“یا ابالحسن! قد کُنّا نَتَوَقَّعُکَ لیْلاً و نهاراً؛ براستی که شب و روز چشم انتظارت بودیم. فَما الذی أبْطَأَ بِکَ علینا؟؛ چیست آنچه ترا به تأخیر بر ما واداشت؟ گفتم: آقای من! تاکنون کسی را نیافتم که مرا به شما رهنمون شود. امام فرمودند: ألَم تَجِدْ أحَداً یَدُلّکَ؟!؛ آیا واقعا کسی را نیافتی که ترا رهنماید؟ آنگاه امام با انگشت مبارکش خطی بر روی زمین کشید و سپس فرمودند:
لا!؛ نه چنین نیست! و لٰکِنَّکُمْ کَثَّرْتُم الأمْوالَ؛ بلکه شما تکاثر و مال اندوزی کردید! و تَجَبَّرْتُم علی ضُعَفاءَ المؤمنین؛ و بر مستضعفان مؤمنین سخت گرفتید۱ و تکبر کردید! و قَطُعْتُم الرَّحِمَ الذی بَینَکم؛ و پیوندی را که میان خودتان بود نابود کردید! فَأَیُّ عُذْرٍ لکم الآن؟؛ اینک چه عذری دارید؟ طبری، دلائل الإمامة، ص297.
آغاز ریاست جمهوری هاشمی؛ سرآغاز ترور گفتمان مهدوی: رهبر فرزانه، 24 آذر 87: “انحراف در هدفها، در آرمانها را بايد مراقبت كرد كه پيش نيايد. و اين چيزى است كه ما در طول اين سالهاى طولانی، بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام، درگيرش بوديم.
رهبر معظم انقلاب، نماز جمعه تهران، 23 تیر 68: اگر دلهاى حكام و زمامداران به نور معرفت و حقيقت روشن شده باشد، تجمل و تشريفات و اسراف و برخورداريهاى زياد و خودرأيى و تكبر و استكبار، جزو لوازم حتمى زمامدارى آنها محسوب نمىشود.
آغاز ریاست جمهوری هاشمی سرآغاز تجملگرایی و فشار اسلام آمریکایی: عدالتخانه در گفتگو با محتشميپور، 25/2/ 87: شاخصههايي كه امام براي اسلام آمريكايي، مطرح ميكردند، اسلام مرفه بيدرد، اسلام سرمايهداران مستكبر و اسلام تنپروران بود. امام با تجملگرايي مخالف بودند و ساده زيستي را شعار ملت و كشور ميدانستند. آنوقت رئيسجمهور مملكت ميآيد نماز جمعه [18 آبان 69] ميگوید: چه كسي گفته تجملگرايي اشكال دارد؟! اصلاً نماز جمعه بايد مانور تجمل باشد و از اين تعبيرها؛ خوب اين فضا باعث شد در 8 سال دولت كارگزاران، فرهنگ انقلاب و اسلام به سوي مالاندوزي و تجمل و اسراف و اشرافيت و بريز و بپاش پيش رفت و آنهايي كه بايد پشتوانه انقلاب باشند از انقلاب جدا شدند؛ و رفتند به سوي همان اسلام آمريكايي كه امام هشدار داده بود!
ولیّ امر مسلمین در ديدار مسؤولان نظام،۲۳ مرداد ۷۰: نمىشود ما در زندگى مادّى مثل حيوان بچريم و بغلتيم و بخواهيم مردم به ما به شكل يك اسوه نگاه كنند؛ مردمى كه خيليشان از اوليات زندگى محرومند! من و شما همان طلبه يا معلم پيش از انقلابيم. اما حالا مثل عروسى اشراف عروسى بگيريم، مثل خانه اشراف خانه درست كنيم، مثل حركت اشراف در خيابانها حركت كنيم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ريششان تراشيده بود، ولى ما ريشمان را گذاشتهايم، همين كافى است؟! نه، ما هم مترفين مىشويم. واللَّه! در جامعه اسلامى هم ممكن است مترف به وجود بيايد! از آيه شريفه “و اذا اردنا ان نهلك قرية امرنا مترفيها ففسقوا فيها…” بترسيم! تُرف، فسق هم دنبال خودش مىآورد.
مقام عظمای ولایت، 26 فروردین 70: اميرالمؤمنين مىگويد زندگى به سمت زهد بايد برود. امروز در جمهورى اسلامى، اگر ما احساس بكنيم كه زندگى به سمت اشرافيگرى مىرود، بلاشك اين انحراف است؛ بروبرگرد ندارد. ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم.
هاشمی در خطبه مانور تجملگرایی، چرا انسانهایی پیدا میشوند و مردم را دعوت میکنند به ریاضت و کم کردن نیازهای جسمانی؟ ص 9، جمهوری 19 آبان 69
امام خامنه ای، 22 خرداد 71: سازندگى، كارى بود كه على بنابیطالب عليهالسلام داشت؛ اين، سازندگى است! دنياطلبى و مادىطلبى، كارى است كه عبيدالله زياد و يزيد مىكردند. آنها تجملات را زياد مىكردند. اين دو را با هم اشتباه نبايد كرد. امروز عدهاى به اسم سازندگى خودشان را غرق در پول و دنيا و مادهپرستى مىكنند. اين سازندگى است؟! آنچه كه جامعه ما را فاسد مىكند، از دست دادن روح تقوا و فداكارى است؛ يعنى همان روحيهاى كه در بسيجيهاست. بسيجى بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلتهاى اصلى انقلاب زنده بماند.
آغاز ریاست هاشمی و هشدار رهبری بر نابودی نظام امامت و مهجوریت امام زمان: نائب امام زمان عج؛ 22 خرداد 71: اگر اين ارزشها را نگه داشتيد، نظام امامت باقى مىماند. آن وقت امثال حسين بنعلى عليه الصلاة و السلام، ديگر به مذبح برده نمىشوند. اما اگر اينها را از دست داديم چه؟ اگر روحيه بسيجى را از دست داديم چه؟ اگر به جاى توجه به تكليف و وظيفه و آرمان الهى، به فكر تجملات شخصى خودمان افتاديم چه؟ اگر جوان بسيجى را، جوان مؤمن را، جوان بااخلاص را – كه هيچ چيز نمىخواهد جز اينكه ميدانى باشد كه در راه خدا مجاهدت كند – در انزوا انداختيم و آن آدم پرروى افزونخواه پرتوقع بىصفاى بىمعنويت را مسلط كرديم چه؟ آن وقت همه چيز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام فاصله بين رحلت نبى اكرم صلواتاللهوسلامهعليه و شهادت جگرگوشهاش پنجاه سال شد، در روزگار ما، اين فاصله، خيلى كوتاهتر ممكن است بشود و زودتر از اين حرفها، فضيلتها و صاحبان فضايل ما به مذبح بروند. بايد نگذاريم. بايد در مقابل انحرافى كه ممكن است دشمن بر ما تحميل كند، بايستيم.
رهبر فرزانه اسلام، 6بهمن 71: بعد از آنكه اسلام، اشرافيت را قلع و قمع كرده بود، يك طبقه اشراف جديد در دنياى اسلام به وجود آمد. عناصرى با نام اسلام، با سِمتها و عناوين اسلامى – پسر فلان صحابى، پسر فلان يار پيغمبر، پسر فلان خويشاوند پيغمبر. وقتى مىگوييم فاسد شدن دستگاه از درون، يعنى اين!
آغاز ریاست هاشمی و سرآغاز “تجبّر بر ضعفای مومنین و نادیده گرفتن مستضعفین: ولیّ امر، 10/۳/ 69: در نظام اسلامى، رفع فقر و محروميت، در شمار هدفهاى طراز اول است و پايبندى به اصول انقلاب، بدون مجاهدت در راه نجات مستضعفان و محرومان، سخنى بىمعنى و ادعايى پوچ است!
امام خامنه ای، 10 اسفند 68: “آن اسلامى هم كه طبقات مستضعف و محروم به آن اميدوار نشوند و دل ندهند، اسلام نيست. اسلامى كه نتواند آرزوهاى خفته و فروكشته قشرهاى مظلوم را در سطح دنيا – نه فقط در سطح كشور خودمان – زنده و احيا كند، شك كنيد در اينكه اين دين، اسلام باشد”.
چه کسانی مرگ گفتمان امام زمان و انتظار را اعلام کردند؟ حجت خدا، خامنه ای در ديدار رئيسجمهور و كارگزاران نظام، 9 تیر 86: “شايد بعضيها، حتّى بعضى مخلصين انقلاب، نه بيگانهها و بددلها؛ حتّى نزديكان در طول بعضى از سالهاى گذشته تصورشان اين بود كه شعارهاى اصلى انقلاب؛ سربلندى اسلام، مسئله عدالت، مسئله مبارزه با استكبار، تلاش و مجاهدت براى رفع استضعاف از مستضعفان، ديگر روزگارش تمام شده است” [پس ظهور مولا هم …]
آغاز ریاست هاشمی و نگرانی رهبری از قطع رحم بین مردم و نظام: نائب امام زمان،، 19 دی 7: آن كسى كه مىخواهد در مقابل استكبار ايستادگى بكند و توى دهن دشمن جمهورى اسلامى بزند و دل بندگان خدا را شاد، و دل دشمنان خدا را افسرده بكند، بايد سعى كند كه پيوند محبت و عطوفت و اعتماد ميان اين ملت و ميان مسؤولان نظام، روزبهروز بيشتر و قويتر بشود. هر كس عكس اين عمل بكند، در جهت استكبار كار مىكند. ولیّ امر مسلمین در ديدار مسؤولان نظام، ۲۳ مرداد۷۰: “شما چگونه مىخواهيد محبت و اطمينان مردم را جلب كنيد؟ مردم بايد به من و شما اعتماد داشته باشند. اگر ما دنبال تجملات و تشريفاتمان رفتيم، مگر اعتماد مردم باقى مىماند؟! مگر مردم كورند؟!”
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. خبرگزاری فارس، 1 تیر 84: مشاور اقتصادي رئيس قوه قضاييه: سياست تعديل اقتصادي كه پس از جنگ تحميلي اجرا شد، وارداتي، استعماري و توصيه صندوق بينالمللي پول و بانك جهاني بود و مخالفت فرهنگ انقلاب اسلامي است… برخی از طرفداران سياست تعديل اقتصادي گفتند و هم اكنون ميگويند حتي اگر 15 درصد جمعيت كشور در زير چرخهاي توسعه له شوند، اشكال ندارد.