اداب تدریس ومربی گری

 
انسان از آغز تا پایان زندگی خویش به طور فطری ارزشهای اخلاقی را درک می کند و به آنها گرایش دارد ، به همین روی پژوهشهای اخلاقی همواره یکی از مهمترین دغدغه های اندیشمندان بوده است و امروزه توسعه تکنولوژیک جوامع صنعتی و پیچیده تر شدن روایط انسانی و نیز ظهور بحرانهای اخلاقی در اینگونه جوامع ، تحقیق و پژوهش را در ابعاد مختلف اخلاق ، بیش از پیش ضرورت بخشیده است . یکی از موضوعاتی که انسان ناخودآگاه به سوی آن کشیده می شود بحث تهذیب نفس و پاکسازی وجود از صفات ناپسند است، مطابقت مباحث اخلاقی با فطرت انسانی باعث می شود که انسان از شنیدن آنها لذت ببرد بدیهی است که انسان به همان اندازه که از فکر داشتن خلقیّات و صفات پسندیده لذت می برد از ترک صفات زشتی که در درون او ریشه زده و آثارشان در کردار و رفتارش ظاهر گردیده ناخشنود و هراسان است ولی صرف بیان فضائل و رذائل یا به عبارتی منجیّات و مهلکات با توجه به پیچیدگیهای مورد اشاره کارساز نیست و لذا لازم است با نگاه کاربردی به مفاهیم اخلاقی نگاه شود بحثی را که پیش روی داریم با عنوان « اخلاق و آداب تدریس « با همین نگاه به رشته تحریر در آمده تا در حوزه تدریس و مربیگری با تطبیق استدلالها ، اصول و ارزشها در حوزه رفتاری اخلاقی اساتید و مربیان به ارزش گذاری بپردازد ، زیرا اخلاق به عنوان یکی از علوم کاربردی ارزشی جز به کار بستن در مقام عمل ندارد.

اهداف کلان دین در تدریس

تدریس آموزه های دین از ضروریترین عوامل پایداری و تداوم آیین توحیدی اسلام است و اطلاع رسانی در زمینه معارف و با بهره گیری مکتب حیات بخش اسلام ، مهمترین راهکار نشر و توسعه اندیشه های مذهبی و دینی می باشد.

پیامبر اسلام (ص) یکی از اهداف والای خود را تبلیغ اسلام این آیین توحیدی می داند و می فرماید : «إنما بُعثتُ مبلغاً »[1]

و امام صادق می فرماید : «االسلام علیک یا مبلغاً عن الله  السلام علیک ایها السراج المنیر »[2]و درود بر تو ای چراغ فروزان هدایت ، تدریس متون دینی و مفاهیم بالنده اسلامی جایگاهی بسیار والا دارد ، مهمترین دغدغه ها و انگیزه های دین در عرصه تدریس ، تعلیم و تربیت ، حفظ تربیت شدگان و اصلاح خطاکاران می باشد ، مهمترین محور تدریس در هدایت و راهیابی متربیان ، شناساندن ارزشهای الهی و انسانی است و رساندن آنها به مقام گفتار و عمل بر اساس معیارهای خدایی است، اساتید و مربیان که پرورش دهندگان افراد به سوی کمال قرب الهی هستند ، در نخستین گام تلاش می کنند تا مخاطبان خود را در مسیر سعادت و کمال قرار دهند و با هدایت و تربیت آنان ، خصلتهای والای انسانی را در وجودشان تقویت کرده و روابط انان را با دیگر افراد و با آفریدگار هستی به نحو شایسته به گونه ای که خشنودی خداوند را فراهم آورد تنظیم نماید.

در مسیر تدریس اگر ایمان به خدا از روی معرفت حقیقی و اطلاعات صحیح صورت پذیرد در دل و جان متربیان رسوخ می کند و به باورهای تغییر ناپذیر بدل خواهد شد ، در نتیجه ، رفتارهای فردی آنها به سمت ارزشها و اصول حقیقی سوق داده می شود و عملا در عرصه دینی و مذهبی وارد می شوند و ایمان حقیقی که اقرار زبانی و شناخت قلبی و رفتار مبتنی بر ایمان است از آنان صادر می شود ، رسول خدا (ص) می فرماید: الایمان اقرار ٌ باللسان و معرفهٌ بالقلب و عمل بالارکان »[3]  ایمان اقرار به وحدانیت خدا به وسیله زبان و شناخت قلبی خداوند متعال و رفتار طبق آن معرفت، یعنی بر اساس اوامر و نواهی خداوند خواهد بود .

در قرآن کریم یکی از اهداف آموزه های دینی توسط انبیاء الهی بویژه حضرت محمد (ص) را چنین بیان می کند : « هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین »[4]

او چنان خدایی است که در میان مردم درس نخوانده ، فرستاده ای از خودشان برانگیخت که آیات خدا بر آنان می خواند و آنان را تزکیه و تربیت می کند و به آنان کتاب و حکمت می آموزد ، گر چه قبل از آن در گمراهی به سر می برند ، همچنین در جای دیگر فلسفه بعثت و بزرگترین رسالت آنان را رسانیدن پیام الهی به گوش جهانیان و تربیت انسانهای کمال یافته را یکی از دستاوردهای تدریس و تعلیم و تربیت بیان کرده می فرماید: « لقد منَّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه »[5]

خداوند بر مومنان منت نهاد و نعمت بزرگی را به آنان عنایت کرد به جهت اینکه در میان آنان فرستاده ای از خود مردم مبعوث کرد تا آیات الهی را بر آنان بخواند و آنها را تزکیه و تربیت کند و کتاب و حکمت را به آنان بیاموزد.

خوب می دانیم که کار تدریس و اثر گذاری بر روی متربیان و مخاطبان کاری بس دشوار است ولی سخت تر از آن حفظ تربیت شدگان است ، در انجام امر تدریس و مربیگری بعد از آنکه نیروهای لازم تربیت یافتند حفظ پاسداری از آنان امری خطیر و سرنوشت ساز است و اساساً حفظ و نگهداری آن نیروهای تربیت یافته کاری دشوار تر از تدریس است که اولین عامل حفظ تربیت یافتگان، هماهنگی گفتار و رفتار مربیان و مدرسین می باشد و لازم است این اصل را رعایت کنند ، به فرموده امام صادق (ع) : « کونوا دعاه للناس بغیر السنتکم»[6] باشند و مردم را به غیر زبان خود به سوی دین فرا خوانند ، برای آنکه مردم با سیره عملی مربیان خود آشنا شوند خود را از آنان جدا نکنند و در معاشرت با آنان در رفتار و روابط اجتماعی بیشترین توجه را داشته باشند و شایسته است به برخی از شیوه های رسول خدا (ص) که در راستای جذب و حفظ یاران صورت گرفته تأسی و عمل نمایند ، آن حضرت هنگام سخن گفتن تبسم می کرد : « اذا حدَّث بحدیث تبسم فی حدیثه» اگر با شخصی بر خورد می کرد و دست می داد حضرت دست خود را نمی کشید تا او خود دستش را از دست پیامبر جدا کند شفاف و رسا سخن می گفت ، به گونه ای که هر شنونده ای آن را به راحتی می فهمید ، در عین سادگی ، ظاهری آراسته و پاک و پاکیزه داشت و همواره نظافت و بهداشت دهان و دندان و لباس خود را حفظ می کرد ، هر گاه سه روز یکی از یاران خود را نمی دید ، سراغش را می گرفت و به دیدارش می رفت ، از بیماران عیادت می کرد ، هنگام خداحافظی با مسافر دست او را می گرفت و دعا می کرد ، هر گاه زکات برایش می آوردند بر آورنده و خاندانش درود می فرستاد مردم را بانیکو ترین و خوشترین نام صدا می زد، آن حضرت می فرمود : من مبعوث شده ام که مرکز حلم و معدن علم و کانون صبر و شکیبایی باشم ، بین یارانش به تنش زدایی و ایجاد اتحاد و دوستی تأکید می کرد و اعتماد مسلمانان را به وسیله امانت داری و صداقت و راستی جلب می کرد و می فرمود: پیش من بدیهیای همدیگر را بازگو نکنید زیرا من دوست دارم با دل آرام و خالی از کینه و کدورت نزد شما بیایم ، در عمل به وعده ها بسیار پایبند بود .[7]

سومین محور بیان آموزه های دینی برای اینکه موثر واقع شود ، رسیدگی به آسیبهای روحی ، معنوی و اجتماعی مخاطبان و متربیان است ، بدون تردید در هر جمعی افرادی یافت می شوند که از مسیر مستقیم الهی و انسانی دور افتاده اند و دچار لغزشها ، خطاها و اشتباهاتی می شوند لذا اصلاح خطاکاران یکی از وظایف اصلی اساتید و مربیان به شمار می رود. پیامبر اعظم (ص) می فرمایند: «إنَّ کلَّ بنی آدم خطاءٌ و خیر الخاطئین التوابین »[8] همانا عموم مردم دچار خطا و لغزش می شوند ، اما بهترین خطاکاران توبه کنندگان هستند ، مربیان و مدرسین عزیز باید برخورد با اینگونه افراد با کمال دقت عمل کنند و برای بازسازی شخصیت انان روشهای مناسبی برگزینند و راهی مبتنی بر عقل و شرع برای سوق دادن آنها از ناهنجاریها به هنجارها بیابند ، بهترین شیوه ای که می توان از آن بهره برد عذر پذیر بودن در روند تدریس است ، همانگونه که خداوند متعال برای بازسازی و اصلاح افراد از توبه سخن به میان آورده و می فرماید : « ألم یعلموا أنَّ الله هو یقبل التوبه عن عباده » [9]آیا نمی دانید که خداوند متعال توبه بازگشت بندگانش را می پذیرد ، امید دادن ، رفع نگرانی و استدلال عقلانی از شیوه هائی است که می توان بوسیله آن به اصلاح اینگونه افراد و پرداخت ، تغافل و حفظ آبرو و شخصیت دادن به این قبیل از افراد نقش به سزایی در بازسازی روان آنان دارد ، اگر گناه و خطای شخصی را در ظاهر ندیده انگاریم و همانند دیگران باوی برخورد کنیم روحیه امیدواری به آینده را در او تقویت کرده ایم .

قرآن کریم یک الگوی عملی به ما نشان می دهد ، هنگامی که برادران یوسف (ع) با آن رفتار ناشایستی که در حق او انجام داده بودند ، با برخورد کریمانه خود آنان را بخشید و از گناه در گذشت و با دعا کردن در حق آنان ، از آنها را به آینده امید وار ساخت و گفت : « لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو أرحم الراحمین» [10]  امروز هیچگونه ملامت و توبیخی بر شما نیست ، خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است ،آنگاه برای بازسازی روحی آنان و همچنین باز سازی شخصیت آنان نزد حضرت یعقوب فرمود: « إاذهبوا بقمیصی هذا فألقوه علی وجه أبی یأت بصیراً و أتونی بأهلکم اجمعین» [11] این پیراهن مرا ببرید و بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود و همه نزدیکان و افرادخانواده را نزد من بیاورید.

مربیان بزرگوار توجه داشته باشند که اگر قرار شد برخی از لغزشها و عیوب را به متربیان گوشزد کنیم ، قبل از تذکر با بیان خوبیهای آنها ومقام کرامت انسانی آنها را متذکر شویم و آنگاه لغزششان را تذکر دهیم ، زیرا احیای روحیه عزت نفس و کرامت انسان می تواند از تکرار لغزش و خطاهای افراد جلوگیری کند.

با بهره گیری از فرا اخلاق و ریشه یابی عوامل خطاها و لغزشها و سعی در رفع آنها می توان به تدریس عمق و اثر بخشید ، موعظه غیر مستقیم و دلسوزانه ، تقویت نیروی ایمان و باورهای مذهبی ، رفع نیازهای مادی و معنوی ، از دیگر راهکارهای اصلاح و بازسازی افراد در کلاس درس و بحث می باشد.

آسیب شناسی دین ودین داری

یکی از نکاتی که مدرس ومربی باید به آن توجه داشته باشد اینکه آسیبهائی که متوجه دین ودین داری متدینین می شود را شناسائی ودرجای خود به آسیب زدائی بپردازد ٬ پرداختن به آسیب شناسی دین ودین داری پرداختن به وجوه وجنبه های گوناگون ومراتب ودرجات ظهور عیب ونقص در دین ودین داری دین داران است.

به دلیل آسیب دیدن دین وآفات وارد بر دین داری ، حریم های انسانی ومرزهای سلوک اجتماعی متزلزل شده وانواع تعدّی ها وحرمت شکنی ها ظهورمی کند٬  بدعت ها ونوآوری ها دردین پا به عرصه ظهورمی گذارد وسنّت وسیره رسول خدا واهل بیت(علیهم السلام) متروک می شود وحقایق ومفاهیم دینی تحریف می شود وحتی قرآن کریم که مصون از تحریف لفظی است با رویکرد به تفاسیرذوقی وسلیقه ای وبرخواسته ازآمال واغراض واهداف جریانات خاص فکری موجب تحریف معنوی قرار می گیرد وتفسیر به رأی می شود.

حکومت های فاسد وخودکامه ، افراد دنیاپرست ، مقام طلب وشهرت طلب بااستفاده ابزاری از دین به انحراف احکام الهی وتعطیلی آن مبادرت می کنند ودرنتیجه ستم پذیری وانحرافات فکری وخرافه پرستی در میان مردم رواج پیدا میکند وروحیه حق خواهی وحق گرائی ازبین می رود، لذا اخلاق اسلامی حکم می کند که مربی ومدرس این آفات وآسیبها راباتوجه به زمان ومکان و  عبرت گیری از گذشته تاریخ اسلام مورد دقت قراردهد وبه مبارزه با دین سازان ومروجین خرافات وبدعتها روی آورده ومتربیان ومخاطبین خودرا باآگاه بخشی واکسینه سازد واگرآلوده شدند میکروب زدائی وسم زدائی کند ومطهر وپاک سازد .

پرداختن به آسیب شناسی دین ودین داری پرداختن به وجوه وجنبه های گوناگون ودرجات ومراتب ظهورعیب ونقص وخارج شدن ازوضع طبیعی وساختارفطری دین ودین داری است ، گاهی دین ودین داری به لحاظ عدم رویکرد وتوجه عمیق به دین وسطحی نگری وقشری گرایی دردین دچارآسیب وآفت می گردد ودر اثر این آفت ، باورهای دینی هدایت اصلی خود را از دست می دهند٬ گاهی این آسیب از ضعف باورها ورفتارهای دینی وظهور سنتی دربنیادهای اخلاقی وبی اهمییتی به ارزشهای دینی بروز وظهور پیدا می کند وگاهی هم بر اثر بی ایمانی اُباحه گری ودین گریزی.

بحران های ناشی از آسیب های دین ودین داری عمیق وگسترده است ومی تواند به بحرانهای روحی وفکری٬ ، فرهنگی واعتقادی٬ سیاسی واجتماعی ودر نهایت به شکسته شدن حریم های فردی واجتماعی وبی هویّتی آدمی منجرگردد ولذا به دلیل آسیب دیدگی دین وآفت زدگی دین داری، حریم های انسانی ومرزهای سلوک اجتماعی متزلزل می شود وانواع تعدّی ها وحرمت شکنی ها ظهور می کند.

بهترین گواه بر این مدعا تمام مصائبی است که بعداز رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و اله وسلم) با به شهادت رساندن زهرای اطهر(سلام الله علیها) وبه شهادت حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) درمحراب عبادت می انجامد وچون اوشهید می شودمسلمانان می گویند علی درمسجد چه میکرده وچون خبردار می شوند که درمحراب به شهادت رسیده ، می گویند مگراو نماز هم می خوانده است ، آسیب های دینی وآفت های دین داری موجب می شود که بدن امام مجتبی (علیه السلام) پس از شهادت به زهر کین تیرباران شود وبعدازاو دین داران آفت زده با دین آسیب دیده اجتماع می کنند وبرای درک پاداش الهی وسبقت گرفتن دراجر معنوی به کشتن آقا امام حسین (علیه السلام) ویاران باوفایش روی می آورند وبرای اینکه از اجروپاداش محروم نمانند بعداز شهادت ایشان بربدن مطهرشان آنقدرسنگ ونیزه شکسته وشمشیر می زنند که موقع وداع خواهرگرامیشان حضرت زینب (سلام الله علیها) با بدن مطهر برادر ناگزیر می شوند سنگریزها ونیزه شکسته ها را کنار زده وبا بدن مطهر آن مظلوم شهید وداع کنند.

همه می دانیم در طول نیم قرن پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)  تلاشهای گسترده  امام علی(علیه السلام) وفرزندان بزرگوار ایشان درراستای از بین بردن این آسیب ها وآفتهای وارد شده بر دین ودین داری وبرگرداندن امور به مسیر اصلی آن بوده است ، ولی آن شکافها آنقدر عظیم بوده که جز با خون امام علی (علیه السلام) و فرزندان عزیز و پیروان راستین اسلام میّسر نشده است.

گونه شماری آسیب ها:

برای دین ودین داری با توجه به مراتب گوناگون وشدت وضعف آن آسیب هائی را می توان بر شمرد از جمله:

عدم فهم عمیق دین وراه وروش دینی ، دریافت نادرست مفاهیم و ضعیف شدن باورها ورفتارهای دینی ، سست شدن باورهای اخلاقی بی ارزش شدن ارزشها، بی اعتقادی نسبت به دین وامور مذهبی ،  بی ایمانی و اباحیگری مذهبی ، گریز از امور دینی ومذهبی ودر نهایت بروزوظهور بدعتها.

با توجه به این آسیب ها اخلاق اسلامی در تدریس ، حکم می کند مربی ومدرس خود از دین وسلوک دینی فهم عمیق مبتنی بر وحی وسنّت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) وآل اطهار او داشته باشد ومفاهیم دینی را خود درست درک کند وپس از آن باتمام وجود به رشد باورهای دینی ورفتارهای دینی مربیان ومخاطبان خود بپردازد وبا ارائه تصویری روشن وزیبا وهنرمندانه از دین ومفاهیم دینی بنیانهای سست اخلاقی رامحکم کند تا دین ودین داری ارزش خود را بازیابد وبا بهره گیری از براهین عقلی ونقلی اعتقادات دینی افراد را محکم سازد وبه مبارزه با بدعتها ، خرافه ها واُباحه گری پرداخته وزیبائیهای دین را برای همگان روشن سازد.

اگر حرکت تمامی انبیاء واولیا ی الهی وائمه اطهار راخصوصاً نهضت عاشورائی آقا امام حسین(علیه السلام)  را مورد مطالعه ودقت قرار دهیم  در می یابیم که آن حضرت دردوران امامت خویش به آسیب شناسی دین ودین داری پرداخته است از نظر آن حضرت ظهور و بروز بدعتها از آسیب های مهم به شمار می آید وهمچنین متروک شدن سنّت نبوی وسیره علوی یکی دیگر از آسیب های جدی دین ودین داری است واز طرفی بنی امیه وخصوصاً معاویه علیه الهاویه و فرزند پلیدش یزید لعنـﺔالله علیه به خوبی می دانند٬مادامی که سیره نظری وعملی پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) و امام علی (علیه السلام) ٬مقتدای مسلمانان است ومسلمانان به راه ورسم آنان عمل می کنند٬راه سلطه ظالمانه بنی امیه بسته است وتمام نقشه ها وبرنامه های آنها نقش بر آب می شود به همین دلیل تمام تلاششان راصرف دور نگه داشتن مسلمانان از آن سرچشمه فیاض الهی می کردند وامروز نیز سلفی ها در نظام سیاسی وفکری وهابی گری نیز بر همین اساس عمل می کنند وبه تکفیر پیروان مذهب اهل بیت علیهم السلام پرداخته وخون آنان رامباح می دانند وامر به تخریب مساجد متعلق به آنان وحرم امامان شیعه می کنند٬علاوه بر ظهور بدعتها ودوری از سیره نبوی وسنّت علوی آسیب دیگر تحریف حقایق ومفاهیم دینی است که باید مورد توجه مربیان ومدرسان موضوعات دینی قرار گیرد وبه آن بپردازند.

زبان دین را دانستن

از ویژگی های یک مربی ومدرس ٬آگاهی وشناخت از زبان دین است٬زبان شناسی دینی از کلیدی ترین مباحثی است که امروزه دانشمندان دینی در بخش های مختلف دین به این موضوع مهم توجه دارند٬البته در قرون قبل نیز این موضوع مطرح بوده ودر اندیشه های افلاطون وارسطو نیز به چشم می خورد ولی در قرن بیستم عموماً فلاسفه ٬عرفا٬علمای تفسیر٬تاریخ مداران وفقها به زبان دین توجه کرده اند.

در زبان دین به سه مطلب باید توجه کرد:

گزاره های موجود در متون دینی یا وحیانی : در این گزاره این سوال مطرح می شود که خداوند به چه زبانی با ما سخن می گوید٬البته روشن است که منظور ما زبانهای رایج دنیا که انسانها با آن سخن می گویند نیست.

گزاره هائی که مربوط به سخن گفتن ما با خداست:ما به چه زبانی وبا چه شیوه ای با خدا به رازونیاز می پردازیم وبا او سخن می گوئیم.

گزاره هائی که ما بوسیله آنها از خدا واسماء وصفات او سخن می گوئیم واورا توصیف می کنیم در واقع با چه زبانی درباره خدا حرف می زنیم.

مثلا ً متکلمان اسلامی صفات خداوند را به دو دسته ذاتی وخبری تقسیم کرده وصفاتی مانند علم٬قدرت وحیات را ذاتی می دانند وصفاتی مانند علّو٬وجه ٬ید راصفات خبری نامیده اند وبیشترین مباحث ایشان بیان صفات خبری است یا اهل عرفان مباحث هستی شناسانه خود را عمدتاً تحت دوعنوان کلی (وحدت وجود) و(چیستی نظام هستی)معطوف کرده اند ولذا نگاه هستی شناسانه آنها که خود حاصل کشف وشهود است بر تمام مباحث ایشان سایه افکنده ولذا در زبان دینی اهل عرفان٬ کتاب تشریع از دیدگاه عارف دارای بطونی تو در تو ومنطبق با کتاب تکوین ودرجات معرفتی انسان است٬برای هر معنایی علاوه بر صورت وقالب ٬حقیقت وروحی است والفاظ برای این روح معنا وضع شده اند.

در هر صورت وقتی یک مدرس می خواهد موضوعات مختلف دینی رابیان کند باید با زبان آن موضوع آشنا ئی کامل داشته باشد واخلاق اسلامی اقتضای می کند ،چنانچه فردی در زمینه ای آشنایی وتخصص لازم نسبت به زبان دین در موضوع خاص را ندارد وارد آن حیطه نشود که خود را هلاک ساخته ومخاطبان خویش را تباه می سازد.

اهمیت وجایگاه مربی ومدرس

ازبهترین امتیازات جامعه بشری هنر تدریس است،مربی ومدرس با تعلیم ونشر علم ، انسانها را به سوی کمال وپیشرفت سوق می دهد وعشق وایمان را بر لوح جان وضمیرپاک آنها ثبت و ندای فطرت را در فضای عالم طنین اندازمی کند،درحقیقت تمام کمالات انسان مدیون اساتید ومربیان جامعه بشر می باشد ،اساساً تعلیم از نعمت های خدا به بندگان خود واز ویژگیهای انبیای الهی است ،بزرگترین معلم بشریت نبی اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) است که فرمود:﴿إنّما بعثتُ معَلَّماً﴾[12]وفرمود :﴿اللهمّ اغفِر للمعلّمینَ واَطِلْ اعمارَهُم وبارِکْ لهم فی کسَبِهم﴾(خداوندا،معلمان رابیامرز وعمر طولانی به آنان عطا فرما وکسب وکارشان را مبارک گردان )[13] وآقا امام حسین (علیه السلام ) در یکی از فرامین حیاتبخش خویش فرمود:﴿مَن دعا عبداً مِن ضلالهٍ الی مَعرفَةه حقَّ فاجابَهُ کانَ لهََُ الاَجرُ کعِتْق ِنسَمَهٍ﴾[14](هرکس انسانی را از گمراهی به سوی شناخت حق وحقیقت راهنمایی کند او نیز پاسخ مثبت دهد  به اندازه آزادی یک بنده پاداش خواهد داشت)،در فرهنگ اهل بیت( علیهم السلام ) مربیان ومعلمان عزیزترین اقشار جامعه هستند، امام علی (علیه السلام ) احترام مدرسان رابرای هر قشری از جامعه لازم شمرده وفرمود:﴿ قُم عَن مجلِسِکَ لِابیکَ ومعلمک ولو کُنتَ امیراً﴾( به پاس گرامی داشتن پدر ومعلم خود به پا خیز،اگر چه فرمانده یا فرمانروا باشی)[15] ، امام سجاد( علیهم السلام ) نیز در بیان حقوق اساتید ومعلمان می فرماید:﴿حقُّ سائَََََسِکَ بالعلمِ فالتَعظیمُ لَهُ والتَّوْ قیرُ لِمجْلِِِسِهِ وحُسنُ الاستماعِ الیهِ﴾(حق آموزگار تو این است که اورا تعظیم کنی ودر مجلس محترم بداری وبه نیکویی سخنانش را گوش کنی )[16] ولازم است مربی مورد تکریم واقع شود ،عدم گرامیداشت اساتید ومربیان نشانه نفاق می باشد همانگونه که این معنا از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) روایت شده که آن حضرت فرمود:﴿ثلاثه لا یُسْتَخفُّ بِهم اِلا منافِقُ بَیَّنُ نفاقُُهُ ذو شیبَه في الاسلام ومعلَّمُ الخیرِ وامامٌ عادلٌ﴾[17](از تعظیم وتکریم سه گروه غیرازافراد منافق که دوروئی آنان آشکاراست فرد دیگری سربازنمی زند،این سه گروه عبارتند ازسالمندی که مویش رادرراه اسلام سفید کرده،معلمی که به خیر وسعادت راهنمائی نموده وپیشوای عادل ؛ امام سجاد(علیه السلام ) در دعای سحر اینگونهجایگاه مدرس و اهمیت تدریس را در مناجاتبا خدا بیان می کند:﴿سیدی… لعلَّکَ فَقَدْ تنی مِن مجالِسِ العلما فخذلتَنی ﴾[18] (آقای من شاید مرا در مجالس دانشمندان ندیدی وبه این خاطر دچار خذلان وخواری نمودی ).

فضیلت مربیان

جایگاه مربیان جامعه اسلامی و خصوصاً کسانی که به هدایت معنوی مردم روی می آورند در فرهنگ اسلامی بس رفیع و بلند است به گونه ای که از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود : « معلم الخیر تستغفر له دواب الارض وحیتان البحر و کل صغیره و کبیره فی الارض الله و سمائه» [19]

برای معلم خوبیها تمامی جنبندگان روی زمین و ماهیان دریا و هر موجود کوچک و بزرگی که در زمین و آسمان است طلب آمورزش می نمایند ، برای فضیلت مربیان گرامی که درصدد راهنمایی و اصلاح و هدایت امت رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) همین بس که رسول اعظم می فرمایند : ألا اخبر کم عن اقوام لیسوا بأنبیاء و الاشهداء یغبطهم الناس یوم القیامه بمنازلهم من الله عز وجل علی منابر من نور؟ قیل من هم یا رسول الله عباده مکلف یحبون عباد الله الی الله ؟ قال: یأمرونهم بما یحب الله و ینهونهم عما یکره الله فإذا أطاعوهم أحبهم الله» [20] آیا با شمااز اقوامی سخت بگوییم که نه از پیامبرانند ، نه از شهداء و همه ی مردم به منزلت آنها در نزد خداوند متعال غبطه می خورند در حالی که بر منبرهایی از نور تکیه زده اند ؟ گفته شد « یا رسول الله ، آنها چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود : آنان کسانی هستند که بندگان خدا را محبوب او و خدا را محبوب بندگانش می گردانند .سوال شد معنای محبوب کردن خداوند نزد آنان روشن است ، اما چگونه بندگان خدا را محبوب خدا می کند؟ رسول خدا فرمود : مردم را به آنچه خداوند متعال دوست دارد امر و از آنچه خداوند متعال ناپسند می دارد نهی می نماید ، پس هنگامی که بندگان خدا از آنها اطاعت نمایند خداوند متعال آنان را دوست می دارد.

تدریس وارزش آن

یکی از موضوعاتی که باید به آن پرداخته شوداهمیت وارزش کار مربیان ومدرسان محترم است٬رسول خدا(صلی الله علیه وسلم) می فرمایند : ﴿اِنّ اَعظمَ الناس منزلةً عندَاللهِ یُومَ القیامةِ أمشاهُم في أرضِهِ بالنَصیحَه لِخلقِهِ﴾[21](بالاترین مقام درنزد خداوند برای کسی است که در زمین می گردد وبرای مردم به وعظ ونصیحت می پردازد).

اساتید و مربیان شایسته

بی شک اساتید و مربیان در نوع ارزشها ، نگرشها و جهان بینی و ایدئولوژی متربیان تأثیر دارند و هر چند مخاطبین در برابر آنچه استاد ارائه می دهد مقاومت نمایند نمی توانند از تأثیر گذاری آشکار و نهان مربیان و اساتید در روند زندگی خود جلوگیری کنند ، به همین دلیل است که انتخاب استاد و مربی شایسته و وارسته همواره مورد توجه و تأکید فراوان اولیای دین بوده است ، امام باقر (ع) در پاسخ به این سوال که منظور از طعام در آیه شریفه « فلینظر الانسان إلی طعامه » چیست فرمود : علمه الذی یأخذه عمن یأخذ » منظور از طعام در این آیه علم است ، انسان باید مواظب باشد که علمش را از چه کسی می گیرد.[22]

اما اینکه استاد و مربی شایسته کیست و چه شرایطی دارد ؟ در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) آمده که آن حضرت فرمود : « لا تقعدوا إلا إلی عالم یدعوکم من ثلاث الی ثلاث : من الکبر الی تواضع و من المداهنه الی المناصحه  و من الجهل الی العلم » [23]

در محضر عالمی ننشینید مگر اینکه از سه چیز شما را به سوی سه چیز دعوت کند ، از تکبر به تواضع دهوت می کند ، از حیله گری و چاپلوسی به خلوص و خیر خواهی فرا می خواند ، از جهل به علم می کشاند.

کسی شایستگی تدریس را دارد که مخاطبین خود را به کسب فضائل ترغیب و از آلودگی به رزایل اخلاقی دور کند، استاد شایسته استادی است که دیدن او انسان را به یاد خدا اندازد و سخن گفتنش بر علم متربیان بیفزاید .

نقش مربی و استاد به ویژه در علوم اخلاقی و عرفانی نمود بیشتری دارد ، و به قول شاعر:

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر تنهایی

ویژگی ها

یکی از مباحثی که در اخلاق تدریس مطرح است انتخاب استاد شایسته است،ومتربیان باید با بهره گیری از حق انتخاب خود استادی شایسته را گزینش کرده واز انفاس قدسی وسخن حکمت آمیز او بهره مند شوند.

امّا ویژگی های استاد شایسته چیست؟بعضی ازاساتید ومربیان بزرگواردر تدریس وتبلیغ خود به بیان مبانی واقوال گوناگون پیرامون یک مسئله می پردازند این موجبات سرگردانی متربیان را فراهم می سازد وذهن آنان را مشوش می کند،البته گاهی اینگونه شیوه تدریس درمحافل علمی وتحقیقی لازم است ولی درمحافل عمومی وکلاسهای غیرتخصصی بیان اقوال گوناگون وادله طرفین وترجیح ونقد وذکر صورتهای مسئله در مقام اظهار لحیه وفخر فروشی است ودراین میان چگونه ممکن است مخاطب بهترین قول وسخن را پیداکند درحالی که خود مربی سرگردان وراه گم کرده است از جمله رذائل اخلاقی درتدریس به شمارمی رود ومخالف سیره وسنت پیامبروآل پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) است،درباره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) گفته اند:﴿کان کلامُهُ فَصْلاً  یَتَبَیَّنُهُ کلُّ مَن سَمِعَهُ﴾[24] (کلامش روشن وگویا بود،چنانکه هر شنوندهای آن را می فهمید)،خداوند متعال نیز وقتی کلام خود را در لسان قرآن نازل می فرماید ویژگی آن این است:﴿انّهُ لقولٌ فصلٌ وما هُوَ بالهزل ِ﴾[25](به حقیقت این قرآن سخنی است که حق رااز باطل جدا می کند وهرگز شوخی نیست)،البته انتظار این نیست که مدرسین ومربیان ما مانند انبیاء وائمه یا قرآن کریم سخن گویندولی آنچه شایسته است این اصل شفاف وروشن گوئی را رعایت کنند.

حق محور باشد:

بعد از رعایت اصل روشن گوئی وبا بیان فصیح وبلیغ حرف زدن وتدریس کردن، موضوع دیگری که بسیار مهم است ،حق محوری است.اخلاق اسلامی اقتضا می کند که مربی ومدرس در تدریس از محور حق خارج نشود،همانگونه در بیان حق محوری نبی مکرم اسلام، امام صادق علیه السلام می فرماید:﴿کان رسول الله ِصلی الله علیه واله وسلم یُداعِبُ ولا یقولُ الاّحقاً﴾[26](رسول خدا شوخی ومزاح می کرد ولی جز حق چیزی بر زبا ن می آورد )،آن حضرت هرگز به خاطرخودش خشمگین نمی شد وغضب وخشم او برای معیارهای دینی وحدود الهی بود ولی در عین حال جز حق نمی فرمود:﴿وکانَ فی الرَّضا والغضَبِ لا یقولُ الاّحقاً﴾[27](در حال رضا وغضب چیزی جز حق نمی گفت).

 

حریم ها را رعایت کند:

یکی از آداب اخلاقی وتربیتی در تدریس که مدرس باید به رعایت آن خود را ملزم کند،اینکه در کلاس درس کسی رامذمت وسرزنش نکند ودر پی لغزشها وزشتیهای دیگران نباشد، امام علی (علیه السلام ) دربیان ویژگی رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید:﴿کانَ لا یَذُمَّ ولا یُعَیََّرُهُ ولا یطلبُ عثراتِهِ ولا عورَتَهُ ولا یتکلَّمُ اِلاّ فیما رَجَی ثوابَهُ﴾[28](رسول خدا کردارش چنان بود که احدی را مذمت نمی کرد ودر پی لغزشها وزشتیهای او بر نمی آمد وسخن نمی گفت جزدرموضوعی که امید ثوابش می رفت).ونیز می فرماید:﴿مَجلِسُهُ مجلِسُ حلمٍ وحیاءٍ وصدقٍ وأمانه لا تُر فَعُ فیه الاصواتُ ولاتُؤتنََُ فیه الحُرَمُ ولا تُنْثی فَلتَاتُهُ مُتعدلینَ مُتَواصلینَ فیه بالتقوی مُتَوَاضعینَ یُوَقّروُنَ الکبیرَ﴾[29](مجلس پیامبر،مجلس بردباری،حیاء،صدق وامانت بود،صداها در آن مجلس بالا نمی رفت وارتباط برمحورتقوا بود،تواضع می نمودند وبزرگان وسالخوردگان راتکریم می کردند).

از شیوهای رفتاری رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) این بود که اگر می خواست عیوب دیگران را بر طرف کند به طورغیر مستقیم متذکرمی شد،دراحادیث حضرت تعبیرهایی مانند﴿ما بال قوام ٍ…﴾(چرا عده ای چنین وچنان می کنند زیاد یافت می شود وهرگز حاضران و افراد را به صورت مستقیم مخاطب قرار

نمی داد.

در همه حال به یاد خدا بودن:

بیان مفهوم دینی توفیقی است که صاحبان اصلی شریعت یعنی حضرات ائمه( علیهم السلام) به من وشما عنایت کرده اند لذا باید در کلاس درس اولا ً ذاکر خداوند متعال باشیم ودرهرحال اورا برخود حاضروناظرببینیم وبه ذکراوبپردازیم،بزرگان ما در مذهب تشیع اینگونه بوده وهستند،چون درکلاس برای تدریس حاضرمی شوند دو رکعت نماز گزارده سپس به تدریس می پردازند،درمورد واعظ شهیر وخطیب توانا مرحوم فلسفی (رضوان الله تعالی علیه ) نقل شده که پیش ازهرمنبرسه بارآیة الکرسی را برای خود تلاوت می کرد،شروع کلاس توسل وذکرنام ویاد ائمه اطهار،خصوصا ً زهرای اطهر(سلام الله علیها) و ابا عبدالله الحسین (علیه السلام ) ویوسف فاطمه حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفداه) برای ایجاد فضای معنوی در کلاس بسیار مؤثر است.در روایتی نقل شده که امام حسین(علیه السلام ) فرمود از پدرم درباره مجلس نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) پرسیدم فرمود:﴿کانَ صلی الله علیه واله وسلم لا یَجلِسُ ولا یقومُ إلاّعلی ذکرِ اللهِ جلَّ اسمُهُ﴾[30] (پیامبر جز با یاد خدا نمی نشست وبر نمی خواست) ،مدرسان ومربیان محترم باید بدانند که وظیفه آنها در هر حال ارتقاء سطح معنویت مخاطبان خویش است وبهترین راه برای ایجاد معنویت ذکر ویاد خدا وتوسل به آل الله علیهم السلام است.

بیانش غرّا،محکم ومتین باشد:

از شیوهای اثر گذار در امر تدریس فخیم ،فصیح ومحکم سخن گفتن ورعایت آرامش ومتانت در جای خود است،پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم)هنگامی که سخن به اندازه می گفت واز قیامت یاد می کرد﴿کأنّهُ منذرُ جیش ٍ﴾[31](مانند فرمانده لشکر سخن می گفت).

در تدریس عدالت در نگاه وتوجه رعایت شود:

از سیره رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) استفاده می شود که حضرت نگاهها وتوجهاتش را بریاران توزیع می کرد وبه این طرف وآن طرف مجلس می نگریست﴿کان رسول اللهِ یتسمُ لحظاتِهِ بین اَصحابهِ ینظُرُ إلی ذا بالسویّتِةِ﴾[32]

در بین متربیان ایجاد نگرانی وناراحتی نکردن:

وقتی در کلاس درس حضور می رسانیم مخاطبین ما افراد مختلفی هستند وبراساس عادات یا خصلتهای فردی ،قومیتی وملیتی واهلیت در جغرافیائی خاص یا زبان خاص دارای حساسیتها ئی هستند واز برخی پیامها یا واژگان ناراحت می شوند،لذا کسی که برای تدریس درکلاس حضور می یابد باید به گونه ای سخن بگوید که کسی از سخنان او رنجیده خاطر نشود وبا بهره گیری صحیح از آیات وروایات موجبات بدبینی به دین ونفرت شنوندگان را فراهم نیاورد ودراین مسیر به رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)  تأسی کند﴿و کانَ لا یُکلَّمُ احداً بشیءٍ یَکْرَمُهُ﴾[33] (شیوه رسول خدا این بود که با احدی به چیزی سخن نمی گفت که رنجیده خاطرونگران شود.

رسالت اصلی:

مربیان ومدرسان علوم دینی باید حافظ اصلی دین مبین اسلام ومکتب اهل بیت(علیهم السلام) باشند وبه ترویج قرآن کریم وسنت اهل بیت(علیهم السلام) بپردازند ودر تولید علم که از خواسته های رهبری معظم انقلاب اسلامی ونائب بزرگوار امام زمان (ارواحنا له الفداه) حضرت آیت الله العظمی خامنه ای است کوشا باشند،و علمای بزرگ شیعه را الگوی خود قرار دهند وبدانند که مذهب اهل بیت(علیهم السلام) به سادگی به دست ما نرسیده است،روزگاری برخی مخالفین مذهب گفتند که دنیای شیعه عالم ودانشمند ندارد،حضرت علامه سید محمد امین عاملی کتاب 18جلدی اعیان الشیعه را به رشته تحریر در آورد وبزرگان شیعه را معرفی کرد،گفتند شیعه آثار علمی ندارد،شیخ آقا بزرگ تهرانی کتاب الذریعه الی تصانیف شیعه را نوشت وفهرستی گرانبها از آثار علمی عالمان شیعه به جهانیان ارائه نمود،زمانی سخن پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)  را که فرمود :﴿مَن کنتُ مولاهُ فهذا علیٌ مولاهُ﴾ به درستی تفسیر نشد ، علامه امینی 20جلد کتاب منتشر کرد که در آنها فقط از اهل سنت روایات در این باب بیان شده و وقتی کتاب به دست علمای اهل سنت رسید،ازطریق نوری سعید حاکم  بغداد خواستاربرچیده شدن آن شدند، اوهم علمای اهل سنت را جمع کرد وچهار،پنج جلد کتاب مذکورخوانده شد وبا دقت مورد بررسی قرارگرفت ، حتی یک کلمه ازشیعه درآن نیافتند وآنچه دراثبات ولایت امیرالمومنین (علیه السلام ) بیان شده بود همه از اهل سنت بود،نوری سعید اعلام داشت این کتاب را نمی توان جمع کرد واگراین کتاب رابخواهیم جمع کنیم باید کتابخانه های اهل سنت را جمع کنیم چون نویسنده کتاب هیچ چیزی از شیعه نقل نکرده!!،برخی دیگر شیعه را به جدائی از قرآن متهم کردند وگفتند شیعه فقط به دنبال اهل بیت(علیهم السلام) است،علامه محمد حسین طباطبائی تفسیر 20 جلدی المیزان را به رشته تحریردرآورد ودرتفسیر قرآن ازقرآن بهره جست ویک جلد آن را نزد علمای اهل سنت در الازهر مصر فرستاد وبر تفکر باطل آنها در مورد شیعه خط بطلان کشید وناگزیر برآن تفسیر تقریظی نوشتند که این در طول تاریخ اسلام سابقه نداشته است،آن زمان که در  حاکمیت نظام کمونیستی شوروی سابق ،مارکسیستها وکمونیستها یکه تازی می کردند وکسی در جهان پاسخ انحرافات آنها نبود ،علامه طبا طبائی کتاب 4 جلدی روش رئالیسم را نوشت واصول آنها را به چالش کشید وچون شرح روش رئالیسم شهید مطهری را،احسان طبری خواند از گذشته مارکسیسمی خود برائت جُست وبرعلیه مکتب مارکسیست کتابی نوشت و کجرویهای آنها را افشاء نمود.

پس فراموش نکنیم که کار ما در حد توان تولید علم است وبه اندازه وسع وتوان در این مسیرقلم زده وفعالیت کنیم.

اخلاص در امر تعلیم

موضوعی که برای مربیان باید قابل توجه باشد اخلاص در نیت است  اخلاص در همه شئون زندگی ، خصوصا در امر آموزش های معارف دینی از ضروریات بشمار می رود ، رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) خطاب به ابوذر غفاری می فرماید : « من تعلم علماً من علم الاخره لیرید به عرضاً من عرض الدنیا لم یجد ریح الجنه»[34] هر کس به آموختن علمی از علوم آخرتی بپردازد تا بوسیله آن بهره ای دنیوی کسب کند ، هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.

کسانی که بر مسند تدریس می نشینند باید بدانند که اگر با خلوص نیت به این وظیفه بپردازند ، تاج داران شرافت و فضیلت خواهنددبود ، وجود مبارک نبی اسلام خطاب به حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «یا علی لئن یهدی الله بک رجلاً واحداً خیرٌ لک مما طلعت علیه الشمس » [35]ای علی ، اگر خداوند متعال به وسیله ی تو یک نفر را هدایت کند ، برای تو از هر آنچه خورشید بر آن بتابد بهتر است وامام صادق(علیه السلام ) می فرماید:﴿المعلَّمُ لا یُعَلَّمُ بالأجرِویَقْبلُ الهدئّةَ اِذا اُهدِیَ الیهِ﴾(علّم به خاطرمزد درس نمی دهد بلکه برای خدا وبا خلوص نیت آموزش می دهد وهر گاه هدیه ای به او دادند آن را می پذیرد).

مربی به اخلاص و مراقبت برنیت نیاز جدی دارد ، باروری تلاشها و زحمتها و مشقتها به انگیزه عمل او وابسته است ، تبلیغ دین تنها  با جدیت و تلاش و پشتکار به ثمر نمی نشیند بلکه نیت و انگیزه ناب و خالص الهی می خواهد ، رمز اساسی توفیقات امام راحل(قدس الله نفسه الزکیه الشریف ، هوشمندی پشتکار ، جدیت و علم و آگاهی و امثال اینها نبود ، بلکه همراه ساختن این اوصاف با اخلاص بی مانند ایشان بود و در پرتو خلوص کامل به آن موفقیت بزرگ دست یافتند، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند : « اگر ما به حیث عالم بودنمان ، اخلاص و صفا داشته باشیم و برای خدا کار بکنیم ، دنیا اصلاح خواهد شد ، یک نفرمان امام امت است که شما نتیجه اخلاص او را می بینید » [36]

مربیان عزیز نگویند ما کجا و رهبری کجا ، ما کجا و امام کجا ، اگر مقایسه ای صورت می گیرد به عنوان معرفی الگوهای رفتاری است زیرا خود خوب می دانیم که رسیدن به آن مقامات معنوی بلند اگر نگوییم برای امثال ما غیر ممکن است ، راهی بس دشوار است ولی باید تلاش کرد اگر همانندآنها نمی شویم لااقل در مسیر آنها باشیم و روش و منش ما صبغه و رنگ و بوی آنان را داشته باشد.

عدالت میان شاگردان:

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم)  دورترین مردم به خدا را دو دسته می داند ودرتوضیح گروه دوم فرمود:﴿وَمعَلَّمُ الصَبیان ِلا یواسی بینَهم ولا یرُاقب اللهُ فی الیتیم﴾[37](ومعلم کودکان که در میان آنان به عدالت رفتارنمی کند ودرمورد یتیم،خدا را درنظر نمی گیرد).

تواضع:

امام علی (علیه السلام ) فرمود:﴿مَن تواضَعَ للمتَعلمینَ وذَلَّ لِلْعُلَماءِ سادَ به علمه﴾[38](هرکس که بر شاگردانش تواضع وفروتنی کند ودربرابردانشمندان خود را کوچک وپایین دست بشمرد،با دانش خود به آقایی می رسد).

عمل به گفتهای خود:

پیامبراکرم (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود:(در روز قیامت دانشمندان بد را می آورند وبه آتش جهنم می اندازند، یکی از آنان از شدّت آتش به دور خود می چرخد،کسانی که از او علم آموخته ونجات پیدا کردند به او می گویند:وای بر توما راه راست را از تو آموخته ایم وهدایت شدیم،چرا تو اینگونه ای؟ اوپاسخ می دهد من نسبت به آنچه به شما می آموختم وشما را از آن نهی می کردم مخالفت کردم)[39]  و خود به آن عمل ننمودم.

توکل و توسل به اهلبیت علیهم السلام

مربیان محترم برای موفقیت در تدریس نیاز به پشتوانه ای محکم و شکست ناپذیر دارند که چیزی جز ذات مقدس خداوند متعال نیست ، به قول حافظ:

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

آنچه برای مدرسین مهم است اثر گذاری حوزه درسی آنها می باشد و تأثیر گذاری در روح و روان متعلم بدون توفیق و لطف حضرت باری تعالی ممکن نخواهد بود ، همانگونه که خداوند متعال خطاب به پیامبرش می فرماید : « إنک لا تهدی من احببت ولکن الله یهدی من یشاء و هو اعلم بالمهتدین » [40] ای رسول خدا ، همانا تو هدایتگر هر آنکه دوست داری نمی باشی بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت می نماید و او نسبت به هدایت یافتگان دانا تر است ، و البته برای جلب توفیق الهی هیچ توکل کننده ای بی نیاز به توسل به اهل بیت (علیهم السلام)  نخواهد بود. زیرا لازمه تقرب به خدا توسل است.

« وابتغوا إلیه الوسیله » [41] پس بر هر مربی و استادی لازم است برای رسیدن به موفقیت با توسل به ائمه ی اطهار (علیهم السلام) از آنها در جهت این مطلوب یاری بخواهد و کمک بگیرد.

از آنجا که یک مدرس ومربی وظیفه تبلیغ دین را برعهده دارد ودر انجام این وظیفه وجه اشترکی با اولیاء دین پیدا می کند،یعنی آنها هم وظیفه نشر وتبلیغ دین را عهده داربوده اند واو هم می خواهد در این راه گام بردارد،لازم است با اولیاء الهی سنخیّت پیدا کند ودر حد توان به ویژگیها وخصوصیات روحی ورفتاری آنان دست یابد،وقتی به سیره اولیاء الهی در تبلیغ ونشر دین نگاه می کنیم ویژگیهائی مانند:صبر واستقامت در برابر مشکلات،صراحت وقاطعیت وسازش ناپذیری در اصول،توکل بر خداوند،تبلیغ برای خدا،خیرخواهی ودلسوزی واستفاده از ابزارهای صحیح به چشم می خورد که به مناسبت برخی ازاین ویژگیهاراتوضیح می دهیم .

مقصود از توکل،واگذاری کارها به خداوند است،ودر این واگذاری به نظام علّی ومعلولی واسباب ومسببات نیز توجه داریم،اراده خداوند بر این تعلق گرفته که حوادث مادی وفیوض معنوی از طریق اسباب و علل ویژه تحقق یابند و نا دیده گرفتن این حلقه ها بر خلاف مشیت اوست،از این جهت اولیای الهی پس از تمسک به اسباب وعلل طبیعی وعادی با اِعمال قاطعیت وابزارسازش ناپذیری،سرانجام به خداوند توکل کرده اند ودر واقع توکل به خداوند مانند سنگ زرین آسیاب است که سنگ رویی برپایه ان می تواند تلاش کند ومنشا اثر باشد،قرآن کریم از زبان نوح (علیه السلام) بیان می کند:﴿یاقوم إن کانَ کبُرَ علیکُم مقامی وتذکیری بایات اللهِ فعلی اللهِ توکلّتُ فأجمعوا أمرَکُم وشُرَکاءَکُم ثمَّ لا یکُن أمرُکُم علیکم غُمَّةٌ ثمّ اقضوا إلیَّ ولا تنظِرُن﴾[42](ای مردم اگرمقام ویادآوریهای من به آیات الهی بر شما قابل تحمل نیست پس من بر خدا توکل کرده ام،در این صورت قدرت وشرکای خود را گرد آورید تا کارتان برای شما پنهان نباشد،انگاه به زندگی من پایان بخشید ومهلت ندهید(ولی این کار را نمی توانید انجام دهید)واین شیوه نه تنها شیوه نوح پیامبر بلکه تمام سفرای الهی است﴿ ومالنا ألاّ نتوکّلَ علی اللهِ وقد هدانا سبُلنا ولنصبرَنَّ علی ما اذیتمُو نا وعلی الله ِ فلیتوکّلونَ﴾ [43](چرا ما برخدا توکل نکنیم درحالی که ما رابه راههای خودمان هدایت کرده وما دربرابر آرزوهای شما استقامت می ورزیم ومتوکّلان باید برخدا تکیه کنند)،دراین خصوص به سورهای هود آیه56و88،سوره یوسف آیه 67،سوره اعراف آیه 89،سوره آل عمران آیه 159،سوره نمل آیه 79،سوره نساءآیه81،سوره انفال آیه 61،سوره هودآیه 123،سوره فرقان آیه 58،سوره شعراء آیه 217،سوره احزاب آیه 3و48مراجعه فرمائید.

تدریس برای خدا:

ویژگی دیگر رهبران الهی در تبلیغ دین انجام کار برای خداست،آنها پیوسته می گفتند ما اجر وپاداشی نمی خواهیم واجر ومزد ما با خداست واین منطق وروش همه انبیاء واولیای الهی است﴿ ما اسئلکم علیه من اجرٍإن أجریَ الاّربَّ العالمینَ﴾[44] (من بر این رسالت پاداشی نمی خواهم،پاداش من برپروردگار جهانیان است )،وقرآن کریم این روش را از دیگر پیامبران مانند نوح(علیه السلام) درسوره شعراء آیه129،وهود(علیه السلام) در سوره شعراء آیه 128،وصالح (علیه السلام) سوره شعراء آیه 145، ولوط (علیه السلام) سوره شعراء آیه 164وشعیب(علیه السلام) سوره شعراء آیه 180 نقل می کند واگردوستی با خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) مزد رسالت او بیان شده ﴿قل لا اسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی﴾[45]می توان گفت دوستی با خاندان رسالت کمالی است که سود آن در واقع به خود انسان بر می گردد،زيرا انسان در پرتوارتباط با آنان از نظر انديشه وعمل تکامل می يابد ودوستي باپاکان، پاکی آفرين ودوستی با ناپاکان موجب نا پاکی است، بنابراين خاندان پيامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) اگر چه با عنوان اجر ومزد مطرح شده در حقیقت اجر ومزد نیست بلکه کاری است که سود آن را خود افراد می برند نه پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) وخانواده ایشان،زیرا مزد وپاداش زمانی صحیح بود که سود آن به پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم )برسد نه به مسلمانان ودوست داران خاندان او،در آیه دیگر مزد وپاداش رسالت خود را،راهیابی بندگان مومن به سوی خدا دانسته ومی فرماید:﴿ما اسئلکم علیه من اجرٍ إلاّ من شاءَ أن یَتّخِذَ إلی ربّه ِ سبیلا ً﴾ [46](من از شما بر ابلاغ رسالت پاداش نمی خواهم،جز آنکه هرکس بخواهد به سوی پروردگار خود راهی بیابد)؛در اینجا اجر وپاداش راهیابی به سوی خدا قرار داده شده وچه راهی جز ارتباط با عترت است که پیوسته با قرآن همرا ه وقرآن نیز ملازم با عترت می باشد،ودر آیه دیگر یادآور می شود که این دو پاداشی که ذکر شد به ظاهر به نفع اوست ولی در حقیقت به نفع خود مسلمانان است﴿ما اسئلکم مِن اجرٍفهو لکم إنْ اجریَ إلاّعلی الله ﴾[47] (پاداشی که از شما خواسته ام به سود شماست واجر من بر کسی جز خدا نمی باشد.

خیر خواهی ودلسوزی:

ویژگی دیگری که مربیان ومدرسان واساتید محترم درمسیرتدریس باید از آن برخوردار باشند،خیر خواهی ودلسوزی برای متربیان خویش است که خشنودی خداوند را به همراه خواهد داشت واگر فقط خشنودی خدا ملاک عمل قرار گیرد،طبعاً برای تلاش وسعی خود حد وپایانی نخواهیم دید واز این جهت آنچه در توان داریم درراه هدایت مخاطبان به کار می بریم همانگونه که انبیای الهی اینگونه بوده اند،خستگی وفرسودگی برای آنان مفهومی نداشت وبرراه صحیح خود اصرار می ورزیدند وبه خاطر این اصرار گاهی مورد شکنجه های جانکاه نیز قرار می گرفتند ولی منطق آنان این بود﴿یا قومِ لقدا بلَغْتُکم رسالَه ربّی ونصحتُ لکم ولکن لا تُحِبّونَا الناصحین﴾[48] وباهمین مضمون آیات 62و68سوره اعراف (ای مردم من رسالتی راکه از جانب خدا برعهده داشتم ابلاغ کردم وشما راپند دادم ولی شما ناصحان را دوست نمی دارید.

قرآن کریم علاقه پیامبراسلام (صلی الله علیه واله وسلم ) به سعادت وخوشبختی مردم راچنین بیان میکند :﴿لقد جاءَکم رسولٌ من انفسِکُم عزیزٌعلیه ما عنِتّم حریصٌ علیکم بالمومنینَ رؤفٌ رحیمٌ﴾[49] (پیامبری از خودتان به سوی شما آمد که رنجهای شما برای او گران وبرسعادت شما علاقه مند وبه مومنان رؤف ومهربان است.

بهره گیری از عقل و خرد

ویژگی دیگری که مدرس ومربی باید به آن توجه کند استفاده ازعقل وخرد متربیان خود می باشد وبا روشن کردن اذهان آنان در آنها روح خدا گرایی را زنده کند،وقتی به سیره انبیاء الهی وروش ائمه اطهار(علیهم السلام) نگاه می کنیم حتی یک بار دیده نشده که آنها از حماقت وبی خردی مردم برای پیش برد اهداف ومقاصد خود بهره گرفته باشند،امّا در مقابل فرعونیان آنگاه که در مقابل منطق قوی موسی (علیه السلام) به زانودرآمدند وکاملاً رسوا گشتند ، به چشمه های قصر وثروت خود اشاره کرده وآنها رابه رخ مردم کشیدند وآن را نشانه حقانیت خود دانستند وفقروتهیدستی موسی (علیه السلام) را نشان باطل بودن دعوت اودانستند قرآن درباره این روش ناپسند می فرماید:﴿فاستخَفََّ قومَهُ فأطاعوهُ إنّهم کانوا قوماً فاسقین ﴾[50] (ملت خود را سبک عقل شمرد وآنان از اوپیروی کردند،آنان گروهی فاسق وبیرون از طاعت خدا بودند.

هنگامی که ابراهیم فرزند حضرت ختمی مرتبت(صلی الله علیه واله وسلم ) چشم ازجهان فرو بست ومراسم تجهیز او انجام شد،آفتاب گرفتگی نیز روی داد،مردم تصورکردند که بخاطر عظمت مصیبت پیامبر آفتاب گرفته است،یک چنین اندیشه ناصوابی به نفع پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم ) بود ومقام آن حضرت را نزد مردم بالا می برد، امّا پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه واله وسلم ) منزه ازآن است که از جهل مردم برای پیشبرد مقاصد خود بهره گیرد؛در اینجا پیامبر اعظم (صلی الله علیه واله وسلم ) به خاطر وظیفه وجدانی والهی جریان تدفین ابراهیم رابه تأخیرانداخت وبرمنبررفت وفرمود:﴿ایها الناس انّ الشمس والقمرَایَتان ِایات الله لا تنخسفان لموتِ احدٍ ولا لِحیاةِ احدٍ﴾[51] (ای مردم میان گرفتگی خورشید ودرگذشت فرزندم ابراهیم رابطه ای نیست) وبعد فرمود هرگاه ماه وآفتاب گرفت نماز بخوانید،البته این یک ضابطه کلی است وهدف این است که شیاطین وشیادین از این حوادث نفع شخصی وشیطانی نبرند ولی اگر در مواردی دلیل قطعی واردشده که مثلا ً شهادت امام معصوم درعالم کون مؤثر بوده است،پذیرفته خواهد شد.

احساس مسئولیت

یکی از چیزهایی که باید مربی و مدرس در برابر آن احساس مسئولیت داشته باشد و آن را امانت الهی بداند قرآن و امامت و ولایت اهل بیت علیهم السلام است قرآن کریم در این زمینه می فرماید : أنا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا»[52]

بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) مسئولیت پذیری در برابر اسلام را چنین بیان می کند « همه ما در مقابل اسلام مسئولیم ، این اسلامی که با خون اولیاء و بزرگان به دست ما سپرده شده است و الان ما مسئول آن هستیم  این اسلام را ما باید به نسل آتیه برسانیم ،…. همه ما مسئول هستیم « کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته » وقتی همه ما مسئول هستیم و همه ما در مقابل خدا جواب باید بدهیم ، باید فکر این کشور باشیم ، فکر این اسلام که در کشور ما تشریف آوردند و قدمشان روی چشم باشیم.» [53]

امام عظیم الشأن و راحل در بیان مسئولیت روحانیت سخنانی گران سنگ دارند که میتواند برای اساتید و مربیان معارف اسلامی نیز بسیار کارگشا باشد زیرا که در انجام رسالت الهی اینان نیز با روحانیت همراه بوده و یک وظیفه مشترک بر عهده دارند ، ایشان می فرمایند : « مسئولیت شما خیلی سنگین است ، وظایف شما غیر از وظایف عامه مردم می باشد ، چه بسا اموری که برای عموم مردم مباح است ، برای شما جایز نیست و ممکن است حرام باشد ، مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند چه رسد به اعمال پست و نامشروع ، اگر خدایی ناخواسته از شما سربزند مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین می سازد ، درد اینجاست ، اگر مردم عملی که بر خلاف انتظار است مشاهده کنند از دین منحرف می شوند و…..» [54]

در نتیجه مربیان عزیز باید به شدت مراقب رفتار و گفتار خود باشند و به جهت مسئولیت خطیری که بر عهده دارند هرگز عملی خلاف شرع و عقل انجام ندهند و کلامی که رضایت خدا بر آن نیست بر زبان جاری نسازند و از این هم فراتر در انجام مباهات نیز کمترین زمان ممکن را صرف کنند شهید اول رضوان الله تعالی علیه می فرماید: « و من الخسران صرف الزمان فی المباح و إن قلّ »[55]

پرداختن به امور غیر ضروری و کارهای مباح هر چند به میزان اندک حاصلی جز زیان ندارد .

قانون گرایی و انظباط پذیری

قانون گرایی و انظباط پذیری و پایبندی به چارچوبهای مقررات در کار سازمانی و تشکیلاتی بخصوص در نیروهای مسلح که یکی از نقاط برجسته و ممتاز آن نظم و انظباط و حاکمیت قانون می باشد از عوامل و اصول مهم برای ایجاد تحول سالم و موفقیت و دست یابی به اهداف است لذا اساتید و مربیان اگر به این دو پایبند نباشند موجب هرج و مرج و اختلاف گردیده و ضمن مخدوش نمودن چهره خود و سازمان متبوع ، توان جذب امکانات و همکاری مسئولین را در راستای ارتقاء سطح معنویت میان متربیان خود را از دست می دهد و موفقیت چندانی نیز به دست نخواهند آورد.

مقام معظم رهبری( روحی فداه) در این زمینه می فرماید : « هرج و مرج و پیروی از سیلقه های مختلف و گاه متضاد تنها زیانش محروم ماندن از حرکتی سالم ، منطقی و پیش رونده نیست، بلکه زمینه پیدایش تحول ناسالم و حرکتهای غیر منطقی و خسارت بار نیز هست » [56]

اساتید و مربیان ما باید در این زمینه اسوه الگوی عملی خویش را امام قدس الله نفسه الزکیه الشریف قرار دهند ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در خصوص ایشان می فرماید : امام (رضوان الله تعالی علیه) مقید به قانون بودند ، یکی از خصوصیات آن بزرگوار تقید به قانون بود که کاری بر خلاف آن انجام نگردد[57].

امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اختلافات را نتیجه قانون شکنی دانسته و می فرمایند : « ما اگر همه افرادی که در کشورمان هستند و همه گروههایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند ، اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانون را محترم بشمریم هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد اختلافات از راه قانون شکنی پیش می آید.[58] و در جایی دیگر می فرمایند : « آنها هم که در ارتش هستند ، آنها هم نظم خودشان را حفظ بکنند برای همان مقصد (حفظ کشور) ما ها هم که طلبه هستیم نظم خودمان را حفظ کنیم برای آن مقصد ، آنها هم که اداری هستند ، آنها هم که در رأس کار هستند ، آنها هم که در پایین هستند و بالا ، همه حفظ کنند….و اگر بنا شد که نظم را از دست بدهیم ، جامعه از توحیدیت بیرون می رود .[59]  لذا با توجه به اوامر امام (ره) و نائب بزرگوار امام زمان مقام معظم رهبری روحی فداه بر ما مربیان است که با تمسک به قانون و دقت در نظم و انظباط هم قانون گرائی و هم انظباط پذیری خود را به صورت عملی به نمایش بگذاریم و هم در قول و عمل  پایبندی خود را به این اوامر الهام بخش و نجات دهنده نشان دهیم تا آنچه را در قالب دینی در اینگونه امور بیان می کنیم مورد قبول مخاطبین قرار گیرد.

شناخت مخاطبان و نیازها و توقعات آنان

برای اتخاذ روش مناسب و درست در تدریس و حرکت خردمندانه و مفید لازم است اساتید و مربیان محترم که با فکر و جان ، روح و روان ، مردم سرو کار دارند ، مخاطبان خود و نیازها ی فکری و توقعات

آنان و زمینه های کار فرهنگی و معارف دینی را بشناسند، وگرنه با حرکات نامناسب و کارهای نابجا و بهره گیری از شیوه های ناسالم و نامناسب تدریس موجب بی اعتمادی مخاطبین خود و شکسته شدن حرمت و جایگاه مربیگری را فراهم آورده و نه تنها نقش اصلاحی بر مخاطبین خود نخواهند داشت بلکه بر معضلات متربیان خود می افزایند .

مقام معظم رهبری در این خصوص خطاب به طلاب می فرمایند: بگردید ببینید ، نیاز این زمان چیست و مردم ، محتاج چه چیزی هستند ، آن را از شرع مقدس اسلام بگیرید… آن را پخته کنید ، آماده نمائید و مثل شیری در کام مردم بریزید .[60]

و نیز می فرماید: یکی دیگر از آنها (توقعات مردم) عبارت از تبیین مسائل دینی است ، یعنی مردم در طول این هزار سال ، همواره از علمای دین توقع داشتند که مسائل اسلامی را تبیین کنند ، یکی دیگر از چیزهایی که مردم امید و انتظار داشتند ، این بوده که اینها خودشان به آن چیزهایی که می دانند و به مردم یاد می دهند عاملترین باشند.[61]

عمق بخشیدن به کارها و تحول در شیوه ها

مربیان و اساتیدی که به تدریس معارف دینی می پردازند در هر کجا که هستند می بایست همواره به ارتقاء سطح آگاهیهای مذهبی و سیاسی و بنیه دینی و معنوی مخاطبان خود بذل توجه نموده و با باز نگری مستمر تنوع ، ابتکار و عمق بخشیدن به کارها و برنامه ها آن را اعتلا بخشند ، بدهی است برای تحقق این امر متولیان امور فرهنگی نباید به معلومات ، مطالب و برنامه ها و شیوه های گذشته بسنده نموده و خود را در آن محدود و متوقف نمایند ، که این کار نتیجه ای جز منزوی شدن نخواهد داشت ، به فرموده مقام معظم رهبری « جامعه ، تحول و پیشرفت دارد ، انقلاب ، در حال حرکت و سیر امت است ، در همه این مراحل و مراتب تطور و حرکت ، ما بایستی تحلیل و فکر و بیان منطقی و ایدئولوژیک داشته باشیم.»[62]

ما نباید به روشهای پیشین تدریس به صورت سنتی تعصب داشته باشیم و قالب تدریس را در همان فرمها متوقف و محدود نمائیم ، بلکه باید همواره در شیوه ها تجدید نظر نموده و آن را با شرائط متحول زمان و پویایی جامعه و مخاطبین و متربیان خود هماهنگ سازیم ، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرماید: «ما چطور می خواهیم حرف حق خودمان را به همان شیوه و روشی که با مردم پنجاه سال یا صد سال پیش گفته می شد امروز در میان بگذاریم ؟…»[63]

استمرار آموزش و فراگیری علوم مورد نیاز

گاهی مشاهده می کنیم ، اساتید و مربیان ما به دلیل رویکرد به امور اجرایی و اهمیت فوق العاده ای که به کارهای روزمره می دهند از امر مطالعه و علم آموزی خود غافل می شوند و در نتیجه افت تحصیای و علمی را برای آنان فراهم می آورد و اگر با چنین وضعیتی به تدریس بپردازند با مخاطره                         مواجه شوند ، پس شایسته است ایشان اولویت اول کاری خود را استمرار آموزش و فراگیری علوم مورد نیاز قرار داده و در مرحله دوم به امور اجرایی بپردازند و اگر ناچار به انجام امور اجرایی  هستند از تدریس کناره گیری کنند تا موجبات بدبینی مخاطبین را فراهم نیاورند ، از رسول خدا (ص) روایت شده است که فرمود : «اذا اتی علیَّ یوم لا ازداد فیه علماً یُقرّ بُنی الی الله فلا بورک لی فی طلوع الشمس ذلک الیوم» [64]

مقام معظم رهبری روحی فداه نیز روحانیون و طلاب علوم دینی را مخاطب قرار داده و می فرماید : « شما آقایان کار علمی خود را تمام شده ندانید ، هر کدام از شما ، اگر مجتهد هم بودید باز بایستی کاری می کردید ، هر کدام از آقایان علماء که در هر سطح از بخشهای مختلف باز بایستی کار می کردید ، هر کدام از آقایان علماء که در هر سطح از بخشهای مختلف دستگاه اجرایی کشور ، اجرائی به معنای عام ، چه دستگاههای قضایی ، چه دستگاههای تبلیغی ، چه دستگاههای مطبوعاتی و فرهنگی ، چه در دانشگاهها ، چه در سطح مردم ، چه در مساجد و منابر و چه در جاهای دیگر مشغول انجام وظیفه هستند ، کار علمی و پیشرفت علمی را یکی از وظایف خودشان به حساب بیاورند و دنباله کار را رها نکنند .»[65]

با توجه به این فرامین و با توجه به اینکه مسئولیت پاسخگویی به نیازهای فکری عامه مردم به خصوص جوانان و بالا خص در نیروهای مسلح پاسخگویی به سربازان از وظایف خطیر مدرسین و مربیان در هر لباسی که هستند اعم از روحانی و غیر روحانی است. در عصر ما بخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی که شرایط تغییر کرده و نیازها روز به روز جدیدتر و گسترده تر می گردد خصوصاً در نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صرف آشنایی با علوم اسلامی فقه و اصول و دیگر معارف دینی که در حوزه ها و دانشگاهها بیان می شود برای پاسخگویی به نیازها و انتظارات جامعه و نسل جوان کافی نیست و لازم است مربیان و اساتید محترم خود را به آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و دیگر معلومات مورد نیاز مجهز کنند و عالم به زمان خویش باشند که حوادث شدید روزگار در هنگام هجوم آنان را از پای در نیاورد و همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند : مصداق « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس» باشند.[66]

آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند: « امروز هم آن کسانی می توانند این انقلاب را اداره کنند و به پیروزی نهایی برسانند و رسوخ و عمق لازم را به اندیشه ای که حاکم بر این انقلاب است ببخشند که از مسائل مطلع باشند ، شعارهای مناسب را مطرح کنند ، خطرات این دوره را با خطرات دوره قبل ، راه مقابله با آنها را مطلع باشند ، این چگونه امکان خواهد یافت ، وقتی انسان دید جهانی صحیح و نافع و قوی داشته باشد ، ارتباط شما با مسائل جهانی ، با فرهنگهای جهانی ، با مطبوعات جهانی ، با کتابها ، با نوشتجات و با پیشرفتهای فرهنگی و علمی ، از این نظر فوق العاده حایز اهمیت است ، که شما را تکمیل خواهد کرد.»[67]

 

——————————————————————————–

[1] سنن بیهقی ،ج7 ص 38 ، احمد بیهقی

[2] اقبال الاعمال ص 604

[3] بحار الانوار ج 10 ص 366

[4] سوره جمعه/4

[5] سوره ال عمران/164

[6] الکافی ج2ص78

[7] برگرفته از سنن نبی ، علامه سید محمد حسین طباطبایی

[8] سیل الاسلام ج4 ص 180 ابن جو عقلانی

[9] توبه /104

[10] یوسف/92

[11] یوسف/93

[12]- سنن دارمی،ج1،ص99،عبدالله دارمی

2- کشف الخفاء،ج1،ص48،اسماعیل عجلونی

[14]- مسند زید بن علی ص390

[15]- مستدرک الوسائل ج15،ص203

[16]- مستدرک الوسائل ج11،ص158

[17]- تاریخ بغداد،ج8،ص27،خطیب بغدادی

[18] -مصباح کفعمی،ص593،ابراهیم بن علی کفعمی

[19] بحار النوار ج2 ص17

[20]  مستدرک الوسائل ج 12 ص182

[21]-الکافی،ج2،ص208،حدیث5

[22] اصول کافی ج 1 کتاب فضل العلم ، باب النوادر حدیث 8

[23] تنبیه الخواطر ج2 ص 233

[24]- مکارم الخلاق،ص23

[25]- سوره طارق،آیه 13و14

[26]- تاریخ وسیره پیامبر اعظم ،ص333،امیرملک محمودی

[27]- سنن النبی،ص76

[28]- سنن النبی،ص17

[29]- تاریخ وسیره پیامبر اعظم،ص314

[30]-بحارالانوار،ج16،ص152،حدیث4

[31]-بحار الانوار،ج16،ص256

[32]- بحار الانوار،ج16،ص280

[33]- بحار الانوار،ج16،ص149

[34] مستدرک الوسایل ج 12 ص6

[35] بحار النوار ج32 ص 447

[36] حوزه و روحانیت ج2ص208

[37]- تاریخ مدینه دمشق،ابن عساکر،ج28،ص18

[38]-بحارالانوار،ج75،ص6

[39]- کنز اعمال،متقی هندی،حدیث 29097 

[40] 56/قصص

[41] مائده /35

[42]- سوره یونس،آیه 71

[43]- سوره ابراهیم ،آیه 12

[44]- سوره شعراء،آیه 180

[45]- آیه شعری 

[46]- سوره فرقان ،آیه 57

[47]- سوره سبأ،آیه 47

[48]- سوره اعرلف،آیه 79

[49]- سوره توبه،آیه 128

[50]-سوره زخرف،آیه 54

[51]- سیره حلبی،ج2،ص348

[52] احزاب/72

[53] اخلاق کار گزاران ص 19

[54] جهاد اکبر ص 22

[55] سیمای فرزانگان ص106 رضا مختاری

[56] حوزه و روحانیت ج1 ص315

[57] حدیث ولایت ج5ص236

[58] اخلاق کارگزاران ص 330

[59] اخلاق کارگزارانص600

[60] حوزه و روحانیت ج2ص128

[61] حدیث ولایت ج3 ص 134

[62] حوزه و روحانیت ج2ص130

[63] حوزه و روحانیت ج2ص138

[64] محجه البیضاء ج1ص15

[65] حوزه و روحانیت ج 2ص10

[66] مدیران جامعه اسلامی ص 267

[67] حوزه و روحانیت ج 2 ص 

 آشنایی با مفاهیم و معارف قرآن

سالها از آموزشهای قرآنی در بسیاری ار سازمانها و نهادهای انقلاب اسلامی می گذرد و هنوز بساری از افراد با مفاهیم و معارف قرآن ، این کتاب آسمانی آشنایی لازم را ندارند و از طرفی یکی از کاستیهای نظام آموزش ما در دانشگاه ها قرآن پژوهشی است ، حتی متأسفانه در حوزه های علمیه ما تفسیر و علوم قرآنی رواج چندانی ندارد به همین دلیل مخاطبین مکتب اهل بیت (علیهم السلام) شیعیان و روحانیون و اساتید معارف دینی به بی اعتنایی به قرآن متّهم می گردند.

مقام معظم رهبری این نقض را در میان طلبه ها مورد توجه قرار داده و می فرمایند : «در نظام آموزش طلبگی گذشته ما عیب بزرگی که وجود داشت غیبت قرآن بود…. در گذشته طلبه از اول « بدان ایَّدک الله تعالی » تا وقتی که مجتهد می شد هیچ کاری با قرآن نداشت ، نه اینکه قرآن نمی خواندند ، قرآن می خواندند ، گاهی کسی که مایل بود تفسیر هم مطالعه می کرد، اما نظام درسی ما ، این را تحمیل نمی کرد .[1]اما در این میان اساتید و مربیان ما به عنوان عضوی از« الحافظون لحدود الله » که وظیفه حفظ و صیانت از نظام جمهوری اسلامی و اسلام عزیز را بر عهده دارند و بر این اساس ماموریت اصلی انان تعلیم دین و اخلاق و معارف الهی است لازم است بطور جدی با تفسیر و مفاهیم قرآن آشنا باشند ، زیرا همان گونه که رهبر معظم انقلاب می فرمایند : « بدون فهم قرآن و حدیث نمی شود اسلام را شناخت .» و لازم است حسب الامر امام خمینی رضوان الله تعالی علیه به قرآن و شئون مختلف آن توجه کنیم ، ایشان می فرمایند :« …. اینجانب از روی جدّ نه تعارف معمولی میگویم از عمر بر باد رفته خود ….. تأسف دارم ، شما ای فرزندان برومند اسلام ، حوزه ها و دانشگاهها را از توجه به شئون قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید، تدریس قرآن را در هر رشته ای مد نظر و مقصد اعلاء (نه در حاشیه) قرار دهید. »[2]

تهذیب نفس و پایبندی به شریعت

کسانی که عنوان مربی و استاد به خود می گیرند و بر کرسی تدریس می نشینند و مبلغ دین ، اخلاق و معنویت هستند باید خود ، اسوه و الگو در تهذیب نفس ، پایبندی به شریعت ، عامل بودن به فرائض و اخلاق اسلامی باشند تا صحبت، معاشرت و رفت و آمد آنها فضا را معطر و معنوی نموده و همه را جذب نماید ، اگر مربیان خود مهذب و پاک و به آنچه می گویند معتقد و عامل نباشند ، حرفشان اثر نمی کند و توان جذب دیگران را نخواهند داشت . حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند : « مبلغ اگر خودش مهذب و پاک نباشد ، نمی تواند دیگران را پاک کند ، اگر به معنای واقعی کلمه به آنچه می گوید معتقد و عامل نباشد ، حرفش اثری ندارد »[3]

از آنجا که اعمال ، حرکات ، رفت و آمدها ، گفتار و …. مربیان در معرض دید و کنجکاوی بیشتری توسط مجموعه ها و خصوصاً مخاطبان و متربیان آنها قرار می گیرد باید مراقبت بیشتری داشته باشند تا خدای ناکرده ، خطا و لغزش و انحرافی از آنها سر نزند ، اگر چنین شود این خطا و لغزش و انحراف در سطح گسترده شیوع و منتشر می شود و آثار سوئی بر جای می گذارد ، مدرسین بزرگوار با تقویت بنیه معنوی و پرورش اخلاقی خود باید رادع و مانع دورنی در خود پدید آورند تا بتوانند با جدیت و قاطعیت به سالم سازی محیط پرداخته و پاسدار ارزشهای اخلاقی باشند و اگر خود رعایت این مسائل را ننمایند چگونه می توانند این ارزشها را در دیگران ایجاد کنند!؟

زهد و پارسایی و ساده زیستی

اعتبار علمای دین و تمامی کسانی که در جایگاه تدریس معارف دینی قرار می گیرند به نوع نگرش آنها به دنیا و مادیات باز می گردد ، از چنین کسانی انتظار می رود که مظاهر دنیا چشم دلشان را مشغول ندارد و او را اسیر نگرداند ، امام علی (ع) می فرمایند: « کسی استحقاق و شایستگی سیادت و آقایی بر مردم را دارد که مطامع دنیا او را مغرور نسازد « انما یستحق السیاده من لا تغرّه المطامع » ، امروز پیش از هر روز دیگر تأثیر گذاری اساتید و مربیان به زهد و پارسایی و ساده زیستی و دوری از تجمل گرایی آنها  بستگی دارد ، جامعه با عالمان دینی تعلق دارد که در زندگی به مظاهر دنیا دل نمی بندند و دریچه روح و جان خود را به سوی او باز نمی کنند .

مقام معظم رهبری خطاب به روحانیون می فرمایند: «برادران عزیز از خودمان باید شروع کنیم مردم به عمل ما نگاه می کنند ، روحانی آن وقتی سخن نافذ خواهد داشت که عملاً نشان بدهد که به زخارف دنیایی بی اعتنا است و آن حرصی که بر دلهای دنیاداران و دنیا مداران حاکم است بر او حاکم نیست.»[4] و ما مربیان و مدرسین نیز باید بدانیم که از این موضوع جدا نبوده و اگر بخواهیم به اهداف بلند آموزشی خود برسیم و زحمات ما به ثمر نشیند باید از خود شروع کنیم.

 

تهجد و معنویت

مربی به عنوان منادی خدا جویی ، آخرت گرایی و معلم دین و اخلاق و معنویت، می بایست مظهر ارتباط معنوی با جهان غیب باشد و نجوای با خدا بودن را بر همراهی با دنیای دون ترجیح دهد.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای خطاب به طلاب و روحانیون می فرمایند : «امروز جوانان ما ، آن کسانی که داعیه ای هم ندارند و عالم دین هم نیستند ، مقید به نوافل و ذکر و مستحبات هستند ، ما باید بیشتر از آنها مقید باشیم ، نماز با حال و توجه ، تقید به نوافل ، تلاوت قرآن کریم با تدبر و پرهیز از گناه ، اینها عواملی هستند که روحانیت را جلا و رونق می دهند .» [5]

آیاسزاوار نیست که این رهنمودهای مقام معظم رهبری را نیز ما هم عامل باشیم ، و آیا قلب و جان ما را جلا نمی دهد ، پس لازم است به این گونه اعمال توجه بیشتری داشته باشیم و از آنها به عنوان ابزاری برای خود سازی و پیشبرد اهداف عالیه خود که همانا قرب الهی و رساندن متربیان خود به این مقام و تربیت می باشد بهره ببریم . ایشان در جای دیگر می فرماید : « نافله بخوانید ، قرآن بخوانید ، نماز اول وقت بخوانید که این برای طلبه واجب است ، نمی خواهم بگویم که واجب شرعی است ، واجب وظیفه ای و شغلی است طلبه ای که با قرآن انس نداشته باشد طلبه ای اهل نافله نباشد، طلبه ای که نمازش را آخر وقت بگذارد چیز مهمی را کسر دارد .»[6]

مربیان و اساتید بزرگوار نیز باید خود را طلاب علوم دینی بدانند و این دستورات را بر خود فرض و واجب بشمارند تا ان شاءالله به اهداف عالیه خود دست یابند.

تواضع در برابر مخاطبان و عموم مردم

از جمله صفات ناپسند، تکبر و بزرگی کردن در برابر دیگران است ، در کلمات و سخنان نورانی معصومین (علیهم السلام) این خصلت زشت از ریشه های کفر و معلول ضعف درونی انسان به حساب آمده است ، افرادی که دارای شخصیت روحی کوچک و کم ظرفیت می باشند با رسیدن به قدرت و شهرت با وسوسه شیطان خود را بزرگ می بینند و به دیگران می فروشند ، این تکبر بین آنها و مردم و مخاطبینشان سد می شود ، ولی در مقابل، انسانهایی که دارای شخصیتی متعادل و روحی بزرگ هستند، شهرت ، عنوان و مقام نه تنها در آنها تأثیر منفی نمی گذارد، بلکه متواضع تر شده و خود را خدمتگزار مردم می دانند ، امام علی (علیه السلام) در مورد کسانی که در زمان مسئولیتشان ، خواه این مسئولیت اجرائی باشد یا مسئولیت مربیگری می فرماید: « من تکبَّر فی ولایته کثر عند عزله ذّلته» کسی که در زمان مسئولیتش تکبر ورزد در هنگام عزل ذلتش زیاد خواهد بود . حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند: « وقتی قدرت دستتان آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع بشوید وقتی رئیس یک گروهی شدید بیشتر مواظب باشید ، برای اینکه اگر سستی کنید در این قدرت روحی ، از شیطان زمین می خورید. [7]

بی اعتنایی به مقام و پرهیز از قدرت طلبی

از امام صادق (ع) روایت شده : آن فردی که ریاست طلبی کند به دین انسان مسلمان ضرر می رساند ولی آن اندازه گرگ درنده به گله گوسفند ضرر نمی رساند.

وظیفه اساتید و مربیان تربیت انسانهاست و باید با پرهیز از از ریاست طلبی و حب جاه و مقام این وظیفه را به خوبی انجام دهند ، حتی اگر حب جاه و مقام و ریاست طلبی هم در میان نباشد یکی از آفات مربیگری انجام امورات روزمره اداری و مسئولیتهای سازمانی است که به مربیان واگذار می شود ، هر چند گاهی از پذیرش اینگونه مسئولیتها گریزی نیست در این صورت مربی باید با بهره گیری از فضایل اخلاقی اجازه ندهد کرسی ریاست او را بگیرد و موجبات کبر و خود برگ بینی و جاه طلبی را در او فراهم آورد . حضرت امام راحل رضوان الله تعالی علیه می فرمایند: « انبیاء برای ثروت و قدرت دنیا و رسیدن به حکومت ابداً یک قدم برنداشتند ….. مسندها همه در نظر انبیاء پوچ است و قدرتها همه پوچ .»[8]

و از آنجا که تربیت انسانها و به عبارتی معلمی شغل انبیاء الهی است مربیان و اساتید نیز باید در این امر به آن رهبران الهی تأسی نموده و خود را از قدرت طلبی و حب جاه و مقام برهانند ، همچنین امام راحل می فرمایند: « قدرت طلبی در هر کسی باشد، این اسباب این می شود که زمین بخورد ، قدرت طلبی از هر که باشد از شیطان است ، می خواهد رئیس جمهور آمریکا قدرت طلبی کند یا یک طلبه ای در مدرسه بخواهد قدرت طلبی کند.»[9]

دقت در مصرف بیت المال و حفظ و نگهداری آن

سیره و روش ائمه (ع) خصوصاً سیره حضرت علی (ع) در ابعاد مختلف و از جمله در مورد بیت المال باید برای ما الگو باشد، باید ببینیم که حضرت در اوج قدرت و حکومت با اموال بیت المال چه می کرده است ؟ در یکی از نامه های حضرت به منشی های حکومتی خود می نویسد که سر قلم را نازک کنید ، سطرها را نزدیک به هم بنویسید ، از نوشتن چیزهایی که فایده ندارد ، احتراز کنید ….که موجب ضرر به اموال مسلمان ها نشود و یا آنگاه که طلحه و زبیر برای دنیا طلبی خود نزد حضرت آمدند و موضوعات شخصی خود را در میان گذاشتند حضرت چراغی را که با روغن بیت المال می سوخت خاموش کرد، ما نیز به عنوان کسانی که در تدریس سیره و سنت این انوار قدسی را بیان می کنیم باید نهایت احتیاط ، دقت و مراقبت را از اموال بیت المال نموده و در استفاده از اینگونه اموال خود را مقید و حداقل استفاده را بنماییم .

حضرا امام خمینی (ره) در آن خصوص می فرمایند: « بیت المال مسلمین را بزرگ بشمارید ، حکومتهای اسلامی نباید بیت المال را برای جلال و جبروت خودشان صرف نکنند ، بیت المال آن چیزی است که برای مسلمین است. حتی در آن مسائلی که حضرت امیر (ع) گفته ملاحظه کنند ، کوچک نشمرند مسأله را ، مسأله بیت المال مسلمین است و دستور، دستور اسلام.»[10]

حسن معاشرت

خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم عامل موفقیت رسول خدا (صلی الله علیه والهو سلم) را رأفت و نرمخویی ان حضرت با مردم معرفی می فرماید : « فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»[11]

اساتید و مربیان نیز که همان کار انبیاء یعنی بیان معارف دینی را انجام می دهند باید با مهربانی و حسن خلق با مخاطبین برخورد نموده و از تندی ، خشونت و تلخی به شدت پرهیز کنند ، بدیها را با خوبی پاسخ داده و در برابر برخوردهای جاهلانه به مصداق آیه « و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً » رفتار کنند و در برابر برخوردهای جاهلانه آنها با کرامت و بزرگواری عبور کرده تا همواره شیرینی رفتار خوب و در دلها باقی مانده و آنها را جذب اسلام و معارف الهی نمایند.

امام رضوان الله تعالی علیه می فرمایند :« مبادا یک وقتی در ضمن اینکه شما خدمت می کنید ، یک درشتی ای باشد که خدمت شما را در خودش محو کند ، باید اخلاق اسلامی ، آداب اسلامی درست مراعات بشود، همانطوری که شیوه ائمه ما و اولیاء خدا و انبیاء خدا بوده است که خودشان را خدمتگزار مردم می دیدند و با حسن معاشرت و با رفتار انسانی با رفتار الهی ، رفتار می کردند و کارهایی را که باید انجام بدهند ، با همین حسن رفتار انجام می دهند و شما هم بندگان همان خدا و امت همان پیامبر و شیعه همان امیر المومنین هستید، شیوه های شما باید به همان طور باشد.»[12]

مطابقت کردار با گفتار

خداوند متعال در قرآن کریم ، کسانی  که عمل خود را با گفته هایشان تطبیق نمی دهند نکوهش کرده و می فرماید : «یا ایها الذین أمنوا لم تقولون ما لا تفعلون»[13]بدیهی است شدت و اهمیت این سفارش اخلاقی و دستور الهی در مورد اساتید و مربیان بیشتر است زیرا مخاطبان به عنوان الگوی اخلاق اسلامی در عمل به اساتید و مربیان خود نگاه کرده و اعمال ایشان اثر زیادی بر زندگی مردم و مخاطبین خود دارد.

حضرت امام (قدس الله نفسه الزکیه الشریف) در این خصوص می فرمایند: « آقایان همانطوری که مدعی هستند، اسلامی هستیم، واقع مطلب این است که باید در عملشان ، در قولشان ، در خطابه هایشان در حرفهایشان ….یاد بدهند که ما مسلمان هستیم.»[14]

بینش سیاسی اجتماعی داشتن

در گذشته نه چندان دور جامعه ما و بسیاری از رهبران دینی و معلمان و اساتید تقریباً با موضوعات سیاسی و مسائل روز و اطلاعات جاری بیگانه و فاقد درک سیاسی عمیق بودند و حتی  بعضی مطالعه مطالب سیاسی و عمل سیاسی را ضد ارزش می دانستند و این امر به کج فهمی و بد سلیقگی سیاسی می انجامید و از طرفی ایشان را به عقب ماندگی از معادلات اولیه سیاسی می کشانید، اما امروز با پیروزی انقلاب اسلامی و تحول عظیمی که در جامعه پدید آمده رویکرد مردم به مسائل سیاسی قوی شده است، در این میان اساتید و مربیان باید نگرشهای سیاسی اجتماعی را بخشی از تکلیف شرعی خود تلقی نمایند و مراقب باشند در مسیر انحرافی خط جدائی دین از سیاست قرار نگیرند ، در حال حاضر عدم آشنایی با مسائل سیاسی برای مربیان و تدریس کنندگان معارف دینی نقص است و به شدت بر کارآیی انها تأثیر منفی می گذارد مربیان ما امروز نمی توانند وظیفه خود را فقط در بیان معارف دینی بدانند بلکه لازم است فهم سیاسی خود را تقویت نموده و به عنوان کسی که مسئولیت اعتقادی و سیاسی مردم را بر عهده دارد عمل کنند.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند : « اگر چه درس خواندن و آشنایی به معارف و خود سازی و پرداختن به درون و باطن خود یکی از فرائض مهم ، بلکه مهمترین فرائض است، اما این فریضه مهم ، نبایستی ما را از جریاناتی که در کشور می گذرد و وظایفی که در مقابل این جریانات داریم و نیز از حضور در صحنه های اجتماعی و کمک به پیشرفت انقلاب و شناخت توطئه های دشمنان انقلاب و پی گیری شیوه هایی که این توطئه ها را خنثی می کنند و لبیک گفتن به نیازهای عمومی جامعه و رفتن در جبهه های خطر و احیاناً جانبازی کردن و جان دادن غافل کند ….توصیه می کنیم شما شیران روز و راهبان شب باشید . »[15]

یا در جای دیگر می فرمایند: « امروز دیگر مثل سابق نیست که علما بروند کنج خلوتی را پیدا کنند و با خیال راحت در آن جا درس بخوانند ، نه ،عالمی که فردای این مملکت احتیاج دارد باید با مسائل زندگی و مسائل روز آشنا باشد ، سیاسی و فهم سیاسی و جهت شناسی ، جزءشئون عالم است.»[16]

بصیرت و شوق فرهنگی

یک مربی و مدرس معارف دینی می بایست در هر شرایطی ، ارشاد جامعه و تعلیم دین و اخلاق و ایجاد فضای معنوی و روحانی را مأموریت اصلی خود و وظیفه الهی دانسته و با همه توان و با بصیرت کامل و شور و شوق این مسئولیت بزرگ را ادا نمایند.در راستای انجام وظیفه تدریس گاهی مشکلاتی وجود دارد، مربی نباید انجام وظیفه مربیگری و تدریس برای او شکل و شمایل یک وظیفه صرفاًاداری و بخشنامه ای به خود گرفته و در ساعات معینی از روز و مطابق دستور و سلسله مراتب یکسری حرکات و فعالیتهای قالبی و خشک انجام دهد بلکه با رعایت قانون و مقررات باید دلسوزانه و عاشقانه با استفاده از چارچوبهای کلی ارائه شده با ابتکار خود در تمامی اوقات ، خالصانه معارف دین خدا را باشیوه های موثر به جان انسانهای تشنه حقایق برسانند . رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) خطاب به علی (علیه السلام) می فرمایند: « لئن یهدی الله لک رجلاً واحداً خیرٌ لک من الدنیا و ما فیها» [17]

(اگر خداوند به واسطه تو یک نفر را هدایت کند برای تو از دنیا و آنچه در آن است بهتر است) ، مربیان ما باید برای آموزشهای عقیدتی سیاسی و تعلیم دین و اخلاق به جوانان از هر فرصتی به خوبی بهترین بهره برداری را بنمایند ، حضرت امام رضوان الله تعالی علیه می فرمایند: « به مسأله آموزشهای عقیدتی سیاسی و اخلاقی بیشتر توجه شود ، دوران خدمت نظامی برای جوانان کشور بهترین فرصت و مناسبتی است که نظام و ارتش و مسئولین عقیدتی سیاسی اعتقادی بارور سازند ، که برای همیشه و تا آخر عمر سرباز و مدافع اسلام و میهن اسلامی باشند.»

همچنین حضرت آیت الله العظمی خامنه ای می فرمایند : « کار فرهنگی ، اولین خصوصیتی که دارد ، این است که باید هوشمندانه باشد، کار فرهنگی ، انبار نمی شود ، و این طور نیست که هر کس از دستش بر آمده بکند، این گونه کار فرهنگی به درد نمی خورد ، انبوه کار فرهنگی مهم نیست، انتظام کار فرهنگی ، چیده شدن و گزیده شدن و هر کاری در جای خود قرار داشتن ، این مهم است که باید هوشمندانه باشد.»[18]

تربیت و بازسازی معنوی

مربیان و اساتید باید ارتقای معنوی جامعه را از طریق مواعظ حسنه و منش و رفتار نیکو جدی بگیرند و خود را در برابر آن مسئول بدانند ، بی تردید انقلاب اسلامی در پرتو معنویت و دگرگونی دلها پدید آمده و اگر این تحول روحی و معنوی و تکامل پیدا نکند و یا احیاناً ضعیف شود ، تداوم انقلاب دچار مشکل خواهد شد ، ارتقاء معنوی در نیروهای مسلح که در بالا بردن توان و استقامت نیروها بسیار موثر است از اهمیت بیشتری بر خوردار و در حقیقت مأموریت اصلی انها می باشد ، خداوند متعال یکی از اهداف پیامبران را تزکیه و تربیت انسانها معرفی کرده و می فرماید: « هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.»[19]

مقام معظم رهبری می فرمایند : « پرورش اخلاقی و معنوی که از طریق مواعظ حسنه و منش و رفتار نیکو به دست می آید احیاناً دارای اهمیت بیشتری از آموزشهای دینی است » مربیان و اساتید بزرگوار بایستی در برابر منکرات اجتماعی که مانع رشد معنوی مخاطبان خود است حساسیت نشان داده و با امر به معروف و نهی از منکر و کارهای فرهنگی در پالایش محیط خود بکوشند، زیرا امروزه شاهدیم حرکت وسیع و سازمان یافته ای در راه گسترش فساد و منکرات در جامعه و بویژه در نسل جوان ، وجود دارد و اگر مربیان محترم مراقب نباشند تمام زحمات آنها هدر خواهد رفت.

حفظ و تقویت اعتماد به نظام اسلامی

نظام اسلامی که از الطاف خدای متعال به ملت ایران است به حمایت مردمی متکی است ، و با اتکای به این حمایت مردمی که سرچشمه جوشان فیض الهی است ، ادامه حیات می دهد ، جدایی مردم از نظام به زوال یا تغییر هویت سیستم می انجامد و برای حفظ این ارتباط اساتید و مربیان نقش فعال و تعیین کننده ای می توانند ایفا کنند و اگر خدایی ناکرده اینان نقش خود را در پاسداری از اعتماد مردمی نسبت به نظام ایفا نکنند ، دیر زمانی نمی گذرد که نظام پشتوانه خود را از دست داده و کاری پیش نخواهد برد و گناه و مسئولیت این امر متوجه این گروه از افراد می باشد که به عنوان مدرس مفاهیم دینی وظیفه را به خوبی انجام نداده اند.

مقام معظم رهبری روحی له الفداه می فرمایند: « اگر اعتماد و اطمینانی که مردم به نظام دارند ، باقی بماند ، در جنگ ، مادر محاصره اقتصادی ، در جنگ خلیج فارس ، در جنگهای تبلیغاتی ، در مقابله با سیاستهای استکباری ، در جنگ با منافقین داخلی پیروز می شویم و اسلام پیش خواهد رفت …. آنچه که کارها را پیش می برد ، در درجه اول ، لطف الهی و فضل بی دریغ خداست و در درجه دوم پشتیبانی عظیم مردمی است ، این را باید حفظ کرد و حفظ آن بدست خود مسئولان ، علما و معلمان جامعه ، گویندگان معارف و روحانیون عالی مقام است .»[20]

البته اساتید و مربیان گرامی وقتی نقش محوری و کار ساز خود را در نظام حفظ خواهند کرد که از علم و آگاهی کافی دینی و محبوبیت برخوردار باشند و در دل مخاطبان و متربیان خود زندگی کنند ، شریک شادیها و غمهای آنان باشند و محرم راز و سنگ صبور شکوه هایشان باشند . مقام معظم رهبری خطاب به روحانیون نکات مهمی را بیان کرده اند که می تواند برای مربیان نیز بسیار کار ساز و مفید واقع شود ایشان می فرمایند : « اگر نقش روحانیت به عنوان محور حرکات مردم در جمهوری اسلامی بخواهد محفوظ بماند ، راهش این است که روحانیت دو چیز را در خودش تقویت کند و وقتی هم که آن را دارد حفظش کند ، اول خبرویتش در دین ، دوم محبوبیتش در میان مردم، این د.و چیز را لازم دارد ، اگر این دو چیز از ما  گرفته شد ، بی آن به جسم بی جان تبدیل خواهیم شد. »[21]

پرهیز از تکبر

شهید ثانی در کتاب منیه المرید می گوید : یکی از موانع حق پذیری ، استکبار از حق است ، به معنای آنکه کبر و خود بزرگ بینی در هر شخص می تواند عامل بسیار مهمی در حق گریزی و مانعی جدی در حق پذیری شخص باشد، همانگونه که رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) می فرماید : « لا یدخل الجنه من فی قلبه مثقال حبه من کبر فقال بعض اصحابه ، هلکنا یا رسول الله إن أحدنا یحب أن یکون نعله حسنا و ثوبه حسنا؟ فقال النبی (صلی الله علیه واله وسلم) ،لیس هذا الکبر إنما الکبر بطر الحق و غمض الناس »[22]

هر کس به قدر یک مثقال گندم در دلش کبر باشد وارد بهشت نخواهد شد ، بعضی از اصحاب گفتند : پس ما هلاک شده ایم ای رسول خدا ، بعضی از ما دوست داریم که کفش و لباس خوب بپوشیم ، حضرت فرمود: کبر این نیست ، بلکه کبر، نپذیرفتن حق و تحقیر مردم است.

 دوری از عجله در قضاوت و برداشتها

اساتید و مربیان گرامی باید از هر گونه قضاوت و برداشت غیر مستند و عجولانه اجتناب نموده ، زیرا بسیاری قضاوتهای عجولانه ، منجر به عکس العمل های غلط و ناحق و ندامتها و حسرتهای طولانی می گردد.، امام علی (ع) می فرماید : « لا تعجلوا الأمر قبل بلوغه فتندموا »[23]

در کارها قبل از آنکه وقت آنها برسد عجله نکنید ، زیرا موجب پشیمانی است و از نبی اعظم اسلام روایت شده که فرمود :« إنما اهلک الناس العجله  و لو أنَّ الناس تلبثوا لم یهلک أحد » [24]

همانا عجله در امور مردم را هلاک کرده و اگر مردم تأمل و درنگ می کردند هیچ کس هلاک نمی شد و همچنین فرمود: « ایاکم و العجله إلی احد فلعلّه مومن و انتم لا تعلمون »[25]

از عجله نمودن نسبت به هر شخصی بپرهیزید ، زیرا ممکن است او مومن باشد و شما ندانید .

البته منظور ما از پرهیز از عجله فقط در برداشت عجولانه از سوالات و سخنان مخاطبین نیست ، بلکه هر گونه رفتار و گفتار و وضعیت ظاهر را نیز شامل می شود ، به عنوان مثال ما حق نداریم در مورد جوانانی که از مد و مدلی خاص استفاده می کنند با یک شیوه برخورد کنیم زیرا انگیزه آنها متفاوت است ، یکی از روی جهل و ناآگاهی یکی به دلیل انحراف و زیبایی شناسی ، دیگری به دلیل لاابالی گری و مد گرایی ، یکی به دلیل رویکرد به مفاسد اخلاقی و یکی به دلیل عقده حقارت و ضعف شخصیت و خود باختگی و دیگری هم به دلیل دهن کجی به ارزشهای والای اسلامی و انقلابی و … در هر صورت نسبت به هر کدام از این وضعیتها باید با شیوه خاصی رفتار کرد و درصدد اصلاح و تربیت آنان بر آمد.

پرهیز از موضوعات حاشیه ای

روایتی از امام علی(ع) می خوانیم:«العمر أقصر من أن تعلم کلَّ ما یحسن بک علمه فتعلم ألأ همَّ فا لأ همَّ »[26]

عمر کوتاه تر از آن است که هر چه را که دانستنش به تو سود می رساند فراگیری ، پس ابتداء به یاد گیری مهم ترین ها و سپس آموختن دیگر امور مهم بپرداز.

این روایت شریف یکی دیگر از وظایف مربیان و اساتید محترم را بیان می کند ، زیرا وظیفه ما پرداختن به مهم ترین امور مورد نیاز متعلمین می باشد و لذا باید به سراغ موضوعات اصلی رفت و مباحث ریشه ای را مطرح کرد و در این زمینه به کلام رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) تأسی نمود که خطاب به اباذر غفاری فرمود: « یا اباذر اترک فضول الکلام و حسبک من الکلام ما تبلغ به حاجتک » [27]

(ای اباذر ، کلام زیادی را رها کن و تنها به آن مقدار که رفع حاجت تو کند بسنده نما . )اگر عموم مردم تلاش کنند به این کلام نورانی عمل کنند از بسیاری از ضررها و زیانها ، اتلاف سرمایه های مادی و معنوی جلوگیری  می شود و به سوی پیشرفت ، ترقی و کمال گام برخواهند داشت ، خصوصاً کسانی که در کرسی تدریس قرار می گیرند باید توجه داشته باشند که ظرفیت اندیشه و تفکر آنان هر چقدر هم گسترده باشد محدود است، همانگونه که امام علی (ع) می فرماید:« إن رأیک لا یتسع لکل شی ء ففرِّغه للمهم »[28]

(همانا رأی و اندیشه ی تو گنجایش همه چیز را ندارد ، پس آن را برای امور مهم خالی ساز .) لذا در تدریس باید با بیان محورهای اصلی به اهداف زیر بنائی درسی که تدریس می شود توجه داشت.

شرح صدرداشتن وعامل بودن شرط توفیق در تدریس

یکی از موضوعات مهم در امر تدریس شرح صدر است،حضرت موسی (علیه السلام) ، در قرآن کریم ویژگیهای متعددی برای او بیان شده است ، از خدا طلب می کند﴿ربَّ اشرَحْ لی صدری ویَسَّرلی أمری واحْلُلْ عُقدَةً مِن لسانی یفقَهُوا قولی﴾[29] (خدایا به من شرح صدرعطا کن وامورم را آسان گردان وگره ولکنت را از زبانم بگشا تا سخنانم را بفهمند)،همچنین عامل بودن به آنچه مربی ومدرس بیان می کند از شیوهای توفیق در تدریس به شما می رود،همانگونه که روایت شده:﴿کونوا دعاةَ الناس ِبغیرِألسنَتِکُم﴾[30](مردم را به غيرزبانتان به سوی کارهای خيردعوت کنيد،لازم به ذکراست اين مورد یعنی عامل بودن دراثرگذاری در متربیان بسیار مؤثر است اما اینطور نیست که کلیّت داشته باشد ، ضمن اینکه باید عامل بود،اخلاص درعمل نیز شرط است وشنونده هم باید لیاقت وقابلیت داشته باشد،اینکه می گویند:سخنی که ازدل برآید،لاجرم بردل نشیند ، همیشه صادق نیست،تاریخ گواهی می دهد که بعد ازپیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) مبلغ و مدرسی مانند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام ) وامامان (علیهم السلام) نیامده اند وهرگزآنها سخنی غیرالهی بر زبان جاری نکردهاند،اما همین سخنان در معاویه ها وعمروعاص ها اثر نمی کند،خود پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله وسلم) سخنانش در ابو سفیانها،ابوجهل ها اثر نمی کرد،حتی سخنش گاهی در بعضی همسرانش اثر نمی کرد و درنهایت فتنه جمل را ایجاد کردند ودستور تیرباران بدن مطهر امام حسن(علیه السلام ) را صادرکرد امام حسین (علیه السلام ) روز عاشورا بسیار لشکر کفرزده  اموی را نصیحت کرد، ولی هیچ در دلهای سخت شده آنان اثر نکرد.

توجه به ظواهر

مربیان باید در هنگام  تدریس و حضور در محیط کلاس درس به لباس و پوشش خود، بوی بدن و معطر ساختن خود، به وضعیت موی سر و صورت ، مسواک زدن،  و کوتاهی و تمیزی ناخنهای خود نیز توجه داشته باشند.

در بحث پوشش با رعایت قناعت و ساده زیستی نظافت را رعایت کنند و توجه داشته باشند همانگونه که خداوند زیبایی را دوست دارد بندگان او نیز چنین اند و بنا به فرموده ی رسول خدا (ص) « إنَّ الله یحب إذا خرج عبده المومن إلی اخیه أن یتهیَّا له یتجمّل »[31]

همانا خداوندمتعال دوست داردهر گاه بنده اش برای ملاقات برادرش روان می گردد ، خود را برای او آماده سازد و زیبا نماید و همچنین توجه داشته باشیم که زهد و تقوی در ژولیدگی و آلودگی بدن نیست ، همانگونه که امام علی (علیه السلام) می فرماید: « إن الله یبغض من عباده القاذوره الذی یتأنف به من جلس إلیه »[32]همانا خداوند متعال از میان بندگانش از شخص کثیف و بدبویی که هر کس با او بنشیند از بوی بد او آزرده می شود بیزار است ، توجه داشته باشیم که مخاطبین و متربیان قبل از اینکه از درس دادن و گفتار ما بهره ببرند، از اعمال و رفتار ما الگو برداری می کنند و اگر لغزشی در ما ببینند یا از ما و آنچه که ما تدریس می کنیم یعنی از دین و دینداری بیزار می شوند و یا همان لغزش ما را تکرار می کنند و دچار انحراف می گردند  در اینجا سخن امام علی (علیه السلام) بسیار هشدار دهنده است آنجا که می فرماید : « زلّه العالم کأنکسار السّفینه تغرق و یغرق معهما خلق »[33]

لغزش عالم مانند شکستن کشتی است ، که هم خودش را غرق می کند و هم گروه بسیاری با او غرق می شوند.

نگاه محبت آمیز به متربیان و حسن ظن به آنها

از جمله صفات لازم برای اساتید گرانقدر و مربیان ، نگاه مححبت آمیز و پرهیز از هر گونه سوء ظن به متعلمین و مخاطبین است ، از آنجا که عموماً مخاطبین ما را جوانان مومن تشکیل می دهند و اگر خطائی هم از آنان سر می زند ، ره گم کردگانی هستند که دنبال حقیقت می گردند و نیازمند به هدایت و روشنگری می باشند، لذا باید به مصداق فرموده ی رسول اکرم (صلی الله علیه واله و سلم) به آنان نگاه کرده و با نگاه  محبت آمیز  خود ، هم برای خود کسب پاداش الهی کند و هم آنان را جذب نمایند ، تا بتواند زمینه هدایتشان را فراهم سازند ، رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) می فرمایند : « نظر المومن فی وجه المومن حباً له عباده »نگاه محبت آمیز مومن به چهره ی برادر مومن خویش عبادت است.[34]

و همچنین نسبت به متربیان نباید سوء ظن داشت ، زیرا سوء ظن به مخاطبین ممکن است برخورد ناصوابی را از طرف استادو مربی نیست به متربی مانند : تحقیر ، تمسخر ، خرد کردن شخصیت ، اهانت و…. را به دنبال داشته باشد و از سوی دیگر این سوء ظن و رفتار ناشایست موجبات سرخوردگی مخاطبین و بد بینی آنها به دین و دین مداران را فراهم آورد ، پس بهتر است به سخن رسول خدا تأسی کنیم که می فرمایند: « أحسنوا ظنونکم بإخوانکم تغتنموا بها صفاءالقلب و نماء الطبع »[35]

گمانهای خویش را نسبت به برادران خود نیکو سازید تا بدین طریق به صفای قلب و رشد طبع دست یابید ، و همچنین فرمود: « [36]هرگز در مورد کلمه ای که از دهان برادرت خارج شده و می توانی برای آن توجیهی بیابی ، گمان بد مبر .»

و فرمود: « عذر برادرت را بپذیر و اگر او عذری ندارد برایش عذری بساز.»[37]

اساتید و مربیان باید توجه داشته باشند که هرگز به خاطر خطاییکه از مخاطبین خود دیده اند کینه او را به دل نگیرند و در صدد انتقامجویی از او و مجازاتش بر نیایند که این از یک فردی که مدعی تربیت یافتگی در مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است بسیار بعید و دور از شأن است از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمود : «حقد المومن مقامه تمَّ یفارق اخاه فلا یجد علیه شیئاً و حقد الکافر دهره »[38]

کینه مومن زمانی است که از جای خود بلند شود و از برادرش در حالی جدا می شود که بین او و برادرش هیچ کینه ای نیست ، ولی کینه ی کافر تا زمانی که زنده است باقیمی ماند و اگر در صدد انتقام و تنبیه بر نیاید به مراتبی ارزشمند تر از آنچه بر اثر تنبیه ممکن است به دست آورد ، دست می یابد و تا پایان زندگی در خاطر او به عنوان خاطره ای خوش و مثبت باقی خواهد ماند.

توجه به خود سازی

یکی دیگر از مواردی که مربیان و اساتید باید به آن توجه داشته باشند ، اهمیت امر خود سازی ، تهذیب و تأدیب نفس است ، زیرا فردی که می خواهد هدایتگر و راهنمای دیگران باشد ، باید خودش هدایت شده و ره یافته باشد در غیر این صورت نباید به امر تدریس روی آورد ، امام علی (ع) می فرماید : « من نصب نفسه للناس اماماً فلیبدأُ بتعلیم غیره » هر کس خویش را برای راهبری مردم نصب نموده است ، باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خویش بپردازد ، و اگر قبل از خود سازی به تعلیم روی آورد، چون احتمال لغزش او بسیار است خود را تباه و مخاطبین خود را هلاک می سازد و در واقع « من لم یصلح خلائقه لم ینفع الناس تأدیبه» هر کس به اصلاح خلقیات خویش نپردازد ، تأدیب و تربیت او برای مردم سودی نخواهد داشت.[39] پس امر مهمی که مربی و مدرس باید به آن توجه کند مبادرت به خود سازی و اصلاح نفس خویش است ، از امام علی (ع) روایت شده است که فرمود: تا نخست به موعظه ی خود نپرداخته ای به موعظه ی دیگران مپرداز .[40] در حدیث قدسی آمده است که خداوند، بعضی از انبیاء بنی اسرائیل وحی فرمود : خود را موعظه نما و اگر خود پند گرفتی ، آن گاه به موعظه ی مردم بپرداز و گرنه از من حیا کن.[41]

 

حلیم بودن و صبور بودن

مربیان گرامی در مسیری که برای تدریس در پیش گرفته اند به عنوان هادیان نسل جوان وظیفه ای سنگین را عهده دار شده و مشقات زیادی را باید تحمل کنند و لذا در این مسیر صبر و حلم راهگشای آنان خواهد بود ، صبر در برابر ناملایمات و مشکلاتی که ذاتی مربیگری است و حلم در برابر نامهربانیهای متربیان که از جهل آنان ناشی می شود ، از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند : « إن الصبر و البر و الحلم و حسن الخلق من اخلاق الانبیاء »[42]

همانا صبر ، احسان ، حلم و حسن خلق از اخلاق انبیاست ، با دقت نظر در این سخن شریف به چهار عامل اصلی که مقدمه ای برای هدایت گری و تأثیر گذاری است بر می خوریم ، استاد و مربی که در برابر اذیت متربیان و مخاطبین خود که غالباً از سر جهالت ، خطا و بازی گوشی است صبر می کند و در عوض به آنها نیکی کرده و با بردباری و تحمل خویش او را شرمنده می سازد و با اخلاق نیکوی خود او را مجذوب خویش می سازد بدون شک در مسیر تعلیم و تربیت موفق خواهد بود ، البته لازمه حلم و بردباری خود را به غفلت زدن است همانگونه که امام علی (ع) می فرماید : « لا حلم کالتّغافل» هیچ شکیبایی مانند خود را به غفلت زدن نیست ، این عمل درمتربیان عموماً و در فرد خاطی خصوصاً ، اثر سازنده ای می گذرد.

در این مورد نیز بهترین الگو ، انبیاء و ائمه (علیهم السلام) می باشند ، اگر نبود حلم نبوی آنهمه انسانهای عنود و لجوج مسلمان نمی شدند به عنوان نمونه ، آن مرد یهودی بر بلندی خانه اش می ایستاد و بر سر پیامبر خاک و خاکستر می ریخت و آن حضرت از خود حلم و بردباری نشان می داد تا روزی که او مریض شد ، پیامبر به عیادتش رفتند و او چون حلم پیامبر را دید به حقانیت آن حضرت پی برد و اسلام آورد ، همچنین روایت شده که روزی مردی مسیحی به امام باقر (ع) اهانت کرد و نعوذ بالله گفت: «انت بقر» امام (ع) فرمود : « لا انا باقر » نه من شکافنده ی علوم هستم .آن شخص گفت : «انت ابن الطبّاخه » تو یک فرزند زن آشپز هستی ، حضرت فرمود: « ذلک حرفتها» این حرفه ی اوست .آن شخص گفت : « انت ابن السوداء الزنجیه البذیّه» تو فرزند زن سیاه بد دهان هستی ، امام (ع) فرمود: اگر راست می گویی ، خداوند مادر مرا بیامرزد و اگر دروغ می گویی ، خداوند تو را ببخشاید ، آن فرد وقتی حلم و بردباری امام (علیه السلام) را دید هدایت یافته و مسلمان شد.[43]

از خانواده خود شروع کنیم

از دیدگاه قرآن کریم علماء دین ورهبران الهی از جایگاه ویژه ای برخور دارند وقرآن کریم می فرماید:﴿یرفع اللهُ الذین امنوا منکم والذین اوتو العلم بما تعملون َخبیر﴾[44](خداوند کسانی را که ایمان آورده اند وکسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می بخشد وخداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است) ودرجای دیگر می فرماید:﴿قل هل یستوی الذین یعلمونَ والذینَ لا یعلمونَ اِنما یتذکّرُ اولواالألبابِ ﴾[45](بگوآیا آنان که می دانند با آنانی که نمی دانند یکسانند، تنها خردمندان متذکر می شوند،از آنجا که رفتارمربیان ومدرسان دینی وهم اعمال ورفتارخانواده آنان در تبلیغات دینی وعملکرد مردم مؤثراست ، وظیفه مربیان چند برابر می شود ولذا باید خود مطابق آنچه می گویند عمل کنند ورفتارشان مبتنی بر اسلام باشد﴿یا ایها الذین امنوا تقولونَ ما لا تفعلونَ کبُرَ مَقَْتاً عنداللهِ اَنْتقولوا ما لا تفعلون﴾[46](ای کسانی که ایمان آورده اید چرا چیزی می گوئید که در مقام عمل خلاف آن عمل می کنید از خدا بترسید از این عمل که سخنی بگوئید وخلاف آن کنید که خدا را به غضب می آورد،اگر آنچه می گویند عمل نکنند گناه بزرگی را مرتکب می شوند)ا امام علی (علیه السلام) درحدیثی می فرمایند:﴿منَ نَصَبَ نَفسَهُ للناسِ اماماً فلیَبْدَأ بتعلیم نفسِهِ قبل تعلیم غیرِهِِ ولیَکُن تأدیبُهُ بسیرَتِهِ قبْلَ تأدیبِهِ بلسانِهِ﴾[47](هر کس خود را پیشوای مردم قرار دهد باید بیش از دیگران به تعلیم خویش بپردازد وباید تربیت دیگران را با رفتار خویش انجام دهد،قبل از ادب کردن با زبان)،ودر گام بعدی باید به خانواده وبستگان خود بپردازد همانگونه که پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) مأمور می شود برای تبلیغ علنی ابتدا از خانواده وخویشاوندان خود شروع کند﴿وانذرعشرتک الاقربینَ﴾[48](ای پيامبربستگان نزدیک را انذار کن وچون آنان را دعوت به اسلام کرد، فرمود:﴿واللهِ الذی لا اله الاّ هوَ انّی رسول الله الیکم خاصّةً والی الناس ِعامّةٌ﴾[49] (به خدایی که جزاومعبودی نیست سوگند،من فرستاده خدا به سوی شما به صورت خاص وبه سوی مردم به صورت عام هستم،همچنین قرآن کریم می فرماید:﴿یا ایها الذین امنوا قواانفسکُم واهلیکُم ناراً وقودُها النّاسُ والحجارةٌ﴾[50](ای کسانی که ایمان آورده اید خود وخانواده خویش را ازآتشی که هیزم آن انسانها وسنگها هستند نگه دارید)،وچون آیه ذکر شده یکی ازیاران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) سئوال کرد چگونه خانواده خود را ازآتش دوزخ حفظ کنم حضرت فرمود:﴿تأمُرُهُم بما أمرالله وتنها هُم بما امرَاللهُ وتنها هُم عمّا نَها هُم اللهُ فإن اطاعوک کُنت قدوقَیْتَهُم وإن عَصَوْکَ کنتَ قد قضیتَ ماعلیک﴾[51](آنها را به آنچه خدا امرکرده است امرکن وازآنچه خدا باز داشته نهی کن،اگراز تو اطاعت کردند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای واگر نافرمانیت کردند وظیفه خود را انجام داده ای) واز امیرالمومنین علی(علیه السلام) روایت شده که در تفسیر آیه شریفه فرمود:﴿علَّمواانفسکم واهلیکم الخیرَ وادَّبُوهُم﴾[52] از آنجا که عالمان دینی،مربیان ومدرسان بزرگوار ورثه انبیاء به حساب می آیند،اولین ومهمترین انتظاری که از خانواده مربیان می رود اینکه باور کنند در یک جایگاه ویژه ودر موقعیت ممتاز نسبت به خانوادهای دیگراقشار قرار دارند،قرآن کریم این انتظار را با صراحت بیان کرده ومی فرماید:﴿یا نسا النبی لستُنَّ کأَحدٍ من النساءِ﴾[53] (شما مانند دیگر زنان معمولی نیستید در واقع شما از جایگاه ویژه برخوردارید ودر نتیجه مسئولیت بیشتری متوجه شماست)،مربیان محترم باید همواره با زبانی نرم ومنطقی قوی این باور رابه خانواده وفرزندان خود منتقل کنند،قرآن کریم در بیان این جایگاه ویژه حساب خاصی برای ثواب وعقاب آنها باز کرده ومی فرماید:﴿یا نساء النبی مَن یأتِ منکُنَّ بفاحشةٍ مبیّنَةٍ یُضاعَفْ لها العذاب ضعفینِ وکانَ ذلک علی اللهِ یسیراً ومن یقنُت منکُنَّ للهِ ورسولِهِ وتعمل صالحاً نؤتِها أجرَها مرَّتین ِ وأعتدنا  لَها رزقاً کریما﴾[54] (ای همسران پیامبر،هر کدام از شما که مرتکب خلاف وگناه آشکاری گردد،کیفراودوچندان خواهد بود واین کار برای خدا آسان است وهرکس از شما در برابر خدا ورسولش خضوع کند وعمل صالح انجام دهد جز او پاداشش را دو چندان خواهیم داد وروزی ارزشمندی برای او فراهم می کنیم)،یقیناً خانوادهای محترم مربیان ومدرسان اگردر اهداف مقدس همسرانشان شریک شوند وآنها را کمک کنند ونمود عینی تربیت یافتگان مکتب اسلام ومذهب تشیع باشند ازچنین ثوابی  بی بهره نیستند، امام صادق (علیه السلام) می فرماید:﴿ان الحسنَ مِن کلَّ احدٍ حسن وانّهُ منکَ احسنُ لمکانِکِ منّا وإنَّ القبیحَ مِن کلَّ احدٍ قبیحٌ وانّهُ منک اقبَحُ﴾[55](به راستی خوبی ازهرکس خوب است ولی ازتوبهتراست به خاطر نسبتی که به ما داری وزشتی ازهمه بداست ولی از تو زشت تراست زیرا تورا از ما می دانند)،علاوه به آنچه ذکر شد خانواده مربیان ومدرسان دینی باید به تقوا وپاکی شهره باشند وآن به خاطر موقعیت ویژه وحساسی است که دارند؛قرآن کریم به زنان پیامبردستورمی دهد که ﴿یا نساءِ النبیّ لستُنَّ کأحدٍ مِن النساءِ إن اتَّقَیْتُنَّ فلا تَخْضَعنَ بالقول ِفیطمع الذی فی قلبِهِ مرضً وقُلنَ قولاً معروفاً﴾[56](ای همسران پیامبر شما همچون یکی اززنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس، به گونه ای هوس انگیزوبا نرمش سخن نگوئید که بیماردلان به طمع می افتند وسخن شایسته بگوئید)،امروزجامعه ما این توقعات را ازهمسران مروّجان ومربیان دینی دارد،واگرکمترین مسئله ای را مردم مشاهده کنند که ازخانواده ما توقع ندارند به شدّت زبان به اعتراض می گشایند واثرات اعمال ما ودرسها وکلاس های ما از بین می رود.

همچنین حفظ حیاء وحجاب توسط همسران پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به عنوان رهبرالهی مورد تأکید قرارداده ومی فرماید:﴿وَقَرَنَ فی بُیُوتِکُنَّ ولا تَبَرَّجْنَ تَبرُّجَ الجاهلیّةِ الأولی﴾[57](ودر خانه های خود بمانید وهمچون دوران جاهلیت نخستین درمیان مردم حاظرنشوید،امروزنیزاین حیاء ومتانت از خانوادهای مربیان ما انتظار می رود وتوقع این است که در کوچه وخیابان وبازارودر مجالس ومحافل خانوادگی وعروسی ها وغیره سنگینی ومتانت خود را حفظ کنند والبته این مهم باید مورد توجه ودقّت خود ما نیز قرارگیرد وهرچند گاه به عنوان مبلّغ دینی به همسران ودختران خویش متذکرشویم ،همانگونه که خداوند شخص پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) راخطاب قرارداده ودستور می دهد به همسران ودختران خویش،زنان ومؤمنان دستور دهد تا حجاب و وقاروعفت وحیای خویش را پاس دارند لذا می فرماید:﴿یا ایها النّبیُّ قُل لِأزواجِکَ وبناتِکَ ونِساءِ المومنینَ یدُ نین علیهنَّ من جلا بیبهنَّ﴾[58](ای پیامبر به همسران ودخترانت و زنان مؤمنان بگوروسریهای بلند خود را برخویش فرو افکنند،وعلاوه بر حفظ عفت وحیاء به اقامه دستورات دینی بپردازند)بر کسی پوشیده نیست که یکی از راههای جلب افراد جامعه به دین ودین داری وعمل به دستورات نورانی اسلام وسنت پیامبراکرم(صلی الله علیه واله وسلم) واهلبیت (علیهم السلام) خصوصاً اقامه نمازوپرداخت زکات است تا با نماز رابطه خود را با خدا تقویت کنند وبا پرداخت زکات ارتباط خود را با بندگان خدا محکم نموده وشکاف طبقاتی را کم کنند،قرآن کریم دستور می دهد:﴿وَأقمن الصلاةَ واتینَ الزکاةَ ﴾[59](ای همسران پیامبرنمازرا به پا دارید وزکات را بپردازید،راستی اگر مربیان ومدرسان ومبلغان جامعه اسلامی از خانواده خود شروع کنند آنگونه که خداوند اسماعیل(علیه السلام) رامورد تمجید قرار می دهد،مورد تمجید قرار نمی گیرند؟خداوند در مورد اسماعیل(علیه السلام) می فرمایید:﴿وکانَ یأمُرُاهلَهُ بالصلاةِ والزکاةِ وکانَ عندَ رَبّهِ مرضیّاً﴾[60](او همواره خانواده اش را به نمازوزکات،امرمی کرد وپیوسته مورد رضایت خداوند بود)،برای یک مبلّغ ومروّج دینی چه چیزی بالاتراز مقام رضوان وخشنودی پروردگار می تواند باشد واینکه خانواده ما مطیع خدا و رسول او باشند، همانگونه که امر فرموده :﴿واطعنَ اللهَ ورسولَهُ﴾[61](خدا و رسولش را اطاعت کنید).

در مسیر تبیین وترویج دین دو شیوه پیش روی ماست ،یکی از راه زبان وسخنرانی وکلاس داری وتدریس ونوشتن است وراه دیگرازشیوه عمل ورفتاربهره جستن است، اگررفتاروعمل خانوادهای مدرسان ومربیان منطبق با آنچه می گویند ومی نویسند باشد، تحولی عمیق در جامعه پیدا می شود وشاید نقش خانواده از خود مدرس ومربی برجسته تر جلوه کند، امام صادق (علیه السلام) می فرماید:﴿کونوا دعاةً لِلنّاس ِبغیرِالسِنَتِکُم لِیَرَوا منکم الورع َوالاجتهادَ والصلاةَ واخیرَ فإنَّ ذلک داعِیَةٌ﴾[62] (مردم را باغیر زبان خود به کارهای نیک وشایسته دعوت کنید تا آنان از شما ورع وتلاش ونماز وکوشش در کارهای خیرببیند،پس به راستی این گونه عمل کردن دعوت کننده است.

ما وخانوادهایمان می توانیم با شیوه زهد وساده زیستی به تبلیغ عملی از دین بپردازیم واین زهد به جهت همدلی وهمدردی با اقشار جامعه است امام علی(علیه السلام) می فرماید:﴿أن یُقَدَّروا انفسَهُم بضعَفَه الناسِ کیلا یَتَبَیَّغَ بالفقیرِفَقْرُهُ﴾[63](خداوند برپیشوایان دادگرفرض کرده که زندگی خود را با طبقه ضعیف تطبیق دهند، تا رنج فقر مستمندان را ناراحت نکند) .

علاوه برآنچه ذکر شدخانواده یک مدرس ومربی که دین را تبیین می کند، نیز باید به احکام شرعی ومسائل دینی آگاهی داشته باشد، تا کارتبلیغی وتدریس همسررا تکمیل کند،نیمی ازجامعه ما را زنان تشکیل می دهند واگر همسران ما به احکام دین تسلط داشته باشند، آنها می توانند راحت تر مبانی وموضوعات دینی مورد نیازخود را بپرسند وازآن آگاهی یابند واینان نیز باید به سیره عملی زهرای اطهر(سلام الله علیها) و زینب کبری (سلام الله علیها) تأسی کنند وخود را در خدمت این بخش اززنان جامعه اسلامی قرار دهند وآنان را درمسیر رشد وبالندگی ودین داری ودین باوری کمک ویاری رسانند.

 

——————————————————————————–

[1] حوزه و روحانیت ج2 ص29

[2] صحیفه نور ج 2 ص 20

[3] حوزه و روحانیت ج 2 ص112

[4] حوزه و روحانیت ج2 ص205

[5] حوزه و روحانیت ج2ص 209

[6] حوزه و روحانیت ج 2 ص210

[7] اخلاق کارگزاران ص303

[8] اخلاق کارگزاران ص 463

[9] اخلاق کارگزاران ص483

[10] اخلاق کارگزاران ص362

[11] آل عمران /159

[12] اخلاق کارگزاران ص311

[13] صف /2

[14] صحیفه نور ج 12 ص 274

[15] حوزه و روحانیت ج 1ص208

[16] حوزه و روحانیتج1ص207

[17] مهجه البیضاء ج1 ص15

[18] حوزه و روحانیت ج1 ص156

[19] جمعه/2

[20] حوزه و روحانیت ج1ص244

[21] حوزه و روحانیت ج1ص268

[22] منیه المریه فی آداب المفید و المستفید ص 176

[23] تحف العقول ص 110

[24] وسائل الشیعه ج 27 ص168

[25] بحارالانوار  ج72 ص148

[26] شرح  نهج البلاغه ج2 ص262

[27] وسایال الشیعه ج2 ص 188

[28] غررالحکم ص 57

[29]- سوره طه،آیه 25

[30]- بحار الانوار،ج67،ص309

[31] بحارالانوار ج76 ص307

[32] وسائل الشیعه ج 1ص 246

[33] شرح نهج البلاغه ج20  ص343

[34] مستدرک الوسائلج9ص152

[35] مستدرک الوسائل ج9ص145

[36] کافی ج2ص362

[37] اعلام الدین ص 178

[38] بحارالنوار ج 72 ص 211

[39] شرح نهج البلاغه ابن ابی ج20ص263

[40] مجموعه ورام ج1 ص 238

[41] مجموعه ورام ج1 ص 239

[42] وسایل الشیعه ج3 ص260

[43] بحارالانوار ج11 ص83

[44]- سوره   آِِیه

[45]-سوره مجادله،آیه 11

[46]- سوره صف،آیه 2و3

[47]- نهج البلاغه ،فیض السلام،حکمت 70ومحمد دشتی حکمت 73

[48]- سوره شعراء،آیه 214

[49]- کامل ابن اثیر،ج2،ص61

[50]- سوره تحریم،آیه6

[51]- نور الثقلین،حویزی،ج5،ص372

[52]- الدور المنثور،سیوطی،ج6،ص244

[53]- سوره احزاب،آیه 32

[54]- سوره احزاب،آِیه 30و31

[55]- سفینة البحار،ج1،ص708

[56]- سوره احزاب،آیه 32

[57]- سوره احزاب،آیه 33

[58]-سوره احزاب،آیه 59

[59]- سوره احزاب،آیه 33

[60]- سوره مریم،آیه 55

[61]-  سوره احزاب،آیه 33

[62]- اصول کافی،ج2،ص78

[63]- نهج البلاغه،ترجمه دشتی،ص430،خطبه209

یکی از مبلغین روحانی می گوید روزی وارد مسجد شدم جوانی مشغول آموزش قرآن به نوجوانان بود٬ ده دقیقه ای به حرفها وحرکاتش که سرشارازایمان بود توجه کردم وچون مرا دید با فروتنی تمام از من خواست که برای آنها صحبت کنم.

کنار تابلو روبروی بچه ها قرارگرفتم﴿بِِِسم الله الرحمن الرحیم﴾ گفتم واین چنین آغاز کردم٬من چند سوال از شما می پرسم هرکس درست جواب دهد جایزه می گیرد:

خوابید یا بیدار؟ بیدار

این صدای چیست : تتق توتوق- تتق توتوق؟ صدای قطار

واقعاً صدای قطار؟ بله

گفتم : نکنید فرار می خورید به دیوار٬همه خندیدند ٬گفتم حالا به سوالهای من جواب دهید؟

شما با چه چیزی می بینید؟با چشم ٬ با چه می شنوید؟با گوش ٬ با چی حرف می زنید؟با زبان٬ با کی حرف می زنید؟پدرومادر٬خواهروبرادرو… ٬ اگرپدرومادردر مسافرت باشند چطوری با آنها حرف می زنید؟ با تلفن با موبایل٬ اگر تلفن وموبایل نداشته باشید؟با نامه.

گفتم:حالا من می خواهم درباره یک نامه با شما صحبت کنم ٬فکر می کنید این نامه را چه کسی نوشته است٬دوستتان بله اما کدام دوست؟به فکر فرو رفتند٬گفتم :بگذارید اوّل نامه را به شما نشان دهم ودست در جیبم کردم وقرآن جیبی ام رادر آوردم وبوسیدم وبه آنها نشان دادم٬این نامه ای است که برای من وهمه شما ومردم نوشته شده ٬می دانید این نامه را چه کسی فرستاده؟خدا٬برای چه کسی فرستاده؟برای ما٬ چند خط از این نامه راما هر روز در نمازهایمان می خوانیم ٬ می دانید کدام است؟آقا ما بخو انیم ٬بخوان ﴿ بِسمِ اللهِ الَرََّحمَنِ الرَحِیم﴾ ﴿اَلحَمدُ لِلَّه رَبِّ العَلمِینَ﴾﴿ الَرََّحَمن ِالرََََّحِیم﴾ … بسیار خوب حالا خیلی زیاد گوش کنید٬من یک نقاشی می کشم ٬شما بگوئید چیست؟آنگاه دو خط موازی کنار هم کشیدم ٬اوّل خط یک بچه ایستاده٬وسط خط یک آدم بزرگ ٬آخر خط یک پیرمرد؛چند تابلو هم که روی یکی مسجد٬دیگری نان وسومی مُهر٬این جاده به کجا می رود؟

به بهشت٬چطوری٬با نماز خواندن ودادن نان به فقیران وحضور در مسجد.

جاده دیگر روی تابلوها نوشتم دروغ٬دشنام وآخر جاده تصویر آتش ٬گفتم ما در نماز می گوئیم:﴿اهدنا الصراط المستقیم﴾ (یعنی خدایا راه درست را نشانمان بده)٬یعنی راهی که از خوبیها می گذرد وبه بهشت می رسد؛حالا شما دوست دارید از کدام جاده بروید؟ از جاده بهشت٬بسیار خوب هرکس دوست دارد به بهشت بره یک صلوات بفرسته ٬سپس جوائزی که در کیف داشتم به آنها دادم.[1]

بهره گیری ازابزارها و شیوه های جدید تدریس

درعصری که زندگی می کنیم عصر فناوری واطلاعات است وبعضی واز آن به عنوان انفجار اطلاعات یاد می کنند وبی تردید ابزارها وشیوه های جدید در اطلاع رسانی بسیار موثر است وما نیز باید با بهره گیری از امکانات به تدریس بپردازیم ٬ما که پیروان مکتب اسلام وتربیت یافتگان امیرالمومنین(علیه السلام) هستیم باید توجه کافی به فرمایشات ایشان داشته باشیم٬آن حضرت می فرمایند:﴿ اَدّبو اصِبیانکُم لِغیرِ زمانِکم ﴾ “فرزندانتان را برای غیر از زمان خود تربیت کنید”٬همچنین لازم است از تمامی امکاناتی که در اختیار داریم بهره ببریم ٬ودرجای دیگر می فرمایند:﴿ مالا یُدرکُ کلُّهُ لا یُترَکُ کلُّه﴾[2] حالا که نمی توانیم آن قدر وسیع ودامنه دار وبا بهره گیری از ابزار پیش رفته جهانی در تدریس استفاده کنیم٬باید از همین مقدار امکانات موجود بهره ببریم وآنها را غنیمت شماریم.

نقش ابزار مناسب در موفقیت تدریس

در پادگان شهید هاشمی نژاد مربی عقیدتی سیاسی بودم ماه مبارک رمضان فرا رسید وحجم زیادی کلاس قرآن برنامه ریزی شد ٬فقط برای هشت کلاس مربی وفضای آموزشی داشتیم که  حداکثر چهار صد نفر از نیروها را تحت پوشش قرار می داد ٬در حالی که در پادگان بیش از دو هزار نفر نیرو بود ٬به مسئول محترم نمایندگی گفتم  شما کلاسها را مشخص کنید وعقیدتی سیاسی با بهره گیری از مربیان به آموزش روخوانی ٬روانخوانی ومفاهیم قرآنی بپردازد ومن با استفاده از امکاناتی که در تبلیغات از قبیل ویدئو پروژکشن ٬دوربین فیلم برداری وتلویزیون مدار بسته درنماز خانه در اختیار داریم مابقی نیروها را آموزش می دهم ٬یک کلاس حدود هزار ششصد نفر یا بیشتر ٬پرده بزرگی را در انتهای نماز خانه نصب کردیم وبا بهره گیری ازCD آموزشی قرآن وپخش آن از ویدئو پروژکشن به آموزش پرداختیم وهر کجا هم که توضیح بیشتری لازم بود این حقیر به توضیح وتدریس پرداختیم ودوربین مداربسته آن را ضبط وبا بهره گیری از همان سیستم در تلویزیونهای نماز خانه پخش می شد در پایان ماه مبارک رمضان این کلاس موفق ترین کلاس مجموعه خصوصاً در فهم ودرک موضوعات قرآنی به شمار آمد.

می خواهم بگویم امروزه با توجه به رشد علمی افراد ومخاطبین ما وفن آوری جدید، لازم است باحفظ شیوه های سنتی مانند کلاس درس ومنبر وعظ وخطابه باید از ابزارجدید نیز بهره جست وبه تبیین موضوعات دینی پرداخت ٬ابزارهائی مانندآنچه ذکر شد٬رادیو٬ تلویزیون وحتی سینما می تواند به عنوان ابزاری برای تبلیغ دین قلمداد واز آن بهره برداری شود . امروزه وظیفه اقتضا می کند با بهره گیری از شبکه جهانی اینترنت به تبلیغ دین ومذهب حقه جعفری بپردازیم .

شاید گفته شود این موضوع چه ارتباطی به اخلاق تدریس دارد ٬موضوع زمانی روشن می شود که بدانیم عقب افتادگی ما در تبلیغ دین در جا زدن در شکل سنتی آن است وعقل وشرع حکم می کند باتکیه برمراقبتهای ارزشی واخلاقی برای سرعت بخشیدن به امرتبلیغ دین از این ابزار نیز بهره ببریم وبر سنت حسنه ای که بسیاری از مجامع علمی فرهنگی اسلامی وشیعی بنیاد نهاده اند تأکید کنیم که به فرموده معصوم(علیه السلام) ﴿مَن اسْتَنَّ بسُنَّةٍ حَسَنَةٍ فَلَهُ اَجْرُها واَجْرُ مَن عَمِلَ بها مِن غیرِ أنْ یَنقُصَ مِن أُجورِهِمْ شيٌ ومَن ِاسْتَنَّ بسُنَّةٍ سَیّئَةٍ فَعَلَیْهِ وِزرُها وَوِزرُها مَن عِمِلَ بها مِن غیرِ أن یَنقُصَ مِن اوزارِهِمْ شيٌ﴾ (هرکس سنت وروش خوبی بنیان نهد٬اجرآن واجر تمام کسانی که به آن عمل می کنند را خواهد داشت،بدون اینکه از اجر عمل کنندگان چیزی کم شود وکسی که سنت وروش بدی بنیان نهد وزروگناه آن وهمچنین وزروگناه تمامی کسانی که به آن عمل می کنند را خواهد داشت،بدون آنکه از گناهان عمل کنندگان به آن چیزی کاسته شود)[3].

هنر بیان داشتن

هنر بیان زیبا وکلام شیوا آن است که در دل انسان نفوذ کند وروح را از تاریکی وزشتی وپلیدی برهاند ودرافقی وسیع وبا صفا که به نور ایمان روشن است صورت گیرد٬درظلمتکده جهان که حقیقت با اوهام وراه ازچاه هویدا نیست واز مقابله امیال ووظایف وقیود در هر قدم هزاران پیچ وخم وپرتگاه در پیش است، برای فرار از حیرت وگمراهی دلیل راهی باید جُست وبه پرتو او این راه سخت وپر خطر را آسان پیمود٬مربی ومدرس که می خواهد دلیل راه باشد ٬باید بداند که دلیل راه بودن از همه کس ساخته نیست ٬اگر پیمودن راه مشکل وپر خطر باشد بی تردید رهبری هزار بار مشکل تر است ٬طینتی پاک باید وگوهری اصیل  وروحی استوار وهمتی بلند وشرح صدری به گستره دریای وجود آدمی وازهمه مهمتر دلی باید از شوق لبریز وسری از عشق پر شور تا بتوان به نیروی شوق وراهنمایی عشق وپرتو غیب راه از چاه باز شناخت واز تاریکی نجات یافت تا بعد از آن بتوان گمشدگان از مسیر حقیقت رااز مهالک رهایند به سر منزل مقصود رساند ودر این میان جز پیروی از الگوهائی مانند پیامبر(صلی الله علیه وآله) واهل بیت طاهرین او راه دیگری ممکن نیست.

اولین ویژگی پیامبر(صلی الله علیه وآله) وآل اطهارش (علیهم السلام) فصاحت وبلاغت است زیرا که آنان فصیح ترین وبلیغ ترین افراد بشرند.

سخن فصیح وبلیغ سخنی است که شمار حروفش اندک وشمار معانی اش بسیار از تصنّع مبری واز تکلّف برکنار باشد، یک مربی ومدرس به حکم اخلاق اسلامی درسخن گفتن باید به این امر توجه کند٬آنجا که باید سخن را تفصیل دهد٬مفصل بیان کند٬وآنجا که اختصار لازم است به مختصر کفایت کند٬از کلمات نامأنوس دوری واز سخنان مبتذل  وکوچه بازاری پرهیز نماید٬سخن وبیان با حکمت همراه وبا عصمت همگام ومبتنی بر وحی وسنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وآل اطهارش (علیهم السلام) باشد وسخن را بامحبّت همراه سازد تا مورد قبول واقع شود،از تکرار سخن پرهیز نماید واز گوشه وطعنه زدن وسخنان غیر شفاف بپرهیزد واین روش در واقع الگوبرداری از کلام وحی واحادیث و روایات پیامبر(صلی الله علیه وآله) وآل اطهارش (علیهم السلام)است که مصداق حقیقی هنرمند دربیان سخنان فصیح وبلیغ بوده اند.

روزی ابوبکر که گفته می شود درعلم احوال واخبار عرب تبحّری خاص داشته یک باربه آن حضرت گفت من در میان عرب گشته ام وگفتار و قصه های عرب را بسیارشنیده ام ، اما از تو ای پیامبر فصیح تر ندیده ام٬چه کسی تورا این هنروادب بیاموخت؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:(خدایم چنین آموخت ونیک آموخت)[4] ودر جای دیگر فرمود:﴿ادبی وانا افصح العرب ﴾[5](خداوند مرا ادب آموخت ومن فصیحترین عربم).

بهره گیری از مثال در تدریس

از شیوه هایی که بر جاذبه تدریس می افزاید ومخاطب را به شنیدن ترغیب می کند ، بهره گیری از تمثیلات وتشبیهات مرتبط با موضوع است،قرآن کریم نقش مثال را چنین بیان می کند:﴿ وتلکَ الامثالُ نَضْرِبُها للنّاس لعلَّهُم یتفکّرونَ﴾[6](واین مثالها را برای مردم می زنیم باشد که آنان بیندیشند)،زینت دادن سخنانمان به مثالهای کوتاه ودلنشین ومفید می تواند کلام را تا عمق جان مخاطب نفوذ پذیر سازد وگاهی اوقات یک عبارت بهره گیری به جا از ضرب المثلها ویا تشبیهات ،موضوع را آنچنان به ذهن مستمع القاء می کند که هرگزتا آخر عمرش آن را فراموش نخواهد کرد ،شیوه استفاده ازمثل در حقیقت به عنوان کوتاه ترین راه برای یک مدرس ومربی محسوب می شود،نزدیک کردن هدف گوینده به ذهن شنونده ،همگانی کردن مسائل،حسی وعینی کردن موضوعات عقلی وساکت کردن مخالفان معاند از امتیازات تمثیل به شمار می آید،مهم ترین شاخصه های یک مثل؛کوتاهی لفظ استحکام معنی وزیبایی ولطافت مفهوم آن است که دربلاغت وفصاحت یک درس تاثیر می گذارد به گونه ای که امام علی(علیه السلام)  درمیان اشعار،مثل رابهترین اشعاردانسته ومیفرماید:﴿خیرُالشّعرِماکانَ مثلا﴾[7] ؛ دراینجا به نمونه های از بهره گیری مثال توسط پیامبراعظم  (صلی الله علیه وآله)  اشاره می نما ئیم: [8]

نقش ایمان:

﴿مثل الایمان ِمَثلُ القمیص ِتَقمَّصَهُ مَرَّهً وتنزِعُهُ اُخری ﴾[9] (ایمان همانند پیراهن است که شخص گاهی آنرا می پوشد وگاهی آن را از تن بیرون می آورد).

 

﴿ان الایمان ِلیَخْلُقُ فی جوفِ احَدِکُم کما یخلُقُ الثَّوبُ الخَلَقُ فأسئلواللهَ                                                                              تعالی اَنْ یُجَدَّدَ الایمانَ فی قلوبِکُم ﴾[10] (ایمان در درون شما کهنه وفرسوده می شود همان گونه که لباس در تن شما کهنه می شود،پس ازخدای متعال بخواهید که ایمان را در قلب هایتان تازه گرداند).

حکمت بیماریها:

﴿المرض سوط الله فی الارض یودّب به عباده﴾[11] (بیماری تازیانه خداوند در روی زمین است که بندگان خودرا با آن ادب می کند).

دوست خوب وبد:

﴿ایّاک وصاحَبَ السُّوءِ فَاِنّهُ قطعَه من النّارِ لا یَنفَعُکَ وُدُّهُ ولا یفِی لکِ بعهدِهِ ﴾[12] (از دوست وهمنشین بد پرهیز کن که او همانند پاره آتش است،نه دوستی اش برای تو سودی دارد ونه به عهدش وفا می کند).

ارزش نماز:

﴿مثلُ الصَلواتِ الخَمس کمَثَل نهرٍ جارٍعذبٍ علی بابِ احَدِکُم یغتسِلُ فیهِ کلُّ یومٍ خمسَ مَرّاتٍ فما یُبعَی ذلکَ من الدَّنس﴾[13](نمازهای پنج گانه همانند نهر جاری گوارایی است که در مقابل درب خانه یکی از شما جاری است اگراوروزی پنج مرتبه خود را در آن نهر شستشو دهد دیگر چرک وکثافت وآلودگی در بدن اوباقی

نمی ماند).

حسد:

﴿لا تَتحاسَدُوا فاِنَّ الحسدَ یاکلُ الایمانَ کما تأکلُ النارُالحطبَ الیابِسَ﴾[14](هرگز به همدیگر حسد نکنید زیرا حسد ایمان را می خورد همانطوری که آتش هیزم خشک را می خورد).

غضب:

﴿الغضبُ یفسِدُالایمانَ کما یُفسِدُالخلُّ العَسَلَ﴾[15] (خشم ایمان را فاسد می کند همچنانکه سرکه عسل را از بین می برد).

آلوده شدن به حرام:

﴿العبادَةُ معَ اکل الحرامِ کالبناءعلی الرّملِ﴾[16](عبادت به همراه حرام خوری مثل این است که فردی در زمینهای ماسه بادی ساختمان بنا کند).

گوش کردن به موسیقی:

﴿ایّاکُم واستماعَ المعارِفِ والغناء فاِنَّهُما یُنَبِتان ِالنّفاقَ فی القلبِ کما یُنبِتُ الماءُالبَقلَ﴾ [17](از گوش دادن به موسیقی وآهنگ های حرام بپرهیزید که این دوسبب روئیدن نفاق در دل آدمی است،همانطور که آب موجب رویش سبزیجات است).

علم وعالم:

﴿مثل الذی یَتعلَّمَ العلمَ فی صغَرِهِ کالنَّقشِ علی الحَجَرِ ومثل الذی یَتعلَّم العلمَ فی کبَرِهِ کالّذی یکُتبُ علی الماء﴾[18] (مثل آنکه در کودکی دانش می آموزد،همانند نوشتن روی سنگ است که همواره پایدار می ماند ومثل کسی که در سنین بالابه کسب دانش می پردازد مانند کسی است که در روی آب می نویسد که دوام ندارد وسریعاً از بین می رود) .

بهره گیری از شعر در تدریس

شعر به عنوان یک هنربرتر وجایگاه ویژه در انتقال مفاهیم ومعارف از ابزارهای مهم تبلیغ برای مربیان ومدرسان عزیزوبزرگواراست٬حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) درباره شعرمی فرمایند:( لسان شعر٬بالاترین لسان است)[19] ومقام معظم رهبری ( مدظله العالی) نیز می فرمایند(گاهی یک بیت شعر٬گویا تراز چند ساعت سخن گفتن یک سخنورتواناست است وارزش شاعری که قصیده او ازمحتوای خوب٬الفاظی زیبا ومضمونی مناسب برخوردارباشد ٬ازیک دانشمند کمتر نیست ولازم است اشعارقوی فارسی راکه در تفهیم عقاید واخلاق اسلامی ومسائل سیاسی ویا هر آنچه در ارتباط با نیاز امروزجامعه اسلامی سروده شده٬از کتب گوناگون استخراج وبه احیای آن اهتمام ورزند)[20].

بهره گیری از علم جامعه شناسی

در جامعه شناسی بحثی است به عنوان جامعه شناسی تبلیغ ، که بیشتر جنبه مادی دارد و در خصوص تبلیغ کالاها به کار می رود ، همین کاری که عموماً در رادیو تلویزیون و مطبوعات صورت می گیرد ، از این بخش جامعه شناسی در تدریس و مربیگری نمی توان بهره جست موضوع دیگری که در جامعه شناسی مطرح می شود ، «جامعه شناسی تغییرات » است و فصلی مهم از آن به تغییر و تحول جامعه می پردازد ، چه در جهت مثبت ، چه در جهت منفی می پردازد ، از آنجا که مربیان و مدرسین محترم ، با انسانها و رفتار و گفتار آنان سرو کار دارند و لازم است متربیان خود را بشناسند ، نیاز به یک سری علوم و فنونی دارند که از جمله آنها ، جامعه شناس است همانطور که روانشناسی می تواند به یک مدرس و مربی کمک کند ، جامعه شناس هم می تواند او را در امر تدریس یاری نماید زیرا جامعه شناسی علمی است که زندگی انسان را مورد بررسی قرار می دهد ، تا رفتار انسان را تبیین ، پیش بینی و کنترل نماید ، از این شاخه علمی  می توان از دو جهت بهره برد ،یکی از جهت ساختاری و یکی از جهت محتوایی .

جهت ساختاری یعنی اینکه چطور یک مدرس می تواند برای تدریس ، معارف دینی را در قالب به زور شده در بیاورد و در اختیار مخاطبان خود قرار دهد و از لحاظ محتوایی ، یعنی اینکه جامعه شناسی می تواند در بخشی از حوزه ها به عنوان یک علم ، در شناخت مخاطب به مربیان و مدرسین ما کمک کند ، در واقع می خواهیم بگوییم برای به زور نمودن تدریس دینی ، مطالعه در امور اجتماعی لازم است ، ما با انسانها سر و کار داریم ، باید انسانها و روابط آنها با یکدیگر را بشناسیم ، اگر مربیان ما بخواهند با افراد جامعه سر و کار داشته باشند ، لازمه اش این است که ابتداء مخاطب خود رابشناسد ، پس باید مخاطب ها ی خود را بشناسیم و لذا اینجاست که توان از جامعه شناسی در زمینه مخاطب شناسی بهره برد.

در تدریس متون دینی، ما با فرهنگ سرو کار پیدا کنیم و یکی از مباحث مهمی که در جامعه شناسی مطرح می شود فرهنگ است ، فرهنگ یعنی : مجموعه ای منسجم از باورها ، آداب و رسوم و عقاید که شامل هنر ، تکنولوژی و ارزشها می شود و توسط افراد شناخته شده از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردد ، می توان با بهره گیری از جامعه شناسی فرهنگی ، با فرهنگهای مختلف موجود در اقشار مختلف جامعه که با آنها سر و کار داریم ارتباط پیدا کرد و فرهنگها را باز شناسی نمود ، فرهنگها گاهی عام و گاهی خاص هستند به خرده فرهنگها که گسترش عمومی ندارند فرهنگ خاص گفته می شود ، این خرده فرهنگها ساز و کار و تعامل خاص خودشان را دارند و لذا  مربیان و اساتید باید ساز وکار و چگونگی تعامل با این فرهنگها را نیز درک کند و نوع برخورد مناسب را با متربیانی که در این خرده فرهنگها قرار دارند یاد بگیرند.

البته مربیان و مدرسانی که برای تدریس در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، در جمع پاسداران سربازان و بسیجیان و خانواده های آنان تربیت می شوند و وظیفه اصلی آنها بنابر تعهد و جایگاه  سازمانی که دارند باید محدود به سازمان خود باشد و برای تدریس برنامه ریزی کنند و همین معنا را قرآن کریم نیز اشاره کرده و

می فرماید : « فلو لا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون »[21]   «چرا از هر گروهی از آنان طایفه ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را بیم دهند تا شاید بترسند و از مخالفت و نافرمانی پروردگار خود داری کنند،» ولی امروزه مربیان و مدرسین ما نمی توانند توجه خود را فقط به درون سازمان معطوف دارند،  امروز گستره مخاطبین آنها بسیجیان و خانواده چند میلیونی آنهاست و بلکه فراتر با توجه به نیاز  جامعه بشری مخاطبین آنها جهانی است ، زیرا با به وجود آمدن ابزار وسیع اطلاع رسانی جهانی می شود با تمام جهان ارتباط بر قرار کرد، این ارتباط نیز شناخت می خواهد که شما مخاطب و فرهنگش را بشناسید و بر اساس توانمندی اش معارف اسلامی را برای او تبیین کنید و منظور از ارزشها در جامعه شناسی عبارت است از باروهای ریشه داری که اعضای جامعه یا گروه به هنگام مواجه شدن با سوال در مورد خوبیها و بدیها یا امور مطلوب و نا مطلوب به آن مراجعه کنند ، گاهی ارزشها به مقبولیت مردمی متکی هستند ، یعنی همانهائی که مردم می پسندند ، این دیدگاه سکولاریستی و کاری به معارف و مفاهیم دینی ندارد ، چنین ارزشهایی

نمی توانند جامعه را جامعه انسانی کنند ، زیرا در بسیاری از موارد جنبه حیوانی دارند در مقابل ارزشهایی که انسان پرور هستند ، ارزشهای وحیانی و عقلانی می باشند که پیامبران الهی از طرف پرودگار برای انسانها آورده اند ، مربیان و اساتید باید در راستای همانها تلاش کنند ، یعنی ارزشهای الهی را برای جامعه تبیین کنند ، ارزشهایی که تشکیل جامعه به آنها وابسته است.

مربیان و اساتید ما از یک طرف وظیفه دارند ارزشها را در جامعه تبیین کنند و از طرف دیگر شناسایی کند که چه عواملی باعث نادیده گرفتن ارزشها می شود تا بتواند آن را برطرف و فرد را اصلاح کند تا در پرتو ارزشهای دینی فرد منحرف بتواند از خودش رفتار انسانی بروز دهد، وقتی به آیات و روایات نگاه می کنیم به عواملی مانند عدم شناخت و آگاهی ، و تخلف نخبگان یا به عبارتی خواص ، و فقر و تنگدستی به چشم می خورد .

عدم شناخت و آگاهی

یکی از عمده ترین علتهای نادیده گرفتن ارزشها ، عدم شناخت و آگاهی نسبت به آنهاست و این جهل و نادانی منشاء بسیاری ار معضلات انسانی و اجتماعی است ، بدون شک اگر فرد منحرف نسبت به استعداد و توان خود در راه رسیدن به کرامت انسانی آشنا باشد و بداند که چگونه ارزشها بویژه ارزشهای الهی ، او را در رسیدن به هدف والای انسانی اش کمک می کنند و نورانیت ارزشها ، را درک کرده باشد ، احتمال رویگردانی از آنها بسیار کم خواهد شد ، این غفلت و نا آگاهی است که فرد را به ورطه حیوانیت و حتی بدتر و گمراه تر از آن می کشاند : « لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کاالنعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون » [22] انها را دلهایی است بی ادراک و دیده هایی بی نور و بی بصیرت و گوشهایی ناشنوای حقیقت آنها همچون چهار پایانند بلکه گمراه تر اینان همان غافلان هستند.

اگر غفلت و جهل و نادانی نباشد انسان در مقابل آفریننده خود پرده دری نمی کند ، در دعای کمیل می خوانیم « ظلمت نفسی و تجرَّات بجهلی»  به خودم ظلم نمودم و به سبب جهلم جرأت نافرمانی خدا را پیدا کردم ، یا در صحیفه سجادیه می خوانیم :«أنا الذی بجهله عصاک » من همان کسی هستم که سبب جهلش تو را  نافرمانی کرد، مطمعناً آگاهی و شناخت ارزشها راه سلامت را به سوی فرد و جامعه می گشاید ، حضرت یوسف (علیع السلام) در مقابل زنی که همه مقدمات تحریک را فراهم کرده بود، تنها با بهره گیری از نور هدایت ارزشهای خدایی توانست از آن مهلکه نجات یابد و از غلطیدن در چاه انحراف برهد ، چنان که قرآن می فرماید: « لقد همّت  به وهمَّ بها لو لا أن رأی برهانَ ربّه»[23]

آن زن قصد او کرد و او نیز ، اگر برهان پروردگار را نمی دید قصد او می کرد . ابن سیرین که در زیبا روئی همانند یوسف مثال زده می شود، وقتی ان زن زمینه گناه را فراهم  کرد او نیز به خدا پناه برد و خود را آلوده به نجاسات ظاهری نمود و متعفن ساخت تا روح و روان و دامن خود را به زشتی گناه آلوده نکند و خداوند او را نجات بخشیدو دریچه های حکمت بر قلبش گشوده شد.

تخلف نخبگان (خواص)

نخبگان به کسانی اطلاق می گردد که با توجه به نقشی که در جامعه به عهده دارند و کار و فعالیتی که انجام می دهند و خصوصیات منحصر به فردی که دارند ، مورد توجه هستند و طرز تفکر و اعمال و رفتارشان الگوی دیگران قرار می گیرد، از این نظر نخبگان در پیدایش پدیده های اجتماعی اعم از مثبت و منفی نقش تعیین کننده ای دارند ، رسول اعظم (صلی الله علیه واله سلم) به این حقیقت اشاره نموده و می فرماید : « صنفان من امتی اذا صلحا صلحت أمتی و اذا فسدا فسدت أمتی ، قیل یا رسول الله و من هما ، قال الفقها والأمراء »  [24]

دو گروه از امت من هستند که اگر صالح و نیکوکار باشند امتم نیکو خواهند شد و اگر فاسد گردند امتم به فساد کشیده خواهند شد، پرسیده شد یا رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم) آن دو گروه کدامند؟

حضرت فرمود: دانشمندان و حاکمان.

فقر و تنگدستی:

از جمله عواملی که در نادیده گرفتن ارزشها نقش موثری دارند فقر و تنگدستی است ، این عامل آن قدر مهم است که در روایات اسلامی نیز در مورد خطرات آن گوشزد شده است ، رسول گرامی اسلام می فرماید: « لو لا رحمه ربی علی فقراء أمتی کاد الفقر یکون کفراً» [25]

اگر رحمت پروردگارم نسبت به فقرای امتم نبود ، فقر موجب کفر می گردید،تنها در پرتو رحمت الهی است که فرد تهیدست می تواند دین خود را حفظ کند و مرتکب اعمال انحرافی نگردد.

جامعه شناسی ، تقویت ارزشها و روش و اسلوب را مورد توجه و بررسی قرار می دهد ، یکی روش جامعه پذیری و دیگری روش فرهنگ پذیری است که این مورد بسیار حائز اهمیت است.

جامعه پذیری: فرایندی است که فرد را عمیقاً و از جهات متعدد با فرهنگ جامعه همانند می کند که دارای سه شاخصه ی، یادگیری فرد، اعتقاد پیدا کردن و التزام عملی پیدا کردن می باشد ، در چنین شرایطی فرد نیاز به کنترل رسمی ندارد و در سلامت جامعه تأثیر بیشتری را ایفا می کند ، بر خلاف جامعه پذیری که نیاز به کنترل رسمی دارد، مانند ضرورت به نیروهای انتظامی و قوه قضایی و دادگاه ها ، لازم به ذکر است که امروزه مراکز آموزش و رسانه های جمعی بر جامعه پذیری افراد نقش مستقیم دارند و به دلیل صنعتی شدن جوامع ، خانواده دیگر نقش نظارتی خود را بر فرزندان از دست داده ، اما در بحث فرهنگ پذیری ، مهمترین عامل خانواده خصوصاً پدر و مادر می باشند که موثرترین نهاد برای پیشگیری از انحراف در جامعه می باشند ، بدین جهت فرزندان را باید به گونه ای تربیت نمود تا هنگامی که در جامعه راه یافتند ، نسبت به ارزشهای واقعی بیگانه نباشند و در مسیر ان حرکت کنند، امام علی (علیه السلام) در شفارشات خود به فرزندانشان امام حسن (علیه السلام) می فرمایند : ضمیر جوانان مانند زمین اماده است که هر چه در آن نهاده شود می پذیرد ، من به تربیت تو قبل از اینکه دلت سخت شود و ذهنت مشغول گردد، اقدام کردم . در این میان نقش مربیان و مدرسین در فرهنگ پذیری افراد به عنوان تکمیل کننده یا اصلاح کننده انچه را که والدین در دل و جان فرزندان خود کاشته اند بسیار موثر واقع می شوند.

 

 

——————————————————————————–

[1]- بر گرفته از مجله مبلغان،ش82،ص116

 

[2]- عدالی اللالی ج4 ص54 حدیث207

[3]-بحار الانوار،ج2،ص24،حدیث75

[4]- کمال النصیحة والادب،کمال الدین عراقی،97

[5]- بحارالانوارج16روایت2باب18ص158

[6]- سوره حشر،آیه 21

[7]- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج20،ص336

[8]- علی اسعدی،نشر دارالحدیث قم ((در زمینه بهره گیری از مثالهای قرآنی ومعادل های آن درزبان فارسی آقای سید محمد رضوی کتابی را با عنوان فرهنگ امثال القرآن ومعادل های آن در زبان فارسی به رشته تحریر در آورده است که برای اساتید ومربیان محترم قابل استفاده می باشد وهمچنین کتاب مثلهای آسمانی ؛ ))

[9]- جامع الصغیر،زج2،ص527،جلال الدین سیوطی

[10]- فیض القدیر،ج2،ص410،محمد الحنا وی

[11]- سبل ارشاد ج12،ص116،محمد صالحی الشاسی

[12]- کنز اعمال،ج9،ص45،علاء الدین متقی هندی

[13]- الجامع الصغیر،ج2،ص528

[14]- مستدرک الوسائل،ج12،ص17،میرزا حسین نوری

[15]- الکافی،ج2،ص202،محمد بن یعقوب کلینی

[16]- بحارالانوار،ج81،ص258

[17]-  کنز اعمال،ج15،ص220

[18]- منیه المرید،ص227،زین الدین عاملی،شهید ثانی

[19]- صحیفه نور،ج17،ص192،به نقل از مبلغان ش87،ص112

[20]- نشریه مبلغان،ش87،ص112

[21] توبه/122

[22] اعراف/179

[23] یوسف /24

[24] بحار النوار ج 2ص49

[25] بحارالانوار ج69ص3
 


جستجو