سيل بزرگترين عامل خسارت در بين حوادث طبيعي است . آخرين آمار منتشره تعداد دفعات وقوع سيل در طول سالهاي 1330 تا 1380 را 3700 مورد اعلام نموده است. براساس آمار اخير تعداد وقوع سيل در دهه 70 نسبت به دهه 30 تقريبا 10 برابر شده است.
نكته جالب توجهي كه در قرآن به آن اشاره شده است، بارش باران به عدد و مقدار معين است.
انزل من السماء ماء فسالت اودية بقدرها: و از آسمان آب را فرو فرستاديم، پس رودها روان شدند با اندازه خويش.
سوره رعد آيه 17
و انزلنا من السماء و ماء بقدر : و ما آب را به قدر معين نازل كرديم ( سوره مومنون آيه 18)
و الذي نزل من ااسماء ماء بقدر فانشرنا به بلده ميتا كذلك تخرجون : همان كسى كه از آسمان آبى فرستاد بمقدار معين، و بوسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم; همين گونه (در قيامت از قبرها) شما را خارج مى سازند! (سوره زخرف ايه11)
و ان من شيء الا عندنا خزائنه و ننزله الا بقدر معلوم: هيچ چيزي در عالم نيست جز آنكه منبع و خزينه آن نزد ما است و ما نمي فرستيم مگر به مقدار معين(سوره حجر آيه 21)
تعبير به قدر اشاره لطيفي به نظام خاص حاكم بر نزول باران است كه بارش باران بر مقتضاي تدبير الهي است و به اندازه اي مي بارد كه مفيد و ثمر بخش است و زيانبار نيست. بر اساس تحقيقاتي كه دانشمندان بر روي تناسب قطرات باران انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه مقدار قطراتي كه از زمين بخار مي شودن در حدود 16 ميليون تن مي باشد و به همين ميزان اب از آسمان فرود مي ايد .
در بينش الهي، تاثير گذار در جهان هستي فقط خداوند است ” لا موثر في الوجود الا الله” .از اينرو نوع كار هر يك از موجودات تحت فرمان مشيت اوست” له مقاليد السموات و لارض” : براي اوست كليد آسمانها و زمين.باران نيز از اين قاعده مستثني نيست كه بر اساس مشيت الهي گاه لباس نقمت به خود مي پوشد. چنانچه در سوره نور آيه 43 آمده است:آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مى راند، سپس ميان آنها پيوند مى دهد، و بعد آن را متراكم مى سازد؟! در اين حال، دانه هاى باران را م ىبينى كه از لابه لاى آن خارج مى شود; و از آسمان -از كوه هايى كه در آن است (ابرهايى كه همچون كوه ها انباشته شد هاند)- دانه هاى تگرگ نازل مى كند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مى رساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مى كند; نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد. در تفسير نمونه در ذيل اين آيه كريمه آمده است:آري اوست كه از يك ابر گاهي باران حيات بخش نازل مي كند و گاه با مختصر تغيير آن را به تگرگهاي زيانبار و حتي كشنده تبديل مي كند و اين نهايت قدرت و عظمت او را نشان مي دهد كه سود و زيان و مرگ و زندگي را در كنار هم چيده و بلكه در دل هم قرار داده است.
در آيات 16 و 17 سوره سبا به گرفتار شدن قوم سبا به سيل در اثر روي گرداندن از خدا و كفران نعمت اشاره شده در محل سكونتشان نشانه اى (از قدرت الهى) بود: دو باغ (بزرگ و گسترده) از راست و چپ « سبا » است:براى قوم (رودخانه عظيم با ميو ههاى فراوان; و به آنها گفتيم:) از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را بجا آوريد; شهرى است پاك و پاكيزه، و پروردگارى آمرزنده (و مهربان)! اما آنها (از خدا) روى گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم، و دو باغ (پربركت) شان را به دو باغ (بى ارزش) با ميوه هاى تلخ و درختان شوره گز و اندكى درخت سدر مبدل ساختيم!
قوم سبا توانستند با سد عظيمى كه در ميان كوههاى مهم آن ناحيه بر پا ساختند سيلابهاى فراوانى را در پشت آن سد عظيم ذخيره كنند, و به اين ترتيب سرزمينهاى وسيع و گسترده اى را زير كشت درآورند. از نظر نعمتهاى مادى هوايى پاك و نسيمى فرح افزا داشت , و سرزمينى حاصلخيز و درختانى پربار و اما از نظر نعمت معنوى غفران خداوند شامل حال آنهابود, از تقصير و كوتاهى آنها صرف نظر مى كرد, و آنها را مشمول عذاب وسرزمينشان را گرفتار بلا نمى ساخت .نعمتهاى خدا را ناچيز شمردند, عمران و آبادى و امنيت را ساده انگاشتند,از ياد حق غافل شدند, و مست نعمت گشتند.و خداوند با عذاب خود آنها را مجازات كرد
با بررسيهاي باستانشناسان (همان طور كه در شكل نشان داده شده ) با كشف ستونها و بررسي نوشته هاي روي آنها به اين نتيجه رسيدند كه انها قبلا خورشيد پرست بوده اند.
در سوره عنكبوت آيه 14 به طوفان نوح اشاره شده است:و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم; و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد; اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند. پس از آن كه نوح(ع) نهايت تلاش خود را در راه هدايت قومش به كار برد و همه راه هاى اصلاح آنها براى وى به بن بست رسيد، به پيشگاه پروردگار خويش پناه برد و از قومش نزد او شِكوه كرد . خداوند دعاى نوح(ع) را مستجاب گرداند و اراده فرمود تا قبل از آن كه قومِ دروغگوى وى به هلاكت برسند، اسباب رهايى نوح(ع) و ايمان آورندگان به او فراهم شود؛ از اين رو به آن حضرت چنين وحى فرمود كه، غير از اين عد هاى كه ايمان آورد هاند، كس ديگرى ايمان نخواهد آورد، به او فرمان داد تا از تكذيبِ كافران و آزار و اذيت شان اندوهگين نشود؛ زيرا به زودى خداوند همه آنها را غرق خواهد ساخت.
در آيه 54 سوره انفال به سرنوشت فرعونيان اشاره شده است”کداب آل فرعون والذین من قبلهم کذبوا بآیات ربهم فاهلکناهم بذنوبهم واغرقنا آل فرعون وکل کانوا ظالمین :مانند عادت فرعونيان و پيشينيان آنان است كه آيات پروردگارشان را تكذيب كردند ، در نتيجه ايشان را به كيفر گناهانشان هلاك نموديم ، و فرعونيان را غرق كرديم و همه آنان ستمكار بودند
وقوع زلزله از نگاه قرآن
كشور ايران يكي از مستعد ترين كشورهاي روي خط زلزله دنيا است و بر پايه آمارهاي رسمي در 30 ساله گذشته بيش از 60 درصد تلفات جاني كشور ناشي از زلزله بوده است.
در روايات آمده است هر گاه چهار چيز آشكار شود زلزله ظهور پيدا مي كند:زنا، گسترش ظلم و جور، نپرداختن زكات ، شرك و كفر و ربا .همچنين وقوع زلزله هاي مكرر را از نشانه هاي ظهور حضرت صاحب الزمان(عج) معرفي نموده اند.
در سوره زلزله، مزمل و حج به وقوع حادثه زلزله اشاره شده است:
،”اذا زلزلت الارض زلزالها” :هنگامى كه زمين شديدا به لرزه درآيد.”و اخرجت الارض اثقالها ” :و زمين بارهاى سنگينش را خارج ساز د (آيه 1و 2سوره زلزله). ” يوم تجف الارض و الجبال و كانت الجبال كثيبا مهيلا”: روزي كه زمين و كوهها بلرزند و كوهها مانند تل ريگ از هم پاشيده مي شود (آيه 14 سوره مزمل). “يا ايها الناس اتقوا ربكم ان زلزلة الساعة شيء عظيم”: اي مردم از پروردگار خويش بترسيد زلزله (قيامت ) امر عظيمي است. (ايه 1 سوره حج).
در آيه 73 سوره اعراف به وقوع زلزله در اثر كفران نعمت قوم ثمود اشاره شده است:
اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى » : و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم); گفت الهى براى شما معجز هاى است; او را به « ناقه » براى شما نيست! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: اين حال خود واگذاريد كه در زمين خدا (از علفهاى بيابان) بخورد! و آن را آزار نرسانيد، كه عذاب دردناكى شما را خواهد .( گرفت! (اعراف آيه 73
قوم ثمود در سرزمين حجر كه بين عربستان وسوريه قرار داشت زندگى م ى كردند.قوم ثمود مردمى متمدن بودند كه براى سكونت خود قصرها م ى ساختند و از كوهها با مهارت خاصى خانه مى تراشيدند و دل كوهها را م ى تراشيدند.شغل آنان زراعت و احدا ث قنوات و غر س نخلها بوده و زندگى آسوده و خوشى داشتند.آنان كمتر از سيصدسال عمر نمى كردند و بعض ى تا هزارسال هم عمرمى نمودند.متأسفانه بت پرستى در ميان آنان مرسوم شد و خداوند تعالى براى هدايتشان صالح را در سن شانزده سالگى كه از خانواد ههاى اصيل و محترم خودشان بود و ب ه عقل و علم در ميانشا ن ممتاز و معرو ف بود را فرستاد.صالح تاسن صد وبيست سالگ ى در ميا ن قومش مشغول هدايت بود ولى فقط افراد قليلى به او پيوستند تا اينك ه عذاب الهى بر قو م ثمود نازل شد و آ ن مردم بت پرست به وسيله صيحه و زلزله و صاعقه نابود شدند.
وقوع خشكسالي از نگاه قرآن
خشكسالي را مي توان معلول يك دوره شرايط خشك غيرعادي دانست كه به اندازه كافي دوام داشته باشد تا عدم تعادل در وضعيت هيدرولوژي يك ناحيه ايجاد شود. در دهه هاي اخير در بين حوادث طبيعي كه جمعيت هاي انساني را تحت تأثير قرار داده اند تعداد فراواني پديده خشكسالي از نظر درجه شدت ،طول مدت ،مجموع فضاي تحت پوشش ،تلفات جاني ،خسارات اقتصادي واثرات اجتماعي دراز مدت در جامعه ، بيشتر از ساير بلاياي طبيعي بوده است .همچنين تمايز اين پديده با ساير بلاياي طبيعي در اين است كه برخلاف ساير بلايا اين پديده بتدريج ودر يك دوره زماني نسبتاً طولاني عمل كرده واثرات آن ممكن است پس از چند سال وبا تأخير بيشتري نسبت به ساير حوادث طبيعي ظاهر شود.
در آيه 155 سوره بقره سخن از خشكسالي و قحطي به ميان آمده است و خدا از آن به عنوان وسيله اي براي آزمايش انسانها و كفاره گناهان ياد كرده است. ” ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس والثمرات و بشرالصابرین “:و بى ترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و كسان و محصولات [ نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند ] آزمايش مي كنيم . و صبركنندگان را بشارت ده. در آيه 96 سوره اعراف آمده است:” ولوان اهل القري ءامنوا واتقوا لفتحنا عليهم بركت من السماء و الارض ولكن كذبو فاخذناهم بما كانوا يكسبون”: اگر اين مردم به درستي ايمان مي آوردند وتقوا را پيشه خود مي ساختند. ما هم بركات اسمان و زمين را برآنها نازل مي كرديم؛ ولي آنان خدارا تكذيب كردند و بر اثر اين اعمال زشتشان گرفتار مجازات الهي(قحطي و خشكسالي) شدند.
همچنين در سوره نحل آيه 112 جنين آمده است: “.و ضرب الله مثلا قرية كانت ءامنة مطمئنه ياتيها رزقها رغدا من كل مكان فكفرت بانعم الله فاذاقها الله لباس الجوع والخوف بما كانوا يصنعون”:و خداوند براي آنان كه كفران نعمت مي كنند مثلي زده است: منطقه اي بود آباد وداراي امنيت كه مردمش با اطمينان و آرامش در آن زندگي مي كردند. هموراه روزي آنها از هر طرف مي رسيد، اما اينها به جاي سپاس نعمت، كفران نمودند و خداوند هم به خاطر اين كارشان طعم گرسنگي و ترس را به آنها چشانيد روايات فراواني درباره پديده خشكسالي وجود دارد كه گاهي به صورت كلي گناهان ريشه عمده قحطي قلمداد شده اند.
امام باقر (ع) مي فرمايند: اي مردم بدانيد باران در هيچ سالي از سال ديگر كمتر نيست، اما نزول آن به مشيت و اراده خداوند است؛ زيرا اگر قومي گناه كنند، خداوند متعال باراني را كه براي آنها مقدر شده است بر غير آنها نازل مي كند.
حضرت علي (ع) در اين باره مي فرمايند: خداوند بندگانش را به هنگامي كه كارهاي زشت انجام دهند به كمبود ميوه ها و منع نزول بركات و بستن درهاي خيرات ، گرفتار مي كند.
گاهي در روايات به گناهان خاصي به عنوان اساسي ترين عوامل خشكسالي اشاره شده است:
1- كم فروشي : مولا علي (ع) مي فرمايند: هرگاه مردم كم فروشي كنند، خداوند آنان را به قحطي و خشكسالي گرفتار مي كند.
2- منع زكات: رسول اكرم (ص) مي فرمايند: هر گاه مردم زكات مالشان را ندهند، خداوند هم بركات را از كشاورزي و ميوه ها و معدن آنها بر مي دارد
3- دروغ: امام رضا (ع) مي فرمايند: وقتي واليان امر ( فرمانروايان) دروغ بگويند، باران نازل نمي شود.
امام خميني (قدس سره) در اين باره فرموده اند: منشاء قحطي و خشكسالي اموري است از جمله: شيوع گناهان- كفران نعمت – منع حقوق( مثل خمس و زكات)- كم فروشي – ظلم- خيانت- ترك امر به معروف ونهي از منكر – حكم به ناحق و هر جيزي كه سبب خشم خدا شود.
علت وقوع بلايا و راه پيشگيري و پذيرش آنها از نگاه قرآن و احاديث
فيلسوفانِ دين، شر را به دو نوع ” شر طبيعي” و” شر انساني”( يا اخلاقي) تقسيم مي كنند . شر طبيعي شامل تمام بلايايي مي شود كه طبيعتِ خروشان بر سر آدمي مي آورد مانند زلزله اي مهيب، آتش فشان، سيل و يا ناقص الخلقگيِ مادرزادي ؛ شر انساني نيز مانند قتل عامِ گروهي از انسان هاي بي گناه يا تجاوز به عنف و … . اين تلقي كه خداوند مردمان گناه كار را به وسيله ي فرستادن بلاياي طبيعي عذاب مي كند ، ريشه اي ديني دارد و در متون آسماني اديان توحيدي مي توان نمونه هايي از آن را سراغ گرفت.
در آيه 79 سوره نساء آمده آست:” ما اصابك من حسنة فمن الله و ما اصابك من سيئة فمن نفسك ومن ارسلناك للناس رسولا و كفي بالله شهيدا”: هر خيري كه به تو رسد از جانب خداست و هر شري كه به تو رسد از جانب خود توست و براي تو پيامبراني فرستاديم و خدا شاهد و كافي است. آيه 11 سوره رعد نيز مي فرمايد” …ان الله لا يغير ما بقوم ختي يغيروا ما به انفسهم …”: خداوند چيزي را كه از آن مردمي است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند.
همچنين در آيه 53 سوره انفال اشاره شده است كه: ذلک بان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم وان الله سمیع علیم .اين [ كيفر سخت به سبب اين است كه خدا بر آن نيست كه نعمتى را كه به قومي عطا كرده [ به عذاب و نقمت ] تغيير دهد تا زمانى كه آنان آنچه را در خود [ از عقايد حقّه ، حالات پاك و اخلاق حسنه اى كه ] دارند [ به كفر ، شرك ، عصيان و گناه ] تغيير دهند ; و يقيناً خدا شنوا و داناست. ايه 117 سوره هود هم چنين مي فرمايد:” و ماکان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون”: و پروردگارت بر آن نبوده است كه شهرهايى را در حالى كه مردمش درست كارند ، ظالمانه هلاك كند .در آيه 45 سوره يونس هم آمده است: ” ان الله لا يظلم الناس شيئاولكن الناس انفسهم يظلمون”: بدرستيكه خدا به مردم ظلم نميكند بلكه خودشان به خود ظلم ميكنند. بنابراين به روشني مي توان دريافت علت اصلي بر هم خوردن نظام اصلي طبيعت و حادث شدن وقايع خانمان برانداز طبيعي چيزي جز گناه و معصيت خود انسانها واز ياد بردن خالق هستي و دل سپردن به امور دنيايي نيست كه دراين زمان اذن و اراده خداوند بر اين امر حاكم مي گردد كه ملت گنه كار را عذاب و به تعبيري ديگر از كرده خويش آگاه نمايد .چنانچه در سوره عصر صريحا اشاره به اين نكته شده است كه انسان در خسارت و زيان است مگر اينكه به خدا ايمان آورد و كارهاي شايسته انجام دهد و ديگران را به براستي و درستي و صبر وشكيبايي سفارش نمايد. اين درحالي است كه انسان از اين آيات عظيم الهي كه براستي روشنگر راه زندگي و نجات بخش او از تمامي خسارات و زيانهاي جاني و مالي است غافل است و به همين دليل در سوره نحل از او چنين نام برده شده است: خلق الانسان من نطفة فاذا هو خصيم مبين.
با اين وجود خداوند در زمان رخ دادن اين وقايع باز هم بندگان هرچند گنه كار خويش را فراموش نمي نمايد و آنان را به صبر و شكيبايي فرا مي خواند : ولنبلونکم بشی من الخوف والجوع والنفس والثمرات وبشر الصبرین.الذین اذااصابتهم مصیبةقالوا انا لله وانا الیه راجعون”: بى ترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و كسان و محصولات [ نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند ] آزمايش مي كنيم . و صبركنندگان را بشارت ده . همان كسانى كه چون بلا و آسيبى به آنان رسد گويند : ما مملوك خداييم و يقيناً به سوى او بازمي گرديم( 155 و 156 بقره).در واقع قادر متعال سوانح و بلاياي طبيعي را مشخصا آزمايش قلمداد مي نمايد تا بازماندگان اين حوادث، با درس گرفتن از اين وقايع و دست كشيدن از گناه وآلودگي مانع وقوع مجدد آنها شوند و با دعوت آنان به صبر(الله مع الصابرين) اين اميد را به آنها مي دهد كه خدايي هست و نازل كننده عذاب ، سرچشمه رحت است و بندگانش را تنها نمي گذارد(انااقرب من حبل الوريد). چنانچه امام علي (ع) در باره اين حوداث نيز فرموده اند:گنهكاران از گنه دست بكشند واهل توبه، توبه كنند و روشن ضميران پند گيرند. مقام معظم رهبري نيز در اين زمينه در پيام به زلزله زدگان استان گيلان چنين فرموده اند: افراد بشر با حوادث طبيعي امتحان مي شوند. ما بايد همت كنيم و كشور را عليه جور كامل بسازيم. در حقيقت همه اين حوادث طبيعي امتحان خداست و مسلمان صحيح و سالم آن كسي است كه وقتي حادثه اي بوجود آمد با تلاش و نير و فعاليت آن حادثه را جبران كند. صبر در برابر حوادث تلخ اجر بزرگي دارد . كساني كه عزيزاني را از دست داده اند بدانند خداي متعال درمقابل اين مصيبت و اين سوز غم براي آنها اجر بزرگ در نظر گرفته است. البته شرط اش همين است كه صبر كنيد و ناشكري نكنيد. گاهي خداوند پله هاي ترقي را بوسيله بلا بالا ميبرد . گاهي بلا به ظاهر بد است ولي بعد پرده هاي غيب كنار مي رود و رشد و ترقي فرامي رسد.
منابع
-1 آيتي، عبدالمجيد.( 1382 ). قرآن مجيد، انتشارت سروش
-2 تازه كام،شعبان و شيخي، عليرضا.( 1379 ).علوم كشاورزي ومنابع طبيعي در متون اسلامي، انتشارات دانشگاه علوم
كشاورزي و منابع طبيعي گرگان.
3 – طباطبايي، محمد حسين.( 1363 ).ترجه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامي.
-4 مجلسي، محمدباقر.( 1396 ه.ق).بحارالانوار،انتشارات مكتبه الاسلاميه.
-5 معاديخواه، عبدالمجيد.( 1374 ). خورشيد بي غروب/ نهج البلاغه،نشره ذره.
-6 مكارم شيرازي، ناصر.( 1374 ).تفسير نمونه، انتشارات دارالكتاب الاسلاميه.
-7 الموسوي الخميني، روح الله.( 1401 ).تحرير الوسيله، موسسه النشر الاسلامي التابعه الجامعه المدرسين.
-8 هاشمي رفسنجاني، اكبر وهمكاران.( 1376 ).تفسير راهنما، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم.
رویکردهای دینی و احادیث
بلایا و امتحانات الهی یکی از قدیمی ترین مباحثی است که فکر بشر را به خود مشغول کرده و از ابعاد مختلف به بحث پیرامون علت فلسفه وجودی و ماهیت آن پرداخته و مطالب گوناگونی در این باب ارائه شده است از جمله مباحثی که درباره بلایای طبیعی در ادیان و مذاهب مختلف مطرح گردیده ، معنا داری و جهت دار بودن پدیده ها و حوادث غیر مترقبه طبیعی می باشد . چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید : به سبب آنچه که دستهای مردم فرآهم آورده ، فساد در خشکی و دریا پدید آمده ، تا سزای بعضی از آنچه را که مرتکب شده اند به آنان بچشانند
بنابراین اگر نگویم در همه ادیان این اعتقاد وجود دارد که ؛ گناهان و کارهای زشت و ناپسند آثار فردی و اجتماعی بدی را بدنبال دارد ، این تلقی و اعتقاد در بین مسلمانان و مسیحیان که بیشترین جمعیت جهان را تشکیل می دهند رایج است . ما مسلمانان هم معمولا حوادث و بلایای طبیعی را معنادار می دانیم و آنها را یا به عنوان امتحان و آزمایش و یا به عنوان نتیجه اعمال و گناهان می پنداریم .
پس بطور کلی می توان گفت : حوادث غیر مترقبه و بلایای طبیعی که در جهان اطراف ما اتفاق می افتد معلول دو علت اصلی است :
1- ارتکاب بعضی از گناهان بصورت موجبه جزئیه
2- ابتلاء و امتحانات اللهی
بخش اول : ارتکاب گناهان سبب بعضی از حوادث و بلایا می شود .
الف ) ارتباط بلایای طبیعی با گناه در قرآن
یکی از مهمترین قوانین و احکام دین اسلام این است که بین اعمال انسان و حوادثی که رخ می دهد ارتباط مستقیم وجود دارد . البته منظور ما از اعمال تنها حرکات و سکنات خارجیه ای است که در دین ما عنوان سیئه و حسنه بر آنها مترتب می گردد نه حرکات و افعال که آثار هر جسم طبیعی است چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید :
1- و آنچه مصیبت که به شما می رسد بخاطر کارهایی است که به دست خود کرده اید ، البته خدای تعالی از تأثیر بسیاری از کارهای شما جلوگیری می کند .
2- به درستی که خداوند نعمت هیچ قومی را سلب نمی کند و وضع آنان را تغییر نمی دهد مگر اینکه خودشان وضع خود را تغییر می دهند .
3- خداوند هرگز چنین نبوده که نعمت قومی را تغییر دهد و به عذاب مبدل سازد مگر وقتی که آنان وضع خود را تغییر داده باشند .
از این آیات اینگونه استنباط می گردد که میان اعمال انسان و حوادث غیر مترقبه طبیعی تا حدود زیادی ارتباط است بگونه ای که اعمال خیر ، حوادث خیر و اعمال بد ، حوادث تلخ را سبب می شوند .
البته در قرآن کریم دو آیه وجود دارد که مطلب را تمام کرده ، و وجود این ارتباط را تصریح نموده است ، یکی آیه مبارکه 96 سوره اعراف که می فرماید : اگر اهل بلاد ، ایمان می آورند و تقوا پیشه کردند ، ما برکتهایی از آسمان و زمین بر آنها می گشویم ، ولیکن تکذیب کردند پس به { کیفر } دستاوردشان { گریبان } آنان را گرفتیم . بنابراین معلوم می گردد اگر انسان از راه عبودیت و بندگی خدا منحرف شود و ضلالت و فساد را دنبال کند و مرتکب اعمال زشت و ناپسند گردد باید منتظر ظهور فساد در خشکی و دریا ، هلاکت امتها ، سلب امنیت ، شیوع ظلم ، بروز جنگها و سایر بلایای طبیعی و حوادث جوی مانند سیل ، زلزله ، صاعقه و طوفان باشد که خدای سبحان در قرآن به عنوان نمونه و برای عبرت انگیزی حوادث و بلایای طبیعی مختلفی را که بر اقوام گوناگون مسلط کرده بیان کند .
دومین آیه ای که صراحتا به ارتباط بین گناه و بلایای طبیعی اشاره می کند آیه چهارم سوره عنکبوت است آنجا که خداوند می فرماید : هر یک از امتهای گذشته را به جرم گناهانی که داشتند به عذابی گرفتار کردیم و بعد شروع به تفصیل مطلب می کند و می فرماید : برسر بعضی از آنان بادی همراه با شن فرو فرستادیم ( قوم لوط یا قوم عاد ) و گروهی از آنان را گرفتار فریادی مرگبار کردیم ( قوم ثمود یا قوم شعیب ) و بعضی از آنان را در زمین فرو بردیم ( اشاره به داستان قارون دارد ) و گروهی را در آب غرقشان کردیم ( قوم نوح ، فرعون و هامان ) خداوند در این آیات عاقبت و فرجام امتهای نامبرده را شرح می دهد و می فرماید : آنچه این اقوام را مبتلا به بلا کرد ؛ ظلم و گناهان خود آنها بود ، نه ظلم خداوند ، که خداوند هرگز به آنان ظلم نمی کند ولیکن این خودشان بودند که به خود ظلم کردند و خداوند آن بلایا را به عنوان مجازات بر آنان نازل کرد .
نکته : خوب است بدانیم مردم در مقابل حوادث و بلایا به دو گروه تقسیم می شوند : گروه اول : صالحان و نیکان جامعه که بلایای طبیعی و مصائب دنیوی برای آنان آزمایش است و خداوند به وسیله آن بندگان خود را می آزماید تا سره از ناسره جدا گردد مثل طلا که دچار شعله آتش می شود تا از ناخالصیها پاک گردد . گروه دوم : بدکاران و فاسقان هستند که بلایای طبیعی و مصائب دنیایی برای آنان عذاب و کیفری است که در مقابل اعمال خود می بینند که آیات فوق نیز بر این معنا دلالت دارد .
فایده بلایای طبیعی :
1- آسایش دیگران : وقتی قانون خلق اینگونه باشد که خدا هیچ چیز را بیهوده نیافریده بلکه برای این خلق کرده که به حد کمال مطلوبش برساند و دوباره به سوی خویش بازگرداند ، بنابراین وقتی این قانون کل باشد بدیهی است که عنایات الهیه شامل انسان نیز می شود ، پس خداوند برای رسیدن انسان به کمال مطلوب نخست او را بوسیله پیامبران و امامان معصوم دعوت و ارشاد می کند ، سپس امتحان و ابتلا را در کارش اعمال می نماید ، اگر دراین حالات انسان هدایت نشد آن کسی را که غایت خلقت در او از بین رفته و دیگر وجودش در مسیر هدف قرار ندارد و هدایت هم چاره او نیست خداوند هلاک می گرداند و این نابودی و هلاک ساختن، خود سبب اتقان در فرد و نوع بشر است . بدین ترتیب با عذاب الهی و بصورت بلایای طبیعی حضرت حق به سرنوشت امتی پایان می دهد و دیگران را نیز از شر آن امت راحت می گرداند .
2- بیداری و توجه اقوام : اگر امتی از امتهای روی زمین از راه فطرت منحرف گردد و به فساد و طغیانگری بپردازد و در نتیجه از راه سعادت انسانی که خداوند برایش مقرر کرده باز بماند اسباب طبیعی که محیط به انسان است و مربوط به اوست اختلال یافته ، و آثار سوء این اختلال به خود آن امت باز می گردد .
خلاصه با کجروی و فساد اقوام مختلف اسباب و عوامل طبیعی در برطرف کردن این کجرویها و کاستیها قیام می کنند آسمان از باراندن بارانهای فصلی و زمین از رویاندن درختان و زراعت دریغ نموده ، در عوض بارانهای غیر فصلی ، سیل و طوفان و صاعقه به راه انداخته و زمین با زلزله و خسف مردم را در کام خود فرو می برد .
اینها هم آیاتی است که امتهای منحرف و غافل را که مرتکب گناهان و معاصی شده اند به توبه و بازگشت به راه مستقیم هدایت می کند و سبب بیداری و توجه انسان به سوی خداوند می شود .
ب ) ارتباط بلایای طبیعی در گناه با روایات :
چنانچه در مقدمه بحث اشاره شد از روایات معصومین استفاده می شود که معمولا بلایای طبیعی و حوادث غیر مترقبه معلول اعمال نامطلوب و گناهان انسانهاست . مثل اینکه ترک نماز را موجب فقر شدید ، ندادن زکات را باعث قحطی و بلا ، کثرت روابط نامشروع را سبب زلزله دانسته البته در این باره روایات زیادی به این مضمون از ائمه معصومین (صلوات الله علیه اجمعین ) وارد شده است از جمله :
1- امام صادق علیه السلام می فرمایند : هیچ رگی نمی گیرد ، هیچ نکبتی نمی رسد ، هیچ سردرد و بیماری برکسی عارض نمی شود مگر بخاطر گناهی که انجام داده و همین است معنای آنچه که خداوند در کتابش می فرماید : هر مصیبتی به شما برسد ، برای کاریست که به دست خود کرده اید و خداوند از بسیاری از گناهان شما در می گذرد .
2- امام صادق علیه السلام می فرمایند : هنگامی که زنا زیاد شود ، زلزله پدید آید و هرگاه مردم زکات ندهند حیوانات تلف شوند و هنگامی که حاکمان در قضاوت ستم کنند باران از آسمان نبارد .
در روایت دیگری حضرت فرمودند : کسانی که در اثر گناهان می میرند ، بیشترند از کسانی که با پایان یافتن عمرشان از دنیا می روند و به صورت طبیعی می میرند .
3- پیامبر اکرم صل الله علیه واله فرمودند : هر گاه ده صفت در امت من پدید آید مردم به ده کیفر مبتلا شوند :
گفته شد یا رسول الله این صفات چیست ؟ فرمودند :چون مردم کم دعا کنند ، بلا نازل شود – وقتی صدقه ندهند ، بیماری فراوان گردد – زمانی که زکات ندهند ، حیوانات تلف شوند – هنگامی که حاکمان ستم کنند ، باران نبارد – هرگاه زنا زیاد شود ، مرگ ناگهانی زیاد گردد – هرگاه تظاهر و ریا فراوان شود ، زلزله زیاد می شودو . . .
4- امام سجاد علیه السلام فرمودند : گناهانی که سبب نزول عذاب الهی می شوند عبارتند از : ظلم و ستم به انسانهای خداشناس و وارسته – زور گویی به مردم – مسخره کردن مومنان و به ُسخره گرفتن آنان .
نکته : عدم کلیت قاعده « بلا بازتاب گناه »
باید توجه داشت مطالبی که در روایات فوق نقل شد در مورد همه بلاهایی که بر انسانها وارد می شود کلیت ندارد و همچنین در مورد همه اشخاص نیز این کلیت منتفی است و چنان که ذکرشد برای بلایا اهداف و عللی وجود دارد که حتی اگر شخصی هم گناه نکند به آن مبتلا خواهد شد و بلکه افرادی که گناه در مورد آنان متصور نیست همچون معصومین علیه السلام و اولیاء الهی با مصائب و گرفتاری های شدیدتری مواجه می شوند .
چنانکه امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : بلا برای ظالمان ادب ، برای مومنان امتحان ، برای انبیاء درجه و برای اولیاء کرامت است .
امام صادق علیه السلام دراین باره فرمودند : بیشترین گرفتاری و بلا از آن پیامبران و دوستان آنها و سپس مجریان امر آنها می باشند .
با توجه به بیانات قبل و آنچه از آیات و روایات بدست می آید ، قاعده بازتاب عمل یا کیفر و نتیجه عمل در دنیا به صورت یک قاعده کلی و مطلق نیست بلکه به صورت قاعده موجبه جزئیه صحیح است به این بیان که فقط بعضی از بلایا ، نتیجه گناهان افراد است و سایر مصائب و گرفتاریها و حوادث در راستای اهداف و فلسفه امتحانات الهی نازل می شود . شاهد براین مدعای گفتار امام سجاد علیه السلام در برخورد با یزید لعنةالله علیه است که بعد از واقعه کربلا وقتی چشمش به امام افتاد گفت : آنچه بر سر شما آمد نتیجه گناهان و تخلفاتی بود که انجام دادید که امام سجاد در پاسخ فرمود : این ابتلائات دشوار که برای ما پیش آمد نشانه قرب اهل بیت علیه السلام به خداوند است .
بخش دوم : حوادث و بلایای طبیعی ابزار ابتلا و امتحان الهی :
خداوندی که این جهان را خلق کرده برای هدایت بشر اولا بوسیله انبیاء الهی دین را تشریع نموده تا انسانها مسیراصلی هدایت را بیابند و ثانیا حوادث و آزمایشها و بلایای فردی و اجتماعی را پدید آورد تا انسانها در برخورد با آنها ، آنچه در قوه و استعداد دارند به فعلیت برسانند و آنچه در باطن و کنه وجودشان هست به ظهور برسانند .پس فلسفه شداید و بلاها فقط سنجش وزن و درجه و کیفیت نیست خداوند سبحان امتحان می کند و مشکلات و شداید را بوجود می آورد تا آن کس که می خواهد به بهشت برود در خلال همین شداید خود را شایسته و لایق فردوس برین کند و آنکه لایق نیست ، از این فیض بی نصیب خواهد ماند .
بطور کلی می توان گفت : امتحانات و ابتلائات الهی اعم از وظایف و تکالیف و حوادثی است که اتفاق می افتد و همه انسانها چه مومن و چه کافر را در بر می گیرد و وجود حوادث، بلایا و آفات در زندگی انسانها حتی پیامبران الهی یک ضرورت است و بر اساس همین ابتلائات بر بندگان عذری باقی نمی ماند زیرا پاداش و جزای الهی بر اساس استحقاقی است که بنده کسب می کند و خود را در مسیر هدایت یا شقاوت قرار می دهد .
قرآن کریم به نقل از حضرت موسی علیه السلام هنگام دیدن صاعقه می فرمایند :
خداوندا این حادثه نیست مگر امتحان تو
فلسفه ابتلا از دیدگاه قرآن
تکالیف و آزمایشهایی که از جانب خداوند بر بنده تحمیل می شود ، برای خدای تعالی نفع یا ضرری ندارد و هدف از آفرینش انسان این است که او با افعال اختیاری خودش به کمال برسد . از این دیدگاه هدف نهایی تقرب به خداوند متعال ، کسب رضای او و بندگی بی چون و چرای پروردگار است . خداوند برای اینکه بندگانش را به این هدف نزدیکتر گرداند و وسایل تحقق آن را فراهم سازد سنتهای مطلق و تغییر ناپذیری دارد که اصلی ترین آنها دو چیز است :
یکی سنت هدایت توسط انبیاء الهی و دیگری سنت آزمایش و ابتلا . امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید : خداوند عزوجل موجودات را خلق کرد تا طاعت و عبادتشان را بیازماید نه بخاطر آزمایش و تجربه که علم حاصل کند بلکه او همیشه و بر همه چیزی آگاه است .
علل و اهداف ابتلا و امتحانات الهی از دیدگاه قرآن
1- تعیین بهترین ها در عمل :
خداوند در آیه هفتم سوره کهف می فرماید : ما آنچه را که در زمین جلوه گر است زینت و آرایش ملک زمین قرار دادیم تا مردم را به آن امتحان کنیم که کدامیک در طاعت وحب پروردگار عملشان نیکوتر است .
توضیح اینکه گرفتاری و بلا ، زینت مومن است و کرامت و بزرگواری است برای کسی که بیندیشد ، زیرا همراهی با سختی و صبر بر مشکلات و ثابت قدم بودن در هنگام سختی و مصیبت ، نشانه کمال ایمان است همانگونه که در اشعار پارسی نیز آمده است:
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند
2- شناخت شکیبایان :
حق تعالی در آیه سی و یکم سوره محمد صل الله علیه و آله می فرماید : و البته ما به حکم جهاد شما را در مقام امتحان می آوریم تا آنکس که در راه خدا مجاهدت و کوشش دارد و بر رنج آن صبر می کند مقامش را معلوم سازیم .
شیخ طوسی در تفسیر این آیه می فرماید : مومن صبر پیشه می کند و خود را از آنچه علاقه مند است منع می کند یا آنکه با امور زشت و قبیح مبارزه می کند تا بدین وسیله مطیع از عصیانگر شناخته شود .
3- محک زدن :
خداوند در آیه 186 سوره آل عمران می فرماید : حتما شما را به مال و جان آزمایش خواهند کرد .
شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان آورده است : امتحانات و شدائد بر شما روی می آورد ، از طریق ناقص شدن و از بین رفتن مالها و ثروتها و رسیدن مصیبتهای و همچنین سخنان درد آور در تکذیب پیامبر از مشرکان و یهودیان شنیده می شود ، اگر اطاعات و بندگی کنید و بی صبری و جزع ننمائید این امتحان ها برای شما رشد و تعالی در پی دارد .
4- شناساندن وضعیت ایمان و اعتقاد مردم بر خودشان :
خداوند در آیه چهارم سوره محمد صل الله علیه و آله می فرماید : ما شما را می آزمائیم تا وضعیت شما بر ملائکه و مردم آشکار گردد .
5- رشد و تکامل :
این سنت دائمی خداوند است که برای شکوفا کردن استعدادهای نهفته و به فعلیت رساندن آنها و پرورش بندگان ، آنان را می آزماید . یعنی همانگونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره آتش می گدازند آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهند تا مقاوم و آبدیده شود و این سختیها و شدائد است که روح و جان انسان را نیرومند و قوی می گرداند و فلز جان انسان را محکم می کند .
قرآن کریم حضرت ابراهیم (ع) را به عنوان یک انسان کامل می ستاید که یکی از مهمترین علل ترقی و تکامل خلیل الرحمن این است که بارها در بوته امتحان قرار گرفت و از سخت ترین امتحانات سربلند بیرون آمد .
6- تفکیک سره از ناسره :
حق تعالی در آیه 179 سوره آل عمران می فرماید : خداوند هرگز مومنان را وانگذارد بدین گونه که مومن و منافق به یکدیگر مشتبه باشند تا آنکه با آزمایش، بدسرشت را از پاک گوهر جدا کند .
مرحوم طبرسی در تفسیرش می نویسد : آیه خطاب به مومنان است یعنی ای مومنان حکم خدا براین نیست که شما را بر همین حالت که هستید و مومن و منافق اشتباه می شود باقی گذارد ( بلکه بوسیله امتحان خداوند مومنان را از منافقان جدا می گرداند )
توضیح اینکه : با نزول بلا و امتحانات دشوار مومنین از منافقین تمیز داده می شوند .
7- تمحیص :
تمحیص در لغت یعنی پاکیزه نمودن یک شئی از آلودگیهای خارجی . خداوند تبارک و تعالی مومنین را می آزماید تا آنان را خالص سازد چنانکه به این مطلب در آیه 154 سوره آل عمران اشاره فرموده که مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان می فرماید : این تمحیص و خالص سازی که در این آیه آمده است مخصوص مومنان است از روایات معصومین علیه السلام استفاده می شود که خداوند بنده ای را که دوست دارد به منظور تخلیص او از ناپاکیها در دریایی از شدائد و بلایا و مشکلات غوطه ور می نماید .
8- تذکر و بیداری :
خداوند متعال به نقش رنجها و سختیها در تنبّه و بیداری انسان چنین اشاره می کند : ما هیچ پیامبری را به هیچ شهر و دیاری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به شدائد و غمها مبتلا ساختیم تا مگر توبه کرده و به درگاه خدا تضرع و زاری کنند .
از این آیه در می یابیم که ابتلا و آزمایش موجب رفع غرور و غفلت و طغیان و خواب زدگیهاست.چنانکه امام صادق (ع)
می فرمایند : بر مومن چهل شب نمی گذرد مگر آنکه خداوند او را در معرض امری قرار می دهد که او را ناراحت و محزون سازد و بدین وسیله متذکر شود .
امیرالمومنین علی علیه السلام هم می فرمایند : هرگاه دیدی که خداوند تبارک و تعالی پشت سر هم بر تو بلایی می فرستد بدان که خدا می خواهد تو را از خواب غفلت بیدار کند .
9- توبه و بازگشت انسان از معاصی :
یکی از آثار و پیامدهایی که آزمایش و امتحانات الهی در بر دارد توبه و بازگشت به سوی خداوند است چنانکه قرآن کریم می فرماید : چه بسیار از اهل شهرهای اطراف شما را هلاک کردیم و نشانه عبرتی برای مردم گردانیدیم تا مگر بر آنان بنگرید و از کفر و گناه به درگاه خدا بازگردید .
مرحوم علامه طباطبایی می گویند : مراد اینست که خداوند امتهای انبیاء را به عذابهایی مبتلا می نماید تا توبه کنند و از ظلم خود دست بردارند .
10- شناخت خائفان و خداترسان :
خداوند در آیه 94 سوره مائده می فرماید : ای اهل ایمان خدا شما را به چیزی از صیدالفمی آزماید که در دسترس شما و تیرهای شما آیند تا معلوم شود که چه کسی از خدا در باطن می ترسد .
خداوند در این آیه قسم یاد می کند که حتما شما را می آزماید تا مطیع شما ، از عصیانگر شناخته شود و سیاق آیه اشاره دارد براین که امتحان و ابتلاء سهل مراد بوده و مانند تکالیف عظیم و سخت ، مثل بذل جان و مال نبوده و با
این همه ، عده ای سرباز زده اند و مخالفت کرده اند .
علم الهی و ابتلا :
انسانها برای دستیابی بر اوصاف و ویژه گیهای درونی دیگران طی عملی آگاهانه اقدام به آزمایش و امتحان یکدیگر می کنند اما خداوند کمال مطلق و بی نیاز محض است ؛ او اگر آزمایش می کند برای رفع ابهام و افزایش علم و آگاهی خود و یا رسیدن به منفعت نیست زیرا او غیب آسمانها و زمین را با علم بی انتهایش می داند ؛ این آزمایشات نوعی تکامل ، سازندگی ، پرورش و تربیت است و این سنت دائمی پروردگار برای شکوفایی استعدادهای نهفته بشر و در نتیجه پرورش بندگان صورت می گیرد . در تفسیر نمونه ، ذیل آیه 155 از سوره بقره آمده است : خداوند بندگان را می آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند ، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند .
باید بدانیم که امتحان و آزمایش الهی هیچ گاه هدف نهایی نیست ، آزمایشات مقدمه اند نه هدف ، خود آزمایش مطلوبیت ذاتی ندارد تا بگوئیم جهلی بوده که تبدیل به علم شده است بلکه هدف از آزمایش های الهی این است که نتیجه اختیار در انسان آشکار شود .
ابزار ابتلا :
خداوند در سنت ابتلا و امتحان ابزار مختلفی را بکار می گیرد تا این حکم الهی را به اجرا در آورد . انسانها با وسایل مختلف در مدرسه حیات به امتحان کشیده می شوند و جمیع امور و ابزار و پدیده ها و حوادثی که به نحوی با آدمی در ارتباط اند و در حیات و زندگی اش موثرند ، از ابزارهای ابتلا محسوب می شوند .
در قرآن کریم از ابزار و وسایل مختلفی به منظور ابتلای انسان نام برده شده است که عبارتند از :
1. ترس و گرسنگی و نقصان در مال و جان ( سوره بقره آیه 155 )
2. خیر و شر ( سوره انبیاء آیه 35 )
3. مال و اولاد ( سوره انفال آیه 28 و تقابن آیه 15 )
4. مرگ و حیات ( سوره ملک آیه 2 )
5. زینتهای پر زرق و برق دنیوی ( سوره کهف آیه 7 و آیه 45 )
6. نیکی ها و بدیها ( سوره اعراف آیه 168)
7. نعمت و نقمت ( سوره زمر آیه 49 )
8. فقر و غنا ( سوره انعام آیه 53 )
9. جهاد ( سوره آل عمران آیه 143)
10. شکست ( سوره آل عمران آیه 152)
آزمایش شوندگان از منظر قرآن :
طبق آیات قرآن کریم ابتلا و امتحان هیچ استثنایی ندارد و تمام انسانها مشمول این قانون کلی الهی می گردند بطور کلی می توان آزمایش شوندگان را به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
1- پیامبران :
امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه قاصعه می فرمایند : پیامبران گروهی هستند که خداوند آنان را به انواع گرفتاریها و مشکلات می آزماید .
و انبیاء الهی هم مشمول این سنت پروردگارخواهند بود و بلکه امتحانشان سخت تر و مشکل تر است .
2- قوم پیامبران :
در سوره عنکبوت خداوند متعال سرگذشت هفت امت را ازامتهای پیشین برای نمونه ذکر می کند و کیفیت ابتلای آنان را بیان می فرماید . امیرالمومنین علیه السلام درخطبه 87 نهج البلاغه می فرماید : خداوند استخوانهای شکسته هیچ امتی از امتها را پیوند نمی زند ، مگر بعد از تنگنا و بلاها .
3- کافران :
قرآن کریم به پیامبر می فرماید ما کافران را هم مانند اهل آن بستان ( به سختی می آزمائیم ( و به بلاها گرفتار می کنیم تا شاید به خداوند ایمان بیاورند و حجت بر آنان تمام شود )
نتیجه گیری : امید است دراین مجال دریافته باشیم که بلایا و آزمایشات الهی باعث ثبات عزم و اراده و قوت رای می گردد و موجب می شود انسان هنگام رسیدن به حوادث غیرمترقبه وبلایای طبیعی متزلزل نشود و با صبر و اراده قوی قدم بردارد . در پایان باید متذکر شویم که طبق روایات معصومین علیه السلام و آیات قرآن از سنت ابتلا و آزمایشات الهی هیچ مفر و نجاتی نیست و همه بنی آدم باید در بوته آزمایشات الهی قرار گیرند تا به کمال برسند . اما درباره بلایا و حوادثی که پیامد و انعکاس بعضی ازگناهان و معاصی هستند می توانیم کارهای بسیار موثر و پیشگیریهای به موقعی انجام دهیم ..
منابع وماخذ:
1- قرآن کریم
2-السید شریف رضی-نهج البلاغه-دارالثقلین–قم–چاپ اول 1419
3- مجلسی–محمدباقر-بحارالانوار-مکتب الاسلامیه-تهران-1358
4- لویزهی-شفای زندگی-ترجمه گیتی خوشدل
5- علامه طباطبایی-المیزان-ترجمه فارسی-قم-1380
6- شیخ حرآملی-محمدبن حسن-وسائل الشعیه-تهران-اسلامیه-چاپ اول-1403
7- قمی-شیخ عباس-سفینه البحار-دارالمکتب اسلامی-قم
8-ایت الله مشکینی-مواعظ العددیه-پندهای ده گانه-الهادی-1368
9- شیخ صدوق(ابن بابویه)-خصال-ترجمه یعقوب جعفری-نسیم کوثر-1382
10- طویی-محمدبن حسن-التبیان فی تفسیرالقرآن-تحقیق احمدحبیب قیصرالآمل-مکتب الاعلام الاسلامی-تهران-چاپ اول-1409
11- طبرسی-فضل بن حسن-مجمع البیان-ترجمه محمدمفتح-موسسه فراهانی
12- استاد مصباح یزدی-معارف قرآن-موسسه امام خمینی-قم
13- آیت الله مکارم شیرازی-تفسیر نمونه-امیرالمومنین-قم-1380
14- کلینی-ابوجعفرمحمدبن یعقوب-الکافی-تهران-اسلامی-چاپ دوم-1397ه-ق
15- فیض کاشانی-الصافی فی تفسیرالقرآن-دارالمرتضی-چاپ اول-1402ه-ق
16- تریحی-فخرالدین-مجمع البحرین-تحقیق سیداحمدحسینی-مرتضوی-تهران
16- صدوق(ابن بابویه)-معانی الاخبار-تهران-دارالکتب اسلامی-چاپ اول-1361
17- عبدالوهاب بن محمد-غررالحکم و دررالحکم-شرح جلال الدین محمدخونساری-دانشگاه تهران-1361