همه میدانیم که قرآن کریم از سوی پروردگار توانا، توسط، جبرئیل، بر قلب رسول الله6 نازل شده است و مقصود از نزول همان وحی میباشد.
در نزول قرآن دو تعبیر انزال و تنزیل بکار رفته است، انزال از باب افعال و تنزیل از باب تفعیل است، باب افعال «انزال» بر نزول دفعی و یکباره دلالت دارد و باب تفعیل «تنزیل» عموماً نزول تدریجی قرآن را بیان میکند. گفته میشود قرآن در شب قدر بر بیتالمعمور نازل شده، منظور از بیتالمعمور چیست؟ آیا بیست المعمور قلب نازنین پیامبر6میباشد؟ آیا بیت المعمور آسمان اول دنیاست و آیا منزلگاه خاصی برای نزول قرآن بوده است؟ همه اینها سئوالاتی است که تاکنون جواب قطعی به آن داده نشده، ولی آنچه به واقع نزدیکتر است، همان قول اول، یعنی منظور از آن قلب مبارک پیامبر6 میباشد، که در شب قدر، قرآن یکجا بر آن نازل شده است.
در اینجا برای تبیین و توضیح مطلب به نقل بعضی از اقوال در این زمینه میپردازیم. علامه طباطبائی میفرماید:
قرآن در شب قدر بر قلب نبی گرامی به صورت اجمال نازل شده و در طول بیست و سه سال دوران رسالت، نزول تدریجی و تفصیلی قرآن کرمی بوده است و محتمل دانستهاند که منظور از بیتالمعمور قلب رسول خدا6 باشد.(134)
طبرسی از این عباس روایت کرده است.
قرآن درشب قدر از طرف پروردگار، بر بیتالمعمور به صورت مجموعی نازل شده است و بیتالمعمور جایگاه ستارگان در آسمان دنیاست.(135)
علیابن ابراهیم قمی نقل کرده است:
از امام صادق7 پرسیده شد چگونه است که خداوند فرموده است. «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآن» در صورتی که قرآن در مدت بیست سال نازل شده است؟ حضرت فرمود: قرآن به صورت مجموعی در ماه مبارک رمضان بر بیتالمعمور بر پیامبر6 در طول بیست سال نازل گردیده است.(136) توضیح اینکه در سه سال اول بعثت تبلیغ اسلام به صورت مخفی صورت میگرفته است.
حضرت امام خمینی 1 میفرماید:
«در ماه مبارک رمضان قضیهای اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام الیالابد مانده است، برای امثال ماها و آن نزول قرآن، نزول قرآن بر قلب رسول الله6 لیلةالقدر، کیفیت نزول قرآن چه بوده است؟ و روحالامین در قلب آن حضرت قرآن را نازل کرده است و از طرفی خدا «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»، این نزول قرآن در قلب پیغمبر در لیلةالقدر کیفیتش چیست؟ باید بگویم غیراز خود رسول اکرم و آنهائی که در دامن رسول اکرم بزرگ شدند و مورد عنایت خدای تبارک و تعالی و عنایات خاص او بودند، برای دیگران مطلقاً در حجاب ابهام است که مسأله تنزل چیست، نزول در قلب چیست، روحالامین چیست، کیفیت وارد شدن روحالامین را قرآن در قلب رسول الله6 چی است؟
«لیلةالقدر» چیست؟ اینها مسائلی است که به نظر سطحی یک مطالب آسانی است و گاهی هم یک حرفهائی گفته شده است لکن به شما عرض کنم کیفیت نزول قر آن در ابهام باقی مانده است، برای امثال ما و کیفیت نزول ملائکةالله و لیلةالقدر و ماهیت لیلةالقدر و این دعوتی که خدای تبارک و تعالی به حسب آن چیزی که از رسول اکرم منقول است که «دُعِیتُم إلی ضِیَافَةِ اللهِ» ضیافت چی هست و کی پذیرفته است این ضیافت را و برای مقدمات پذیرش، این ضیافت چی هست و خود ضیافت چی هست، باید عرض کنم که غیر خود رسول اکرم6 کسی به این ضیافتی که خدای تبارک و تعالی دعوت کرده است، آن طور که او اجابت کرده است، کسی اجابت نکرده است. دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد، آن مرتبه اعلاء اجابت آنی است که پس از حصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا6 کشیدهاند منتهی شده به اینکه خدای تبارک و تعالی او را ضیافت کرده به نزول قرآنن.
قرآن آن نعمتی است در ضیافتی که از رسول خدا شده است آن نعمتی است که در آن سفرهای که از ازل تا ابد پهن است.
پیغمبر اکرم بر خوردار از آن بوده و مقدمات، آن مقدماتی است که سالهای طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است با آنجائی که لایق این ضیافت شده و مهم قضیه اعراض از دنیاست.(137)
نزول دفعی
قرآن کریم در این مورد میفرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَان»(138) ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده تا هدایت مردم و بیاناتی از هدایت و جدا سازنده حق از باطل باشد.
این آیه نزول دفعی قرآن در ماه رمضان را میرساند، ولی مشهور نزد مسلمانان این است که رسول خدا در روز بیست و هفتتم ماه رجب معبوث به رسالت شده و بین این روز تا شبهای قدر در ماه رمضان بیش از یک ماه فاصله است: لذا چگونه ممکن در این مدت، بعثت، از نزول قرآن خالی باشد؟ علاوه بر این آیات اول سوره علق و مدثر شهادت بر این میدهد که در روز اول بعثت و یا روزهای اول آن نازل شده است.
همچنین ازآیات شریفه «وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ»(139) سوگند به کتاب روشنگر که ما آن را در شبی با برکت نازل کردیم که همواره کار بیمرسانی را داشتهایم – «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»(140) – ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم – این ایات و آیه « شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ…»(141) گواه بر این مطلب است که همه قرآن در یک زمان و آن هم شب قدر که در ماه رمضان واقع است نازل گردیده است.
اگر کسی درآیات قرآن تدبر کند چارهای ندارد، اعتراف نماید که آیات قرآن دلالت بر این مطلب دارد، قرآنی که تدریجاً بر رسول خدا6 نازل شده متکی بر حقیقتی متعالی و پس بلند که عقول عامه بشر از درک آن و دستیابی به حقایق آن کوتاه است، این کتاب به صورت دفعی برای فهم مردم بر قلب رسول الله6 نازل شده و سپس به صورت تدریجی بر آن حضرت خوانده شد تا مردم را به وسیله آن هدایت کند.
در اینجا برای توضیح این مطلب سوالی را مطرح و به پاسخگوئی آن میپردازیم، چرا قرآن کریم وحی را به تنزل و انزال که لازمه معنایش فرود آمدن از مکان والا و یا مقامی بلند است تعبیر فرموده است؟
هنگامی که مقام خدای تعالی بلندترین مقام باشد و آیات قرآن واو امر و نواهی از آن مقام رفیع به سوی بندگان صادر شود قهراً مقام بندگان مقامی پائین خواهد بود که دستورات الهی در آن مقام مستقر میشود، خدای تعالی مقام خود را بلند و درجات خود را رفیع خوانده و فرموده: «إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ»(142) و نیز قرآن کریم را نازل شده از ناحیه خود دانسته و فرموده : «وَلَمَّا جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ»(143) به سویتان آمد کتابی از ناحیه خدا که کتابهای قبلی را تصدیق میکرد – لذا با توجه به این دو اعتبار یعنی بلندی مقام خدا و پستی مقام عبودیت لازم است که آمدن قرآن از مقام و مرتبه رفیع به این مقام را به نزول تعبیر نماید.
نزول تدریجی
همانطور که قبلاً مطرح شد، یکی از مباحث قرآن شریف مسأله نزول آن از طرف خداوند میباشد که این حقیقت به صورتهای مختلف و الفاظ گوناگون بیان شده است، از جمله این تعبیرات «تنزیل» و «نزل» میباشد که نزول تدریجی را میرساند و در قرآن به آن تصریح شده و در این خصوص آیات متعد با تعبیرات گوناگون به چشم میخورد.
قرآن در این زمینه میفرماید :
«وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً»(144) ما قرآن را متفرق و پارهپاره نازل کردیم تا تو آن را به مرور بر مردم بخوانی و فرو فرستادیم آن را چنین فرو فرستادنی – و باز در همین مورد از قول کفار نقل میکنند که چرا قرآن یکجا بر او نازل نمی شود(145)
همچنین میفرماید:
« وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ… وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً»(146) و « أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»(147) و « وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ»(148) و «تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»(149) و «تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ»(150) علاوه بر «تَنزیلٌ و نزل» این مطلب از ماده های دیگر نیز بکار رفته که نزول تدریجی را می رساند مانند: «وحی» در آیه شریفه: «وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»(151) و «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ»(152) و در بعضی آیات تعبیر «تعلیم و علّم» آمده است مانند: «الرّحمن علّم القرآن» و «وَأَنزَلَ اللّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ»(153)
یکی دیگر از تعبیراتی که بیانگر نزول تدریجی قرآن است «تلاوت» میباشد مانند: «تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ»(154) که نظیر این آیه در سوره آلعمران آیه 108 و سوره جاثیه آیه 6 نیز آمده است.
تعبیر دیگری که دلالت بر تنزیل و نزول تدریجی قرآن دارد «قرائت» و «اقراء» میباشد. مانند: «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»(155) و «سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَى»(156) و همچنین تعبیراتی چون «القا» در سوره مؤمن آیه 15 و سوره نمل آیه 6 و تعبیر «فَرَضَ» درس وره قصص آیه 85 و سوره نورآیه اول، همه دلالت بر تنزیل قرآن کریم دارد این تعبیرات افاده این معنا را در بر دارد که قرآن کریم ساخته دست بشر و یا مخلوق دیگری نیست، حقیقتی است که از طرف خداوند نازل شده است.
هم لفظ و هم معنای قرآن از ناحیه خداوند نازل شده است
بعضی گفتهاند: آنچه جبرئیل آورده تنها معانی قرآن بوده و رسول خدا6 آن معانی را در قالب الفاظ ریخته است.(157)
در این نظریه: نزول معانی قرآن را به خداوند متعال نسبت داده و نزول الفاظب را منکر شده و الفاظ قرآنی را منتسب به روسل خدا6 دانسته است، این گونه برداشتها از کلام الهی بیپایه و اساس است، زیرا آیات قرآن دلالت بر این معنا نداشته و خلاف آن را بیان میکند و تصریح بر نزول قرآنی دارد که خواندنی و تلاوت کردنی میباشد و لذا هم معانی و هم الفاظ از جانب خداوند تبارک و تعالی بوده است، از جمله فرموده است: «فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ»(158) چون آن را میخوانیم تو نیز در خواندن تابع ما باش – و میفرماید: «تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ»(159) اینها آیات خدایند که ما به حق بر تو میخوانیم.
و در جای دیگر فرموده است: «وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ»(160) – و تو قرآن را از جانب خداوند حکیم و دانا دریافت میداری، مهم این است که قرآن نه تنها مفاهیم عالی و بلندش از سوی حق فرود آمده، بلکه عین همین الفاظ هم ساخته سازمان وحی و قلم حکمت خداوند متعال میباشد، که به زبان عربی روشن نازل شده است «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»(161) سئوالی که در پایان این فصل به ذهن میرسد این است که با توجه به اینکه قرآن به صورت لفظ و معنی بر پیامبر نازل شده بود چرا پیامبر آن را یکباره بر مردم تلاوت نمیکرد؟
پیامبر6 براساس نزول دفعی، قرآن را میدانست، ولی مأمور به تلاوت و بیان آن برای مردم نبود.
قرآن کریم در این مورد میفرماید :
«وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ»(162) در خواندن قرآن شتاب مکن تا وحیش به تو رسانده شود، با توجه به این آیات روشن میشود که پیامبر6 در شب قدر به اصل قرآن رسید و موظف گردید که به مناسبتهای مختلف و هنگام نزول وحی و دستور الهی، وحی را برای مردم در کسوت لفظ و کلمه و کلام بیان نماید و هرآنچه را میداند قبل از نزول وحی بیان نکند.(163)