نفاق و دورویی درد بزرگی است که از کمبود شخصیت و ضعف اراده، سرچشمه می گیرد. افرادی که سعی دارند، خود را غیر از آنکه هستند نشان دهند و زبان و دل، ظاهر و باطن و گفتار و کردارشان از هم جداست، مردم ناتوانی هستند که نه شجاعت اظهار شخصیت واقعی خود را دارند و نه اراده و تصمیم لازم برای اصلاح خود. این گروه همواره در آیات قران به عذاب الهی وعده داده شده اند تا جایی که در ردیف کفار مورد توبیخ فراوان قرار گرفته اند. خداوند در این باره می فرماید:
1- منافقین همگام با کفار در جهنم اند:
« وَعدَاللهُ المُنافِقینَ وَ المُنافِقاتِ وَ الکُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها»
( خداوند به مردان و زنان دو چهره و کافران، آتش جهنم را وعده داده است که در آن جاودانه اند).
2- منافقین در پست ترین جایگاه دوزخند:
« اِنَّ المُنافِقینَ فِی الدَّرَکِ الَاسفَلِ مِنَ النّارِ »؛
( بدرستی که منافقین در فروترین درکات دوزخند).
برخی از صفات منافقین
الف) صفات منافقین در قرآن:
1- هواره دروغگویند
« وَاللهُ یَشهَدُ اِنَّ المُنافَقینَ لَکاذِبُون »
( و خدا گواهی می دهد که منافقین سخت دروغگویند)
2- نفاق از سخنانشان مشخص است:
« وَلَتَعرِفَنَّهُم فی لَحنِ القَولِ »
( و از آهنگ سخن به حال آنان پی خواهی برد).
3- دوستی با کفار را ترجیح می دهند:
« اَلَّذینَ یَتَّخِذونَ الکافِرینَ اَولیاءَ مِن دُونِ المُومِنینَ »؛
( همانا که غیر از مومنان، کافران را دوستان خود می گیرند).
4- بدون هدف زندگی می کنند:
« مُذَبذَبینَ بَینَ ذلِکَ لا اِلی هوُلاءِ وَ لا اِلی هوُلاءِ »
( میان آن دو گروه مومنین و کفار دو دلند، نه با اینانند و نه با آنان).
5- با شعار اصلاح طلبی فساد می کنند:
« وَاِذا قیلَ لَهُم لا تُفسِدُوا فِی الارضِ قالُوا اِنَّما نَحنُ مُصلِحُونَ »
( و چون به آنان گفته می شود: در زمین فساد مکنید می گویند: ما خود اصلاح گریم).
6- اگر کار خیری انجام دهند، از روی کراهت است:
« وَ لا یَاتُونَ الصَّلاهَ اِلّا وَهُم کُسالی وَ لا یُنفِقُونَ اِلا وَ هُم کارِهُونَ »
( و جز با حال کسالت نماز به جا نمی آورند، و جز با کراهت انفاق نمی کنند).
ب) صفات منافقین در روایات:
اما صادق (ع) علاوه بر آنچه در قرآن آمده است، برخی دیگر از صفات منافقین را این گونه ذکر فرموده اند:
« اَربَعٌ مِن عَلاماتِ الَّنفاقِ: قِساوَهُ القَلبِ، وَجُمُودُ العَینِ، وَالاِصرارُ عَلَی الذَّنبِ وَ الحِرصُ عَلَی الدُّنیا »
( چهار چیز از نشانه های نفاق است: سختدلی، خشکیدگی چشم، مداومت بر گناه، و آرزومندی نسبت به دنیا).
رسول گرامی اسلام (ص) نیز برخی از نشانه های منافق را این گونه بیان فرموده است:
« آیَهُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذَا وَعَدَ خَلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ»
(نشانه منافق سه چیز است: هر گاه سخن گوید دورغ گوید: هر گاه وعده دهد، وفا نکند و هر گاه به او اعتماد شود، خیانت کند).
امیرالمومنین علی( ع ) فرمودند:
« وَلَقَد قالَ لی رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ الِهِ: اِنّی لا اَخافُ عَلی اُمَّتی مُومِناً وَلا مُشرِکاً. اَمَّا المُومِنُ فَیَمنَعُهُ اللهُ بِایمانِهِ وَ اَمَّا المُشرِکُ فَیَقمَعُهُ اللهُ بِشِرکِهِ وَ لکِّّنی اَخافُ عَلیکُم کُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ عالِم اللَّسانِ، یَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ یَفعَلُ ما تُنکِرُونَ »
( پیامبر اکرم به من فرمود: من بر امتم، نه از مومن می ترسم و نه از مشرک، چرا که خداوند مومن را با ایمانش باز می دارد و مشرک را به وسیله شرکش نابود می کند، بلکه تنها از شر کسی می ترسم که در دل منافق است و در زبان دانا، چیزی را می گوید که آن را نیکو می شمارید و کاری می کند که آن را ناپسند می دارید).
حکایت منافق در نگاه پیامبر (ص):
پیامبر اکرم (ص) فرمود: « مَثَلُ المُومِنِ وَ المُنافِقِ کَمَثَلِ رَهطٍ ثَلاثَهٍ وَقَعُوا اِلی نَهرٍ، فَوَقَعَ المُومِنُ فَقَطَعَ، ثُمَّ وَقَعَ المُنافِقُ حَتّی اِذا کادَان یَصِلَ اِلَی المُومِن ناداهُ الکافِرُ اَن هَلُمَّ اِلَیَّ فَانّی اَخشی عَلَیکَ، وَناداهُ المُومِنَ اَن هَلُمَّ اِلَیَّ فَاِنّ عِندی وَ عِندی یَحظی لَهُ ما عِندَهُ. فَما زالَ المُنافِقُ یَتَرَدَّدُ بَینَهُما حَتّی اَتی عَلَیهِ اَذیً فَغَرَّقَهُ، وَ اِنَّ المُنافِقَ لَم یَزَل فی شَکًّ وَ شُبهَهٍ حَتّی اَتی عَلیهِ المَوتُ وَ ُهَو کَذلِکَ »
( حکایت مومن و منافق و کافر، حکایت یک گروه سه نفری است که به سوی رودخانه ای می روند. ابتدا مومن وارد رودخانه می شود و از آن می گذرد. سپس منافق وارد می شود و چیزی نمانده که خودش را به مومن برساند اما کافر صدایش می زند: به سوی من بیا؛ زیرا برای تو نگرانم. و مومن صدا می زند که: به سوی من بیا، زیرا نزد من بهره مند خواهی بود. منافق پیوسته مابین آن دو تردد می کند تا آنکه بالاخره گزندی به او می رسد و غرقش می کند. آری منافق پیوسته در شک و شبهه به سر می برد تا آنکه مرگش فرا می رسد. او چنی حالتی دارد).
[1] توبه / 68
[1] نساء / 145
[1] منافقون / 1
[1] محمد / 30
[1] نساء / 139
[1] نساء / 143
[1] بقره / 11
[1] توبه / 54
[1] الاختصاص، 228
[1] نهج البلاغه، نامه 27
[1] میزان الحکمه ، 18473