21-مشورت با دختر
يكى از آداب پسنديده در ازدواج اسلامى ، مشورت و تبادل افكار پدر با دختر است كه آگاهانه همسر ايده آل خود را برگزيند.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اين اصل تربيتى ، روانى را بدقت رعايت مى كرد و به امت اسلامى سفارش مى فرمود، تا از ظلم و ستم دوران جاهليت دورى گزينند، و پدران و مادران بدون مشورت و رضايت دختران در امر ازدواج اقدامى نكنند. چنانكه پيامبر نسبت به ازدواج دخترش با او مشورت كرد و فرمود:
دخترم فاطمه ! پسر عمويت على (عليه السلام ) از تو خواستگارى نموده است . پاسخ تو چيست ؟
فاطمه (عليه السلام ) به پدر احترام كرد و فرمود نظر شما چه مى باشد؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
اذن الله فيه من السماء
خدا از آسمان اجازت فرمود.
فاطمه (عليها السلام ) گفت : (در حالى كه تبسم بر لب داشت ):
حديث 8 :
رضيت بما رضى الله لى و رسوله (17)
(خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براى من رضايت دادند(18))
و در روايتى ديگر آمده است كه فرمود:
رضيت بالله ربا و بك يا ابتاه نبيا و بابن عمى بعلا و وليا
(خشنودم كه خدا پروردگار من است و تو اى پيامبر من و پسر عمويم (على عليه السلام ) شوهر و امام من است (19))
2- احترام متقابل دختر به نظر پدر
يكى ديگر از آداب پسنديده و مساءله قابل توجه در ازدواج ، احترام متقابل فرزندان به افكار و آراء پدر و مادر است .
دختران و پسران بايد بدانند كه مربيان دلسوزشان آرزوى سعادت و تكامل و بهروزى آنها را دارند و در امر ازدواج نبايد نظريات پدر و مادر را ناديده انگارند.
آنگاه كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله براى دخترش ارزش و اعتبار قائل شد و در ازدواج با على (عليه السلام ) با او به مشورت نشست ، حضرت زهرا (عليه السلام ) نيز به پدر احترام كرد و راى و نظريه پدر را محترم شمرد و فرمود:
حديث :9
قالت فاطمه عليها السلام : يا رسول الله انت اولى بما ترى (20)
(اى رسول خدا! تو از من سزاوارترى (كه اظهار نظر كنى (21)))
(اى رسول خدا! تو از من سزاوارترى (كه اظهار نظر كنى (21)))
3- پرهيز از ارزشهاى دروغين در ازدواج
در امر مقدس ازدواج كه پايه تربيت انسانهاى كامل است ، نبايد به ارزشهاى دروغين و آداب و رسوم ناروا و ناپسند توجه نمود
بلكه سلامت جسم و جان و دين دختر و پسر را بايد اساس پذيرش قرار داد.
بزرگان قبائل و سرمايه دارانى با باورهاى زشت مادى و جاهلى ، از دختر پيامبر صلى الله عليه و آله خواستگارى نمودند، ولى جواب منفى شنيدند.
پيامبر و فاطمه (عليها السلام ) در شرايطى به ازدواج امام على (عليه السلام ) پاسخ دادند كه نه سرمايه اى داشت و نه باغ و زمين و اموالى فراهم آورده بود
در اين ازدواج مقدس ، توجه فاطمه عليها السلام به ارزشهاى معنوى و سلامت و عصمت همسر آينده اش بود.
وقتى صبح عروسى پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد:
كيف رايت زوجك ؟
(دخترم ! شوهرت را چگونه ديدى ؟)
پاسخ داد:
حديث 10 :
قالت : يا ابة خير زوج (22)
(اى پدر! بهترين شوهر ديدم (23))
4- شكوه از طرفداران ارزشهاى جاهلى در ازدواج :
بسيارى با ارزشهاى مادى و جاهلى به ازدواج و شوهر آينده مى نگرند، و به سرزنش اين و آن مى پردازند. ارزشهاى انسانى و اسلامى همسران خودساخته را چيزى نمى شمارند، و با كنايه و اشاره و به سرزنش روى مى آورند.
حضرت زهرا عليها السلام از اين گرايش جاهلى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله شكايت مى كند:
حديث 11 :
قالت فاطمه عليها السلام : يا رسول الله صلى الله عليه و آله !
دخل على نساء من قريش و قلن لى زوجك رسول الله صلى الله عليه و آله من فقير لا مال له (24)
(اى رسول خدا! زنانى از قريش به منزل من وارد شدند و سرزنش آغاز كردند و گفتند: پيامبر، تو را همسر كسى قرار داد كه فقير است و سرمايه اى ندارد.(25))
5- حالات معنوى فاطمه عليها السلام در شب ازدواج :
شب ازدواج و آغاز لحظه هاى يك زندگى نوين براى هر زن و مردى شيرين و خاطره انگيز است
بسيارى اين لحظه هاى شيرين را به انواع گناه مى آلايند
و فكر مى كنند، هر گونه زشتى و پليدى مى تواند مجاز باشد.
بايد ديد كه كاملترين الگوى بانوان جهان ، حضرت فاطمه عليها السلام در شب عروسى چه حالاتى دارد؟ و زندگى مشترك با همسرش را چگونه شروع مى نمايد؟
در شب ازدواج امام على (عليه السلام )، فاطمه زهرا را نگران و گريان ديد. پرسيد: چرا ناراحتى ؟
پاسخ داد:
حديث 12 :
قالت : تفكرت فى حالى و امرى عند ذهاب عمرى و نزولى فى قبرى فشبهت دخولى فى فراشى بمنزلى كدخولى الى لحدى و قبرى فانشدك الله ان قمت الى الصلاة فنعبد الله تعالى هذه الليلة (26)
(پيرامون حال و رفتار خويش فكر كردم .به ياد پايان عمر خويش و قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت پس تو را به خدا سوگند مى دهم كه : بيا تا به نماز بايستيم تا با هم در اين شب خدا را عبادت كنيم )
الف : پنجم -افشاگريهاى حضرت زهرا (عليه السلام )
(براى اطلاع دقيق به خطبه ها و مبارزات سياسى مراجعه فرمائيد.)
الف : ششم -امامت و رهبرى
1- ارزش اهل بيت (عليهم السلام ) و امامان (عليهم السلام ):
حضرت زهرا عليها السلام در رابطه با ارزشهاى معنوى اهل بيت (عليهم السلام ) فرمود:
حديث 13 :
قالت : و نحن وسيلته فى خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته فى غيبه و نحن ورثه انبيائه (27)
(ما اهل بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله وسيله ارتباط خدا با مخلوقاتيم ، ما برگزيدگان خداييم و جايگاه پاكيها، ما دليلهاى روشن خداييم و وارث پيامبران الهى (28))
2- ره آورد امامت (فلسفه امامت ):
حضرت زهرا (عليه السلام ) با اشاره به فلسفه امامت فرمود:
حديث 14 :
قالت : فجعل الله … اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للفرقه
(خدا اطاعت و پيروى از ما (اهل بيت عليهم السلام ) را سبب بر قرارى نظم اجتماعى در امت اسلامى و امامت و رهبرى ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است (29)
و: حديث 3 نقش تربيتى
3- نقش تربيتى پيامبر و امام (عليه السلام ):
حضرت زهرا عليها السلام با توجه به ضرورت الگوهاى كامل تربيتى در جامعه انسانها، به نقش تربيتى پيامبر و امام على (عليه السلام ) اشاره كرد و فرمود:
حديث 15 :
قالت فاطمه عليها السلام : ابوا هذه الامه محمد و على عليهم السلام يقيمان اودهم و ينقذانهم من العذاب الدائم ان اطاعو هما و يبيحانهم النعيم الدائم ان وافقو هما
(محمد و على عليهما السلام دو پدر امت اسلام مى باشند، كجى ها را راست و انحرافات را اصلاح مى نمايند، اگر مردم ايشان را اطاعت كنند، اين دو آنها را از عذاب جاويدان نجات مى دهند. و اگر مردم با ايشان موافق و همراه باشند، اين دو، نعمتهاى پايدار خداوندى را ارزانيشان دارند(30))
4- معرفى امامان 12 گانه :
-ص . صحيفه حضرت زهرا عليها السلام 126 و 127 و 128
-اثبات امامت ، حديث 16
-ش – شهادت ، حديث 122.
5- معرفى حضرت قائم آل محمد صلى الله عليه و آله .
– اثبات امامت ، حديث 16
– ص – صحيفه حضرت زهرا حديث 126 و 127 و 128
6- ضرورت گرايش مردم به امام :
– اثبات امامت ، حديث 16
الف : هفتم – اثبات امامت امام على (عليه السلام ) ((هدايت تشريعى ))
1- يادآورى روايات رسول خدا صلى الله عليه و آله :
محمود بن لبيد مى گويد:
پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله ، فاطمه (عليها السلام ) را در كنار قبر حضرت حمزه در احد، در حال عزادارى و گريه مشاهده كردم ، فرصت را غنيمت شمرده سؤ ال كردم :
آيا براى امامت على (عليه السلام ) از سخنان رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله ، مى توان دليلى آورد؟
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
حديث 16 :
قالت فاطمه : واعجباه انسيتم يوم غدير خم ؟
سمعت رسول الله يقول : على خير من اخلفه فيكم ، و هو الامام والخليفة بعدى ، و سبطاى و تسعه من صلب الحسين (عليه السلام ) ائمه ابرار لئن اتبعتموهم و جدتموهم هادين مهديين و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامه ؟
قلت : يا سيدتى فما باله قعد عن حقه ؟
قالت : يا ابا عمر لقد قال رسول الله صلى الله عليه و آله :
مثل الامام مثل الكعبه اذ تؤ تى و لا تاءتى
اما و الله لوتركوا الحق عل اهله واتبعوا عترة نبيه لما اختلف فى الله اثنان ، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين و لكن قدموا من اخره الله و اخروا من قدمه الله : حتى اذا الحدوا المبعوث و او دعوه الجدث المجدوث اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم تبا لهم اولم يسمعوا الله يقول :
((و ربك يخلق ما يشاء و يختار ما كان لهم الخيره ؟))
بل سمعوا و لكنهم كما قال الله سبحانه :
((فانها لا تعمى الابصار و لكن تعمى القلوب التى فى الصدور))
هيهات بسطوا فى الدنيا آمالهم و نسوا آجالهم فتعسا لهم و اضل اعمالهم اعوذ بك يا رب من الحور بعد الكور(31)
(شگفتا! آيا روز غدير خم را فراموش كرده ايد؟
شنيدم كه پيامبر گرامى اسلام فرمود: على بهترين كسى است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مى دهم . على (عليه السلام ) امام و خليفه بعد از من است و دو فرزندم ، (حسن و حسين عليهما السلام ) و نه نفر از فرزندان حسين (عليه السلام ) پيشوايان و امامانى پاك و نيك اند.
اگر از آنها اطاعت كنيد شما را هدايت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزيد، تا روز قيامت بلاى تفرقه و اختلاف در ميان شما حاكم خواهد شد.)
پرسيدم ، بانوى من ! پس چرا امام على (عليه السلام ) سكوت كرد و حق خود را نگرفت ؟
حضرت زهرا عليها السلام پاسخ داد:
(رسول خدا فرمود: مثل امام ، مانند كعبه است ، مردم بايد در اطراف آن طواف كنند، نه آن كه كعبه دور مردم طواف نمايد)
(سپس ادامه داد كه ):
(آگاه باش . قسم به خدا، اگر حق را به اهلش واگذار مى كردند و از عترت رسول خدا اطاعت مى نمودند دو نفر هم (درباره حكم خداوند) با يكديگر اختلاف نمى كردند و امامت همان گونه كه رسول خدا معرفى فرمود از على (عليه السلام ) تا حضرت قائم (عليه السلام ) فرزند نهم امام حسين (عليه السلام )، از جانشينى به جانشينى ديگر به ارث مى رسيد.
اما (افسوس ) كسى را مقدم داشتند كه خدا او را كنار زده بود و كسى را كنار زدند كه خدا او را مقدم داشت ره آورد بعثت را انكار كردند و به بدعتها روى آورند. آنها هواپرستى و شهوت را برگزيدند و بر اساس راى و نظر شخصى عمل كردند. هلاكت و نابودى بر آنان باد.
آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمود:
((پروردگار تو خلق مى كند آنچه را كه مى خواهد و اختيار امامت بدست اوست (32)))
آرى شنيدند اما همان گونه كه قرآن فرمود:
((ديده بصيرت آنها كور و چشم دل آنها بى نور است (33)))
افسوس ، كه سران سقيفه ، آرزوها و هوسهاى خود را تحقق بخشيدند و از مرگ و قيامت غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند اى پروردگار! من به تو پناه مى برم از كمى ياران پس از پيروزى و فراوانى آنان :(34))