لزوم شناخت مقام امام(ع)

 

قدم اول، اعتقاد به لزوم اصل ولايت در به دست آوردن حقايق دين در دنيا و تأمين حيات ابدي در آخرت است. قدم دوم، معرفت و شناخت مقام اعلا و اقدس امام(ع) است؛ در حد امكان و نبايد اكتفا به اين بشود كه فقط بدانيم اسمش علي، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد، مولدش كعبه و مدفنش نجف است و قربان اسمش رفتن و بوسيدن قبرش ثواب دارد والسلام. بلكه تا آنجا كه ممكن است انسان از فضايل و مناقب آن انوار الهي آگاه گردد و موقعيت و منزلت آنها را در نزد خدا بشناسد كه خدا آن بزرگواران را هادي و راهنما و راهبر به سوي خودش مقرر كرده و جز دست به دامن آن مقربان درگاه خدا زدن و با قبول تعليماتشان رو به سوي خدا رفتن راه و وسيلة ديگري وجود ندارد.
من اتاكم نجي و من لم ياتكم هلك11

هر كه به سوي شما آمد نجات يافت و هر كه نيامد، هلاك شد.

 


لزوم معرفت امام(ع) در كنار معرفت خدا

همان‌گونه كه معرفت و شناخت خدا در مسير بندگي الزاميست، معرفت امام نيز در همين مسير لازم است. امام
اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند:
اول، معرفت آن كسي را كه عبادتش مي‌كنيد در جان خود بنشانيد تا اعمالي كه با اعضا و جوارح خويش انجام مي‌دهيد، تحت عنوان عبادت معبودي كه او را مي‌شناسيد نافع به حالتان گردد.12
شما نماز مي‌خوانيد، روزه مي‌گيريد، انفاقات مالي داريد و … اينها وقتي نافع به حال شما مي‌باشد و عبادت به حساب مي‌آيد كه معرفت حضرت معبود در جان شما نشسته و در حد توانايي خود با صفات جلال و جمالش آشنا شده‌ باشيد و او را خالق عليم و حكيم و قدير سريع الحساب و شديد العقاب بدانيد. هر جاكه باشيد او با شماست.
هو معكم اين ما كنتم.13
او با شماست، هركجا كه باشيد.
يعلم خائنه الاعين و ما تخفي الصدور.14
از نگاه خائنانه چشم و انديشه پنهان (مغز و قلب) آگاه است و همه را روز جزا به حساب مي‌آورد و كيفر و پاداش مي‌دهد. ميزان، در ارتقا و انحطاط مقامات اخروي معرفت و شناخت است. هر چه درجة معرفت بالا باشد مقام عالي و هرچه درجه معرفت پايين باشد، مقام نيز نازل خواهد بود.

مقام قرب انسان به ميزان عقل و درك او

نقل شده: مرد عابدي در يك جزيره خوش آب و هوا و سبز و خرم مشغول عبادت بود. فرشته‌اي از خدا خواست مقام قرب او را در عالم بالا مشاهده كند. وقتي ارايه شد؛ ديد مقامي بسيار پست و نازل دارد كه تناسب با عبادات شبانه روزي او ندارد! از راز آن جويا شد. دستور رسيد به صورت انساني متمثل شده، نزد عابد برو و با او هم صحبت شود. آمد و گفت: آمده‌ام اعمال عبادي شما را از نزديك ببينم. مدتي گذشت و روزي گفت: اينجا چه جاي خوب و سبز و خرم و خوش آب و هوا و داراي اشجار و انهار فراوان است! مرد عابد گفت: بله، من خيلي متأسفم كه چرا خداي من الاغ خودش را نمي‌فرستد اينجا بيايد و اين همه علف‌ها را بخورد و ضايع نشود و من هم الاغ چران او باشم! فرشته تعجب كنان گفت: خدا كه الاغ ندارد! مرد گفت: عجب اين بنده‌هاي او همه اسب و استر و شتر دارند و او خودش يك الاغ هم ندارد؟!! فرشته فهميد آن مقام پست هم براي اين آدم نابخرد زياد است. آن همه اعمال به صورت عبادت با اين كم عقلي ارزش ندارد.15

درباره امام نيز معرفت لازم است تا انسان به مقامات عالي از سعادت ابدي نايل گردد. البته اينجا هم توقع آن نيست كه كسي به كنه و حقيقت امام آن چنان كه هست نايل شود. همان‌گونه كه در مورد معرفت خدا چنين است و درك حقيقت حق از محالات است. حضرت امام ابوالحسن الرضا(ع) در اين باب فرموده‌اند:

امام [از لحاظ موقعيت معنويش] مانند خورشيد تابان است. در عين حال كه تمام عالم را در پوشش نور خود گرفته، ولي خودش در افق است! نه چشمها مي‌توانند آن را بي‌پرده ببينند و نه دست‌ها مي‌توانند خود را به دامن وي برسانند.16

آري:
بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السماء17
آسمان و زمين در پرتو نور وجود او ثابت و برقرار و روزي خوران از كف با كفايت او برخوردارند.

اما در عين حال عقول آدميان از درك جمال وي عاجز و ناتوانند.

عقل بشر عادي كجا و درك مقام اعلا و اقدس امام كجا تا بتواند شأني از شئون او يا فضيلتي از فضايل او را آن چنانكه هست بيان كند؟!

هم اكنون حضرت ولي‌عصر(ع) همچون خورشيد در حال تابش و اشراق است. به اذن خدا تمام كائنات را تحت سيطره علم و قدرت خود گرفته و تدبير امور عالم مي‌كند. ما به اراده اوست كه نفس مي‌كشيم؛ به اراده اوست كه مي‌‌انديشيم و مي‌فهميم و سخن مي‌گوييم.

امام، يگانة روزگار است و نظير و بدلي ندارد. تمام فضايل در وجود او يكجا جمع است بدون اينكه از كسي جز خدا اكتساب كمالي كرده باشد بلكه همه چيز از جانب حضرت خالق وهاب به او عنايت شده است.18


مقام شامخ امامان(ع) قابل درك نيست

فرمودند:
ما را رب [و مدير مستقل عالم] قرار ندهيد. آنگاه[پس از تنزل دادن از مقام ربوبيت] در فضل ما هرچه خواستيد بگوييد و مطمئن باشيد كه هرچه بگوييد، به كنه و حقيقت فضل ما نمي‌رسيد!

زيرا خداوند عزوجل به ما بزرگتر و عظيم‌تر از آنچه كه به قلب كسي خطور مي‌كند و به زبان وصف كنندگان شما جاري مي‌شود عنايت فرموده است.19

در يكي از دعاهاي ماه رجب مي‌خوانيم:

و مقاماتك التي … لا فرق بينك و بينها الا انهم عبادك و خلقك فتقها و رتقها بيدك.

خدايا! من اين طور معتقدم كه ميان تو و اولياي تو (امامان) فرقي نيست جز اينكه آنها بندة تو و مخلوق تو هستند و رتق و فتق امورشان به دست توستيعني همان‌گونه كه تو، علمت محيط بر همه چيز عالم است و قدرتت نافذ در همه جاي عالم، امامان نيز چنين‌اند، به اذن تو علمشان محيط بر همه چيز و قدرتشان نافذ در همه جاست. تنها فرقشان با تو اين است كه مخلوق تو هستند و مخلوق در عين حال كه ذاتاً فاقد هرگونه كمال است با اذن تو ممكن است واجد هرگونه كمالي باشد! مخلوق در ذات خود عدم و به اذن خدا موجود است. در ذات خود هيچ و به اذن خدا مي‌تواند همه چيز باشد.[اي خدا! امامان(ع)] همانا آنان با تمام كمالاتشان بنده و مخلوق تو هستند. گشودن و بستن كارشان به دست

توست.

تويي كه راه را به رويشان مي‌گشايي و در آن حال همه چيز را مي‌بينند و انجام همه كار را مي‌توانند و تويي كه راه را به رويشان مي‌بندي و در آن حال از هيچ چيز آگاه نمي‌شوند و انجام هيچ كاري را نمي‌توانند.

شخصيّت و امتيازات ائمّه معصومين عليهم السلام

يكى از راههايى كه عظمت و برترى امامان معصوم عليهم السلام را تا حدودى مى تواند بازگو كند برّرسى زندگى آن بزرگواران است .

زندگانى با عظمت و شرافت كه سراسر علم و عدالت و استقامت و انسانيت و اخلاق حسنه و مكارم اخلاق است نشانه شخصيت و برترى آن بزرگواران مى باشد تا آنجا كه آثار علمى و دادگرى و اخلاقى و اجتماعى و عبادى ائمه عليهم السلام همگان را به شگفت افكنده است ولى راهى كه بهتر مى تواند عظمت و موقعيت اين شخصيتهاى الهى را روشن سازد گفتارى است كه از آنان در مورد معرفى خود شان رسيده است .

و بعبارت ديگر با توجه به صداقت و راستگويى اين بزرگواران و پذيرش امامت و خلافتشان بهترين راه براى شناخت آنان توجه به فرموده هاى خود شان در مورد معرفى موقعيت و مقاماتشان مى باشد، بديهى است كه معرفى آن بزرگواران خود را نه بخاطر خودستائى (كه مى دانيم ائمه معصومين عليهم السلام از هرگونه كار ناشايست منّزه مى باشند) بلكه بخاطر مصالح بسيار مهم، از جمله شناخت مردم آنان را تا بهتر پيروى كنند و خود به سعادت نائل آيند آرى در مواردى شخصيت و موقعيت خود شان را در جهان بيان نموده اند .

با توجه به آنچه گفته شد اكنون در كمال اختصار در سه بخش موقعيت و عظمت امامان معصوم عليهم السلام را متذكر مى شويم:

بخش اوّل: خلقت نورى

از مدارك و روايات بسيار و معتبر در ابتداى خلقت ائمه معصومين عليهم السلام خلقت نورى و آفرينش شگفت انگيزى براى ايشان استفاده مى شود، از صدها حديث كه در اين مورد رسيده به يك حديث كه در كتاب شريف كافى آمده است متذكر مى شويم .

محمّد بن سنان از حضرت جوادعليه السلام نقل مى كند كه پس از آن كه از اختلاف شيعه در محضر حضرتش سخن به ميان آمد، فرمود:

يا محمّد إنّ اللَّه تبارك و تعالى لم يزل متفرّداً بوحدانيّته ثمّ خلق محمّداً وعليّاً وفاطمة فمكثوا ألف دهر، ثمّ خلق جميع الأشياء فأشهدهم خلقها وأجرى طاعتهم عليها وفوّض اُمورها إليهم، فهم يحلّون ما يشاؤون ويحرّمون مايشاؤون ولن يشاؤوا إلّا أن يشاء اللَّه تبارك وتعالى ، ثمّ قال: يا محمّد هذه الدّيانة الّتي من تقدّمها مرق ومن تخلّف عنها محق، ومن لزمها لحق، خذها إليك يا محمّد . (1)

حضرت جوادعليه السلام فرمودند:

اى محمّد (خطاب به راوى) خداوند يگانه و يكتا بود (أزلى است) پس آفريد محمد و على و فاطمه را، پس هزار روزگار مكث نمودند، سپس خداوند اشياء و موجودات مختلف را خلق نمود، پس گواه ساخت آنان را بر خلق و جارى فرمود طاعت آنان را بر موجودات و واگذارد كار موجودات را به اين بزرگواران، اينان هستند كه حلال مى كنند هر چه را بخواهند و حرام مى كنند آنچه را كه بخواهند و نمى خواهند مگر آنچه را كه خداوند بخواهد آنگاه فرمود اين است روش و ديانتى كه هر كس پيشى گيرد از آن هلاك مى شود و هر كس تخلف از آن كند محو مى شود و آن كس كه اين روش را ملازم باشد به هدف مى رسد .

از اين حديث شريف كه دهها حديث ديگر در كتابهاى حديثى مانند آن نقل شده است مسائل زير استفاده مى شود

1 ـ براى اين بزرگواران خلقتى مقدم بر همه اشياء است كه معمولاً از آن به خلقت نورى ياد مى شود .

2 ـ اين بزرگواران به اراده خداوند حاكم بر جهان و خواست شان نافذ در هستى مى باشد و همه گونه تصرف براى آنان مى باشد .

3 ـ دلهاى اين بزرگواران مركز مشيّت و اراده خداوند است تا آنجا كه نخواهند جز آنچه را كه خداوند بخواهد .

در همين مدرك ياد شده (اصول كافى) مرحوم كلينى روايات بسيار نقل فرموده و موقعيت خلقت نورى ائمه معصومين عليهم السلام را بيان كرده است و در بعضى از احاديث تذكر داده شده است كه مقامات و خصوصيّات ياد شده براى همه معصومين عليهم السلام مى باشد .

بخش دوم: امتيازات علمى

از امتيازاتى كه براى امامان معصوم عليهم السلام مى باشد امتياز علمى آنهااست اين بزرگواران به تعليم خداوند متعال آگاه بر همه چيز مى باشند .

در اين بخش به يك حديث از صدها حديث معتبر كه در كتابهاى حديثى رسيده است اكتفا مى شود .

عن المفضّل بن عمر قال: قال أبوعبداللَّه عليه السلام إنّ سليمان ورث داود، وإنّ محمّداً ورث سليمان، وإنّا ورثنا محمداً وإنّ عندنا علم التوراة والإنجيل والزبور، وتبيان ما في الألواح، قال: قلت: إنّ هذا لهو العلم؟ قال: ليس هذا هو العلم، إنّ العلم الّذي يحدث يوماً بعد يوم وساعة بعد ساعة . (2)

مفضّل از حضرت صادق عليه السلام نقل مى كند كه حضرت فرمودند: همانا سليمان از داود ارث برد و حضرت محمّدصلى الله عليه وآله از سليمان ارث بردندو ما از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله ارث برده ايم و همانا نزد ما است علم تورات و علم انجيل و علم زبور و بيان آنچه در لوح ها است (لوح هاى حضرت موسى) مفضل گفت: اين علم مى باشد؟ فرمود اين علم نيست همانا علم چيزى است كه روزى بعد از روز ديگر و ساعتى بعد از ساعت ديگر حادث شود .

از اين حديث شريف آگاهى ائمه معصومين در ارتباط با تمامى دستورات الهى و همه حوادث و وقايع جهان استفاده مى شود و بيانگر عظمت علمى ائمه معصومين عليهم السلام است

بخش سوم: قدرت ائمه عليهم السلام

از امتيازات ائمه معصومين عليهم السلام كه بخوبى از مدارك وحى استفاده مى شود توانائى آن بزرگواران و قدرت تصرف آنها در جهان هستى است . در اين بخش مانند دو بخش گذشته، بخاطر اختصار به يك حديث از صدها حديث اكتفا مى شود .

عن جابر عن أبي جعفرعليه السلام قال: إنّ إسم اللَّه الأعظم على ثلاثة و سبعين حرفاً و إنّما كان عند آصف منها حرف واحد فتكلّم به فخسف بالأرض مابينه و بين سرير بلقيس حتّى تناول السرير بيده ثمّ عادت الأرض كما كانت أسرع من طرفة عين ونحن عندنا من الإسم الأعظم إثنان وسبعون حرفاً، وحرف واحد عنداللَّه تعالى استأثر به في علم الغيب عنده، ولا حول ولا قوة إلّا باللَّه العلي العظيم . (3)

حضرت امام باقرعليه السلام فرمودند: همانا اسم اعظم خداوند بر 73 حرف است و همانا نزد آصف (وصى حضرت سليمان) يك حرف از 73 حرف بود به آن تكلّم نمود زمين بين او و بين تخت بلقيس فرو رفت جناب آصف تخت بلقيس را گرفت سپس زمين به حالت اول خود برگشت در مدت كمتر از يك چشم بهم زدن، و نزد ما است از اسم اعظم 72 حرف و يك حرف نزد خداوند است كه بخود در علم غيب خود اختصاص داده و نيست قدرت و قوه اى مگر به خداوند علىّ عظيم (برترو با عظمت) .

حديث شريف ياد شده كه يكى از صدها حديثى است كه در اين مورد در كتابهاى حديثى معتبر نقل شده بخوبى عظمت قدرت تصرّف ائمّه معصومين عليهم السلام را در خلقت روشن مى سازد .

با توجه به اين كه تمامى امتيازات از علم و قدرت، نشأت مى گيرد و علم و قدرت منشاء همه كمالات است، از آنچه گذشت شخصيت و عظمت ائمه معصومين عليهم السلام تا حدودى ترسيم مى گردد . آرى اينان انتخاب شدگان خداوند براى سرپرستى تمامى انسانها مى باشند بديهى است هنگامى كه انتخاب كننده ، خداوند و هدف از انتخاب ، سرپرستى در تمامى شئون انسانى و براى همه انسانها باشد افراد انتخاب شده از امتيازات و عظمتى خاص برخوردار مى باشند .

در پايان مبحث امامت مناسب به نظر رسيد كه چند فراز از بيانات امام هشتم حضرت رضاعليه السلام كه در كتابهاى معتبر حديث نقل شده است يادآورى شود .

حضرت رضاعليه السلام در مرو بودند در ارتباط با امر امامت در مسجد جامع روز جمعه سخنان مختلفى گفته شد، يكى از دوستان حضرت بنام عبدالعزيز در مسجد حضور داشت سپس خدمت حضرت رضاعليه السلام رسيد و از سخنان گوناگون كه در مسجد مطرح شده بود بازگو كرد ، آنگاه حضرت رضاعليه السلام مطالب مفصّلى در مورد امام و امامت بيان فرمودند .

اكنون بعضى از آن بيانات را متذكّر مى شويم.

قال عليه السلام : الإمام المطهّر من الذنوب والمبرّا عن العيوب ، المخصوص بالعلم ، الموسوم بالحلم ، نظام الدين ، وعزّ المسلمين و غيظ المنافقين ، وبوار الكافرين . (4)

امام از گناهان پاك است ، از هر عيب پاكيزه است ، بعلم و حلم اختصاص يافته است ، امام موجب نظام دين و عزت مسلمانها است ، امام موجب خشم منافقان و هلاكت كافران است .

وقال عليه السلام: الإمام واحد دهره ، لا يدانيه أحد ، ولا يعادله عالم ، ولا يوجد منه بدل ولا له مثلٌ ولا نظير ، مخصوص بالفضل كلّه من غير طلب منه له ولا إكتساب ، بل اختصاص من المفضّل الوهّاب . (5)

امام يكتاى روزگار است ، و فضائل احدى به فضائل او نرسد و هيچ عالمى مانند او نباشد ، و كسى جايگزين امام نگردد ، و براى امام مثل و مانند نيست ، اختصاص به تمامى فضائل دارد بدون طلب و كسب ، بلكه از طرف خداوند بخشنده مورد عنايت قرار گرفته است .

و قال عليه السلام: وإنّ العبد إذا اختاره اللَّه عزّ وجلّ لاُمور عباده ، شرح صدره لذلك ، وأودع قلبه ينابيع الحكمة ، وألهمه العلم إلهاماً ، فلم يعي بعده بجواب ، ولا يحير فيه عن الصواب ، فهو معصومٌ مؤيّدٌ موفّقٌ مسدّدٌ ، قد أمن من الخطايا والزلل والعثار ، يخصّه اللَّه بذلك ليكون حجته على عباده ، وشاهده على خلقه وذلك فضل اللَّه يؤتيه من يشاء واللَّه ذوالفضل العظيم . (6)

هنگامى كه خداوند بنده اى را براى كارهاى بندگان انتخاب نمايد شرح صدر به او دهد ، و چشمه هاى حكمت را در قلب او قرار دهد ، و به او علم الهام كند آنچنان كه در جواب هيچ سؤالى نماند و در جواب هيچ سؤالى از حق نگذرد . امام معصوم و مورد تأييد است امام موفق و استوار است . امام از خطا و لغزش محفوظ است خداوند به امام اين امتيازات را داده است تا او را حجت خود بر خلق و شاهد خود بر آن قرار دهد و اين فضل خداوند است كه خداوند به هر كه بخواهد مى دهد و خداوند داراى فضل بزرگ است .

 


جستجو