عشق به علم و دانش اندوزی، در فطرت انسان نهاده شده، اگرچه رشد و اوج گیری آن نیاز به پرورش و تربیت دارد.
علم کاربرد نیروی ناطقه است که ذاتی انسان است. ما به الامتیاز فصل انسان از سایر جانداران نیروی علم و ادراک کلیّات است که از آن به قوّۀ ناطقه تعبیر شده.
اینجا نطق ، به معنی سخن گفتن نیست. بلکه به معنی نیروی ادراک مفاهیم کلّی است، که تجزیه و ترکیب اصوات و صداها، و در برابر هر مفهومی ترکیب بخصوصی از اصوات را بکار بردن و آنها را که نطق و تکلّم و جمله بندی نمودن نامیده می شود نیز از آن مایه می گیرد.
کلمهٔ علم و مشتقّات آن در 785 موضع از قرآن کریم آمده است.
در فضیلت علم همان کافی است که در قرآن، آنجا که از سؤال فرشتگان در مورد آفرینش آدم سخن به میان آمده، در پاسخ، علم آدم و دانایی او به آنچه فرشتگان نمی دانند تذکّر داده شده، و به دنبال این ماجرا از امر فرشتگان به سجده کردن برای آدم سخن می گوید.
قرآن بالا رفتن درجات انسان ها را منوط به علم و ایمان دانسته و می فرماید:
خدا درجات آنان را که از شما ایمان دارند و آنان را که علم به آنها داده شده اند، بالا می برد.
(یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ ٰامَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجٰاتٍ) (سورهٔ مجادله، آیهٔ 11)
بلکه از آیات 7 و 18 سورهٔ آل عمران و 6 سورهٔ نبأ و 62 سورهٔ نساء، و 76 سورهٔ یوسف استفاده می شود که ایمان نیز از علم ناشی می شود.
بالاخره می فرماید:
درجات هرکس را که بخواهیم بالا می بریم و بالاتر از هر صاحب علمی عالم تر هست.
(نَرْفَعُ دَرَجٰاتٍ مَنْ نَشٰاءُ وَ فَوْقَ کُلِّ ذی عِلْمٍ عَلیمٍ ) (سورهٔ یوسف، آیهٔ 76)
● توصیف عالمان
در آیات ذیل، صاحبان علم را چنین توصیف می کند:
آنانکه پیش از قرآن به آنان علم داده شده، هنگامی که قرآن بر آنان خوانده می شود سجده کنان به رو افتاده و می گویند: پاک است پروردگار ما، وعدهٔ او به عمل خواهد آمد.
(اِنَّ الّذینَ اُوتُواالْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ اِذٰا یُتْلیٰ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلاَ ذْقٰانِ سُجَّداً وَ یَقُولُونَ سُبْحٰانَ رَبَّنٰا اِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِِّنٰا لَمَفْعُولا) (سورهٔ اسراء، آیات 107 و 108)
به تحقیق از بندگان خدا فقط عالمان، از او می ترسند.
(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ) (سورۀ فاطر، آیهٔ 28)
در آیات ذیل، خداوند بر انبیاء به اعطاء علم منّت نهاده و مزیّت آنها را به داشتن این موهبت الهی تمجید نموده است:
(سورهٔ دخان آیهٔ 33، سورهٔ اعراف آیهٔ 52 و 91، سورهٔ بقره آیهٔ 239 و 247 و سورهٔ آل عمران آیهٔ 48 و 164)
با اینکه خداوند عالم به پیامبر اسلام آن بزرگوار، علم لدنّی اعطا فرموده بود به علت اهمیّت فراوانی که به علم می دهد او را به دعاء و درخواست فزونی علم امر می کند و می فرماید:
پروردگارا علم مرا فزونی ده.
(وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً) (سورۀ طه، آیهٔ 114)
▪ دعوت مردم به پرسیدن و آموختن از اهل دانش واقعی
بگو برهان خود را بیاورید اگر راستگو هستید.
(قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صٰادِقینَ) (سورهٔ نمل، آیهٔ 64 و سورهٔ بقره، آیهٔ 111)
▪ دعوت مردم به پرسیدن و آموختن از اهل دانش واقعی
پس بپرسید از اهل علم اگر علم ندارید.
(فَسْیَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُمْ لٰا تَعْلَمُونَ) (سورهٔ انبیاء، آیهٔ 7)
▪ دعوت و فراخوان عمومی برای آموزش علوم و فهم دین
خدای تبارک و تعالی امر فرموده که برای تعلّم دین، از هر گروی عده ای به سفر تن دهند و می فرماید:
چرا از هر گروهی عده ّای کوچ نمی کنند که علم دین را یاد گرفته و آنگاه که پیش قوم خود برگشتند آنها را انذار کنند.
(فَلَوْلٰا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍٔ مِنْهُمْ طٰایِفَهٌٔ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدّینِ وَلِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذٰا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ) (سورهٔ توبه، آیهٔ 122)
بنگر چگونه آیات را برمی گردانیم تا شاید علم فقه حاصل کنند.
(اُنْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ اْلٰایٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ) (سورهٔ انعام، آیهٔ 56)
در دوازده آیه، قرآن ترک فقه و فهم را سرزنش نموده، و در هجده آیه، به تفکّر تحریص و تشویق نموده، و در بیست آیه به تعقّل مردم اظهار امیدواری می کند، و در بیست و هشت آیه به ترک تعقّل، آنان را نکوهش می کند.
قرآن از متابعت غیر علم نهی نموده و می فرماید:
آنچه را که به آن علم نداری پیروی نکن، به تحقیق در مورد گوش و چشم و دل همهٔ آنها بازپرسی خواهد شد.
(وَلٰا تَقْفُ مٰا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤٰادَ کُلُّ اُولٰیِکَ کٰانَ عَنْهُ مَسْیولاً ) (سورهٔ اسراء، آیهٔ 36)
کسان زیادی با هوس های خود با غیر علم (مردم را) گمراه می کنند.
(وَ اِنَّ کَثیراً لَیُضِلُّونَ بِاَهْوٰایِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ) (سورهٔ انعام، آیهٔ 119)
اگر هوس های آنها را پیروی کنی پس از آنکه علم به تو آمده است از ناحیهٔ خدا یار و یاوری نخواهی داشت.
(وَ لَیِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَ هُمْ بَعْدَ الَّذی جٰایَکَ مِنَ الْعِلْمِ مٰالَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلٰا نَصیر) (سورهٔ بقره، آیهٔ 120)
اگر بعد از آنکه علم به تو آمده هوس های آنها را پیروی کنی، تو در آن وقت از ظالمان خواهی بود.
(وَ لَیِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مٰا جٰایَکَ مِنَ الْعِلْمِ اِنَّکَ اِذاً لَمِنَ الظّٰالِمینَ ) (سورهٔ بقره، آیهٔ 145)
اگر بعد از آنکه علم به تو آمده، هوس های آنها را پیروی کنی برای تو از ناحیهٔ خدا یار و نگهدارنده ای نخواهد بود.
(وَ لَیِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوٰاءَهُمْ بَعْدَ مٰا جٰایَکَ مِنَ الْعِلْمِ مٰالَکَ مِنَ اللهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلٰا وٰاقٍ ) (سورهٔ رعد، آیهٔ 37)
علم، یگانه حجّت پیش خداوند تبارک و تعالی است که کمتر از آن را نمی پذیرد زیرا می فرماید:
ظن و گمان به هیچوجه از حق مغنی و بسنده نیست.
(اِنَّ الظَّنَ لٰا یُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْیاً )
برای آنها به آن علم نیست، و آنها جز گمان نمی کنند.
(وَمٰا لَهُمْ بِذٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ اِنْ هُمْ اِلّٰا یَظُنُّونَ) (سورۀ جاثیه، آیهٔ 24)
برای آنها به آن علم نیست و متابعت نمی کنند جز ظن را.
(وَمٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلَّا الظَّنَّ) (سورۀ نجم، آیهٔ 28)
خدای تعالی در آیات زیر از سخن گفتن بدون علم نهی فرموده است:
آنگاه که آن را به زبان می آورید و به دهن می گویید آنچه به آن علم ندارید، و آن را سبک می شمارید در حالی که پیش خدا بزرگ است.
(اِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِاَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِاَفْوٰاهِکُمْ مٰا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَاللهِ عَظیمٌ ) (سورۀ نور، آیهٔ 15)
آیا به خدا می گویید آنچه را که نمی دانید؟!
(اَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ بقره، آیهٔ 80)
بگو پروردگار من حرام کرده فواحش را، آنچه از آن آشکار و آنچه پنهان است و گناه و ظلم بدون حق را و اینکه به خدا شرک ورزید که خدا به آن اذن نداده است، و اینکه بر خدا بگویید آنچه به آن علم ندارید.
(قُلْ اِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَاْلاِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ اَنْ تُشْرِکُوا بِاللهِ مٰا لَمْ یُنَزَّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ اَنْ تَقُولُوا عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ اعراف، آیهٔ 33)
همانا (شیطان) شما را به بدی و فحشاء امر می کند، و اینکه بر خدا بگویید آنچه را که به آن علم ندارید.
(اِنَّمٰا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشٰاءِ وَ اَنْ تَقُولُوا عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورۀ بقره، آیهٔ 169)
آیا به خدا می گویید آنچه را که بدان علم ندارید؟!.
(اَتَقُولُونَ عَلَی اللهِ مٰالٰا تَعْلَمُونَ ) (سورهٔ یونس، آیهٔ 68)
قرآن شدیداً تساوی عالم و جاهل را در آیات زیر انکار و نفی کرده و می فرماید:
بگو: آیا کسانی که می دانند، با کسانی که نمی دانند مساوی هستند؟!.
ویژگی های فریضه علم آموزی
علم آموزی چند ویژگی مخصوص به خود دارد: الف) دانش خواهی بر هر مسلمانی واجب است و به طبقه، صنف یا جنس خاصی اختصاص ندارد. ب) دانش آموزی زمان معینی ندارد و در هر فرصتی باید به دنبال آن رفت؛ برخلاف بسیاری از تکلیف های الهی که از لحاظ زمان محدودیت دارد. ج) به دنبال دانش بودن، مکان معینی هم نمی طلبد؛ هرجا علم باشد، در آنجا باید در پی کسب آن برآمد. د) مؤمن باید دانش را از هر کس که دارنده آن است، بیاموزد؛ به شرط آنکه از حقیقی بودن دانش اطمینان خاطر داشته باشد.
تأثیر متقابل علم و ایمان
یکی از دیدگاه های مهم قرآن کریم درباره علم و ایمان، این است که علم بدون ایمان، و ایمان خالی از معرفت کارساز نیست. نکته دیگر اینکه هر یک از علم و ایمان در یکدیگر تأثیر دارند؛ یعنی از یک سو زمینه برای برخورداران از علم و معرفت برای دستیابی به ایمان استوار بسیار فراهم تر است، چه اینکه در قرآن می خوانیم: «راسخان در علم می گویند ما ایمان آوردیم به همه آنچه در کتاب تو است؛ چرا که همه از طرف پروردگار ماست»، و از طرف دیگر، تقوا و پرهیزگاری هم که نشانه روشن ایمان است، در فراهم آوردن زمینه رشد علم و دانش تأثیر بسزایی دارد. از این رو در آیه ای می خوانیم: «تقوای الهی پیشه سازید و خداوند به شما تعلیم می دهد و او به همه چیز داناست». بر اساس این دسته از آیات، معلوم می شود ایمان هم بستری است که زمینه را برای آگاهی و معرفت یافتن آماده تر می سازد.
آموختن،مایه رشد دانش
یکی از شیوه های رشد دانش انسان که در قرآن و روایات هم به آن تصریح و تأکید شده، آموختن دانسته است. رسول اکرم صلی الله علیه و آله در اشاره به اهمیت آموزش علم می فرماید: «دست یابی به دانش، با آموزش آن امکان پذیر است». امیرمؤمنان علی علیه السلام هم در تشویق به علم آموزی می فرماید: «هر کس نیاموخت، دانا نشد و آن کس که به دنبال دانش آموختن رفت، دانایی یافت؛ زیرا دانش، با آموختن به دست می آید». امام صادق علیه السلام هم می فرماید:«فراگیری دانش، مایه باروری داشن و معرفت است».
در نگاه اولیای الهی، نشانه خردمندی انسان این است که از آموختن غافل نمی گردد؛ چرا که به کمک خرد در می یابد که تعالی و رشد حقیقی او در گرو آموختن است. امام کاظم علیه السلام به این مهم با عبارت زیبایی چنین اشاره می کند: «دانش، به آموختن است و آموختن در سایه خردورزی است و انسان به کمک خردورزی، به ضرورت آموزش توجه می یابد».
اندیشیدن از نگاه قرآن
در قرآن کریم به اندیشیدن اهمیت شگفتی داده شده و به صورت های مختلف بر این موضوع تأکید می شود. در یک مورد به پیامبر صلی الله علیه و آله سفارش شده که «قصه و ماجراهای گذشته را برای مردم بازگو کن، شاید در آنها بیندیشند». در توصیف بندگان شایسته هم در قرآن می خوانیم: «در آفرینش آسمان ها و زمین به اندیشه و تفکر می پردازند». در مورد فلسفه وجود ضرب المثل ها و مثال ها نیز در قرآن آمده است: «ما این مثال ها و مثل ها را برای مردم آوریم، باشد که بیندیشند». همچنین به پیامبر دستور داده می شود که آیات الهی را برای مردم بیان کند تا آنها در آنها بیندیشند…».
قرآن، برطرف کننده حجاب معرفت
از جمله راه های درمان موانع دست یابی به حقیقت علم و معرفت، انس با قرآن و بهره برداری از معارف آن است. قرآن خود در این باره فرموده است: «ای مردم! برای شما از طرف پروردگارتان اندرزی و درمانی برای آنچه در سینه هاست، و رهنمود و رحمتی برای مؤمنان آمده است». رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم در اشاره به این ویژگی قرآن می فرماید: «قرآن، ریسمان خدا، نورِ روشنگر و درمانی سود بخش است». امیرمؤمنان هم به عنوان توضیح بیشتر می فرماید: «سخن خدا دوای قلب است؛ خداوند آن را دوایی قرار داده که پس از آن دردی نیست که با آن درمان نشود و نوری است که ظلمتی نمی تواند آن را تاریک سازد». همین طور در اشاره به نوع درمان قرآن فرموده اند: «قرآن، درمان بزرگ ترین دردهاست؛ درد کفر، درد نفاق، درد گمراهی و درد سرگشتگی. نیز در قرآن بهار دل و چشمه های دانش و معرفت وجود دارد و دل، صیقل دهنده ای بالاتر از قرآن ندارد».
منابع:
1. قرآن کریم .2 نهج البلاغه .3. محمد محمدی ری شهری، علم و حکمت در قرآن و حدیث.
4. محمد محمدی ری شهری، سیمای علم و حکمت در قرآن و حدیث .5. میزان الحکمة.
6. محمود مشایخی، تهذیب نفس و تحصیل علم. 7 محمدرضا حکیمی، ترجمه الحیاة.
8. اکبر دهقان، هزار و یک نکته از قرآن کریم .9. جواد محدثی، آفات علم.
10. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه.