تعلیم وتربیت اسلامی7 قرآن ، اين روش را زياد استفاده كرده است از جمله به وسيلة :

قرآن ، اين روش را زياد استفاده كرده است از جمله به وسيلة :

1- وقتي كه

2- واي

3- قسم

4- آيا مي داني؟

5- آيا نديدي؟

6- بگو

7- بخوان

8- فعل بي فاعل

9- آيا بگويم؟

10- آيا شغل پر درآمدي را معرفي كنم ؟

كه به بعضي اشاره مي كنيم :

 

1- وقتي كه : تصور كنيد معلمي وارد كلاس شود و چنين شروع كند :

 

بنام خدا

وقتي كه خورشيد بي فروغ شود ،   ( همه  منتظرند جمله را تمام كند ولي مي گويد)

و وقتي كه ستارگان تيره شوند        ( انتظار بيشتر مي شود)

و وقتي كو ه ها به حركت درآيند      (و بيشتر  و بيشتر و تشنه تر تا آخر )

و وقتي شتران آبستن رها شوند

و وقتي و خوش جمع شوند   هر كسي آنچه براي خود حاضر كرده را مي يابد.(عَلِمَتْ نفس ما احضرت )

و همينكه درياها به هم آميخته شود

و آنگاه كه نفوس جفت شوند         پيدا است كه خداوند با تكرار «وقتي كه» شاگردان خود را بي صبرانه

و وقتي دربارة زنده بگور شده         مشتاق جزاي اين شرط و جواب اين«وقتي كه» مي كند. پس مطلب

سوال شود كه به كدام گناه كشته   بسيار مهم است و آن اينكه «در روز قيامت هر كسي همان دارد كه با

شد؟ و وقتي نامه ها باز شوند         خود آورده » اين از بهترين روش ها براي تعليم و تربيت اسلامي است.

و چون آسمان بر كنده شود

و آنگاه كه دوزخ افروخته شود

و وقتي كه بهشت آماده شود

2- واي : معلم ديگري بي مقدمه پس از نام خدا مي گويد :

واي بر گرانفروشان ، آنگاه گرانفروش را معرفي مي كند.

يا واي بر مسخره كنندگان آنگاه متسخر را معرفي مي كند .

3- قسم : سورة شمس را پيام تبليغي يك روحاني در يك جلسه منبر فرض كنيد. اگر او بلافاصله بعد از بسم الله بگويد: « به خدا قسم» يكمرتبه تمام توجهات را به خود جلب مي كند؛ باز بدون اينكه جواب قسم را مطرح كند بگويد:

« به حضرت عباس» ، « به پير » ، «به پيغمبر» ، « به قران» به هر كه را شما مي پرستيد» در اينصورت همه تشنه اند تا او حرف اصلي اش را بزند. يا در خصوص سوره شمس :

« قسم به خورشيد

قسم به نور خورشيد

قسم به ماه چون بدرخشيد

قسم به روز چون جلوه كند

قسم به شب چون پنهان شود

قسم به آسمان                                                كه هر آينه هر كس خود را پاك كرد رستگار است

به خداي آسمان كه آن را انبار كرد                               و هر كس خود را آلوده كرد زيانكار است

قسم به زمين به خداي گسترش دهنده اش        بعداً كمي توضيح پيرامون عوامل رستگاري و زيانكاري

قسم به انسان ، قسم به آفريينده انسان

چنين منبري اصلاً خستگي ندارد. 11 قسم مي خورد، همه را منتظر مي گذارد و بالاخره لبّ تعليم و تربيت را طرح مي كند و به همين قياس ساير وسائل تشنه كننده را مي توان از قران نمونه آورد.

19- گوناگوني : (التقات)

1- تغيير ضمير  (خطاب، غيبت)

منظور از گوناگوني، عدم يكنواختي در تعليم و تربيت است. يكنواختي ، ملالت آور است. چه، اين يكنواختي در صداي يكنواخت باشد يا نشستن در يك جا يا ضمير ثابت (مثلاً ضمير غايب) بكار بردن و يا هر چه يكنواختي بحث و كلاس و كتاب و نوار و فيلم و غيره را موجب گردد.

گوناگوني، ابعادي دارد كه از آن جمله است با:

2- تغيير صدا  ( بم ، زير )

3- تغيير جا  (راه رفتن)

4- مباحثه  ( فعال كردن كلاس )

5- صلوات

6- لطيفه

1- تغيير ضمير :

قرآن مجيد كه كتاب تربيتي است و خواندن آن جهت تدريس مي تواند يك كلاس تربيتي باشد، همواره كلامش را عوض مي كند. گاهي به صورت ضمير غايب است يكمرتبه به خطاب برمي گردد گاهي خطابش كلي است گاهي به يك فرد و گاهي به يك نوع، مثلاً در سورة حمد، چهار آيه اول، مغايب است دو آيه بعد، مخاطب، آيه آخر مغايب و مخاطب با هم.

خطابهايش گوناگون است: يا ايها الناس، يا ايها الانسان، يا ايها الذين آمنوا ، ايها المومنين، يا ايها النبي، يا ايها الرسول، يا عبادي، قل، قولوا، لاتكونوا ، اعبدوا، اطيعوا، فاعف عنهم ، استغفر لهم، شاورهم ، لاقطع، انتم …

اداتي كه به كار مي گيرد نيز همينطورند: آيا ، واي ، چرا ، الم و ….

مثال : سورة علق را كه مي نگري اين عدم يكنواختي بخوبي آشكار است. مرتب ضمير را عوض مي كند. ببين :

بسم الله الرحمان الرحيم  ! غيبت

اقرا باسم ربك ….          ! خطاب

خلق الانسان من علق      ! غيبت

اقرا و ربك الاكرم          ! خطاب                  گفتن و نوشتن هم اگر اينطور باشد مرتب توجه را تغيير

الذي علم بالقلم              ! غيبت                    مي دهد و به جوانب گوناگون سوق مي دهدو يكنواختي

ان الي ربك الرجعي      ! خطاب                   را از بين مي برد.              

ارايت الذي ينهي          ! خطاب

عبداً اذا صلي                ! غيبت

ارايت ان كان …           ! خطاب

او امر بالتقوي               ! غيبت

ارايت …                      ! خطاب 

20- رمز :

استفاده از رمز در قران به صورت حروف مقطعه آمده و حس كنجكاوي بشر را قرن ها است برانگيخته، از همين حروف الفبا استفاده هاي زيادي مي توان كرد در سرعت يادگيري و تثبيت در ذهن.

معلم مي تواند اول كلاس موضوعات اصلي بحث خود را كه بايد در اذهان جاگير شود به صورت رمزي مطرح كند تا شاگردان با دقت و تفكر به آن برسند يا در مباحثة فعلي خودمان مثلاً مطرح شود كه امروز دربارة مباني و اصول تعليم و تربيت بحث مي كنيم آن مباني و اصول كه در واژة «مرتب» گرد آمده چيست؟

در اينجا هر حرفي بيانگر و رمز يك اصل يا مبناي تربيتي قرار مي گيرد و پس از زير و رو شدن گنجينه هاي افكار به تدريج و حرف به حرف آن اصل يا مبنا نوشته مي شود تا شايد در ضمن نوشتن و قبل از اتمام واژه كسي موفق به يافتن شود و نتيجه چنين خواهد شد.

بدين ترتيب تا آخر ترم دانشجويان عزيز اصول و مباني تعليم و تربيت را از ياد نخواهند بود. كافي است كه كلمة «مرتب» به عنوان رمز آنها به خاطر بسپارند.

با استفاده از رمز در حروف الفباء ، بسياري از جمع هاي دوستان كه گهگاه به غيبت و بطالت مي گذرد را مي توان با علاقه و اشتياق همه به كاوش در امور مورد نياز وادار كرد مثلاً در يك جمع بيكار مطرح شود كه :

د ! دانش

ا ! انسانيت

ن ! نيايش

ش ! شجاعت

كـ  ! كياست

مرتب

د ! دينداري

ه ! هدايت

مثال: با استفاده از حروف «دانشكده» بفرماييد چه توشه اي مي توانيم در اين چهار سال برگيريم؟

ممكن است گفته شود :

و تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل .

21- مقايسه :

 يكي از عاليترين روش هاي تعليم و تربيت در اسلام، روش مقايسة خوب و بد است كه لاجرم، خوب است كه انتخاب مي شود و براي صحنه خارج مي گردد.

زين للناس حب الشهوات من

النساء

و البنين

و القناطير المقنطره من

و الخيل المسومه

والانعام

و الحدث

الذهب

والفضه

ذلك متاع الحياه الدنيا

و الله عنده حسن المآب

قرآن مجيد ، زياد از روش مقايسه استفاده كرده اي متلژيك ها شهرات را با معنويت مقايسه كرده :

قل او منكم بخير من ذلكم؟   للذين اتقوا عند ربهم

جنات تجري من تحتها النهار خالدين فيها

و ازواج مطهره

و رضوان من الله

الذين يقولون ربنا اتنا فاغفر لنا ذنوبنا وقنا عذاب النار

الصابرين

و الصادقين

و القانتين

و المنفقين

و المستغفرين بالاسحار

والله بصير بالعباد

قران ابتدا شهوات را مطرح فرمود كه در اينجا 6 دسته اند، سپس آن را حيات زودگذر دنيا معرفي فرمود سپس عندالله را مطرح كرده فرمود آيا شما را به بهتر از اين خبر بدهم؟ بهتر، تقواي اللهي است كه به بهشت و همسران بهشتي و رضوان خداوند منتهي مي شود. آنگاه بندگاني كه دنبال رضاي خدانيد را 6 دسته معرفي فرمود:

مقايسه بين اين دو دسته راه معنويت را هموار مي نمايد .

در جاهاي ديگر مي فرمايد : آيا دانايان با نادانان مساويند؟[1]

آيا كور و بينا مساويند ؟[2]

قاعدان و مجاهدان مساوي نيستند.[3]

زنده و مرده[4] ، پاك و ناپاك[5] ، نور و ظلمت[6]  مساوي نيستند.


[1] – زمر، 9

[2] – انعام، 50

[3] – سماء ، 95

[4] – فاطر، 22

[5] – مائده، 100

[6] – رعد، 16


جستجو