اسراف در فرهنگ اسلامي

مسأله اسراف از مفاهيم و گزاره هاي مورد توجه دين مبين اسلام است كه در آيات قرآني و روايات اهل بيت(ع) بر روي اين موضوع تأكيدات فراوان صورت گرفته است.
معني و مفهوم اسراف
«اسراف در لغت به معني تجاوز و زياده روي است و بنابراين در امور اعتقادي و همچنين در تمام افعال و اعمال انساني متصور است. اسراف در عقيده آن است كه انسان درباره خود يا ديگري چيزي را كه دروغ و سزاوار نيست، معتقد شود، مانند اعتقاد فرعون به ربوبيت خودش كه گفت: براي شما غير از خودم خدائي نمي شناسم» (قصص.38) و پروردگار عالم او را از مسرفين خواند. (يونس.83) يا اينكه آنچه را كه سزاوار تصديق و اعتقاد است باور نكنند مانند اعتقاد به خدا و نبوت پيغمبران و امامت ائمه و معاد و… چنانچه در قرآن مجيد مي فرمايد: و اينچنين جزا مي دهيم كسي را كه از حد بگذراند (اسراف كند) و به آيات پروردگارش ايمان نياورد و عذاب آخرت سخت تر و باقي تر است.»(1)
موضوع صرفه جويي به قدري در اسلام اهميت دارد كه علماي اخلاق تأكيد مي كنند: «سزاوار است مؤمن در امور مباح هم سعي كنند كه اسرافي از آنها سر نزند، مانند اسراف در خواب، بيداري، حرف زدن و خوردن، چنانكه در حديث است خدا هر پرخور و پرخوابي را دشمن مي دارد.(2)
فرهنگ ديني ما به خوبي ابعاد و انواع مختلف اسراف را ترسيم مي كند و به انسان مسلمان مي آموزد كه چگونه خود را از سقوط در اين ورطه حفظ كند. يكي از علماي اخلاق اسلامي در تعريف اسراف و انواع آن مي گويد:
«اسراف، به معناي تجاوز از حد و زياده روي كردن است و آن يا از جهت كميت است كه صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار نيست هر چند به مقدار درهمي باشد و يا از جهت كيفيت است و آن صرف كردن مال است در موردي كه سزاوار است، لكن بيشتر از آن چه شايسته است و از همين رو بعضي صرف مال را در موردي كه سزاوار نيست تبذير گفته اند و صرف مال را در زيادتر از آنچه سزاوار مي باشد، اسراف دانسته اند.(3) اسراف در قرآن و روايات
آيات قرآن درباره نكوهش اسراف و تبذير و ارزش و جايگاه ميانه روي و بهره گيري صحيح از نعمت هاي الهي به اندازه اي روشن و واضح است كه ما به عنوان يك مسلمان بايد به چنين مكتب دقيق و اخلاقي افتخار كنيم.
قرآن در جاي جاي خود به مسئله اسراف اشاره مي كند و اسراف كننده را مورد سرزنش قرارمي دهد، برخي از اين آيات عبارتند از:
-«خداوند كسي را كه اسرافكار و بسيار دروغگوست، هدايت نمي كند.» (غافر.8)
-«اسرافكاران اهل آتش جهنم هستند.»(غافر.43)
-از نعمت هاي الهي بخوريد و بياشاميد، اما اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست نمي دارد.» (اعراف.31)
-(بندگان خداوند) كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند، نه اسراف مي نمايند و نه سختگيري، بلكه در ميان اين دو، حد اعتدالي دارند.»(فرقان.67)
-«و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.» (انعام.141)
قرآن كريم مسئله اسراف را در معناي بسيار وسيعي به كار برده است و همانگونه كه در روايات نيز عنوان شده اسراف مراتب مختلفي دارد، اسراف در مرتبه اي مختص خوردن و آشاميدن است و در جايي ديگر فرعون نيز در رتبه اسرافكاران قرارمي گيرد، قرآن به انسان هايي كه زياده روي و اسراف مي كنند توصيه مي كند كه از راهي كه در پيش گرفته اند، بازگردند و از رحمت و بخشش الهي مأيوس نشوند.
خداي متعادل در آيه27 سوره بني اسرائيل نيز اين گونه تكليف مسئله اسراف و تبذير را روشن مي سازد كه: «اسراف مكن و مال خودت را پراكنده مساز، به درستي كه اسراف كنندگان برادران شياطين هستند و شيطان به پروردگارش سخت (منكر) و كفران كننده است.» فرهنگ اسلامي همانگونه كه ديديم زياده روي در مصرف و استفاده از نعمت هاي مادي را از پائين ترين مراتب اسراف مي داند، در حاليكه دايره اين موضوع در اسلام بسيار گسترده است، تا جائيكه بحث از اسراف در عقايد و اعمال نيز به ميان مي آيد.
احاديث و اخبار درنكوهش اسراف از ائمه شيعه بسيار نقل شده و به جرأت مي توان گفت كه در هيچ مذهب ديگري به اين اندازه درباره مسئله ميانه روي و اعتدال در مصرف تأكيد نشده است، نگاهي به روايات زير اين مسئله را بيشتر آشكار مي سازد.
امام كاظم(ع) در وصيت نامه اي به هشام مي فرمايد: يكي از لشكريان عقل ميانه روي و از لشكريان جهل زياده روي است.(4)
اميرالمؤمنين علي(ع) فرمودند: «زياده روي و اسراف مكن، زيرا بخشش اسراف كار مورد ستايش نيست و تنگدستي او هم مورد ترحم واقع نمي شود.(5)
رسول خدا نيز در اين باره اينچنين مي فرمايد (السرف يورث الفقر»(6) زياده روي فقر به بار مي آورد.
امام موسي بن جعفر(ع) در جايي ديگر فرمود: كسي كه در زندگي ميانه روي و قناعت ورزد، نعمت او باقي مي ماند و آنكه با تبذير و اسراف زندگي كند، نعمتش از بين مي رود.(7)
علاوه بر اين در سخنان گوهر بار ائمه هدي عليهم السلام بارها از اسراف و زياده روي به عنوان عامل تباهي مال و ثروت، از بين رفتن بركت و مقدمه و زمينه فقر و تندستي ياد شده است.
تفاوت اسراف، تبذير، تقتير و قوام:
با در نظر گرفتن ريشه لغوي اسراف و تبذير وقتي اين دو در مقابل يكديگر قرار مي‌گيرند، اسراف به معني خارج شدن از حدّ اعتدال است. بدون آن كه چيزي را ظاهراٌ ضايع كنند؛ مثلاٌ كسي غذايي چنان گران قيمت تهيه كند كه با قيمت آن بتوان عدّه زيادي را آبرومندانه تغذيه كرد. در اين جا از حدّ اعتدال تجاوز شده ولي ظاهراٌ چيزي نابود و ضايع نشده است. اما تبذير آن است كه آن چنان مصرف كنيم كه به اتلاف و تضييع منجر شود؛ مثل اين كه براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر را تهيه كنيم آن گونه كه بعضي به ناداني انجام مي‌دهند و به آن افتخار مي‌نمايند و باقي غذا را در زباله دان بريزيم و اتلاف كنيم ناگفته نماند كه در بسياري از موارد اين دو كلمه درست در يك معني به كار مي‌رود و حتّي به عنوان تأكيد پشت سر يكديگر قرار مي‌گيرند. مثلاٌ بنابر آنچه در نهج البلاغه از علي (ع) نقل شده است مي‌فرمايد.

«الا إنّ اعطاءَ المالِ في غير حقّه تبذير و اسرافٌ و هُوَ يَرفَعُ صاحبَه في الدّنيا و يَضَعُهُ في الاخِرَة و  يُكرِمُهُ في النّاس و يهينه عند الله»[5]
يعني «آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن تبذير و اسراف است، ممكن است اين عمل انسان را در دنيا بلند مرتبه كند امّّا مسلماٌ در آخرت او را پست و حقير خواهد كرد.

بنابراین بر طبق این حدیث شریف، اگرچه تبذیر ممکن است که انسان را در نظر مردم بزرگ کند، اما  موجب سقوط مقام انسان در پيشگاه خدا  خواهد شد.[6] تقتير، در مقابل اسراف، به معني كوتاهي كردن در انفاق است و قوام به معني حد وسط ميان اسراف و اقتار است.[7]
طبق آيات قرآن و روايات، اسراف و تبذير و تقتير، مذموم و ناپسند هستند و فقط قوام ممدوح و پسنديده است، كه خداوند متعال درباره مومنان مي‌فرمايد:

«والّذينَ إذآ اُنفَقوا لَمْ يُسْرِفُوا و لَمْ‌ يَقْتُرُوا وَ كانَ بينَ ذلِكَ قَواماٌ»[8]
« كساني كه هر گاه انفاق كنند، نه اسراف مي‌نمايند و نه سختگيري؛ بلكه در ميان اين دو حدّ اعتدالي دارند».

آثار اسراف:
1) مسرفان اهل دوزخند.[9]
2)براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده مي‌شود.[10]
3) اسراف موجب انكار آيات الهي مي‌شود.[11]
________________________________________
[1] . راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق صفوان عدنان داودي، دمشق- بيروت، دارالعلم، الدارالشاميه ، 1412 ق_ چاپ اول، ص 407.
[2] . طباطبايي، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، مترجم محمد باقر موسوي همداني قم، انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، 1374ش، چاپ 4، ج 4، ص 276.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، چاپ اول، ج 6، ص 149
[4] . خرمشاهي، بهاء الدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، انتشارات دوستان و انتشارات ناهيد، 1377 ش، چاپ اول، ج 1، ص 213.
[5] .  نهج البلاغه، قم، انتشارات دارالهجرة، بي تا، خطبه 126، ص 183.
[6] . مكارم شيرازي، همان، ج 12، ص 97.
[7] . طباطبايي، همان، ج 15، ص 333.
[8] . فرقان، آيه 67.
[9] . غافر آيه 43.
[10] . يونس آيه 12.


جستجو