تعدد زوجات یا چند همسری و ازدواج

 

یکی از مساًل حاد زنا شویی تعدد زوجات و ازدواج است . درانتخاب اینکه شوهریکی باشد و زن چندین (پلی گامی ) یازن یکی باشد وشوهر متعدد(پلی آندری) وحاد بودن مسًله بعلت اختلاف عقاید در باره آنهاست مخصوصادرباره تعدد زوجات ، یک طرف مسلمانانند ومتکی به مذهب که یک مرد اجازه گرفتن چهارزن عقدی وچند متعه دار دو طرف دیگر نصار او برخی از قبایل دیگرکه با بیش از یک زن(البته قانونی)گرفتن ناساز گارند.تعدد ازواج نیز یک طرف مسلما نانند که حتی از نام ان تنفردارندوآنراحرام میدانند وازطرف دیگر بعضی مسلکها وقبیله هایندکه آنراتجویز مینما یند واز اینکه یک زن چندشوهر داشته باشدبنظر صلاح مینگر ند وانراروامیدارد.

 

پیامبران چندی(حضرت ابراهیم ،حضرت یعقوب،حضرت موسی،حضرت داود …)که نصارا از آنان ادعای پیروی کردن دارند بیش از یک زن داشتند وبرخی نیز فقط یک زن وحضرت علی تا صدیقه کبری زنده بودند از دواج مجدد نکردند وشرح داده خواهد شد (اینکه اشاره به نصاراشد از اینجهت بود که میگویند ((خدا یکی همسر یکی)) ودر هیچیک از دو قسمت راست نمی گوند)ودرعین حال که عهد قدیم باتعدد زوجات روی موافقت نشان میدهد درتمام عهدجدید (انا جیل) نیزعبارتی که با آن باتعدد زوجات مخالف کرده با شد دیده نمی شود.در سفر خروج تورات باب 21 آیه 10میباشد:اگر زن دیگری بجهت جود میگیرد نفقه و کسوه وحق آمیزش او را کم نکند در سفر تثنیه باب 21 آیه 15 :اگر مردی را دوزن باشد یکی محبوبه ودیگری مبغوضه نخست زاده باشد مقرر آنکه در روز یکه پسران خودرا وارث اموال خود میکند اجازه ندارد پسر زن محبوبه را مقدم بر پسر مبغوضه نخست زاده گرداند.وانجیل نیز در این مورد هیچگونه اظهار نظری و مخالفتی نکرده .لذا اروپا تا اوائل نیمه دوم قرن هشتم میلادی که شارلمانی پادشاه فرانسه همسران متعدد داشت دربرابرکلیسای موافق قرارداشت ودرعهد این پادشاه بدستور کلیسا بر خلاف نظر انجیل در سراسر دنیای مسیحیت بیش از یک زن داشتن ممنوع گردید.اصولاٌ وقتی بشر حاضر شد قانون وضع کند که اگر خواست زن دوم بگیردباید با اجازه زن اول باشد اما حاضر نشد قانون وضع کند که اگر زن خواست نزد شوهر دوم برود از شوهر اول اجازه بگیردمعلوم می شود از لحاظ زن اول تعددزوجات و پلی گامی ممضی نبوده و از لحاظ خلقت امضاست ودر چند شوهری (پلی اندری) از نظرآفرینش نیز کار غلطی است والان شرح خواهم داد سن قانونی پسر برای ازدواج در هیچ کشوری برابرسن قانونی دختر پیش بینی نشده است وهمیشه سن قانونی دختر برای ازدواج کمتر از پسر مقرر گریده است از اینروچنانچه سن قانونی پسر را الف:فرض نمائیم از دخترهمیشه الف:منهای چند سال یعنی کمتر بوده و اگر روزی آمار صحیح درکنار عملکرد صحیح داده شود ملاحظه خواهد شود دریک دریک اجتماعی که پسرها مجبور بوده اند چند سال دیر تر از دخترها ازدواج نمایند شمارش دخترانی که بجای مانده وآماده از دواجند وباید صبر کنند تا پسر ها به سن قانونی ازدواج برسند بیشتر خواهد بود.کوتاهتر بودن سن متوسط مردان ومقاومت بیشتر بیشتر زنان دربرابر بیماری ها ،بر خوردهای نظامی واجتماعی وسیاسی مردان وهدف مصائب قرار گرفتنشان تعداد زن بدون شوهررا بالا می برد.مرد از بلوغ تا مرگ بارورکننده است وزن از بلوغ تا یا ئسگی باردار می شود دواز این مدت نیز مدتی را درقاعدگی ، ابستنی ،شیردادن می گذارند ومرد را چه باید کرد؟عوارض وبیماری های دستگاه تنا سلی زن نسبت به مرد فوق العلاده است .موضوع فیز یولژیکی،که مردها پساز هر آمیزش در صورت تواناییتوجه به آمیزش دیگر دارند ،وزنان اگر به اوج لذت رسیدند چنین نیست.مرد روحیه ای دارد که می تواند با چند زن ارتباطجنسی داشته باشد اما زن از لحاظ روحی میل دارد که تنها در باره یک مرد فکر کند.اینکه می گویند مرد یک جا و بیک زن خودش را فروخته است چنان چه خواست مجدد خود را بفروشد باید با اجازه اولی باشد درست نیست زیرا در مسا ئل اجتماعی رضایت اجتماع قبول و باید جلب شود مانند سر بازی که پدر مادرش راضی به رفتنش نیستند وعرف می گوید باید رفت .ایراد دیگری که می نمایند اینست:همان گونه که هر چه زرور سیم بیشتر شود شهوت زیادتر کردنش پیدا میشود شهو ترانی جنسی هم با چند همسر گرفتن بیشتر می گردد واین درست مخالف اصل مسلم فرویدیسم است که گوید :امساک سبب طغیان وایجاد عقده می شود .بدیهی است توجه دارند که نبی گرامی وائمه اطهار تا زمانی که محترمه ای همسرشان بود با همان یک زن بودند وپس از در گذشت شان زن یا چند زن اختیار می نمودند چنانچه تا حضرت خدیجه زنده بود نبی خاتم زنی اختیار نفرمودند وتا فاطمه سلام الله علیها حیات داشتند حضرت علی (ع) زنی دیگر نگرفت وهمینطورام فروه مادر حضرت صادق و…وتوجه دارند که اسلام تعدد زوجات را واجب نکرده بلکه مباح نموده است وتنها چیزی که واجب کرده اینکه اگر مردی چند زن گرفت باید در میان آنها عدالت نماید واین را هم قران بصراحت اشاره می فرماید که کار هر کس نبوده ودشوار است (وَلَن تَستَطیعوا اَنُ تَعِدلوا بَین النساء ولو حر صتم )و کسی که عدالت نتواند کرد باید به همان یکی اکتفا کند (وانخفتم ان لاتعدلو افواحده) انچه اهمیت فوق العاده داردانکه اگریک موردازصدها موردتعددزوجات ازطلاق یاعقیم ماندن بهتر است باید هسلام انرامباح کرده باشد وکرده است یعنی ایا طلاق دادن زنی بیمار بهتر است یا زنی دیگر گرفتن وزن بیمار راهم تیمار کرد ؟وبدتر ازاین روش مخالفان است رفیقه داشتن وناموس فروشی را بر تعدد زوجات برتر دانند وباز بدتر که کسی معنای حرام کردن این مباح را نفهمد زیرا معنای ان چنین می شود :مردی که به دین معتقداست حق دارد بازنی که به دین اعتقاد دارد ازدواج کندو دراین صورت اگر تمام جوانب احکام ومقررات اسلامی راعایت شود دو ادمی چنانچه قران وی را متقین معرفی فرموده نباشد هر گز تعدد زوجات موجودیت نیافته واگرزمانی تعدد لازم اید پیش ایدوزن دوم که راضی است دربرابر زن اول همسر باشد زن اول نیز با تجزبه وتحلیل موقعیت ها راضی است وگرفتن رضایت از همسر اول باید جای خود به رعایت مرد دو زن بدهد که هر مقررات دینی رعایت نمایند تا اگر تعدد زوجات پیش اید همه وهمه از مرد دو زن راضی باشند. بطور اینکه ملا حظ فرمودید تعدد زوجات حد وسط بی بند و باری ورهبانیت است که غرب همیشه به قسمت اخیر مبتلا بوده و هم بی بند وباری را دا شته وهم رهبانیت راو هر چند روزهای به شرق بعلت داشتن حر مسراها نیش می زده است وبدون توجه به این که حر مسرا در اختیار خلفا بوده و اگر متمکنینی دیگر هم داشته اند بد ستور خلفا جهت تطهیر کردن خود بوده است اما امروز حرمسرا کا ذب شرق را هم بصورت حقیقت خود پذیرفته و متعه شدن خودرا در روزنامه ها اعلام می کند. مسئله ی دیگر که در اینجا طرح می شود تقسیم عا طفه نزد مردان چند همسری است که مسموم نیست زیرا کسی که چند فرزند دارد عاطفه اش تقسشم نمی شود و این قانون (تعدد زوجات )قانونی است برای مسلمان و مسلمان مطیع قانونی (قران )است که اگر در دل هم یکی را از دیگری دوست تر می دارد تظا هر به عدالت و مساوی دوست داشتن انها می نماید.تعدد زوجات احتیاط طبیعت است و بر فطرت نیز می با شد .گرده گیاه که از یک پرچم جدا می شودچند کلا له را می تواند تلقیح نماید وهر در ختی برای حفظ بقای نسل هم این احتیاط با او همراه افریده شده است و یهمان نسبت که میوه اش ممکن است مورد دستبرد قرار گیرد بر تعداد میوه و هسته ان افزوده شده است زرد الو که می تواند مقداری از ان را حیوان وپرندگان هم بخورند اب ببرددر زمین خراب شود باد پرا کنده سازد چند صد عدد دانه دارد تا یکی از ان میان سالم بماند؛تخم پنبه که باید محیط مساعد بیا ید طوری خلق شده که با نسیمی با طراف بدود و بهر گو شه ای برده شود تا با لا خره یکی از ان ها در محیط مساعد قرار گیرد و اگر میوه طوری است که صدها عدد بوجود امدنش دشوار بوده و لزو می هم نداشته در تمام انها هسته ها را می بینیم ردیف در پشت ما ده ها چیده شده است مانند هسته های هندوانه وخربزده در حیوانات نیز چنین است که تخمک انها برای پذیرفتن گروه حیوانی یا انسانی (اسپرم و…) در تخمدانشان ردیف اماده است (هما نگونه که در کلا له نیز اماده است ) و جنس نر باید نطفه بسازد واماده کند یعنی جنس ماده اماده است و نر باید اماده شود و این احتیاط طبیعت نزد انسان نیز هست که ماده استعداد تلقیح بیش از یک نوبت را ندارد و ابستن هم که شد دیگر با امیزش در دوران آ بستنی اضافه ابستنی بو جود نمی یاید و فقط یک تلقیح می پذیرد در صورتی که مردمی تواند از حصار یک نفر ابستن کردن خارج شود واگر مردان جهان را مجبور سازند که فقط با یک زن امیزش داشته باشند با جلو گیری از متنوع بودن هر چه بیشتر صفات نسل ضایع می توجه فر ماید که اگر چند مرد با زن امیزش کنند بدن بدفاع برخاسته وزن عاقر ونا زا می افتد و علت انکه بسیاری از فواحش نازا شده اند به علت ورود انواع واقسام اسپرم ها ودفاع بدنشان در برابر انهاست در صورتی که برای مرد این موضوع مطرح نیست وهر چه وهر چند زن را ابستن کند دفاعی از طرف بدنش دیده نمی شود و هنوز فارغ نشده چشمش بدنبال امیزش بعدی است .اصولا مرد با یک زن خود را کامل می بیند اما تمام نمی بیند ولی زن با یک مرد ویک نسل خود را هم کامل می بیند و هم تمام ؛مرد نیمی نطفه را با یک زن دارد وزن نیمی از یک نطفه با یک مرد ونیم دیگر را نیز تصاحب کرده تمام می شود. چون طبیعت هرچه را به ادمی بدهد از او پس می گیرددر این جا نیز از قرار معلوم زن است که احساس می کند فر زند در شکمش تماما به او داده اند واز او خواهد گرفت وجدا خواهد ساخت.وقتی اسمان رنده است ومی بارد زمین مرده است و چون رمین زنده شد اسمان می میرد هر وقت اسمان و فضا تا بستان است زمین تا یستانش یعد از اوست و سری داخل زمین در فصل زمستان نیست پس از زمیستان است واین مسائل که همه بر فطرت است در زن نیز که نسل بوده وکامل وتمام بوده اینک نسل پروریش هم کامل وتمام است.انسان روی هم با انکه مجمو عهای از خوبی ها وبدی ها مو جود گرامی داشتهای است موجودی است امیخته نیمی از فرشته نیمی از حیوان وهمینکه در مواردی جزئی امو زش را به خود اگاهی و اختیارش دادند یعنی ایدئولوژی در او به وجود امد از او خواسته شد با انکه مجموعه ای از خوبیها و بدیهاست بدیها را از خود دور کند وان نیمی از حیوانی بودن را ترک گویدو در ضمن هر چه تحول محیط می دهد که به ان عمل گفته می شوداز گفتار یا کردارهمه صالح باشد؛هم درونش روشن باشد به نور ایمان و هم محیط را با تبدیل قوه ایمان به انرژی که همان عمل صالح باشد روشن سازد که خدای تبارکو تعالی نه عمل صالح بدون ایمان را می پزیرد نه ایمان بدون عمل صالح را وچه فایده ای در آنکه قوه ای قابل توجه در او باشد که راه تبدیل شدنش به فعل مسدود باشد یا افعالی باشد که از قوای سازگار بر نخواسته باشد مرد و زن هردوغذا می خورند انرژی و حرارت از آنها بوجود می آید ماده می سازد یکی از آن مواد نطفه است و همه جابر فطرت و درستی قوه به فعل در آمده است و انرژی به ماده تبدیل گردیده و نمونه چشمگیردرآن کلرفیل سازی گیاهان که انرژی خورشیدی به ماده تبدیل می شود پس از آنکه نطفه ها به هم رسید برای پسر و دختر همان دختر است و نر و ماده هر دو در محیط ماده بزرگ می شوند و آنقدر تمام قسمتهای زن حتی سلولها و الکترولیتهایش مشخص و متمایز از جنس دوم یعنی از ماده می بهشد که لاجرم باید در برابر پسری که در شکم دارد عکس العملی نشان دهد و بنظر من این عکس العمل بصورت قدرت آبستن سازی با مقدمات آنکه کششهای جنسی و سائقهای عشقی است در می آید یعنی وجود دختر در محیط زنانگی آنچنان ساز گار است که احتیاج به رفع اختلاف بعدی با کششهای عشقی بین مرد و مرد یا زن و زن ندارد و اگر به هین معجزه قران توجه کنی بیشتر مفهوم میگردد که در آیاتی پس از ذکر اختلاف شب و روز بحث از بوجود آمدن حیاط می دارد و تا کنون می گفتند اختلاف شب و روز را با حیاط چکار و امروز می نویسند پیدایش حیاط چنین است واوپارین روسی در کتابش که چگونگی پیدا شدن حیات را شرح می دهد ثابت کرده اختلاف شب و روز سبب پیدایش حیات شده است ومن می گویم اختلاف امتیازات مرد با زن در شکم او بزرگ می شود سبب بوجود آمدن قواعد ومقررات پیش درآمدی حفظ نسل می گردد که مرد زن را بخواهد و زن مرد را ودر نتیجه نسل باقی بماند اما زن که با یک آبستن شدن تمام می شود خواهان مرد دیگری نیست ودر قسمت بعدی (پلی آندری ) شرح خواهد داد. البته در کتابهائی که اخیراَ در این باره نوشته شده آراءٍ موافقان و مخالفان از علمای غرب را آورده است که ما از ذکر آنها خود داری می نمایم ولی نتیجه آن که با روز افزون بودن دانشمندان موافق خبر گذاری فرانسه اطلاع داد که تعدد زوجات در آمریکا رواج می یابد (کیهان 7/10/1356). ناگفته نماند هگل نیز می گوید زن بعنوان مادر و همسر اساساً عمومی است و نه فردی یعنی زن مسئله شوهر را برای خودش کافی و کامل نمی داند بلکه مسئله فرزند و شوهر را کلی می داند و به قول سیمون دو بوار اینگونه می گوید زن علاقمند نیست روابط فردی با یک همسر گزیده شد برگذار سازد بلکه می خواهد وظائف زن را در کلیت شان خود اجرا کند او باید لذت جنسی را تنها بصورتی خاص، نه فردی کسب کند با توجه به تقدیر جنسی او دو نتیجه اساسی از این گفته بدست می آید نخست آنکه او حق هیچ فعالیت جنسی خارج چارچوب ازدواج ندارد .زن فقط یکی را نمی خواهد که مردش باشد و ارضاءٍ غریزه جنسی اش کند بلکه مردی را خواهان است که قلبش را تصرف نماید و در اینصورت که قلب مرد به تصرفش در آمده از زنش حمایت و نسبت به او فداکاری نماید،کار کند و زحمت بکشد و او را و منظور بدارد و به بین که الکاسب حبیب الله را حبیب الله فرموده است و با زحمت پول در آوردن را ستوده است و دوست خدا بحساب می آورد زیرا زن همینکه می بیند مردش را از عرق ریختن وجهی برای او در آورده پیوندی و استحکامی بیشتر به خانوادگی داده می شود و اگر مثلاً چیزی خریده(زمینی ماشینی …) و فروخته و استفاده اش را خرج عیالش میکند آن اثر درآمد از راه کسب را ندارد اما مرد بر خلاف آن است نمیخواهد قلب زن را تصرف کندبلکه میخواهد خود زن را متصرف گردد و اگراحساس کرد قلب زن به نصرفش در نیامده چندان اعتنائی ندارد و از او توقع زحمت کشیدن و کار کردن و… را هم ندارد حتی در آمیزش بنای مرد بیشتر بر جنبه مادی و سکسی آنست و برای زن جنبه معنوی هم اضافه دارد و لذا هرچه از مَتَعتُ دور شوند و به زَوَجتُ و بالاخره اَنکَحتُ برسند که سه مرحله خاص زناشوئی است و شرح خواهم داد زن امیدوارترمیشود. بعضی را عقیده براین است که تنوع و کثرت اسپرم مرد همان علامت تنوع طلبی اوست ویکی بودن تخمک زن یکتا پزیرشی زن است ولی بهر صورت مرد را تمام ادیان و مسلکها اجازه چند همسری را داده اند و هر جا به اسم تک همسری را ادعا مینمایند برسم چند همسری داده اند و هر جا اسم تک همسری را ادعا مینمایند بر رسم چند همسری میباشند بنام معشوقه و رفیقه و… با این اختلاف که هر جا تعدد زوجات که هرجا تعدد زوجات قانونی است یک الی دو درصد چند همسرند و در عوض مردان تک همسر خیانت نمیکنند زیرا زنانی که باید ولو و سرگردان در پی اغوای مردان باشند توانسته اند با قانونی بودن چند همسری در قید و بند باشند لذا در حقیقت چند همسریها برای آسایش تک همسریها زندگی میکنند و مجدداً یاد آور شوم که در مجموع تک همسری نزد اسلام پسندیده تراست زیرا شرط عدالت را که قران در میان نهاده وباید آنرا مراعات و مراقب بود وسیله دوزخی شدن مهمی است تا بحدی که درکافی و وسائل آورده شده که هر مردی نتواند غریزه شهوانی چند همسر خود را ارضاءِ کند و در نتیجه آن زن به گناه افتد و بفحشاءِکشانده شود گناه فحشای او بگردن مرد اوست. نتیجه آنکه تک همسری را که غرب مدعی است که انجیل نیاورد و پیانبرانش چند همسر داشتند و قانون تعدد زوجات را هم اسلام نیاورد و قبل ازاسلام در تمام جهان چند همسری که حدود حصری نداشت معمول بود واسلام آنرا به چهار همسری تقلیل داد و آنقدر شرط برآن نهاد که تنها برای کسی مباح گردید که بتواند که اول قبل ازآنکه آقای چند همسرش باشد آقای خودش باشد و خودش را بتواند اداره کند و وادار به عدالت نماید و در غیر اینصورت از استفاده بردن از قانون تعدد زوجات محروم و ممنوع ساخت و دیگر آنکه چهار زن را برای یک مرد اجازه دادن علامت این نیست که ارزش یک زن ربع یک مرد است و در شهادت وارث نصف مرد است و در مجازات کردن ارزش مرد چند برابر مرد است بلکه هر کدام را بمقتضای ساختمان طبیعی آنها و بر فطرت بودنشان قوانینی است که حقوق انسانی آنها برابر رعایت شده است اما مشابه عمل نگردیده است که در کائنات حتی دو روز هم که در مجموع کیفیت و کمیت مشابه ذره دیگر باشد وجود ندارد و سابق به این می گوفتند دو برگ از یک درخت مشابه نیستند و امروز می گویند حتئ دو ذره مشابه در عالم وجود ندارد و هر چه وجود دارد بر عدل است و هر چیز را به مقدار آفریده اند و چون نزد انسان این عدل را بخواهیم بهتر بدانیم می توان زندگی ادم ها را به ظروف مرتبطه تشبیه کرد و گفت اگر یکی قطر بیشتری دارد واب بیشتری گرفته است ودیگری باریکی و کج و معوج تر است اما در همه اب در یک سطح قرار دارد واین بر عدل است و زایمانی که زن دارد و تعدد زوجاتی که زن دارد در برابر مرد که این ها را ندارد اما انچه را دارد در تمام جهان طول متوسط عمر زن بیشتر از مرد است علا مت ان است که انسان ها چون ظروف مرتبطه اند که هر کدام چیزی ندارند در عوض چیزی دارند و خدای خالق انسان ها بهتر از همه دانسته و میداند

 

چه قوانینی برای بشر وضع نماید واگر اسلام می خواست تا بتجویز تعدد زوجات از مرد طرفداری کندمی گفت یک زن عقد کند ودر برابر زنان دیگر ازاد باشد در صورتی که مرد را مجبور کرد به انکه متعهد و مسوٌل زنان بعدی و فرزندا ن انها باشد و اگر حاضر به قبول این چنین است باز عدالت را رعایت نماید .نتیجه :انچه را من (نویسنده)می فهمد انکه اسلام مرد وزن را بر فطرتی که داردند بقا نون فطری از دواج سپرده است و از جمله تعدد زو جات را نیز بر فطرت وضع نموده است و همه مردان را در برابر همه زنان انچنان خلق کرده که زن اولین نقطه مرد را می پذیردو پس ازابستن شدن ابستن نمی شود و مواردی که گفته شداما انقدر قیودو شرایط برای انتخاب چند همسری ذکرکرده است که فقط کسانی می توانند به ان متوسل شوند که علاوه بر دا شتن بنیه های جسمانی ومالی وتربیتی بتوانند بعدالت رفتارنمایندوالنهایه انکه در کشورهای اسلا می همه وهمه جانسبت مردان چند همسری به تک همسری ازسه درصد تجاوزنمی نمایدواین تعدادی اززنانی میباشند که به مردی متعلق شده اندکه در نتیجه برای 79 درصد بقیه که درتک همسری میباشندسبب استحکام پیوند زناشوئی انهایندوپیامبروامام هم تازن محترمه ای داشتند با همان بودندویابه وصیت انهاعمل نمودندوزنی دیگراختیارکردندواسلام رانگرکه حتی برای جلوگیری ازاین مشکل اجازه داده است هنگام ازدواج درضمن عقدلازم شرط کندکه شوهرش زن دیگری نگیرد.این رانیز باید در پاسخ انها که میگویندقانون تعدد زوجات برخلاف طبیعت زن است زیرااحساسات وی راجریحه دارمیسازدواین نیزدرست نیست زیرازنان دوم وسوم وچهارم که پذیرفته اند به همسری مردی چند زنه درایند چه؟

درپایان به ذکریک مطلب که به ان توجهی نشده میپردازم وشرح انرا درجلدبعد که مخصوص امیزش است خواهم اوردو ان اینکه احتیاج مردها بفعالیت جنسی بطورمتوسط بیش از زنهاست فعالیت جنسی مردها متوالی وزنان متناوب است.


تعدد زوجات


1- پدیده چند همسری (یا تعداد زوجات) نه تنها در میان قبایل غیر متمدن وجود داشته است بلکه بسیاری از ملل متمدن نیز در گذشته و حال آن را پذیرفته‌اند. این رسم و قانون، گذشته از اعراب جاهلیت، در میان قوم یهود و ملت ایران در زمان ساسانیان و بعضی از دیگر ملت ها نیز وجود داشته است.

اسلام چند همسری را محدود و مقید کرده است؛ یعنی از طرفی تعداد نامحدود همسران را جایز ندانسته و حداکثر چهار زن را مجاز کردف، و از طرف دیگر برای آن قیود و شرایطی قرار داده است، و به این ترتیب،‌ به هر کس اجازه نداده است که همسران متعدد بگیرد. دو شرط اساسی برای ازدواج مجدد از این قرار است:

1- توانایی اداره زندگی از نظر مالی و تامین نیازمندهای مشروع و طبیعی همسران و فرزندان.

2- توانایی رعایت عدالت میان همسران و تامین نیازهای روحی و عاطفی آنها به گونه‌ای که در رفتار و گفتار مرد، نشانه‌ای از تحقیر و تخریب شخصیت یکی از همسران مشاهده نشود .

طبیعی است که چنین شرایطی برای عده کمی از مردان فراهم می‌شود.

حق تاهل برای انسان

حق تاهل از طبیعی ترین حقوق بشری است. هیچ بشری را به هیچ وجهی نمی‌توان از این حق محروم کرد. حق تاهل حقی است که هر فرد بر اجتماع خود دارد؛ همان طور که حق کار ، حق خوراک ، حق مسکن ، حق تعلیم و تربیت ،حق آزادی و …. نیز جز حقوق اصلی و اولی بشر شمرده می شود و به هیچ عنوان نمی‌توان از او سلب کرد. حق تاهل نیز یک حق طبیعی است و با توجه به افزایش زنانِ آماده‌ی ازدواج نسبت به مردانِ آماده‌ی ازدواج، تک‌همسری با این حق طبیعی منافات دارد و بر خلاف حقوق طبیعی بشر است.

اهمیت شرط عدالت میان همسران

اسلام برای شرط عدالت میان همسران آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد زن و مرد هنگام عقد توافق کنند که زن دوم در شرائطی نامساوی با زن اول زندگی کند؛ یعنی از نظر اسلام، رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی‌تواند با قرار قبلی با زنانش، خود را از زیر بار مسئولیت آن خارج کند.

روشن است که تعدد زوجات با این شرط اخلاقی، به جای آنکه وسیله ای برای هوسرانی مرد قرار گیرد، به نوعی انجام وظیفه تبدیل می‌شود. هوسرانی وقتی ممکن می‌شود که آدمی خود را در اختیار دل قرار دهد و دل را در اختیار خواهش ها و میل ها. آنجا که پای انضباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می آید هوسرانی و هواپرستی رخت برمی‌بندد. از این رو تعدد زوجات را به هیچ وجه در شرایط اسلامی نمی توان وسیله ای برای هوسرانی دانست. جامعه حق دارد کسانی را که تعدد زوجات را وسیله‌ای برای هوسرانی قرار داده اند و قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده‌اند، مواخذه و مجازات کند و این بهانه را از دست آنها بگیرد.

پای بند نبودن اکثریت به شرط عدالت میان همسران

افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملاَ رعایت می‌کنند بسیار کم اند.در فقه اسلامی می گویند : اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر ،اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر. این دو دستور از فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را می بینید که می پرسند می ترسم آب برایم زیان داشته باشد وضو بگیرم یا نگیرم؟ می ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد روزه بگیرم یا نگیرم؟ تصریح قرآن کریم این است که اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید یک زن بیشتر نگیرید با این حال آیا شما در عمراز یک نفر شنیده اید که بگویم می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنهانکنم زن بگیرم یا نگیرم؟ حتی مردم ما با علم و تصمیم به این که به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد می گیرند و این کار را به نام اسلام و زیر پوشش اسلام انجام می دهند . اینها هستندکه با عمل ناهنجار خود اسلام را بد نام میکنند.

هووگری ضرب المثل ناسازگاری است برای زن دشمنی بالاتراز هوو وجود ندارد چند همسری، زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و و احیاناَ شوهر وا می دارد. و محیط زناشویی را که بایدمحیط صفا و صمیمیت باشد به میدان جنگ و جدال و کانون و کینه و انتقام تبدیل می کند. دشمنی و عداوت میان مادران به فرزندان آنها نیز سرایت می کند. دو دسته گی ها و چند دسته گی ها به وجود می آید. محیط خانوادگی که اولین مدرسه و پرورشگاه روحی کودکان است و باید الهام بخش نیکی و مهربانی باشد‏ درس آموز نفاق و نامردی می گردد در این که تعدد زوجات زمینه این آثار ناگوار تربیتی است شکی نیست اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه باید دید چقدر از این آثار ناشی از طبیعت تعدد زوجات است و چقدر از آنها ناشی از ژستی است که مرد و زن دوم می گیرند. به عقیده ما این ناراحتی ها معلول طبیعت تعدد زوجات نیست بلکه بیشتر معلول نوع اجرای آن است.

نقش آگاهی در حل مشکل

اگرزن اول بداند که شوهرش در انتخاب همسر جدید مجوز دارد خواه این مجوز نازا بودن زن یا نازا شدن طبیعی او و احتیاج مرد به فرزند باشد یا نیازمندی قبیله یا کشور به زیادی جمعیت باشد یا نامساوی شدن زن و مرد از لحاظ ارضا جنسی یا از لحاظ تولید فرزند … و از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسری به معنای پشت کردن به او نیست و او نیز ژست و استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور کند و به احترامات و عواطف خود نسبت به زن اول بیفزاید و هم چنین اگر زن دوم توجه داشته باشد که زن دومی حقوقی دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست خصوصاَ اگر همه توجه داشته باشند که در راه حل یک مشکل اجتماعی قدم بر می دارند مسلماَ از ناراحتی های داخلی کاسته می شود.

عملکرد حاکمان پس از پیامبر و نفوذ شخصیت برخی از آنان و تعصب مردم در پیروی از سیره و روش کشور داری او سبب شد که قانون ازدواج موقت به دست فراموشی سپرده شود و این سنت (ازدواج موقت) که مکمل ازدواج دائم است و تعطیلی آن عوارض و پیامدهای منفی و مخرب بسیاری داشت ، برای همیشه متروک بماند بر این اساس ائمه اطهار علیه السلام اطهار که پاسداران دین مبین اسلام هستند به خاطر این که این سنت اسلامی برای همیشه متروک و فراموش نشود ، نسبت به آن تشویق و ترغیب فراوان کرده اند. آنجا که پیشوایان دین مردان و زنان را از این ازدواج موقت منع کرده اند به اعتبار حکمت اولی این قانون است که بگویند این قانون برای مردانی که احتیاجی ندارند وضع نشده است. و انجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده اند به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی احیاء سنت متروکه بوده است. به هر حال آنچه مسلم است این است که هرگز منظور و مقصود قانون گذار از وضع و تشریع این قانون و منظور ائمه اطهار علیهم السلام از ترغیب و تشویق به آن این نبوده است که وسیله هوسرانی و و هواپرستی و حرمسرانی برای حیوان صفتان و یا وسیله بیچارگی برای عده ای زنان اغفال شده و فرزندان بی سرپرست فراهم کنند.

آخرین سخن

این است :

نظر به اینکه تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد‏‏‏بدیهی ‏‏است که اگر در اجتماعی فزونی نسبی عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند وجود نداشته باشد تعدد زوجات هم از میان خواهد رفت و یا بسیار کم خواهد بود.

فراموش نکنیم که:


اگر عدد زنان نیازمندبر مردان نیازمند فزونی داشته باشند قانون ممنوعیت تعدد زوجات خیانت به بشریت است زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست؛ بلکه بحرانی که از این راه عارض اجتماع می شود از بحران دیگر خطرناک تر است هم چنانکه خانواده از هر کانون دیگر مقدس تر است و نباید به قداست آن آسیب وارد شود. زیرا آنکه از حق طبیعی خود محروم می ماند یک موجود زنده است با همه عکس العمل هایی که یک موجود زنده نشان می می دهد؛ یک انسان با همه عوارض روانی و عقده های روحی در زمینه ناکامی ها.

 


جستجو