دلیل وجوب اطاعت از امام(ع)

 

به این آیه توجه فرمایید:

)يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِمِنكُمْ((2).

ای کسانی که ایمان آورده اید ! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالامر (اوصیای پیامبر) را.

 

ولی امر کیست ؟ آنکه بر امر ولایت دارد این امر چه امری است؟ به عبارت دیگر این امری که امام (ع) بر او ولایت دارد چه امری است ؟

 

کلمه (اطیعوا) در این ایه دوبار تکرار شده است . یک بار برای خداوند و دیگری برای رسول خدا (ص) .اما برای (اولی الامر) کلمه (اطیعوا) ذکر نشده است . و اولی الامر با حرف (واو) به کلمه (اطیعوا) دوم عطف شده است . (کلام خدا را باید با دقت و در حد استعداد ملاحظه نمود) چون این ایه می خواهد بفرماید : اطاعت رسول و اولی الامر همانند هستند . همان طوری که رسول خدا (ص) فرمان میدهد و ما می پذیریم باید فرامین و اوامر اولی الامر را هم بپذیریم. اولی الامر چه کسانی هستند ؟ ولایت بر امر چه ولایتی است ؟ ان امری که گروهی بر آن ولایت دارند نه همه این همان امری است که در قران آمده است .

)إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ((1).

فرمان او چنین است که هر گاه چیزی را اراده کند تنها به آن میگوید : (موجود باش ) آن نیز بی درنگ موجود می شود .

کلیدداران گنجینه های خداوند:

امامان (ع) بر هر امری که خداوند ولایت دارد ولایت دارند – وقتی اراده بکند چیزی خلق بشود میشود . وقتی اراده بکند چیزی موجود بشود میشود . وقتی اراده بکند چیزی متوکن بشود میشود . خواست خداوند متعال با گفتن یک کلمه محقق میگردد . پس تمام گنجینه خداوند در این کلمه نهفته است . خداوند کلید این گنجینه را به دست ائمه (ع) سپرده و آنها را به عنوان خزانه دار خویش اختیار فرموده است .

در زیارت جامعه کبیره می خوانیم :

«السّلام عليكم يا أهل بيت النبوّة…. وخزّان العلم» (2).

سلام بر شما ای خاندان نبوت و گنجینه های دانش .

————————-

2- سوره نساء آیه 59.

1- سوره یس آیه 82.

2- المزار ص 536.

اراده آنها از اراده خداوند تخلف ناپذیر است . و اراده خداوند خداوند نیز از اراده آنها تخلف نمی کند .

«من أطاعنى فقد أطاع اللَّه ومن عصان قد عصى اللَّه ومن أطاع عليّاً فقد أطاعني ومن عصى عليّاً فقد عصاني» (1).

هر که مرا اطاعت کند خداوند را اطاعت کرده هر که از من نافرمانی کرده از خدا نافرمانی کرده هر که از علی پیروی کند از من پیروی کرده هر که نافرمانی علی را بکند نافرمانی مرا کرده .

اراده امیر المومنین (ع) از اراده رب غیر قابل تخلف است هر چه او اراده بکند همانی است که خدا می خواهد و هر چه او را به غضب در اورد خداوند او را غضبناک می کند . چون اراده او از خدا انفاک پذیر نیست . هنگامی که مئگویئم ائمه(ع) اولیای امر اند یعنی همه امور به دست و اراده انهاست .

با توجه به این امور سه گانه :1- ایه 124 سوره بقره (و اذا ابتلی ابراهیم ….) . 2- متعلق هدایت که به امر تعلق گرفته است. 3- مقام یقین در میابیم که منظور ا ز هدایت تنها هدایت تشریعی نیست بلکه هدایت تکوینی نیز می باشد.یعنی همه کون و جهان افرینش به دست انها است و این مقامی است که درک وفهم ان برای ما بسیار مشکل می باشد.

عدم درک مقام ائمه (ع) :

فهم و درک مقام واقعی ائمه (ع) برای ما بسیار مشکل است.و مقام انان فوق فهم و درک ما می باشد.هر چند امروزه فهم و درک مردم به نسبت گذشته بالاتر رفته و افزایش یافته است ولی هنوزاز درک ان ناتوانیم.

شیخ حور املی رحمة الله مولف کتاب بسایل الشیعه در کتاب دیگرمهم خود بنام اثبات الهداة بالنصوص والمعجزات (که مطالعه این اثر ارزشمند را به همه دوستان سفارش می کنم)دو روایت در مورد معجزات حضرت سید الشهدا (ع) نقل می فرماید:

«أتى الحسين عليه السلام أناس فقالوا له: يا أبا عبداللَّه حدّثنا بفضلكم الذي‏ جعله اللَّه لكم. فقال: إنّكم لا تحتملونه ولا تطيقونه. قالوا: بلى نحتمل.قال: إن كنتم صادقين فليتنحّ إثنان واُحدّث واحداً، فإن احتمله حدّثتكم‏فتنحّى إثنان وحدّث واحداً فقام طاير العقل ومرّ على وجهه وذهب‏ فكلّمه صاحباه فلم يردّ عليهما شيئاً وانصرفوا» (1).

—————————–

1- مستدرک حاکم ج3 ص131.

1- اثبات اهداةج5 ص 194 ح 34.

عده ای خدمت ابا عبدالله(ع) شرفیاب شدند و به ایشان گفتند: به ما مقامی که خداوند به شما عطا نموده است چیزی بگو: ابا عبدالله(ع) فرمودند: شما تحمل و طاقت شنیدن ان را ندارید انان گفتند تحمل داریم. سپس امام (ع) فرمودند: از شما سه نفر به یک نفر می گویم اگر او تحمل کرد به شما دو نفر نیز می گویم. امام (ع) با یک نفر سخن می گفت که ناگهان ان شخص همانند انسان عقل از سر پریده از جای برخاست و فرار کرد و پاسخ دو رفیق دیگرش را نداد.

«أتى رجل الحسين بن عليH فقال: حدّثني بفضلكم الذي جعل اللَّه‏ لكم. فقال: إنّك لن تطيق حمله. فقال: بلى [حدّثني] يابن رسول اللَّه ‏إنّي احتمله فحدّثه بحديث، فما فرغ الحسينu من حديثه حتّى‏ابيضّ رأس الرجل ولحيته وأنسى الحديث. فقال الحسينu أدركته‏S حيث أنسى الحديث» (1).

یک نفر خدمت امام حسین (ع) امد و از امام (ع) خواست مقامی که خداوند به او عطا نموده است را برایش بازگو فرماید. امام (ع) فرمودند: تو تحمل شنیدن ان را نداری. ان شخص گفت: تحمل و طاقت شنیدن دارم. ابا عبدالله(ع) شروع به بیان فرمودند، هنوز سخنانشان پایان نیافته بود که تمام موهای سر وصورت ان شخص شدو گفتگو را فراموش نمود، امام (ع) فرمودند رحمت خداوند شامل حال وی شد که گفتو را فراموش کرد.

احتمالااگر رحمت و تفضل خداوند شامل حال وی نمی شد، ان شخص قالب تهی می کرد.

مقام امامت و هدایت به امر برای مردمان ان زمان به هیچ وجه قابل هضم و درک نبود. امروزه درک مردم کمال یافته و بسیاری از سخنانی که علماء گذشته غلو می دانستند،به سهولت قابل فهم بوده، غلو وزیاده گویی محسوب نمی گردد.

در بعضی از زیارات خطاب به ائمه (ع) امده است:

«السّلام عليك يا عين اللَّه؛ السّلام عليك يا وجه اللَّه(1)؛ السّلام عليك‏يا نور اللَّه»(2).

باید این سخنان را بحث و بررسی نمود و به سادگی ازکناران عبورنکرد.

————————————

1- اثبات اهداةج5 ص 195 ح 35.

1- بحار الانوار ج97 ص 324.

2- کافی ج 4 ص 578.

 


جستجو