بهداشت وسلامت در اسلام

بهداشت وسلامت در اسلام

﴿ قد جاءکم من الله نورٌ و کتابٌ مبين يهدی به الله من اتبع رضوانَهُ سبل السلام قسمتی از آيات 15و16 سوره مائده ( به تحقيق از سوی خدا برای شما نور و کتاب آشکاری آمده است که پروردگار بوسيله آن کسی را که خشنودی پروردگار را پيروی می کند به راههای سلامت هدايت می نمايد.

در فراز دعای بيست سوم صحيفه سجاديه ارتقاء سلامت با کلمه ناميه به روشنی ذکر شده است : ﴿ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عافنی عافيةًکافيهً شافيةً ناميةً تولد فی بدنی العافيه،عافيةً الدنيا و الاخره(خداوندا بر پيامبر و فرزندانش درود فرست و به من سلامت همه جانبه،شفابخش،برتر و رو به فزونی عنايت فرما،آنگونه که از آن سلامت دنيا و آخرت فراهم آيد). با نگاهی گذرا و سيری کوتاه در کتاب سراسر حکمت آفرينش،خلقت انسان را مقصود نظام آفرينش می يابيم ﴿ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الْاَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَیٰ ِالیَ السَّمَآءِ فَسَوّٰهُنَّ سَبْعَ سَمَوَٰت وَ هُوَ بِکُلِّ شَی ءٍ عَلِيمٌ

و نيز حديث قدسی: ﴿ خلقت الشياء لِاجلک و خلقتُک لِاجلی (الجواهرالسنيه فی احاديث القدسيه ص361)، همچنين ازخلقت انسان نيز انسان ،کمال جو و شايسته بندگی خدا را ، هدف نهايی خلقت او می يابيم ، بنابراين هم حيات انسان بسيار مهم و ارزشمند است﴿ من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائيل فکانما قتل الناس جميعا و من احيا ها فکانا احيا الناس جميعا و لقد جآءتهم رسلنا بالبينٰت ثم أن کثيرا منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون (32مائده).

 

 

و طبعاً حفظ آن اهميت بسياری دارد و هم مهمتر از آن اهل ايمان و بندگان شايسته پروردگار به سلامت زيستن سزاوارترند لذا بر اساس آموزه های اسلامی :

تندرستی به مفهوم وسيع آن يک ارزش است،حفظ جان يک واجب شرعی است،مقدمه اين واجب نيز برای تحقق آن واجب بزرگ با تأکيد و الزام شرعی همراه است.

اهل ايمان به سالم زيستن شايسته ترند،سلامت به طور کلی خود مقدمه لازم برای انجام وظايف دينی و حفظ کيان اعتقادی و عزّت مسلمين است.

به طور کلی در تمام اديان الهی بخصوص اسلام همواره به حيات معنوی اسلام توجه و تأکيد خاصی وجود داشته است تا جائی که حتی به گناه و بی تقوائی بيماری روح و دل گفته شده است.

همانگونه که امام علی (ع) فرموده اند : ﴿ الاوان من البلاء الفاقه و اشد من الفاقه مرض البدن و اشدّ من مرض البدن مرض القلب،لاوان من النّعم سعة المال و افضل من سعة المال صحة البدن و افضل من صحة البدن تقوی القلبآگاه باشيد که از نعمت ها وسعت مالی و بالاتر از وسعت مالی سلامت بدن و بالاتر از سلامت بدن تقوی دل است ( نهج البلاغه،حکمت شماره 388).

قوانين اسلامی هماهنگ با فطرت تشريع شده و حلال و حرام در اين تشريع همسو با فطرت مشخص شده است : ﴿ فاقم وجهک للدين حنيفاً فطرة الله التی فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم (روم،آيه 30) . چنانچه اين موضوع را آشکارا در حديث منقول از حضرت امام محمد باقر(ع) درباره حلال و حرام بودن چيزها می توانيم ببينيم در اين حديث آمده است:﴿ ان الله تبارک و تعالیٰ لم يَحَرُّم ذلک علی عباده و احَلَّ لهم ما سویٰ ذلک من رغبة فيها احلّ لهم و لا زهد فيما حرمة عليهم ولکنّهُ تعالیٰ خلق الخلق فعلم ما يقوم بِهِ ابدانَهُم و ما يصلحم و احله لهم و اباحه و علم ما يضرهم فَنَهٰاهم عنه و حرمّه عليهم اين حديث را شيخ صدوق در علل الشرايع،جلد 2،ص483و484 و در کتاب شريف کافی ج6،ص242 به نقل از امام صادق (ع) در پاسخ مفضّل بن عمر در خصوص علت حرمت مشروبات الکلی،مردار،خون و گوشت خوک نقل کرده و فرمودند : خداوند تبارک وتعالی به خاطر رغبت خود به چيزی يا بی رغبتی به چيز ديگر، چيزی را حلال يا حرام نفرموده است بلکه خدا که آفريدگان را آفريده است می داند که چه چيزی بدنهای آنها را قوام و صلاح می بخشد،لذا آن را برای مردم حلال و مباح قرار داده و از آنچه که به آنها زيان می رساند نهی فرموده و بر آنها حرام نموده است .

به هر صورت سزاوار نيست در تأمين سلامت و حيات انسان کوتاهی شود،چنانچه قران کريم نيز با تأکيد ﴿ و لا تلقوا بايدکم الی التهلکه (سوره بقره،آيه 195) انسان را از اينکه با دست خود و بی توجهی ها و بی مبالاتی ها،خود را به هلاکت افکند نهی می کند،بنابراين به هيچ عنوان شايسته نيست که اهل ايمان،قصور و تقصيری را در مورد رعايت موازين بهداشتی که ضامن تأمين و حفظ سلامت و حيات انسان است روا دارند،آن هم با اين همه سفارشاتی که در دين و از ناحيه اوليای دين برای حفظ و ارتقاء بهداشت و سلامتی صورت گرفته است.

حضرت صادق عليه السلام می فرمايد : ﴿ ليس فيما اصلح البدن اسرافٌ انما الاسراف فيمٰا اتلف المال و اضرالبدن (الفصول المهمه فی اصول الائمه ،ص498) يعنی در آنچه که برای تأمين سلامت هزينه می شود اسراف نيست،زيرا اسراف در آن است که مال تلف شود و زيان به بدن برسد.

رعايت بهداشت راهی است برای پيشگيری از بيماريها و بر درمان مقدم است زيرا روشهای درمانی و مصرف داروها معمولاً عوارض جانبی دارد،بسيارند کسانی که برای درمان بيماری خود از داروهايی استفاده می کنند و بعداً گرفتار بيماريهای ديگری که مربوط به مصرف آن داروهاست می شوند در اين خصوص در روايتی از حضرت امام موسی کاظم عليه السلام می خوانيم :﴿ ليس من دواءٍ الاّ يٌهيّج داءً هيچ دارويی نيست مگر اينکه موجب بر انگيختن عارضه ای در بدن می شود (کافی،ج5،ص273)،همچنين از امام علی عليه السلام می خوانيم :﴿ ربّ دواءٍ جلب داء بسا که دارو خود موجب بيماری شود (غررالحکم،ص484،حکمت11179) و فرمود : ﴿ ربّمٰا کان الدواء الدّاء بسا که دارو خود سبب بيماری شود ( غررالحکم،ص484،ح11182)، در يک کلام نورانی از حضرت علی (ع) بيماری را مايه پشيمانی و حفظ سلامت را مايه ايمنی می يابيم : ﴿ مَن صحّ فيها امن و مَن مرض فيها ندم

هرکس در دنيا سلامت باشد در ايمنی است و کسی که در آن بيمار باشد و سلامت خود را تأمين نکند پشيمان خواهد شد (بحار الانوار،ج78،ص37) هر چند اين حديث شريف فراتر از بهداشت جسمانی و سلامت آن است و سلامتی روحی و روانی و پاکی از گناهان را مد نظر قرار می دهد ولی يکی از مصاديق آن می تواند بهداشت و سلامتی باشد.اينک که حديثی از امام علی عليه السلام زينت بخش اين سطور گرديد جا دارد رواياتی ديگر را به نقل از غررالحکم ص 484 برای اهميت موضوع بياوريم،حضرت می فرمايد : ﴿ لا وقاية امنع من السلامة هيچ پيشگيری همچون تأمين سلامت،مؤثر نيست و فرمود : ﴿ لا تنال الصحة الا بالحميّه دستيابی به تندرستی جز با پرهيز ميسر نمی شود و فرمود : ﴿ لا رزية اعظم من دوام ستم الجسد مصيبتی بزرگتر از دوام بيماری نيست و ﴿ لا عيش اهنأ من العافيه هيچ لذتی در زندگی گواراتر از سلامت نيست و ﴿ المرض احد الحبسين بيماری يکی از دو زندان برای آدمی است و ﴿ العافية اهنأ النّعم سلامت گواراترين نعمت هاست و ﴿ الصحة اهنأ اللذتين از دو لذّت سلامت لذّت بخش تر است.

بيماريها عوامل مختلفی دارند که يکی از آنها عوامل ارثی بيماری زا می باشد که بواسطه بعضی از ازدواج های فاميلی رخ می دهد،چهارده قرن قبل از دستيابی بشر به دانش ژنتيک،اسلام اين موضوع را به روشنی مطرح کرده و موجب اعجاب و بهت محافل پزشکی زمان ما شده است،حضرت رسول (ص) می فرمايد : ﴿ لا تنکحوا القرابه القريبه فان الولد يخرج ضاوياً او نحيفاً ازدواج فاميلی نزديک نکنيد زيرا ممکن است فرزند با نا هنجاريهای روانی و جسمی و ارثی متولد شود،اين حديث گرانقدر را شهيد دکتر سيد رضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر از کتاب مسالک،باب نکاح،ص2و3 شهيد ثانی نقل کرده است،نکته جالب توجهی که وجود دارد در اين حديث از کلمه لا تنکحوا به جای لا تزوجوا استفاده شده،زيرا در کلمه لا تنکحوا انتظار فرزندار شدن وجود دارد ولی در کلمه لا تزوجوا الزاماً انتظار بارداری و فرزندار شدن نيست،همچنين در کلام ديگری حضرت می فرمايد:﴿ اِغْتَربوا وَ لا تَضووا ازدواج با غير فاميل کنيد و موجب بوجود آمدن فرزندان ناهنجار (جسمی – روانی) نشويد.(مع الطب فی القران،دکتر دياب،دکتر قرقوز) .

يکی ديگر از عوامل بيماری زا پيری و فرسودگی است،اگر چه انسان می تواند با رعايت دستورات بهداشتی و ميانه روی در غذا عمر طولانی داشته باشد،مع الوصف تدريجاً با افزايش سن تغذيه سلولها دچار اشکال و کاهش می شود و در نتيجه پيری با کاستی های تدريجی در فعاليتهای حياتی ظاهر می شود،قرآن کريم با بيانی رسا می فرمايد : ﴿ و من نعمّرهُ ننکسهُ فی الخلق افلا يعقلون (يس،آيه 68) ضمنا در آيه 3 سوره مريم می فرمايد : ﴿ قال رَبَّ انّی وهن العظم منّی … کاهش تراکم استخوان در دوران سالمندی نيز به وضوح مورد اشاره قرار گرفته است.

از امام رضا عليه السلام روايت شده که فرمود : ﴿ انا وجه نا کلّ ما احلّ الله تبارک و تعالی ففيه صلاح العباد و بقاؤهم و لهم اليه الحاجه التی لا تستغنونَ عنها و وجهنا المحرم من الاشياء لا حاجة التی لا تستغنونَ عنها و وجه نا المحرم مِن الاشياء لا حاجة بالعباد اليه و وجه ناه مُفسداً داعياً للفناء و الهلاک ( بحارالانوار،ج65،ص146) اينگونه يافتيم که در هر چه خداوند تبارک و تعالی حلال کرده صلاح بندگان و حفظ جان آنها و نيازآنها وجود دارد،اما آنچه را که ترحيم فرموده،مردم واقعاً به آن نياز ندارند و آن چيز تحريم شده فاسد کننده و سوق دهنده به نابودی و مرگ است.

يکی از حقوقی که انسانها برخود دارند و به عنوان حق فردی مطرح است با رعايت حلال و حرام الهی بهداشت فردی است و هر کس در برابر بهداشت فردی خود و در مجموع بهداشت اجتماعی مسئول است همانگونه که امام علی عليه السلام می فرمايد : ﴿ وَ مَن الحق عليک حفظ نفسک حفظ جان و سلامت از حقوقی است که بر عهده داری ( نهج البلاغه،نامه59 ) لذا حضرت  با توجه به اينکه نور خورشيد برای بدن مفيد است ولی از قرار گرفتن در برابر نور مستقيم خورشيد منع کرده است و می فرمايد : ﴿ لا تستقبلوا الشمس فانَّها مبخره تشحب اللون و تبلی الثوب و تظهر الدفين ( بحار الانوار،ج76،ص183وخصال صدوق،ج1،ص48) از استقبال خورشيد و خود را در معرض تابش مستقيم نور خورشيد قرار دادن پرهيز کنيد زيرا بدن را بد بو و رنگ پوست را دگرگون و موجب پوسيده شدن لباس شده و بيماريهای نهفته را فعال و ظاهر می سازد.

ازحضرت رضا عليه السلام روايت شده که حضرت صادق عليه السلام از سايه بان يا کلاه لبه دار سايه افکن استفاده می کرد تا از نور خورشيد خود را حفاظت کند ﴿ قد کان لا يبعد الله مظلّه،يستظلَّ بها من الشمس ( وسائل الشيعه،ابواب احکام الملابس،باب 31)

از جمله نکات مهم در بهداشت،بهداشت پوست و سطح بدن است،در قرآن کريم به پاکيزگی ظاهری و باطنی توجه شده و می فرمايد : ﴿ إن اللهَ يحبُّ التّوابين و يُحبُّ المطهّرين (سوره توبه،آيه 108) و موضوع نظافت مسأله بسيار مهمی است که اهل ايمان به آن بسيار توصيه شده اند تا جائيکه رسول خدا(ص) ﴿ النظافة من الايمان ﴾ را شعار مسلمانان قرار می دهد و پاکيزگی به عنوان مظهر،نشانه و ثمره ايمان معرفی می گردد.در بسياری از کتب تاليف شده بر معنای آموزش های اسلامی روايات زيادی در خصوص پاکيزگی و اصرار بر آن نقل شده که از جمله آنها می توان به مکارم الاخلاق،ج1،باب دوم اشاره نمود، ضمناً کتاب طهارت،اولين کتاب فقه الاسلامی است که همه مراجع و محدثان اين تقدم را رعايت کرده اند و قرنهاست به همين صورت مراعات می شود،خود معنای خاصی دارد،لذا يک مؤمن نمی تواند نسبت به نظافت و پاکيزگی بی اعتنا باشد و چهره ای ژوليده و کثيف داشته باشد و گمان کند در خط ايمان سير می کند .

در اينجا به عنوان نمونه رواياتی در تأکيد پاکيزگی ذکر می کنيم باشد که نورانيت کلام اهل بيت عليه السلام به طهارت ظاهری و باطنی ما کمک کند.

– عن رسول الله(ص) : ﴿ إن الله طيّب و يحبُّ الطيّب،نظيفٌ يحبُّ النظافةخداوند پاکيزه است و پاکيزه را دوست دارد و نظيف است و نظيف را دوست دارد (نهج الفصاحه،حديث 703)

– عن زسول الله(ص) :﴿ إن الله يحب الناسک النظيفپروردگار بنده وظيفه شناس پاکيزه را دوست دارد ( کنز العمال،حديث2600)

-عن رسول الله(ص) :﴿ تنظفوا بکل ما استطعتم فان الله تعالیٰ بنی الاسلامُ علی النظافة و لن يدخُل الجنّة الآ کلَّ نظيف تا آنجا که در توان داريد در پاکيزگی بکوشيد که خداوند اسلام را بر پاکيزگی بنا نهاده است و هرگز به جز پاکيزه به بهشت داخل نمی شود (نهج الفصاحه،حديث 1182) و آن حضرت خطاب به يکی از اصحاب فرمود : ﴿ اکثر من الطّهور يزداللهُ فی عمرک ﴾ بسيار شستشو و نظافت کن که خداوند بر عمرت بيفزايد ( مکارم الاخلاق،ج1،باب2)

– عن رسول الله(ص) : ﴿ الظافة تدعوا الايمان نظافت آدمی را به سوی ايمان فرا می خواند (نهج الفصاحه،شماره 1131) و فرمودند : ﴿ إن الطهر نصف الايمان نظافت نيمی از ايمان است ( دعائم الاسلام،ج1)

– عن رسول الله(ص) : ﴿ إن الله ببغضُ الوسخ  الشّعت خداوند از چرکين بودن و ژوليدگی متنفر است ( نهج الفصاحه،حديث 5554)

– عن رسول الله(ص) :﴿ إن الله يبغض القذوره فقيل له و ما القاذوره قال الذی يتأنفُ به جليسَهُ خداوند از آلودگی و کثيف بودن متنفر است،سئوال شد آلودگی چيست ؟ فرمودند : حالتی که همنشين او از آن بينی خود را می گيرد ( بحار الانوار،ج80،ص106) و همچنين از آن حضرت روايت شده که فرمود : ﴿ بئس العبد القاذوره عجب بنده بدی است آنکه کثيف است (الکافی،ج6،ص439)

– عن علی بن موسی الرضا عليه السلام : ﴿ من اخلاق الانبياء النظيفنظافت کردن از اخلاق پيامبران است ( مکارم الاخلاق،ج1،باب2)

– عن امير المؤمنين عليه السلام : ﴿ تنظفوا بالماء من النّتن الريح الذی يتأذّی به تعهدوا انفسکم فان الله عزّوجلّ ببغض من عباده القاذوره الذی يتأنف من جليس اليهبا آب خود را از بوی بد پاکيزه کنيد و مراقب خود باشيد که خداوند از آلودگی بندگان خود متنفر است و مقصود از آلودگی آن چيزی است که شخصی که نزد او نشسته از بوی آن بيني خود را بگيرد ( تحف العقول،ص112).

شيخ کلينی در حديث مفصلی از امام رضا عليه السلام نقل می کند که به عوارض جلدی عدم مراقبت بهداشت و حمام اشاره دارد در بخشی از روايت آمده است : ﴿ وَ مَن اغتسل من الماء الذی فيه فاصا به الجذام فلا يلومَنّا الاّ نفسهاگر کسی در آبی خود را بشويد که پيش از او ديگری خود را در آن شسته و مبتلا به بيماری واگير داری مثلاً جذام شود جز خود را ملامت نکند (مدارک العروة،ج،1ص144).

حضرت امام صادق(ع) از رسول خدا](ص) روايت کرده که: ﴿ لا يطولنّ احدکم شاربه و لا عانته و لا شعرابطه فان الشيطان يتّخذها مخابی يستتربهاهيچ يک از شما موی سبيل و زهار و زير بغل خود را بلند نگاه ندارد زيرا ميکروبها آن را مخفی گاه خود قرار می دهند (بحارالانوار،ج76،ص111)ضمناً در کتاب مکارم الاخلاق ج1،ص114و116 روايات متعددی بر ضرورت زدودن موهای زائد و کوتاه نگاه داشتن آنها از معصومين عليه الاسلام نقل کرده و در آنها بر ضرورت زدودن موهای زائد حداکثر 40 روز نزد مردان و هر بيست روز نزد زنان و رجحان نوره بر تراشيدن و تراشيدن بر کندن موها تأکيد شده است.

از حضرت رسول(ص) نقل شده که فرمود :ناخن های خود را کوتاه کنيد  زنان بگذارند بلند شود زيرا برای آنان ناخن بلند زينت و آرايش است ﴿ قصّوا اظافيرکم و النساء اترکن فانّهُ زيّن لکنَّ(بحارالانوار،ج76،ص123) توضيح اينکه بلند نگاه داشتن ناخن نزد زنان به عنوان زينت اجازه داده شده است مسئله ای است جدا از آلودگی و کثافات زيرا آن لذا در صورت بلند نگاه داشتن ناخن حتماً در هر بار خروج از مستراح علاوه بر شستشوی کامل با آب و صابون از برس ناخن نيز استفاده نمايند،زيرا زير ناخن محل مناسبی بر تجمع کثافات است و از سوی ديگر به همين دليل بلند بودن ناخن می تواند سبب انتقال ميکربها و تخم انگلها به مواد غذايي شود.

همچنين در منابع اسلامی به کوتاه نگاه داشتن موی سر،شانه زدن مکرر،اجتناب از شانه کردن در حمام،کوتاه نگاه داشتن ريش،شانه کردن از زير و از بالا برای ايجاد فاصله ميان موهای آن و دقت در شستشو آن و نامطلوب دانستن ريش بلند تر از يک قبضه،کوتاه کردن موی بينی،آراستن موی سر و اجتناب از تراشيدن موی سر به نحوی که به مُثله شدن شباهت دارد چهره آدمی را ناخوشايند می سازد،کوتاه کردن سبيل به گونه ای که پوست بالای لب ظاهر شود و از ورود سبيل به آب هنگام آشاميدن آب پيشگيری شود،ما در اينجا از ميان صدها روايت به ذکر چند نمونه بسنده می کنيم.

عن رسول الله (ص) : ﴿ الشعر الحسن من کسوة الله فاکرموة ﴾ موی زيبا لباس اهدائی خداست،آن را گرامی بداريد ( وسائل الشيعه،ج2،ص943) و فرمود : ﴿ فاغسلوا الشعر و اتقوا البشرهموها را بشوئيد و از پوست مراقبت کنيد (جامع الاحاديث،سيدطی،شماره21093 ) و فرمود:﴿ اَنزل اللهُ علی ابراهيم الحنيفيّة و هی الطهارة و هی الشعر و السواک و الخلال و امّا التی فی البدن فحلق الشعر من البدن و الختان و قلم الاضفار و الغسل من الجنابة و الطهور بالماءخداوند حنفيّت يعنی پاکيزگی را بر ابراهيم در ده چيز قرار داد،پنج مورد در سر و پنج مورد در بدن؛در سر کوتاه کردن سبيل،کوتاه کردن ريش،اصلاح و مرتب کردن موی سر و مسواک زدن،در بدن؛زدودن موهای زائد،ختنه کردن،ناخن گرفتن،غسل از جنابت کردن وپاکيزه ساختن بدن با آب و شستشوی فراوان ( بحارالانوار،ج76،ص67 ) و همچنين از آن حضرت روايت شده که فرمود : ﴿ لِما أخذ احدکم من شاربه و الشعر الذی فی انفه وليتعاهد نفسه فان ذلک يزيد فی جمالهسبيل و موی بينی را کوتاه کنيد و مراقب باشيد،زيرا اين به زيبايی شما می افزايد (بحارالانوار،ج76،ص106)

– عن رسول الله (ص) :﴿ لا يطولنّ احدکم شاربه فان الشيطان يتّخذه مخبأ يستتر بهاهيچ يک از شما موهای سبيل خود را بلند نکنيد که ميکروب آنجا را مخفی گاه خود بر می گزيند ( بحار الانوار،ج76،ص116)و فرمود:﴿ من السنّة ان يأخذ الشارب حتی يبلغ الاطارکوتاه کردن سبيل تا بالای سرخی لب سنّت است (بحارالانوار،ج76،ص112)

از حضرت رسول(ص) روايت شده که فرمود:﴿ التقليم يوم الجمعه يدخل الشفاء و يخرج الدّواءناخن گرفتن در هر جمعه شفا را به ارمغان می آورد و بيماری را دفع می کند ( جامع الحديث،سيوطی شماره 11627)

عن امير المؤمنين (ع) روايت شده که فرمود:﴿تقليم الاظفار،يمنع الدّاء الاعظم و يجلب الرّزق و يدّره ناخن گرفتن از بيماريهای بزرگ پيشگيری می کند و روزی و استمرار آن را فراهم می سازد (تحف العقول،ص102)

به امام کاظم عليه السلام گفته شد که اصحاب ما می گويند کوتاه کردن سبيل و ناخن بايد در روز جمعه انجام شود،حضرت با تعجب فرمود: اگر خواستی جمعه و اگر خواستی در ساير ايام اين کار را انجام بده ( کنز العمال،ج76،ص423) و از امام صادق عليه السلام :﴿ تقليم الاظفار يوم الجمعه يؤمن من الجذام و الجنون و البرص و العمیناخن گرفتن در روز جمعه زمينه ساز امان از جذام و جنون و پيسی و نابينايي است (بحارالانوار،ج76،ص124) و همچنين از امام باقر (ع) روايت شده که فرمود : ﴿ انمّا قصت الاظفار،لانّهامقيل الشيطان و منه يکون النسيانکوتاه کردن ناخن برای اين است که ناخن جايگاه تجمع ميکروب و بلندی ناخن موجب فراموشی است.

سئل الرضا عن قول الله عزّوجلّ ﴿ (خذوا زينتکم عند کلّ مسجدِ﴾ قال و مِن ذلک التمشوا عند کلّ صلوة ﴾ از حضرت رضا (ع) در مورد کلمه زينت در آيه 31 سوره اعراف سئوال شد و حضرت فرمود : يکی از زينتها شانه زدن هنگام نماز است و از امام صادق (ع) روايت شده :﴿ مَن اتّخذ شعراً فليحسن ولايته أو ليجزّهکسی که مو می گذارد بايد آن را خوب نگهداری کند و گرنه بايد آن را کوتاه کند ( مکارم الاخلاق،ج1،باب4)

 


جستجو