اَللّـهُمَّ وَفِّر فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ خدايا در اين روز بهره ام را از بركاتش، فراوان گردانوَ سَهِّل سَبِيلِي إِلَي خَيْرَاتِهِو راهم را به خـيرات آن، آسان سازوَ لَاتَحْرِمْنِي قَبُولِ حَسَنَاتِهِو از پذيرفته شدن حسناتش، محـروم مكـنيَا هَاديّاً إِلَي الْحَقِّ الْمُبِينِ.اي رهنما بسوي حق آشكار.
ماه رمضان و ثمرات روزه
در دعاي امام سجاد عليهالسّلام در وقت فرا رسيدن ماه رمضان ميخوانيم »اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ، شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ وَ شَهْرَ الْإِسْلامِ وَ شَهْرَ الطَّهُورِ وَ شَهْرَ التَّمْحِيصِ وَ شَهْرَ الصِّيَامِ، الَّذِي اَنْزَلَ فِيهِ الْقُرانَ هدًي لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَي وَ الْفُرقَانِ«1 حمد و سپاس خدايي را سزاست كه ماه رمضان را ماه روزه و ماه اسلام و ماه تزكيه و ماه تصفيه و پاك كردن از گناهان و ماه قيام و ايستادن براي نماز در شبها يا به پا خاستن در احياي اسلام و جهاد در راه خدا قرار داد، ماهي كه قرآن در آن فرو فرستاده شد، در حالي كه براي مردم راهنماي از گمراهي و نشانههاي آشكار رهبري و جدا كننده ميان حق و باطل است.
تزكيه و تهذيب عمدهترين بركت ماه رمضان
ماه مبارك رمضان، ماه تزكيه »شَهرَ الطَّهُور« و ماه تصفيه و پاك شدن از گناه »شَهرَ التَّمحيصِ« ميباشد، آلودگيهاي روحي و رواني كه در طول سال براي انسان پيش ميآيد و گناهاني كه از انسان سر ميزند، بزرگترين مانع براي رسيدن انسان به مقام انساني خود و رسيدن به سعادت و كمال است و در ماه رمضان اگر روزهدار حقيقتاً روزهدار باشد، با حالت معنوي به دست آمده توسط روزه ميتواند، با آب توبه اين آلودگيها و زشتيها را از خود بزدايد و خود را پاك و طاهر گرداند، تا سبك بال بتواند، مسير هدايت خويش را طي كند.
ماه نزول قرآن
ماه رمضان، ماه نزول قرآن براي هدايت و راهنمايي بشر است، قرآن راههاي سعادت و كمال را پيش روي انسان قرار ميدهد و اگر آدمي به اوامر الهي و دستورات قرآن كريم، عمل كند و حامل و عامل به قرآن باشد، نور هدايت قلب او را سرشار مينمايد و در سايه هدايت قرآن به قوّه تميز و تشخيص حق از باطل دست مييابد.
شب قدر
از بركات بسيار بزرگ و با فضيلت ماه رمضان شب قدر است كه خداي متعال آن را از هزار ماه برتر دانسته است »لَيلَةُ الْقَدرِ خَيْرٌ مِنْ أَلفِ شَهْر« امام سجاد عليهالسّلام در فضيلت اين شب فرمود: »…ثمّ فَضَّلَ لَيْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَيَالِيهِ عَلي لَيَالِي أَلفِ شَهْرٍ وَ سَمَّاهَا لَيلَةَ الْقّدْرِ تَنَزَّلُ الْمَلاَئِكَةُ وَ الرّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَي طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَي مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أحكَمَ مِنْ قَضَائِهِ« سپس عبادت و بندگي در شب قدر آن را به عبادت شبهاي هزار ماه، برتري داد و آن را شب قدر ناميد، شبي كه خداي تعالي، اجلها و روزيها و هر امري كه حادث ميشود را، مقدر ميفرمايد، در آن شب بسياري از فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان، بر هركس از بندگانش بخواهد، با قضا و قدري محكم و استوار كرده كه تغيير و تبديلي در آن نيست، فرشتگان براي هر كاري كه خدا مقدر فرموده فرود ميآيند، آن شب، سلام و درود فرشتگان بر كساني است كه براي نماز به پا ايستاده، يا در حال ركوع و سجودند، يا آنكه شب سلامتي و رهايي از ضرر و زيان شياطين است، كه بركت و خير آن تا آشكار شدن روشني صبح دائم و پايدار است.
عوامل از بين برنده بركات
از جمله عواملي كه انسان را از حظ و بهره بردن از فيوضات اين ماه محروم ميكند، دوري از خداوند متعال و مسير حق و حقيقت كه اسلام عزيز است ميباشد، امام سجاد عليهالسّلام بعضي از موانع بهرهوري از بركات اين ماه را چنين بيان ميكند »…وَ جَنِّبْنَا الْأِلْحَادَ فِي تَوْحِيدِكَ، وَ التَّقْصِيرَ فِي تَمْجِيدِكَ، وَ الشَّكَّ فِي دِينِكَ، وَ الْعَمَي عَنْ سَبِيلِكَ وَ الْأِغْفَالِ لِحُرْمَتِكَ وَ الْإِنْخِدَاعَ لِعَدُوِّكَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ« خدايا ما را در توحيد و يگانگيات، از عدول و بازگشتن، شرك آوردن در نهان و در بزرگ داشتنت، از تقصير و كوتاهي و در دينت كه همانا اسلام است، از شك و دو دلي و از راهت و در به دست آوردن رضا و خشنوديت، از كوري و گمراهي و براي حرمتت در آنچه قيام به آن واجب است، از سهلانگاري و از دشمنت شيطان رانده شده، فريب خوردن، دور گردان.از جمله عوامل ديگر كه مانع بركت ميشود، ناسپاسي و ناشكري در مقابل نعمتهاي خداست، در روايتي از علي عليهالسّلام نقل شده كه فرمود: »إذَا ظَهَرَتِ الْخِيَانَاتِ أِرَتَفِعَتْ الْبَرَكَاتِ« وقتي خيانتها ظاهر شد بركتها از بين ميرود.
داستاني در مورد بركت
يكي از اصحاب رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم دوازده درهم خدمت آن حضرت آورد تا پيراهني تهيه نمايد، پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلّم آن را به علي عليهالسّلام داده و فرمودند: كه با اين مبلغ پيراهني براي من تهيه كن، وقتي پيراهن را آوردند، پيامبر فرمود: كاش به جامه خشني تبديل ميشد، زيرا كه من علاقه ندارم اين لباس فاخر را بپوشم، علي عليهالسّلام پيراهن را به فروشنده بازگرداند و با چهار درهم پيراهني خريد، در بين راه فقير برهنهاي درخواست پيراهن كرد، اميرالمؤمنين علي عليهالسّلام پيراهن را به او داده و پيراهن ديگري به چهار درهم خريد، در بين راه كنيزي را ديدند كه بواسطه گم كردن چهار درهم گريه ميكرد و ميترسيد به خانه باز گردد، آن حضرت خريد مورد نظرش را براي او انجام دادند و با او به خانه آمدند تا نزد صاحبش، شفاعتش بنمايند، صاحب، آن كنيز را به رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم بخشيد، چون اميرالمؤمنين عليهالسّلام او را نزد رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلّم آوردند، آن حضرت كنيز را آزاد نموده و فرمودند: يا علي عجب دوازده درهم با بركتي بود، دو برهنه را پوشانيد و بندهاي را آزاد كرد، اين نمونهاي از بركت در مال است.گاهي خداوند به عمر انسان بركت ميدهد و سر منشاء خيرات بسياري ميگردد، مانند عمر سراسر خير و بركت مراجع بزرگوار تقليد و انديشمندان و فرزانگان از حوزه و دانشگاه از جمله عمر با بركت حضرت امام خميني بنيانگذار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و عمر دوبارهاي كه خداي تعالي به رهبر فرزانه و عظيمالشأن انقلاب اسلامي حضرت آيتالله العظمي خامنهاي عنايت نمود، تا جهاني را از حقايق سيراب سازند و سكان دار كشتي طوفان زده اسلام باشند و به لطف و رحمت خدا آن را به ساحل مقصود، در دولت كريمه اهل بيت عليهمالسّلام برسانند.
طلب خير
يكي از عوامل رشد و سعادت انسان، طلب خير نمودن از خداي متعال و دستيابي به خيرات است، از پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلّم نقل شده كه حضرت فرمود، از خوشبختي پسر آدم است، كه از خدا خير طلب كند و به آنچه خدا فرمان داده خشنود باشد4، همچنين از امام صادق عليهالسّلام روايت شده كه حضرت فرمود: »مَن اسْتَخَارَ اللهُ عزَّ وَ جَلَّ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ هُوَ رَاضٍ بِمَا صَنَعَ اللهُ لَهُ خَازَاللهُ لَهُ حَتماً« هركس يك بار از خدا طلب خير كند و به آنچه خدا براي او خواسته راضي باشد، قطعا خداوند خير را براي او قرار خواهد داد، بر اين اساس در اين روز از خداوند متعال طلب ميكنيم كه ما را در دستيابي به خيرات ياري فرمايد.از جمله خيرات ماه مبارك رمضان و روزهداري، ترك معاصي است، بگونهاي در اين ماه مبارك از جرائم و مفاسد به شدت كاسته ميشود كه اين مهم در جامعه كاملا محسوس مي باشد!! در دعاي استقبال از ماه مبارك رمضان ميخوانيم »اَللهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ اَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَأِجْلالِ حُرْمَتِهِ وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ وَ اَعِنَّا عَلَي صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَن مَعَاصِيكَ«6 بار خدايا بر محمد و آلش درود فرست و شناسايي برتري اين ماه را بر ماههاي ديگر و بزرگ داشتن حرمت و حقش را و دوري گزيدن از آنچه منع و حرام كردهاي، به ما الهام نما و ما را به روزه داشتن آن بوسيله بازداشتن اندام از گناهان، ياري فرما.در اين ماه به جهت معنويتي كه بر اجتماع و فرد حاكم ميشود و مظاهر فساد در جامعه از منظر نظر دور نگه داشته ميشود، توفيق حفاظت اعضاء و جوارح از معصيت و گناه، براي انسان حاصل ميشود و اين از خيرات مهم اين ماه شريف و از اثرات والاي روزهداري است.از ديگر خيرات اين ماه، نماز گزاردن كامل است، وقتي روح معنويت بر جان انسان حاكم شد، حال او در نماز نيز متغير ميشود و نمازش با ديگر اوقات فرق ميكند، بر اوقات نمازهاي پنجگانه و حدود و احكام آن مراقبت مينمايد، در عين حال از خداوند نيز ميخواهد، نمازش را همچون كساني كه مراتب شايسته آن را دريافته و اركان و جوانب آن را نگاه ميدارند و ركوع و سجودش را با حضور قلب و رساترين خشوع و فروتني به جا ميآورند، قرار دهد.
احسان به ارحام و همسايگان
از جمله ديگر خيرات كه نبايد از آن غافل شد، صله رحم و نيكي در حق آنان و همسايگان ميباشد، همانگونه كه حضرت امام سجاد عليهالسّلام فرمود: »اَللَّهُمَّ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ اَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ وَ اَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِنْفِصَالِ وَ الْعَطِيَّةِ«7 خدايا ما را در اين ماه توفيق ده كه با نيكي فراوان و بخشش به خويشان خود نيكي كنيم و با احسان و عطا از احوال همسايگان، جويا شويم.
پرداخت حقوق واجب و مستحب
يكي از اعمال خير در اين ماه پاك كردن مال با پرداخت خمس و زكوت و انفاقات مستحبي است، كه در روايات و آيات بر انجام آن امر شدهايم و بهترين زمان براي اداي اين حقوق، ماه مبارك رمضان ميباشد، در هر صورت براي رسيدن به خيرات اين ماه بايد با هواهاي نفساني مبارزه كرد و در سايه اطاعت خداي متعال از طريق روزهداري، سحرخيزي، تلاوت قرآن، دعا و مناجات و اطعام به فقرا و مساكين، ترحم بر يتيمان، احياي شبهاي قدر، توبه از گناهان، يادآوري گرسنگي و تشنگي روز قيامت و بيان مباحث علمي و اعتقادي و احكام، تلاش نمود تا هر چه بيشتر به خيرات اين ماه، دست يافت.
مردود شدن روزه صائم
ملاك و معيار در اعمال فقط صورت ظاهري آن نيست، بلكه آنچه مهم است، پذيرش اعمال در پيشگاه خداي متعال است، لذا نبايد به اعمالي كه در اين ماه انجام ميدهيم، مغرور شويم، هميشه بايد خائف باشيم و از گناهان خويش بترسيم، نكند خداي ناكرده توبه ما پذيرفته نشود و اعمال حسنه ما، با گناهانمان از بين برود، در عين حال اميدوار به لطف و رحمت الهي باشيم، همانا اين اميد است كه مسير را براي ما هموار و درخشان ميسازد، خداي منان شرط قبول اعمال و عبادات ما را تقوي الهي و پرهيز از محرمات قرار داده و ميفرمايد: »إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللهَ مِنَ الْمُتَّقِينَ«8 آنچه از آيات و روايات استفاده ميشود اين است كه قبولي اعمال در گرو كيفيت و نحوه عمل است، قبولي عمل در گرو تقوي است ونشانه تقوي اخلاص است و هيچ چيزي مانند ريا، آفت عبادت محسوب نميشود »وَ مَا أُمِرُوا اِلَّا لِيَعْبُدُواللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّين«9 هيچ دستوري براي مردم نيامده مگر اينكه خداوند را با اخلاص عبادت كنيد، پس عامل اصلي در مردودي حسنات روزهدار ريا و مردم فريبي و توجه به هواهاي نفساني و وسوسههاي شيطان ميباشد.
نت عمومي خداوند
يكي از سنتهاي عمومي خداوند متعال كه در سراسر عالم جاري ميباشد، اين است كه هر نوع از انواع موجودات را به كمال لايقش برساند، به همين منظور آن موجود را به ابزاري مجهز نموده كه او را در رسيدن به آن هدف كمك ميكند »اَلَّذِي أَعْطَي كُلَّ شَئٍ خَلَقَهُ ثُمَّ هَدَي«10 و اين موضوع در مورد انسان نيز صدق ميكند، يعني با هدايت پروردگار به سوي كمال وجوديش سوق داده ميشود، علاوه بر اين انسان به هدايت تشريعي نيز راه مييابد، نفس انسان از طريق تكرار افعال اختياري خود داراي ملكات و احوالي ميشود كه همين ملكات، غايت زندگي اوست و با اين ملكات سرنوشت زندگي ابدي او معين ميشود و اين نوع هدايت باعث شده كه انسان مورد عنايت بيشتري قرار بگيرد و از راه ارسال رسل و انزال كتب، هدايت انبياء و ائمه عليهمالسّلام براي او سنت، دين و مسلك مقرر كنند و به سوي آن سنت، راهنماييش نمايند.همه اينها هدايت به معناي راه نشان دادن و اعلام صراط مستقيم است كه انسان بدون راهنمايي خداوند متعال نميتواند آن راه را طي كند، لذا فرمود: »إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً«11 حال اگر اين مسير هدايت را سير كند و از آن منحرف نشود، به سعادت و خوشبختي ميرسد و اگر به هدايت الهي توجه نكند و از آن دوري نمايد به شقاوت دائمي، دچار خواهد شد.مراد از »سبيل« سنت و طريقهاي است كه بر هر انساني واجب است كه در زندگي دنياييش آن را بپيمايد و با پيمودن آن به سعادت دنيا و آخرت برسد، كه اين سنت و طريقه او را به كرامت و قرب پروردگارش سوق ميدهد، كرامتي كه حاصلش دين حق است، ديگر اينكه تعبير به »سبيل« دلالت براين معنا دارد، آن سبيلي كه خدا به آن هدايت نموده طريقي اختياري و شكر و كفري كه مترتّب بر اين هدايت است، در اختيار انسان قرار گرفته، هر فردي به هر يك از آن دو كه بخواهد ميتواند متصف شود و اكراه و اجباري در كارش نيست و هدايتي كه خود نوعي اعلام از ناحيه خداي تعالي و علامت گذاري بر سر راه بشريت است، دو قسم است.قسم اول، هدايت فطري است و آن عبارت از اين است كه، بشر را نوعي از خلقت آفريده و هستيش را به الهامي مجهز كرده كه با آن الهام، اعتقاد حق و عمل صالح را تشخيص ميدهد، همچنان كه در جاي ديگر فرمود: »وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوّيهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْواهَا«12 سوگند به نفسي كه او را بدون نقص قرار داد و آنگاه فجور و تقوايش را به او الهام كرد.قسم دوم، هدايت كلامي و زباني است، كه از طريق دعوت انجام ميشود و اين دعوت به طور مدام در بين بشر جريان داشته و بوسيله دعوت فطرت بيان ميشده است.13لذا بنابراين دو هدايت است، كه خداوند متعال را »هادي« ميخوانيم.
مفهوم حق چيست
يكي از يافتههاي فطري بشر كه عقل نيز به آن حكم ميكند، اين است كه انسان بايد حق را پيروي كند و به همين دليل كسي هم كه انسان را به سوي حق دعوت مينمايد، واجب الاتباع است و بايد پيروي شود، زيرا حق ميگويد و به حق دعوت ميكند، خود حق است همان حقي كه ما را به سوي آن ميخواند و لذا قرآن كريم ميفرمايد »قُل اللهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ«14 بگو تنها خداست كه به سوي حق هدايت ميكند، تنها خداست كه هر موجودي را به سوي هدفش و به سوي هر چيزي كه در بقايش نيازمند به آن است، هدايت ميكند، خدايي كه انسان را به سوي حيات، هدايت و به سوي بهشت و آمرزش، دعوت مينمايد، رسولاني ميفرستد و كتابهايي نازل و شرايعي را تشريع ميكند، تا انسانها به اذن او هدايت شوند و لذا اعتقاد، سخن و عمل حق، آن اعتقاد و گفتار و كرداري است كه با سنت جاري در عالم مطابق باشد و بنابراين حق، در حقيقت به مشيت خداي تعالي و اراده او تعلق ميگيرد، ولي به اين حق، كساني دست مييابند كه به اطاعت خدا و احسان و نيكي به خلق خدا روي آورند و از عصيان و نافرماني او و ظلم پرهيز نمايند، زيرا ستم ستمكار و ظلم ظالم او را از هدايت به سوي حق، محروم ميسازد، پس ميتوان گفت كه احسان و اطاعت وسيله هدايت است و عصيان و ظلم، انسان را از هدايت محروم و راهي به سوي ظلمت و گمراهي است.خداي سبحان در كلام خود، مثالهاي بسياري براي حق و باطل زده، اعتقادات مطابق با حق را حق، و آنچه با حق مطابق نيست را باطل، زندگي آخرت را حق و زندگي دنيا را با همه زرق و برقش كه انسانها آن را مال خود ميپندارند و به طلب آن ميدوند كه يا مال است و يا جاه و يا امثال آن، باطل دانسته و همچنين ذات متعالي خود را حق و ساير اسبابي كه انسانها فريب آن را ميخورند و به جاي تمايل به خدا، به آنها ميل پيدا ميكنند، باطل خوانده است، آنچه خداوند از ميان اين دو به آن استناد ميكند و به آن تكيه مينمايد، حق است نه باطل »الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ«15 و روشن است كه هيچ چيز در عالم وجود نيست، مگر آنكه در آن شائبهاي از باطل است، مگر وجود خداي سبحان، كه حق محض است و هيچ بطلاني با او آميخته نيست و باطل در او راه ندارد »أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ«16 و سنت خداي متعال بر اين جريان يافته كه، باطل را آنقدر مهلت دهد تا روزي كه با حق روبرو گردد و با آن در بيفتد تا به خيال خود آن را از بين برده، پس اعتقاد به حق هيچ وقت در زمين ريشهكن نميشود، هر چند كه در بعضي ادوار، حاملين آن در اقليت قرار گيرند و يا ضعيف شوند و همچنين كمال حق هرگز از اصل، نابود نميشود، هر چند گاهي أَضداد آن زياد گردند و نصرت الهي هرگز از رسولان حق جدا نميشود و نكته ديگر اينكه حق، هرگز با حق ديگري معارضه نميكند و مزاحم آن نميشود، بلكه هر حقي ساير حقها را در طريق رسيدن به كمالشان كمك نموده و سود ميبخشد و آنها را به سوي سعادتشان سوق ميدهد كه همانا رسيدن به مبدأ و خداي متعال است و حق آشكار و مبين اوست.
سفارش به حق
قرآن كريم در سوره مباركه عصر از مصاديق بارز عمل صالح را »تواصي« به حق دانسته و ميفرمايد: »إِلَّا الَّذِينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ«17 كلمه تواصي به معناي سفارش كردن، اين به آن و آن به اين است و »تواصي به حق« اين است كه يكديگر را به حق سفارش كنند، سفارش به اينكه از حق پيروي نموده و در راه حق استقامت و مداومت نمايند. پس دين حق چيزي جز پيروي اعتقادي و عملي از حق و تواصي به حق نيست و تواصي بر حق عنواني است وسيع تر از عنوان امر به معروف و نهي از منكر، چون امر به معروف و نهي از منكر شامل اعتقادات و مطلق ترغيب و تشويق بر عمل صالح نميشود، ولي تواصي بر حق هم شامل امر به معروف ميشود و هم شامل عناوين مذكور18 و لذا از طريق سفارش به حق، انسان به حق مطلق تقرب يافته و با عنايت او به حق دست مييابد و اين معناي »يَا هَادياً إِلَي الْحَقِ الْمُبِين« ميباشد.