر می فرماید :

و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان ( والدین ) فرود آر .

اگر احترام به پدر و مادر به معنای عبادت کردن آنان است در این آیه نیز خداوند متعال بنابر نظر وهابیان دستور به شرک می دهد .

خداوند متعال پیرامون نحوه تعامل با مومنین می فرماید :

و بال وپرخود را برای مومنانی که از تو پیروی می کنند بگستر .

خداوند متعال به رسول الله (ص) دستور می دهد که با مومنان با مهربانی رفتار نماید . آیا در این آیه نیز خداوند پیامبر اسلام (ص) را به شرک دعوت می کند ؟

قرآن کتاب توحید , معرفت , تربیت و انسان سازی است , اما بنابر نظر وهابیان قرآن به شرک دعوت می کند .

یکی از اصول پذیرفته شده در نزد همه عقلا احترام و ادب نسبت به ذوی الحقوق , والدین , استاد و پزشکی است که از او بهره مند شده ایم . به ذهن هیچ کس خطور نمی کند که احترام و خضوع نسبت به آنان مساوی عبادت کردن و پرستش آنان است .

خداوند متعال می فرماید :

صدا کردن پیامبر (ص) را در میان خود , مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید .

در این آیه خداوند متعال به مومنان دستور می دهد که با احترام رسول الله ( ص ) را صدا بزنند . بنابر نظر وهابیان اگر هر نوع احترام شرک محسوب شود , این آیه نیز مومنان را به شرک دعوت می کند .

در آیه ای دیگر خداوند متعال می فرماید :
ای کسانی که ایمان آورده اید صدای خودرا فراتر از صدای پیامبر ( ص ) نکنید .

آیا این دستور خداوند نیز شرک محسوب می شود ؟

اولیای الهی بهترین هدیه های آسمانی :

اولیای الهی و حضرات معصومین (ع) در درجه اول بندگان راستین خداوند متعال هستند و قدرت و عظمت آنان به هیچ وجه شرک محسوب نمی شود زیرا بنابر آیاتی که بیان نمودیم , خداوند متعال دستور به احترام و تعظیم غیر خود داده است و این دستور با توحید ناسازگار نیست . از طرف دیگر خداوند منان نعمت و گوهر گرانبهایی را به ما انعام فرموده است و آن وجود پاک و نورانی رسول الله (ص) می باشد . آیا برپا کردن مجالس بزرگداشت برای وجود نورانی و مطهر ایشان (ص) بدعت و شرک است ؟

پیروان حضرت عیسی (ع) به وی گفتند آیا پروردگارت می تواند مائده ای از آسمان بر ما نازل کند ؟

حضرت عیسی (ع) در پاسخ آنان دعا کرد و فرمود :

خداوندا ! پروردگارا ! از آسمان مائده ای برای ما بفرست , تا برای اول و آخر ما عیدی باشد , و نشانه ای از تو و به ما روزی ده , تو بهترین روزی دهندگانی .

حضرت عیسی (ع) می خواهد بابت یک مائده آسمانی از جانب خداوند , جشن و سرور برپا کند . اگر فرستادن غذا از طرف خداوند مستلزم جشن و سرور است , آیا نباید مسیحیان برای تولد حضرت عیسی (ع) که نعمت و هدیه ای گرانبها است , جشن و سرور برپا نمایند ؟ وجود مطهر خاتم انبیاء (ص) هدیه بی نظیر آفرینش است آیا نباید بابت این عطیه و انعام الهی جشن و سرور برپا نمود ؟

حضرت فاطمه (ع) کوثر رسول الله (ص ) :

آیا روز ولادت حضرت زهرا (ع) که سوره کوثر در حق ایشان (ع) نازل شده است و پیامبر (ص) ایشان را خیر کثیر معرفی نموده است , نباید مجلس سرور منعقد کرد ؟

بنا به اتفاق اکثر مفسران شیعه و سنی کوثر عبارت است از خیر کثیر و بالاترین تبلور آن در وجود حضرت صدیقه کبری (ع) می باشد .

پیامبر (ص) در رابطه با شخیت حضرت زهرا (ع) فرموده اند :

فاطمه (ع) بزرگ زنان بهشت است از میان تمام زنها .

آیا اعطاء خیر کثیر به پیامبر (ص) و اختصاص آن به این امت جشن و سرور ندارد ؟

سرور اکرم (ص) در گفتاری دیگری چنین می فرمایند :

ایشان به نام فاطمه (ع) نام گذاری شدند زیرا مخلوقات از شناخت ایشان عاجزند .

آیا تولد وجود بی نظیری که آفریدگان توان شناخت ایشان را ندارند , جای خوشحالی ندارد و نباید برای آن مجلس جشن برپا نمود ؟

معنای لیله القدر :

امام صادق (ع) می فرمایند :

« اللیله فاطمه و القدر الله فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر »

شب فاطمه است و قدر خداوند است و هر کس فاطمه را آن چنان که شایسته و سزاوار است بشناسد بدرستی که شب قدر را درک کرده .

لیله القدر ظرف زمانی نزول قرآن است :

ما آنرا در شبی پربرکت نازل کردیم ما همواره انذار کننده بوده ایم .

حضرت فاطمه (ع) لیله القدر است یعنی ایشان (ع) ظرف نزول قرآن است و چرا حضرت صدیقه (ع) لیله القدر نباشد و حال آنکه یازده قرآن ناطق در این لیله نازل شده است ؟ حضرت فاطمه (ع) قرآن مجسم است و مظهر همه خوبیها و مکارم اخلاقی است . اگر در این شب مومنین گرد هم آیند و از خیر کثیر سخن گویند , بدعت است ؟

ابتدا و انتهای انسان در قرآن :

خداوند متعال در قرآن کریم 58 بار کلمه انسان را ذکر نموده است . در مورد بدو و ابتدای خلقت او می فرماید :

« خلق النسان من طین ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین »

آفرینش انسان را از گل آغاز کرد سپس نسل او را از عصاره ای از آب ناچیز و بی قدر آفرید .

خلقت انسان از آبی عفن و نجس آغاز شده است , که اگر این آب نجس از انسان خارج گردد باید غسل کند .

و در مورد انتها و ختم آفرینش انسان می فرماید :

( الرحمن * علم القران*خلق النسان * علمه البیان )

خداوند رحمان * قرآن را تعلیم فرمود * انسان را آفرید و به او بیان آموخت .

خداوند منان انسان آفرید و به او قابلیت تعلیم بیان عطا فرموده است .

منظور از بیان فقط نطق و قوه سخنوری نیست , بلکه آموزش و فراگیری قرآن است این مطلب با توجه بهدو آیه شریفه زیر آشکار می گردد .

( هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین )

این , بیانی است برای عموم مردم و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران .

( و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی و هدی و رحمه و بشری للمسلمین )

و ما این کتاب را برتو نازل کردیم که بیانگر همه چیز ومایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است .

شان نزول سوره انسان :

در سوره انسان که شان نزول آن در رابطه با حضرت زهرا و همسر و فرزندان ایشان است تعبیرات خداوند در مورد انسان متفاوت است یک آیه در مورد آغاز خلقت انسان و یک آیه در مورد کافرانی که به درجات عالی انسانیت صعود کرده اند و آنان کسانی نیستند جز اهل بیت پیامبر (ص) .

( هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا )

آیا زمان طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود ؟

این آیه اشاره به انسان قبل از خلق شدن و در قالب خاک , گل و نطفه قرار گرفتن , دارد .

( انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا )

ما انسان را از نطفه مخلطی آفریدیم و او را می آزماییم بدین جهت او را شنوا و بینا قرار دادیم .

( انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا * انا اعتدنا للکافرین سلا سلا و اغلالا و سعیرا )

ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد یا ناسپاس ما برای کافران , زنجیرها و غلها و شعله های سوزان آتش آماده کرده ایم .

( و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا )

و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند * ( می گویند ) ما شمارا به خاطر خدا طعام می کنیم و هیچ پاداش وسپاسی از شما نمی خواهیم .

این آیات به اتفاق همه مفسران شیعه و سنی به اهل بیت (ع) اشاره دارد .

قتاده , مجاهد , سعید ابن جبیر ] عبدالله ابن مسعود و ابن عباس که همگی از بزرگان مورد قبول اهل سنت به شمار می آیند , این روایت را ذکر نموده ان :

(( ان الحسن و الحسین مرضا فعادهما رسول الله (ص) فی ناس معه فقالو : یا اباالحسن ! لونذرت علی ولدک ؛

پیامبر (ص) همراه با گروهی به عیادت (امام ) حسن (ع) و ( امام ) حسین (ع) که بیمار شده بودند رفتند آنان به امی المومنین (ع) عرض کردند : برای شفا و سلامتی فرزندان خود نذری بکنید .

فنذر علی و فاطمه و فضه جاریه لهما ان برئا مما بهما ان یصوموا ثلاثه ایام ؛

امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه (ع) و فضه که کنیز آنان بود نذر کردند که اگر آن دو بهبود یابند سه روز روزه بگیرند . فشفیا و ما معهم شی فاستقرض علی من شمعون الخبیری الیهودی ثلاث اصوع من شعیر فطحت فاطمه صاعا و اختبزت خمسه اقراص علی عددهم فوضعها بین ایدیهم لیفطورا ؛

آن دو بهبود یافتند , و چیزی در خانه آنان نبود امیرالمومنین (ع) از شمعون خیبری که یهودی بود سه صاع جو قرض گرفتند و حضرت فاطمه (ع) آن را آرد کردند و پنج نان به تعداد خود پختند و براب افطار کنار هر یک گذاردند .

قرض گیرنده حضرت امیرالمومنین (ع) است که مالک همه آفرینش است و اگر اراده کند کوه طلا می شود و ریگهای بیابان جواهر قرض دهنده یک یهودی است که چندی پیش درب قلعه آنان را امیرالمومنین (ع) از جای کنده بودند .

درهنگام افطار گدایی درب خانه را بهصدا در آورد و عرض کرد سلام بر اهل بیت محمد (ص) مسکینی از مسکینهای مسلمان هستم مراسیر کنید خداوند شما را از غذاهای بهشتی سیر کند . آنان ایثار کردند و نانهای خود را به او دادند و با آب افطار کردند و برای فردا روزه گرفتند .

دوباره فردا هنگام افطار یتیمی درب خانه را به صدا در آورد و آنان همانند شب گذشته نانها را دادند و با آب افطار کردند روز سوم نیز یک اسیر درب را زد و مانند شبهای گذشته با او رفتار کردند .

در روز سوم اهل بیت پیامبر (ص) نان خود را به غیر مسلمان دادند زیرا اسیری درب خانه آمد و نمی شود مسلمان را اسیر نامید . صبح روز چهارم امیرالمومنین همراه بافرزندانشان به نزد رسول الله رفتند و پیامبر (ص) آن دورا دیدند که مانند جوجه های پرنده از گرسنگی می لرزند پیامبر (ص) فرمودند : اینکه شما را در این حال می بینم بسیار مرا آزرده می کند .

پیامبر برخاستند . همراه آنان به سوی حضرت زهرا (ع) حرکت کردند و ایشان را دیدند که به عبادت نشسته و از دت گرسنگی شکمی به پشت چسبیده دارند و سیاهی چشمانشان پیدا نیست پیامبر (ص) بسیار ناراحت شدند در این هنگام جبرئیل آمد و عرض کرد این را بگیر ای حضرت محمد (ص) خداوند بخاطر خانواده ات به تو تبریک و تهنیت می گوید و جبرئیل سوره انسان را خواند .

انسانی که از نطفه ای نجس و پست آفریده شده است می تواند همه حصارها و قیدها رابشکند و به درجات بالای انسانیت صعود کند و فنی در وجه الله شود و اراده و رضای او اراده و رضای خداوند گردد حضرت صدیقه کبری و خاندان رسالت به چنین درجاتی رسیده بودند آیا علمای اهل سنت قرآن می خوانند ؟ آیا تفسیر و شان نزول این آیه را می دانند ؟

کج اندیشی بدترین بیماری :

آیا بر پا کردن جشن و سرور برای تولد و برگزاری مجلس سوگواری و ماتم برای شهادت این یگانه گوهر آفرینش بدعت و شرک است ؟

ابن تیمیه و پیروان وی احکام الهی را تحریف می کنند و هر کس نظری بر خلاف آنان بگوید اورا متهم به نادانی می کنند باعث تاسف و تاثر است که جهان اسلا گرفتار این موجودات نادان کودن و خشک سر شده است .

رسول الله (ص) می فرمایند :

من از فقر و تنگدستی امتم نمی ترسم بلکه از زشت تدبیری آنان هراس دارم .

بد فهمی و کنج اندیشی بدترین بلایی است که امروزه مسلمانان گرفتار آن هستند .

توجه به ایرادات روز :

روایت فوق فرازهای خوبی برای آموزش خواهران دارد حضرت فاطمه (ع) نان را با دست خود آرد کردند و نان پختند امروزه کسی از زنان چنین انتظاری ندارد اما زنان نیز نباید فریب زیاده خواهی زیاده خواهان را بخورند احکام الهی از وحی الهی یا از روایات صحیح برگرفته شده است این حکم که ارث زن نصف ارث مرد است از احکام صریح قران کریم است که قابل تغییر نیست و احکام دیگر نیز چون قصاص دیه و. . . از منابع روایی مستند اخذ شده است . خداوند متعال حکیم است و در جعل احکام شرعی به همه جوانب نظر داشته است واین احکام بر اساس نیازها و تفاوتهای زنان و مردان در آفرینش جعل شده است مبادا زمزمه های کسانی رابشنویم که سخن از برابری و تساوی زن و مرد می گویند . اگر قرار است ارث زن و مرد برابر شود آیا می پذیرند که نفقه و مهریه و . . . که از حقوف زنان به شمار می آید حذف شود ؟

مبادا شبهای خناسان درزنان تاثیر بگذارد و باعث بدبینی نسبت به احکام شرعی گردد متاسفانه برخی از روشنفکران و برخی از آقایانی که ادعای علم و فقاهت دارند به این شبهات دامن می زنند . احکام الهی قابل تغییر نیست .

امام صادق (ع) می فرمایند :

حلال محمد (ص) همیشه و تا روز قیامت حلال است و حرام وی همیشه و تا روز قیامت حرام است .

تولی و تبری در کنار هم :

شناخت حضرت فاطمه ( ع ) برای ما بسیار مهم است زیرا ایشان بالاترین الگو و والاترین مربی و ارزشمندترین نمونه است ما حضرت فاطمه را نمی شناسیم مگر آنکه مخالفین و دشمنان ایشان را به خوبی بشناسیم امیرالمومنین (ع) می فرمایند :

و بدانید شما حقیقت رشد و کمال را نخواهید شناخت مگر کسی را که آن را ترک کرده است بشناسید .


 


جستجو